💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_عسکری__ع__سرود
شب هشت ربیع الثانی آمد شور و غوغا شد
گلی از گلشن هادی امام ما هویدا شد
دوباره سرزده گل پیغمبری
به دنیا آمده امامعسکری
حسن آمد حسن(۲)
گلی از گلشن باغ امامت واشده امشب
امام هادی از لطف خدا بابا شده امشب
ز یمن مقدمش مدینه گلشن است
تمامی جهان ز نورش روشن است
حسن آمد حسن
حدیثه در بغل دارد یکی ماه دلارایی
کنداین طفل زیبایش درعالم جلوه آرایی
دهم نور خدا ببوسد روی او
مشامش پرشده زعطرو بوی او
حسن آمد حسن
ز لبهای محبان اینچنین شور و نوا آمد
برای یاری دین سومین ابن الرضا آمد
شده دل منجلی ز انوار جلی
بیامد در جهان چهارمین علی
حسن آمد حسن
مدینه از قدوم عسکری امشب شده روشن
زیمن این گل زیبا همه عالم شده گلشن
شده فصل حضور مدینه غرق نور
ز یمن مقدمش پر از شادی و شور
حسن آمد حسن
هر آنکس دیده روی ماه اوگشته خاطر خواهش
حدیثه مادرش بوسه زند بر روی چون ماهش
مدینه گشته است دوباره با صفا
به دنیا آمده گل ابن الرضا
حسن آمد حسن
من امشب شادم و بااین دلم درسامرا هستم
گدای عسکریم از سبوی عشق او مستم
تویی مولای من همه هستم حسن
ز لطف و مرحمت بگیر دستم حسن
حسن آمد حسن
بهشت شیعیان عالم هستی بودکویت
امام عسکری با دست خالی آمدم سویت
کرم کردی آقا شدم مهمان تو
امام انس وجان کنار خوان تو
حسن آمد حسن
رضا یعقوبیان
امام عسکری (ع)
سرود
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir/
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#حضرت_معصومه__س__روضه
بی هوایش پری نمی ماند
چشم های تری نمی ماند
واژه ی عاشقی وسط باشد
واژه ی بهتری نمی ماند
تا که قم هست و هست معصومه
بی حرم مادری نمی ماند
بانوی ما اگر اشاره کنی
به تن ما سری نمی ماند
با ورود تو و امام رضا
عرصه ی محشری نمی ماند
یا بدون مقام خواهریت
عزت خواهری نمی ماند
ای کریمه همه فدای توأییم
گریه کن های غصه های توأییم
با غم و غصه آشنا بودی
مثل یک بغض بی صدا بودی
از همان کودکی همان اول
غرق دریای غصه ها بودی
زخم زنجیر و ساق پای پدر
به غم و درد مبتلا بودی
راهی ات کرد بغض دلتنگی
راهی دیدن رضا بودی
تو رسیدی به کشور ما و
مورد احترام ما بودی
همه گل ریختن روی سرت
گرچه از دلبرت جدا بودی
یادت آمد دلی که سوزان شد
خواهری را که سنگ باران شد
خواهری گفت اشک سهم من است
ای برادر چقدر دل شکن است ...
...این که یک خواهری نگاه کند
به برادر که پاره پیروهن است
بدنت را محاصره کردند
حاصلش آه، زیر و رو شدن است
در همت کرده اند و میبینم
نیزه هایی که سهم یک بدن است
لشگر کوفه را کفن کردند
بدن تو هنوز بی کفن است
خواهرت می رود ولی افسوس
دلبرش روی خاک پاره تن است
در گلو بغض بی صدا مانده
بدنت روی خاک جا مانده
شاعر : مسعود اصلانی
حضرت معصومه (س)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir/
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
🏴#چاوشی_و_بدرقه_زائر
🏴#واحد
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
هر که هست اهل ولا با ما بیاید کربلا
هر که میخواهد بلا با ما بیاید کربلا
هر که بیمار است و از هر در جوابش کرده اند
میدهد مولا شفا با ما بیاید کربلا
زاده ام البنین سرباز گیری میکند
گو به سرباز خدا با ما بیاید کربلا
دعوت از مولاست هر کس طالب مهمانی است
میزند هاتف صدا با ما بیاید کربلا
جامهٔ ماتم بپوش ای دل مُحَرّم آمده
گو به چاوش عزا با ما بیاید کربلا
بُعد منزل نیست عاشق را همین جا کربلاست
آمده اهل سما با ما بیاید کربلا
زشت و زیبا را در این بازار با هم میخرند
شاه باشد یا گدا با ما بیاید کربلا
کربلا هستند برخی، کربلایی نیستند
محرم قالو بلا با ما بیاید کربلا
از مدینه آمدم بیرون تمنّا کرده ام
شخص ختم الانبیا با ما بیاید کربلا
من نخواهم رفت زیر بار ظلم ظالمان
اهل غیرت، هر کجا با ما بیاید کربلا
اهل بحرین اهل مصر اهل یمن اهل عراق
اهل ایران هکذا با ما بیاید کربلا
جان من، ای اکبر من، دست قاسم را بگیر
گو عزیز مجتبی با ما بیاید کربلا
هشتم ذیحجه راه افتادم از امّ القرا
گفتم اهل کبریا با ما بیاید کربلا
با خدای کعبه عهد کربلایی بسته ام
تا خلیلش از منا با ما بیاید کربلا
در بقیع بودم شب هجران «کلامی» قول داد
مادرم خیرالنسا با ما بیاید کربلا
🏴#چاووشی_کربلا
🏴(سبک با نوای کاروان )
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
میرسد بوی حسین
میروم سوی حسین(2)
زوار کوی تو شور و نوا دارد
" این کاروان عزم کرب و بلا دارد "
مولا حسین جانم (2)
با همه شور و نوا
از نجف تا کربلا(2)
موکب به موکب ما سوی تومی آئیم
پای پیاده تا کوی تو می آئیم
مولا حسین جانم (2)
بر لب ما زمزمه
یا حسین فاطمه (2)
در راه تو مولا ما جان به کف داریم
اذن دخولت از شاه نجف داریم
مولاحسین جانم (2)
حج ما کویت بود
قبله ام سویت بود(2)
حجاج این وادی خونین پر و بال است
حاجی این صحرا بی سر به گودال است
مولاحسین جانم (2)
جان به قربانت کنم
یاد طفلانت کنم(2)
مولا نظر کن بر این آه سرد من
ای خاک زوارت درمان درد من
مولا حسین جانم (2)
🏴#چاوشی
سبک_برمشامم_میرسدهرلحظه_بوی_کربلا
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
بوی عطر کربلا در بزم ما پیچیده است.
این مسافر مرقد تن های بی سر دیده است.
بوی خاک کربلا دارد تن زوار ما.
مرقد مولای مظلومان مکرر دیده است.
از نجف می آید و هم از زمین کربلا.
مرقد شاه نجف با دیده ی تر دیده است.
از زمین کربلا بر ما پیام آورده است.
قبر شش گوش شه در خون شناور دیده است.
از کنار علقمه با درد و با آه و فغان.
دست سقای علمدار و دلاور دیده است.
آمد از شهر بلا از کربلا از شهر غم.
شهر تن های پر از شمشیر و خنجر دیده است.
خاک پای کربلایی طوطیای چشم ما.
قتلگاه اکبر آن شبه پیمبر دیده است.
مادر کجا بودی که چشمان تو تار است؟
مادر کجا بودی که زخمت بیشمار است؟
پیشانی تو، ماه پیشانی بلندم
آئینه ای از شش جهت در انکسار است
مقتل مگر دارد خیابان های این شهر؟
در این حوالی شمر در گشت و گذار است؟
مادر بمیرد پیرهن بر تن نداری
مادر بمیرد پهلوان من شکار است
انگشترت مثل خودت در هم شکسته
مانده نگینی که مرا سنگ مزار است
بوسیده رویت را مگر زهرای اطهر
اینگونه عطر یاس او در انتشار است
با خود نگفتند آرزو داری، جوانی ؟
در خانه مادر داری و چشم انتظار است؟
جان می دهی اما نمی میری تو هرگز
جان می دهی و مرگ از تو در فرار است
تو می روی ای آرمان من ولیکن
با رفتن تو آرمانت بر قرار است
از کربلای تو هزاران لاله خیزد
یاد تو تکرار شکوه این تبار است
این زخم پهلوی تو خواهد کشت ما را
این روضه از روز دوشنبه برقرار است
#طلبه_شید_آرمان_علی_وردی
طاهره ابراهیم نژاد آکردی
معرفت
(1)
ای بـرادر از خسیسانِ کـلامُ مَکـرَمت
هرزمان دوری بکن از فاقدان مَعرفَت
(2)
از تمامِ چابلوسانُ دورویان دور باش
روحِ انسانیّت است ایدل وَفاُمَعدَلَت
(3)
چابلوسانُ،دو،رویان راسَزَد گردن زنی
چون نباشد در،وجودُ،روح آنها منزلت
(4)
پایۂ حق سُست شود ازفاقدان مَعدَلَت
کشوراسلامیان راکی سَزَداین سلطنت
(5)
مأمَن حق خالی از أهل ریا باید شود
مُحتَکِر،مُفسِد،مُنافِق،جاهلانِ مملکت
(6)
هریکی باشد بنوعی أنگلِ این جامعه
جملگی بی غیرتندوعـاملانِ معصیت
(7)
دوری از أهل ولاو مشورت نادانی است
ای بشرحرف خداباشد،به قرآن مشورت
(8)
رو به زیـر پـرچـم فـرزانه ها ای با وفـا
در جهان خواهی اگرصلح وصفا منفعت
(9)
ماحصـل آزادفـر بیگـانه شو بـابـی أدب
محورِ مُستَحکـمِ دین خدا،است معرفت
پایان
نوحهٔ سینه زنی امام حسین علیه السلام
ماخاک قدمهای توهَستیم حُسین جان
تا آخَرخَط هَمرَهَت هَستیم حسین جان
گرجان بسپاریم یاآنکه دهیم سَر2
اَزپا ننشینیم تالحظهٔ آخَر2 ای وای حسین جان2
سَرخوش زمی عشق تواَزروز اَلَستیم
آن عَهد که بَستیم. باتونشکَستیم
داغ توزده بَردل وجان همه آذَر2
اَزپا ننشینیم تا لَحظهٔ آخَر. ای وای حسینجان2
دَرسینه بجز مهرو ولای تونداریم
دَردیده بجزاَشک عزای تو نَداریم
ای زادهٔ زهرا ای زادهٔ حیدَر2
اَزپاننشینیم تا لحظهٔ آخَر2 ای وای حسین جان2
بایاد توهَرصبح ومَسا اَشک بریزیم
اَزداغ غم کرببلا اَشک بریزیم
ای بَحرکرامَت ای شافع مَحشَر2
اَزپاننشینیم تا لحظهٔ آخَر2
ای وای حسین جان2
ماگریه کُنانان وتوقَتیلُ العَبَراتی
ماسینه زنان وتواَسیرُالکُرُباتی
ای لالهٔ پَرپَرشدهٔ باغ پیمبَر2
اَزپاننشینیم تالحظهٔ آخر2
ای وای حسین جان2
بَرمانَظری کن که کسی جُزتونداریم
توباغ گُل فاطمه وماهَمه خاریم
مارابنوازازکرمت ای گل اَحمَر2
اَزپاننشینیم تالحظهٔ آخَر2
ای وای حسین جان 2
ای خاک دَرَت تاج سَرعالَم وآدَم
مولا نَشَوَد سایهٔ تواَزسَرما کَم
ای سایه نشین حَرم خالق اَکبَر2
ازپاننشینیم تا لحظهٔ آخر2
ای وای حسین جان2
جانم بفدای توکه باآن لَب عَطشان
دادی برَه دین خداوند سَروجان
آندَم که شدی غرقه بخون اَزدَم خَنجَر2
اَزپا ننشینیم تالحظهٔ آخَر2
ای وای حسین جان 2
دروادی غم بیکَس وبی یار ومُعینی
مظلوم تَرین عبد خدا روی زمینی
حق داشت که گفت فاطمه ای غریب مادَر2
اَزپاننشینیم تالحظهٔ آخَر2
رأسَت بروی نیزه وجسمَت بروی خاک
بی غُسل وکَفَن ماندتَنَت پاره وصَدچاک
درپیش دوچشمان تَرخواهَرمُضطَر
اَزپاننشینیم تالحظهٔ آخَر2
ماملت درد وغم وهجران وفراقیم
این روزوشبا غمزدهٔ شاه چراغیم
گویا که زده دشمن ما به سیم آخر2
اَزپاننشینیم تالحظهٔ آخَر2 ای وای حسین جان2
خسروی فر
محبوب من دعای مرا مستجاب کن
کاری برای این دل تنگ و خراب کن
حالا که بزمِ سرخ شهادت به پاست باز
این تیغ و این ورید، سرم را خضاب کن!
می خواهم از تو باز نگردم مرا بخواه
پلهای مانده پشت سرم را خراب کن
ای آرمانِ عشق مرا می کُشی؟! بکُش
کاری بکن شهید بمیرم ثواب کن
در آتش تنور غمم می دمی اگر
انگورهای خون دلم را شراب کن
تصویر شیر زخمی و کفتارهای رزل
از خاطرم نمی رود ... ای دیده قاب کن
این تکه تکه های خزانی غریب را
وقتی بهار شد همه را یک کتاب کن
هر چه زدند باز نشد گفتنش به زشت
چون عشق گفته بود به او اجتناب کن
.
حال خوشی دوباره بیاور، سر قرار
یک جا تمام خوبی خود را حساب کن
باید ببینمت که بگویم چگونه ام
اما زیاد وقت ندارم. شتاب کن
"أمن یجیب" می چکد از دست خالیم
محبوب من دعای مرا مستجاب کن
محمدعلی کعبی
میلاد امام حسن عسکری علیه السلام
#چهارپایه
در سحرگاه لطف و زیبایی
آفتابی برآمد از مشرق
آفتابی که بوده انوارش
یک به یک انعکاسی از خالق
آسمان کرامت و اخلاق
عشق یک شمِّه از فضائل او
دشمنان جمله معترف باشند
بر اُلوهیت خصائل او
آفتاب حقیقت و ایمان
چشمهایش تمام ، آیۀ نور
شرح قرآن و مژدگانی عشق
برلبانش ترانه های ظهور
همچو بابای خود به حق باشد
برتمام جهانیان هادی
شاهدِ روز عهد و میثاق است
درحقیقت مُبشِّر مهدی
آفتابی دمیده در عالم
از بلندای آسمان سلیل
تا تداعی شود به اهریمن
بازهم دست پر توان خلیل
آن خلیلی که با حضور او
مثل باغ اِرم شود زندان
یوسفی که به عشق روی مهش
می شود خود اسیر ، زندانبان
ماه تابان صورتش باشد
خَرَّ مُوسیٰ به هر دل آگاه
همچو عیسی به روی گهواره
نغمه اش شرح اِنّی عَبدُاللّٰه
یَدِ بَیضای حضرت هادی
جلوۀ پاک سرمدی دارد
یاس گلزار حیدر و زهرا
عطر ناب محمّدی دارد
بر روی دامن سلیل امشب
گوییا باز ، حیدری آمد
یا پیمبر به این شمایل با
صورت ماه عسکری آمد
«ساده» دامان مهر او برگیر
بر در لطف او بزن زانو
لحظه ای بی ولایتش هیهات
وَحْدَهُ لٰااِلَه اِلّا هُو
#مجتبی_تاجیک
#کانال_مولودی_مجمع_الذاکرین