eitaa logo
💚عزیزم حسین💚
3.1هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
5.1هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجودم عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوا دهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر: @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
کبوتری شده ام پر زنم به بامِ رضا من و عنایت و لطف عَلَی الدوامِ رضا اگرچه چوبْ خطم پر شد از گناه و بدی رها نکرد مرا دست با مرامِ رضا @hosenih سلام می دهد اول رضا(ع) به زوارش جواب می رسد از ما به هر سلامِ رضا ندیده است کسی دست احتیاج مرا همیشه داشت هوای مرا امام رضا غذای حضرتی اش آرزوی حاتم بود رسیده است همیشه به ما طعامِ رضا غلام کوی رضایم جهان غلام من است خوشا کسی که شده نام او غلام رضا طبیب نسخه ی من را نوشت و من دیدم: "برو به مشهد و رو کن به التیام رضا" @hosenih چکید قطره ی اشکی ز صحن چشمانم که برد ذهن مرا سمت این کلام رضا: برای گریه فقط فابک للحسینِ شهید رسیده است به ما اینچنین پیام رضا شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شدی به زهر حرامی دچار، افتادی به راه حجره به چشمان تار افتادی شبیه فاطمه، بی اختیار افتادی نوشته اند که پنجاه بار افتادی به لب رساند مکافاتِ زهر، جانت را عبایِ روی سرت کُشت شیعیانت را @hosenih دلیل و منشأ نور و وجود خورشیدی اگرچه خاک بر اندام و جامه ات دیدی تنت ضعیف شد از سوز زهر و لرزیدی شبیه مارگزیده به خویش پیچیدی به چشم خیس، دو دستت به سوی در بردی به یاد فاطمه بودی و بد زمین خوردی گلیمِ جمع شده، از خجالتت گریید عبای روی سر از هتک حرمتت گریید میان مشت تو، تسبیح تربتت گریید دو پلک زخم و ترت، وقت غربتت گریید نبود حجره ی دربسته، بسترت ای کاش زمان پر زدنت بود خواهرت ای کاش به گریه زمزمه کردی وَ إن یَکادت را طلب نموده ای از سوی حق، مرادت را از آستان خدا خواستی شهادت را صدا زدی به لب تشنه ات جوادت را به خاک حجره تنت را رسانده ای آقا هزار شکر که تشنه نمانده ای آقا @hosenih هزار شکر که با شمر، رو به رو نشدی اسیر خنجر خولی تندخو نشدی به دست خواهرت ای شاه، جست و جو نشدی هزار شکر که با ضربه، پشت و رو نشدی چقدر خورد به گودی قتلگه، ضربه حسین و خنجر کُند و دوازده ضربه شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
عبا به روی سر خود کشید و هِی اُفتاد همینکه زهر، جگر را درید و  هِی اُفتاد سرِ مبارک و چشمان تار و سنگِ مسیر میانِ راه زمین را ندید و هِی اُفتاد @hosenih چه کرده با جگرش زهر، مادرش می‌دید چگونه تا درِ حجره رسید و هِی اُفتاد گرفته بود اباصلت  از بغلهایش نشست و پاشُد و آهی کشید و هِی اُفتاد برای زهر نه در کوچه یادِ مادر بود صدای ناله‌ی زهرا شنید و هِی اُفتاد گذاشت دست به در ، میخِ شعله‌ور را دید گذاشت دست به پهلو خمید و هِی اُفتاد رضا نبود، حسن بود و پاره‌های جگر  به خاک، خون زِ لبانش چکید هِی اُفتاد به یادِ روضه‌ی یابن الشبیب و یادِ سر و لباس کهنه و آنکه برید و ... هِی اُفتاد زِ خیمه تا به بلندی، زِ تل سویِ گودال چقدر عمه‌ی ما هِی دوید و هِی اُفتاد @hosenih نکرد رحم حرامی به طفلِ بی بابا که پابرهنه دوید و بُرید و هِی اُفتاد ** به من دهید که سر را برایتان ببَرم شما که هِی نوکِ نیزه زدید و هِی اُفتاد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چه مجلس دعا روم، چه مجلس بکا روم اگر بدون اذن صاحبم روم، خطا روم منی که کل عزتم به دست های مهدی است ضرورت است محضرش، بدون ادعا روم @hosenih تمام هستی ام تعلّقِ به اوست والسلام مرا به دیگران حواله ام دهد، کجا روم؟ خدا کند که مثل ابتدای خلقتم فقط محب اهل بیت باشم و به آن سرا روم همیشه از بساط روضه‌خانه خیر دیده ام ازین محیط خیمه و حسینیه چرا روم؟ دلم شکسته و دوا به درد من نمی خورد طبیب گفته زودتر به مشهد الرضا روم دعای من که حبس شد، به آسمان نمی رسد مگر رضا دعا کند مرا، به کربلا روم فدای غربتش شوم که روی خاک ناله زد: به سوی حجره ام خدا توان بده مرا روم @hosenih چقدر خورده ام زمین میان راه حجره ام به خانه با تنی که شد به درد مبتلا روم حصیر خانه را به چشم خیس جمع می کنم به یاد روضه ی حسین، محضر خدا روم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از وقتی وقف غمت هستم.mp3
2.03M
از وقتی وقف غمت هستم از غم دنیا شدم آسوده حک بکنید به روی قبر من نوکر حضرت رضا بوده یه عمریه هوایی ام همه می دونن امام رضایی ام داغ غم جد غریب تو منو یه روزی می کشه آقا هر کی دلش خوشه به یه چیزی من که دلم به تو خوشه آقا تو رو دارم چه غم دارم تویی واللهه همه کس و کارم وقتی دارم میرم از این دنیا چشام به راهه که بیای آقا گفتی میام دیدن زائرهام بیا ولی با مادرت زهرا گدای شاه ایرانم خدا رو شکر همسایه ی سلطانم ‏ علیه السلام @nohematn
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نائب الزیاره همراهان گرامی هستیم والحمدلله حرم رضوی
4_5785291351092365167.mp3
1.12M
🎼 ☑️بنداول امام رضا(ع) قربون جود و سخای تو قربون صحن و سرای تو قربون ایوون طلای تو .... بهترین پنجره ی عالمه پنجره فولاد تو یا رضا ع میگیریم از شبکه ی ضربت برات زیارت به کربلا صلی الله علیک یا رضا (ع) ☑️بند دوم بین حجره افتاده بایه دله مضطر میسوزه تو لحظه ی آخر رو بستر میرنه بال و پر .... میخونه با لبهای غرق خون بیا به بالینم ای پسرم از زهر کین مامون لعین ببین پاره پاره شدجگرم صلی الله علیک یا رضا (ع) ☑️بند سوم دم آخر روو خاک حجره گذاشتی سر می‌ خوندی با دله خون پرپر روضه خوندی غریب مادر ....... میخوندی روضه ی یابن الشبیب با ناله و اشک و با شور وشین میخوندی که اِن کُنتَ باکیاً لشیء فابک علَی الحسین حسین(ع) صلی الله علیک یا رضا (ع) 💠💠💠2⃣0⃣2⃣4⃣💠💠💠 @babollharam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ظلمت آلوده و در حسرتِ قدری نور است دل به غفلت شده مشغول و عجب مغرور است رفت با روضه محرّم-صفر و بعدِ دو ماه باز وضعیتِ پروندۂ من ناجور است @hosenih این گدا هیچ ندارد! وَ همینکه او را راه دادی به عزاخانۂ خود مسرور است گریه انجام-وظیفه ست و یقیناً هر کس به همان کار که تقریر شده مأمور است غبطه خوردم همهٔ عمر به آنکس که حسین(ع) به برافراشتنِ سیرهٔ تو مشهور است اربعین رفته و داغش به دلم مانده هنوز چه کنم؟! راهِ من از کرب و بلایت دور است حیف شد! قدر ندانستم و مثل هر سال نوکرت باز هم از دست خودش رنجور است @hosenih آمدم تا که فدایت بشوم! چون بی شک علت خلقتم آقا به همین منظور است به خدا مزد نمیخواهم و ارباب فقط- -عزتم داده؛ شهیدم کن اگر مقدور است! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 از نزول وحی، از آیاتِ قرآنی بگو از تب غار حرا پیش از مسلمانی بگو از شبِ شقّ القمر، از طاق کسری، از خسوف از جهانی مملو از اعجازِ ربّانی بگو از غرور از جهل، از سرمای دست دختران از شکنجه گاه، از حالِ زمستانی بگو از خدای لالِ مادرزاد؛ از لات و هبل از رواج کفرِ مطلق هر چه میدانی بگو مهربان و رحمةٌ للعالمین می خوانَمت یامحمد(ص) از محبت های پنهانی بگو باز کن دستار را با شیوهٔ تحت الحنک دلبری کن از عجم! از یار ایرانی بگو دوست دارم از لبت «سلمانُ منّا» بشنوم لطفا از این قومیت با لحن جانانی بگو از علی(ع) و جانشین خود در آغازِ غدیر از همان که شیعه را شد باعث و بانی بگو گرچه توصیفش هزاران سال فرصت میبرَد قدرِ فهم ما...کمی از آن فراوانی بگو ما ندیدیمَش بیا و جانِ مشتاقان، شبی- -از نگاه نافذش وقت رجزخوانی بگو از زمانی که درِ خیبر به دستش بوسه زد زد زمین آنجا که مرحب را به آسانی، بگو از هجوم ذوالفقارِ خشمگینش در اُحد از فراری هایِ لبریز از پریشانی بگو از لقب هایش که هر یک هست بابی از بهشت از «أمیرالمؤمنین» در بیت پایانی بگو! مرضیه عاطفی پیامبر اکرم (ص) میلاد 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 مکه گشته امشب وادی طور دیگر آمده به دنیا ای عاشقان پیمبر آمده محمد با جاه و با جلالت آمنه زد بوسه بر خاتم رسالت حضرت محمد(۲)یا مصطفی محمد(۲) خورشیدعیان اومد دارالامان اومد روح و روان اومد ختم رسالت پیغمبر اعظم شفیع دو عالم بر خالقی محرم ختم رسالت حضرت محمد(۲) یا مصطفی محمد(۲) هفدهم زماه ربیع الاول آمد عاشقان حیدر خاتم مرسل آمد مکه گشته امشب غرق سرور دیگر شده برپا جشن و شادی و شور دیگر حضرت محمد یا مصطفی محمد صبح ظفر اومد خیرالبشر اومد وقت سحر اومد رسول اکرم باشد او پدیده از مقدمش عیده مهراو کلیده رسول اکرم حضرت محمد یا مصطفی محمد از سوی خداوند هادی امت آمد بر دل جهانی نور بصیرت آمد نام او محمد باشد خدایی سیرت اوپیمبر ماست مظهر جود و رحمت حضرت محمد یا مصطفی محمد روشن عیون ماست مهرش درخون ماست اورهنمون ماست ختم رسولان برپاست پرچم او جنت حرم او زیباست کرم او ختم رسولان حضرت محمد یا مصطفی محمد ایکه بین عالم هستی توبی قرینه شب میلادتو رفته دلم مدینه یا رسول اکرم مدینه ات بهشتم شکر حق که باشد مهر تو در سرشتم حضرت محمد یا مصطفی محمد تو روح دعایی نور دل مایی بر ما مقتدایی حضرت احمد اسلام مکتب ماست دین ومذهب ماست روز از تو شب ماست حضرت احمد حضرت محمد یا مصطفی محمد رضا یعقوبیان پیامبر اکرم (ص) سرود 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 شهر مکه گشته چون وادی طور عالم امکان شده غرق سرور هر طرف گردیده گلریزان حور گشته عرش و فرش حق دریای نور کای گرفتاران عالم خوش خبر داده نخل دین حق امشب ثمر مکه امشب شور و غوغایی به پاست عالم هستی پر از شور و نواست آمنه لبریز از نور خداست شادمان قلب همه اهل ولاست این خبر از سوی سرمد آمده بر زمین نورمحمد آمده این پسر لطف و عطای ایزد است زینت عرش خدای سرمد است نام زیبایش به عالم احمد است مقتدای ما رسول امجد است این پسر سر تا به پایش رحمت است بر همه عالم محمد عزت است این عطیه هدیه ی داور بود عالم اسلام را رهبر بود بر همه خلق جهان سرور بود آخرین منجی و پیغمبر بود در جهان کار خدایی میکند از همه مشکل گشایی می کند از سوی حق این پسر پیغمبر است یک خدیجه دارد از عالم سر است دخترش زهرای اطهر کوثر است همنشینش دردو عالم حیدر است میوه ی قلبش بود در عالمین نور پاک مجتبی زینب حسین رهبر اهل ولایی مصطفی نوربخش ماسوایی مصطفی بر همه مشکل گشایی مصطفی تو همه امید مایی مصطفی حب تو باشد تمام حاصلم شد عجین مهر تو با آب و گلم هر که آید سوی او حاجت رواست او شفیع عالم و عقبای ماست داروی درد همه غمهای ماست در دو عالم او فقط امید ماست هر که در عالم گدای احمد است شاملش لطف و عطای احمد است یا محمد بر خدایت بنده‌ام نام زیبای تو شد زیبنده ام با تولای تو مولا زنده ام زاین همه لطف و عطا شرمنده ام تو به درگاهت گدایم کرده ای تو ولایت را عطایم کرده‌ای امشبی که شام میلاد شماست آرزویم دیدن شهرشماست گنبد خضرای تو قبله نماست کوی تو،خاک بقیع دارالشفاست آرزو دارم به سینه احمدا دعوتم کن در مدینه احمدا از ازل من آشنایت بوده ام غرق در نور ولایت بوده ام بر در کویت گدایت بوده ام شاملو لطف و عطایت بوده‌ام نوکر درگاه تو هستم( رضا) بر من مسکین مدینه کن عطا رضا یعقوبیان پیامبر اکرم (ص) میلاد 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 شصت سال با دو دیده ی تر گریه کرده ام شصت سال در عزای پدر گریه کرده ام از غصه آب گشته دل داغدار من با لخته های خون جگر گریه کرده ام شصت سال نای خستهٔ جان نینوائی است هر شام تا طلوع سحر گریه کرده ام شصت سال بیقرار گلوی بریده ام تیغی که مانده پیش نظر گریه کرده ام من سینه ریش موی پریشان زینبم بر زخم سنگ و آتش سر گریه کرده ام از بانگ آب آب رباب آب گشته ام بر حنجری که گشته سپر گریه کرده ام بر حال دست و پا زدن اکبر و پدر افتادن به نعش پسر گریه کرده ام با مادران سوخته دل ناله می زنم با بلبلان سوخته پر گریه کرده ام با لای لای مادر خود خوگرفته ام باحال آن خمیده کمر گریه کرده ام با دست خسته بر سر خود می زنم ٬ بر آن نخلی که شد بریده ثمر گریه کرده ام تا آسمان تیره گرفته است ابرخون با صد ستاره بهر قمر گریه کرده ام سلام الله علیهم اجمعین ( مصطفی نظری طهرانی) حضرت سکینه (س) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 در گرگ ومیش صبح پر از ظلمتی که باز افکند پرده روی سر مردم حجاز نور حقیقت ازطرف عرش سرزد و لرزید روی فرش تن هرچه که مجاز شیطان دوباره رانده تر ازقبل خویش شد بتها به سجده آمده با نیت نماز آری محمد؛ آنکه رسولان قبل ازو محض نیاز آمده تا او رسد به ناز او میرسد که بیرق عشقی عمیق را بر بام روزگار درآرد به اهتزاز او میرسد که باز خدا منجلی شود او آمده منادی عشق علی شود ای آخرین طلوع نبیها پیامها وی اولین شروع وصیها امامها دریا رسیده ای به مصاف سرابها دریا رسیده ای به لب تشنه کامها افتاده پای معجزه آسمانیت تیغ بیان صاحب علم و کلامها باید فقط ز وصف تو و اهل بیت گفت تا آن زمانکه هست زبانی به کامها سلمان محمدی شده چون عاشق علیست مولاست کیل سنجش تو در مقامها نابرده رنج، گنج، میسر نمیشود هر ثروتی محبت حیدر نمیشود آوردی از بهشت، به دنیا نسیم را با خود نسیم مهر خدای رحیم را آورده ای برای همه سائلان دهر پشت سر خود ایل و تباری کریم را آه ای یتیم مکه! تو بابای امتی زیر پرت امان بده مشتی یتیم را پر می کشد به گنبد سبزت دلی سیاه در حائرت مکان بده این یاکریم را برگرد در غدیر و بگو که صراط کیست گم می کنیم گاه ره مستقیم را زخم مرا رهین مداوای خویش کن من را گدای خانه ی زهرای خویش کن آرام از کنار پیمبر قدم بزن شاعر! برو بقیع و در آنجا قلم بزن حالا برای حضرت صادق غزل بگو اما کمی به شادی خود رنگ غم بزن آن قبرهای خاکی غمبار را ببین این وضع را درون خیالت به هم بزن بر روی هر مزار، ضریحی درست کن بر آن ضریح های خیالی حرم بزن خود را کنار پنجره فولاد فرض کن و سرنوشت عاشقی ات را رقم بزن قدری ببار و گریه کن و سلسبیل شو بر آن مزارهای خیالی دخیل شو شاعر! دوباره مست شو از فیض ساغری به به چه ساغری چه شرابی چه کوثری مردی که شیعیان ز عنایات مکتبش معروف می شوند پس از این به جعفری جان ای امام عشق! که می روید از لبت گل های تازه با نفحات پیمبری صدها چون ابن حیان یا چون زراره را باید که پای مکتب علمت بپروری یا قال باقر است و یا قال صادق است هر عالمی که خوانده حدیثی به منبری سرسختی مرا به نگاهی ملیح کن من را در عشق ایل و تبارت فقیه کن حالا منم که با دل بی تاب و عاشقم سرمست بزم عشق تو و این دقایقم مشتاق حرف های توام آیه ای بخوان محتاج حرف های تو و قال صادقم بین حدیث های تو تا حرف کربلاست من جزو بیقرارترین خلایقم حرف از حسین می زنی و گریه می کنم کافی ست که نگاه کنی به سوابقم باری مرا را روانه کن امشب به کربلا در حائری که زائر آنجاست خالقم مارا بیا و مثل خودت روضه دار کن در کشتی سعادت جدت سوار کن محمد بیابانی پیامبر اکرم (ص) میلاد 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 فریاد عَلَیکُنَ شنیدم با پای برهنه می دویدم با دست ورم کرده به صحرا خار از کف پای خود کشیدم وقتی که عدو مرا لگد زد خوردم که زمین نفس بریدم سنگ آمد و خورد از سر من افتادم و جز خنده ندیدم در سینه ی من غصه ی بسیار با نعره ز جای خود پریدم تا زمزمه ی پدر گرفتم بر نیزه سرش بریده دیدم مثل سر تو کبود هستم زخمی شده ی یهود هستم... محمد حبیب زاده حضرت سکینه (س) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 در نگاهم نقش می بندد نگاهت عاقبت میشوم یکروز یارِ دلبخواهت عاقبت قرعهٔ فال امامت شد به نام تو ولی قسمت من شد فراق روی ماهت عاقبت بست چشمش را به روی هر که جز تو مهزیار راه پیدا کرد سمت خیمه گاهت عاقبت دلخوشم تنها به اینکه این غریبِ بی پناه میشود آرام روزی در پناهت عاقبت این خیال عاشقانه می کشد آخر مرا پیش ِ پایت میدهم جان در سپاهت عاقبت لحظه ای لب تر کنی در راه تو «سر» میدهد عاشق چشم انتظار و سر براهت عاقبت در کنار کعبه یعنی می سپارم از لبم-؟! -بوسه بر دستان گرم‌ و خیرخواهت عاقبت؟! شال سبز هاشمی بر گردنت دل می برَد دلربایی میکند خال سیاهت عاقبت حسن یوسف ها و نرگس ها جوانه میزنند زیر باران با نماز صبحگاهت عاقبت! مرضیه عاطفی آغاز امامت امام زمان (عج) مدح 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 دوباره دلم بیقراره توی سینه آروم نداره شب زیارت از بعیده قبله ی دلم خال یاره دوباره شروع بهاره رحمت خدا بیشماره قناریا مستن میخونن آخه شب وصل نگاره ستاره بارون آسمونه میلاد نور و کهکشونه از قدم پیغمبر ما کاخ همه شاها ویرونه نور خدا جلوه کرده شمس الضحا جلوه کرده واسه هدایت روی زمین یه رهنما جلوه کرده (یا رسول الله یا مصطفی) ذکر همه ی اهل عالم یا رحمت للعالمینه ذکر خداونده تبارک الله احسن الخالقینه ز قدوم فخر رسالت زمین و زمان غرق نوره تو پهنه هفت آسمونا بساط یه جشن و سروره شیعه بگو با دلی آگاه دخیلک یا حبیب الله بزن به طبل شادی و گو صلوا علیک رسول الله سیدنا یا محمدص حبیبنا یا محمدص طبیبنا یا محمدص شفیعنا یا محمدص (یا رسول الله یا مصطفی) التماس دعای خیر شعروسبک:کربلایی امیرحسین سلطانی پیامبر اکرم (ص) سرود 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 گرچه خالیست دست‌های گدا لنگ مدح شماست پای گدا رونقی نیست در سرای گدا مانده جانی ولی برای گدا تا که آن را فدای یارکند. و ازآن کسب اعتبار کند آمدیم آفتابمان بکنید شد اگر انتخابمان بکنید از گدایان حسابمان بکنید سائل بوترابمان بکنید دخترت میزبان ما شده است خانه لبریز از گدا شده است امشب از شوق بال و پر داریم تا سحر چشمهای تر داریم دل بی تاب و دربه در داریم دست بر دامنت اگر داریم رحمت واسعه تویی آقا بابی انت یا اباالزهرا.. باحضورت بهشت معنا شد خاک خشک کویر دریا شد مکه دارالعباد دنیا شد بت و بتخانه ریخت امحا شد تو رسیدی و باز شد گره ها جلوه کردی شکست کنگره ها یک اشاره به ماه تا کردی ماه را از کمر دوتا کردی تو دراین سالها چه ها کردی امت خویش را دعا کردی تا که درگیر فتنه ها نشوند از علی لحظه ای جدا نشوند همه دیدند اهتمامت را رسم هرروزه ی مدامت را دست بر سینه احترامت را به درخانه اش سلامت را تا بدانند گلشنت زهراست نفست پاره ی تنت زهراست شکر هستیم سائل در تو ریزه خواران لطف حیدر تو نه که حیدر که روح پیکر تو نفس تو جان تو برادر تو از تو باید ولای حیدر خواست چند خط مدح شیر خیبر خواست دل و دلبر علی نگار علی سرعلی صاحب اختیار علی فاتح محض کارزار علی مالک تیغ ذوالفقار علی تکیه گاه نبوت است علی به قیامت قیامت است علی با شما اهل آسمان شده ایم شهره عشق در جهان شده ایم عبد پابست آستان شده ایم شیعه چشمهایتان شده ایم شکر پامنبری شدیم همه شیعه جعفری شدیم همه همه عمر مبتلا بودی هم نشین غم و بکا بودی بانی اشک و روضه ها بودی. مرثیه خوان کربلا بودی روضه ی هفتگی بپا کردی گریه بر شاه سرجدا کردی پوریا هاشمی پیامبر اکرم (ص) میلاد 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
هر چند ربیع است و همه رخت عزا در آورند ولی ،آغاز فاطمیه عشاق همین ایام است حرم رضوی @azizamhosen @yaraliagham
عالم امكان سراسر نور شد شیعه بعد از سال ها مسرور شد پور زهرا تاج بر سر می نهد بر همه آفاق فرمان می دهد حكم تنفیذش رسیده از سما نامه ای با مُهر و امضاء خدا می نشیند بر سریر عدل و داد آخرین فرمانروای  ابر و باد پادشاه كشور آیینه ها تك سوار قصه ی آدینه ها امپراتور زمین و آسمان حُكمران سرزمین بی دلان پهلوان نامی افسانه ها تحت امرش لشگر پروانه ها لشگری دارد بزرگ و بی بدیل افسرانش نوح و موسی و خلیل 🔸شاعر: _______________________ @babollharam
. منظومه ماه رسالت و ولا ماه ربیع الاول است ماه طلوع انما ماه ربیع الاول است ماه ولا و ماه دین ماه هدایت و یقین ماه رهایی از خطا ماه ربیع الاول است ماه علی و فاطمه ماه نوا و زمزمه ماه کرامت و سخا ماه ربیع الاول است ماه امام مجتبی ماه عزیز مرتضی ماه بهار مصطفی ماه ربیع الاول است ماه حسین و زینب و ماه طلوع مکتب و ماه رسول کبریا ماه ربیع الاول است ماه نبی ، مه حسن ، ماه گل و مه چمن ماه تجلی وفا ماه ربیع الاول است ماه خزان غنچه و ، ماه مسیر کوچه و ماه وقوع صد بلا ماه ربیع الاول است ماه جنون و ماه دل ماه دوباره آه دل ماه نوای لاله ها ماه ربیع الاول است ماه شهادت حسن ماه خزان یاسمن ماه غم آور عزا ماه ربیع الاول است ماه نسیم رحمت و ماه شمیم عزت و ماه نزول هر عطا ماه ربیع الاول است ماه طلوع صبح نور آینه دار هر سرور ماه ز غم شدن رها ماه ربیع الاول است ماه ولادت نبی ماه تجلی علی ماه بهار آشنا ماه ربیع الاول است ماه شکوه اهل دین ماه رسول آخرین ماه صداقت و صفا ماه ربیع الاول است ماه امید سائلان ماه وصال بیدلان ماه صلابت و بقا ماه ربیع الاول است ماه امامت گل و ماه به گل توسل و ماه حدیث هل اتی ماه ربیع الاول است ماه امام عاشقان ماه پیام عاشقان ماه طلوع مقتدا ماه ربیع الاول است ماه ولی کردگار آن گل سرخ انتظار ماه نگار جانفزا ماه ربیع الاول است ماه عروج انبیا ماه تمام اولیا ماه علی مرتضی ماه ربیع الاول است ماه نیاز "یاسر" و ، ماه فروغ خاطر و ماه تبار مصطفی ماه ربیع الاول است ** محمود تاری «یاسر»✍ .._______________ ‌
حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت آری به اتفاق جهان می‌توان گرفت افشای راز خلوتیان خواست کرد شمع شکر خدا که سر دلش در زبان گرفت زین آتش نهفته که در سینه من است خورشید شعله‌ایست که در آسمان گرفت می‌خواست گل که دم زند از رنگ و بوی دوست از غیرت صبا نفسش در دهان گرفت آسوده بر کنار چو پرگار می‌شدم دوران چو نقطه عاقبتم در میان گرفت آن روز شوق ساغر می خرمنم بسوخت کاتش ز عکس عارض ساقی در آن گرفت خواهم شدن به کوی مغان آستین فشان زین فتنه‌ها که دامن آخرزمان گرفت می خور که هر که آخر کار جهان بدید از غم سبک برآمد و رطل گران گرفت بر برگ گل به خون شقایق نوشته‌اند کان کس که پخته شد می چون ارغوان گرفت حافظ چو آب لطف ز نظم تو می‌چکد حاسد چگونه نکته تواند بر آن گرفت. 🔸شاعر: _______________________ @babollharam
 وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّه رَؤُفٌ بِالْعِبادِ. (بقره/٢٠٧) قصيده اى علوى درباره ليلة المبيت (شب اول ربيع الاول) تا در اوصاف امیرالمؤمنین آید به کار نه قلم را اقتدار و نه زبان را اختیار مظهر حق شیر حق مرآت حق میزان حق کشور حق را مدیر و لشكر حق را مدار گو که بنویسند جّن و انس وصفش را مدام نیست ممکن وصف مولا را یکی از صد هزار قصّهء جانبازی آن جان شیرین رسول جان شیرین می دهد بر تن برادر گوش دار کافران دادند با هم دست از هر طایفه بهر قتل خواجۀ لولاک در یک شام تار گفت پیغمبر به شیر حق امیرالمؤمنین کای نبی را جان شیرین ای ولیّ کردگار کافران بر قتل من با یکدگر بستند عهد باید امشب جای من در بسترم گیری قرار گفت حیدر: ای دو صد جان علی قربان تو این تو، این جان علی، این تیغ خصم نابکار جان پاک تو سلامت جان من بادا فدات گو ببارد تیغ و تیرم از یمین و از یسار خفت آن شب مرتضی در بستر ختم رسل گشت پیغمبر دل شب در بیابان رهسپار ناگهان بوبکر آمد بر سر راه نبی در درون آن شب تاریک، دور از انتظار چشم پیغمبر چو بر وی در سر راه اوفتاد برد همره تا نگردد راز پنهان آشکار نفس خود را جای خود در بستر خود جای داد خصم خود را ناگزیر آورد سوی کوهسار آنکه جای مصطفی خوابید، باشد جانشین وآنکه یار غار او شد، به که بنشیند به غار با نبی در غار بودن کی کرامت می شود جان به راه یار دادن عزّت است و افتخار این تعصّب نیست انصاف است لختی گوش کن فرق بسیار است بین یار غار و یار یار او به "لا تحزن" ز فعل خویشتن گردید منع این به "مرضات اللّه"ش گوید ثنا پروردگار او ز بیم جان فراری بود از میدان جنگ این به دور مصطفی گردید روز کارزار او "اقیلونی" سرود این بر "سلونی" لب گشود او سراپا عجز بود این پای تا سر اقتدار او ز خیبر شد فراری این در از خیبر گرفت فرق دارد فرق، مرد جنگ با مرد فرار هر نفس در بستر ختم رسل بهر علی بود بیش از طاعت کونین اجرش در شمار ذات حق آن شب به جبراییل و میکاییل گفت کی کند جان از شما در راه یکدیگر نثار؟ هر دو ماندند از جواب و سر به زیر انداختند هر دو ساکت هر دو گردیدند از حقّ شرمسار پس خطاب آمد که بگشایید چشمی بر زمین بذل جان شیر حق بینید در این شام تار خفته بهر بذل جان در بستر ختم رسل گشته محو این همه ایثار چشم روزگار ای وجودت شمع جمع آفرینش یا علی وی خزان زندگی را نام دلجویت بهار با سر انگشت تو مهر و مه کند در چرخ سیر بر تماشای تو می گردند این لیل و نهار گو برد حقّ تو را صد تن به جای آن سه تن آنچه زآن تو است، آن تو است ای جان را قرار چه شوی مسند نشین و چه شوی خانه نشین تو امامیّ و امامت از تو دارد اعتبار بانگ جبریل از اُحد آید به گوش جان که گفت لافتی الاّ علی لا سیف الاّ ذوالفقار لب نمی بندد ز اوصاف تو «میثم» یا علی گر فتد در زیر تیغ و گر رود بر اوج دار
رسید وحی تا که از بلا تو را خبر کند خبر کند که یک نفر به جای تو خطر کند چقدر تیغ آخته به خانۀ تو تاخته کدام مرد حاضر است سینه را سپر کند؟ چه صولتی! عجب یلی‌ست! مرد مردها علی‌ست به جان او مباد چشم تیغ‌ها نظر کند بگو چگونه رد شدی؟ کسی ندیده برگ گل چنین سلامت از میان خارها گذر کند به گرد پای لیلة المبیت هم نمی‌رسد هر آن‌که مدعی‌ست هر چقدر هم هنر کند