#امام_حسن
تو طفل بودی و حتی گمان نمی کردی
میان کوچه کسی هتک حرمتی بکند
به مادری که خداوند کوثرش خوانده
کسی لگد بزند یا جسارتی بکند
به قصد خانه از این کوچه ها گذر کردید
ولی چه حیف که مادر به مقصدت نرسید
چو دست های بزرگش به قصد سیلی رفت
"پریدی از سر جایت ولی قدت نرسید"
ز روی پوشیه زد تازه این چنین شده است
چه خوب شد که تو آن جا مراقبش بودی
چو برق از سر مادر پرید و می افتاد
چه خوب مثل عصایی مراقبش بودی
هنوز لحظه ی رفتن میان کوچه ی تنگ
تو با تمام تصاویر درد سر داری
نگاه کردم و دیدم نوشته یا زهرا
به روی لخته ی خونی که از جگر داری
@rozeh_1
#امام_حسن
خون دل خوردن شده هر روز ،کار مجتبی
هم غریب هم آشنا برده قرار مجتبی
قصه مظلومی مولا رسیده بر حسن
آه شد با بی کسی طی روزگار مجتبی
روضه مکشوفه یعنی خاطرات کودکیش
بین کوچه شد زمستانی بهار مجتبی
قتلگاهش خانه او نیست ، بین کوچه هاست
گشت نقش بر زمین مادر کنار مجتبی
هیچ کس سنگ صبورش نیست حتی همسرش
وای ازین غم زهر کینه گشت یار مجتبی
وای ازین غم کینه توزان جمل نگذاشتند
تا که باشد پیش پیغمبر مزار مجتبی
تیرها از هر طرف می خورد بر تابوت او
حضرت عباس گشته شرمسار مجتبی
با حسینی که تمام هستی اش غارت شده
در کنار پیکر قاسم قرار مجتبی
مثل بابا می شود تنها میان دشمنان
می دهد جان در غریبی یادگار مجتبی
محمدحسین رحیمیان
@rozeh_1
#امام_حسن
با تیر آمدند به تشییع پیکرت
خون می گریست در غم تو چشم خواهرت
عمری ست روبه روی تو و چشم های توست
تصویرِ گوشواره ی زخمی مادرت
ای راز دار فاطمه! یادت نمی رود
مادر چگونه خورد زمین در برابرت
در خانه کاش مَحرَم اسرار داشتی
مثل رباب کاش وفا داشت همسرت
فرمانده ای غریب تر از تو ندیده ایم
از هم گسست با طمع سکه لشکرت
معلوم شد از این جگر پاره پاره ات
دیگر رسیده است نفس های آخرت
در کربلا اگر چه نبودی خودت ولی
پرپر شدند جای تو گل های پرپرت
تاریخ را ورق بزن و آخرش ببین
افتاده است در دل صحرا برادرت
احسان نرگسی رضاپور
@rozeh_1
#امام_حسن
سالها گریه سالها روضه
همه ی عمر مجتبی روضه
روزگارش گذشت با روضه
کوچه،در،طشت چندتا روضه
بانی و روضه خوان و سینه زن است
سوخته نام دیگر حسن است
دوستانی چو دشمنان دارد
گله از دست این و ان دارد
کارد بر روی استخوان دارد
گرچه هرروز میهمان دارد
شان اورا کسی نفهمیده
از مدینه حسن چه ها دیده
کس نفهمید ابتلایش را
در گذر بغض بی صدایش را
جوشن زیر این عبایش را
روی پا زخم آشنایش را
غصه اش را خضاب کرد حسن
مرگ را انتخاب کرد حسن
وای اگر بی کس حرم باشی
خسته از جان به هررقم باشی
بین خانه اسیر غم باشی
روزه باشی و تشنه هم باشی
پر شکسته ز خاک پر بکشی
زهر را جای اب سر بکشی
چون حسن بی کسی به دهر نبود
شان او طعنه های شهر نبود
با کسی جز مغیره قهر نبود
جگر پاره اش ز زهر نبود
داغ ناموس بود بر جگرش
به در خانه بود هر نظرش
داغ انروز که رسیدند و
چهل نفر داد میکشیدند و
پدرش را غریب دیدند و
مادرش را زمین کشیدند و
همه قاتل شدند حتی در
بی هوا رد شدند از مادر
گرچه آماده ی جدایی بود
به لب تشنه اش نوایی بود
دلش انگار کربلایی بود
وقت گریه به روضه هایی بود
روضه ی ذبح از قفای سری
زدن خواهری بپای سری
سید پوریا هاشمی
@rozeh_1
#امام_حسن
ای پلیدِ بی حیا او را نزن من را بزن
جانِ جدّم مصطفا او را نزن من را بزن
دین اگر داری مگر حمله به زن جایز بود
مشرکِ دور از خدا او را نزن من را بزن
اینقَدرغیظ و پلیدی از کجا آورده ای؟
بی حیایِ بی صفا او را نزن من را بزن
در دهانِ تو نمی چرخد مگر حرفِ درست
بس کن آخر ناسزا..او را نزن من را بزن
چادرش را زیر پاهایت لگدمالی نکن
قاتلِ خیرالنسا او را نزن من را بزن
با غرورِ من نکن بازی که می آید به جوش
ای اسیرِ مدّعا او را نزن من را بزن
سد نکن این کوچه را فرزند پاکِ حیدرم
پس بنابراین بیا او را نزن من را بزن
محسن راحت حق
@rozeh_1
🔰 آقا رسول الله (ص):
🌀 «هيچ كس به اندازه من در راه خدا آزار نديده و هيچ كس به اندازه من در راه خدا ترسانده و تهديد نشده است. سى شبانه روز بر من گذشت و من و بلال [حبشى] غذايى كه موجود زنده اى مى خورد، براى خوردن نداشتيم، مگر آن مقدارى كه اگر زير بغل بلال مى گذاشتى ناپديد مى شد.»
📔 كنز العمّال: ۱۶۶۷۸🌷
حضرت #رسول_الله صلی الله علیه و آله و سلم
@azizamhosen
@yaraliagham
امام حسن مجتبی ع شهادت
نه چاه بود که غم را به سینه اش بسپارد
نه همدمی که دمی سر به شانه اش بگذارد
جوانی همه ی نوکران آل پیمبر
فدای شاه کریمی که سنگ قبر ندارد
بردیا_محمدی