eitaa logo
💚عزیزم حسین💚
3هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
5.3هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجودم عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوا دهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر: @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ دارم به شمیم عشق خو می گیرم از جرعه ی آسمان سبو می گیرم من آینه ام ، همیشه عادت دارم نـور صـلوات را ، وضـو می گیرم * با نیت خیر و قصد قربت صلوات تا سر برسد غروب غیبت صلوات شــادی ِ دل "ِ اُمِّ اَبیٖهــٰا " بفـرسـت بر والده ی حضرت حجت صلوات * در آینه ، عطر ماه می اندازیم روزی به رخش نگاه می اندازیم یک بار ؟ دو بار ؟ نه برای فرجش سیل ِ صلوات ، راه می اندازیم * دل های شکسته را جوان خواهد کرد سجاده ی صحن جمکران خواهد کرد ما هی صلوات می فرستیم او هم در نافله اش ، دعایمان خواهد کرد * ای جان به،فدای طاق ابروی کجش گیسوی چلیپایی او ، رج به رجش می خواهی اگر مادر او شاد شود نـذر ِ صـلوات کـن ، بـرای فـرجش * پر شده عالم همه ازعطر سیب عطر توسل ، دم ِ امن یجیب منتقم ِ کوچه و در می رسد «نـَصرُ مِـن الله وَ فَـتحٌ قَـریب» ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ای تمنا ز همه، لطف و کرامت از تو خواهش از ما و نشان دادنِ قامت از تو دلِ بیمار و تمنای عیادت از ما لبِ خندان و طبابت بسلامت از تو @hosenih اِلتجا در طلبِ آن رخِ محشر از ما پرده برداشتن از وجهِ قیامت از تو سیزده نور، پیِ ماهِ شب چاردهند روشنی بخشیِ عالم به تمامت از تو حجة الله تو هستی، ولی الله تویی بر همه مُلک و مَلک هست امامت از تو چقدَر تاج ولایت به شما می آید سلطنت از تو و اِعلامِ قیامت از تو چارده قرن، جهان منتظرِ یک روز است کِی ز کعبه خبر آید بسلامت از تو نامِ مهدی به فلَک قُلقله انداز شده مانده در کعبه فقط خواندنِ نامت از تو مادرت فاطمه فرمود که یارِ تو شویم طاعت از ما، تو بیا! امرِ مُدامت از تو یا لثارات بگو تا که بیاییم همه فرشِ جان پیشِ تو از ما و اقامت از تو راه‌پیماییِ صد میلیونیِ مکه ز ما خواندنِ خطبۀ جمعه به فِخامت از تو هجرت از مکه سوی شهر مدینه، زان پس تا اَبد تکیه به کرسیِ مَقامت از تو فتح کن با قدمت منبرِ پیغمبر را عالَمی تشنه و تبیینِ امامت از تو گریه بر غربت سالار شهیدان از ما خواندنِ ناحیه با سوز کلامت از تو وارث فاطمه! امّیدِ ضعیفان توئی و بر زعیمانِ دو دنیاست زعامت از تو همچو شمشیرِ علی تیغِ تو پنهان به غلاف ذکرِ یافاطمه بر قفلِ نیامت از تو جان سپردن به رهِ مادر مضروبه ز ما انتقامِ ستمِ سیلیِ مامت از تو چونکه سیلی بزنی، صورتشان برگردد آنگه آتش زدنِ دو بُتِ امت از تو دوست داریم ببینیم غضب کردنِ تو ذکرِ تکبیر ز ما اَخذِ غرامت از تو @hosenih گر گنهکار نباشیم ترا می‌بینیم توبه از ما و تبسم به غلامت از تو دستخط تو بما بود، نه با شیخ مفید شیعه! برخیز که اظهار ندامت از تو ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دلبسته ی مرام کسی جز علی نباش در زندگی غلام کسی جز علی نباش @hosenih گفتم به دل:اگر پیِ مستیِ دائمی ِمنْ بعد مست جام کسی جز علی نباش حتی به وقتِ نامگذاریِ طفل خود اصلا به فکر نام کسی جز علی نباش دنیا پدید آمد و پروردگار گفت: دنیا!مطیع و رام کسی جز علی نباش @hosenih تنها نصیحت پدرم این کلام بود: در زندگی غلام کسی جز علی نباش شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شهادت می دهم حبل المتین عین الیقین هستی صراط مستقیم حقی و یعسوب دین هستی شهادت می دهم دست خدا در آستین هستی شهادت می دهم مولا امیرالمومنین هستی علی! حکم ولی اللهی‌ات در عرش امضا شد خدا دستور داد و مصطفی مأمور اجرا شد تمام عمر بودی گوش به فرمان پیغمبر پیمبر جان تو بود و تو بودی جان پیغمبر هزاران بار رفتی که شوی قربان پیغمبر خدا مدح تو را گفته است در قرآن پیغمبر خدا در شأن و مدح تو هزاران آیه نازل کرد "علی بین نماز انگشتری تقدیم سائل کرد" علی! چشم خدا هستی و یک لحظه نخوابیدی علی! خشم خدا هستی و از ظالم نترسیدی شهادت می دهم اول خدا را تو پرستیدی خودت گفتی خدا را با دو چشم خویش می دیدی شهادت می دهم اول تو سجده بر خدا کردی نخستین مرد بودی که به احمد اقتدا کردی شهادت داد هرکس به ولای تو مسلمان است ولای تو نشان قطعی تکمیل ایمان است کسی که از محبینت نباشد عبد شیطان است علی حب تو شرط لازم عفو گناهان است خدا هرگز نمی بخشد بدون تو گناهی را بدون تو نمی بیند کسی عفو الهی را قسیم النار و الجنه تو هستی ساقی کوثر ولی الله اعظم هستی و داماد پیغمبر نداری هیچ همتایی به جز صدیقه اطهر علی ابن ابیطالب امیر المومنین حیدر نه این حرف پیمبر نیست این حکم خداوند است امیرالمؤمنینی به علی تنها برازنده است به احمد وحی آمد که علی مولا الموالی شد چه وحیی بود جبرائیل هم حالی به حالی شد امیرالمومنین حیدر شد و اوضاع عالی شد هر آنچه بود در مشت خدا امروز خالی شد علی تصویر شفاف خدا در صفحه دنیاست علی مولا علی مولا علی مولا علی مولاست امام جن و انسان است علی بن ابی طالب به روز حشر میزان است علی بن ابی طالب پناه بی پناهان است علی بن ابی طالب ولی امر و سلطان است علی بن ابی طالب به گوشم میرسد امروز از هر سو "علیٌ حق" ملائک ذکر میگویند" علیٌ هو علیٌ حق" علی عالی اعلا، یل حق، حیدر کرار علی شمشیر اسلام است بر فرق سر کفار کسی جرات ندارد که بجنگد با تو در پیکار علی مولاالموالی و علیٌ قاهر القهار امام العارفین خیر الوصیین منتهی الآمال بگو حیدر مدد ذکر علیٌ افضل الاعمال آرش براری @deabel
به یمن نام شما می شوم حریف ردیف غزل بگویمت ایندفعه با ردیف ردیف ردیف شعر علی جز علی نمی بینم علی علی شنوم از لب شریف ردیف در آن زمان که تو بودی میان آن مردم بگو چگونه شده این همه خلیفه ردیف؟! ردیف و قافیه و شعر، ابتر است اگر_ که شاعرت نکند لعن بر سقیفه ردیف قسم به جان پیمبر، قسم به ظهر غدیر خدا نموده به مدح شما صحیفه ردیف ردیف کن نجفم را به جان فاطمه ات شود زیارتم از لطف آن عفیفه ردیف... امید افضلی @deabel
دم به دم دم از ولای مرتضی باید زدن دست دل در دامن آل عبا باید زدن نقش حُب خاندان بر لوح جان باید نگاشت مُهر مِهر حیدری بر دل چو ما باید زدن دم مزن با هر که او بیگانه باشد از علی گر نفس خواهی زدن با آشنا باید زدن روبروی دوستان مرتضی باید نهاد مدعی را تیغ غیرت بر قفا باید زدن لافتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار این نفس را از سر صدق و صفا باید زدن در دو عالم چارده معصوم را باید گزید پنج نوبت بر در دولت سرا باید زدن پیشوائی بایدت جستن ز اولاد رسول پس قدم مردانه در راه خدا باید زدن گر بلائی آید از عشق شهید کربلا عاشقانه آن بلا را مرحبا باید زدن هر درختی کو ندارد میوهٔ حب علی اصل و فرعش چون قلم سر تا به پا باید زدن دوستان خاندان را دوست باید داشت دوست بعد از آن دم از وفای مصطفی باید زدن سرخی روی موالی سکه نام علی است بر رخ دنیا و دین چون پادشا باید زدن بی ولای آن ولی لاف از ولایت می زنی لاف را باید که دانی از کجا باید زدن ما لوائی از ولای آن ولی افراشتیم طبل در زیر گلیم آخر چرا باید زدن بر در شهر ولایت خانه ای باید گزید خیمه در دارالسلام اولیا باید زدن شاه نعمت الله ولی @deabel
اگر که خونین خورشید هر سحر برخیزد به آه عشاق اوست خون جگر برخیزد به سجده می‌افتد هر چه هست پیش رویش کسی که پیش پایش پیامبر برخیزد به حکم قرآن باری خبر علی بود آری خوشا کسی که هر صبح با خبر برخیزد امام مطلق باشد. بدان مع الحق باشد علی اگر بنشیند، علی اگر برخیزد قسم به بدر و خیبر، به ذوالفقار حیدر کجا کسی غیر از او پی خطر برخیرد جهنم احزاب است یا اُحُد باکش نیست کسی که حصن الله است بی سپر برخیزد کنار دستش عباس عزم میدان کرده چه صحنه‌ای شد خورشید، با قمر برخیزد جدا جدا افتادم اگر میان میدان به پیشگاهت جسمم بدون سر برخیزد دو پای شعرم لنگ است بیش از این ماندن را تو مرحمت فرمودی که بیشتر برخیزد بگو به شاعر هر جا که طبعت از پا افتاد بگو علی می‌بینی که شعر تر برخیزد حسین صیامی @deabel
غزلی بخوان بشوَد عیان ، که امیرِ روز جزا علیست که حسابِ ما که عِقابِ ما ، که عذابِ ما همه با علیست نشد از غم ضُعَفا جدا ، و َ کسی که در پیِ هر گدا برَوَد شبانه و بی صدا ، ببَرَد لباس و غذا علیست همه رمز و راز جهان بدان ، شده در عبای علی نهان شد اگر کسی یَل و پهلوان ، به یقین که از دَمِ یا علیست همه دم بگو "بِکَ یا علی" ، که نفس علی که هوا علی که دوا علی که شِفا علی ، که دعای دفعِ بلا علیست ز علی کسی که جدا شود ، و اگرچه از خُلفا شود تو بِدان که یک شَبه "لا" شود ، به خدا که نونِ "لَنا" علیست بوَد اولین ، بوَد آخِرین ، شَهِ مسلمین ، شَهِ مومنین برو در صفاتِ خدا ببین ، نه علی خدا که خدا علیست بروَد فراتَر از آن چه که ، نرسیده بالِ ملائکه قَدَری که در دلِ معرکه ، درِ قلعه کنده ز جا علیست چه صلابتی و چه شوکتی ، چه شجاعتی و چه هیبتی به صفا و مروه چه حاجتی ، به صفا قَسم که صفا علیست نجف است و ساغَرِ تا لبه ... ، نجف است و مستی هر شبه نجف است و گیجی عقربه ، تب و لرزِ قبله نما علیست وَ به لطفِ پاکی مادرم ، نشدم حرامی و از سَرم نرود که بنده ی حیدرم ، سَنَد شرافتِ ما علیست محسن کاویانی @deabel
دلبسته ی مرام کسی جز علی نباش در زندگی غلام کسی جز علی نباش گفتم به دل:اگر پیِ مستیِ دائمی ِمنْ بعد مست جام کسی جز علی نباش حتی به وقتِ نامگذاریِ طفل خود اصلا به فکر نام کسی جز علی نباش دنیا پدید آمد و پروردگار گفت: دنیا!مطیع و رام کسی جز علی نباش تنها نصیحت پدرم این کلام بود: در زندگی غلام کسی جز علی نباش احسان نرگسی @deabel
بگردون ابرش از رحمت برآمد از دل دريا که دريا شد از آن صحرا که صحرا شد از آن دريا .بخـار از دشت پيدا شد چو ترکان بخارايي زتير ترکشش سـوزد سر خـارا ز بُن خـارا زبان بگشود سوسن چون بشير از مژده ي يوسف زحسرت چشم نرگس همچنان يعقوب شد بينا پي معجز ز شاخ گل برآمد بلبل از شادي تجلي کرد بر هر شاخ گل صد معجز موسي عليِّ عاليِ اعلا، وليِ والي والا وصي سيدِ بطحا به حکمش جمله مـا فيها قوام جسم را جوهر، زماني روح را رهبر کلام نيک پيغمبر، وليّ ايزد دانا حديثي خاطرم آمد که مي فرمود پيغمبر به اصحابش شب معراج سرّ ليلة الاسرا بطاق آسمان چهارمين ديدم من از رحمت هزاران مسجدي اندر درون مسجد اقصي به هر مسجد هزاران طاق، بر هر طاق محرابي به هر محراب صد منبر، به هر منبر علي پيدا ز پيغمبر چو بشنيدند اصحاب اين سخن گفتند که ديشب با علي بوديم جمله جمع در يک جا تبسم کرد سلمان، اين سخن گفتا به پيغمبر بغير از خود نديدم هيچکس در نزد آن مولا اباذر گفت با سلمان به روح پاک پيغمبر نشسته بودم اندر خدمتش در گوشه اي تنها بگوش فاطمه خورد اين سخن گفتا علي ديشب که تا صبح از درون خانه پا ننهاد برون اصلا که ناگه جبر ئيل از حق سلام آورد بر احمد که اي مسند نشين بارگاه قرب اوادني اگر چه بر همه ظاهر شدم بر صورتي اما وليت از همه بگذشت، با ما بود در بالا جنابش خالقي باشد که بر خلقش دو صد عالم به هر عالم دو صد آدم بهر آدم دو صد حوا نه وصفش اين چنين باشد که مي گويند در عالم زخندق جست و مرحب کشت اندر بيشه ي هيجا علي سريست در وحدت که باشد سِر بي همتا علي خلقي است در خلقت که باشد خلقتش يکتا چو اين اوصاف را بشنيد از وصف کمال او گرفت انگشت حيرت بر دهانش بوعلي سينا ابو علی سینا @deabel
دوشین به شرابخانه اندر رفتم بزنم می مقرر با پیر مغان مجال صحبت گردید برای من میسر بر دست به لاله دادمش بوس بر پای به ناله سودمش سر گفتم ز تو بنده را سؤالیست ای خواجه ی راد بنده ­پرور گویند که چون ز گرد نعلین زینت ده عرش شد پیمبر بشنید و بدید اندر آنجا دست علی و کلام حیدر الله در آن میان کجا بود گر بود علی به پرده اندر؟ گفت از پی حل این معما کافی نبود هزار دفتر لیکن کنمت ز بیتی آگاه زین سّر نهفته­ ی مستّر در حالت مستی اندر این باب می­خواند موافق قلندر در مذهب عارفان آگاه الله علی ، علی است الله رفتم به طواف کعبه شاید بر دوست کسی­ام ره نماید دیدم به طواف خانه رندی این طرفه کلام می­سراید کاین مولد حیدر است و آن را کز خلق طواف و سجده باید گفتم که بدین کلام شرحی برگو که دل از گمان برآید من آمده ­ام به دفع حیرت حرف تو به حیرتم فزاید این خانه­ ی حق بود در اینجا هر بنده خدای را ستاید مخصوص علی­اش گر بدانی در مذهب مسلمین نشاید گفتا دگر این سخن نگویی زی وحدت اگر دلت گراید گفتم که ز وحدتم سخن گوی تا عقده ز کار من گشاید خندید و به پاسخ من آورد این بیت که زنگ دل زداید در مذهب عارفان آگاه الله علی ، علی است الله گفتم به نصیری ؛ ای زمستی از اوج گرفته جا به پستی غالی به علی شدی و غافل از صانع کارگاه هستی چون شد که ز مغز تو برون رفت کیفیت باده­ی الستی؟ در روز الست ربّ خود را گفتی تو بلی و عهد بستی امروز چه شد به دیگری دل بربستی و عهد را شکستی؟ گفتا مستیز با زبردست در حالت عجز و زیردستی پر طعنه مزن به من ، که چون من کس می­نکند خداپرستی قائل به خداپرستی من گردی چو من ار ز خویش رستی گفتم ز خدا سخن چه گویی؟ آخر تو رهین حیدر استی آشف ز گفته­ ی من و کرد این بیت بیان به شور و مستی در مذهب عارفان آگاه الله علی ، علی است الله گفتم به یکی ز اهل عرفان کی مشکل خلق از تو آسان با آن همه شور و شوق دیدار تسکین ز چه یافت پور عمران؟ زان ارنی و لن ترانی آخر برگو به کجا کشید پایان؟ محروم شد از سؤال یا دید دیدار خدای حی سبحان؟ گفتا که بجز به جذبه­ی حق موسی ارنی نکرد عنوان آموخت چو حق طلب به سائل بر او نکند چگونه احسان؟ گفتم که به بنده در دو عالم ممکن نشود لقای یزدان موسیش چگونه دید؟ گفتا: گردید علی بر او نمایان گفتم که من از خدای گویم گویی تو از آن ولی ذوشان؟! گفتا نشنید­ای مگر تو این بیت که مرده را دهد جان در مذهب عارفان آگاه الله علی ، علی است الله گفتم به محققی که از خاک چون کرد مسیح جا بر افلاک رفت آن گل باغ حق چگونه بیرون ز میان خار و خاشاک؟ گفت از پی قتل او مصمم گشتند چو آن گروه بی­باک او برد سه ره ز ایلیا نام پس جا به فلک گرفت چالاک گفتم نشناسم ایلیا را گفتا که وصی شاه لولاک گفتم که مسیح باید آندم یاری طلبد ز ایزد پاک بر غیر پناه بردن او دور است ز رأی اهل ادراک گفت آنکه به حق دلیل خلق است بر غیر پناه برد؟! حاشاک گفتم که تو گفتی از علی جست امداد و بر آسمان شد از خاک! گفتا ز صغیر بشنو این نقل تا جان و دلت شود طربناک در مذهب عارفان آگاه الله علی ، علی است الله صغیر اصفهانی @deabel
دستی که کوته است به خرما نمی رسد قطره هزار سال به دریا نمی رسد وقتی که عشق می رسد از سوی آسمان فرصت دگر به زمره لیلا نمی رسد آنجا که صحبت از جلوات خدایی است عقل بشر به حل معما نمی رسد گاهی برای وصف بزرگی میان ذهن بر شعر و واژه و کلمه جا نمی رسد وقتی خدا به خلقت خود گوید آفرین بنده به درک رتبه مولا نمی رسد مولا همان کسیت که بر بندگان ولیست مولا برای شیعه فقط مرتضی علیست ای کعبه از بزرگی روحت ترک زده ای بی قراری همه دلهای لک زده شیرینی لب تو حلال لب نبی نامت به سفره بشریت نمک زده در کعبه گرد روی تو در حال اعتکاف صدها فرشته اردوی خود مشترک زده ای آسمان آمده در خطه زمین شد آسمان ز دوری رویت فلک زده تو آمدی و پشت سرت شیعیان تو آنانکه عشق تو دلشان را محک زده ای جلوه تمام خدا آمدی علی با تیر عشق سینه ما را زدی علی ای میهمان ویژه ی کعبه یگانه ای تو خانه زاد کعبه نه تو روح خانه ای  خورشید شرق هستی و غربی ترین حضور بی انتها ترین توئی و بی کرانه ای روزی آسمان و زمین بین مشت توست خرما به دوش شام یتیمان شبانه ای استاد جبرئیلی و کفش تو وصله دار شاهی و میان همه عامیانه ای تو از قدیم تا به کنون بند غربتی ای خالی از فضائل تو هر رسانه ای دل بی محبت تو سیاه است مثل شب با تو خدا نشسته به هر سینه لب به لب ای دین حق به پا شده از جان نثاریت دشمن فراری از یورش ذوالفقاریت ای روزه روزه دار وجود گرسنه ات ای چاه کوفه تشنه شب زنده داریت ای رعد و برق خشم تو طوفان ریشه کن وی گل اسیر ناز نگاه بهاریت ای ناله ی خلیل خدا بین شعله ها دست خلیل نوح به کشتی سواریت تو یک شبه چگونه چهل خانه رفته ای ای عقل مات صورت پروردگاریت ممسوس ذات پاک خداوند قادری تو مظهر العجائب عالم تو حیدری باید دلی دهیم که به تو اقتدا کنیم دل را کمی به درگه تو آشنا کنیم مدهوش آیه های کمیل توایم علی کی می شود شبیه تو ربنا کنیم دادی اجازه تا که تورا ای شکوه عشق عاشق صفت جنون زده بابا صدا کنیم آیا اجازه میدهی ای مرد کوچه گرد دل را روانه ی گذر کوچه ها کنیم اصلا نه گوشواره و سیلی نه میخ در بگذار لحظه ای سفر کربلا کنیم آقا اجازه ای بده تا ناله سر کنیم یاد حسین و فاطمه ی خونجگر کنیم مجتبی صمدی شهاب @deabel