💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#حضرت_زهرا__س__زمینه
دل حریف غمت نمیشه،یاور دل شکسته ی من
باز بیا و تو تازه بکن،این نفسای خسته ی من
عمریه که کنار توأم ، نور نگات قرار منه
این نقاب رو صورت تو،علت قلب زارمنه
به قلبم نیم نگاهی کن
بمونو و منو یاری کن
برا دل من کاری کن(۲)
بمون که من غریبم
تویی فقط حبیبم
پناهمو طبیبم
بمون پناه حیدر.......
دست به کمر گرفتی چرا؟،ای همه ی سپاه علی
کردی فدا تو کوچه ی تنگ،زندگیتو به راه علی
دست به دیوارگذاشتی بازم،راه که میری قدم به قدم
خواهش مرگ روی زبونت،میدی خدا رو باز تو قسم
روی این پیرهنت زهرا
لکه های خون افتاده
دیده علی وجون داده
ازشعله های کینه
اسرار تو همینه
گفتی علی نبینه
بمون که من غریبم
تویی فقط حبیبم
پناهمو طبیبم
بمون قرار حیدر.........
با همه درد وسوز غمت،داری بازم هوای حسین
روضه ی وقت رفتن توست،پیرهن کربلای حسین
گفتی به زینبت که حسین،تنها میره به سوی عدو
وقت وداع تو از طرفم ، بوسه بزن به زیر گلو
به وقت رفتن گودال
از گلا پرستاری کن
روی تل عزاداری کن
نزار کسی ببینه
چکمه ی روی سینه
سر گل مدینه.....
امون زقلب زینب......
علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
حضرت زهرا (س)
زمینه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir/
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#حضرت_ام_البنین__س__روضه
نشستم روی خاکِ آرزوهایم
بغل کردم خیالی از مزارت را
اگر چه قابِ این خاک از تنت خالیست
نسیم آورده از مقتل غبارت را
اگر سوسوی چشمان ترم کم شد
اگر تسبیحِ تربت خیسِ اشکم شد
نشستم میشمارم با نفسهایم
شمارِ زخمهای بیشمارت را
شنیدم پَر زدی دستت زمین افتاد
تو بالا رفتی و امالبنین افتاد
به عرشِ خیمهها با مشک میرفتی
که تیری آرزوی آبدارت را ...
زد و بیآرزو بر خاک افتادی
تن خود را به دستِ نیزهها دادی
صدای نوحهی "ادرک اخایت" گفت
زیارت کرده زهرا نیزهزارت را
کنار رود، اما تشنه لب بودی
به جای آب، سقای ادب بودی
تو دریازادهای؛ هر چند بیآبی
نمیسنجند، با مشکت عیارت را
اگر میشد به جایت آب میبُردم
به جای قلبِ مشکت تیر میخوردم
به پای آرزوهای تو میمردم
نمیدیدم نگاهِ شرمسارت را
اگر میشد به جنگِ تیر میرفتم
به زیر کوهی از شمشیر میرفتم
که حتی نشکند آیینهی چشمت
نبیند هیچ سنگی انکسارت را
به من پیکِ اجل نزدیک شد رفتی
تمام آسمان تاریک شد رفتی
شده "امُّالقَمر"؛ "امُّالبُکا" بی تو
ببین ای ماه، ابرِ در مدارت را
اگر چه قدّم از داغت خمید آخر
ولی مادر به رویایش رسید آخر
که شد امالبنین "امالشهید" آخر
ببر حالا کنارت داغدارت را
رضا قاسمی
حضرت ام البنین (س)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir/
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
فاطمه ام ابیها
وقتی گل ابناء آدم را سرشتند..
ما را گدای حضرت زهرا نوشتند
گدایان زهرا، غلامان مولا، اهل بهشتند ۲
جز او کسی حرف پیمبر را نفهمید
جز او مدینه قدر حیدر را نفهمید
میزند پیغمبر ما/ بوسه بر دستان زهرا
فاطمه ام ابیها
بند دوم:
زهرا فقط زهراست، مثلش در بشر نیست
جز او کسی پای علی اهل خطر نیست
خرید عشق او را، خریدی که غیر از، سود دوسر نیست۲
عصاره ی وصیت زهرا همین است
مولا فقط حیدر امیرالمومنین است
گفت پیمبر کیست زهرا/ سرور زنهای دنیا
فاطمه ام ابیها
بند سوم:
در بین زنهای دو عالم بهترین است
کفو علی در آسمانها و زمین است
همین بس که ما را، نخ چادر او، حصن حصین است۲
با اذن زهرا روضه و هیئت گرفتم
من درب این خانه فقط حاجت گرفتم
هست علی بابا و زهرا/ مادر ما سینه زنها
فاطمه ام ابیها
مظاهر کثیری نژاد
شور حضرت زهرا س
مگه میشه تو رو داشته باشم و
توی دنیا حس کنم که بی کسم
با تو روزگارمو می سازم و
بی تو تووو دنیا می گیره نفسم
نفسم بنده به هر، نفس سینه زنات
چشمه ی حیاتمه، اشک چشم نوکرات
جوونیم ناقابله، جونمم میدم برات
مادر حرم، سایه ی سرم
تا تو رو دارم مادر
در پناه تو، با نگاه تو
غصه ندارم مادر
امنا زهرا
خدا دوستم داره که محبتت
روزیِ ارثیِ خونوادمه
آرزومه پسرم خادمت و
دخترم توو روضه باشه خادمه
تووی قلب نوکرات، اگه حب حیدره
اگه اسم بچه هات، دلامون رو می بره
این همه ش از اثره، شیر پاک مادره
نوکرتم و، نوکراتونو
مثل شما دوس دارم
پای علی و، پرچم علی
شاهرگمو می ذارم
امنا زهرا
اثر هیچ چیزی توی زندگی
مثه یه دعای مادرونه نیس
تو دعا کنی نشد نداره که
مرگمو میون روضه بنویس
بنویس که مدفنم، بشه خاک کربلا
مثل اربابم حسین، کفنم شه بوریا
الهی که خاک بشم، زیر پای زائرا
تا نفسی هس، ممنونم از این
لطفی که به من کردی
عاقبتمو، ختمِ به حسین
ختمِ به حسن کردی
امنا زهرا
وحید محمدی
حضرت زهرا(س)
نوحه
سبک سنتی
امشب علی گیرد ز غم نشانه
شوید تن زهرای خود شبانه
دیده اش ، غرقه خون
چهره اش ، لاله گون
گرید ز داغ همسر خود
بر حال یاس پرپر خود
یا فاطمه اُم ابیها.....
امشب علی با قلب زار و خسته
دستش رسد بر بازوی شکسته
می کند ، ناله ها
بر لبش ، این صدا
ای هستی ام زهرا مرو تو
صدیقه کبری مرو تو
یاا فاطمه اُم ابیها.....
امشب علی می جوشد اشک و آهش
بر چهره ی زهرا فتد نگاهش
می شود ، دیده تر
زین عزا ، خون جگر
گوید که ای یار شهیده
با رفتنت قدم خمیده
یا فاطمه اُم آبیها.....
مولا علی با قلب پاره پاره
طفلان کنند این صحنه را نظاره
جملگی ، بی معین
خسته و ، دل غمین
از داغ مادر بی قرارند
جز ناله و شیون ندارند
یا فاطمه اُم ابیها.....
**
محمود تاری «یاسر»
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
#حضرت_زهرا_س_روز_شهادت
شِکسته قامَتی اِی یارِ نیمه جانِ علی
چه بی فُروغ شُدی، ماهِ آسمانِ علی
مَرا به خاک نشانده، قَدِ هِلالیِ تو
گِرِفته سوسوی چَشمانِ تو، تَوانِ علی
نَفَس نَفَس زَنی و ذَرّه ذَرّه آب شَوی
چه زود پیر شُدی، هَمسَرِ جَوانِ علی
سه ماه شد، که سُخَن با عَلی نِمی گویی
سه ماه شد، که نَدادی رُخَت نِشانِ علی
هَمیشه بَستَرَت اَز بَرگهای لاله پُر اَست
گُلِ خَزان زده ی سُرخِ بوستانِ علی
کَسی سُراغِ تو را اَز عَلی نِمی گیرَد
مَدینه، مَرگ کُند آرزو، به "جانِ علی"
گِرِفته اَم زِ غریبی، دو زانویَم به بَغَل
که تاب آوَرَد این داغِ بی کَرانِ علی؟
اَگَر چه بِینِ خُسوفی، هَنوز ماهِ مَنی
بِتاب بَر مَن و بَر این سِتارگانِ علی
بیا و این دَم آخَر، بَرای دِلخوشی ام
بَخند تا که نَمُردَم، بِخَند جانِ علی
شاعر: #رضا_رسول_زاده
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
فاطمیه
شهادت
امشب علی گیرد ز غم نشانه
شوید تن زهرای خود شبانه
دیده اش ، غرقه خون
چهره اش ، لاله گون
گرید ز داغ همسر خود
بر حال یاس پرپر خود
یا فاطمه اُم ابیها.....
امشب علی با قلب زار و خسته
دستش رسد بر بازوی شکسته
می کند ، ناله ها
بر لبش ، این صدا
ای هستی ام زهرا مرو تو
صدیقه کبری مرو تو
یاا فاطمه اُم ابیها.....
امشب علی می جوشد اشک و آهش
بر چهره ی زهرا فتد نگاهش
می شود ، دیده تر
زین عزا ، خون جگر
گوید که ای یار شهیده
با رفتنت قدم خمیده
یا فاطمه اُم آبیها.....
مولا علی با قلب پاره پاره
طفلان کنند این صحنه را نظاره
جملگی ، بی معین
خسته و ، دل غمین
از داغ مادر بی قرارند
جز ناله و شیون ندارند
یا فاطمه اُم ابیها.....
**
محمود تاری «یاسر»
حضرت زهرا(س)
نوحه
مادر عاشقان، فاطمه
آبروی جهان، فاطمه
عطر نابی که جاری شده
در تمام اذان فاطمه
تو ماهی که پشت ابری
تو خورشید روگرفته
تویی که موج بلاها
کنارت پهلو گرفته
تو جان مصطفایی
شهید مرتضایی
«یا زهرا ای شفیع شیعیان در هر دوعالم»
بند دوم
در کنار علی مانده ای
گرچه آتش به جانت زنند
جان فدای ولی میکنی
گرچه زخمزبانت زنند
خوشا راه فاطمیون
که جان با ذکر تو دادند
به راه خونخواهی تو
سلیمانیها زیادند
تو جان مصطفایی
شهید مرتضایی
«یا زهرا ای شفیع شیعیان در هر دوعالم»
بندسوم
هرکجا روضه ی فاطمه ست
عطر مهدی میاید از آن
همچنان از غم مادر است
گریه های امام زمان
هنوز ای پهلو شکسته
دعایت پشت سر ماست
ز طوفان ها غم نداریم
که فرزندت، رهبر ماست
تو جان مصطفایی
شهید مرتضایی
یا زهرا ای شفیع شیعیان در هر دوعالم»
میلاد عرفان پور
حضرت زهرا(س)
روضه
در راه عشق باید آماده ی بلا بود
آغوش خار ، مزدِ طفل برهنه پا بود
دندان به کارِ یکی از صد گره نیامد
در کوی نیکنامان ، گریه گره گشا بود
انگار در زدن را از سائلان گرفتند
در را زدن تمام سرمایهی گدا بود
ای آخرت ! وفا کن ، با ما شکسته دل ها
با ما شکسته دلها دنیا که بی وفا بود
یک عمر آه و نفرین ، از این و آن شنیدم
تنها به جرم اینکه نفرین من دعا بود
دیشب برای مردم تا صبح گریه کردم
ای کاش یک نفر هم دیشب به فکر ما بود
من هیچ شکوه ای از بیگانگان ندارم
آنکه به حال و روزم خندید آشنا بود
تا قبر بردنم را همسایه هم نفهمید
از بسکه مردن من، چون شمع ، بی صدا بود
در هر گذر من و دل از خوبی تو گفتیم
گر شهر عاشقت شد ، تقصیر ما دو تا بود
از بسکه قطره قطره بر پای تو چکیدم
تابوت من سبک تر حتی ز بوریا بود
ای دست ! روی خورشید من نشستی اما
آنچه سیاه کردی روز سفید ما بود
ای کاش می شکستند این دست دیگرم را
اما به جای این دست آن دست بسته وا بود
امروز را نبینید ، این بی حیا لگد زد
دیروز پشت این در جمعیت گدا بود
ای کاش ماجرا را حیدر ندیده باشد
وقتی سرم به در خورد ، فضه ! علی کجا بود ؟!!
با کفش های خاکی در خانه ام قدم زد
آن خانه ای که فرشش تنها جهاز ما بود
رفتم برای مردم حجت تمام کردم :
آن را که می کشیدید او حجت خدا بود
آن شیر را که دیدم قلبم به درد آمد
حیدر برهنه سر بود ، حیدر برهنه پا بود
شاعر: علی اکبر لطیفیان
حضرت زهرا(س)
زمینه
مادر به فدای تو ای مادر بی حرم
مادر یه بارم که شده صدام کن پسرم مادر
مادر به پره چادرت گره خورده دلم
مادر فقیرم یتیمم اسیرم سائلم مادر
روزی عالم تو دستاته
مایه فخر و مباهاته گردن بند تو
با تو رقم خورد سرنوشتم
ای همه هستم ای بهشتم یک لبخند تو
تو ازم راضی باشی خدا ازم راضیه
سلام الله علیکِ ایتهاالمرضیه
****
مادر امید اول و آخری واسه من
مادر اسم تو شده ذکر مقدس من مادر
مادر چراغ خونه زندگی منی
مادر بارون رحمت بندگی منی مادر
سایه لطفت بی کرونه
ممنونم ای مادر نمونه ای آرامشم
هر باری که اشکامو دیدی
دل شکستمو خریدی فداتون بشم
هوامو داری مادر نگاه تو مرهمه
سلام الله علیکِ ایتهاالعالِمه
****
مادر عمریه که منم زیر دین تو ام
مادر نوکر خونه زاد حسین تو ام مادر
مادر من از دست تو حاجتمو میگیرم
مادر یه روزی برای حسینت میمیرم مادر
دنیا نشون داده همیشه
مثه حسین هیچکی نمیشه یار با وفا
پشت سرم دعای خیرش
من یاری ندارم بغیرش توی سختیا
گدا جز خونه تو کجا رو داره بره
سلام الله علیکِ ایتهاالطاهره
حضرت زهرا(س)
روضه
در بین بستری و مداوا نمی شوی
بانوی آسمانی من! پا نمی شوی!؟
برخیز ای شکوفه ی باغ بهاری ام
برخیز ای توسلِ شبزندهداری ام
برخیز و حال و روز مرا روبه راه کُن
با چشم کَم سویات به علی هم نگاه کُن
زهرِ بدونِ یارشدن را چشیده ام
من کم محلی از همه ی شهر دیدهام
تنها تو اعتنا به کلامم کُنی بس است
جای تمام شهر سلامم کُنی بس است
برخاستی و شد پُر خون جای پیکرت
آلاله کاشتی وسط باغ بسترت
خونابه را به ورطه ی سیلاب می کِشی
این رختخواب را چِقَدَر آب می کِشی!
مَرهَم به پیش زخم تنت سد نمی شود
ردِّ غلافِ بازوی تو رد نمی شود
دردت به جانِ من..،تو قنوتِ دُعا نگیر
با دستِ بی تعادل خود رَبَّنا نگیر
حجم غم تو در دل من بی حساب شد
آن بانویِ رشیدهی من آبِ آب شد
ثانیه های رفتن تو تند می شود
دارد نفس نفس زدنت کُند می شود
با سنگ،شیشه ی دل من را محک زدند
آئینه ی مرا وسط کوچه چک زدند
در کوچه..،خاک بوی لباس تو را گرفت
آن تکّهگوشوارِ تو را مجتبی گرفت
مهتابِ من سری به دلِ شب نمی زنی!؟
شانه به زلف درهم زینب نمی زنی!؟
گیسوی پُر گره شده را غرق بوس کن
زهرا بمان و زینبمان را عروس کن
خانُم!دعای رفتَنَت از خانه زود بود
خانُم!سه ماه آخرِ عمرت کبود بود
آه اِی کتاب عشق که بندت گسسته شد
آه ای کبوتری که پر تو شکسته شد
لطفاً بمان و ترک نکن اهل لانه را
بگذار روبه راه کنم وضع خانه را
من آن دری که بر سر تو خورد..،می کَنم
آن میخ کج که بر پر تو خورد..،می کَنم
ای خانه دارِ عرش! سرت درد می کند
جارو نزن..،تمام پرت درد می کند
این آسیا ست گریه نموده به حال تو
دستاسِ خانه سُرخ شد از شرمِ بال تو
دست از کفن بشوی و علی را کفن نکن
این قدر خون به قلبِ حسین و حسن نکن
بی تو حسین چشم به خوابی نمی بَرَد
این تشنه! لب به کاسه ی آبی نمی برد
باشد..،برو..،محل نده زهرا به اشک و آه
باشد..،قرار و وعده ی ما بین قتلگاه
بردیا محمدی
این بار چندم است کفن باز میکنم
دارم به این بهانه تو را ناز میکنم
پلکی تبسمی نفسی یا شکایتی
باشد بخواب فاطمه هر طور راحتی
باشد برو ولی جگرم را نگاه کن
پشتم شکسته ای کمرم را نگاه کن
برخیز باز چاره درد مرا بده
برخیز و دستمال نبرد مرا بده
مثل قدیم پشت سرم آب را بریز
جای علی تو بر جگرم آب را بریز
این بار چندم است کفن باز میکنم
دارم به این بهانه تو را ناز میکنم
داریم مثل سوز خزان گریه میکنیم
با آستین بین دهان گریه میکنیم
دارم به دوش خویش دو تابوت میکشم
دستی به زخم گوشه اَبروت میکشم
این مرد کوه بود که درهم شکسته شد
دیدم که هفت جای تو با هم شکسته شد
تو غرق زخم رفتی و حیدر تمام کرد
امروز بی تو فاتح خیبر تمام کرد
دارند بچه ها همه از دست میروند
خواهر تمام کرد برادر تمام کرد
پیش حسن حسین به زانو نشسته است
وقتی به گریه گفت که مادر تمام کرد
دیدم که قاتلت اثر ضرب خویش را
با چوب های شعله ور در تمام کرد
وای از غلاف زخمش از اول عجیب بود
وای از مغیره کار خود آخر تمام کرد
روز دوشنبه بود به آتش شروع کرد
روز دهم به ضربه خنجر تمام کرد
این بار چندم است کفن باز میکنم
دارم به این بهانه تو را ناز میکنم
شاعر: حسن لطفی