eitaa logo
💚عزیزم حسین💚
3هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
5.3هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجودم عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوا دهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر: @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
از بارگاه قدسی و افلاکی خدا آمد به گوش اهل سماوات این ندا: فرموده کردگار که ای آسمانیان آمد عزایِ فاطمه «حی علی العزا» مویه کنان و ناله کنان جبرئیل گفت: برتن کنید رخت عزا ای فرشته ها یکماه گفته حضرت حق در تمام عرش برپا کنند حور و ملک خیمه ی عزا واعظ نبی اکرم و مداح مرتضی چشم زمان ندیده چنین روضه هیچ جا بال ملائکه شده فرش حسینیه خدام هیئت اند شهیدان و اولیاء جارو کشی نصیب بزرگان دین شده سینه زنان هیئتشان خیل انبیاء شیرخداچه روضه سختی بیان نمود طفلی برای مادر خود می شود عصا ختم رسل به گریه فقط داد می زند «ای مردمان شهر مدینه چرا چرا؟» این رسم هیئت ست که مداح می زند از روضه های کوچه گریزی به کربلا وحید قاسمی @marsiyeeh
همینکه نوکر تو هستم آبرو دارم اگر چه خار ، ولی از تو رنگ و بو دارم کنیز خانه‌ی لطف شماست مادر من و من هر آنچه که دارم فقط از او دارم اجازه هست بگویم که مادرم هستی ؟! بَدم ... ولی بخدا من هم آرزو دارم برای بردنِ نامت که هیچ ؛ اصلا من ... برای فکر به نام تو هم وضو دارم به لکه‌های سیاهِ دلِ خودم گفتم ... میان روضه‌ی تو وقتِ شستشو دارم دوباره فاطمیه ؛ آتش و ؛ در و دیوار چه روضه‌های عجیبی به پیش رو دارم شبیه تو نفسم تنگ می‌شود گاهی چقدر بغض فروخورده در گلو دارم بخوان بلای جوانمرگیِ خودت را از ... سیاهه‌های سپیدی که بین مو دارم از آن زمان که شنیدم به تو جفا کرده همیشه با درِ خانه بگو مگو دارم ببار ابر مدینه ؛ به چشمه‌ی خشکم که من به جای شکایت دو تا سبو دارم رضا قاسمی @marsiyeeh
پا شدی از میان این بستر، نکند اتفاقی افتاده؟! بسته‌ای چادرت به دور کمر، نکند اتفاقی افتاده؟! پا شدی تا کمی قدم بزنی، آب و جارو به این حرم بزنی بازویت خوب شد مگر مادر؟! نکند اتفاقی افتاده؟! دست خود را نگیر بر دیوار، کار این خانه را به من بسپار زینبت که نمرده است آخر، نکند اتفاقی افتاده؟! نان نپز جان من خطر دارد، سرفه‌هایت فقط ضرر دارد... ...نان نپز بین دود و خاکستر، نکند اتفاقی افتاده؟! رحم کن بر دل حسن بس کن، شانه بر موی من نزن بس کن دست خود را تکان نده دیگر، نکند اتفاقی افتاده؟! لیلة القدر... باطنِ قرآن، به لبت آمده است الرحمن چه شده شأن سوره‌ی کوثر؟ نکند اتفاقی افتاده؟! دست زخمی خود به آب نزن، تا بشویی خودت حسین و حسن تو چرا نور خانه‌ی حیدر؟ نکند اتفاقی افتاده؟! به تن خود لباس نو کردی، روی لب یاس خنده آوردی بهتری؟ نه... نمی‌کنم باور، نکند اتفاقی افتاده؟! بوی رفتن گرفته کاشانه، پَرشکسته... نَپَر از این لانه عزم کردی بدون ما به سفر، نکند اتفاقی افتاده؟! غصه‌ام را چرا دوتا کردی؟ صحبت از عصر کربلا کردی روضه خواندی..‌‌ دلم شده مضطر، نکند اتفاقی افتاده؟! دستبافت به من سپردی و... روضه‌ها را خودت شمردی و... ...گفتی از داغ بوسه بر حنجر، نکند اتفاقی افتاده؟! محمدجواد شیرازی @rozeh_1
در روزهای غم ، ... بفرمایید روضه در خیمۀ ماتم ، ... بفرمایید روضه از هر خیابان رد شدم دیدم نوشته بر روی یک پرچم ، ... بفرمایید روضه وقتی نبی تا حضرت مهدی می آیند مردم شماها هم ، ... بفرمایید روضه از این جوانی خیر می بینید مردم من خیرِ آن دیدم ، ... بفرمایید روضه وقت شروعِ مجلس است آماده باشید بعد از وضو نم نم ، ... بفرمایید روضه مداح دارد شعر میخواند چه پُر سوز از نخلۀ میثم ، ... بفرمایید روضه تا روضه های مادر سادات برپاست گرچه زیاد و کم ، ... بفرمایید روضه فرقی ندارد روضه ها ، چه هیأت ما چه مسجد اعظم ، ... بفرمایید روضه دیر است مجلس واردِ سینه زنی شد مداح داده دم ، ... بفرمایید روضه هم ، سایه ای شد کم ز بیت آل طاها هم قامتی شد خم ، ... بفرمایید روضه بر زخمهای سینۀ مادر گذارید با اشکتان مرهم ، ... بفرمایید روضه مهدی مقیمی @rozeh_1
همینکه درد زِ چشمِ تو خواب می‌گیرد تمامِ جانِ مرا اضطراب می‌گیرد بیا به همسرِ خود لحظه‌ای تبسم کُن دلم از اینهمه حالِ خراب می‌گیرد گشوده دخترِ تو آیه‌هایِ قرآن را نشسته رویِ سرِ خود کتاب می‌گیرد عوض شده است در این خانه کارها امشب حسین پیشِ لبت ظرفِ آب می‌گیرد مواظب نَفَسَت باش ای تَرک خورده یواشتر که تنت را عذاب می‌گیرد خدا کند که نبینند پهلوانی را که آستین رویِ ردِ طناب می‌گیرد سلام می‌کند اما علی از این مردم فقط زِ خنده‌یِ قنفذ جواب می‌گیرد ببین به خاکِ سیاهم نشاند آن نامرد که خانومم به رُخِ خود نقاب می‌گیرد کسی به سینه‌ی دیوار و در فشارت داد شبیه آنکه زِ گلها گلاب می‌گیرد سه تا کفن به رویِ دست زینب و غش کرد به طفل حق بده این روضه تاب می‌گیرد حسین بی کفن و تو به شام می‌آیی و بند بندِ تو را التهاب می‌گیرد تمامِ دُخترکانت گرسنه‌اند اما خرابه را همه بوی کباب می‌گیرد همانکه تَرکه‌ی او می خورَد به طشتِ طلا نشسته پیش حسینت شراب می‌گیرد صدایِ چوبِ بلند و صدایِ نامحرم میانِ دست سرش را رُباب می گیرد>> حسن لطفی @rozeh_1
چنان بخشیده حق بر فاطمه نام عزیزش را که حتی برده بالا عزتش شأن کنیزش را بساط فیض عالم بر رضای فاطمه بند است مقرب می کند زهرای اطهر مستفیضش را اگر چه آسیابش محور ارزاق گردون است از این دنیا برای خود نمی خواهد پشیزش را غلامی حر شد و قرضی ادا گشت و فقیری سیر خدا با خنده برگرداند بر او سینه ریزش را اگر چه زیر و رو شد پیکرش اما کسی از او ندید اصلا سکوت حنجر دشمن ستیزش را دری که سوخته با ضربه ای آرام می ریزد بگو کمتر کند ملعون از این در دورخیزش را نمی فهمد اگر آن بی حیا پس لااقل ای کاش درِ خانه نگه دارد عقب، مسمار تیزش را ثمر از شاخه افتاد و خدا بر خویش واجب کرد برای قاتل محسن عذاب رستخیزش را الهی هیچ مردی در کنار بستر همسر نبیند در بهارانش خزان برگ ریزش را محمدجواد شیرازی @marsiyeeh
       فاطمه افتاد اما سوخت حیدر بیشتر بسته شد دست علی و سوخت مادر بیشتر هر کسی آن روز ساکت ماند، مدیون نبی است هیچ فرقی نیست در این جرم، کمتر... بیشتر... سنگدل دیوار بود و سنگدل تر میخ در سرخ شد دیوار اما سینه ی در بیشتر هرچه زهرا می کشید ازین طرف مولای خود می کشیدند آن طرف دستان حیدر بیشتر نانجیبی دید زهرا بی خیالِ یار نیست تازیانه زد به مادر، بین معبر بیشتر در شلوغی ناگهان با ضربه ی سخت غلاف ریخت بر روی زمین، آیات کوثر بیشتر بعد از آن چشمی دگر لبخند زهرا را ندید بین بستر، فکر رفتن بود دیگر بیشتر ارث بردند از مصیبات بتول این بچه ها یک به یک داغ و بلا دیدند، دختر بیشتر زخم های سنگ و تیغ و نیزه ها جای خودش سوخت زینب از غم کندیِ خنجر بیشتر محمدجواد شیرازی @rozeh_1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شور حماسی حضرت عباس (ع) شماره 144 کانال نوحوا علی الحسین 🔹🔹🔹🔹 ذکر سماواتیان ثنای اباالفضل خیل ملک خادم سرای اباالفضل با مژه روبد غبار، حور بهشتی از حرم و صحن با صفای اباالفضل ⏪ اباالفضل اباالفضل اباالفضل هیچ ز بیگانگی بحق نبرد راه هرکه نگردید آشنای اباالفضل پا مکش از درگهش که عقده گشائی هست به دست گره گشای اباالفضل ⏪ اباالفضل اباالفضل اباالفضل غم نبرد راه بر دلش، به صف حشر هرکه بود در دلش ولای اباالفضل آب ننوشید بی حسین و عجب نیست این روش از همت و حیای اباالفضل ⏪ اباالفضل اباالفضل اباالفضل شست به راه حسین دست و دل از جان اجر اباالفضل با خدای اباالفضل پاس وفا داشت آنچنان که بماندند اهل وفا، مات از وفای اباالفضل ⏪ اباالفضل اباالفضل اباالفضل با شه دین جز به نام سید و مولا باز نشد لعل جانفزای اباالفضل گشت کمان قد شاه دین چو عیان شد غرقه به خون قامت رسای اباالفضل ⏪ اباالفضل اباالفضل اباالفضل 🔹🔹🔹🔹 https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998 لطمه زنی شماره 145 کانال نوحوا علی الحسین 😭😭😭 دلم بیاد حرم تا کربلا راهیه میخونه تو قتلگاه زیارت ناحیه فرقة بالسیوف فرقة بالرماح جدم و میزدن گوشه ی قتلگاه ⏪ وای حسین وای حسین زمان خون گریه ها درست دم مغربه روضه ی برگشتن یه اسب بی صاحبه فرقة بالسنان فرقة بالحجر جدم و میزدن بی کس و بی سپر ⏪ وای حسین وای حسین با پرچم انتقام فاطمه العجل مرور میشه روضه ها دوباره از روی تل فرقة بالخشب فرقة بالعصا جدم و میزدن کوفیا بی هوا ⏪ وای حسین وای حسین 😭😭😭 😭😭😭😭😭😭 رضا: @rezanesabi شعر و سبک. رضا نصابی. یا رقیه
🔘🔘🔘🔘 ✅بنداول زهرای نیمه جون من ای یاس قدکمون من بمون کنار مرتضی (ع) دردوبلات به جون من 🔘 زهرا. روزی که دست من و بستن غرور مو زدن شکستن اشکای تو یادم نمیره زهرا روزی که با اون همه آزار موندی میونه در و دیوار جاداشت که حیدرت بمیره 🔘 نقش زمین شدی میون اون همه اتیش و دود برات بمیرم عزیزم کل تن تو شدکبود یادم نمیره وقتی که افتادی زیر دست وپا یادم نمی ره فاطمه تا فضه رو زدی صدا گوشواره زهرا روزی که دست من و بستن غرور مو زدن شکستن اشکای تو یادم نمیره زهرا روزی که با اون همه آزار موندی میونه در و دیوار جاداشت که حیدرت بمیره 🔘➖➖➖➖🔘 ✅بنددوم فاطمیه پر پر شدی تو فاطمه(س) لاغر شدی تو فاطمه (س) علته درد و غصه ی حیدر شدی تو فاطمه (س) بانو ظاهرا امروز بهتری تو دست و به دستاس می بری تو می کنی کار خونه زهرا (س) بانو می زنی شونه موی زینب(س) حالت عوض شده چه امشب یه وقت نزاری من و تنها بلندشو زهرای علی بهارم و نکن خزون جوون من زوده برات که قامتت بشه کمون تنگه دلم برای تو چرا ازم رو میگیری یه دست به بازو میگیری یه دست به پهلو میگیری روزی که دست من و بستن غرور مو زدن شکستن اشکای تو یادم نمیره زهرا(س) روزی که با اون همه آزار موندی میونه در و دیوار جاداشت که حیدرت بمیره 🔘➖➖➖➖➖🔘 ✅بندسوم مقتلی برات بمیره خواهرت جداشد ازقفا سرت خنجرزدن به حنجرت جلو چشای مادرت داداش دیدم تو رو از روی اون تل تا افتادی میون مقتل دریای خون شد ته گودال داداش وقتی تن تو رو دریدن اسبا روی تنت دویدن شدجسم اطهرت لگدمال یه جای سالمی نبود برادرم توی تنت باهرچی گیرشون اومد نانجیبا میزدنت شمشیرو سنگ ونیزها شد کفن روبدنت میون گودال بلا غریب گیر آوردنت حسین حسین غریب مادر 💠💠5⃣8⃣0⃣💠💠 🔘➖➖➖➖➖🔘
4_5992487183406074379.mp3
10.46M
‍ ‍ یارب الحسین _ اصلا انگاری توی سرنوشت من نوشته دلتنگی اصلا انگاری خبری نداری مارو کشته دلتگی اصلا انگاری کابوس خواب شبامون گشته دلتنگی بخدا سخته جا بمونی و رفیقات کربلا رفتن بخدا سخته از قشنگی حرم فقط برات گفتن بخدا سخته با یه حسرت بزرگ یه گوشه ای خفتن اگه پر از گناهم بیا و آدمم کنن بازم مثل قدیما با روضه محرمم کن ___ _ غریب مادر موهات و گرفت میونه پنجه اش نامرد غریب مادر ضربه به حنجر تو از پشت سر می زد غریب مادر جلو زینب سرتو از تن جدا می کرد غریب مادر چه بلایی سر جسم پاکت اوردن غریب مادر تورو بد جوری حسین تو کربلا کشتن غریبگ مادر بمیرم نداری حتی پیرهن بر تن رحمی نکردن حتی بر تن پاره پاره بر تن تو گذشتن یه عده ای سواره شعرو سبک نفس کربلایی رضا غیاثی @rezanesabi
4_5812270952666368573.mp3
5.18M
‍ ‍ هدیه به حضرت رقیه صلوات شور یا زمینه حضرت رقیه شعر و سبک رضا نصابی به نفس حاج مهدی اکبری بعد تو هر لحظه بابا از گریه دیده هام تر ه بعد تو هیچ کسی دیگه نازه من و نمی خره من و دادن خیلی آزار نبودی تو من و بردن کوچه بازار ه. یهودی بابا جونم. بابا جونم. بابا جونم. تو دلاشون اثر نکرد هر چی که خواهش کردم و زیر ضربه های کتک چند دفه ای. غش کردم و شبیه رنگین کمونه بدنه من بس که مشت خرد پر خونه دهنه من. رضا نصابی - @rezanesabi