eitaa logo
💚عزیزم حسین💚
3هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
5.1هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجودم عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوا دهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر: @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
ا ﷽ ا 🔸🔶《اَلسَلامُ عَلَیکَ یَا حَسَنَ بنَ عَلِیٍ العَسکَرِیُّ》🔶🔸 ✅امام حسن عسکری(ع)، در سنین کودکی، به همراه پدر بزرگوارشان امام هادی(ع) به اجبار به عراق فراخوانده شدند و در سامرا، پایتخت آن روز عباسیان، در منطقه ای نظامی، تحت‌ الحفظ قرار گرفتند. ابو سهل می گوید : وقتی امام حسن عسکرى(ع) در بستر بیماری ای بعد از مسمومیت ایشان توسط معتمد عباسی، به سراغشان آمده بود و به همان مرض از دنیا رحلت فرمود، خدمتشان رسیدم. در نزد آن حضرت(ع) بودم که به خادم خود امر فرمود : 📋《یَا عَقِیدُ! أَغْلِ لِی مَاءً بِمُصْطُکَى》 ♦️ای عقید! قدرى آب مصطكى (یک نوع داروی گیاهی) براى من بجوشان! عقيد هم آب را روى اجاق نهاد، و صقيل(نرگس) مادر امام زمان(ع) آن را به خدمت حضرت(ع) آورد. حضرت كاسه را گرفت و خواست بياشامد، ولى دست مباركش لرزيد و به دندانش خورد، پس ظرف را به زمين نهاد. سپس به عقید فرمود : 📋《ادْخُلِ الْبَيْتَ فَإِنَّكَ تَرَى صَبِيّاً سَاجِداً فَأْتِنِي بِهِ》 ♦️برو به اندرون كه مي‌بينى كودكى در سجده است، او را نزد من بياور! ابو سهل مي گويد : عقيد گفت : 《فَدَخَلْتُ أَتَحَرَّى فَإِذَا أَنَا بِصَبِيٍّ سَاجِدٍ رَافِعٍ سَبَّابَتَهُ نَحْوَ السَّمَاءِ فَسَلَّمْتُ عَلَيْهِ فَأَوْجَزَ فِي صَلَاتِهِ فَقُلْتُ إِنَّ سَيِّدِي يَأْمُرُكَ‌ بِالْخُرُوجِ إِلَيْهِ إِذَ جَاءَتْ أُمُّهُ صَقِيلُ فَأَخَذَتْ بِيَدِهِ وَ أَخْرَجَتْهُ إِلَى أَبِيهِ الْحَسَنِ(ع)》 ♦️وقتى به اندرون براى جستجوى او رفتم، ديدم كودكى در سجده است و انگشت سبابه خود را به سوى آسمان گرفته است. من سلام كردم و او نمازش را كوتاه كرد، سپس گفتم : مولایم! شما را مى‌طلبد كه به خدمتش درآئى! در اين وقت مادرش صقيل آمد و دست او را گرفت و او را نزد پدرش آورد. ابوسهل گفت : 📋《فَلَمَّا مَثُلَ الصَّبِيُّ بَيْنَ يَدَيْهِ سَلَّمَ وَ إِذَا هُوَ دُرِّيُّ اللَّوْنِ وَ فِي شَعْرِ رَأْسِهِ قَطَطٌ مُفَلَّجُ الْأَسْنَانِ فَلَمَّا رَآهُ‌ الْحَسَنُ(ع) بَكَى وَ قَالَ : يَا سَيِّدَ أَهْلِ بَيْتِهِ اسْقِنِي الْمَاءَ! فَإِنِّي ذَاهِبٌ إِلَى رَبِّي وَ أَخَذَ الصَّبِيُّ الْقَدَحَ الْمَغْلِيَّ بِالْمَصْطَكَى بِيَدِهِ ثُمَّ حَرَّكَ شَفَتَيْهِ ثُمَّ سَقَاهُ فَلَمَّا شَرِبَهُ قَالَ هَيِّئُونِي لِلصَّلَاةِ فَطُرِحَ فِي حَجْرِهِ مِنْدِيلٌ فَوَضَّأَهُ الصَّبِيُّ وَاحِدَةً وَاحِدَةً وَ مَسَحَ عَلَى رَأْسِهِ وَ قَدَمَيْهِ》 ♦️موقعى كه کودک، خدمت حضرت رسيد، سلام كرد. رنگش همچون درّ (سفيد)، موهاى سرش پيچيده و بافته و ميان دندانهايش باز بود. وقتى امام حسن عسكرى(ع) او را ديد، گريست و فرمود : اى آقاى خاندانم! اين آب را به من بده كه من اينك به سوى خداى خود می روم. کودک، ظرف آب جوش را برداشت و به دهان پدر بزرگوارش نزديك ساخت تا آن را نوشيد. آن گاه امام حسن عسكرى(ع) فرمود : مرا آماده نماز كنيد! کودک حوله‌اى در دامن امام(ع) پهن كرد و بدين گونه کودک، يك يك اعضای پدر را وضو داد و سر و پاى او را مسح نمود. ♦️آن گاه امام حسن عسكرى(ع) فرمود : 📋《أَبْشِرْ يَا بُنَيَّ فَأَنْتَ صَاحِبُ الزَّمَانِ وَ أَنْتَ الْمَهْدِيُّ وَ أَنْتَ حُجَّةُ اللَّهِ عَلَى‌ أَرْضِهِ وَ أَنْتَ وَلَدِي وَ وَصِيِّي وَ أَنَا وَلَدْتُكَ وَ أَنْتَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(علیهم السلام) وَلَدَكَ رَسُولُ اللَّهِ وَ أَنْتَ خَاتَمُ الْأَوْصِيَاءِ الْأَئِمَّةِ الطَّاهِرِينَ وَ بَشَّرَ بِكَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) وَ سَمَّاكَ وَ كَنَّاكَ وَ بِذَلِكَ عَهِدَ إِلَيَّ أَبِي عَنْ آبَائِكَ الطَّاهِرِينَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى أَهْلِ الْبَيْتِ رَبُّنَا إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيدٌ وَ مَاتَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ(ع) مِنْ وَقْتِهِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ》 ♦️اى فرزند! به تو مژده مي‌دهم كه صاحب الزمان و مهدى و حجت خدا در روى زمين، توئى. تو فرزند من و جانشين من مي‌باشى؛ از من متولد شده‌اى و تو (م ح م د) فرزند حسن بن على بن محمد بن على بن موسى بن جعفر بن محمد بن على بن حسين بن على بن ابى طالب(ع) مي‌ باشى و هم از نسل پيغمبر و خاتم ائمه طاهرين هستى. پيغمبر(ص) مژده تو را داده و نام و كنيه تو را تعيين فرموده است. صلوات خدا بر اهل بيت(ع)، ربنا انه حميد مجيد. حضرت(ع) اين را فرمود و همان موقع رحلت نمود و به شهادت رسید.(۱) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : تسلیت ای حجّت ثانی عشر یابن الحسن زود بود از بهر تو داغ پدر یابن الحسن طفل بودی پیش چشمت چشم بابا بسته شد تو نگه کردی و او زد بال و پر یابن الحسن 👤راسخی 📚منبع : ۱)الغیبه شیخ طوسی، ص۲۷۲ حضرت امام علیه السلام @azizamhosen @yaraliagham
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حسِّ نابی شبیهِ باران داشت به نگاهش بهار، ایمان داشت به شُکوه و ابهّتِ این مرد دشمن و دوستدار اذعان داشت احتمالِ وقوعِ ناممکن با وجودش همیشه امکان داشت روزگاری همین امامِ همام گنبد و بارگاهِ ویران داشت عالَمی در اسارتش... اما گذرِ عمر کنجِ زندان داشت آسمان در رثای او می‌سوخت هرچه بارید، باز باران داشت شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نوحه وزمزمه شهادت امام عسکری (ع) _در سوگ یابن المصطفی شد سامره غرق عزا نوحه وزمزمه شهادت امام عسکری(ع) درسوگ یابن المصطفی، شد سامرا ماتمسرا روح امام عسکری کشیده پر سوی خدا واویلتا واویلتا، واویلتا،واویلتا2 _ مسموم زهر کین شده، مولا امام عسکری بار دگر رفته زدست، گویا علی اکبری واویلتا.... _ در غیبت صغرای خود، مهدی عزاداری کند با یاد بابای جوان، می نالد وزاری کند واویلتا... ___ جان‌ها بسوزد شد یتیم، مولای ما صاحب زمان از بعد بابایش بود تنها ودور از دیدگان واویلتا... __ باشد بهار و آمده بر عسکری فصل خزان بهر نماز بر پدر مهدی او گشته عیان واویلتا.... _ سوگ ابالمهدی بود، هرشیعه می گیرد عزا مرغ دل ما می‌رود با ناله سوی سامرا واویلتا... شعر:اسماعیل تقوایی شاعر: https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
سلام ای نور، ای محصور، ای دور از رهایی‌ها غریب‌بن‌غریبِ وادی نا‌آشنایی‌ها تویی که مرزهای نقشه‌ها را خطّ بُطلانی سلام ای هستیِ اَعراب، فخر آریایی‌ها @hosenih سلامِ دورِ ما جان داد در راه علیکِ تو کمی نزدیک کن ما را شبیه سامرایی‌ها کمی هم کاسه‌های چشم‌مان را پر کن از دیدار که با دینار کاری نیست ما را در گدایی‌ها طوافِ کعبه دور قبله‌اش قسمت نشد آخر به حقّ عاشق و معشوق ظلم است این جدایی‌ها زمان ای کاش برمی‌گشت ما را با خودش می‌برد که شاید پیش‌مرگت می‌شدند از ما فدایی‌ها حسن یعنی ففط زخم از نمک‌نشناس‌ها خوردن گره خوردن به غم در پاسخ مشکل‌گشایی‌ها سکوت خسته‌ات یک حنجره فریاد می‌خواهد صدایت زخم خورد از خنجر بی‌هم‌صدایی‌ها @hosenih تو را غربت، تو را زندان، تو را دیوارها کشتند برای زهر گفتی از جفا از بی‌وفایی‌ها به دستت کاسه‌ی آب و به چشمت کاسه‌ی اشک است لبت سیراب شد با روضه‌های کربلایی‌ها شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
4_5823481272575459906.mp3
7.05M
نه که روضه هات،خود سامرات_گریه داره غم تو نگات،غربت چشات_گریه داره خشکی لبات،لرزش صدات _گریه داره  توی غربت بیقراری از غریبی ناله داری خسته از این روزگاری زهر کینه زد شراره شد دل تو پاره پاره غربت تو بیشماره (وای_ امون ای دل ای دل) نه که نوکرت،دل مادرت_روضه خونه بالای سرت،گل مضطرت_روضه خونه دم آخرت،چشای ترت_روضه خونه روضه خونت،ابر و بارون چشم مهدی گشته گریون فاطمه شد دل پریشون تشنه هستی،تشنه آب رنگ و روت شد مثل مهتاب میسوزی با قلبی بی تاب (وای_امون ای دل ای دل) وعده خدا،آرزوی ما_کی میایی یابن مرتضی،هدف دعا_کی میایی ذکر شیعه ها،تو غم و بلا_کی میایی روزگار ما سیاهه کار شیعه اشک و آهه مادر تو چشم به راهه زود بیا با علم عشق ای شَه باکرم عشق باز بنا کن حرم عشق ۲بار (یابن الزهرا...) 📢حاج مهدی رسولی 🔶نه که روضه هات... 🔳ایام شهادت امام حسن عسکری(ع) ارائه متن وصوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
شهادت حضرت امام حسن عسکری علیه السلام باید که دنیا فصل در فصلش خزان باشد وقتی که با تو اینچنین نامهربان باشد ای کاش که من نیز امشب زائرت بودم جایی که فرزندت در آنجا روضه خوان باشد دريايي از درد و غريبي موج خواهد زد پای حسن هرگاه جایی درمیان باشد وقتی حسن باشی دگر جای تعجب نیست سقف مزارت هم زمانی آسمان باشد وقتی حسن باشی دگر جای تعجب نیست وضعت میان خانه چون زندانیان باشد وقتی حسن باشی دگر جای تعجب نیست خون دلت از کنج لب هایت روان باشد آری حسن بودی ولی هرگز ندیدی که گلبرگ روی مادرت چون ارغوان باشد سخت است تشنه باشی و لب های لرزانت حتی برای آب خوردن ناتوان باشد هنگام برخورد لبت با کاسه ی آب است وقت گریز روضه های خیزران باشد ✍منکلام:محمد علی بیابانی 🔴کانال رسمی عاشقان حضرت زینب«س» https://eitaa.com/hazratehzeyna
شهادت حضرت امام حسن عسکری علیه السلام زهرِ جانکاهی تو را انداخت از تاب و توان چهره ات شد زرد و زار و بی تکلّم شد زبان گر گفتی از نفس هایت حرارت می وزید سینه ات میسوخت حالِ احتضارت شد عیان کینهٔ دیرینه دارند از حسن ها علیه السلام زهرها مجتبی با عسکری فرقی ندارد آنچنان یاد داغ مادر افتادی و تا بغضت شکست رفتی از حال و زمین خوردی به پهلو ناگهان لحظه های آخرت خود را رساند و بوسه زد هر دو دستانِ تو را با اشک های بی امان دستهای سرد تو در دست هایش لمس شد جان سپردی شد محمدمهدی ات صاحب زمان(عج) شد امام المنتقم صاحب-عزایِ داغ تو شد عزادار تو صحنِ سامرا تا جمکران جان سپردی خوب شد در خانه دور از آفتاب خوب شد که پیکرت لازم ندارد سایه بان پیکرت تشییع شد آقا نماندی بی کفن با غضب غارت نکرد انگشترت را ساربان راستی نامت حسن(ع) بود و خدا را شکر که سمت تابوتَت کسی تیری نزد از دشمنان حُرمتت شد حفظ، داری لااقل سنگ مزار هم حرم داری و هم خادم کنارِ زائران عاقبت می میرم از داغ بقیع بی حرم از غم ِ آن مادری که شد مزارش بی نشان ✍منکلام:مرضیه عاطفی 🔴کانال رسمی عاشقان حضرت زینب«س» https://eitaa.com/hazratehzeyna
شهادت حضرت امام امام حسن عسکری علیه السلام قصد قصد زیارت است اما مانده اول دلم کجا برود حال و روز مرا هر آن‌کس دید گفت باید به کربلا برود نجف و کربلا دلم لرزید مشهد و کاظمین خوب آمد یازده بار استخاره زدم تا بفهمد به سامرا برود ابتدای مسیر الله است انتهایش بقیةالله است سامرا وعده‌گاه آخر ماست جاده باید به انتها برود همه یک روح و یک بدن هستید پس تمام شما حسن هستید دل من با تو سامرایی شد تا به دیدار مجتبی برود تو بقیع پر از مخاطره‌ای کربلایی و در محاصره‌ای یا که باید جگر به زهر دهی یا سرت روی نیزه‌ها برود ✍منکلام:کربلایی محسن ناصحی 🔴کانال رسمی عاشقان حضرت زینب«س» https://eitaa.com/hazratehzeyna
شهادت حضرت امام حسن عسکری علیه السلام خسته‌ام از راه می‌پرسم خدایا پس کجاست شهر آن شهری که می‌گویند: «سُرَّمَن رَءا»ست تابلوهای کنار جاده می‌گویند نیست چند فرسخ بیشتر از راه ما تا راه راست رو به رویم ناگهان درهای بازِ خانه‌ات بر لبم نام کریمی، چون امامِ مجتباست احتمال ریزش یکریز باران قطعی است در دلم اندوه عصر جمعه‌های کربلاست آسمان یک کاشی از محراب تو، دریا فقط گوشهٔ سجاده‌ات در نیمه‌شب‌های دعاست از کراماتت چه باید گفت وقتی با تو است آنچه یک حرفش فقط با آصف بن برخیاست از کبوترهای شهرم نامه‌ای آورده‌ام حالشان خوب است اما روحشان اینجا رهاست راستی! حال کبوترهای بامت خوب شد در صدای من طنین انفجار گریه‌هاست سکّه‌ها جاری‌ست از چشمانم اما باز هم دست‌هایم رو به سویت کاسه‌های سامراست" ✍منکلام:کربلایی اعظم سعادتمند 🔴کانال رسمی عاشقان حضرت زینب«س» https://eitaa.com/hazratehzeyna
شهادت حضرت امام حسن عسکری علیه السلام روی تو برده رونق ماه تمام را مجذوب کرده جلوهٔ تو خاص و عام را حسن تو بی‌نهایت و فضل تو بی‌شمار مبهوت مانده‌ام بنویسم کدام را تفسیر چشم‌های تو برهان عاشقی‌ست می‌خوانم از نگاه تو خیرالکلام را هر راهبی که دید تو را گفت دیده است با چشم خود مسیح علیه‌السلام را هر جا که تو قدم بزنی «سُرَّ من رَءا»ست سرشار کردی از نفست هر مشام را اما قدوم سبز تو ای کعبهٔ بهشت حسرت به دل گذاشته بیت الحرام را دیدند دشمنان تو حیران و مضطرب آرامش نگاه تو و شیر رام را دست سخاوت تو و چشم عنایتت پر کرده از نسیم سحر صبح و شام را از ما مگیر، ای همه باران و روشنی لطف مدام و مرحمت مستدام را ✍منکلام:سید محمد جواد شرافت 🔴کانال رسمی عاشقان حضرت زینب«س» https://eitaa.com/hazratehzeyna
شهادت حضرت امام حسن عسکری علیه السلام سینه ام تنگ آمده بابا به دادم می رسی یادگارِ آخرین..حالا به دادم می رسی رعشه ای انداخته زهرِ جفا بر پیکرم یاری ام کن یاورِ تنها، به دادم می رسی می روم دلواپسم..خیلی برایت ای پسر وقتِ رفتن شد گلِ طاها به دادم می رسی؟ بعدِ من این خانه را بدجور آتش می کِشند اضطرابم را ببین دریا به دادم می رسی چادرِ مادر نسوزد در میانِ شعله ها آمده در خاطرم زهرا..به دادم می رسی در دمِ رفتن زدم بر سینه و سر جانِ من سینه ام تنگ آمده بابا به دادم می رسی ✍منکلام:کربلایی محسن راحت حق 🔴کانال رسمی عاشقان حضرت زینب«س» https://eitaa.com/hazratehzeyna
زبانحال امام حسن عسکری علیه السلام خدا حافظ ای ماه تابان من خداحافظ آرامش جان من تویی حاصل زندگانی مرا تویی حجّت حَیّ سبحان من خداحافظ ای حجّت انس وجان ز کوی تو من میروم ناگران عزیز پدر حق نگهدار تو تو میمانی مَکر این دشمنان تویی آخرین حُجّت کردگار ولیکن نباید شوی آشکار عَدویَت کَمین کرده جان پدر چون از احمدو حیدری یادگار تویی مُقتدا و امام زمان به اَمرت زمین است هم آسمان به فرمان حق بعدِ من غایبی مَکانت بداند فقط لامکان مرا جام زهری عَدو داده است شرر بر درون من افتاده است بجانم اثر کرده جام اَجَل که چاره مرا در همین باده است عطش گشته عارض مرا ای پسر بده جام آبی بدست پدر بیاد لب تشنهء جَدّ خود روا گشته گِریَم به وقت سفر ببالین من جانم آمد نشست همان وَعدهء جَدّم احمد نشست ولی سینهء جَدّ عطشان من بگو (نادرا) شمر مُلحَد نشست ✍منکلام:استادحاج نادر بابایی 🔴کانال رسمی عاشقان حضرت زینب«س» https://eitaa.com/hazratehzeyna
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عليه السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ سلام ای نور، ای محصور، ای دور از رهایی‌ها غریب‌بن‌غریبِ وادی نا‌آشنایی‌ها تویی که مرزهای نقشه‌ها را خطّ بُطلانی سلام ای هستیِ اَعراب، فخر آریایی‌ها سلامِ دورِ ما جان داد در راه علیکِ تو کمی نزدیک کن ما را شبیه سامرایی‌ها کمی هم کاسه‌های چشم‌مان را پر کن از دیدار که با دینار کاری نیست ما را در گدایی‌ها طوافِ کعبه دور قبله‌اش قسمت نشد آخر به حقّ عاشق و معشوق ظلم است این جدایی‌ها زمان ای کاش برمی‌گشت ما را با خودش می‌برد که شاید پیش‌مرگت می‌شدند از ما فدایی‌ها حسن یعنی فقط زخم از نمک‌نشناس‌ها خوردن گره خوردن به غم در پاسخ مشکل‌گشایی‌ها سکوت خسته‌ات یک حنجره فریاد می‌خواهد صدایت زخم خورد از خنجر بی‌هم‌صدایی‌ها تو را غربت، تو را زندان، تو را دیوارها کشتند برای زهر گفتی از جفا، از بی‌وفایی‌ها به دستت کاسه‌ی آب و به چشمت کاسه‌ی اشک است لبت سیراب شد با روضه‌های کربلایی‌ها .
تسلیت ای حجّت ثانی عشر یابن الحسن زود بود از بهر تو داغ پدر یابن الحسن قلب بابت از شرار زهر دشمن آب شد سوخت جسم و جانش از پا تا به سر یابن الحسن کودک شش ساله بودی بر پدر خواندی نماز ریختی از چشم خود خون جگر یابن الحسن زود گرد بی کسی بر ماه رخسارت نشست زود کردی جامۀ ماتم به بر یابن الحسن قرن ها چشم تو گریان است بر جدّت حسین لحظه لحظه ریختی اشک بصر یابن الحسن طفل بودی پیش چشمت چشم بابا بسته شد تو نگه کردی و او زد بال و پر یابن الحسن مخفی از چشم همه، چشم تو بر بابا گریست سوختی چون شمع سوزان تا سحر یابن الحسن قرن ها فریاد زهرا مادرت آید به گوش از مدینه بین آن دیوار و در یابن الحسن یوسف زهرا بیا با ما بگو آخر چرا تربت زهراست مخفی از نظر یابن الحسن ای سرشک چارده معصوم از چشمت روان ای زده هجر تو بر دل ها شرر یابن الحسن روز«میثم» تیره تر می باشد از شام فراق تا شود خورشید رویت جلوه گر یابن الحسن استاد حاج غلامرضا سازگار
بیا و سر به روی سینه‌ام بگذار، مهدی‌جان شرر زد بر درونم زهـر آتشبار، مهدی‌جان بیا تا سیر بینم وقت رفتن، ماه رویت را که می‌باشد مرا این آخرین دیدار، مهدی‌جان در ایام جوانی سیر گردیدم ز جان خود ز بس بر من رسید از دشمنان آزار، مهدی‌جان از آن ترسم که بعد از من، تو در تنهایی و غربت به موج غم گذاری چهره بر دیوار، مهدی‌جان تو در ایام طفلی بی‌پدر گشتی، عزیزِ دل مرا شد در جوانی پاره قلب زار، مهدی‌جان از آن می‌سوزم ای نور دو چشم خود، که می‌بینم تو بهر گریه کردن هم نداری یار، مهدی‌جان غم تو بیشتر باشد ز غم‌های پدر، آری اگر چه دیده‌ام من محنت بسیار، مهدی‌جان تو باید قرن‌ها در پرده غیبت کنی گریه بُود هر روز روزت مثل شامِ تار، مهدی‌جان تو باید قرن‌ها چون جد مظلومت علی باشی به حلقت استخوان باشد، به چشمت خار، مهدی‌جان بگیر از مرحمت، فردای محشر، دست «میثم» را که بر جرم و گناه خود کند اقرار، مهدی‌جان استاد سازگار
داره از فرق سرش ميسوزه تا پاش آقايي كه زهر آورده جون رو لبهاش زود بريد خبر بديد مهدي ش بياد و بده آب بهش آخه ميلرزه دستاش دنيا بازم وفا نكرد به بچه هاي فاطمه بازم خزوني شد يه گل از نوگلاي فاطمه نور چشاي فاطمه غريب شهر سامرا شبيه مادرش حالا ميشه جوونمرگ بخدا واويلتا صداي زمزمه ء صاحب زمونه بالاي سر بابا روضه ميخونه گريه هاش بند نمياد شبيه بارون اول آواره گي  ه آقامونه سر بابا رو پاش ه و داره شهادتين ميگه امام حسن بالباي خوني حسين حسين ميگه از شاه عالمين ميگه محشري بود تو كربلا آقاي تشنه لب ما عريان رها شد رو خاكا واويلتا اين روزها امام زمان چه بيقراره اشكايي به رنگ خون داره ميباره جز غم بابا و كربلا و گودال داغ محسن و ميون سينه داره آخه توي همين روزها در به سر فاطمه خورد محسنش افتاد با لگد نيومده به دنيا مرد هجوم غم حيدر و برد ميخ و لگد به سينه دوخت دشمن تا شعله بر فروخت جنين شيش ماه رو سوخت واويلتا مجتبی صمدی شهاب @rozeh_1
ساغر چشم من از باده غم پربار است تن بیتاب من از زهر چه آتشبار است ناتوان گشتن من زود سراغم آمد نتوانم سرم از خاک زمین بردارم دیده ای راکه همه عمربه اشکم شستم حال از غصه تنهائي من خونبار است فرصتی نیست که شرحی دهم از احوالم بسکه درد دل غمدیده من بسیار است با من این زهر چه کرده ست که از تاثیرش بدنم شعله ور و چشم پر آبم تار است سخت گردیده برایم که کمی راه روم بی رمق دست من وتکیه گهم دیوار است هرم آهم شده سوزنده تر از شعله زهر آه جانسوز من از جور فلک سرشار است مادرم آمده بالای سرم می گرید او که زخمی شده از زخم سر مسمار است با لب تشنه و با نام حسین ، ناله کنان ناله ام یاد غم تشنگی شیرخوار است اسلام مولایی @rozeh_1
از تشنگی لعل لبانت آتشین بود جسم کبودت شعله ور روی زمین بود حتی توان ناله کردن هم نداری مقصودخصم اززهردادن برتواین بود محزون کردی با غم خود ناله ها را اشک روان ازدیده هایت هم حزین بود از غصه جان کندنت بر خاک حجره چون مادرت خونین جگرعرش برین بود ماه رخت غمبار و ماه آسمانها اختر فشان از دیدنت اندوهگین بود از بسکه پیچیدی به خود از درد بارها زهر جفا هم از برایت دلغمین بود تو تشنه و سخت است تا آبی بنوشی می لرزی وآب ازلبانت شرمگین بود با هر نفس خونابه آید از دهانت آرام باش، این بار، بار آخرین بود زجری که از این زهر بر جانت خریدی آقا برای رونق بازار دین بود اسلام مولایی @rozeh_1
به شوق از تو سرودن حروف جان بدهند اگر اجازه مدحت به این زبان بدهند تمام ثانیه ها گریه برغمت کردند که تسلیت به دل صاحب الزمان بدهند تنت میان تب است و دو دست لرزانت ستون عرش خداوند را تکان بدهند سوال کرده ام از نام قاتلت اما مقاتل حسنی کوچه را نشان بدهند هجوم برجگرت برده زهر بامسمار خداکند به جگر گوشه ات امان بدهند چقدر کاسه خودش را روی لبت زدتا عنان مرثیه ات را به خیزران بدهند تقاص جان‌تورا زهر میدهد ؟هرگز تقاص جان تورا خولی و سنان بدهند به سمت روضه ی سر می دوند مصرع ها اگر اجازه ی روضه به روضه خوان بدهند دوید خواهر اوتا سر ازتنش نبرند سربریده ی اورا به این و آن بدهند عبا و پیرهنش را که گرگ‌ها بردند عقیق سرخ‌ یمن‌ را به ساربان بدهند... محسن حنیفی @rozeh_1
خودش تنها خبر از داغ های بیکرانش داشت که مانند علی داغی در عمقِ استخوانش داشت امان از کینهٔ دیرینه! میدانم که پیش از زهر چه بغضی خفته در هر لقمه هایِ خشکِ نانش داشت به خود از درد می پیچید و لبها به کبودی رفت به جای آب، زخمِ زهر وقتی در نهانش داشت دلِ سرداب شد آشوب؛ موجِ گریه راه انداخت سحر شد ... آرزویِ لحن زیبایِ اذانش داشت عرق می ریخت و از حال رفت و سخت می لرزید جگر می سوخت از زهری که کامل قصدِ جانش داشت اگر چه عسکری، اما حسن بود و دمِ آخرگمانم ذکر «لا یومَ کَیومکْ» بر زبانش داشت به یاد ظهر عاشورا، به یاد جدّ مظلومش دم آخر چه حالِ روضه در اشک روانش داشت پدر پیش پسر در سامرا ... در کربلا امّا؛ پسر پیش پدر جان داد! سر بر زانوانش داشت! مرضیه عاطفی @rozeh_1
از سوز زهر تاب ز پا تا سرت نبود حتی کمی رمق به لب و حنجرت نبود جان دادن تو می شد از این سخت تر اگر مهدی عزیز کرده ی تو در برت نبود کردند حمله بعد تو بر خانه ات ولی شکر خدا که در پس در همسرت نبود لبهای تو ز ضعف به هم خورد،شکر حق زخمی دگر به روی لب اطهرت نبود لرزید دست و پای تو از سوز زهر کین اما دگر به دست حرامی سرت نبود هر چند بی صدا شدی و سوختی ولی هنگام دست و پا زدنت خواهرت نبود این صحنه دیدنش به خدا سهم زینب است آقا شما که نیزه به دور و برت نبود می دید زینب از روی تل،نیزه خورده را می گفت کاش گرد تنت،مادرت نبود ای نیزه خورده،پاره گلو،ای ذبیح من ای کاش جای نعل روی پیکرت نبود بر نعل های تازه تنت گیر کرده بود ای کاش شاهد بدنت،دخترت نبود محمود اسدی(شائق) @rozeh_1
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 نگاه کن جَلواتِ کتاب ناطق را به کوه طور ببین سجده ی شقایق را امام پنجم شیعه پدر شد و حالا گرفته در بغل خویش امام صادق را ز گوشه ی لبش، از خنده اش عسل ریزد به جای نقل، خدا بر سرش زُهَل ریزد مدینه بود و شبی مثل ماه، نورانی شبی که گشت زمان غرقِ نور افشانی شبی که حضرت باقر لبش شکوفا شد نداشت مثل همان شب مدینه دورانی خبر رسید ملایک به شور آمده اند ز عرش روی زمین سمت نور آمده اند مدینه شاهد مولود بی نظیر شده عروس حضرت زهرا به او اسیر شده به کف گرفته علوم تمام عالم را مرید جاذبه هایش ابابصیر شده کرامت و حسناتش شبیه حیدر شد بلاغتِ نفسش هم، زُراره پرور شد تولدش خبر از نورگستری دارد شرافت قدمش ذره پروری دارد ملائکه همه در عرش یک صدا گفتند عروس حضرت زهرا چه گوهری دارد چه گوهری، که ربوده است قلب عاشق را به صولتش زده حق مُهر و مومِ حاذق را کرشمه های نگاهش بهشت می سازد برای دلشده ها، سرنوشت می سازد خودش حرم که ندارد، ولی دل ما را شبیه صحن و سرا خشت خشت می سازد شمیم عطر تنش بوی یاس را دارد تمام زندگیش بوی ربنا دارد به یمن مقدم صادق، خزان تمام شد و رسیده موسم شادی و، غم حرام شد و رسیده اند همه بهر تهنیت از عرش مسیر خانه اش امروز ازدحام شد و همینکه بوسه ز پایش فرشته می چیند ترانه روی لب جبرئیل می شیند رسید و جامعه را شیعه کرد و انسان کرد مطیعِ امر خدا را شبیه ِ سلمان کرد لطافت از نفحاتش چکید و، عالم را به خلصت نبوی یک شبِ مسلمان کرد رسید و داد خدا دست او شفاعت را نوشته اند به خاک رهش هدایت را نوشته اند به وصفش شفاعتش حتمی است گدا که داشته باشد کرامتش حتمی است به ما که شیعه ی اثنی عشر شدیم، حتماً به حشر و محشر کبری عنایتش حتمی است مسیر خانه اش از آسمان گذر دارد بدیهی است که از عرش هم خبر دارد رضا باقریان امام صادق (ع) میلاد 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 مي آيد از مدينه بوي گل شقايق در گلشن ولايت آمد امام صادق ساقي ز ره رسيده با ساغر ولايت آمد رئيس مذهب در سنگر ولايت در بزم باده نوشان دلدار دلبر آمد بنيانگزار فقه آل پيمبر آمد شهر مدينهاز نغمه منادي باشد ربيع الاول ماه بهار شادي در کوچه کوچه دل پيچيده عطر بويش چشم عروس زهرا روشن شده به رويش امام صادق (ع) میلاد 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 چه بی قراره دلای عاشق اومده از ره امام صادق از آسمون خبری درراهه شب، شب شادی آل اللهه جشن میلاد رسول اللهه شکر خدا که به کامه ایام اومده از ره رهبر اسلام بساط شادی دلها جوره دل زمین و زمان مسروره دامن آمنه غرق نوره گلای خنده نشسته بر لب تو شب جشن رئیس مذهب شور طرب به دلم افتاده می زنم از می کوثر باده که دل حضرت زهرا شاده به همه عالم علی امیره منکر حیدر بره بمیره کوری چشم حسودا امشب برای شادی زهرا امشب می خونم از دم مولا امشب علی علی علی، حیدر حیدر اسم علی اسم کردگاره بی علی دنیا نمک نداره بگو علی، ببری دلها رو بگو علی، ببری غمها رو ببینی خنده به لب زهرا رو علی علی علی، حیدر حیدر شاعر: امیرحسین الفت امام صادق (ع) سرود 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 ای نور خدا امام صادق خورشید لقا امام صادق پویا ز تو شد فقاهت عشق ای رمز بقا امام صادق افتاده ردای مکتب نور بر دوش تو یا امام صادق دستان تو ای کرامت محض مفهوم عطا امام صادق با هر نفست شود شکوفا گل های دعا امام صادق هر شیعه شود لبالب از نور با مهر شما امام صادق ذکر تو شفای قلب خسته نام تو دوا امام صادق ایجاد شد از فقاهت تو آئین هدا امام صادق بر پیکر ما تو جان دیگر ای روح ولا امام‌ صادق در پیش ستمگران تویی تو فریاد رسا امام صادق تفسیر بلند درد باشد این بغض صدا امام صادق تا کاخ ستم فرو بریزد گشتی تو به پا امام صادق جان تو برای ماندن دین گردید فدا امام صادق بر درگه جود بی حسابت ماییم گدا امام صادق ما دیده به رحمت تو داریم ای شافع ما امام‌ صادق دست من و لطف بی کرانت در روز جزا امام صادق آتش زده غربت بقیع ات هستی مرا امام صادق هر ذزه ز خاک مرقد تو لبریز شفا امام صادق افتاده دلم چو داغداران در شور و نوا امام صادق باران غم تو گشته جاری از دیده ی ما امام صادق پرپر شده لاله ی وجودت از زهر جفا امام صادق گردیده مدینه در غم تو چون کرب و بلا امام صادق در کوی تو مرغ جان «یاسر» گردیده رها امام صادق ** محمود تاری «یاسر» امام صادق (ع) مدح 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 ایدل همه جا دوباره زیباست هرسو که کنی نظاره زیباست بنگر تو به ماه ورقص نورش چشمک زدن ستاره زیباست فصل گل وموسم بهار است دیدار گل بهاره زیباست بنگر توبه آسمان که خورشید درهاله ای از شراره زیباست ذرّات جهان به چشمت امروز دانی که چرا هماره زیباست مرآت جلال ایزد آمد عطر نفس محمّد آمد این نور که جلوه ای خدائی است آئینۀ حُسن کبریائی است زین مهر پُراز تجلی وعشق هستی همه غرق روشنائی است این زمزمۀ ولادت او آهنگ نسیم دلربائی است گرغنچه صفت تو عقده داری کارش همه دم گره گشائی است فریاد بزن زدل، دل تو گرهمچو کبوتری هوائی است مرآت جلال ایزد آمد عطر نفس محمّد آمد تا رشتۀ غم گسست آن روز شد آمنه گل به دست آن روز بشکفت گل وجود احمد با جلوۀ حق پرست آن روز تا شور ولادتش به پا خواست آتشکده ها نشست آن روز درموکب این امین خلقت بت های جهان شکست آن روز درحالت وجد وشور کعبه ازشوق شنفته است آن روز مرآت جلال ایزد آمد عطر نفس محمّد آمد عاشق شده مهر برجمالش مات است زجلوه وجلالش این است همان گلی که یزدان گفته سخن از گل جمالش این است همان پیمبر نور جان همه برخی کمالش شور دگری فکند در دل گلبانگ اذانی از بلالش جبریل شب ولادتش گفت با زمزمه وطنین بالش مرآت جلال ایزد آمد عطر نفس محمّد آمد قرآن ورق روایت اوست گلزار پِر ازحکایت اوست اسلام اگر شده ست جاوید ازهمت واز درایت اوست هرکس که محمّدی است فردا درسایه ای ازحمایت اوست منشور نجات امت او در دست پُر از کفایت اوست ای آن که به روز ناامیدی چشمت به سوی عنایت اوست مرآت جلال ایزد آمد عطر نفس محمّد آمد چشمان فلک زخلقت او بوده است گواه عصمت او مُحرم شده جبرئیل ازعرش آید زپی زیارت او این است شرافتش که جبر یل بسته ست کمر به خدمت او سرمایۀ عزّت دوعالم باشد به خدا محبت او در روز شکفتنش وفایی سوگند به او وعترت او مرآت جلال ایزد آمد عطر نفس محمّد آمد حاج سید هاشم وفایی پیامبر اکرم (ص) میلاد 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 شکر خدا که عمریه حیدری ام ذکر علیِ نقش انگشتری ام عنایت حضرت مادر بوده که اهل ولا و شیعه ی جعفری ام قلمِ علمِ تو آقاجون بُرَّنده تر از ذوالفقاره وقتی خطبه میخونی انگار رو منبر حیدرِ کراره یا کَهفَ المُومنین، زَعیم الصّالحین،عَمید الصادقین یا صادق سیدالمسلمین ، سلطان العارفین لسان الناطقین، یا صادق صلی الله و علیکْ، یا مولای یا حضرت جعفر صادق ️️️️️️️️️️️️️ نوکری آل علیِ منصبم مفتخرم که جعفریه مکتبم کوری چشمای عدوی مرتضی حضرت صادقه رییس مذهبم کلامت کلام پیغمبر لسان تو قرآن ناطق شیعه تا قیامت مدیونه به احادیثِ قالَ الصّادق مُعزّالمومنین، امام المتقین، شرف العابدین، یا صادق ای ماه مه جبین ، ای محشر آفرین، حب تو اصل دین، یا صادق صلی الله و علیک، یا مولای یا حضرت جعفر صادق ️️️️️️️️️️️️️️ تو ابر رحمتی و می باری کرم بمونه سایتون همیشه رو سرم کی گفته اقا که حرم نداری تو تو قلب شیعیانتون داری حرم یه روز تو بقیع انشالله یه گنبد طلا می سازیم یه بین الحرمین دیگه تا حرم زهرا میسازیم وارث لافتی، استاد ماسوی، بانی روضه ها، یا صادق ای آقای جهان، مرجع شیعیان، جد صاحب زمان، یا صادق صلی الله و علیک، یا مولای یا حضرت جعفر صادق شعر و سبک : میلاد فاروقی امام صادق (ع) سرود 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar