#مصائب_شام
تازه رسیده از سَفَرِ کربلا سرت
بینِ تَنِ تو فاصله افتاده تا سرت
با پهلوی شکسته و با صورت کبود
کُنجِ تنور کوفه کشانده مرا سرت
پیشانی ات شکسته و موهات کم شده
خاکستر تنور چه کرده است با سرت؟
رگ های گردنت چقدر نامرتب است
ای جان من چگونه مگر شد جدا سرت؟
این جای سنگ نیست، گمان می کنم حسین
افتاده است زیر سُمِ اسب ها سرت...
باید کمی گلاب بیارم بشویمت
خاکی شده است از ستم بی حیا سرت
چشمان تو همیشه به دنبال زینب است
تا اربعین اگر برود هر کجا سرت
علی اکبر لطیفیان
@rozeh_1
#مصائب_شام
شام بی تو کوچه هایش را مزیّن کرده بود
در گذر ها مشـعل بسیار ، روشن کرده بود
مـاه ِتـابان ِ سـر تو ، بـر فـراز ِ نـیزه هـا
راه پیش روی ما را خوب روشن کرده بود
ای برادر عـطر زلـفت ، کوچه های شهر را
باغ لاله ، باغ سوسن ، باغ زنبق ، کرده بود
خواست قلبم را بسوزاند خودت دیدی چطور؟
جامه ات را نانجیبی پست بر تن کرده بود
از فـراز نیـزه ها ، دیـدی چـگونه ، بی حیــا
دست های بسته ام را طوق گردن کرده بود
قلب ما می سوخت از داغ تو اما ، ساربان
روضه خوانی را میان راه قدغن کرده بود
مشعل ِ خشم ِ یهودی زاده های ِ "قِیْنُقاع"
شعله شعله ، باغ ِ آتش سهم دامن کرده بود
من خودم دیدم ، چگونه هرزه ای یک لا قبا
در میان خورجینش خود و جوشن کرده بود
جارچی با نعره هایش ، در میان کوچه ها
کوفیان ِ شام را دعوت به دیدن کرده بود
آه ، آه از کل کشیدن های روی پشت بام
اهل بیتت را ، غریب ِ کوی و برزن کرده بود
کاتب دارالاماره ، نرخ کلـفت ها ، دقیق
بر اساس سن و سال ما معیّن کرده بود
اینچنین زیـنب ، تـمام آیـه های صـبر را
در کتابی سرخ ، با یادت مدوّن کرده بود
مٰا بَعَدْ روحی حَبیبی ، یا اَخٰا یٰا نور ُعین
مٰا رأیت ، الّاٰ جَمیلا ، مٰا رأیت ، الّاٰ حُسین
روح الله قناعتیان
@rozeh_1
#مصائب_شام
منم زينب که برجان آذرم ريخت
فلک اسپند غم بر مجمرم ريخت
نهال باغ توحيدم که اين سان
خزان جور و کين، برگ و برم ريخت
من آن طفلم که خوناب از دو چشمش
زداغ مرگ زهرا مادرم ريخت
سپس درکوفه درمحراب مسجد
فلک گَردِ يتيمي برسرم ريخت
به يثرب مجتبي مسموم کين شد
به جان در آن مصيبت اخگرم ريخت
منم طاووس زرّين بال يثرب
که درکرب وبلا بال و پرم ريخت
به خاک تيره هفتادودو پيکر
ز کين، ياران از گل بهترم ريخت
ز جور حرمله در پيچ و تابم
که تيرش، خون حلق اصغرم ريخت
کماني شد قدم در کوفه و شام
به سر بس سنگ از بام و درم ريخت
تنم مانند ني شد زرد و لاغر
شرار طعنه بس بر پيکرم ريخت
منم پروانه شمع شهادت
که بر فرق عدو خاکسترم ريخت
به «فولادي» عنايت کرد زينب
به ساغر آب حوض کوثرم ريخت
حسن فولادی قمی
@rozeh_1
#مصائب_شام
مثل قدیم با دل من ، سر نمیکنی
جانم به لب رسید ، تو لب تر نمیکنی
حرفی بزن ، جواب تو والله سنگ نیست
از چه هوای سوره ی کوثر نمیکنی؟
اینجا خرابه است ، ورودیِّ شام نیست
اینجا تو فکر غارت معجر نمیکنی
اینجا سه شعبه نیست، مرا در بغل بگیر
با من تلافی علی اصغر نمیکنی؟
اینجا فراق هست، عزا هست، غصه هست
اینجا حساب روضه ی دیگر نمیکنی
این دختر نحیف ، همان نازدانه است
فهمیدم از نگات که باور نمیکنی
من هیچ ، سر به عمّه بزن ، اذیت شده
فکری به حال غصه ی خواهر نمیکنی؟
با آن لبی که چوب زدند و حصیر شد
یک بوسه نذر گونه ی دختر نمیکنی؟
روی رگ تو بوسه ی خنجر مشخص است
فکری به حال بوسه ی خنجر نمیکنی؟
دستان زجر و سنِّ مرا در نظر بگیر
دیگر مرا قیاسِ به مادر نمیکنی
فرقی نمی کند که چطوری، فقط بمان
بابا تو فرق، بی سر و با سر نمیکنی
حمید رمی
@rozeh_1
#مصائب_شام
میان شعله ها درد دلم سرکش تر از بادست
همین آهی که مانده در گلویم ، مثل فریادست
علم افتاد و حس کردم که عرش افتاد،امانه
همین آشوب یعنی که ،سرت بر نیزه افتادست
پی تو تا چهل منزل ، پیاده میدویدم من
پر از آهوست این صحرا وسرگردان صیادست
تمنای تو را میکردم و سیلی جوابش بود
دو چشمم تار از تکرارهای بی حسابش بود
نگاهم کرده ای صد بار جای مادرت زهرا
چه شد از من نگه برداشتی بر نیزه ها،بابا
منم آن غنچه ای که روی زانوی تو راحت بود
ببین روییده ام اینبار مثل لاله در صحرا
دویدم در پی نی دار و پایم زخم ها برداشت
ترحم بر من دل خون نکرده دشمنت اما
به نیزه با اشاره سنگ باران شد سرت بابا
زمین میریخت از نی ها چرا خاکسترت بابا؟
تو را بر نیزه ها دیدم،مرا بر خارها دیدی؟
بگو بابا مرا در هجمه ی بیمارها ،دیدی؟
تو را بر خاک ها دیدم ،مرا بر خاکها دیدی؟
بگو بابا مرا در چنگ آدم خوارها دیدی؟
تو بی عمامه ،من معجر ، فدای تار موی تو
بگو بابا مرا با عمه در بازارها ، دیدی؟
پریشانست گیسویم ، ندارم شانه ای بابا
اگرچه مو نمانده در سر پروانه ای بابا
سرت را در طبق دیدم ،لب زخم مرا دیدی؟
بگو بابا گلت را گوشه ی ویرانه ها دیدی؟
تو بی انگشتر و من گوشواره ،مثل هم هستیم
بگو دندان شیری مرا هم جابجا دیدی؟
سه ساله صحنه هایی دیده که جای تصورنیست
بگو چون من کسی در کودکی قامت دوتادیدی
تو و نی ها منو انظار ، بین کوچه و بازار
به بابا میرود دختر ، به بابا رفته ام انگار
نرگس غریبی
@rozeh_1
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#اربعین_حسینی__ع__روضه
در این وادی مرا آورده بویت
دلم پروانه شد پر زد به کویت
در این ماتمسرا برگشته ام من
چو گردون از غمت سرگشته ام من
همه رنجم ، همه سوزم ، همه اشک
چو شمع شعله افروزم همه اشک
گلم اینجا ، خدا شمشادم اینجا
چه می شد با تو جان می دادم اینجا
اگر خواهی غم زینب بدانی
نماند از من به غیر از نیمه جانی
دلم می خواهد از دل خون فشانم
برایت قصه های دل بخوانم
دلی کز تیغ ماتم پاره پاره ست
ضمیر آسمانش پُر ستاره ست
ز بعدت داغ را تفسیر کردند
تمام عشق را زنجیر کردند
همانند گل از هجران فسردن
جدایی از تو یعنی جان سپردن
سفر می کردم و جانم به لب بود
جهان در پیش چشمم مثل شب بود
مسافر بودم و قصدم حرم بود
تمام کوله بارم پُر ز غم بود
حسینی تر ز زینب نیست در دهر
بر او عاشق تر از وی کیست در دهر
ز پیکارم نمی آسود دشمن
اسیر اقتدارم بود دشمن
در این پیچ و خم داغ نهانی
سر مویی ندیدم شادمانی
نبودم من اسیر قوم کافر
اسیر عشق تو بودم برادر
به دنبال تو گشتن طرح دل بود
غم خود با تو گفتن شرح دل بود
دلم وصل تو را تا طرح می کرد
غم خود را یکایک شرح می کرد
چه غم هایی که می سوزد مرا دل
ندارد شرح آن جز داغ حاصل
گل نور از فروغ عشق چیدم
هلال روی تو بر نیزه دیدم
به طشت زر سرت مثل نگین بود
چراغ آسمان روی زمین بود
هلا ، خورشید جانم را گسستی
و رفتی روی خاکستر نشستی
ز غم هایی که دل در این سفر داشت
فقط عشق تو را مد نظر داشت
درون سینه ی نیلوفری پیچ
تو بودی ، عشق بود و دیگرم هیچ
دل «یاسر» اگر دارد شراری
کند از شعله ها آئينه داری
**
محمود تاری «یاسر»
اربعین حسینی (ع)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#حضرت_زینب__س__شور
غرشه طوفانی زینب
معنیه عرفانی زینب
زینت نام حیدری
خواهر سلطانی زینب
زینب وجود تو تو کاروان شریفه
دشمن مقابله هیبت تو ضعیفه
مشته یزیدو با خطبه خودواکردی
نطق حیدری تون یه لشگر و حریفه
گرچه کوه دردی کوفه غوغا کردی
زنی اما ولله بی بی یک پا مردی
روت بنی هاشم حساسه
عطر وجودت از یاسه
قدر قدمهات بالاست چون
رو زانو های عباسه
بی بی از کرمت عالم و کردی بنده
با ذکر شماست که مُرده میشه زنده
غصه می ره از قلب و دل تپ وقتی
بِت رقیه می گه عمه و می خنده
یکّه نازی بانو درد و غم را دارو
می زنه جرأت در محضر تو زانو
کرده خداوندت تکریم
داده تو را زهرا تعلیم
ای جبل الصبر ای بی بی
کرده بسویت صبر تعظیم
لال بشه هر کسی گفته بت شده نگاهی
کی می گه معجرت تو باز شده حتی گاهی
حتی روی تو رو ظلمت شب ندیده
چونکه دختر حیدر ناموسه خدایی
استواری زینب با وقاری زینب
با حجابت خانوم ذوالفقاری زینب
مهدی یحیایی(اراک)
حضرت زینب (س)
شور
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#حضرت_زینب__س__شور
بی کس موندم داداش
لحظه ی آخرم
جون میدم تو غربت
نیستی بالا سرم
پر شکسته
تو ببین داداش این سرم شکسته
سوخته معجر
توی غارت میزدن بودم بی یاور
تن کبوده
یه حرومی گهواره یهو ربوده
جون میدم من
کجایی داداش حسین جون میدم
زینبم من...
بعد تو ای داداش
میزدن ماها رو
چادرم میسوخت و
زدن بچه ها رو
خیمه میسوخت
توی خیمه پسرت سجاد میسوخت
دست غارت
وا شد به خیممون کردن غارت
قد خمیدم
بعد تو من داداشم چه ها کشیدم
مو سفیدم
توی کوفه و شام چه ها کشیدم
زینبم من...
بگم از دخترت
شبیه مادرت
با صورت نیلی
جون داد پای سرت
پا برهنه
میدوید به روی خارا پا برهنه
خون دل خورد
دخترت پیش چشمت فقط کتک خورد
تو خرابه
مثل شمع دور سرش بی بی ربابه
سوخته مویش
با تازیانه میزدن پای عمویش
یارقیه...
به قلم : خادم الحسین غلامرضا انحصار
حضرت زینب (س)
شور
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_حسن__ع__نوحه
واااي مادر من غريبه
پر درد سينه قلبم حزينه
شد پاره پاره جگرم از زهر کينه
اما خدايا اين غم من نيست
قاتل قلب من شده داغ مدينه
با قب خسته دلم شکسته
يه عمر، يه بقضي راه گلوم و بسته
يه زخم کهنه که نميدونه
هيچکسي غير اين دل به خون نشسته
من چون گلي - پژمرده ام
از درد و رنج و غصه ها افسرده ام
من يادگار - کوچه ام
يک بار هم در کودکي من مرده ام
يه عمره که اين قلبم غمينه
آرزوي من فقط همينه
الهي هيچ وقت هيچ کس نبينه
مادرشو که نقش زمينه
واااي مادر من غريبه
امام حسن (ع)
نوحه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#پیامبر_اکرم__ص__نوحه
بارون غصه و غم ، دوباره ، ز اسم تو مي باره2
غربت بي نهايت ، به پيشت ، صحبتِ نو نداره2
سياهيِ اين دلم رو ، آقا جون ، نام تو مي کنه پاک2
خدا براي تو گفته ، که لولاک ، لما خلقت الافلاک2
یارسول الله ، یا رسول الله ، مددی یا مولا
از اون روزي که بستي ، چشات و ، امتِ تو يتيمه2
همين ز دستم آقا ، بر اومد ، نشون نوکريمه2
براي تو من گرفتم ، به لطفت ، هيئت و بزم ماتم2
به عشق تو هر سال من ، به نام ، سال رسول اعظم2
یارسول الله ، یا رسول الله ، مددی یا مولا
نمي تونم ببينم ، آقا جون ، اهانتِ به نامت2
ايشاالله مهدي تو ، مياد و ، مي گيره انتقامت2
بيا و آقا حواله ، کن امشب ، يه نامه زيارت2
گنبد خضرايت آقا ، ببين که ، دلم رو برده غارت2
یارسول الله ، یا رسول الله ، مددی یا مولا
شاعر : رضا تاجیک
پیامبر اکرم (ص)
نوحه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_حسن__ع__شور
تو دعای خیر زهرا به منی
همه جا گفتم و میگم علنی
بنویسید روی قبر و کفنم
حسنی ام حسنی ام حسنی
گدا یعنی من/عطا یعنی تو
پر از دردم من/دوا یعنی تو
سایه ات مستدام
آقا رو سرم
دستم رو بگیر
ای شاه کرم
سلطان کرم
تو امامِ کشته ی بی کفنی
به خدا قسم که تو عشق منی
به خدا تو محشرم داد می زنم
حسنی ام حسنی ام حسنی
مریض یعنی من/طبیب یعنی تو
برام بهترین/حبیب یعنی تو
سایه ات مستدام
عشق مادرم
میدونی خودت
خیلی نوکرم
سلطان کرم
تو تموم دین و دنیای منی
دست رد به سینه مون نمی زنی
تا نفس دارم همش جار می زنم
حسنی ام حسنی ام حسنی
غریب یعنی تو/کریم یعنی تو
قسم به اسم/قدیم یعنی تو
سایه ات مستدام
سلطان کرم
می سازیم یه روز
واست یک حرم
سلطان کرم
وحید محمدی
امام حسن (ع)
شور
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_حسن__ع__روضه
آخر يه يه روز شيعه برات حرم ميسازه
حرم براي تو شه کرم ميسازه
آخر برات يه گنبد طلا مي سازيم
شبيح گنبد امام رضا مي سازيم
به کوري عايشه و دشمن حيدر
بقيعت و آباد ميشه - گل پيمبر
سر مزارت ضريح طلا مي سازيم
مثل ضريح شش گوشه بهشت ميسازيم
آخر يه روز ضريحت و بغل مي گيرم
حس حسن ميگم پاي ضريح مي ميرم
پنجره فولاد ميسازيم حاجت بگيريم
دخيل مي بنديم بدوني بر تو اسيريم
سقا خونه بنا کنيم با شور و احساس
سر قبر ام البنين مادر عباس
آقام مياد و ميگيره تقاص زهرا
آباد ميشه مدينه با قدوم مولا
امام حسن (ع)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar