شهادت حضرت زهرا (س)
زمزمه.سنگین
بشکسته پهلویت.زهرا.ای قدکمان من2
آه ای بهارم خزان گشتی.ارغوان گشتی. بی توان گشتی
زهراجوان من.ای مهربان من
غم دارم ازمسمارو دود
آخرگناه تو چه بود
زهراشده رویت کبود
درکوچه هادستی پلید.لاله به رخسارت کشید
ای فاطمه جانم مرو
پروانه ام دورت.گردم.شمع شبستانم2
هستی من ای یاورم.ای لشکرم.بین مضطرم
ای ماه تابانم.بی توپریشانم
ذکرلبم ام یجیب
دل خسته هستم بی شکیب
بی توعلی باشد غریب
ترکم مکن همسنگرم.ای جان من ای دلبرم
ای فاطمه جانم مرو
ای یاربیمارم.زهرا.هستی پرستویم2
جان علی دیده بگشا ای.لاله ی پرپر.سوره ی کوثر
ای یاس خوشبویم.ای یاس خوشبویم
عمرم شود بی تو تمام
هستی به دردم التیام
این زندگی بی تو حرام
در راه من گشتی شهید.رفتی وقد من خمید
ای فاطمه جانم مرو
ابوذررییس میرزایی (بهار)
#سبک_زمینه_زیبای_فاطمیه
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
💚💚💚 #به_قلم_آقایان 💚💚💚
#اسماعیل_پورجهانی
#ابوذر_رییس_میرزایی
بند اول✍
فاطمه فاطمه روح و ریحان من
فاطمه فاطمه جان تو جان من
بی تو زهرا غم تو سینه مهمونه
بی تو زهرا خونه مون یه زندونه
درد ما رو جز خدا کی میدونه
علی میمونه زهرا
دوباره بی تو تنها
پس از تو اف بر دنیا
واویلتا واویلا
یا فاطمه یا زهرا (4)
بند دوم✍
یاس نیلوفری.ازچه گشتی تو پیر
جان حیدر قسم.ازعلی رومگیر
نانجیبی راه توبه کوچه بست
ضرب سیلی گوشواره ات شکست
بر روی تو مانده جای رد دست
ببین غریبم زهرا
که غم نصیبم زهرا
مرو شکیبم زهرا
واویلتا واویلا
یافاطمه یازهرا (4)
بندسوم✍
ای بهشت علی.نوراین خانه ای
گیسوی زینبت.را بزن شانه ای
التماست میکنم بمان مرو
ای پرستو تو زآشیان مرو
جان حیدر ای عزیزجان مرو
چه گویم ازپهلویت
شکستن بازویت
چرا کبوده رویت
واویلتا واویلا
یافاطمه یازهرا (4)
شهادت حضرت زهرا (س)
زمزمه.سنگین
فاطمیه شده.بیرق عزا به پاست
آسمان گریه کن.روضه خون خود خداست
ای پرستوی علی توپرمکش
شانه ای به موی زینبت بکش
ای جوان من مرو.قدکمان من مرو
جزتویاوری نداره مرتضی
غصه ی فراق توکشد مرا
بین که دلشکسته ام.منقلب نشسته ام
فاطمه مرو مرو
صورتت شدکبود.ای گل یاس علی
رومگردان زمن.همه احساس علی
روی نیلی ات شده قاتل من
فاطمه تویی همه حاصل من
رونگیرازمحرمت.می میرم پای غمت
دردپهلو جونتو به لب رسوند
شدی آب و چیزی ازتنت نموند
ای وفادارعلی.یاروغمخوارعلی
فاطمه مرومرو
هستی حیدری.رونق کاشانه ام
یاروهمسنگرم.شمعی وپروانه ام
زیرلب دعای من ام یجیب
بی تومرتضی میشه خیلی غریب
ای مراصبروقرار.اقتدارذوالفقار
روضه های هرشبم مسمار و دود
مهربان من گناه تو چه بود
بازوانم بسته شد.حرمتت شکسته شد
فاطمه مرومرو
ابوذررییس میرزایی (بهار)
زمزمه حضرت زهرا(س)
زهرای من قامت کمانم
برخیز و بنگر حال زارم ای جوانم
ای جوانم
بی تو سلام بی جوابم فاطمه جان فاطمه جان
با رفتنت کردی عذابم فاطمه جان فاطمه جان
بی یاوری شد حاصل من
میخ در و دیوار خانه قاتل من
قاتل من
دیدم میان آتش و دود معجرت سوخت معجرت سوخت
بامیخ در آن سینه غم پرورت سوخت پرورت سوخت
دیدم غلاف و بازوی تو
دیدم که خون جاری شد ازآن پهلوی تو
پهلوی تو
زهرای من باغصه و غم خوگرفتی خوگرفتی
از محرمت با روی نیلی رو گرفتی رو گرفتی
رفتی و رفته حیدر از حال
باشد قرار و وعده ی ما بین گودال
بین گودال
آنجا که حنجر می رود در زیر خنجر زیر خنجر
زینب شود در بین دشمن بی برادر بی برادر
ابوذر رییس میرزایی
قصه ی حیدر
واحد
قصه ی قلب حیدر ، قصه ی سوز و درده
چند شبه هی میره توی کوچه ، برمیگرده
مادری توی بستر ، زخم پهلو و سینه
اف به دنیای بی رحم ، کار دنیا همینه
گرد کوچه ، رو میبینه ، روی چادر ، میمیره
بغض بابا، مرگ مادر، چاره ای نیست،تقدیره
وا اماه
حال و روزش خرابه،دلش از غم کبابه
این روزا بین مردم سلامش،بی جوابه
بی حیاهای نامرد،غرورش رو شکوندن
دست بسته علی رو،توی کوچه کشوندن
توو سقیفه،قتل محسن،قتل زهرا،امضاشد
توی کوچه،دور زهرا،دورحیدر،غوغا شد
وا اماه
گریه های شبونه،زینبش هی میخونه
مادر و میزدن باغلاف و،تازیونه
دیده چشمای خیسش،پشت در مادرش سوخت
کاش نمی دید چه جوری،صورت و معجرش سوخت
بعد اون روز،غصه داره،زاره زاره،بی تابه
مادرش از،درد بازو،درد پهلو،بی خوابه
وا اماه
ابوذر رئیس میرزایی
نوحه فاطمیه ۱۴۰۰ه.ش/ ۱۴۴۳ه.ق
مدح
تو بانوی ممتحنی
نیمه ی جان حسنی
به اهلبیت روح و تنی
تو مثل مرتضی ،خیبر شکنی
نبی را یاسی
علی را دلبر
به خلقت تاجی
به عقبی سرور
مدد یا زهرا س
بانوی با کرم تویی
سایه ی رو سرم تویی
مدافع حرم تویی
ذکر امیرعشق دم به دم تویی
بهشت احمد
جمال سبحان
تمام عشق
علیِّ عمران
مدد یا زهرا س
روح رسول رکن علی
بین زنان بی مثلی
مُظهر حق مَظهر حق
گفته ثنای تو ذات ازلی
ثنایت قرآن
دمت بی پایان
فراقت درد و
وصالت درمان
مدد یا زهرا س
ابوذر رئیس میرزایی
شام غریبان
بارونیه چشای من
چه جور کنم تورو کفن
پریشونه زینب تو
بلندشو موهاشو باز شونه بزن
چرا زخمیه
کنار ابروت
زدن بدجوری
به روی بازوت
واویلا زهرا س
دنیا برام شده قفس
بی توعلی نداره کس
فراق تو سخته برام
از ته دل میگم پاشو هم نفس
کنار قبرت
علی گریونه
پاشو تا باهم
بریم به خونه
واویلا زهرا س
پاشو حسین نداره تاب
نیمه ی شب نداره خواب
منتظره تا که بیای
لباشو تر کنی با جرعه ی آب
علی بعد تو
شده بداحوال
قرار بعدی
باشه توو گودال
واویلا زهرا س
ابوذر رئیس میرزایی
حمله به خانه وحی
میون اون دیوار و در
زدن توو میدون خطر
برای حفظ دین شدن
فدایی علی مادر و پسر
میونه آتیش
با ضرب سیلی
رخ ماهش شد
کبود و نیلی
واویلا زهرا س
توو دلشون مهری نبود
هیزم بود و آتیش و دود
نتیجه ی سقیفه شد
پهلوی زخمی و بازوی کبود
برای حیدر
نمونده صبری
غم ناموس و
چشای ابری
واویلا زهرا س
به زخم دل نمک زدن
فاطمه رو کتک زدن
دشمنا با غلاف تیغ
به دست و بازوی قاصدک زدن
علی رو بردن
با قلبی خسته
طناب و گردن
با دست بسته
واویلا زهرا س
ابوذر رئیس میرزایی
بستر
صبر علی سراومده
اشک چشام در اومده
فاطمه جون پاشو ببین
چه روزی برسر حیدر اومده
حسن گریونه
حسین میخونه
بمون مادرجون
مرو از خونه
مرو یا زهرا س
خونمون شده خزون
خانم من پیشم بمون
روح تنم زیر لبت
عجل وفاتی رو اینقده نخون
بزن حرفی که
زدنیا سیرم
بدون تو من
دیگه می میرم
مرو یا زهرا س
((راه نرو پرت شکست
کارنکن فضه که هست))
الهی که خیر نبینه
شیشه ی عمرتو بالگد شکست
منو کشته این
نگاهت زهرا
علی میسوزه
زآهت زهرا
مدد یا زهرا س
ابوذر رئیس میرزایی
بعد از وفات
دست علی بسته شد
بازوی تو شکسته شد
زآشیانه پرزدی
علی در این قفس بی تو خسته شد
دلم خون گشته
پناهم رفتی
غریبم بی تو
سپاهم رفتی
واویلا زهرا س
به یاورم نظر زدن
به خانه ام شرر زدن
باهدف کشتن من
به سینه ی گلم میخ در زدن
زداغت برلب
رسد صبر من
نباشی خانه
شود قبر من
واویلا زهرا س
آرامشم قرار من
خزان شدی بهار من
جوان قد کمان من
بی تو سیه شده روزگارمن
ز بابای تو
شدم شرمنده
مغیره هر روز
به من میخنده
واویلا زهرا س
ابوذر رئیس میرزایی
ساقیم باشد علی
مهر گوید من گرفتم نو ر خو د را ا ز علی
ماه گوید نور من باشد زمهر انو ر ش
کعبه امشب میکند ناز بر تما م خا کیا ن
مثل گل دربرگرفته مرتضی و ماد رش
خیبریان را بود رؤیای وحشت امشبی
عمرو. مرحب. تن به لرزه درمیان بسترش
شیعه گوید مستیی من ازصبوی حیدر است
ساقیم باشد علی می جرعهٔ از کوثرش
آنکه از روز ازل برجبرئیل استاد شد
ای زبانم لال که باشم ذاکر خاک درش
این حدیث ازقول پیغمبر بود در شأن او
افضل است ازطاعت خلق ضرب تیغ دوسرش
ابن ملجم را توان ضربتی کاری نبو د
من گمانم یاعلی گفتا که زد بر پیکرش
درگلستان نغمهٔ بلبل بود ذکر علی
گل بگوید من صفا دارم زنام اطهرش
باولای مرتضی من عارف باالله شدم
هرکه حب او ندار د خاک عالم بر سرش
عالم هستی بود مشکل کشایش مرتضی
مرتضی قدش خمید از داغ زهرا همسرش
ای (ریاضی) توکجاو مدح مولای جهان
تونمیگنجی که گوئی ذرهٔ ازقنبرش
ابراهیم ریاضی
امام کاظم علیه السلام
سیه چـا ل بلا را حت شد ی ا ز آ ه شبـــگیرم
به گو ش تـو نـمــی آ یــد د گر آ وا ی زنجیرم
فــضـــا ی تــو بــو د شاهد برصوت مـناجاتم
ز بسکه گفته ام یارب خلــصنی زجان سیرم
نه نا ی نا له د ا ر م نه توان حمل این زنجیر
زبسکه تا زیانه خو ر ده ا م دیگر زمین گیرم
نه یک مؤ نس نه یکهمدم •ندارم من ملاقاتی
من ا ز نـحـو مـلا قا تیی این صیاد دل گیرم
مــز ن صیا د مرا سیلی مکن نیلی عذار من
که آخر از غم ما در به این زند ا ن می میرم
ابراهیم ریاضی
( حضرت زهرا(س)
در صف مــحـشـر همه خلق جها ن
هــــــرکسی دا رد نو ا ی ا لا ما ن
ا ز مـحـبــا ن و عزیزان هیچ کس
نیست دیـــگـــر یاور و فریا د رس
ا هـل مــحـشــر منتظر بنشسته اند
یک به یک زا رو ملو ل و خسته اند
تا کــــه اذن ا ز جا نب دا ور رسد
شافــــــع ا مـت پـــیــمــبـر می رسد
آ ل پـــیـــغـــمــبــر کــرامت میکنند
هــرکـسـی خـواهـند شفاعت میکنند
نــاگـــهــان محشر شود در هــمـهـمه
مـی رســد دخـت پــــیـــمــبر فاطمه
تاکــه زهــرا و ا ر د مــحــشر شــو د
مـحـشــر ا ز ا و مـحشری دیــگرشود
درقیامت ا و قــیـــامت مـــیــکـــنــد
بــا حـسینـش او شــفــاعت میکنــــد
محشر آن روز میشود در شوروشین
روضه میخواند• زهـرا بر حـسـین
آ و ر د بــا خــو د گـلـی از یاس ر ا
هر دو دستی خــونیی عــبــا س ر ا
ا ی (ریاضی) حرف از محشر مزن
جــز دری زهرا دری دیـــگر مــز ن
ابراهیم ریاضی
امام زمان وحضرت زهرا(س)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ا لآ ا ی شیعـیـان صبر م سر آمد
کـه دشـمـن پشت درب حیدر آمد
مـــرا د ر د یست کهنه ا ز زما نه
کـــه خور ده ما د ر من تا ز یا نه
شـنـیـدم پهلو یش اعدا شکستند
شنـیـدم مرتضی را دست بستند
چه شد ضرب و توان شصت حیدر
کـــجـــابود ذا لفقار دست حـیـدر
نـبــو د ی گر علی را امر در صبر
نــمــی شد روبهی مکار چون ببر
ا لآ مادر نــبــودم یــا ر بــا شـــم
تــورا د ر پشت در غـمـخـوارباشم
دعــا کن مــا درم شــایـد که ر و ز ی
زمــا ن انــتـــظار مــن ســـر آ یـد
بـــگــیــرم ا نــتـقــام پهلو یت را
کـه بــا ر غــم مــرا از دل بـــرآید
(ریاضی) غـم مخـور غمخوار آید
کــــــه پــــو ر حــیــد ر کرار آ یـــد
ابراهیم ریاضی
مدینه شهر رسول
مـدیـــنـــــه شــهر رسو ل و امـیـد دلهایی
مـدیـــنـــــه مـدفــن پـاک شهیده زهـرایی
مـدینه کوچهٔ شهرت عجب غم انگیز است
خـمــیـد ه برگ و بر تو مـثال پاییز است
فــضــا ی شـهـر تـــو بـهـر چــه دلگیر است
مــگــر هـنـوز فـاطمه ازغم زمین گیر است
مـدیـــنـــــه خـــاطره های عجب داری تـو
بــــه سیـنـه قـصـهٔ مـرد غـریب داری تو
هـــنـــو ز هـم زفضای تو بوی دود می آید
بــــه گــــو ش نــالــهٔ یــا س کبود می آید
کـــجــــا صـو ر ت زهرا کبود زسیلی شد
حـــجـــاب مــا ه عـلـی ا ز چه ابرنیلی شد
چـــرا دو دست عـلـی را به ریسمان بستند
چـــرا پــهـلــو ی زهرا زکــیـنـه بـشـکستند
چـــرا جـــنــازهٔ زهرا شـبـــانـه می بردند
بـــــه مــا بــــگو که چرا مخفیانه می بردند
مـــگــــو (ریاض) قصه و مـاجرای زهرا را
تـــو خــون مــکــن د ل ا هلبیت طا هـا را
ریاضی
مصلح دنیا
ا لآ ا ی یـو سف ز هـــرا
ا لآ ا ی مـؤ نس دلـهـــا
ا لآ ا ی مـنجئی عــا لم
بــیــا ا ی مـصلح دنــیــا
درا ین دنـیای مظلوم کش
تــــو یا ر بی پـنـا هــا نــی
تـو صاحب برزمان هستی
انیس بـــــی نـوا یــا نـــی
تـوکـشـتـیی نـجــا ت مــا
دراین بحر غم انـگـیـز ی
گـلـی ا ز گـلـشـن طـا هـا
تــو در دوران پــائــیـز ی
گـلـی زهـر ا بـیـا یـکــد م
تــو عـا لــم راگلستان کن
جهان ظلمت سر ا گشته
بـیا سر سبزو بوستان کن
به هر کوی و به هر برزن
نــشـسـتـه ابری از مــاتــم
امـیــد مــا کــجــا ی تــو
رهـان تـو شـیعـه را از غم
(ریاضیم) چـو مـوری من
کــه د ر ر اه سـلـیـمـانم
گــد ا ی حـضـرت یـــارم
سـرا پـا غرق عصیـا نــم
ابراهیم ریاضی
غم عظما
خـــون اگــــــــر گـریه کنـد تربت تـو نیست عجب
ا ز غـمـت چـشــــم همه عـالمیـان خون گریست
نــــــه فقط آ د میـان د ر غم تـو نـو حــه گر ند
وحــــــوش دشت و دمن نعره زنان خون گریست
مـا هــی د ر آ ب عـــزادار تـو مـرغان به هــو ا
جــــغــد ویرانــه نشین ناله کنـا ن خـون گریست
غــــم عظـمـای تـو بسکــه عظیم وسنگین است
عـــرش و فرش و قلم و لوح بیان خون گریست
آ تـش د ا غ تـــو سـو زا نـد. • دل آل رسول
مـا د ر ت فـاطمه بـا قـد کــمــان خـون گریست
قــائــم آ ل عــلی روزو شب است •خون به جگر
صاحب عصروزمان • مهدی دوران خون گریست
منی عاصی چه نـویسم • زکدامین غم گویـــــم
فاش گــویــم کـه همه خلق جهان خون گریست
ا ی (ریاضی) تــو مگــو شـرح غــم د شت بلا
خون چکان خنجرشمر طور عیان خون گریست
ابراهیم ریاضی
فاطمیه
فاطمیه غر بت مـولآی مـاست
فاطمیه آتش و هیزوم به پاست
فاطـمـیـه عــالــمـــی غرق محن
فاطــمــیــه کوچه و اشک حسن
فاطــــــمیه گریه و اشک حسین
فاطـــــمیه ناله های زیــنــبــیــن
فاطـمیه جان هستی برلب است
فاطـــمیه نـالــه های زینب است
فاطـــمـیـه غــنــچـــهٔ پرپر شود
زینب مـظلـومه بی مـــادر شـود
فاطـــمـیـه خانهٔ د ر زمــزمـــــه
ذکر آن خانه بود یا فــا طـــمــه
فاطـــمــیــه اول در د و بلآست
فا طــــمــیـــه شاهراه کربلاست
فا طــمـیـه دست مولا بسته شد
پـهـلــوی یار گـلش بسکسته شد
جــاهـــلان بردخت پیغمبر زدند
تــازیــانـــه بر گل حیدر ز د نــد
پشت در یا س علی پر پر شده
زیـبـنـبـش پـر و ا نهٔ مادر شده
ابراهیم ریاضی
.
#حضرت_زهرا
زهره ی زهراء (س)
کیستی ای که به چشمِ تو فلق مستتر است
روی دستانِ تو خورشیدِ فلک شعله ور است
کیستی ای ز وجود تو به پا خیمه ی عشق
وی که در دستِ تو سرلوحه ی حُکم قَدَر است
کیستی ای فَلکی نور که در دشتِ زمین
آسمان پیشِ تو چون طایرِ بی بال و پر است
کیستی ای که به دستان تو زد بوسه نبی
وَ بدین بوسه ی خود ختمِ رُسُل مفتخر است
کیستی ای که به هنگامِ عبادت در شب
ماه نیز آینه دارِ رخ تو تا سحر است
کیستی ای همه مرآت الهی که ز شوق
مَلکِ وحی تو را - فاطمه - پیغامبر است
این تویی زهره ی زهرا که به گلزارِ وجود
شجرِ نُه فلک از نورِ رُخت پر ثمر است
چشم بگشا که ز آفاق بر آید خورشید
چشمِ روشنگرِ تو مبدأ صبح ظفر است
آنچه می داشت خدا ، داشت به تو ارزانی
یعنی ای گل ز وجودِ تو خدا جلوه گر است
اصلِ اسلام شمایید - وَ در این باور
هر که بی مهرِ شما زیست ز دین بی خبر است
بی سبب نیست که دل تربتِ پاکِ تو نیافت
وسعتِ خاکِ تو از روی زمین بیشتر است
معبرِ کوی تو را هیچ ندیدم خلوت
ازدحامِ دلِ عشّاق در آن رهگذر است
ای که شد دفترِ هستی همه شیرازه ز تو
قصّه عمرِ تو از چیست چنین مختصر است
"یاسر" از شعله ی آئینه ی دل می بیند
آهِ جانسوزِ تو با سوختگان همسفر است
oo
محمود تاری "یاسر"✍
.....................................................................
در پیش من آتش نزن بال و پرت را محمود کریمی
در پیش من آتش نزن بال و پرت را
خونین مکن جان پدر چشم ترت را
فردا همین که جمع کردی بسترم را
آماده کن کم کم عزیزم بسترت را
*–*
آماده کن از آن کفن ها دومین را
بیرون بیاور یادگار مادرت را
بگذار روی سینه ام باشد حسینت
بگذار بر قلبم حسن را دخترت را
*–*
بگذار با طفلان تو قدری بسوزم
حالا بگویم حرف های آخرت را
زاری مکن بر حال من با حال و روزت
خاکی نکن دنبال بابا معجرت را
*–*
تو بار شیشه داری و میترسم از تو
خیلی مواظب باش طفل دیگرت را
وقتی که میریزند هیزم روی هیزم
وقتی که میسوزاند آتش سنگرت را
*–*
بابا حواست باشد آنجا محسنت را
بابا مواظب باش پشت در سرت را
ای کاش میشد روضه بازو نمیشد
وقتی علی آهسته میشوید پرت را
*–*
این جمله آخر عزیزم با حسین است
با خود مبر در قتلگه انگشترت را
محمود کریمی در پیش من آتش نزن بال و پرت را
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
.
گل در آتش
خانه شد ویرانه و گلخانه ام آتش گرفت
شمع چشمم سوخت و پروانه ام آتش گرفت
بوی عطر سیب آمد از میان شعله ها
بر زمین افتاد گل ، ریحانه ام آتش گرفت
تا به روی شانه ام زینب سر خود را گذاشت
ناگهان احساس کردم شانه ام آتش گرفت
در عزای فاطمه ویرانه شد کاشانه ام
قبل ویران گشتنش کاشانه ام آتش گرفت
از لسان فاطمه بنویس روی برگ گل
شاخ و برگم سوخت و دُردانه ام آتش گرفت
خانه ی بی فاطمه ویرانسرایی بیش نیست
در فراق روی او ویرانه ام آتش گرفت
از دل آئينه ام خون می چکد «یاسر» ببین
جام دل بشکسته و پیمانه ام آتش گرفت
**
#مرثیه #واحد_سنتی
محمود تاری «یاسر»✍
#فاطمیه #حضرت_زهرا
....................................................................
.
#دکلمه
#فاطمیه
چلچراغ عشق
ای تو اسلام مجسّم فاطمه
پیش پیغمبر مکرّم فاطمه
برگی از روی تو را شبنم ندید
تاری از موی تو نامَحرم ندید
جان فدای جلوه ی افلاکی ات
آیه ی قرآن گواه پاکی ات
چلچراغِ عشق تنها نام توست
آیه ی تطهیر نورِ بام توست
ای وجودِ تو بَری از هر خطا
عطر یاسِ باغسارِ هَلْ اَتیٰ
ای معطّر جان ز عطرِ جاری ات
ای علی خُرّم ز خانه داری ات
شورِ یثرب در حجازِ تو نبود
جز علی کس همتَرازِ تو نبود
آسمان محوِ نمازِ هر شب ات
از مَلَک دل بُرده یارب یارب ات
ای بهشتِ مصطفی یا فاطمه
جان به جسمِ مرتضی یا فاطمه
قطره را آئینه ی دریا کند
هر که فرهنگِ تو را احیا کند
بهترین الگویِ زن در جامعه
با تو روشن می شود هر جامعه
زن اگر در راهِ تو برداشت گام
پیشِ اهلِ عرش دارد احترام
در مسیرِ حفظ ارزش های دین
داشتی چون لاله قلبِ آتشین
گوهرِ دین ایمن از ایمان توست
نسلِ احمد جاری از دامان توست
بر نبی هم دختر و هم مادری
افتخار عترتِ پیغمبری
حاملِ وحیِ خداوند وَدود
بارها در خانه ات آمد فرود
ای کَرامتگاه انسان کوی تو
ای منوّر آسمان از روی تو
زهره ی زهرایِ آفاقِ وجود
وسعتِ روشنگرِ غیب و شهود
هاله ی مهتابِ چشمانِ رسول
راضیه ، مرضیّه ، زهرایِ بتول
دامنت مَهدِ ولایت پرور است
بیتِ تو ، بیتِ امامت پرور است
ای ولایت را پذیرفته به جان
وی امامت را تجلّی در جهان
گلشن ات ناگه خزانی شد چرا
یاسِ رویت ارغوانی شد چرا
از چه ناگه یک جهان شیون شدی
این چنین پژمرده در گلشن شدی
ای ز اندوه تو خون چشمِ مَلک
داسِ دشمن چیده گندم از فدک
داشتند ای آفرینش را بها
سنگفرشِ کوچه ها نقشِ تو را
در میانِ کوچه ای عطرِ بهار
بر زمین افتاده بودی بی قرار
در تلاطم شد نسیمِ آب آه
پنجه ی شب بر رخِ مهتاب آه
اشکِ خود را نیلگون افشانده ای
چهره از آئینه ها پوشانده ای
تا که رویِ ماهِ تو مصدوم شد
آسمان از دیدنت محروم شد
oo
حاج محمود تاری "یاسر"✍
#کوچه_بنی_هاشم
#حضرت_زهرا
....................................................................
#زمینه_شور_روضه_ای_فاطمیه
#ای_بیمار_علی
☑️بند اول
ای بیماره علی(ع)
فاطمه بانوی تب داره علی(ع)
مرحم چشمای غمباره علی(ع)
ای بیمار علی(ع)
ای شمع محفلم
میزنی سوسو ای کل حاصلم
یه نظر کن زهرا بی تابه دلم
ای شمع محفلم
یادمه فاطمه(س)
سیلی خوردی تو کوچه ها
پیش چشم من بی هوا (۲)
یاس جوونه من یا فاطمه(س)
ارومه جونه من یافاطمه(س)
قامت کمونه من یا فاطمه(س)
☑️بند دوم
گریونم فاطمه (س)
یه نظر کن که دلخونم فاطمه(س)
بی تو میمیرم میدونم فاطمه (س)
ای جونم فاطمه(س)
تار میبینه چشات
علی رو کشته بغضای بی صدات
کاش میشد زهرا جون میدادم به جات
جونم به فدات
میگیری رو چرا
چن وقتیه از حیدرت
قربونه دله مضطرت
خونیه بسترت یا فاطمه
درد میکنه سرت یا فاطمه
گریونه دخترت یا فاطمه
☑️بند سوم
آه از اتیش و دود
از جفای قوم بدتر از یهود
کاشکی زهرای من پشت در نبود
آه از اتیش و دود
آه از مسمار در
وقتی ثانی میزد با لگد شرر
فاطمه پشت در میزد بال و پر
آه از مسمار در
یادمه فاطمه
سیلی خوردی تو کوچه ها
پیش چشم من بی هوا
غم به دلم نشست تا بی حیا
تو رو به قصد کشت زد بی هوا
پهلوتو بد شکست تو کوچه ها
#شاعر_مجیدمرادزاده
سبک وشعر
مداحی
#رضاابوالحسنی
یازهرا🖤
کیست زهرا،یاس خوش عطر رسول/
راضیـه،انسیـه،مـرضیـه،صدیقه،بتول
کيست زهرا کهکشاني منجلي
کيست زهرا کعبه عشق علي
کيست زهرا عالمي را نور عين
ميوه قلب حسن جان حسين
کیست زهرا عالمي حيران او
ذره تا خورشيد سر گردان او
گر نبود او هستي هستي نبود
ساغر و پيمانه و مستي نبود
گر نبود او عشق معنايي نداشت
هيچکس اميد فردايي نداشت
گر نبود او زمزم و کوثر نبود
گر نبود او احمد و حيدر نبود
او تمام راز و رمز عالم است
افتخار دودمان آدم است
موي او وَالّليل،رويش وَ الضُّحي
قد او طوبي و قدرش هل اتي
هرچه در عالم بوَد پابست اوست
هرچه درهستي بوَدازهست اوست
کيست زهرا قبله شرم و عفاف
کعبه گرد اوست در حال طواف
قامت او عرش حق را قائم ست
هر چه در عالم بود از فاطمه ست
#فاطمیه
حضرت #فاطمه_الزهرا سلام الله علیها
#شور_روضه_ای
#سه_ضرب_پایانی
#کبوده_روی_مادر
#درخواستی
🔘🔘🔘🔘🔘🔘
بند1⃣
کبوده روی مادر
ورم رو گونه ش داره
دید دو چشماش تاره
پنهونی هی می باره
جوری زده نامرد که
افتاده رد دستاش
سیاه شده بدجور جاش
میزد یواشتر ای کاش
دو دوستی محکم کوبید
یهو به روی مادر
محکم زمین خورد با سر
مادرمون شد پرپر
یه جوری محکم زد که
چشمای مادر کور شد
سیاه شد و بی نور شد
صورتشم رنجور شد
وای مادرم.....
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
بند2⃣
بی هوا زد بی وجدان
سوره ی کوثر افتاد
هستی حیدر افتاد
دخت پیمبر افتاد
دستای اون سنگین بود
خدا خودش میدونه
که مادرم حیرونه
گم کرده راه خونه
کبوده روی مادر
سیلی اون جوندار بود
کارهمون کفتار بود
که در پی آزار بود
اصن یه جوری زد که
چشاش به رنگ خون شد
حسن براش گریون شد
حتی خدا محزون شد
وای مادرم.....
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
بند3⃣
مادرمون مجروحه
شکسته دستو بازوش
در افتاده محکم روش
خون میچکه ازپهلوش
مادرمون مجروحه
روز غمم امروزه
میکشه آتیش زوزه
در با مادر میسوزه
مادرمون مجروحه
اینقده که درد داره
شب تا سحر بیداره
زخمی یک مسماره
مادرمون مجروحه
دستمالی بسته روسر
میگه با چشمای تر
خداحافظ ای حیدر
وای مادرم.....
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
بند4⃣
عَجّل وفاتی میگه
ازین زمونه سیره
دیگه داره میمیره
از پیش حیدر میره
عَجّل وفاتی میگه
گوشه ی بستر مادر
نداره حیدر باور
شده روزای آخر
نرو نرو یا زهرا(س)
آروم نداره حیدر
نرو قراره حیدر
که خون نباره حیدر
نرو نرو یا زهرا
دنیا بی تو زندونه
صفا نداره خونه
زینبه تو دلخونه
وای مادرم...
💠💠💠💠💠💠
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
.
#سیمای_بهشتی
خانه ات گلشن ز طوبای بهشتی فاطمه
حجره ات عرش معلای بهشتی فاطمه
حجره ای داری معطر از مناجات و نماز
گوشه ای از آن ، مصلای بهشتی فاطمه
از دعایت می رسد دلهای یاران در بهشت
ای مناجات تو نجوای بهشتی فاطمه
برترین ذکر تو یا الله ، یا قدوس بود
کمترین یار تو حورای بهشتی فاطمه
چادرت زیباتری تصویر در چشمان ماست
چادرت یعنی که سیمای بهشتی فاطمه
ریشه های چادرت در تار و پود ما نشست
بانوی امروز و فردای بهشتی فاطمه
رنگ پائیزی نداری ای بهارستان عشق
چون تویی باغ شکوفای بهشتی فاطمه
قطره ای از اشک خود را هدیه کن بر ما که هست
اشک تو از جنس کالای بهشتی فاطمه
کی جدا می گردی از مولای هستی مرتضی
چون علی داری تو همتای بهشتی فاطمه
جرم تو این بود بت ها را شکستی بی تبر
ای خلیل الله زن های بهشتی فاطمه
می روی اما نه از قلب علیِ مرتضی
این تویی؛ جانانِ مولایِ بهشتی، فاطمه
«یاسر» از دنیا و عقبا جز ولایت را نخواست
بانوی دنیا و عقبای بهشتی فاطمه
**
#حاج_محمود_تاری «یاسر»✍
#فاطمیه #حضرت_زهرا
....................................................................
#حضرت_زهرا_سلامالله_علیها
💠 بَضعَةٌ مِنّی
ای که پیش از خلقت خود امتحان پسدادهای
از ازل -آری- برای سوختن آمادهای
"بَضعَةٌ مِنّی" شدی یعنی خودِ پیغمبری
شأن تو این نیست که تنها پیمبرزادهای
"بَضعَةٌ مِنّی" شدی یعنی تو هم روز اَلَست
اولین فردی که فریاد "بَلَی" سردادهای
فوق عصمت، فوق باور، فوق درک انبیا
فوق هر تعریفی و توصیف، فوقالعادهای
ای که عرش از چادرت حاجت تمنا میکند
از چه سرکردی جهان را با حصیر سادهای؟
درد پهلو، زخم بازو داری اما همچنان
با قنوت گریههایت بر سر سجادهای
مادر سادات! تنها مادر سادات نه
مادر دلسوز هر مرد و زن آزادهای
بغض تلخی در گلوی ماست تا روز ابد
از همان روزی که تو در بسترت افتادهای
لیلةالقدر انتظار دیدنت را میکشد
مطلعالفجر تماشایی! کجای جادهای؟
#علی_سلیمیان
🏴 #فاطمیه۱۴۰۱
#زمینه #کوچه
#حضرت_فاطمه سلام الله علیها
#احسان_نرگسی
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
یادم مونده / کوچه ی بارونی
یادم مونده / گوشواره ی خونی
یادم مونده / اشکای پنهونی
وای مادرم
یادم مونده / افتاد از پا مادر
یادم مونده / یاسی که شد پرپر
رو خاک افتاد / هستی پیغمبر
وای مادرم
وای مادرم - وای مادرم زهرا ۳
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
بمیرم که / توو دلت آتیشه
بمیرم که / داشتی بار شیشه
یاس علی / کَندَنت از ریشه
وای مادرم
بمیرم که / دستت از کار افتاد
تو افتادی / اما حسن جون داد
اون کوچه رو / نمی برم از یاد
وای مادرم
وای مادرم - وای مادرم زهرا ۳
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
زینب بود و / طعنه ی شامی ها
زینب بود و / چشم حرامی ها
زينب بود و / بی احترامی ها
واویلتا
زینب بود و / پیرُهن خونی
زینب بود و / چشمای بارونی
زینب بود و / اون همه حيرونی
واویلتا
واویلتا - واویلا واویلا ۳
.
.
#شام_غریبان_حضرت_زهرا
... و این داغ دل مولا علی ست
------
بشویم زخم پهلو یا که بازو یا که هر دو
بگریم بهر بازو یا که پهلو یا که هر دو
درین شام غم انگیز فراق از داغ جانسوز
کنم دل را پریشان یا که گیسو یا که هر دو
غم طفلان به یک سمت و غم زهرا به یک سو
بسوزم بهر طفلان یا که بانو یا که هر دو
نمی داند کسی حال منِ دل خسته امشب
که از کف می دهم گل یا که نیرو یا که هر دو
نمی داند کسی از پا فتادن را ... ، نداند
که خم شد قامت من یا که زانو یا که هر دو
به یک سو کودکان گریان ، به یک سو جسم زهرا
بسوزم من درین سو یا که آنسو یا که هر دو
ز دستم رفت زهرا ، مانده ام تنها ، مردّد
بگریم یا که با او یا که بی او یا که هر دو
ز غم سوزد دلم "یاسر" ازین داغ جگرسوز
بریزم اشک بر دل یا که بر رو یا که هر دو
**
حاج محمود تاری «یاسر» ✍
#فاطمیه #حضرت_زهرا
#زبان_حال_مولا_علی
.
#فاطمیه
آخرین وداع
علی با گلِ ارغوانش خدا حافظی می کند
وَ با یاسِ گشته خزانش خدا حافظی می کند
غریبانه بر دوشِ خود می برد ماهِ گلگونِ خود
چنین با مهِ آسمانش خدا حافظی می کند
تکان می خورد شانه هایش ز غمناله های فراق
که با همسرِ مهربانش خدا حافظی می کند
کمان شد ز سنگینیِ بارِ هجران تمامِ قدش
که با یارِ قامت کمانش خدا حافظی می کند
توان داده از کف به هنگام تدفینِ زیبا گلش
که با این غمِ بی کرانش خدا حافظی می کند
کنارِ مزاری که زهرای اطهر در آن خفته است
خمیده دگر زانوانش ، خدا حافظی می کند
جوان بود و جان را فدای امامش علی کرده است
علی با شهیدِ جوانش خدا حافظی می کند
فقط نُه بهار آمد و میهمان علی بود و رفت
علی با گلش ، میهمانش ، خدا حافظی می کند
شکسته پر و بالِ این طایر و مرتضی بی قرار
که با طایرِ آشیانش خدا حافظی می کند
ز یادِ علی کی رود یادِ زهرای اطهر ، کنون
علی با گلِ جاودانش خدا حافظی می کند
غمِ بی امان داشت "یاسر" ز هجران او مرتضی
علی با غمِ بی امانش خدا حافظی می کند
oo
حاج محمود تاری "یاسر"✍
#حضرت_زهرا
....................................................................