eitaa logo
💚عزیزم حسین💚
3هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
5.3هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجودم عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوا دهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر: @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
مشغول آب و دانه شدیم و هوس بیا افتاده ایم بی تو عجیب از نفس بیا @hosenih بی آفتاب سبز نگاهت ، خزان شدیم پس باغبان دوباره به قصد هرس بیا شیرین نمی‌شود دهنی این چه زندگیست حتی گرفته بی تو عسل ، طعم گَس بیا ای آفتاب ِ پنجره های همیشه باز ... ای با زلال ِ شبنم ِ گل همنفس بیا اصلا شما بیا چه کسی بهتر از خودت؟! اصلا بیا بیا ، بخاطر هیچ‌ کس ، بیا یا نه بیا به خاطر قبری که گم شده محض رضای مادر غمدیده پس بیا @hosenih اینجا گریز روضه‌ی من باشد و تمام افتـاده « سَیـّدُ الشُـهـَدٰا » از نفـس بیا شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
میبرد دل گنبد تو، بیشتر با پرچمت هرتکانش میتکاند غم ز دلها پرچمت در فراز و در نشیب این جهان دریافتم هر چه بالا رفت پائین آمد الّا پرچمت @hosenih هر کسی یک مَحرمی دارد برای خویش و من حرف هایم را همیشه گفته ام با پرچمت ریشه اش حبل المتین وقت تلقین من است با تکانش زنده کرده مرده ها را پرچمت آسمان، سقف حسینیه است و منبر کوه ها رعد ناله ، سینه زن امواج و دریا پرچمت ارمنی ها هم ارادتمند درگاه توأند دیده ام ماه محرم در کلیسا پرچمت من یقین دارم ، بساط روضه حاجت می دهد پس مدد یا فرش روضه، پس مدد یا پرچمت دست بر پرچم کشیدم ، دست از جرمم کشید وقت توبه هم کشیده جورِ من را پرچمت خادمان روضه را با سایه ی طوبی چه کار سایه اش روی سر ما هست آقا پرچمت پهلوان هر سپاهی را علمدارش کنند نیست بیخود که رسیده دست سقا پرچمت @hosenih اولین پرچم همان پیراهن خونی توست بوی مقتل می دهد نصب است هر جا پرچمت چادر بی بی نشد، ای کاش می‌شد لااقل ای بزرگ قوم می پوشاندنت با پرچمت شعر از گروه © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
مرا در عالم ذَر حضرت مادر سوا کرده برایم آبرودار آبرویی دست و پا کرده کنیز روضه‌ات می‌خواست من هم نوکرت باشم دعای مادرت حاجات مادر را روا کرده @hosenih شبیه طبل تو خالی؛ نه طبل روضه‌های تو منم آن پوچی مطلق که عمری ادعا کرده صدایت می‌زنم با بغض، مثل «کودکی‌هایم» که در بازار غربت دست مادر را رها کرده به تو امّید دارم مثل آن من، آن پسربچه که هر باری زمین افتاده بابا را صدا کرده دلم قیمت گرفته با شکستن، مثل آن قلّک که هر چه داشت را خرج عزادارِ شما کرده فقیرم؛ آن فقیری که غنی‌تر از سلاطین است خدا خیرش دهد هرکس مرا اینجا گدا کرده @hosenih شبم روز است، با عکسی که از دیوار می‌تابد خدا رحمت کند هر کس که گنبد را طلا کرده کبوتر نیستم اما فقط یک آرزو دارم کلاغ قصه‌ی غربت هوای کربلا کرده شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
حرف های نگفته ای دارد با تدبر اگر نگاه کنیم حرف تاریخ حرف امروز است نکند باز اشتباه کنیم ما همان مردمان دیروزیم دیرتر آمدیم در دنیا زندگی ظاهرش عوض شده است باطنش هست ظهر عاشورا @hosenih باید آیینه ای قدی باشد متن تاریخ در برابر ما ما کجاییم؟ مثل کی هستیم؟ و چگونه ست روز آخر ما؟ این همه ادعا به لب هامان به گمان عشق زیر سر داریم راستی محض یاری مولا سیصد و سیزده نفر داریم؟ مرده قابیل بی گمان اما خصلتش در میانمان مانده به علی هم حسودی دوران زخم هایی زیاد نوشانده خوی انسان عوض شود اما عاقبت گرگ زاده گرگ شود عاقبت زهر میدهد به امام گر چه با مجتبی بزرگ شود شده بین بهشت یا دوزخ مانده باشیم بی دل و حیران؟ نگران بهشتمان بشویم مثل حر بین لشکر شیطان؟ دین نگه داشتن در این دوران آتشی در میان دستان است راستی ما اگر که دینداریم دینمان چه بدون تاوان است "به فدایت تمام زندگیم" معنیش چیست؟ من نمیفهمم من سر اندکی از این دنیا با محب حسین بی رحمم چقدر حاضری شبیه وهب محض یاری حق ،برای حسین همسرت بیوه و اسیر شود مادرت هم شود فدای حسین روزگاری که حق غریب شده فتنه دور امام میگردد هر چه داریم از حلال خدا آن زمانه حرام میگردد لحظه ای را تصورش کن که زندگی می کنی بدون حسین همه چی حاضر است الا او بندگی میکنی بدون حسین لحظه ای هم تصورش سخت است ولی این اتفاق افتاده در ازای دو روز از این دنیا حکم قتل حسین را داده @hosenih زندگی بی حسین یعنی هیچ دین بدون امام بی معناست ما همه مثل کوفیان هستیم و حسین زمانمان تنهاست منتظر مانده ی حسین شدند نائبش بین کوفه تنها بود کوفیان هیچگه نفهمیدند حرف مسلم کلام آقا بود شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
میرسد بر جسم و جانم عطر و بوی کربلا میبرد نام حسین دل را بسوی کربلا گو به عشاق حسین رخت عزا بر تن کند اشک باید ریخت از دیده به جوی کربلا ای که از دارو و درمان خسته ی اینکه بیا درد تو درمان شود با خاک کوی کربلا تکیه ها بر پا شده در کوچه های شهر ما میرسد بر گوش هر دم گفتگوی کربلا طشت ها پر شد ز آب و قلبها در تاب و تب هرکه نوشد میشود مست از سبوی کربلا سجده بر سجاده خون کرد حسین فاطمه عالم و آدم گریست خون شد وضوی کربلا بعد قتل شاه دین بادی وزان شد در زمین خاک غم بارید گمانم چون به روی کربلا کن توسل از دل و جان بر عزیز فاطمه پری داری اگر تو آرزوی کربلا ✍منکلام:کربلایی رضا ماه پری زنجانی 🔴کانال رسمی عاشقان حضرت زینب«س» https://eitaa.com/hazratehzeynab
بر مشامم می رسد بوی محرم یاحسین گشته برپا بزم نوحه،بزم ماتم یاحسـین هرکجا را بنگری سوز و نوا آیـد به گوش یک صدا می گویـد آری،کُلّ عالم یاحسین انبیـاء و اولیـاء رخــت عزا پوشیده اند فاطمــه با چشم تَر می گوید هردم یاحسین باز این چه نوحه و چه شورش است و چه عزا با همین نوحه چه کرده محتشـم هم یاحسین؟! یاد باید کرد از اشعــار مضطر،منــزوی عاصــم و انــور،حسیــنی،یاکه مُنعِم یاحسین جان عالم بر فدایــت ای شه گلگون کفــن داغ تو از هر مصیبت بوده اعظم یاحسین خون تو خون خــدا،راه تو راه مصطفیٰ از تو دارد آبــرو میقات و زمــزم یاحسین بر خدا هرکس دهد دل،دلبــر عالم شود اینچنین کردی شدی بر یار مَحْرم یاحسین عشــق را تفسیر کرد سقّــای دشت کربلا با لب عطشان کنــار نحــر علقم یاحسین با شعار مارأیتْ،اِلّا جمــیلا خواهــرت بر دهان دشمنت زد مشت محـکم یاحسین شــام را تسخیر کرد با دست بسته زینبت زد به کاخ ظلم استبداد پــرچم یاحسین قدرت زینــب نگر امروز در شــام بلا نسل داعــش را زمین گیر کرده از دم یاحسین شمــر ملعون زمان،آل‌سعــود و داعــش است جان زهــرا شرّشان بَرْکَن ز عالم یاحسین باز بگو با آه و سوز این نــوحه را بر مشامم می رسد بوی محرم یاحسین ✍منکلام:کربلایی رضا ماه پری زنجانی 🔴کانال رسمی عاشقان حضرت زینب«س» https://eitaa.com/hazratehzeynab
به دخترت که غم و غصه بیکران دارد بگو که چند ستاره در آسمان دارد تمام دخترکان رفته اند و خوابیدند رقیه نیمه ی شب تازه میهمان دارد @hosenih بغل گرفتمت و از تو بوسه میخواهم ولی چرا لب تو طعم خیزران دارد تو تشنه کشته شدی من گرسنه ام امشب سرت برای چه اینقدر بوی نان دارد از آن شبی که زمین خوردم از روی ناقه همیشه دختر تو درد استخوان دارد بلایی بر سر شیرین زبانت آوردند برای حرف زدن لکنت زبان دارد @hosenih در ازدحام سر کوچه ها مشخص شد چقدر شام؛ زن و مرد بد دهان دارد ■ و دشمنان تو بابا به خویش می‌گفتند مگر که دختر کوچک چقدر جان دارد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شب سرد خرابه آمد اما «سر» نمی‌آید شده با سر بیا که بغض‌هایم سر نمی‌آید به من گفتند با زور کتک بابا نگو‌ اینقدر ولی از دختران ، بابا نگفتن بر نمی‌آید @hosenih سرت با بوی نان آمد ولی خود نان نیاوردی پدر جان از تنور کوفیان نان در نمی‌آید پر از لاله شده پیراهنم از بس زمین خوردم لباس گل گلی به دختر لاغر نمی‌آید برای دیدنت از کربلای پر بلا تا شام دویدم پس نفس‌هایم از این بهتر نمی‌آید @hosenih نخواه از من که موهایم رسد بر شانه‌های من اگر  زلفی به آتش خورد دیگر در نمی‌آید حساب کوچکی داریم من با خیزران بابا تو را بوسیده قبل از من ؟ مگر محشر نمی‌آید؟ شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از حرم رفتی و آتش زده شد بال وپرم بعد تو ریخته شد خاک یتیمی به سرم چه فراقی و چه داغی که ندیده چشمم در همین فاصله از زندگی مختصرم @hosenih چند روزی‌ است که از حال دلم بی خبری چند روزی است که از حال سرت بی خبرم شانه ی سنگ شده جایِ سر دختر تو جایِ آغوش تو ای کوه ترین مرد حرم مو ندارم به سر و سوخته گیسویی که می رسیده است زمانی قد آن تا کمرم کاش میشد که دوباره به مدینه برویم تا که انگشتر ی از شهر برایت بخرم کفتر جلد سر و دوش عمویم بودم حال با حرمله و شمر و سنان همسفرم سیلی و هلهله کم بود که با زخم زبان هر کسی زد نمک طعنه به زخم جگرم گر‌ چه گیسو و سرم سوخت ولی شکر خدا معجر سوخته ای هست ببندم به سرم کاش می شد که نخی از گل پیراهن تو باخودم محض تبرک به مدینه ببرم آبرو بود که از کاخ ستم می بردم باهمین اسلحه ی اشک و همین چشم ترم @hosenih دست و پا گیر‌ شدم مرحمتی کن بِبَرم که در این قافله با تاول پا دردسرم بین زهرا و رقیه چه شباهتهایی است! کشته سیلیِ بعد از غم داغ پدرم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
«روضه‌ی گودال» این شب‌ها رقیه ارباً اربا دست و قلب و پا رقیه دور تا دورش فرشته گریه می‌کرد ذکر جبرائیل و فطرس «یا رقیه» @hosenih هر که با هر آنچه دارد می نوازد ... سنگ و سیلی یک طرف، تنها رقیه گوش رفت و گوشواره رفت و مو رفت ... غارتت کردند چون بابا ... رقیه پیرهن ... چادر ... معجر ... پاره پاره دختران شام تحت امنیت اما رقیه سوخته مو، چشم کم سو، دست بر پهلو گرفته أشبه الناس است به زهرا ... رقیه @hosenih عمه زینب پیر شد از ناله هایت گریه کم کن ناله کم کن «یا رقیه» می‌شود از خاک تا عرش خدا رفت با نماز شب نه، تنها با رقیه شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
خوابم نمی بره از بس که خسته ام تنها یه گوشه ای ساکت نشسته ام چشمم به راه موند سر رفت حوصله پاهام خسته شد از دست آبله مي فهمي حرفمو از رو اشاره هام؟ امشب تموم میشه عمر ستاره هام حس می کنم دیگه زنده نمی مونم اين آخرين شب از عمرمه مي دونم @hosenih حالا که عمه جون لحظه ی رفتنه یک آرزو فقط تو سينه‌ی منه این لحظه های سخت تنها دلم می خواد بابام با عموم به دیدنم بیاد عمه مگه میشه یادش بره منو؟ بگذاره بی جواب چشمِ ترِ منو؟ می‌دونم آخرش میاد و بی خبر میاره با خودش سوغاتی از سفر بابام اگه نیاد تو دفن دخترش میاد برادرم کنار خواهرش بالاسرم میاد دردونه‌ی حرم دفنم نکن میاد داداشی اصغرم خيلي شبا براش بيدار موندم و رو پام تا سحر لالايي خوندم و … تا که بخوابه باز اون با صدای من زل می زدم بهش سیر شه چشای من عمه اگه بیاد میگم خوش اومدي از صورتم نترس سوخته فقط كمي @hosenih عمه اگه اومد یه وقتی سرزده قبر کوچیکمو بهش نشون نده بذا خودش بیاد پیدا کنه منو شیرین زبون بشه صدا کنه منو رو خاک قبر من تو قلب شام تار به جای سنگ قبر گهواره شو بزار چشم انتظار، توو تنهایی می مونم از قبر هم براش لالایی میخونم لاي لاي علي علي... شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
الهی زخم رو بالش نیفته گذار غم به احوالش نیفته تموم راه سنگ و خار دیدم الهی زجر دنبالش نیفته پای این درد، غم اشکش در اومد خرابه دم به دم اشکش دراومد همین که دید زخمای تنت رو زن غساله هم اشکش دراومد قدش کوچیکه و ناقه بلنده غمش قلب منو از سینه کنده هنوز از کوچه داغ تازه داریم الهی زجر راهش رو نبنده تموم روضه ی امشب همینه واسه غسلت نیومد تا بشینه هنوزم یادشه زخمای مادر چطوری زخمتو زینب ببینه کف پاش داشت باغ لاله میشد هوا لبریز آه و ناله میشد غمو "سر بسته" میگم...با قد خم سه ساله داشت هجده ساله میشد شاعر: @dobeity_robaey