eitaa logo
💚عزیزم حسین💚
3.1هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
5.1هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجودم عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوا دهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر: @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 اکنون به شوق حجت پنجم ز خود گمم وآیینه دار طلعت خورشید پنجمم چون کشتی سپرده به توفان عنان خویش ازموج موج جذبه ی تو در تلاطمم آن شمع کوچکم که بیفروزیم اگر فخر است با چراغ قبولت به انجمم از آفتاب بیشترم با ولای تو آیینه ام، فروغ تو را در تجسمم * حیران آن اسارت و آن غارتم هنوز باریک بین فاجعه ی آن تهاجمم آری سلام بر تو اماما! که می پرد از لب به یاد آن چه کشیدی تبسمم طفل چهارساله و طوفان کربلا؟ حیران این تداعی ام و آن تالمم از آن ستم که سوخت در آن، خاندان تو هم بر تو عرضه می کنم اینک تظلمم گنج مراد خویش نجستم ز هیچکس الا تویی که مدح تو را در تکلمم هرچند لب به خنده گشایم برابرت ز اندوه تو نشسته به خون است مردمم * ای علم را شکافته و رفته تا به عمق حیران آنچه یافتی از این تعلمم آن شاعرم که از سر ایثار عاشقم بر دوستیت و خصم تو را در تخاصمم شاعر : مرحوم حسین منزوی امام باقر (ع) میلاد 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir/ 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 تو کوچه رو زمین با آشوب غمت من بوسه میزنم به جاى هر قدمت توو شعله ها پا میذارم - دست از تو برنمیدارم هوایى توام - فدایى توام ماه تمام منى ، ذکر مدام منى ، امام منى واى على 2 علی بند دوم دستم گرچه شكست توو غوغاى عذاب خوشحالم به خدا دستت وا شد ز طناب اى دلبر خدا على - روحى لکَ الفدا على با اين قد كمون - ميدم پاى تو جون سوز كلام منى ، حسن ختام منى ، امام منى واى على 2 علی بند سوم اى مولاى زمين اى تنهاى وطن پيداست عشق تو از سرخى سينه ى من مولا ابالحسن على - درد و بلاتو من، على به جونم ميخرم - با اين چشم ترم شور قيام منى ، خير الانام منى ، امام منى واى على 2 علی رضا تاجیک حضرت زهرا (س) شور 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir/ 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 دل حریف غمت نمیشه،یاور دل شکسته ی من باز بیا و تو تازه بکن،این نفسای خسته ی من عمریه که کنار توأم ، نور نگات قرار منه این نقاب رو صورت تو،علت قلب زارمنه به قلبم نیم نگاهی کن بمونو و منو یاری کن برا دل من کاری کن(۲) بمون که من غریبم تویی فقط حبیبم پناهمو طبیبم بمون پناه حیدر....... دست به کمر گرفتی چرا؟،ای همه ی سپاه علی کردی فدا تو کوچه ی تنگ،زندگیتو به راه علی دست به دیوارگذاشتی بازم،راه که میری قدم به قدم خواهش مرگ روی زبونت،میدی خدا رو باز تو قسم روی این پیرهنت زهرا لکه های خون افتاده دیده علی وجون داده ازشعله های کینه اسرار تو همینه گفتی علی نبینه بمون که من غریبم تویی فقط حبیبم پناهمو طبیبم بمون قرار حیدر......... با همه درد وسوز غمت،داری بازم هوای حسین روضه ی وقت رفتن توست،پیرهن کربلای حسین گفتی به زینبت که حسین،تنها میره به سوی عدو وقت وداع تو از طرفم ، بوسه بزن به زیر گلو به وقت رفتن گودال از گلا پرستاری کن روی تل عزاداری کن نزار کسی ببینه چکمه ی روی سینه سر گل مدینه..... امون زقلب زینب...... علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) حضرت زهرا (س) زمینه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir/ 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 نشستم روی خاکِ آرزوهایم بغل کردم خیالی از مزارت را اگر چه قابِ این خاک از تنت خالی‌ست نسیم آورده از مقتل غبارت را اگر سوسوی چشمان ترم کم شد اگر تسبیحِ تربت خیسِ اشکم شد نشستم می‌شمارم با نفس‌هایم شمارِ زخم‌های بی‌شمارت را شنیدم پَر زدی دستت زمین افتاد تو بالا رفتی و ام‌البنین افتاد به عرشِ خیمه‌ها با مشک می‌رفتی که تیری آرزوی آب‌دارت را ... زد و بی‌آرزو بر خاک افتادی تن خود را به دستِ نیزه‌ها دادی صدای نوحه‌ی "ادرک اخایت" گفت زیارت کرده زهرا نیزه‌زارت را کنار رود، اما تشنه لب بودی به جای آب، سقای ادب بودی تو دریازاده‌ای؛ هر چند بی‌آبی نمی‌سنجند، با مشکت عیارت را اگر می‌شد به جایت آب می‌بُردم به جای قلبِ مشکت تیر می‌خوردم به پای آرزوهای تو می‌مردم نمی‌دیدم نگاهِ شرمسارت را اگر می‌شد به جنگِ تیر می‌رفتم به زیر کوهی از شمشیر می‌رفتم که حتی نشکند آیینه‌ی چشمت نبیند هیچ سنگی انکسارت را به من پیکِ اجل نزدیک شد رفتی تمام آسمان تاریک شد رفتی شده "ام‌ُّالقَمر"؛ "ام‌ُّالبُکا" بی تو ببین ای ماه، ابرِ در مدارت را اگر چه قدّم از داغت خمید آخر ولی مادر به رویایش رسید آخر که شد ام‌البنین "ام‌الشهید" آخر ببر حالا کنارت داغدارت را رضا قاسمی حضرت ام البنین (س) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir/ 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
فاطمه ام ابیها وقتی گل ابناء آدم را سرشتند.. ما را گدای حضرت زهرا نوشتند گدایان زهرا، غلامان مولا، اهل بهشتند ۲ جز او کسی حرف پیمبر را نفهمید جز او مدینه قدر حیدر را نفهمید میزند پیغمبر ما/ بوسه بر دستان زهرا فاطمه ام ابیها بند دوم: زهرا فقط زهراست، مثلش در بشر نیست جز او کسی پای علی اهل خطر نیست خرید عشق او را، خریدی که غیر از، سود دوسر نیست۲ عصاره ی وصیت زهرا همین است مولا فقط حیدر امیرالمومنین است گفت پیمبر کیست زهرا/ سرور زنهای دنیا فاطمه ام ابیها بند سوم: در بین زنهای دو عالم بهترین است کفو علی در آسمانها و زمین است همین بس که ما را، نخ چادر او، حصن حصین است۲ با اذن زهرا روضه و هیئت گرفتم من درب این خانه فقط حاجت گرفتم هست علی بابا و زهرا/ مادر ما سینه زنها فاطمه ام ابیها مظاهر کثیری نژاد
شور حضرت زهرا س مگه میشه تو رو داشته باشم و توی دنیا حس کنم که بی کسم با تو روزگارمو می سازم و بی تو تووو دنیا می گیره نفسم نفسم بنده به هر، نفس سینه زنات چشمه ی حیاتمه، اشک چشم نوکرات جوونیم ناقابله، جونمم میدم برات مادر حرم، سایه ی سرم تا تو رو دارم مادر در پناه تو، با نگاه تو غصه ندارم مادر امنا زهرا خدا دوستم داره که محبتت روزیِ ارثیِ خونوادمه آرزومه پسرم خادمت و دخترم توو روضه باشه خادمه تووی قلب نوکرات، اگه حب حیدره اگه اسم بچه هات، دلامون رو می بره این همه ش از اثره، شیر پاک مادره نوکرتم و، نوکراتونو مثل شما دوس دارم پای علی و، پرچم علی شاهرگمو می ذارم امنا زهرا اثر هیچ چیزی توی زندگی مثه یه دعای مادرونه نیس تو دعا کنی نشد نداره که مرگمو میون روضه بنویس بنویس که مدفنم، بشه خاک کربلا مثل اربابم حسین، کفنم شه بوریا الهی که خاک بشم، زیر پای زائرا تا نفسی هس، ممنونم از این لطفی که به من کردی عاقبتمو، ختمِ به حسین ختمِ به حسن کردی امنا زهرا وحید محمدی
حضرت زهرا(س) نوحه سبک سنتی امشب علی گیرد ز غم نشانه شوید تن زهرای خود شبانه دیده اش ، غرقه خون چهره اش ، لاله گون گرید ز داغ همسر خود بر حال یاس پرپر خود یا فاطمه اُم ابیها..... امشب علی با قلب زار و خسته دستش رسد بر بازوی شکسته می کند ، ناله ها بر لبش ، این صدا ای هستی ام زهرا مرو تو صدیقه کبری مرو تو یاا فاطمه اُم ابیها..... امشب علی می جوشد اشک و آهش بر چهره ی زهرا فتد نگاهش می شود ، دیده تر زین عزا ، خون جگر گوید که ای یار شهیده با رفتنت قدم خمیده یا فاطمه اُم آبی‌ها..... مولا علی با قلب پاره پاره طفلان کنند این صحنه را نظاره جملگی ، بی معین خسته و ، دل غمین از داغ مادر بی قرارند جز ناله و شیون ندارند یا فاطمه اُم ابیها..... ** محمود تاری «یاسر» 
شِکسته قامَتی اِی یارِ نیمه جانِ علی چه بی فُروغ شُدی، ماهِ آسمانِ علی مَرا به خاک نشانده، قَدِ هِلالیِ تو گِرِفته سوسوی چَشمانِ تو، تَوانِ علی نَفَس نَفَس زَنی و ذَرّه ذَرّه آب شَوی چه زود پیر شُدی، هَمسَرِ جَوانِ علی سه ماه شد، که سُخَن با عَلی نِمی گویی سه ماه شد، که نَدادی رُخَت نِشانِ علی هَمیشه بَستَرَت اَز بَرگهای لاله پُر اَست گُلِ خَزان زده ی سُرخِ بوستانِ علی کَسی سُراغِ تو را اَز عَلی نِمی گیرَد مَدینه، مَرگ کُند آرزو، به "جانِ علی" گِرِفته اَم زِ غریبی، دو زانویَم به بَغَل که تاب آوَرَد این داغِ بی کَرانِ علی؟ اَگَر چه بِینِ خُسوفی، هَنوز ماهِ مَنی بِتاب بَر مَن و بَر این سِتارگانِ علی بیا و این دَم آخَر، بَرای دِلخوشی ام بَخند تا که نَمُردَم، بِخَند جانِ علی شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
فاطمیه شهادت امشب علی گیرد ز غم نشانه شوید تن زهرای خود شبانه دیده اش ، غرقه خون چهره اش ، لاله گون گرید ز داغ همسر خود بر حال یاس پرپر خود یا فاطمه اُم ابیها..... امشب علی با قلب زار و خسته دستش رسد بر بازوی شکسته می کند ، ناله ها بر لبش ، این صدا ای هستی ام زهرا مرو تو صدیقه کبری مرو تو یاا فاطمه اُم ابیها..... امشب علی می جوشد اشک و آهش بر چهره ی زهرا فتد نگاهش می شود ، دیده تر زین عزا ، خون جگر گوید که ای یار شهیده با رفتنت قدم خمیده یا فاطمه اُم آبی‌ها..... مولا علی با قلب پاره پاره طفلان کنند این صحنه را نظاره جملگی ، بی معین خسته و ، دل غمین از داغ مادر بی قرارند جز ناله و شیون ندارند یا فاطمه اُم ابیها..... ** محمود تاری «یاسر»
حضرت زهرا(س) نوحه مادر عاشقان، فاطمه آبروی جهان، فاطمه عطر نابی که جاری شده در تمام اذان فاطمه تو ماهی که پشت ابری تو خورشید روگرفته تویی که موج بلاها کنارت پهلو گرفته تو جان مصطفایی شهید مرتضایی «یا زهرا ای شفیع شیعیان در هر دوعالم» بند دوم در کنار علی مانده ای گرچه آتش به جانت زنند جان فدای ولی میکنی گرچه زخمزبانت زنند خوشا راه فاطمیون که جان با ذکر تو دادند به راه خونخواهی تو سلیمانیها زیادند تو جان مصطفایی شهید مرتضایی «یا زهرا ای شفیع شیعیان در هر دوعالم» بندسوم هرکجا روضه ی فاطمه ست عطر مهدی میاید از آن همچنان از غم مادر است گریه های امام زمان هنوز ای پهلو شکسته دعایت پشت سر ماست ز طوفان ها غم نداریم که فرزندت، رهبر ماست تو جان مصطفایی شهید مرتضایی یا زهرا ای شفیع شیعیان در هر دوعالم» میلاد عرفان پور
حضرت زهرا(س) روضه در راه عشق باید آماده ی بلا بود آغوش خار ، مزدِ طفل برهنه پا بود دندان به کارِ یکی از صد گره نیامد در کوی نیکنامان ، گریه گره گشا بود انگار در زدن را از سائلان گرفتند در را زدن تمام سرمایه‌ی گدا بود ای آخرت ! وفا کن ، با ما شکسته دل ها با ما شکسته دل‌ها دنیا که بی وفا بود یک عمر آه و نفرین ، از این و آن شنیدم تنها به جرم اینکه نفرین من دعا بود دیشب برای مردم تا صبح گریه کردم ای کاش یک نفر هم دیشب به فکر ما بود من هیچ شکوه ای از بیگانگان ندارم آنکه به حال و روزم خندید آشنا بود تا قبر بردنم را همسایه هم نفهمید از بسکه مردن من، چون شمع ، بی صدا بود در هر گذر من و دل از خوبی تو گفتیم گر شهر عاشقت شد ، تقصیر ما دو تا بود از بسکه قطره قطره بر پای تو چکیدم تابوت من سبک تر حتی ز بوریا بود ای دست ! روی خورشید من نشستی اما آنچه سیاه کردی روز سفید ما بود ای کاش می شکستند این دست دیگرم را اما به جای این دست آن دست بسته وا بود امروز را نبینید ، این بی حیا لگد زد دیروز پشت این در جمعیت گدا بود ای کاش ماجرا را حیدر ندیده باشد وقتی سرم به در خورد ، فضه ! علی کجا بود ؟!! با کفش های خاکی در خانه ام قدم زد آن خانه ای که فرشش تنها جهاز ما بود رفتم برای مردم حجت تمام کردم : آن را که می کشیدید او حجت خدا بود آن شیر را که دیدم قلبم به درد آمد حیدر برهنه سر بود ، حیدر برهنه پا بود شاعر: علی اکبر لطیفیان
حضرت زهرا(س) زمینه مادر به فدای تو ای مادر بی حرم مادر یه بارم که شده صدام کن پسرم مادر مادر به پره چادرت گره خورده دلم مادر فقیرم یتیمم اسیرم سائلم مادر روزی عالم تو دستاته مایه فخر و مباهاته گردن بند تو با تو رقم خورد سرنوشتم ای همه هستم ای بهشتم یک لبخند تو تو ازم راضی باشی خدا ازم راضیه سلام الله علیکِ ایتهاالمرضیه **** مادر امید اول و آخری واسه من مادر اسم تو شده ذکر مقدس من مادر مادر چراغ خونه زندگی منی مادر بارون رحمت بندگی منی مادر سایه لطفت بی کرونه ممنونم ای مادر نمونه ای آرامشم هر باری که اشکامو دیدی دل شکستمو خریدی فداتون بشم هوامو داری مادر نگاه تو مرهمه سلام الله علیکِ ایتهاالعالِمه **** مادر عمریه که منم زیر دین تو ام مادر نوکر خونه زاد حسین تو ام مادر مادر من از دست تو حاجتمو میگیرم مادر یه روزی برای حسینت میمیرم مادر دنیا نشون داده همیشه مثه حسین هیچکی نمیشه یار با وفا پشت سرم دعای خیرش من یاری ندارم بغیرش توی سختیا گدا جز خونه تو کجا رو داره بره سلام الله علیکِ ایتهاالطاهره
حضرت زهرا(س) روضه در بین بستری و مداوا نمی شوی بانوی آسمانی من! پا نمی شوی!؟ برخیز ای شکوفه ی باغ بهاری ام برخیز ای توسلِ شب‌زنده‌داری ام برخیز و حال و روز مرا روبه راه کُن با چشم کَم سوی‌ات به علی هم نگاه کُن زهرِ بدونِ یارشدن را چشیده ام من کم محلی از همه ی شهر دیده‌ام تنها تو اعتنا به کلامم کُنی بس است جای تمام شهر سلامم کُنی بس است برخاستی و شد پُر خون جای پیکرت آلاله کاشتی وسط باغ بسترت خونابه را به ورطه ی سیلاب می کِشی این رختخواب را چِقَدَر آب می کِشی! مَرهَم به پیش زخم تنت سد نمی شود ردِّ غلافِ بازوی تو رد نمی شود دردت به جانِ من..،تو قنوتِ دُعا نگیر با دستِ بی تعادل خود رَبَّنا نگیر حجم غم تو در دل من بی حساب شد آن بانویِ رشیده‌ی من آبِ آب شد ثانیه های رفتن تو تند می شود دارد نفس نفس زدنت کُند می شود با سنگ،شیشه ی دل من را محک زدند آئینه ی مرا وسط کوچه چک زدند در کوچه..،خاک بوی لباس تو را گرفت آن تکّه‌گوشوارِ تو را مجتبی گرفت مهتابِ من سری به دلِ شب نمی زنی!؟ شانه به زلف درهم زینب نمی زنی!؟ گیسوی پُر گره شده را غرق بوس کن زهرا بمان و زینبمان را عروس کن خانُم!دعای رفتَنَت از خانه زود بود خانُم!سه ماه آخرِ عمرت کبود بود آه اِی کتاب عشق که بندت گسسته شد آه ای کبوتری که پر تو شکسته شد لطفاً بمان و ترک نکن اهل لانه را بگذار روبه راه کنم وضع خانه را من آن دری که بر سر تو خورد..،می کَنم آن میخ کج که بر پر تو خورد..،می کَنم ای خانه دارِ عرش! سرت درد می کند جارو نزن‌..،تمام پرت درد می کند این آسیا ست گریه نموده به حال تو دستاسِ خانه سُرخ شد از شرمِ بال تو دست از کفن بشوی و علی را کفن نکن این قدر خون به قلبِ حسین و حسن نکن بی تو حسین چشم به خوابی نمی بَرَد این تشنه! لب به کاسه ی آبی نمی برد باشد..،برو..،محل نده زهرا به اشک و آه باشد..،قرار و وعده ی ما بین قتلگاه بردیا محمدی
       این بار چندم است کفن باز میکنم دارم به این بهانه تو را ناز میکنم پلکی تبسمی نفسی یا شکایتی باشد بخواب فاطمه هر طور راحتی باشد برو ولی جگرم را نگاه کن پشتم شکسته ای کمرم را نگاه کن برخیز باز چاره‌ درد مرا بده برخیز و دستمال نبرد مرا بده مثل قدیم پشت سرم آب را بریز جای علی تو بر جگرم آب را بریز این بار چندم است کفن باز میکنم دارم به این بهانه تو را ناز میکنم داریم مثل سوز خزان گریه میکنیم با آستین بین دهان گریه میکنیم دارم به دوش خویش دو تابوت میکشم دستی به زخم گوشه‌ اَبروت میکشم این مرد کوه بود که درهم شکسته شد دیدم که هفت جای تو با هم شکسته شد تو غرق زخم رفتی و حیدر تمام کرد امروز بی تو فاتح خیبر تمام کرد دارند بچه ها همه از دست میروند خواهر تمام کرد برادر تمام کرد پیش حسن حسین به زانو نشسته است وقتی به گریه گفت که مادر تمام کرد دیدم که قاتلت اثر ضرب خویش را با چوب های شعله ور در تمام کرد وای از غلاف زخمش از اول عجیب بود وای از مغیره کار خود آخر تمام کرد روز دوشنبه بود به آتش شروع کرد روز دهم به ضربه‌ خنجر تمام کرد این بار چندم است کفن باز میکنم دارم به این بهانه تو را ناز میکنم شاعر: حسن لطفی
مدح حضرت زهرا س تار موی فاطمه بیش از بهای عالم است دختر خیر البشر خیر النّسای عالم است  در کدامین مکتب و مذهب بود مانند او مدّعی، مانند زهرا در کجای عالم است  فاطمه یعنی گل گلهای جنّات نعیم  منتشر عطر وجودش در فضای عالم است  ای که می گوئی صفا در عالم ایجاد نیست فاطمه از اول عالم صفای عالم است فاطمه یعنی جهان آفرینش را سبب گر نباشد کفر، گویم او خدای عالم است گر همای رحمت عالم علیّ مرتضی است فاطمه بنت الهدی فرّ همای عالم است گر علی کشتی دین را ناخدایی می کند  فاطمه نوح علی و ناخدای عالم است کیمیای عشق یعنی دوست با اهل بیت عشق مولا مهر زهرا کیمیای عالم است صوت حق را از گلوی فاطمه باید شنید فاطمه گلبانگ آزادی برای عالم است جام جم در دیده ی زهرا ندارد جلوه ای بقعه ی محراب او قبله نمای عالم است انبیا و اولیا مشکل گشا هستند و لیک پنجه های فاطمه مشکل گشای عالم است در مدینه فاطمه دارد محقّر خانه ای آستان فاطمه دارالشِّفای عالم است بین قبر و منبر طاها مطهّر روضه ای است آن مبارک روضه هم دارالولای عالم است سفره ی اهل ریا باب دل خوش زاد نیست بیت زهرا بهترین سفره سرای عالم است سیدحسن خوشزاد
ای کشتی شکسته که پهلو گرفته ای برگو چرا تودست به پهلو گرفته ای گل را خدا برای سرور آفریده است ای گل چرا به غصه وغم خو گرفته ای گاهی زدرد شانه زدل آه می کشی گاهی زدرد، دست به بازو گرفته ای ازماجرای کوچه نگفتی به من بگو اکنون چرا زمحرم خود رو گرفته ای دیوار گشته است عصای تو باز هم بینم که دست برسر زانو گرفته ای دیشب نماز نافله ی تو نشسته بود دیدم که دست خویش به پهلو گرفته ای هرگه که دربه روی علی باز می کنی خوشحال می شوم که تو نیرو گرفته ای رنگی زداغ گرکه «وفایی» به شعر توست چون لاله ها زباغ ولا بوگرفته ای شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
درون سینه ام ز داغ او فقط غم است و بس بدون عشق فاطمه جهان جهنم است و بس تمام دلخوشی ما در این دو روز بی وفا همین دو قطره اشک زیر رقص پرچم است و بس ملک اسیر روی او بشر فقیر کوی او تبسمش دلیل خلق کل عالم است و بس به بانوان پاکدل به هرچه زن که خلق شد بگو فقط فرشته علی مکرمه ست و بس چه شد میان کوچه گم نمود راه خانه را همانکه محرم دل رسول خاتم است و بس تلاش کرد رو بگیرد از علی ولی نشد تمام روضه در همین دو خط مجسم است و بس خدا کند که عاقبت به خیر فاطمه شوم نگاه او به درد کل خلق مرهم است و بس شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به خود گفتند پیمان عداوت بسته خواهد شد و با این عقده دستان ولایت بسته خواهد شد خیال خامشان این بود اگر در را بسوزانند به روی خلق دیگر باب رحمت بسته خواهد شد دری که شأن آن “لا تقنطوا من رحمة الله” است به رأفت باز می‌گردد به غفلت بسته خواهد شد زمین افتاد بین کوچه بانویی که در محشر به یک نیمه نگاهش بار خلقت بسته خواهد شد نمی‌دانست میخ در چه زخمی را به پهلو زد که در شام غریبان هم به زحمت بسته خواهد شد گره می‌زد به دست مرتضی و خوب می‌دانست که چشم بخت عالم تا قیامت بسته خواهد شد علی مامور بر صبر است، بی پروا بزن قنفذ! که در این کوچه حتی دست غیرت بسته خواهد شد فدای چشم‌های نیمه جانی که در این ایام به ندرت باز می‌گردد به سرعت بسته خواهد شد اگر بستند دستان علی را بین آن کوچه دو دست دخترش هم در اسارت بسته خواهد شد شاعر: ‏ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
یارب! کمکش کن نَکِشد کار به دیوار ای کاش نگیرد پرِ دلدار به دیوار مسمار، اگر داغ شد ای کاش خدایا_ بر او، نه ... اصابت کند این بار به دیوار در خورد به دیوار ... امان از ستم و جور نفرین به شرر، لعنتِ بسیار به دیوار یک ضربه به او خورد، جهان از نفس افتاد یک‌بار به در خورد، دگر بار به دیوار از داغِ پرستو، کمرِ عرش دوتا شد بگذاشته سر، حیدرکرار به دیوار از بازوی خونینِ شقایق، چه بگویم؟ مانده‌ست هنوز آن‌همه آثار به دیوار ... لطفش به همه شامل و عمری‌ست که بوده او با همه، همسایه‌ی دیوار به دیوار شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای که پیش از خلقت خود امتحان پس‌داده‌ای از ازل -آری- برای سوختن آماده‌ای "بَضعَةٌ مِنّی" شدی یعنی خودِ پیغمبری شأن تو این نیست که تنها پیمبرزاده‌ای "بَضعَةٌ مِنّی" شدی یعنی تو هم روز اَلَست اولین فردی که فریاد "بَلَی" سرداده‌ای فوق عصمت، فوق باور، فوق درک انبیا فوق هر تعریفی و توصیف، فوق‌العاده‌ای ای که عرش از چادرت حاجت تمنا می‌کند از چه سرکردی جهان را با حصیر ساده‌ای؟ درد پهلو، زخم بازو داری اما همچنان با قنوت گریه‌هایت بر سر سجاده‌ای مادر سادات! تنها مادر سادات نه مادر دلسوز هر مرد و زن آزاده‌ای بغض تلخی در گلوی ماست تا روز ابد از همان روزی که تو در بسترت افتاده‌ای لیلةالقدر انتظار دیدنت را می‌کشد مطلع‌الفجر تماشایی! کجای جاده‌ای؟ شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تو هم تا نفس داشتی سوختی تو هم پشت در پابه پام اومدی ولی آرزو داشتم لااقل میموندی و مادر صدام میزدی نذاشتن که حتی به دنیا بیای نذاشتن ولی تو مسیح منی نشد آخرش هم ببینیم که شبیه علی یا شبیه منی چقد زینبم آرزو داشت که داداش محسنش رو ببینه ..نشد میدونی حسینم چقد دوس داشت پا گهواره ی  تو بشینه ... نشد تو هم بی نشونی مث مادرت نه..قدرت واسه هیشکی معلوم نیست اینم حکمت با علی بودنه کی عشقش علی هستو مظلوم نیست   تا دیدی درو بالگد میزنن تا دیدی غریبم ، شدی غیرتی تو هم سنگ عشقو به سینه ت زدی ولی آه...میخ در لعنتی   بمونه واسه بعد حرفای سخت بمونه واسه چند سال دیگه واسه روزی که صحبت کربلاس تو خیمه یه مادر به بچه ش میگه عزیزم میخام روسفیدم کنی برو هرچی دارم فدای حسین نذاری بگن که بابات بی کسه گلوتو سپر کن برای حسین   سه تا میخ در یا سه شعبه ...چی بود یکی گفت پسر رو نشونه بگیر علی اصغر اونروز محسن شدو رباب پیش زهرا نشد سر به زیر شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
پای تو اهل بکا کم میارن صائبا محتشما کم میارن واسه تو شعر و قصیده کم میگن واسه مدحت شعرا کم میارن طبع شعر تازشو باید بده فیض بی اندازشو باید بده هرکسی مدح تورو میخواد بگه فاطمه اجازشو باید بده مردمو همش مردد میکنن بخدا به خودشون بد میکنن دکترای قلابی میشینن و.. با دروغ مقامتو رد میکنن در شلوغی سپر فاطمه ای خنکای جگر فاطمه ای هم حسینی واسه ما هم حسنی سومین گل پسر فاطمه ای بذر روسیاهی کاشتی واسشون ضربه های سختی داشتی واسشون تورو با لگد گذاشتن بین در تو هم آبرو نذاشتی واسشون بغض تو صدای اهل بیت شدی غم آشنای اهل بیت شدی جون دادی تا که ولایت بمونه یک تنه فدای اهل بیت شدی کار ما تو این شبا با محسنه سیر عرفانی ما تا محسنه تپش قلب تموم شیعه ها " یاحسین" و "یا حسن" "یا محسنه" کاش همه واسه تو زحمت بکشیم طعنه بشنویم ریاضت بکشیم نکنه روز قیامت که میاد از بابات علی خجالت بکشیم.. خون به قلب هرچی دشمن میکنیم چراغ روضتو روشن میکنیم ما برای محسنیه پا میشیم مشکی فاطمیه تن میکنیم حجت الله و سر گذر زدن پیش چشمای علی به در زدن اول ربیع که تبریک نداره مادر مارو چهل نفر زدن.. شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آیات قرآن یک به یک آیات زهراست آیینه دنیا تماماً مات زهراست از پای تا سر فاطمه تنها علی بود اثبات مولا در غدیر اثبات زهراست دستاس عالم را به دستش داده بودند هستی سراسر مملو از ذرات زهراست ما که به جای خود پیمبر هم وجودش از برکت مولا و از برکات زهراست تا پای جان پای علی باشید آری این از سفارش ها و تاکیدات زهراست می سوخت پای بسترش مولا که چون شمع می دید دیگر آخرین ساعات زهراست نان پخت روز آخری با حال زارش اینها فقط یک گوشه از حالات زهراست ** چیزی که کامل می کند دین را نماز است آن هم که اکمالش به تسبیحات زهراست شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
. بسم الله الرحمن الرحیم بالا صدای گریه از عرش معلّی می‌رود بالا همین که نیمه‌شب‌ها دست زهرا می‌رود بالا یکی از پلک‌های زخمی‌أش با دیدن حیدر به زحمت _تا کند او را تماشا_ می‌رود بالا گمانم مرکز ثقل زمین را شعله‌ها سوزاند که آتش از در و دیوار دنیا می‌رود بالا هنوز از ماجرای کوچه‌ها شرمنده‌اش هستند اگر دیوارها کج تا ثریا می‌رود بالا تمام هستی خود را گرفته روی دست، انگار که روی شانه‌ها تابوت مولا می‌رود بالا سوال این است؛ قاتل کیست؟ اما در جواب آن فقط هر آینه دیوار حاشا می‌رود بالا شفیع محشر خود را در اوج کینه سوزاندند که دود آتش امروز، فردا می‌رود بالا به لب در هر قنوت آوای "أَینَ‌المُنتَقِم؟" داریم که دست لطف مادر نیز با ما می‌رود بالا حضرت سلام الله علیها
در سوخت و با ضرب پا از جا در آمد از پشت در ناگه صدای مادر آمد طوری صدا زد فاطمه: "فضه خُذینی" آه از نهاد فاتح خیبر بر آمد فضه سراسیمه به روی خاک افتاد وقتی به سوی دختر پیغمبر آمد زخمش نشد کهنه دو ماه و نیم اصلا میخِ دری که از تن زهرا در آمد مجروح بود اما علی را که کشیدند زهرا برای جنگ با یک لشگر آمد با چشم خیسش مرتضی در کوچه می دید ریحانه اش با قد خم در معبر آمد قنفذ غلافش را چنان بر بازویش زد عمر کم زهرا از آن ضربه سر آمد هر ماتمی را دید مادر در مدینه در شام و در کوفه سراغ دختر آمد زینب فقط گریان داغ مادرش بود هر جا که بوی هیزم و خاکستر آمد حتی زمانی که به روی خاک افتاد یا آن زمان که شعله سوی معجر آمد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e