💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_جواد__ع__سرود
آمده دو نور ، آمده دو جان
دلبر ارباب ، یوسف سلطان
هم ولادت گل پیغمبر است
هم ولادت علیّ اصغر است
ای بر همه عالم ولی
یا محمد بن علی
جان ما فدای نامت یا جواد
دم به دم کنم سلامت یا جواد
زنده هر دل از کلامت یا جواد
عالمی بود غلامت یا جواد
سیدی یا سیدی یبن الزهرا
**
ای به باغ دین ، لاله خوش بو
یاس و ریحان ، ضامن آهو
آمدی وآل طاها خوشحالند
بر تو و ماه جمالت می بالند
بر لطف تو ما خوشدلیم
تو جوادی ما سائلیم
ما که دل به جود تو بستیم آقا
بنده ولای تو هستیم آقا
سائل خاکی باب المرادیم
بر سر راه تو بنشستیم آقا
سیدی یا سیدی یبن الزهرا
**
آیه ی کوثر ، یا علی اصغر
اکبر دیگر ، یا علی اصغر
تو به سینه درّ نایاب مایی
سومین علی ارباب مایی
سال دیگر قرار ما ماه رجب کرببلا
ای گلی که داری عطر جاویدان
میکنیم به راه عشقت بذل جان
کن دعا که نذر راه تو شویم
با ظهور حضرت صاحب زمان
ای به شام دل سحر علی اصغر
****
شاعر: حاج امیر عباسی
امام جواد (ع)
سرود
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
#امام_هادی_النقی_ع_شهادت
سهم من از مصیبت جدم حساب شد
پایم همینکه باز به بزم شراب شد
@hosenih
مردانه بود بزمُ دلم یاد عمه سوخت
دیدم چقدر عمه ام آنجا عذاب شد
بسیار گریه کردم از این غصه که چرا
ناموس کبریا به کنیزی خطاب شد
میخواند جد من به لبش آیه های نور
افسوس خیزران به لب او جواب شد
تشتِ زر و شراب و سر و کینه ی یزید
اینها دلیل رفتنِ تاب از رباب شد
@hosenih
وای از دمی که با کمک چادر رباب
راس عزیز فاطمه پاک از شراب شد
شاعر: #محمدجواد_مطیع_ها
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_هادی_النقی_ع_شهادت
نمی دیدند غیر از التهاب و اضطراب آنجا
در یک خانه وا شد بارِ دیگر با شتاب آنجا
امام شیعه را با دستهای بسته می بردند
دوباره باز شد در کوچه ها پای طناب آنجا
کجا خانِ صَعالیک است شأن حضرت هادی
از این غم شد دل صدیقه کبری کباب آنجا
@hosenih
به هر صورت امام شیعه را تحقیر میکردند
تعارف شد به جان شیعیان جامشراب آنجا
علی الظاهر دوشنبه زهر جانش را گرفت اما
لبش تر شد خدا را شکر با یک جرعه آب آنجا
امام عسکری آمد نمازی خواند و دفنش کرد
تن او را سه روز و شب نسوزاند آفتاب آنجا
اگرچه زهر جانسوز است اما لااقل دیگر
محاسن را نکرد از خون پیشانی خضاب آنجا
@hosenih
نشد بی حرمتی هرگز به اهل خانه بعد از او
نشد توهین به فرزند و زن و ناموس باب آنجا
خدا را شکر بین این همه آدم نبود ای دل
یکی مثل علی اصغر یکی مثل رباب آنجا
.
.
.
«جوان حضرت هادی به بالینش رسید اینجا
جوانش دست و پا زد سید اهل شباب آنجا»
شاعر: #محمود_یوسفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_هادی_النقی_ع_شهادت
مشیتِ ازلی هر چه را اراده کند
به حکمِ نافذِ خود، حکمتش پیاده کند
اگر بناست که غیبت به قرنها برسد
و هجرِ ما به همه شیعیان ما برسد
ز قبلِ غیبتِ مهدی، فراق لازم بود
و این فراق به شهر عراق لازم بود
@hosenih
برای آنکه شود شیعه زود آماده...
که بهر دوره ی غیبت نبود آماده...
دگر میانِ اَعاظم شروع شد غیبت
ز عصرِ موسیِ کاظم شروع شد غیبت
سپس امامِ دگر از وطن عزیمت کرد
که از مدینه رضا، سوی طوس هجرت کرد
پس از جوادالائمه چو نوبت من شد
برای من پِیِ تبعیدِ سخت، دشمن شد
من از حضور و ظهورِ عیان، شدم محروم
دگر ز رابطه با شیعیان، شدم محروم
مرا ز شهر مدینه به سامرا بردند
به شهر سامره با چند ماجرا بردند
به شهر سامره اَم، "سُرّ مَن رَآ" که نبود
به پادگان! نظامی چه دردها که نبود
مرا به گوشه ی آن پادگان که جا دادند
نگاهبانِ بسی بی حیا بما دادند
گهی بدونِ اجازه به خانه می آمد
گهی ز بامِ حریمم شبانه می آمد
مرا سوی متوکل، وفور میبردند
گهی به بزمِ شرابش به زور میبردند
در آن شبی که مرا میکشید، در یادم
به فکرِ بزم شرابِ یزید افتادم
بیاد غربتِ آن عمه های مظلومه
بیاد عمه سکینه که بود مغمومه
سرِ پدر چو به طشت طلا زیارت کرد
به طعنه دشمنِ شامی به او جسارت کرد
نه آلِ عصمتِ حق را عزیز میخواندند
که جمله فاطمیون را کنیز میخواندند
در آن میانه بسی ازدحام شد در شام
حریمِ فاطمه بی احترام شد در شام
@hosenih
چو رَاسِ جدّ غریبم کمی تلاوت کرد
یزید بر لب و دندان او جسارت کرد
از این جسارتِ دشمن، قسم به تبعیدم
تمام عمر بیاد حسین گرییدم
قسم به اشکِ ترِ منتقم که می آید
بخواه آن سحرِ منتقم که می آید
شاعر: #محمود_ژولیده
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_هادی_النقی_ع_مدح_و_شهادت
شب بود قبله جا نمازی سوی او داشت
کعبه برای دیدن رویش وضو داشت
رشک ملک بود آن حصیر زیر پایش
هر شب خدا مشتاق صوت ربنایش
قد قامتش با روز شب را کرد محشور
سجاده با هر سجده اش نور علی نور
چشم سیاهش روشنای راه ایمان
هر ناوک مژگان او یک خط قرآن
@hosenih
تسبیح می چرخاندو می چرخید عالم
ارض و سما را رزق می بخشید توام
از خلوتش گرچه دو عالم فیض می برد
اوج مصیبت در دل این شب رقم خورد
ناگاه قومی بی ادب حرمت شکستند
تسبیح فیض خلق را از هم گسستند
از هر طرف حمله بر آن کاشانه کردند
مانند سیلی خانه را ویرانه کردند
نه احترام حرمتش را داشت دشمن
عمامه اش را از سرش برداشت دشمن
پای برهنه سربرهنه در دل شب
بردند او را و فلک در تاب و در تب
خالیست جای فاطمه انگار اینجا
تا که بگیرد باز دامان علی را
می ریخت اشک شرم عالم روی جاده
دشمن سواره بود اما او پیاده
در کوچه های بی کسی او را کشیدند
با هر قدم آه از نهاد او شنیدند
از داغ این غم عالمی در پیچ تاب است
سر منزل این کوچه ها بزم شراب است
بزم شراب اما خبر از خیزران نیست
ناموس او در مجلس نامحرمان نیست
@hosenih
از سامرا برخاست آه شام آن شب
یک سوی صد نا محرم و یک سوی زینب
یک سو، سری بر تشت زر یک سو رقیه
یک سو سراسر خنده و یک سوی گریه
یک سوی چوب خیزران می خورد بر لب
یک سو مزن ظالم به لبها داشت زینب
از بس اسیران را عذاب آن خیزران داد
از تشت آخر سربه روی خاک افتاد
شاعر: #موسی_علیمرادی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_هادی_النقی_ع_مدح_و_شهادت
خبر گریه ی گرفتاران..
میرسد شب به شب به دلداران
این قبیله به فکر ما هستند
پیرشان کرده غصه یاران
نخ تسبیحشان که میچرخد
سرِ پا میشوند بیماران
سر به دیوار اهل بیت زدیم
خوش به احوال سر به دیواران
ما گنهکارهای آلوده
پشتمان گرم شد به غفاران
دل ما تنگ سامرا شده است
ما و آقا و نم نم باران!
ما طلبکار این کریم شدیم
بس که رو داده بر بدهکاران
یوسف سامرا نگاهی کن
ناز بفروش بر خریداران
شیرها پوزه میکشند به پات
تشنه ی کشتن تو خونخواران
اهل عالم غم و محن بس ماست
این که بی کس شده همه کس ماست
@hosenih
گرچه از زهر حال مضطر داشت
به دلش داغهای بدتر داشت
حجره از ناله ی انا العطشان
حال و روزی شبیه محشر داشت
علی بن جواد این آخر
ذره ای خاک کربلا برداشت
آب شرمنده ی لبانش شد
اثر تشنگی به حنجر داشت
انقدر بین حجره می غلطید
جای خونمردگی به پیکر داشت
بعد ازآن مجلس شراب فقط
از غم عمه دیده ی تر داشت
این لباسش اگر چه خاکی شد!
باز آقا لباس دیگر داشت!
گرچه سردرد اذیتش میکرد
هرچه هم بود لااقل سر داشت
دور و بر خنجری به دستی نیست
قاتلش را کجا برابر داشت؟!
دخترش گرچه داغدارش بود
پشت صد پرده بود معجر داشت
روضه من فقط همین جمله ست
پسرش را کنارش آخر داشت
کربلا داغ بر دلم خورده
وای از آن تشنه ی پسر مرده!
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_هادی
#شهادت
تنها غریب ؛بی کس و بی آشیان شدی
تبعیدی مجاور یک پادگان شدی
طوفان غم شکوه بهار تو را گرفت
بیهوده نیست این همه رنگ خزان شدی
آقا! مدینه، سامره فرقی نمیکند
وقتی شبیه مادر خود قد کمان شدی
مانند کوه مانده ای و ایستاده ای
هرچند بارها هدف دشمنان شدی
دیروز گنبد حرمت بر زمین نشست
امروز نیز هجمه ی زخم زبان شدی
سیلی محکمی زده نامت به دشمنان
تو خار چشم طرح زنا زادگان شدی
آقا غرور سینه زنانت شکسته شد
حرمت شکسته ی ستم این و آن شدی
اینک بگو که شیر درآید ز پرده باز
وقتی دوباره سخره ی نا بِخردان شدی
گاهی بلاکش ستم ناروا شدی
گاهی پیاده در پی مرکب روان شدی
گاهی به یاد کرب و بلا گریه کردی و
گاهی کنار قبر خودت روضه خوان شدی
گاهی تو را به مجلس مِی برد دشمنت
پر غصه از تعارف نامحرمان شدی
گیرم تو را به بزم شرابی کشیده اند
کی میهمان طشت زر و خیزران شدی
بزم شراب رفتی و یاور نداشتی
با یاد عمه جان خودت خون فشان شدی
🖋جواد پرچمی
@marsieha
#امام_هادی
#شهادت
تنها امام سامره تنها چه میکنی؟
در کاروان سرای گداها چه میکنی؟
دارم برای رنگِ تنت گریه میکنم
پایِ نفس نفس زدنت گریه میکنم
باور کنیم حرمت تو مستدام بود؟
یا بردن تو بردنِ با احترام بود؟
باور کنیم شأن تو را رَد نکرده است؟
این بد دهانِ شهر به تو بد نکرده است؟
گرد و غبار، روی تو ای یار ریختند
روی سر ِتو از در و دیوار ریختند
مردِ خدا کجا و اینهمه تحقیر وایِ من
بزم شراب و آیه ی تطهیر وایِ من
هرچند بین ره بدنت را کشید و بُرد
دستِ کسی به رویِ زن و بچه ات نخورد
باران نیزه، نیزه نصیب تنت نشد
دست کسی مزاحم پیراهنت نشد
این سینه ات مکان نشست کسی نشد
دیگر سر تو دست به دست کسی نشد
🖋علی اکبر لطیفیان
@marsieha
#امام_هادی
#شهادت
یادتان هست نوشتم که دعا می خواندم
داشتم کنج حرم جامعه را می خواندم
از کلامت چه بگویم که چه با جانم کرد
محکماتِ کلماتِ تو مسلمانم کرد
کلماتی که همه بال و پر پرواز است
مثل آن پنجره که رو به تماشا باز است
کلماتی که پر از رایح? غار حراست
خط به خط جامعه آیین? قرآن خداست
عقل از درک تو لبریز تحیر شده است
لب به لب کاس? ظرفیت من پر شده است
هم? عمر دمادم نسرودیم از تو
قدر درکِ خودمان هم نسرودیم از تو
من که از طبع خودم شکوه مکرر دارم
عرق شرم به پیشانیِ دفتر دارم
شعرهایم همه پژمرد و نگفتم از تو
فصلی از عمر ورق خورد و نگفتم از تو
دل ما کی به تو ایمان فراوان دارد
شیرِ در پرده به چشمان تو ایمان دارد
بیم آن است که ما یک شبه مرداب شویم
رفته رفته نکند جعفر کذاب شویم
تا تو را گم نکنم بین کویر ای باران!
دست خالیِ مرا نیز بگیر ای باران!
من زمین گیرم و وصف تو مرا ممکن نیست
کلماتم کلماتی ست حقیر ای باران!
یاد کرد از دل ما رحمت تو زود به زود
یاد کردیم تو را دیر به دیر ای باران!
نام تو در دل ما بود و هدایت نشدیم
مهربانی کن و نادیده بگیر ای باران!
ما نمردیم که توهین به تو و نام تو شد
ما که از نسل غدیریم، غدیر ای باران!
پسر حضرت دریا! دل ما را دریاب
ما یتیمیم و اسیریم و فقیر ای باران!
سامرا قسمت چشمان عطش خیزم کن
تا تماشا کنمت یک دل سیر ای باران!
بگذارید کمی از غمتان بنویسم
دو سه خط روضه از این درد نهان بنویسم
گریه بر داغ شما عین ثواب است ثواب
بار دیگر پسر فاطمه و بزم شراب
🖋حمید رضا برقعی
@marsieha
#امام_هادی
#شهادت
تمام اهل نظر بر تو التجا بکنند
به نام پاک نقی خاک را طلا بکنند
هنوز بردن نامت کمال بیادبی است
به لفظ "حضرت آقا" تو را صدا بکنند
فرشتهها همه هنگام سجده حیرانند
که رو به قبله و یا رو به سامرا بکنند
چقدر روی دلت زخم کهنه بسیار است
به زهر زخم دلت را چرا دوا بکنند
دوباره یک دو نفر را به کربلا بفرست
که زیر قبه برایت کمی دعا بکنند
خدا کند که شبانه تو را دگر نبرند
ز نام مادرتان لااقل حیا بکنند
خدا کند که غریبانه دست و پا نزنی
ملائک از پرشان فرش دست و پا بکنند
دوباره از لب خشکت سلام میریزد
همینکه روی تو رو سوی کربلا بکنند...
سلام بر بدنی که سه روز بعد آن را
ز دست نیزه گرفته که بوریا بکنند...
🖋محسن حنیفی
@marsieha
.
🍂امام_حسین
واحد_سنگین 🍂
به سبک کربلا اللهم الرزقنا بنی فاطمه خوانده می شود
آی سینه زنها/با دم ِ یا زهرا/همگی بریم به کربلا
به عشق ارباب/با مدد ِ مولا/همگی بریم به کربلا
یا ثارالله/وجیهاً عندا الله/شهید عاشورا/یا حجت َ الله
ذبیح ُ الله/وجیهاً عندالله/نور دل زهرا/یا حجتَ الله
یا حسین یا حسین...
کعبه عصمت/حقیقت رحمت/تو قبله ی اهل ِ/ولایی
مثل شهیدا/دلم میخواد آقا/به راه تو بشم/فدایی
جون من و/پدر و مادر و/همه کَس و کارم/فدای عشقت
آرزومه/که شبیه ِ یک شمع/بسوزم ای آقا/به پای عشقت
یا حسین یا حسین...
غریب مادر/ای یوسف بی سر/ای زینت دوش ِ/ پیغمبر
شبیه لاله/چرا شدی پرپر/ ای زینت دوش ِ/ پیغمبر
محشر شده/ز غم تو بر پا/با ناله ی زهرا/تو آسمونا
ای لب تشنه/ای زخمی دشنه/یا ذبیحَ العشان/غریب و تنها
یا حسین یا حسین...
✍شاعر:حاج_امیر_عباسی
کانال باب الحوائج
اشعار ناب ( مداحی و مولودی ترکی و فارسی)
لینک کانال👇
http://eitaa.com/torkiy
---•••◇🔹️💢🔹️◇•••---
@torkiy
#فاطی
#امام_هادی_النقی_ع_مدح_و_شهادت
خبر گریه ی گرفتاران..
میرسد شب به شب به دلداران
این قبیله به فکر ما هستند
پیرشان کرده غصه یاران
نخ تسبیحشان که میچرخد
سرِ پا میشوند بیماران
سر به دیوار اهل بیت زدیم
خوش به احوال سر به دیواران
ما گنهکارهای آلوده
پشتمان گرم شد به غفاران
دل ما تنگ سامرا شده است
ما و آقا و نم نم باران!
ما طلبکار این کریم شدیم
بس که رو داده بر بدهکاران
یوسف سامرا نگاهی کن
ناز بفروش بر خریداران
شیرها پوزه میکشند به پات
تشنه ی کشتن تو خونخواران
اهل عالم غم و محن بس ماست
این که بی کس شده همه کس ماست
@hosenih
گرچه از زهر حال مضطر داشت
به دلش داغهای بدتر داشت
حجره از ناله ی انا العطشان
حال و روزی شبیه محشر داشت
علی بن جواد این آخر
ذره ای خاک کربلا برداشت
آب شرمنده ی لبانش شد
اثر تشنگی به حنجر داشت
انقدر بین حجره می غلطید
جای خونمردگی به پیکر داشت
بعد ازآن مجلس شراب فقط
از غم عمه دیده ی تر داشت
این لباسش اگر چه خاکی شد!
باز آقا لباس دیگر داشت!
گرچه سردرد اذیتش میکرد
هرچه هم بود لااقل سر داشت
دور و بر خنجری به دستی نیست
قاتلش را کجا برابر داشت؟!
دخترش گرچه داغدارش بود
پشت صد پرده بود معجر داشت
روضه من فقط همین جمله ست
پسرش را کنارش آخر داشت
کربلا داغ بر دلم خورده
وای از آن تشنه ی پسر مرده!
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e