🎼 اباصالح التماس دعا
ابا صالح التماس دعا
هر کجا رفتی یاد ما هم باش
ابا صالح التماس دعا
هر کجا رفتی یاد ما هم باش
نجف رفتی ، کاظمین رفتی ، سامرا رفتی یاد ما هم باش
تو را جان مادرت زهرا
تو را جان مادرت زهرا
ابا صالح التماس دعا
مدینه رفتی سر قبر مادرت زهرا یاد ما هم باش
مدینه رفتی به پابوسِ مادرت زهرا یاد ما هم باش
به دیدار قبر مخفی از کوچه ها رفتی یاد ماهم باش
تو را جان مادرت زهرا
تو را جان مادرت زهرا
ابا صالح التماس دعا
شب جمعه ای گل زهرا کربلا رفتی یاد ماهم باش
شب جمعه کربلا رفتی، یادِ ماهم کن، چون زدی بوسه...
کنار قبر ابالفضل با وفا رفتی یاد ماهم باش
ابا صالح یا ابا صالح
تو را جان مادر زهرا
تو را جان مادر زهرا
ابا صالح التماس دعا
نماز حاجت که میخوانی از برای فرج مسجد کوفه
شدی مُحرم در مناسک حج یا منا رفتی یاد ماهم باش
به مشهد رفتی تو نزد جد غریب خود یاد ما هم باش
به مشهد رفتی تو نزد جد غریب خود یاد ما هم باش
دعا خواندی گرد شمع مزار حبیب خود یاد ما هم باش
تو را جان مادر زهرا
تو را جان مادر زهرا
ابا صالح التماس دعا
#امام_زمان
#سبک_شبانگاهان
.
به دل دارم شوق روی تو را
عطر و بوی تو را، ای حبیب من
شده مجنون گوشه گیر غمت
زال و پیر غمت، ای طبیب من
به عشق لیلی شدم مجنون
مرا با دوری مکن دلخور
یوسف زهرا
🌿اباصالح العجل آقا 🌿
به عشق خود لایقم کردی
عاشقم کردی، جان به قربانت
تمام اصلم فدای تو
دل برای تو، بهر احسانم
مرا تاب انتظارم نیست
دگر آرا
4_5890886764196790517.mp3
17.47M
مناجات با امام زمان و روضه فاطمیه
آواز #بیات_اصفهان
با صدای داوود احمدنژاد
.
الاکه صاحب عزای تمام غم هایی
دوباره فاطمیه آمده نمی آیی
به ما نگاه کن ای ساحل نجات بشر
تورا طلب کند این دیده های دریایی
کجا سیاه به تن کرده ای غریبانه
کجا به سینه ی خود میزنی به تنهایی
کجا شبیه علی سر به چاه غم بردی
کجا شبیه روضه خوان زهرایی
برای گریه ی به غمهای مادرت آقا
نه اینکه فکر کنم مطمئنم اینجایی
شنیده ایم زمین خورده است مادرتان
دران دمی که به در خورد ضربه ی پایی
هزار بار شکستند رکن مولا را
یکی نگفت چرا میزنید زهرا را..
189.4K
نوحه حضرت زهرا(س)
عزا عزای مادر است
آه و واویلا (۲)
گل بین دیوار و دَر است
آه و واویلا (۲)🥀
ای رونق کاشانه ی، سرور عالم
اُم ابیها دخترِ ، حضرتِ خاتم
از هجر رویت مرتضی ، غرق در ماتم
عزای ماه انور است
آه و واویلا (۲)
عزا عزای مادر است
آه و واویلا (۲)
گل بین دیوار و دَر است
آه و واویلا (۲)🥀
در عرش و آسمان شده ، ماتمی برپا
آه و فغانِ قدسیان ، رفته تا اعلا
با چشمِ تر گویند ملک ، همه یا زهرا
او دختر پیغمبر است
آه و واویلا (۲)
عزا عزای مادر است
آه و واویلا (۲
گل بین دیوار و دَر است
آه و واویلا (۲)🥀
یارب نه تنها آن زمان ، چوبِ درها سوخت
گوشه نشینیِ علی ، دلِ زهرا سوخت
از هجرِ روی فاطمه ، قلبِ مولا سوخت
شیر خدا را همسر است
آه و واویلا (۲)
عزا عزای مادر است
آه و واویلا (۲)
گل بینِ دیوار و دَر است
آه و واویلا (۲)🥀
حسین و زینب و حسن ، همه دل خسته
فضّه و کلثوم و علی ، کنجی بنشسته
سر به گریبانِ غم و ، دلِ بشکسته
تر دیدگان حیدر است
آه و واویلا (۲)
عزا عزای مادر است
آه و واویلا (۲)
گل بینِ دیوار و دَر است
آه و وایلا (۲)🥀
شد بی نشان در این جهان ، شاخه ی طوبی
اندر بقیع پنهان شده ، گوهری والا
در حسرت از نشانه اش ، مردم دنیا
پنهان نشان کوثر است
آه و واویلا (۲)
عزا عزای مادر است
آه و واویلا (۲)
گل بینِ دیوار و دَر است
آه و واویلا (۲)🥀
خدمتگزارِ پنج تنِ فاطمه شديم
از لحظه اي كه سينه زنِ فاطمه شديم
مَحض رضاي حضرت زهرا از ابتدا
دربست،بنده ي حَسنِ فاطمه شديم
تا خَرجمان كنند به پاي ولايتش
وقفِ حُسين بي كفنِ فاطمه شديم
آواز ما بلند شد آوازه اش عجيب
روزي كه بُلبلِ چمنِ فاطمه شديم
گفتيم اگر چه صبح و مسا"ياعلي مدد"
همسِنخِ او نه،همسُخنِ فاطمه شديم
مايل بجُز نجف به دياري نبـوده ايم
از آن زمان كه هموطنِ فاطمه شديم
با وِرد و ذكر و چلّه گرفتن نه،اهلِ دل-
-در روضه هاي دل شِكنِ فاطمه شديم
آتش گرفت خُشك و تر از هُرم آهِ ما
چون داغدارِ سوختنِ فاطمه شديم
شاهِد بُوَد "غلاف"كه ما پيرِ روضه ي-
-از مرتضي جُدا شدنِ فاطمه شديم
شاعر: محمد_قاسمی
حدیث_کسا
صدا ۱۳۷۴.m4a
966.4K
▪️زمینه بستر حضرت زهراسلام الله علیها
▪️بند اول▪️
توی بستره ستاره حیدر
یار و یاور دلاور خیبر
دیگه بی پناه علی
بلند شده آه علی
رسیده وقت رفتن
یار بی گناه علی
( از سینه یار علی لاله می باره
چاره عالم به خدا چاره نداره)
▪️بند دوم▪️
می کنه ازش زینب پرستاری
غصه می خوره تو خواب و بیداری
همه ی وجودش غمه
حال مریضش درهمه
می بینه زخمایی رو که
حالا دیگه بی مرهمه
دستش و رو بازوی مادر که می زاره
کاری به جز آه غم و ناله نداره
( از سینه یار علی لاله می باره
چاره عالم به خدا چاره نداره)
▪️بند سوم▪️
آه و ناله هاش تو خونه می پیچه
مثل پیر زن از جا بلند می شه
رسیده دم آخرش
رفته توون پیکرش
وقتی که می خواد پا بشه
عزا می گیره دخترش
قصه ششماهه دلش رو زده آتیش
غصه مولاس همه دلنگرونیش
( از سینه یار علی لاله می باره
چاره عالم به خدا چاره نداره)
#محسن طالبی پور
#زهرااگرنبودولایتنداشتیم
ابنابیالحدید شافعی مذهب میگوید:
استادم ابوجعفر نقیب گفت:
وقتی #رسولخدا (ص)ریختن خون هبّار بن اسود را در فتح مکه مباح اعلام کرد
از آن جهت که او زینب را طوری ترسانید که کودک درون شکمش را سقط کرد؛ معلوم میشود
اگر پیامبر (ص) زنده بود، خون کسی را که #فاطمه عليهاالسلام را چنان ترسانید که کودک درون شکمش را سقط نمود، حلال اعلام می کرد.
شرح ابن ابی الحدید، ج۱۴، ص۱۹۳
@azizamhosen
@yaraliagham
YEKNET.IR - zamine - fatemieh 2 - 1400 - hasan ataee.mp3
6.46M
حضرت #فاطمه_الزهرا سلام الله علیها
#فاطمیه
🌴سلام من به محضر فاطمه
🌴صد درود صد سلام
#زمینه
@azizamhosen
@yaraliagham
ا ﷽ ا
ای عشق سربلندکه بر نیزه میروی
از حلقه کمند تو، راه گریز نیست
سلام علیکم
🔸مجموعه ای از اشعار روضه چهارده معصوم علیهم السلام
🔸اشعار ماه محرم و ایام عزاداری
🔸مناسب طلاب، مبلغین ،ذاکرین محترم
حضرت #فاطمه_الزهرا سلام الله علیها
حضرت امام #حسین علیه السلام
#شعر
#ترکی
#آذری
#فارسی
#روضه
#مداحی
#سینه_زنی
#شور
#زمینه
#کربلا
#عاشورا
#اربعین
🔸 شعر فارسی و ترکی
"عزیزم حسین" فارسی
@azizamhosen
"یارالی آقام "ترکی، آذری
@yaraliagham
#رفع_مشکلات_پیچیده
🌀از آیت الله العظمی #بهجت سؤال شد که برای حل #مشکلات پیچیده چه کنیم؟فرمودند:
🔰«مداومت بر #نماز_جعفر_طیار داشته باشد؛ خداوند شما را موفق می کند.»
🔸همچنین موارد زیر برای بر طرف نمودن مشکلات مجرب است:
🔹#قربانی نمودن گوسفند هر چه چاق تر بهتر است
🔹#صدقه دادن به افراد متعدد
🔹#اطعام نمودن
@vashams135
مدح حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
فاطمه یک آسمان ادراک بود
فاطمه خورشید روی خاک بود
قلب حق در سینۀ او
می طپید
از سر انگشتش نجابت
می چکید
چشم زمزم از غمش نمناک بود
دامنش از آب کوثر پاک بود
آسمانی بود صاف و بی کران
قصه گویی بود در شهر کران
دستهایش خوابگاه پینه بود
قلب پاکش قتلگاه کینه بود
خاک پایش آبروی خاکیان
آستـانش معبـد افـلاکیان
صالحات باقیاتش مستمر
بذل و جودش همچو قبرش مستتر
ماه در پیشانی او خانه داشت
شمع رویش یک جنان پروانه داشت
تار گیسویش کمند شیر بود
فاتح خیبر در آن زنجیر بود
خانه اش در سادگی ممتاز بود
هر چه در آن خانه بود اعجاز بود
لاله زار لاله هـای ناز بود
در به روی مستمندان باز بود
گرچه یک زن با هزاران درد بود
زن مگو او یکتنه صد مرد بود
در مصاف دشمنان نستوه بود
پشت حیدر او مثال کوه بود
هیچ میدانی چرا آن بت پرست
مست بیرحمانه پهلویش شکست
جرم او برگشتن از ایمان نبود
جرم او سرپیچی از قرآن نبود
جرم او در فکر دشمن کم نبود
جرم او این بود قدّش خم نبود
جرم او این بود ناسالم نبود
جرم او این بود که مجرم نبود
گفت من از حق حمایت می کنم
از غدیر خم حراست می کنم
من طرفدار حقیقیت خواهیم
تشنۀ جام رسول اللهیم
من به دنیا مجتبا آورده ام
کربلا در بطن خود پرورده ام
ای حسادت پیشه گان برده خو
سست پیمانان رذل و کینه جو
همسرم حیدر عدالت گستر است
رهنمای امت پیغمبر است
بازوانش قلعه امنیت است
بندبند پیکرش از غیرت است
خانه اش منزلگه اغیار نیست
کعبه جای عقرب جرار نیست
این حقیقت همچو کوکب منجلی است
بعد پیغمبر فقط حق با علی است
ای قلم اینک دگر وقت عزاست
فاطمه تا گفت حق با مرتضاست
آنچنان زد با لگد بر طاق دَر
پشت دَر با محسنش زد بال و پر
سنگ ، کاری را که با آئینه کرد
میخ در آن کار را با سینه کرد
سینه دفتر شد قلم مسمار در
منتشر شد داستانی معتبر
صد هزار افسوس زهرا خسته بود
دست حیدر را پیمبـر بسته بود
دست خیبر گیراو گر باز بود
سر ز نامردان یثرب می ربود
گر پیمبر دست او را می گسست
گردن نحس عمر را می شکست
لاله اش خونین به روی خاک بود
سینۀ غیرت از غم چاک بود
زینب و کلثوم بر سر می زدند
بوسه بر پاهای مادر می زدند
خانه را برهم کشاکش کرده بود
مجتبی در گوشه ای غش کرده بود
یک پسر گویا ولی جان داده بود
روی پاهای پدر افتاده بود
صورتش را حوض کوثر کرده بود
اشک چشمش خاک را تر کرده بود
مرتضا خم شد به حال شورو شین
گفت بابابت فدایت یا حسین
این محن یک قطره از دریای توست
گوشه ای از روز عاشورای توست
خیمه هایت رقص آتش می کنند
دخترانت تشنه لب غش می کنند
سینۀ زهرا و میخ در کجا
دستهای زینب و خنجر کجا
دستهای بستۀ حیدر کجا
پنجۀ عباس نام آور کجا
لالۀ پاییزی پرپر کجا
حلق مذبوح علی اصغر کجا
قدر این درگه بدان غفاریا
نعمتش را تاکند افزون خدا
چون نمک خوردی نمک گیرش شدی
مبتلای بند زنجیرش شدی
او تو را از غم رهایی می دهد
با وصالش آشنایی می دهد
✍منکلام:اشجع الشعرا استادحاج حسین غفاری اردبیلی
🔴کانال رسمی عاشقان حضرت زینب«س»
https://eitaa.com/hazratehzeynab
قیام حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
ما همه پروانه و شمع است نام فاطمه
گشته واله اهل عالم بر مقام فاطمه
گر نبودی فاطمه آثاری از عالم نبود
خلق گشته، ماخلق بر احترام فاطمه
گرچه این عالم شده پیدا به عشق پنج تن
پنج تن هم جلوه گر گشته به نام فاطمه
فاطمه ام ابیها مادر پیغمبر است
این سخن باشد ز باب ذوالکرام فاطمه
کیست زهرا گوهر دریای توحید و یقین
در ره احقاق حق بوده است گام فاطمه
مریم و سارا بود خدمتگزار درگهش
عیسی و موسی بود کمتر غلام فاطمه
سوِرۀ کوثر به قرآن گوید ازشأن بتول
حوض کوثر قطره ای باشد به جام فاطمه
شوهر والا مقامش لافتی الاعلیست
قهرمان بدر و خیبر شد امام فاطمه
آن زمانی که به حیدر کس نمی دادی سلام
بر علی می داد روحیه سلام فاطمه
در ره شاه ولایت بی مهابا شد شروع
بین دیوار و در و آتش قیام فاطمه
بسکه محنتها کشید ازدست اشرار زمان
روز روشن شد که خود گفتست شام فاطمه
آه از آن ساعت که زهرا رفت از دست علی
تلخ شد از دوری سبطین کام فاطمه
رفت از این دنیا شهیده جده سادات هنوز
نامده مهدی که گیرد انتقام فاطمه
#مهتدی رو بر در عالم پناهش رفته است
تا که افتد بر سرش سایه ز بام فاطمه
✍منکلام:استاد حاج غلامرضا عینی فرد زنجانی
🔴کانال رسمی عاشقان حضرت زینب«س»
https://eitaa.com/hazratehzeynab
مدح حضرت فاطمه سلام الله علیها
دنياست چو قطرهای و دريا زهرا
کی فرصت جلوه دارد اينجا زهرا
قدرش بود امروز نهان چون ديروز
هنگامه کند و ليک فردا زهرا
خالق چو کتاب خلقت انشا فرمود
عالم چو الفبا شد و معنا زهرا
احمد که خدا گفت به مدحش لولاک
کی می شدی آفريده لولا زهرا
طاها و علی دو بيکران دريايند
وآن برزخ ما بين دو دريا زهرا
او سرّ خدا و ليلة القدر نبی است
خير دو سرا درخت طوبی زهرا
بر تخت جلال از همه والاتر
بر مسند افتخار يکتا زهرا
در آل کسا محور شخصيّتهاست
مابين اَب و بَعل و بنيها زهرا
سر سلسله ی نسل پيمبر کوثر
سرچشمه ی نور چشم طاها زهرا
تنها نه همين مادر سبطين است او
فرمود نبی اُمّ ابيها زهرا
آن پايه که ديروز پيمبر بنهاد
امروز نگهداشته بر پا زهرا
از احمد و مرتضی چه باقی ماند
از مجمعشان شود چو منها زهرا
حرمت بنگر که در صفوف محشر
يک زن نبود سواره الا زهرا
هنگام شفاعت چو رسد روز جزا
کافی است برای شيعه تنها زهرا
حيف است #حسانا که در آتش سوزد
آن شيعه که ورد اوست زهرا زهرا
✍منکلام:مرحوم استادحاج حبیب الله چایچیان
متخلص به حسان
🔴کانال رسمی عاشقان حضرت زینب«س»
https://eitaa.com/hazratehzeynab
مدح حضرت زهرا سلام الله علیها
گر نگاهی به ما كند زهرا
دردها را دوا كند زهرا
بر دل و جان ما صفا بخشد
گر نگاهی به ما كند زهرا
كم مخواه از عطای بسيارش
كانچه خواهی عطا كند زهرا
خانه ی وحی را ز رخسارش
رشك غار حرا كند زهرا
بضعه ی مصطفی بُوَد آری
جلوه چون مصطفی كند زهرا
نه عجب گر به شأن او گويند
خاك را كيميا كند زهرا
اين مقام كنيز او باشد
تا دگر خود چه ها كند زهرا
چهره پوشد ز مرد نابينا
تا بدين حد حيا كند زهرا
در طرفداری از خدا و رسول
به علی اقتدا كند زهرا
جان خود را و محسن خود را
در ره دين فدا كند زهرا
تا سه شب قوت خانه ی خود
بر مساكين عطا كند زهرا
روز محشر كه از شفاعت خويش
حشر ديگر به پا كند زهرا
همچو مرغی كه دانه بر چيند
دوستان را جدا كند زهرا
چه شود گر ز رحمت بسيار
حاجت ما روا كند زهرا
✍منکلام:استادحاج سید رضا موید
🔴کانال رسمی عاشقان حضرت زینب«س»
https://eitaa.com/hazratehzeynab
مدح حضرت زهرا سلام الله علیها
اگر هر یک ز نسوان برگزیند راه زهرا را
خدا بخشد به دست بانوان دنیا و عقبا را
امیدی گر بود ما را به جز درگاه زهرا نیست
خدایا بر نگردان نا امید از درگهش ما را
الا ای دور از آلایش بیا حرمت تماشا کن
ببین قرآن کند مدح و ثنا دلبند طاها را
جمال شاهد غیبی همه از روی او پیدا
و لیکن دیده می خواهد که بیند روی یکتا را
به عصمت برتر از مریم حریم قدس را مَحرم
به زیبایی نهد حیران هزاران چون زلیخا را
بلی آنجا که خورشید از رخ خود پرده می گیرد
چه جای شبچراغ افروختن ماه و ثریّا را
اگر دستی فلک مِهر و اگر دستی بر آرد ماه
علی بر او نمی بخشد عوض یک موی زهرا را
مزارش همچو راز جان معمّایی است تا محشر
مگر دست خدا روزی گشاید این معمّا را
همه اوصاف او گفتن نه مقدورت بود #ساکت
مگر بتوان که پیمودن یهیک پیمانه دریا را
✍منکلام:مرحوم استادحاج حسین ساکت تبریزی
متخلص به هوایدا
🔴کانال رسمی عاشقان حضرت زینب«س»
https://eitaa.com/hazratehzeynab
مدح حضرت زهرا سلام الله علیها
کرده خدا بهشت را خلق برای فاطمه
بوی بهشت نشنوی جز برضای فاطمه
منطق لال من کجا مدح و ثنای وی کجا
گفته خدای لم یزل مدح و ثنای فاطمه
خلقت کائنات را پنج نفر که علّتند
کیست میان پنج تن رکن سوای فاطمه
جمله به نام فاطمه کرده خدا معرفی
معتبر است این سخن قول خدای فاطمه
فاطمه است و باب او فاطمه است و شوهرش
فاطمه است و آل او آلعبای فاطمه
از رخ تابناک او منفعل است آفتاب
منفعلم بگویم از شرم و حیای فاطمه
معنی لفظ کوثر است امّ شُبیر و شَبر است
طاهره و مطهّره کنیه برای فاطمه
دختر ختم انبیا همسر شاه اولیاء
چشم امید ماسوا سوی عطای فاطمه
عصمت و عفت و حیا از ید قدرت خدا
دوخته جامه ایست بر قدّ رسای فاطمه
گر خود او نمی شدی جزء عوالم جهان
کون و مکان نمی شدی جزء بهای فاطمه
عقل بسیط کی کند درک جلال و شوکتش
سجده برند قدسیان بر کف پای فاطمه
عرض صراط می شود پهن تر از درازیش
وصل شود اگر بدو تار ردای فاطمه
گفته نبی ابطحی علت غائی جهان
جان من و جهانیان باد فدای فاطمه
جسم من است فاطمه روح من است فاطمه
باعث رنجشم بود رنج و اذای فاطمه
مهر خداست مهر او قهر خداست قهر او
علت لطف لم یزل لطف و رضای فاطمه
گر بتو #سعدی_زمان خود نکند عنایتی
کی بُوَدَت لیاقتی بهر رثای فاطمه
یافته است از او بها رفعت و عزت و شرف
قدر شرافتش شده درد و بلای فاطمه
صورت حور او کجا سیلی ملحدی کجا
گشته کبود صورت ماه لقای فاطمه
✍منکلام:مرحوم استادحاج سید رضا حسینی تبریزی
متخلص به سعدی زمان
🔴کانال رسمی عاشقان حضرت زینب«س»
https://eitaa.com/hazratehzeynab
مدح حضرت زهرا سلام الله علیها
سالها پیش در این شهر درختی بودم
یادگار کهن از دوره ی سختی بودم
هرگز از همهمه ی باد نمیلرزیدم
ناز پروده چه اقبال و چه بختی بودم
به برومندی من بود درختی کمتر
رشد می کردم و می شد تنهام محکمتر
من به آینده ی خود روشن و خوش بین بودم
باغ را آینهای سبز به آیین بودم
روزها تشنه ی همصحبتیِ با خورشید
همه شب هم نفس زهره و پروین بودم
ریشه در قلب زمین داشتم و سر به فلک
برگهایم گل تسبیح به لب مثل ملَک
راستی شکر خدا برگ و بری بود مرا
با درختانِ دگر سِرّ و سَری بود مرا
دست و دل بازتر از سرو و صِنوبر بودم
چتری از سایه و شهد و ثمری بود مرا
چشم من بود به شاهین ترازوی خودم
تکیه کردم همۀ عمر به بازوی خودم
ناگهان پیک خزان آمد و باد سردی
باغ شد صحنه ی طوفان بیابان گردی
در همان حال که احساس خطر میکردم
نرم و آهسته ولی با تبر آمد مردی
تا به خود آمدم از ریشه جدا کرد مرا
ضربههایش متوجّه به خدا کرد مرا
حالتی رفت که صد بار خدایا کردم
از خدا عاقبت خیر تمنّا کردم
گر چه از زخمِ تبر روی زمین افتادم
از سعادت به رُخم پنجرهای وا کردم
از من سوخته دل بال و پری ساخته شد
کم کم از چوب من آن روز دری ساخته شد
وقف دیوارِ حرمخانه ی ماهم کردند
هر چه در بود در آن کوچه نگاهم کردند
از همان روز که سیمای علی را دیدم
همه شب تا به سحر چشم به راهم کردند
مثل خود تشنه ی سیراب نمیدیدم من
این سعادت را در خواب نمی دیدم من
بارها شاهد رُخسار پیمبر بودم
مَحرم روز و شب ساقی کوثر بودم
تا علی پنجه به این حلقه ی در میافکند
به خدا از همه ی پنجرهها سر بودم
دستهای دو جگر گوشه که نازم میکرد
غرق در زمزمه و راز و نیازم میکرد
به سرافرازی من نیست دری روی زمین
خورده بر سینه ی من بال و پر روح الامین
سایه ی وحی و نبوت به سرم بوده مدام
به خدا عاقبت خیر همین است همین
هر زمانی که روی پاشنه میچرخیدم
جلوۀ روشنی از نور خدا میدیدم
گاه گاهی که زِ من فاطمه میکرد عبور
موج میزد به دلم آینه در آینه نور
سبزپوشان فلک پشت سرش میگفتند
«قل هو الله احد» چشم بد از روی تو دور
سوره ی کوثری و جلوه ی طاها داری
آن چه خوبان همه دارند تو تنها داری
دیدم از روزنِ در جلوه ی احساسش را
عطر گلهای بهشتی و گل یاسش را
دیدهام مائدهای را که فرستاده خدا
دیدهام فاطمه و گردش دستاسش را
زیر آن سقف گلین عرش فرود آمده بود
روح همراه ملائک به درود آمده بود
هر گرفتار غمی حلقه بر این در می زد
هر که از پای میافتاد به من سر می زد
آیۀ روشن تطهیر در این کوچه مدام
شانه در شانۀ جبریل امین پر می زد
یک طرف شاهد نجوای یتیمان بودم
یک طرف محو شکوفایی ایمان بودم
من ندانستم از اوّل که خطر در راه است
عمر این دلخوشی زودگذر در راه است
دارد این روز مبارک شب هجران در پی
شب تنهایی ریحان رسول الله است
مانده بودم که چرا آینه را آه گرفت
یا پس از هجرت خورشید چرا ماه گرفت
رفت پیغمبر و دیدم که ورق برگشته
مانده از باغ نبوت گل پرپر گشته
مهبط وحی جدا گردید جبریل جدا
مسجد و منبر و محراب و حرم سرگشته
هست در آینه ی باغ خزان دیده ملال
نیست هنگام اذان صوت دل انگیز بلال
همه حیرت زده افروختنم را دیدند
دیده بر صحن حرم دوختنم را دیدند
بی وفایان همه آن روز تماشا کردند
از خدا بیخبران سوختنم را دیدند
سوختم تا مگر از آتش بیداد و حسد
چشم زخمی به جگر گوشۀ یاسین نرسد
هیچ آتش به جهان این همه جانسوز نشد
شعله جان سوز اگر بود جهان سوز نشد
رسم آتش زدن از عهد خلیل الله است
آتش آن روز گلستان شد و امروز نشد
آه از این شعله که خاموش نگردد هرگز
داغ این باغ فراموش نگردد هرگز
سوخت در آتشِ بیداد رگ و ریشه و پوست
پشت در این علی است و همه ی هستی اوست
یادم از غفلت خویش آمد و با خود گفتم
حیف آن روز به نجّار نگفتم ای دوست
تو که در قامت من صبر و رضا را دیدی
بر سر وسینه ی من میخ چرا کوبیدی
همه رفتند و به جا ماند درِ سوختهای
دفتری خاطره از آتشِ افروختهای
روی گلبرگ شقایق بنویسید هنوز
هست در کوچه ی ما چشمِ به در دوختهای
تا بگویند در این خانه کسی میآید
مژده ای دل که مسیحا نفسی میآید
✍منکلام:استاد شفق
🔴کانال رسمی عاشقان حضرت زینب«س»
https://eitaa.com/hazratehzeynab
مدح حضرت زهرا سلام الله علیها
ای حریر چرخ پای انداز تو
مه چراغ محفل اعزاز تو
آفتابت فوج عصمت را یَزک
اخترانت چهر عفّت را زرک
از شراب وحدتت رنگ شفق
وز سحاب رحمتت نور فلق
کهکشان صفُّ النِّعال درگهت
سرمه سای چشم مَه خاک رهت
شمسه ی کاخ رسالت روی تو
مَهبَطِ روح و ملک مشکوی تو
چلچراغ محفل اُمُّ القُری
نور یثرب بضعه ی خَیرُ الوَری
ماه بر باب جلالت حلقه زن
بوریای محفلت عِقد پرن
درة البیضای اکلیل وفا
غایة القُصوای آزرم و حیا
جلوه ی نه گنبد از خاک درت
وز فروغ لایزالی گوهرت
پیر گردون سر چو بر پایت نسود
زد به نیل غصّه شولای کبود
شد مکدّر ماهتاب شب فروز
کو نبیند آفتابت را به روز
باد از کویت چو راهی شد به باغ
گل شد از انفاس قدسی تردماغ
تا زکویت پا صبا در خلد هِشت
تازه شد جان ریاحین بهشت
از مسیرت تا غبار انگیز شد
نافه ی غبرا عبیر آمیز شد
ای صفای آب حیوان از لبت
بلکه فیضش از زلال مشربت
در تنافس قدسیان بر خدمتت
ماسوا مهمان خوان رحمتت
صبحگاهت صافی مرآت صدر
شامگاهت "لیلة القدر"ی به قدر
شدّه ی مرجان ز یاقوتت پر آب
لعل کانی از عقیقت کامیاب
سوری از برگ گلت شاداب و تر
لاله از شرم تو در خون غوطه ور
سِدره از صدرت "هو الحق" تا شنید
هم چُنان سروت به جنّت سر کشید
آستان بوست سپهر چنبری
زهرا ماه عارضت را مشتری
ای تو سرجوش خم عرفان و شور
ای شعاع باده در جام بلور
مستی هر مست از سرمستیت
هستیِ هستی، رهین هستیت
ای عجین توحید در آب و گِلت
ای رموزکُنه وحدت در دلت
ای تو نور و هرچه نور از نور تو
وی زجاج نه فلک منشور تو
عابدم ای کعبه ی مقصود من
آستانت قبله ی مسجود من
روسیاه و عاصیم بی دادرس
غیر تو پشت و پناهم نیست کس
رحمتی ای آیت لطف اله
تا شود پاک از دلم لوث گناه
✍منکلام:مرحوم استادحاج محمد عابد خیابانی
🔴کانال رسمی عاشقان حضرت زینب«س»
https://eitaa.com/hazratehzeynab
.
#فاطمیه
#حضرت_زهرا
#حاج_رضا_یعقوبیان
محبوبه ی حی کبریایی زهرا
ممدوحه ی ختم الانبیایی زهرا
صدیقه و منصوره و مرضیه، بتول
تو فاطمه ام النجبایی زهرا
معنای تمام سوره های قرآن
تو کوثر و نور و هل اتایی زهرا
ممدوحه ی تو شخص پیمبر باشد
تو مادر مصباح هدایی زهرا
مرآت رسول الله اعظم هستی
تو آینه ی خدا نمایی زهرا
از بعد خدیجه مادر والایت
حامی رسول دو سرایی زهرا
از اول خلقت بشر جز خاتم
منجی تمام انبیایی زهرا
هم ام ابیها لقب خاص شماست
هم همسر شاه اولیایی زهرا
تو زمزمی و رکن و مقام و کعبه
تو مروه ای و سعی و صفایی زهرا
انوار تو روشنی قلب احمد
تو نور تمام ماسوایی زهرا
خورشید بود ذرهای از نور شما
تو نور دل اهل ولایی زهرا
در بین زنان امت پیغمبر
تو اسوه ی شرمی و حیایی زهرا
بعد از نبی و حیدر کرار، علی
بر کل بشر تو رهنمایی زهرا
با این همه ایثار و فداکاری خویش
همپای علی مرتضایی زهرا
نوربخش همه ی عالم امکانی تو
بر دیده ی ما نور و ضیایی زهرا
سرمنشاء جود و کرم و احسانی
ای جان علی، کان عطایی زهرا
همراه علی ساقی حوض کوثر
تو شافعه ی روز جزایی زهرا
جبریل بنازد که بود خادم تو
سر تا به قدم عبدِ خدایی زهرا
در بین تمام خلق عالم تا حشر
اسطوره ی ایثار و وفایی زهرا
با یک نگهت رواست حاجات همه
سرمنشاء جودی و سخایی زهرا
با یاد خداوند به هر صبح و مساء
با زمزمه و ذکر و دعایی زهرا
مادر، تو به زینبی و ام کلثوم
جان حسن و حسین شمایی زهرا
در بحر ولا، یگانه گوهر هستی
بر کشتی دین تو ناخدایی زهرا
هر خطبه ی تو رنگ خدایی دارد
بر یاری دین بانگ رسایی زهرا
همراز علی حیدر کرار هستی
تو بانوی درد آشنایی زهرا
با یاد مدینه ی تو و غربت تو
دارم به دلم حال و هوایی زهرا
هرچند که از عدو ستم ها دیدی
از همسر خود عقده گشایی زهرا
هنگام مشقت و غم و رنج و الم
آرامش طوفان بلایی زهرا
دادند عجب مزد رسالت به نبی
تو کشته ی دست اشقیایی زهرا
در پیش دو دیده ی علی شیر خدا
همسنگر افتاده ز پایی زهرا
با پهلوی بشکسته و با روی کبود
تو حامی شاه لافتایی زهرا
در پشت در سوخته با ضرب لگد
بی جرم و گنه، شدی فدایی زهرا
با دیدن این صحنه ی پر سوز و گداز
زینبت داشت به لب شور و نوایی زهرا
هر چند بدم سائل درگاه توام
برگو که زِ عبد خود (رضایی) زهرا
....................................................................
#امام_زمان_عج
#فاطمیه
#غزل
کسی که بی تو سَرِ صحبتِ جهانش نیست
تحمّل غم هجر تو، در توانش نیست
کسی که سوخته از انتظار، میداند
دل از فراق تو جسمی بود، که جانش نیست
کسی که روی تو را دید یک نظر، چون خضر
چگونه آرزوی عمر جاودانش نیست؟!
کسی که درک کند دولت حضور تو را
نیاز گوشۀ چشمی به دیگرانش نیست
نه التفات به طوبی کند، نه میل بهشت
که بی حضور تو، حاجت به این و آنش نیست
به خاک پای تو سوگند، ای همیشه بهار!
گلی که بوی تو دارد، غمِ خزانش نیست
بهار زندگیام در خزان نشست بیا
«بهار نیست به باغی که باغبانش نیست»
کنارِ تربتِ زهرا تو گریه کن! که کسی
به جز تو با خبر از قبر بینشانش نیست
بیا و پرده ز راز شهادتش، بردار
پسر که بیخبر از مادرِ جوانش نیست...
#محمد_جواد_غفورزاده