نوحه اربعین حسینی
ای برادر رسیدم کنارت حسین
ای برادر شدم بی قرارت حسین
اربعین تو ای نورچشمان من
آمده خواهر جان نثارت حسین
ای برادرحسین جان حسین جان حسین۲
گشته سوغاتم از این سفر این پیام
یا حسین ای گل پرپر از کین سلام
دیده ام از عدویت ستم بیشمار
ای برادر شده روز من همچو شام
ای برادرحسین جان حسین جان حسین۲
اربعین آمدم خون جگر یا حسین
تا دهم بر تو شرح سفر یا حسین
قامتم خم شده از غم داغ تو
بر من و حال من کن نظر یا حسین
ای برادرحسین جان حسین جان حسین۲
بعد تو خون جگر گشته ام یا حسین
بی تو من دیده تر گشته ام یا حسین
در کنار مزار تو سوزم ز غم
از غمت پرشرر گشته ام یا حسین
ای برادرحسین جان حسین جان حسین۲
ای برادر بدیدم سوی تو دوید
شمر بی دین زکین خنجرش را کشید
از قفا بی حیا شمر ملعون پست
راس پاک ترا یا حسین جان برید
ای برادرحسین جان حسین جان حسین۲
ای صفای حریم پیمبر حسین
شد دل من ز داغت مکدر حسین
خون جگر گشته ام از غم داغ تو
ای که هستی مرا تو برادر حسین
ای برادرحسین جان حسین جان حسین۲
تو نبودی حسین جان محک خوردهام
از عدوی تو مهر فدک خوردهام
در کنار رقیه، سکینه، حسین
نام تو بردم از کین کتک خورده ام
ای برادرحسین جان حسین جان حسین۲
نانجیبان مرا بی بهانه زدند
کودکان تو را تازیانه زدند
اهل بیت رسول خدا را حسین
از ستم دشمنان وحشیانه زدند
ای برادرحسین جان حسین جان حسین۲
#رضا_یعقوبیان
#اربعین
۲۲ شهریور ۱۴۰۱
#اربعین_حسینی
آفتاب حج هویدا از جَبین
پرتوی نور شَکور است اربعین
پر شود دنیا به فریاد و طنین
بانگ آزادی و نور است اربعین
نقشه ی شیطان و نابودی دین
چشم شیطان،کورِ کور است اربعین
یا مجاهد راه دین است و یَمین
بر شدائد،نفخ صور است اربعین
تارَک تاریخ و یک برگ زرین
پیرو حق و حضور است اربعین
هَروَله تا بارگاهِ اِبنِ مولَا المومنین
جلوه ی شور و شعور است اربعین
می شکافیم مرز ها را در زمین
جمعی از نزدیک و دور است اربعین
گفت:رنج راه چنان است و چنین
قَدَحی جامِ طَهور است اربعین
لشکر صاحب زمان را تو ببین
یک پیاله از ظهور است اربعین
🔸شاعر:
#محسن_شریعت
_______________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
۲۲ شهریور ۱۴۰۱
۲۲ شهریور ۱۴۰۱
ا ﷽ ا
زیبایی کلمه مبارکه "الله"
بر ضریح مطهر حسینی .
سفر اربعین ۱۴۰۱
@azizamhosen
@yaraliagham
۲۲ شهریور ۱۴۰۱
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
شد اربعین و بردل ما غم اضافه شد
یک فصل دیگری به محرم اضافه شد
@hosenih
تشبیه شد به کوثر و زمزم چو اشک ما
بر آبروی کوثر و زمزم اضافه شد
پای پیاده کار دوصد بال وپر کند
وقتی به سر هوای تو هر دم اضافه شد
دشمن شکسته تر شد و تیرش به سنگ خورد
تا برشمار موکب و پرچم اضافه شد
لبیک یاحسین زمین و زمان که گفت
بر. اعتبار عالم و آدم اضافه شد
@hosenih
خالیست جای محتشم واین چه شورش است
گویا که رستخیز دگر هم اضافه شد
شاعر: #میثم_میرزایی_ارانی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
۲۲ شهریور ۱۴۰۱
#حضرت_زینب_س_اربعین
چه بگویم چه به ما و چه بر این آل گذشت
این چهل روز مرا قدر چهل سال گذشت
چه بگویم که پس از تو چه بلاها دیدم
چه بگویم که پس از تو چه به اطفال گذشت
@hosenih
هرکه مارا ز غم و داغ تو ناراحت دید
نیشخندی زد و راهی شد و خوشحال گذشت
دخترت همسفر قافله ام نیست حسین
چه بگویم که پس از او چه به غسال گذشت
خواهری که رخ او را زن همسایه ندید
بی نقاب از وسط آن همه جنجال گذشت
@hosenih
آه از آن لحظه که زینب بدنت را نشناخت
آه از آن لحظه که این قوم ز گودال گذشت
بزم میخوارگی و کوچه و دروازه شام
هرچه که بود به هر شکل به هر حال گذشت
شاعر: #محمود_یوسفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
۲۲ شهریور ۱۴۰۱
#برای_جامانده_ها ی#زیارت_اربعین
و از کنار نخستین عمود راه افتاد
دوباره قافله مانند رود راه افتاد
قدم قدم، دمِ "لبیک یاحسین" به لب
عدم به سمت تمام وجود راه افتاد
@hosenih
دهان قافله یکباره پر شد از صلوات
بساط آتش و اسفند و دود راه افتاد
به لطف زمزمهی شعر دستهجمعی ما
میان جاده گروه سرود راه افتاد
نشست قافله قدری کنار موکب چای
همین که خستگیاش رفت زود راه افتاد
صلاة ظهر به یاد صلاة عاشورا
چه هقهقی که میان سجود راه افتاد
پس از نهار که یک روضه بود چاشنیاش
بساط شوخی و گفت و شنود راه افتاد
@hosenih
و من کنار همین خاطرات خوابم برد
دوباره قافله مانند رود راه افتاد...
و باز با غم و حسرت پریدم از این خواب
و چشمهام پر از اشک بود...
شاعر: #علی_سلیمیان
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
۲۲ شهریور ۱۴۰۱
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
#حماسه_ی_اربعین_حسینی_ع
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
#مسمط_مربع
فرش سیاه جاده نقش ردِّپا داشت
آئینه ی روحی ترک خورده جلا داشت
این خاک،خاک پاک،عطری آشنا داشت
انگار بوی تربت مُهر مرا داشت
راه نجف تا کربلا آغاز می شد
بال کبوترها یکایک باز می شد
چشمان دنیا محو این پرواز می شد
این کوچ یک مقصد به نام:"کربلا" داشت
@hosenih
حسِّ خوشی دارد پیاده راه رفتن
مانند سربازِ سپاهِ شاه رفتن
شب از مسیر آسمان تا ماه رفتن
شب..،جاده..،خیلی عابر سر به هوا داشت
این عشق،مجنون را به لیلا می رساند
شاه و گدا را پای سفره می نشاند
آهندلی را تا حریمش می کشاند
انگار که شش گوشه اش آهنرُبا داشت
موکب به موکب ناله ی جانکاه خوب است
با سینه زنهایش شَوی همراه..،خوب است
آنقَدر طعم روضه،بین راه،خوب است
زائر همیشه قَدر آهی،اشتها داشت
هر موکبی که پابرهنه می رسیدم
بانگ هَلابیکُم هَلابیکُم شنیدم
طعم خوش چای عراقی را چشیدم
آن استکان هایی که طعم باده را داشت
رقص شکر در چای ها بیداد می کرد
شور حسینی در دلم ایجاد می کرد
این شهدِ"شیرین" خلق را "فرهاد" می کرد
هرجرعه طعم بوسه های ناشتا داشت
ما آیه های روشن فتح المبینیم
فرزند خاکی امیرالمومنینیم
ما سینه زن های یل ام البنینیم
آن کوه که هر صخره را بر سجده وا داشت
بی دغدغه..،بی دردسر..،ساده..،همیشه
با گریه کارم راه افتاده همیشه
زهرا هر آنچه خواستم داده همیشه
مادر هوای کودکش را هر کجا داشت
موکب به موکب با برادر های دینی
با همسفرهای شریف اربعینی
تا صبح گرم گفتگو و شب نشینی
الحقُّ وَ الاِنصاف هر لحظه صفا داشت
اینجا کسی جز اشک دارایی ندارد
نام و نشان ها نیز کارایی ندارد
در عشقبازی مُدَّعی جایی ندارد
در راه می مانَد..،کسی که ادعا داشت
شبگریه ها بغضگلو را حفظ می کرد
با یار حال گفتگو را حفظ می کرد
این آبله ها آبرو را حفظ می کرد
هرسربلندی در کف پا،زخم ها داشت
یاد رقیه راهِ ناهموار رفتم
در نیمهشب..،با زخم پا..،دشوار رفتم
با رخت پاره در دل انظار رفتم
امّا مگر این راه چشمی بی حیا داشت!؟
اینروزها از درد می بارم دوباره
از هجر تو گریه شده کارم دوباره
قصد گریز روضه را دارم دوباره
می گویم از ذبحی که خیلی ماجرا داشت
@hosenih
با قامتی خم خانمی از حال می رفت
تا سمت جسمی درهم و پامال می رفت
آن روضه خوانی که تهِ گودال می رفت
روی سر خود چادر خیرالنسا داشت
اهل قُریٰ بال و پرش را جمع کردند
با چه مشقَّت پیکرش را جمع کردند
انگشت بی انگشترش را جمع کردند
شکرخدا که روستاشان بوریا داشت
شاعر: #بردیا_محمدی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
۲۲ شهریور ۱۴۰۱
۲۲ شهریور ۱۴۰۱
۲۲ شهریور ۱۴۰۱
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_رضا__ع__مناجات
با زبانی که الکن از گفتن،باز هم می شوم غزلخوانت
گرچه دورم ولی تو خورشیدی،ای فدای جمال تابانت!
با نسیمی که می شود جاری،گفته ام با توسل و زاری
ای صبا گر سر حرم داری،لطف کن دست من به دامانت
گفتم ای باد جای من لب باش از سر صبح تا دل شب باش
جان من بوسه ای مرتب باش،تا بریزد به پای مهمانت!
چشمهای تری که اینجایند،همه پا تا به سر تمنایند
دستها دلشکسته می آیند،به وصال ضریح جانانت
پادشاها!فقیر آمده ایم،همگی مستجیر آمده ایم
تشنه تشنه کویر آمده ایم،به امید نگاه بارانت
لحظه ها لحظه های دلهره اند،دم به دم پا به پای دلهره اند
میوه ها میوه های دلهره اند،چشم انگور گشته گریانت
به خود از روی درد می پیچی،زهر مأمون چه کرد می پیچی؟
سبز بودی به زرد می پیچی!چه بلایی رسیده بر جانت؟!
نیمه شب بین راه می افتی!شمس من پیش ماه می افتی!
می کشی از دل آه می افتی!پدر و مادرم به قربانت!
تا زمین خوردی آسمان خون شد!نُه فلک از غم تو محزون شد
تا تنت کنج طوس مدفون شد!قلب هر شیعه شد خراسانت....
امیرکیاشمشکی
امام رضا (ع)
مناجات
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
۲۳ شهریور ۱۴۰۱