eitaa logo
عزیزم حسین♥️
3.1هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
5.5هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجود ما عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوادهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
ابیاتی از قصیده معروف مرحوم شیخ محمد حسین اصفهانی(کمپانی) در رثاء حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها. اذ رَضُّ تلک الاضلع الزّکیة رزّیة لا مِثْلُها الرّزیّة و مِنْ نبوع الدّمِ مِنْ ثَدْیَیْها یُعرفُ عَظْمُ ما جری علیها و جاوَزوا الحدَّ للطم الخدّ شلّت ید الطغیان و التعدّی 🏴شهادت علیها السلام تسلیت باد. @MaarefHadith
5.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍀❣🍀 برنام حُسینْ وکَربَلایش صَلَواتْ برنام ابوالفَضْل و وَفایَشْ صَلَواتْ براَهْلِ حَرَمْ به حَقِّ زَهراء(س)صَلَواتْ برجمله یِ یاوران مُولا صَلَواتْ اللهم صل علی محمدوآل محمد 💜💥اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ 💚⭐️وآلِ مُحَمَّدٍ ♥️🌙وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ @Omidezendegi🌹 🍀🌺🌹☘🌷🍀🌺🌹☘🌷
5.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍀❣🍀 برنام حُسینْ وکَربَلایش صَلَواتْ برنام ابوالفَضْل و وَفایَشْ صَلَواتْ براَهْلِ حَرَمْ به حَقِّ زَهراء(س)صَلَواتْ برجمله یِ یاوران مُولا صَلَواتْ اللهم صل علی محمدوآل محمد 💜💥اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ 💚⭐️وآلِ مُحَمَّدٍ ♥️🌙وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ @Omidezendegi🌹 🍀🌺🌹☘🌷🍀🌺🌹☘🌷
می‌شویَمَت که آب شوم در عزایِ تو یا خویش را بخاک سپارم بجایِ تو قسمت نبود نیتِ گهواره ساختن تابوت شد تمامیِ چوبش برایِ تو گر وا نمی‌شدند گره‌های این کفن دق مرگ می شدند زِ غم بچه‌های تو خون جایِ آب می‌چکد از سنگِ غسلِ تو خون می‌چکد که زنده کُنَد ماجرایِ تو در بود و شعله بود و در اُفتاد رویِ تو گُم شد میانِ خنده‌یِ مَردُم صدایِ تو در بود و شعله بود و از آن در عبور کرد هر‌کس که بود نیمه شبی در دعایِ تو حالا زمانِ غسلِ تو فهمیده ام چرا رویِ تو را ندید کسی تا شفایِ تو تنها نه جایِ دست نه جایِ کبودی است آتش اثر گذاشته بر چشمهای تو حسن لطفی @deabel
چه کنم ؟ آتشی افتاده به جانم ، چه کنم ؟ آتش از آب دو چشمم ننشانم چه کنم ؟ با حضور تو ، به من خانه نشینی سهل است گر نمانی تو و من بی تو بمانم ، چه کنم ؟ تو در این شهر ، فقط در به رخم باز کنی ” ای همیشه نگرانم ، نگرانم چه کنم ؟ “ زرِهم پشت ندارد ، به تو پشتم گرم است بی سپر بعد تو با خصم گرانم چه کنم ؟ گوشه ی خانه ، من و چار جگر گوشه ی تو غم ز شش سمت گرفته به میانم چه کنم ؟ در ره مسجد و خانه به زمین می خوردم از همان موقع شده ورد زبانم ” چه کنم ؟ “ من که هر کس گرهی داشت کمک از من خواست گرهی خورده به کارم که ندانم چه کنم ؟ زود ای عمر علی می روی از دست علی بی تو بر ماندن خود نیست گمانم ، چه کنم حاج علی انسانی @deabel
نیمه شب، اشک،‌ عزا، آه چه غوغا شده بود مجلس ختم علی بود که برپا شده بود گریه کن: دیدهٔ خونبار ولی الله و روضه خوان: چشم کبودی که معمّا شده بود هق هق گریه و مولای صبوری، ای وای راز جانسوزترین حادثه اِفشا شده بود بازویی را که نود روز ز مولا پوشاند در شب پر زدنش، قاتل مولا شده بود آه تا صبح دگر دیدهٔ او باز نشد درد پهلو دگر انگار مداوا شده بود دست می‌شُست ز جان، لحظه به لحظه مولا گرچه زهرا خودش از قبل مهیّا شده بود بر علی آن شب جانکاه چهل سال گذشت بعد از آن قامت خیبرشکنش تا شده بود همه گفتند علی عاقبت از پا افتاد هر چه شد آه پس از رفتن زهرا شده بود یوسف رحیمی @deabel
تا که نامت بر زبان آمد زبان آتش گرفت سوختم، چندان که مغز استخوان آتش گرفت حیدر آمد، خاک همچون باد، گرم گریه شد خواست تا غسلت دهد آب روان آتش گرفت هان چه می پرسی چه پیش آمد؟ زمین را آب برد بادبانِ کشتی پیغمبران آتش گرفت یک طرف ماهِ مرا ابرِ سیاهِ فتنه کشت یک طرف از درد غربت کهکشان آتش گرفت رفت سمت آسمان روحت! زمین از شرم سوخت در زمین جسم تو گم شد، آسمان آتش گرفت علیرضا قزوه @deabel
می رود تابوتِ تو بر شانه هایِ اهل بیت بازهم محبوس شد نا و نوایِ اهل بیت می زند بر صورتش گاهی حسین گاهی حسن دردِ هجرانِ تو سخت ست از برایِ اهل بیت شوهرت در احتضار افتاده است بانویِ من می رود از دست قطعاً مرتضایِ اهل بیت بیشتر از هر کسی حالِ حسن باشد خراب خاطره دارد ز کوچه ،مجتبایِ اهل بیت گوشه ی تابوت می لرزد به رویِ شانه اش یادش افتاده گمانم از جفایِ اهل بیت این همان کوچه ست که بر تو جسارت کرده اند ؟ فاطمه! خاکی شده اینجا ردایِ اهل بیت یک دعایی کن بمیرد شوهرِ مظلوم تو با تو تا دفنم کنند آل عبایِ اهل بیت محسن راحت حق @deabel
( سلام الله علیها ) ای مزار مخفی‌ات ، کعبه ی جان علی با غمت زمزم شده ، چشم گریان علی ( ای همه هست علی ، رفته از دست علی .. ) تکرار آمدم یک «یاعلی» از زبانت بشنوم ناله‌ای از تربت ، بی‌نشانت بشنوم ( ای همه هست علی ، رفته از دست علی .. ) تکرار دخت پیغمبر کجا ، حمله ی دشمن کجا سینه ی قرآن کجا ، صدمه ی آهن کجا ؟ ( ای همه هست علی ، رفته از دست علی .. ) تکرار خاک قبرت شسته شد با سرشک جاری‌ام تا ابد شرمنده‌ام زین امانت‌داری‌ام ( ای همه هست علی ، رفته از دست علی .. ) تکرار بر تو از خون جگر دسته گل آورده‌ام تا ابد شرمنده از روی سیلی‌خورده‌ام ( ای همه هست علی ، رفته از دست علی .. ) تکرار من سیه‌پوش توام تو کفن‌پوش علی ناله ی یا فضه‌ات مانده در گوش علی ( ای همه هست علی ، رفته از دست علی .. ) تکرار ای همیشه در برم قبر بی‌زوار تو مانده شب‌ها تا سحر چشم من بیدار تو ( ای همه هست علی ، رفته از دست علی .. ) تکرار @deabel
داغ دید و از غم تو مرثیه خوان شد علی(ع) بیقرارانه نگاهش خیس ِ باران شد علی(ع) عاقبت آیینۂ دقّ اش به هم شد جفت و جور پای تابوت تو جان داد و پریشان شد علی(ع) در کنار بسترت سجاده اش را پهن کرد در نماز لیلة الدفن تو گریان شد علی(ع) خانه سوت و کور، نه فامیل! نه همسایه ای در کنار بچه ها قاری قران شد علی(ع) دست لرزانِ حسن(ع) را گرم در دستش گرفت با محبت! جورِ دیگر مرد میدان شد علی(ع) بی تو زینب(س) از غذا افتاد و لاغر شد حسین(ع) با چه بغضی پایِ سفره خیره بر نان شد علی(ع) زیر نور ماه زانو زد به روی خاک ها آشنای هر شبِ یک قبر پنهان شد علی(ع)! مرضیه عاطفی @deabel
می دهد بال و پر خستۀ جبریل خبر پیشِ چشمان علی رفت ز دنیا کوثر دور می کرد ز دُور و برِ خانه همه را ماند، یک جمعِ یتیم و تنِ سردِ مادر غنچه اش گوشۀ یک باغچه ای مدفون بود به کجا دفن کند حال،گُلَش را حیدر این گُلِ لِه شده را با چه دلی بردارد با چه حالی بدهد غسل به یاسِ پَرپَر زیر پیراهن اگر غسل دهد دستور است باز می کرد علی از سرِ زهرا معجر آب می ریخت به پهلو و به سینه امّا باز می ریخت ز خونابه گهی خون جگر زینب از گوشۀ آن حجره تماشا می کرد وای از زخمِ تنِ مادر و حال دختر پیکر فاطمه را با چه کسی باید بُرد راهِ تشییع ، نمانده ست برایش دیگر بر سرِ دوشِ علی می رود آیا پرِ کاه یا فراتر شده تابوت ز فتح خیبر زیرِ تابوت همین چند یتیمند فقط حسنِ سر به گریبان و حسین و خواهر عاقبت شد گُلِ پرپر به دلِ خاک نهان اینچنین رَدِّ امانت شده بر پیغمبر می رسد صوتِ حزین تا تهِ گودال به گوش آه از پیکر بی غسل و کفن ، خاک بسر محمود ژولیده @deabel
دیگر بعید است این نفس بالا بیاید باید برای یاری‌اش اسما بیاید شب بود و باران بود و آب از چاه برداشت تا که برای شستن دریا بیاید این مرد خیبر مردِ خندق بود اما باید برایِ غسلِ او زهرا بیاید دستش به پهلو خورد زخمِ میخ را گفت دیدی نشد تا محسنم دنیا بیاید چشمش سیاهی رفت از بازوی خُردش باید بماند تا که حالش جا بیاد پشتِ سرِ هم شستنش را قطع می‌کرد اما نشد تا بند این خونها بیاید از بس حسن در آستین دندان فشرده باید به دادِ حالِ او بابا بیاید وقتی حسین اُفتاد بر این سینه باید دستِ شکسته از کفن بالا بیاید می‌گیرد از دوشِ ابوذر دوشِ سلمان دنبال این تابوت آقا تا بیاد تازه زمانِ شستنِ دیوار و در بود ای کاش می‌شد زودتر فردا بیاید ای‌کاش می‌شد دِق کند زینب کنارش طاقت ندارد تا که عاشورا بیاید طاقت ندارد تا ببیند بینِ گودال بر روی آن سینه کسی با پا بیاید حسن لطفی @deabel