eitaa logo
💚عزیزم حسین💚
3هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
5.1هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجودم عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوا دهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر: @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
ای گنج معرفت به دل سامرا سلام ابن الجواد حضرت ابن الرضا سلام ای چون پدر مطهر و معصوم و متقی ای آسمان علم خدا ایهاالنقی خورشید از تشعشع نورت منوّر است ماه فلک به یُمن حضورت منوّر است در قول و حکم و فعل تو انصاف جاری است باغ کرامت تو همیشه بهاری است گنجینه های علم الهی است در دلت حظِّ حضور می برم امشب ز محفلت نطقت اگر نبود هدایت نداشتیم راهی به آسمان امامت نداشتیم با نور تو درست شده اعتقادمان دادی طریق عرضهء حاجات یادمان فهمانده ای به ما ادب و احترام را طرز چگونه حرف زدن با امام را فهمانده ای که شآن رفیع امام چیست ظرفیت پذیرش فیض مدام چیست لطفت اگر نبود مقرب نمی شدیم در محضر ائمه مودّب نمی شدیم توحید حق به نام شما آب خورده است خضر از وجود جام شما آب خورده است رکن خداشناسی و درهای رحمتید فرزندهای نور و پسرهای رحمتید جز اهل بیت بحر کرم، اصل خیر کیست؟ در این جهان بگو که چهار فصل خیر کیست؟ هر کس که باطنا" به خدا وصل می شود با رحمت نگاه شما وصل می شود کفر است اگر به غیر شما رو زند کسی عشق است اگر کنار تو زانو زند کسی ای سرو سربلند سحرهای سامرا باز است بر گدای تو درهای سامرا ما سائلیم و جای دگر سر نمی زنیم جز خانه شما در دیگر نمی زنیم ما آب و نان به دست شما صرف کرده ایم شاهان شما، تمامی ما نیز بَرده ایم امشب میان عشق شما سیر می کنم از چشم پاکتان طلب خیر می کنم ما را از آن دو چشم شریفت نگاه کن یا هادی الائمه مرا سر به راه کن آقا تلاش کردم و این دل ادب نشد آماده رسیدن ماه رجب نشد باقیِّ عمر را نگرانم چه می شود آماده نیستم رمضانم چه می شود آقا به قلب غمزده فیضی افاضه کن فکری برای برکت این سال تازه کن آغاز سال من نظری کن به حال من بی ارزشم ولی نشوی بی خیال من خیر مرا ندیده کسی، خیره سر شدم در آخر خَطَم به تو محتاج تر شدم امشب ولی به عشق هوایت رسیده ام امشب به قصد گریه برایت رسیده ام آقا شنیده ام که غمت بی شمار بود دور از مدینه بودی و دل بی قرار بود آقا چه ها که از متوکل کشیده ای پای پیاده در دل صحرا دویده ای خسته شدی عرق به جبینت نشسته بود پایت برهنه، ناخن آن هم شکسته بود گاهی تو را به بزم حرامی کشانده اند گاهی تو را میان خرابه نشانده اند جا داده اند بین فقیران چرا تورا؟ بردند بین حلقه شیران چرا تو را؟ شیران که در برابرتان سر گذاشتند بی اذن تو سر از کف پا بر نداشتند آنان که بر امام ارادت نداشتند قاتل برای کشتن تو می گماشتند هر چند زهر غم جگرت را کباب کرد قلب مقدس پسرت را کباب کرد سر را به روی پای حسن می گذاشتی بهر خودت حنوط و کفن می گذاشتی می سوخت پیکر تو ولی خانه ات نسوخت در بین شعله دامن دُردانه ات نسوخت در کربلای جدّ شما غم چکار کرد طفلی نفس بریده از آتش فرار کرد آن خیمه ای که گیسوی حورش طناب بود می سوخت بین آتش و در التهاب بود امشب دلم شکسته و فریاد می زنم با محتشم نشسته و فریاد می زنم ای کشته فتاده به هامون حسین من ای صد دست و پا زده در خون حسین من ای شاه کم سپاه که با خیل اشک و آه افتاده ای به زیر سنان بین قتلگاه جایت کم است پیکر خود را تکان نده مادر رسیده، تشنه لب اینگونه جان نده مجتبی شکریان @deabel
ابر بارانی ام و این شب ها پا به پای غم تو می بارم تشنه ی گریه ام و می خواهم سر به خاک قدمت بگذارم اشک یعنی که درون قلبم باز هم درد زیادی دارم من عزادار گل زهرایم ماتمِ حضرت هادی دارم سامرا گفتم و قلبم لرزید ناگهان پرده ی چشمم تر گشت داغ تصویر حریمی ویران تلخی خاطره هایم برگشت من از احوال حریمت آقا... شدت فاجعه را می خوانم... با دل خسته مفاتیح به دست... خط به خط جامعه را می خوانم... عادت دست شما احسان است... من به دنبال کرم آمده ام... از گدایان قدیمی توٱم... بازهم سمت حرم آمده ام... اینقدر آه نکش می سوزم... از دلم زمزمه بر می خیزد... تا که بر روی زمین می افتی... ناله ی فاطمه بر می خیزد... لحظه ی آخر خود می دیدی مادرت با دل شاکی آمد آه اینبار خدا رحم کند با همان چادر خاکی آمد سرّ مظلومیت نام علی ع غربت شهر چه کرده با تو؟؟ سخت می افتی و برمی خیزی اثر زهر چه کرده با تو؟؟ چشم خونین تو امّا اینبار ... راوی واقعه ی عاشوراست... یاد غم های حسین افتادی... سامراء شعبه ای از کرببلاست... تشنه بودی و پریشان احوال وسط بزم شراب افتادی در همان حین که گریان بودی یاد احوال رباب افتادی زیر لب نوحه کنان می گفتی جای هر تکه کلامی...ای وای زینب و مجلس رقص و شادی عمه و چشم حرامی ای وای همه را گفتم و دیدم قطعاً جمعه ای نور سحر می آید انتقام علوی در راه است عشق با تیغ دو سر می آید اسماعیل شبرنگ @deabel
هادیِ ما که لبش بوی هدایت می دهد هر دَمش در جامعه طعمِ زیارت می دهد هادیِ ما هر سلامِ عشقِ او در جامعه عاشقان را همچنان درسِ ولایت می دهد زائرانش خوب می دانند که دامانِ او هر که آید بر توسل زود حاجت می دهد نور هست و آسمانش جلوه ای جز نور نیست گر چه صحنِ با صفایش بوی غربت می دهد کاش دشمن هم به اعجازش کمی امید داشت اینکه هر تارِ عبایش اذنِ جنت می دهد بس که تلخ و ناگوار است این بلا بر شیعیان سینه را این داغ بر تیغِ جراحت می دهد می رود نخلِ ولا با زهرِ کین امّا ز عشق عالمی را مژده ی شورِ شهادت می دهد نورِ او در چهره ی عالم نخواهد شد خموش داغِ تلخش سینه را گر چه ملالت می دهد این مصیبت قلبِ جدّش را مکدر کرده است بشکند دستی چنین مزدِ رسالت می دهد شالِ غم بر سر کن و بر پا نما شورِ عزا قطره اشکِ روضه اش اجرِ شفاعت می دهد باید از داغِ غمِ آقای مظلومان گریست او که مزد گریه را بر شیعه راحت می دهد سامرا یادآورِ کرببلای غربت است هر کجای شهرِ او بوی مصیبت می دهد سوختی از زهرِ کین راست ولی بر نی نرفت این فقط ما را کمی صبر و صلابت می دهد تل و گودال و رقیه چشم سوی علقمه اشکِ چشمانش عمو را چه خجالت می دهد هستی محرابی @deabel
نام تو را در دفتر خاتم نوشتند هادی نسل حضرت آدم نوشتند ما راه و رسم نوكری را برگزيديم چون كه شما را رهبر عالم نوشتند يک قطره از مدح تو را كه ثبت كردند ديدند بالاتر ز صدها، يم نوشتند هر كس كه از نام شما يک‌بار دم زد نام ورا مداح عيسی دم نوشتند جزو ارادتمندهای روضه‌ی تو شكر خدا كه نام ما را هم نوشتند خوشبخت آن‌هايند كه مست تو هستند بدبخت آن‌هايی كه از تو كم نوشتند از داغ مظلوميتت آقای عالم چشمان ما را چشمه‌ی زمزم نوشتند نام تو را پروردگارت گفته هادی چون در كرامت مثل بابايت جوادی قطعاً مسيحا هم به فرمان تو باشد پای كلاس درس عرفان تو باشد ذكر دعای جامعه زيباست اما زيباترش اينكه در ايوان تو باشد پای دعای جامعه می‌خواهم آقا ابواب ايمان وا به امان تو باشد با يک نگاهت صاحب ملک زمين است آنكس كه يک لحظه پريشان تو باشد وقتی محالّ معرفت الله هستی بايد همه‌عالم سر خوان تو باشد حتی مسيحی‌ها ارادت بر تو دارند اين هم ز الطاف فراوان تو باشد آقا سلاطين جهان را بنده كردی با يک نگاهت بردگان را زنده كردی شكر خدا يک عمر دستم را گرفتی درس كرامت از خود بابا گرفتی اينكه دو عالم روضه‌خوان غربت توست ارثی‌ست كه از غربت مولا گرفتی با يک دمت ارض و سما را زنده كردی تو گوی سبقت از دم عيسا گرفتی ياد رقيه كرده‌ای آن لحظه‌ای كه در اوج غربت در خرابه جا گرفتی وقتی تو را بردند در خان الصعاليک روضه برای زينب كبری گرفتی در زير پايت آسمان از جاش پاشد از بركت تو سامرا عرش خدا شد نامت علی بود و غريبی را چشيدی بار غم و غربت به دوش خود كشيدی صحن و سرای خاكی‌ات اين را به من گفت بعد از شهادت هم تو روز خوش نديدی آقا شنيدم روضه‌خوان ياس بودی با روضه‌های مادرت زهرا خميدی؟ ابن‌الرضايی كه علی بوده‌ست نامت در كوچه‌ها آيا تو هم طعنه شنيدی؟ آيا درِ باغ تو را آتش كشيدند؟ آيا تو هم از دست اين مردم بريدی؟ آيا طناب افتاد دور گردن تو؟ قطعا در آتش همسر خود را نديدی با اينكه تو جان داده‌ای از ظلم و كينه اما امان از روضه‌ی شهر مدينه آتش به روی ياس و نيلوفر كشيدند شعله به باغ سبز پيغمبر كشيدند در جنت الاعلی پيمبر روضه‌خوان شد وقتی قباله از كف مادر كشيدند قلب تمام عرشيان شد پاره پاره شمشيرها را تا كه بر حيدر كشيدند ديگر ملائک لانه‌ها را ترک كردند از بعد زهرا از مدينه پر كشيدند چندی گذشت و در دل گودال خونين بر روی عشق فاطمه خنجر كشيدند وقتی سر بابا به روی نيزه‌ها رفت از دختران بی‌پدر معجر كشيدند بابا ز روی نيزه صدها مست می‌ديد بر صورت اطفال جای دست می‌ديد مهدی نظری @deabel
تب دارترین تب زده‌ی بستر دردم پر سوز‌ترین زمزمه‌ی حنجر دردم رنگ رخ من بر همگان فاش نموده در باغ نبی جلوه‌ی نیلوفر دردم فریاد عطش زد دهن سوخته ام تا ‌تر شد لب خشکیده ام از ساغر دردم جای عرق از چهره‌ی من زهر چکیده پیغامبر خسته دل باور دردم بر زیر گلوی جگرم دشنه کشیدند من کشته‌ی تیغ شرر لشکر دردم آتش فکند بر قد و بالای سپیدار یک ذره‌ی ناچیز ز خاکستر دردم خون گریه کند اختر و مهتاب برایم افلاک شده مستمع منبر دردم وحيد قاسمى @deabel
ای از غم تو بر جگر سنگ شراره وی در همه‌ی عمر ستم دیده هماره سنگینی اندوه تو از کوه فزون تر غم‌های فراوان تو بیرون ز شماره کی مثل تو در حبس ستم بازوی بسته بر قبر خود از جور عدو کرده نظاره تو آیه تطهیری و دشمن به چه جرأت با جام می خود به سویت کرده اشاره از هجر تو باید کمر کوه شود خم جایی که گریبان ولایت شده پاره تا ماه جمالت به دل خاک نهان شد بر چهره ز چشم حسنت ریخت ستاره سوزد جگرم بر تو که با پای پیاده همراه عدو رفتی و او بود سواره از تیغ زبان زخم فراوان به دلت بود کز زهر ز پا تا به سرت سوخت دوباره فوجی پی آزار دلت دست گشودند قومی ز دفاع تو گرفتند کناره «میثم» دگر از این غم جانسوز نگویی کز نوک قلم جای سخن ریخت شراره @deabel
شده ام بر آن که پری زنم به هوات یا علی النقی سفری کنم و سری زنم به سرات یاعلی النقی به هوات تازه کنم نفس، به سرات آیم از این قفس برسم به مأمن آسمان رهات یا علی النقی هله ای قلم تو شروع کن، ز درون درآ و طلوع کن بنویس سردر مشق های سیات یاعلی النقی بنویس دست مِداحتم نرسد به عرش فضائلت شود آب های جهان اگر که دوات یاعلی النقی بنویس اوج کدام دم، برسد به وسعت آن قلم که دمیده جامعه ای بدان جلوات یا علی النقی تو همان تجلّی ایزدی، که به شکل بنده درآمدی و سروده ای غزل از زبان خدات یاعلی النقی و به استناد زیارتت، تو و اهل بیت نبوتت شده اید رب جلی ولی به صفات یاعلی النقی ز عدم وجود درست کن، ز نبود بود درست کن و به شیر جان بده با مسیح نگات یاعلی النقی منم آشنای قدیم تو، ز دیار عبدالعظیم تو که سلام می دهمت به شوق لقات یاعلی النقی نبود به بودن تو غمم، بخدا که حر جهنمم که گرفته ام به ولات برگ برات یاعلی النقی بگذار کعبه ی سامرا، قدمی طواف کنم تورا سر خویش را بزنم به کوی منات یا علی النقی محمدعلی بیابانی @deabel
❣﷽❣ 🥀سینه_زنی_امام_هادی_علیه السلام🥀 ▪️سنتی 🎶سبک: پشت حسین بن علی تا شده واویلاواویلا..... غریب شهر سامرا واویلا واویلا واویلا ای کشته زهر جفا واویلا واویلا واویلا حجّت حق نورُالمبین کشته شد واویلا واویلا إبن الرّضای دوّمین کشته شد واویلا واویلا نور دل خیرالبشر کشته شد واویلا واویلا جدّ امام منتظَر کشته شد واویلا واویلا خراب شد خانه شور و شادی واویلا واویلا گِریَم من از داغ امام هادی واویلا واویلا چو باب و جدّش آن امام مظلوم واویلا واویلا شد عاقبت از زهر کینه مسموم واویلا واویلا
حال و هوای چشم ترت جور دیگری ست ذکر قنوت هر سحرت جور دیگری ست وقتی میان سجده به معراج می پَری پِی می برم که جنس پرت جور دیگری ست حتّی نسیم کویِ تو هم اعتراف کرد عطر بهشتی گذرت جور دیگری ست در سامرا همیشه زیارت لذیذ هست طعم زیارت سحرت جور دیگری ست هادی ترین چراغ هدایت کلام توست. نور چراغ شعله ورت جور دیگری ست این جامعه ز "جامعه" ات رُشد کرده است محصول کِشت پر ثمرت جور دیگری ست درندگان کنار تو آرام می شوند بر روی قلب ها اثرت جور دیگری ست ارباب های ما همگی با سخاوتند امّا عنایت پدرت جور دیگری ست کشکول چشم های مرا پر ز اشک کن حال گدای پُشت درت جور دیگری ست زهری رسید و شمع وجود تو آب شد سوسوی نور مختصرت جور دیگری ست دیگر گُمان کنم جگری هم نمانده چون خون لخته های دور و برت جور دیگری ست او دیده دست و پا زدنت کنج حجره را... آه دمادم پسرت جور دیگری ست شُکر خدا سر از بدن تو جدا نشد شُکر خدا کفن به تنت "بوریا" نشد شکر خدا به پیرهنت نیزه ای نخورد شکر خدا که بر بدنت نیزه ای نخورد پیشانی تو سنگ و عصایی ندیده است آقا!دو پلک شب شکنت نیزه ای نخورد تو دست و پا زدی نه ولی زیر دست و پا بال تو وقت پر زدنت نیزه ای نخورد شکر خدا که دور و بر تو سنان نبود شکر خدا که بر دهنت نیزه ای نخورد عمامه و عبای تو سهم عدو نشد با سُمِّ اسب پیکر تو زیر و رو نشد بردیا محمدی @rozeh_1
راهم بده راهی عرش اعظمت باشم در من بِدَم، خوب است مدیون دمت باشم از کل قرآن فیض "کلب باسط" کافیست تاراه را پیدا کنم تا آدمت باشم بد را بخر با خوب ها! بد نیز دل دارد شاید که من هم بین جنس درهمت باشم هرچند خیلی ها نمی آیند سامرا کاری بکن من جزو زوار کمت باشم از شیرهای برکه این را خوب فهمیدم باید همیشه خاکسار مقدمت باشم آموزگار جامعه دستم به دامانت! اذنی بده تا سوگوار ماتمت باشم ای منتهای حلم ای رکن بلاد ما یا حضرت هادی سلام الله علیک آقا در پادگانی غصه تبعید را داری اندازه یک عمر درد بی دوا داری سربازها خیلی به تو بی حرمتی کردند قدی خم و چشمی تر از آن طعنه ها داری قبر خودت را دیدی و آرام باریدی آقای خوبم غربتی بی انتها داری وقتی به تو ظرف شرابی را تعارف کرد معلوم شد که دشمنانی بی حیا داری خیلی به یاد عمه زینب سوختی آنجا خیلی به دل زخم عمیق از کربلا داری شکرخدا چشمی به ناموست نیوفتاده شکرخدا اهل و عیالی درخفا داری شکرخدا غارت نمیشد پیکرت هرگز عمامه داری پیرهن داری عبا داری نه هیچ کس نیزه به پهلویت فرو کرده نه با تن زخمی ته گودال جا داری نه بی کفن ماندی نه عریان بین صحرایی نه کار با کهنه حصیر روستا داری.. سیدپوریا هاشمی @rozeh_1
نام تو را در دفتر خاتم نوشتند هادی نسل حضرت آدم نوشتند ما راه و رسم نوكری را برگزيديم چون كه شما را رهبر عالم نوشتند يک قطره از مدح تو را كه ثبت كردند ديدند بالاتر ز صدها، يم نوشتند هر كس كه از نام شما يک‌بار دم زد نام ورا مداح عيسی دم نوشتند جزو ارادتمندهای روضه‌ی تو شكر خدا كه نام ما را هم نوشتند خوشبخت آن‌هايند كه مست تو هستند بدبخت آن‌هايی كه از تو كم نوشتند از داغ مظلوميتت آقای عالم چشمان ما را چشمه‌ی زمزم نوشتند نام تو را پروردگارت گفته هادی چون در كرامت مثل بابايت جوادی قطعاً مسيحا هم به فرمان تو باشد پای كلاس درس عرفان تو باشد ذكر دعای جامعه زيباست اما زيباترش اينكه در ايوان تو باشد پای دعای جامعه می‌خواهم آقا ابواب ايمان وا به امان تو باشد با يک نگاهت صاحب ملک زمين است آنكس كه يک لحظه پريشان تو باشد وقتی محالّ معرفت الله هستی بايد همه‌عالم سر خوان تو باشد حتی مسيحی‌ها ارادت بر تو دارند اين هم ز الطاف فراوان تو باشد آقا سلاطين جهان را بنده كردی با يک نگاهت بردگان را زنده كردی شكر خدا يک عمر دستم را گرفتی درس كرامت از خود بابا گرفتی اينكه دو عالم روضه‌خوان غربت توست ارثی‌ست كه از غربت مولا گرفتی با يک دمت ارض و سما را زنده كردی تو گوی سبقت از دم عيسا گرفتی ياد رقيه كرده‌ای آن لحظه‌ای كه در اوج غربت در خرابه جا گرفتی وقتی تو را بردند در خان الصعاليک روضه برای زينب كبری گرفتی در زير پايت آسمان از جاش پاشد از بركت تو سامرا عرش خدا شد نامت علی بود و غريبی را چشيدی بار غم و غربت به دوش خود كشيدی صحن و سرای خاكی‌ات اين را به من گفت بعد از شهادت هم تو روز خوش نديدی آقا شنيدم روضه‌خوان ياس بودی با روضه‌های مادرت زهرا خميدی؟ ابن‌الرضايی كه علی بوده‌ست نامت در كوچه‌ها آيا تو هم طعنه شنيدی؟ آيا درِ باغ تو را آتش كشيدند؟ آيا تو هم از دست اين مردم بريدی؟ آيا طناب افتاد دور گردن تو؟ قطعا در آتش همسر خود را نديدی با اينكه تو جان داده‌ای از ظلم و كينه اما امان از روضه‌ی شهر مدينه آتش به روی ياس و نيلوفر كشيدند شعله به باغ سبز پيغمبر كشيدند در جنت الاعلی پيمبر روضه‌خوان شد وقتی قباله از كف مادر كشيدند قلب تمام عرشيان شد پاره پاره شمشيرها را تا كه بر حيدر كشيدند ديگر ملائک لانه‌ها را ترک كردند از بعد زهرا از مدينه پر كشيدند چندی گذشت و در دل گودال خونين بر روی عشق فاطمه خنجر كشيدند وقتی سر بابا به روی نيزه‌ها رفت از دختران بی‌پدر معجر كشيدند بابا ز روی نيزه صدها مست می‌ديد بر صورت اطفال جای دست می‌ديد مهدی نظری @rozeh_1
علی الدوام‌ نمک گیر دست خوبانم چه سرّی است در این رابطه نمیدانم سوار کشتی شان‌ میکنند سگ راهم کنار نوح‌ که هستم چه غم ز طوفانم فقط به دامن آل علی دخیل شدم اگر چه تر شده با هرگناه دامانم سلام حضرت هادی! سلام اربابم! بگیر دست مرا خسته ام پریشانم به زیر دست شما تربیت شدم یک‌ عمر همیشه نان تو بوده به زیر دندانم بیا که‌ پوزه بمالم به پات آقا جان مرا تو شیر حسابم‌ بکن نه انسانم دلم‌ گرفته برایت غریب جان دادی برای مادرتان باز روضه میخوانم عزا عزا جگر فاطمه شرر دارد علی شدن چقدر رنج و دردسر دارد مصیبت است که از دوستان جدا باشی اسیر هر شبه ی نانجیب ها باشی دلت برای مدینه همیشه پر بزند ولی همیشه‌ گرفتار سامرا باشی دعای اهل و عیالت به پادگان این است که از جسارت سربازها رها باشی عزیزکرده ی زهرا!نبینم آقا جان بروی خاک بیوفتی و بی عصا باشی تو خورده به زمین گونه ات‌ چرا خاکیست؟! برای آنکه عزادار کربلا باشی.. دلت‌شکسته ولی بازهم سرت نشکست قرار نیست که با سنگ آشنا باشی قرار نیست تنت را به نیزه ها ببرند قرار نیست که بر روی بوریا باشی میان ناله ی تو کف نمیزند احدی خدا نخواست که بین سرو صدا باشی تمام اهل حرم خانه اند پشت حجاب بفکر غارت پوشیه ها چرا باشی؟! چه روضه ها که نهان مانده است با زینب بزن به سینه ی خود دم بگیر یا زینب.. سیدپوریا هاشمی @rozeh_1
امامی که از انوارش قیامت می‌شود معنا اگر هادی‌ست از اسمش هدایت می‌شود معنا صبوری جلوه می‌گیرد اگر یک گوشه بنشیند اگر برخیزد از جایش شجاعت می‌شود معنا عرق از روی پیشانیش اگر بر روی آب افتد از آن یک قطره دریای طهارت می‌شود معنا کسی که حلقه‌ی وصل محمد با محمد شد علی هم گر شود با او رسالت می‌شود معنا علیِّ چارمین وقتی که خود جد محمد شد برای شیعه‌اش قطعا ولایت می‌شود معنا علیِّ آخرین یعنی که بعد از حیدر کرّار امامت در امامت در امامت می‌شود معنا نه اینکه کور بینا گردد و از جا به پا خیزد فقط با بردن نامش شفاعت می‌شود معنا برای جامعه از یک فراز «جامعه» بی‌شک؛ دیانت می‌شود پیدا، سیاست می‌شود معنا علیِّ دیگری هم برده شد در بزم«مِی» این بار؛ به سامرّا به جای شام غربت می‌شود معنا گریز روضه دارد می‌رود در بزم «مِی» وقتی؛ میان تشت، خورشید قیامت می‌شود معنا حسابش را بکن مستی بگیرد چوب در دستی دراین حالت برای ضربه سرعت می‌شود معنا دوچندان می‌شود در حالت مستی توان فرد بدین ترتیب دربرخورد شدت می‌شود معنا وَ دربرخوردها یک روز هم آیینه بر در خورد شکستن بعد از آن برخورد راحت می‌شود معنا یکی از دست،آن یک از در و آن دیگر از دیوار فقط سیلی براین صورت سه صورت می‌شود معنا مهدی رحیمی @rozeh_1
باز هم آیه بخوان راه به ما یاد بده راه نزدیک به درگاه به ما یاد بده عشق بازیِ سحرگاه به ما یاد بده وَ بِکُم عَلَّمَنَا الله به ما یاد بده بهترین نسخه ی هر غصه و هر دردی تو جامعه خواندی و ما را علوی کردی تو کاش نوری سوی قلبم برسد، محتاجم آخر سال، گره باز شود... محتاجم نظری کن به منِ خسته که بد محتاجم من به الطاف شما تا به ابد محتاجم تا که چرخید زبانم همه اش مدح تو شد خواستم روضه بخوانم همه اش مدح تو شد راه این روضه ی غمناک، مسیری سخت است دور از خانه غریبانه اسیری سخت است این همه جام بلا را بپذیری سخت است یادِ تخریب حرم روضه بگیری سخت است آب بستند به صحن و حرم جدت آه سال ها سوختی از داغ اباعبدالله رتبه ی فاطمی ات قابل تشکیک نبود این همه اذیت معصوم خدا، نیک نبود حق تو دیدن ویرانه ی تاریک نبود جایگاهت به خدا "خان صعالیک" نبود کنج ویرانه دلت سوخت و در تب بودی مطمئنم که به یاد دل زینب بودی حمله بر حصن حصین؟! بر متوکل لعنت طعنه بر هادی دین؟! بر متوکل لعنت خوردی آقا به زمین؟! بر متوکل لعنت آه از کوچه، همین... بر متوکل لعنت این زنا زاده چرا حمله به یوسف کرده؟! به چه رویی به شما باده تعارف کرده؟! خوب شد پاره، گریبان کسی این جا نیست خوب شد دختر حیران کسی این جا نیست خوب شد چوب به دستان کسی این جا نیست خواهری بی سر و سامان کسی این جا نیست تا ز حلقوم حسین آیه به لب هاش نشست خیزران زود به دندان ثنایاش نشست محمدجواد شیرازی @rozeh_1
تمام اهل نظر بر تو التجا بکنند به نام پاک نقی خاک را طلا بکنند هنوز بردن نامت کمال بی‌ادبی است به لفظ "حضرت آقا" تو را صدا بکنند فرشته‌ها همه هنگام سجده حیرانند که رو به قبله و یا رو به سامرا بکنند چقدر روی دلت زخم کهنه بسیار است به زهر زخم دلت را چرا دوا بکنند دوباره یک دو نفر را به کربلا بفرست که زیر قبه برایت کمی دعا بکنند خدا کند که شبانه تو را دگر نبرند ز نام مادرتان لااقل حیا بکنند خدا کند که غریبانه دست و پا نزنی ملائک از پرشان فرش دست و پا بکنند دوباره از لب خشکت سلام می‌ریزد همین‌که روی تو رو سوی کربلا بکنند... سلام بر بدنی که سه روز بعد آن را ز دست نیزه گرفته که بوریا بکنند... محسن حنیفی @rozeh_1
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 اگرچه، شهنشاهم و بر دو عالم امیرم همیشه، به زندان عبّاسیان من اسیرم اگرچه ، کف پای من برروی عرش اعلاست به زندان، چرا آرمیده به روی حصیرم بی پناه وزارم........تکیه گه ندارم(۲) قبری........... کنده در کنار من اعدا غربت......... کرده چشم زارمن دریا یاامام هادی.............‌‌‌‌‌...یاامام هادی مسموم..........‌ ای شهیدشهر سامرا مظلوم .......‌.ای گل شکسته ی زهرا یاامام هادی............ شکسته، دلم از غم آن هجوم شبانه پیاده ، عدو کرد مرا سوی بزمش روانه عدویم، مرا کرده دعوت به صرف شرابش خدایا، دگر خسته ام از غم این زمانه داده زهرکینه...........برگل مدینه دیگر............. حاجت دلم روا شد قلبم......... راحت از درد جفا شد یاامام هادی ..........یاامام هادی مسموم....... ای شهیدشهر سامرا مظلوم ...ای گل شکسته ی زهرا یاامام هادی....... درآن بزم ، مرا التهابی ز شام بلا بود به یاد ِ ، لب قاری وچوب و تشت طلابود همان لب ، که بوسیده پیغمبرآن رابه کرّار خدایا ، چراقسمتش زخم چوب جفابود اشک و آه وناله......خون جگرسه ساله زینب................... میزند بر سر و سینه دریا............‌..........شده چشمان سکینه یاامام هادی.....................یاامام هادی مسموم.............. ای شهید شهر سامرا مظلوم..............ای گل شکسته ی زهرا یاامام هادی.... علی مهدوی نسب امام هادی (ع) زمینه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 ابن الجواد ای اقا امیر دلهایی تو سوره ی طاهایی تو سرور ومولایی تو ابن الجواد ای اقا زیبا گل زهرایی خورشید سامرایی ما بنده تو مولایی ابن الجواد ای اقا تو آیت قرانی به درد ما درمانی ذکره ردی لبهایی ابن الجواد ای آقا ببین توحال زارم از غم تو می بارم غصه به قلبم دارم غریب ای آقام آقام 〰〰〰〰〰〰〰〰〰 بنددوم مصیبت ابن الجواد ای آقا خیلی مصیبت دیدی طعنه وتهمت دیدی تو هتک حرمت دیدی ابن الجواد ای اقا کبوتر زخمی پر افتادی بین بستر شدی ضعیف و لاغر ابن الجواد ای اقا برات بمیرم هادی(ع) وقتی که جون می دادی روی زمین افتادی ابن الجواد ای اقا چی بی سرت اوردن خیلی تورو ازردن بزم شرابت بردن غریب ای آقام آقام 〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰 بندسوم گریز به کربلا ابن الجواد ای آقا تو لحظه های آخر میگفتی روی بستر وای مادرم وای مادر خوندی به روی بستر اون لحظات آخر باقلب زارو مضطر باجگرشعله ور خوندی به روی بستر تا میزدی بال وپر به یاد جد بی سر حسین غریب مادر خوندی به روی بستر تا که میرفتی از حال از قتلگاه و گودال جسمی که میشد پامال امان از دل زینب(س) 3⃣5⃣4⃣ 〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰 کاری ازشعرای اهل بیت ع کربلایی رضانصابی کربلایی مجیدمرادزاده امام هادی (ع) شور 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 داغی بُوَد بر دل ما اسارتِ آل عبا عصمت الله با سوز و آه در سلسله شد همسفر با سَنان و با حرمله واویلتا واویلتا واویلتا آتش فتنه شعله ور اولادِ زهرا خونجگر از بُغضِ اهل کینه با نامِ حیدر پذیرایی شد از آنها با خاکستر واویلتا واویلتا واویلتا جلوهٔ سبحان بر نیزه قاریِ قرآن بر نیزه آن طوری که مادرِ او را میزدند پیش چَشمش خواهرِ او را میزدند واویلتا واویلتا واویلتا حضرت زینب (س) نوحه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 ای که هلال رجبی مه این الرّجبیون تویی نخل ولا را رطبی مه این الرّجبیون تویی تجلّی نور ربی مه این الرّجبیون تویی دلبر ما یا مولا نور خدا یا مولا جان رضا یا مولا خوش آمدی یا مولا خوش آمدی یا مولا ** پور معین الضّعفا دل سُکّان سما مایلت جان که ندارد به خدا در ره عشق و وفا قابلت ای همه عالم به فدات تو جوادی و همه سائلت لطف و عطا یا مولا جود و سخا یا مولا جان رضا یا مولا خوش آمدی یا مولا خوش آمدی یا مولا ** ای گل زیبای حسین علی اصغر گل ثارالّهی گرمی آوای حسین علی اصغر گل ثارالّهی کودک شیدای حسین علی اصغر گل ثارالّهی جان منی یا مولا لاله تنی یا مولا نور دو عین یا مولا جان حسین یا مولا خوش آمدی یا مولا **** شاعر: حاج امیر عباسی امام جواد (ع) سرود 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 سوم شهرُالله ، عالمی برای سروری عزاداره از چشا بارون ِ درد و غصه می باره چشم عالَم ، گشته گریان سامرا شد ، بیت الاحزان از غمِت هر دلی مدهوشه ، میشه این دلای بی توشه معتکف کنار شیش گوشه سیدی یا امام هادی ** پاره جگر آقا ، ای تموم ِ عالمین گریون داغ تو میگیره قلب شکسته ام سراغ تو ای دو عالَم ، بی قرارت فاطمه شد ، غصه دارت غربتت آتش دلها شد ، خونجگر لاله در صحرا شد گریه کن مادرت زهرا شد سیدی یا امام هادی ** عادتُکَ الاحسان ، دست ما و کرمت یا حضرت هادی به فدای حرمت یا حضرت هادی در حریمَت ، یابن الزهرا کربلایی ، میشه دلها کن دعا که خدایی باشیم ، نوکری شهدایی باشیم تا ابد کربلایی باشیم یا حسین یا اباعبدالله شاعر : حاج امیر عباسی امام هادی (ع) نوحه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 شیفته سیرت نکوی محمد(ص) خلق جهان محو نور روی محمد(ص) سیر نخواهد شدن ز روی محمد(ص) دیده گرش صد هزار بار ببیند نیست گلی در چمن به بوی محمد(ص) نیست مهی در فلک به نور جمالش بسته سراسر به تار موی محمد(ص) سلسله کاینات و رشته هستی نیست پسندیده تر زخوی محمد(ص) خوی محمد شعارساز که خویی تا نبرد ره کسی به سوی محمد(ص) ره نبرد سوی شاهراه حقیقت پرشده عالم زگفتگوی محمد(ص) هیچ دلی خالی از محبت او نیست هر که بمیرد در آرزوی محمد(ص) زنده شود از نسیم صبح وصالش دل رود اول به جستجوی محمد(ص) صبح قیامت که سر زخاک برآرد آبروی ما به آبروی محمد(ص) یارب در روز رستخیز، مریزان تا ننهی سر به خاک کوی محمد(ص) خوشه نچینی(رسا) زخرمن فیضش دکتر قاسم رسا پیامبر اکرم (ص) مدح 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 دارم آروم اروم آب میشم آخه اجلم نزدیکه شباوروزا بی تاب میشم شب و روز من تاریکه باهر آه من مهتاب ناله می زنه به حال دلم دل سیر گریه می کنه شبایی که من دارم سجده می کنم روی گردنم زنجیر گریه می کنه دیگه نفسم بند اومد آخه جیگر من خونه توی نفسای آخر قتلگاه من زندونه وای از غربت بند دوم چه جوری بگم دردامو بخدا سراپا دردم باچشای تارم دارم دنبال عصا می گردم تازیونه وقتی رو بال من نشست فهمیدم چرا دست مادرم شکست سرخه گونه هام مثل مادرم شدم اخه دست دست سنگینی چشم من رو بست دم آخری دلتنگم حال و روز من‌معلومه چی میشه دم جون داره باشه کنارم معصومه وای از غربت بند سوم صورتموکه می زارم غریبونه روی خاکا غروبا میخونم من از دم غروب عاشورا ذکر عمه جانم شد وامحمدا وقتی بچه ها بودن زیر دست وپا من فدای اون شاه بی سپاهی که راسشو زده دشمن روی نیزه ها چه جوری بگم می بردن سرآقارو نامردا جلوی چشای زینب کوچه به کوچه واویلا حسین ثارالله مهدى نظرى امام کاظم (ع) زمینه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 حاج رضا یعقوبیان گل باغ جنان موسی بن جعفر امام انس و جان موسی بن جعفر عزیز مصطفی و جان حیدر گل زهرا نشان موسی بن جعفر ز وصف آن همه ایثار و تقوا بود قاصر زبان موسی بن جعفر درون‌سینه ی هرشیعه ی تو بود نورت عیان موسی بن جعفر میان خلق عالم تا صف حشر بود قدرت نهان موسی بن جعفر نه تنها نور چشم شیعیانی تویی جان جهان موسی بن جعفر به جسم شیعه تا صحرای محشر تویی روح و روان موسی بن جعفر تو باب حاجت کل جهانی چه حاجت بر بیان موسی بن جعفر زسوز داغ جانسوز تو ای گل شده اشکم روان موسی بن جعفر تمام شیعیان با اشک و ناله گرفته این زبان موسی بن جعفر به دست دشمن بی دین و کافر بهارت شد خزان موسی بن جعفر توو زندانی هارون ملعون که می کرد این گمان موسی بن جعفر طلب کردی چون زهرا مرگ خود را زظلم بی امان موسی بن جعفر شدی حاجت روا بازهر سندی رضا گرید نهان موسی بن جعفر شهید زهر کین گشتی تو مولا به دور از خانمان موسی بن جعفر کنار پیکرت بر جسر بغداد همه بر سر زنان موسی بن جعفر رضای تو کنار پیکر تو شده قامت کمان موسی بن جعفر شب سوگ و غم تو دیده گریان بود صاحب زمان موسی بن جعفر (رضایم) عبد درگاهت زدیده‌ شده اشکم روان موسی بن جعفر امام کاظم (ع) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 (درای آسمون رحمت وا شد عرش الهی رو زمین پیدا شد)2 فخر نبی اینه ابا الزهرا شد دلم غوغا شد (آسمونه مکه ،ستاره بارونه خورشیدو آورده آمنه تو خونه )2 شده ذکر حق ، دل مبتلا مدد یا نبی مدد مصطفی سیدنا یا رسول الله 6 درای آسمون رحمت وا شد عرش الهی رو زمین پیدا شد فخر زمین اینه ابا الزهرا شد دلم غوغا شد آسمونه مکه ،ستاره بارونه خورشیدو آورده ، آمنه تو خونه (شده ذکر حق ، دل مبتلا 2 مدد یا نبی مدد مصطفی)2 سیدنا یا رسول الله 6 تشنه ام راهی شدم تا دریا نگاهم افتاده به گنبد خضرا اینجا زمینه یا که عرش اعلا مدد یا مولا حرم قشنگت ، قبله ی دلا شد اذن دخول ما ،علی وزهرا شد ((شبه نوره و شب رحمته ) 2 شب ناجیه همه امته )2 سیدنا یا رسول الله 6 خنده روی لبای ما شد بی حد 2 تو آسمونه عشق سپیده سر زد رئیس مکتب تشیع اومد آقام خوش اومد ..... (شیعه تا قیامت ،مدیون این آقاست یاحضرت صادق ترانه ی لب هاست)2 (تو این غربت شبای ربیع 2 دلم پر زده برای بقیع)2 مولانا یا حضرت صادق 8 درای آسمون رحمت وا شد عرش الهی رو زمین پیدا شد فخر نبی اینه ابا الزهرا شد دلم غوغا شد آسمونه مکه ،ستاره بارونه خورشیدو آورده آمنه تو خونه (شده ذکر حق ، دل مبتلا مدد یا نبی مدد مصطفی)2 سیدنا یا رسول الله ..... پیامبر اکرم (ص) سرود 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
به نام خدا 🥀غزل_مرثیه شهادت_امام_هادی_علیه_السلام🥀 ✍سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا ◾◾◾◾◾◾ ای قبله نما ، شمس هُدیٰ ، حضرت هادی! محبــوبِ غریب الغُــرَبا ، حضرت هادی! ای نجــم دهــم ، بر فلـکِ مُلـکِ ولایـت فرزنـدِ کَـرَم ، روحِ سَخا ، حضرت هادی! شـد خیمــه گـهِ ماتمِ تو ، خانهٔ دلهـــا با اشک و غم و آه و نوا ، حضرت هادی! چارمْ علــی از باغ امامــت ! به جوانی پر پر شــدی از زهـر جفا ، حضرت هادی! در چشــم عدو ، خوبیِ تو بوده گنـــاهت ای کشتهٔ بی جرم و خطا ، حضرت هادی! از غربت و داغ جگرت ، ســوخت جهـانی شد سامره ، یک کرب وبلا ، حضرت هادی! از کرب و بـلا گفتم و دل خانهٔ غـــم شــد از غربتِ شــاه شهـــدا ، حضرت هادی! همــراهِ تو با یاد حسیــن ، آن دَمِ آخــر شد غرقِ عزا ، اَرض و سَما،حضرت هادی! دوریم اگر از حرم و صحـن و ســرایت مسـتیــم از آن جامِ وِلا ، حضرت هادی! بستیــم گره ، رشتـهٔ دل را به حریمـت از پنجــره فولادِ رضــا ، حضرت هادی! با یاد شمــا زائــر سلــطان غریـبیــم با عرض ارادت به شما ، حضرت هادی! آقا ! نظــری از کَرَم و لطــف به ما کن ای مظهــرِاحسان و عطا ، حضرت هادی! ◾◾◾◾◾◾ ✍رقیه سعیدی(کیمیا) کانال باب الحوائج اشعار ناب ( مداحی و مولودی ترکی و فارسی) لینک کانال👇 http://eitaa.com/torkiy ---•••◇🔹️💢🔹️◇•••--- @torkiy
غرّش از کامش گرفت و اهلی و آرام کرد چشم هایت شیر وحشی در قفس را رام کرد دور تو چرخید و صورت بر عبای تو کشید وقتِ آغاز توسل بر تو را اعلام کرد @hosenih شد مرتب یال و کوپالش به لطفِ دست تو صبح خود را با نوازشهای گرمت شام کرد گوشهٔ سجاده ات محو تماشای تو شد کور خواند آنکه برای کشتنت اقدام کرد قصد بر این بود جانت را بگیرد در قفس عاشقت شد! پس خودش را تا ابد خوشنام کرد تا که بر تو حمله ور گردد چه تازیانه خورد بی محلی کرد و حجّت را چنین اتمام کرد بر نگهبان خیره شد، بر میله ها دندان‌ کشید شد غضبناک و نثار دشمنت دشنام کرد @hosenih «جامعه» خواندی و خوابش برد با لحن خوشَت کینه توزانِ تو را آشفته و ناکام کرد ذکر خیرت کرد جان ها را به نور آمیخته مهربانی ات چه ها با قلبِ خاص و عأم کرد! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به نگاه تو، خدای تو، اشارت می‌کرد نور را، سوی دو چشم تو، هدایت می‌کرد ماه اگر ذکر به لب، گِرد زمین می‌چرخید صورت ماهِ تو را، داشت زیارت می‌کرد @hosenih دهمین بار، هوالحق متجلی شده بود  چارمین بار، علی بود، امامت می‌کرد درد را نسخه‌ی خال تو، شفا می‌بخشید عاشقان را پرِ شال تو، شفاعت می‌کرد «و بِکُم عَلَّمَنا الله» تو می‌خواندی و آه! آه! از آن شهر، که بی‌قبله، عبادت می‌کرد  متوکل، به تماشای شرابت آورد به دل مست تو، از بس که حسادت می‌کرد و نفهمید که مستی اثری بود، که داشت با نگاه تو، به هر ذره سرایت می‌کرد «از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر» وقتی از پنجره‌‌ی شوق، صدایت می‌کرد  کوه، هر صبح، به صبر تو، سلامی می‌‌داد ماه، هر شب، به رُخت، عرض ارادت می‌کرد ری، پُر از عطر تو شد، عبدالعظیم حسنی از تو و «جامعه‌»ات، تا که روایت می‌‌کرد @hosenih مهدی‌ات، حضرت هادی! سفرش طول کشید کاش می‌آمد و با عشق، قیامت می‌کرد کاش می‌آمد و با صوت تو، با لحن علی خط به خط، «جامعه» را، باز تلاوت می‌کرد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
روز دوشنبه... ماه رجب... وقت التجا گم می شود دلم وسط دسته ی عزا @hosenih واژه به واژه جامعه را گریه می کنم روزی که می رود دهمین حجت خدا گرم شهود می شوم و خیره میشود چشمم به خانه ای که در آن -وا مصیبتا- مردی کنار جسم پدر گریه می کند وقتی که میکشد به روی پیکرش عبا تشییع می شود بدنش در سکوت محض اینجا مدینه نیست، غریبانه پس چرا... در خانه دفن می شود این قبله ی غریب در خانه دفن می شود این دردِ آشنا بار غم علی به روی شانه ی حسن! تکرار می کند مگر این شهر، کوفه را ؟ مانند کربلای مدینه از این به بعد "وای از دوشنبه " می شنود" سرمن رآ" @hosenih حالا... من آمدم به خود و دسته می دود با آخرین نفس ، سوی گودال و کربلا شاعر: حجت الاسلام © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تو به ما نور را نشان دادی! ایها العشق! ایها الهادی! ای دلیلِ طراوتِ چشمه! روشنابخشِ هرچه آبادی! @hosenih ای که در بندِ بندگی هستی! خوش به حالت، چقدر آزادی! در ازل، قبلِ خلقتِ جنت، با نگاهت، بهشت، می‌زادی مثلِ خورشیدی و زِ نسلِ علی، چه نکو رتبه‌ای، چه اجدادی! وارثِ ذوالفقارِ مولایی! وارثِ سجده‌های سجادی نور را، منشأی و معنایی عشق را، ریشه‌ای و بنیادی @hosenih حرفِ کج را، سکوتِ بی‌پایان، حرفِ حق را، هماره، فریادی ...ای سرِ من!، بیفت بر قدمش گر نیفتی به پاش، بر بادی! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
السلام ای هدایت مطلق ای امام تمام خوبی ها ای امید همه گنهکاران مظهر مستدام خوبی ها ای چراغ مسیر گمراهان آفتاب امید ما هستی نور چشم علی و زهرایی دهمین نور کبریا هستی @hosenih نور شمس الشموس داری که به تو ابن الرضا لقب دادند دستمان را گرفته ای که تو را هادیَ الاشقیا لقب دادند نام زیبایتان علی باشد مثل کرار هم جگر داری پسر حضرت جوادی پس ارث آقایی از پدر داری روشن از آستان تو هر چشم مست از ذکر نام تو هر گوش تا که دید آن سپاه غیبی تو متوکل ز ترس شد بی هوش ای همه انبیا هواخواهت ای هزاران ملک هوادارات ایستادند اولیای خدا به ادب روبروی دربارت حرمت آنچنان صفا دارد که به دل ها سرور آمده است زائرت فکر میکند با خود مثل موسی به طور آمده است در ضریح تو نور خوابیده گنبدت آبروی خورشید است آفتاب هدایت عالم از همین آستانه تابیده است جامعه خواندم و به تو گفتم اعتقادی زلال می خواهم تا بگویم همیشه مدح علی من زبان بلال می خواهم مثل میثم مرا ولایی کن تا نفس هست با علی باشم مثل قنبر مرا هدایت کن نوکر مرتضی علی باشم نظری کن به سائل کویت سائلت جز شما نمی خواهد راستی ای بزرگ سامرّا سامرایت گدا نمی خواهد؟ ای که در هر رگت کرم جوشد جود از دولت پدر داری (دوستان را کجا کنی محروم) (تو که با دشمنان نظر داری) ای فدای غریبیت آقا مثل اجداد خود غریبی تو گرچه در اوج عزتی اما جان فدایت که غم نصیبی تو بس که آتش زدند بر جانت از جفای زمانه آب شدی آه از این غصه، خاک بر دهنم دعوت مجلس شراب شدی آه از این هم جواری و صحبت او کجا خصم روسیاه کجا؟ آه ای چرخ خانه ات ویران او کجا مجلس گناه کجا؟ هتک حرمت شدی ولی آقا دشمنی بود و خیزرانی نه! پیش آن جمع بی حیا آن روز مجلسی بود و دخترانی نه! آه از ماجرای مجلس شام یک طرف طشت و رأس نورانی یک طرف قصه ی کنیزی بود آه ای روضه خوان چه میخوانی؟ روضه خوان ها چرا نمی گویند آخر مجلس شراب چه شد؟ آمد و بوسه داد بر لب ها ناگهان حالت رباب چه شد؟ داغ اصغر براش کافی بود طاقت این همه فراق نداشت زخم ها باز تازه می گشتند شام چیزی کم از عراق نداشت @hosenih روضه سخت است روضه ناموسی است آل عصمت نظاره می کردند چشم های حرامی مردی به سکینه اشاره می کردند مضطرب سوی عمه اش آمد عمه این بی حیا چه می خواهد؟! پدرم را که تشنه لب کشتند دگر از جان ما چه خواهد؟ شاعر: حجت الاسلام © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e