eitaa logo
💚عزیزم حسین💚
3.1هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
5.1هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجودم عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوا دهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر: @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 شافعی دارم به درگاهت خدا عذر میخواهم زدر گاهت خدا عدل وانصافت فزون از حد بود رحم واحسانت به ما بی حد بود رحم کن در این جهان بر غربتم برگرفتاری ورفع کربتم وقت رفتن و حدتم هم وحشتم برحساب وبر کتاب دهشتم رحم کن بر بنده عاصی خود تا بگویم از گرفتاری خود گر بخوانی نا مه ام رسوا شوم در میان خلق بی ماوا شوم ای که ستارالعیوبی ای خدا هم تو غفار الذنوبی ای خدا گربپوشانی تو اعمال بدم چشم پوشی کن زرفتار بدم رحم کن دروقت جان کندن به من وقت غسل و کفن ودفنم از بدن وقت تنهایی در این بیت جدید وقت خفتن درلحد باشم وحید رحم کن برحالت مفلوک من سیدی مولا توئی مملوک من من هلا کم گر نباشی دربرم ای خداوندا به کی روآورم شعر:بانو شاهین فقیه زاده مناجات با خدا مناجات 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 عمل ،به دفتر ما گر به قدر آهی هست برآستانه لطفت هميشه راهي هست بعکس عادت مردم به شب درت باز است چرا که بر در اين خانه روسياهي هست رواست خورده نگيري بر این حقیر فقیر علي الدوام گدايي کنار شاهي هست اگرچه بهره نبردم زفيض تو همه سال خوشا به حال دل من که باز ماهي هست من ازطليعه ما ه صيام فهميدم هميشه گمشدگان را چراغ راهي هست چرا بترسد از اين روزگار بي سامان هر آنکه چون تو کريميش تکيه گاهي هست سرنیاز نسازد به پیش مردم خم کسي که بر سر کوي تو اش پناهي هست بگير دست مرا اي نجات گمراهان که لحظه لحظه در اين کوره راه چاهي هست اگرچه توبه شکستن همیشه عادت ماست به لطف ماه خدا وقت عذر خواهي هست تمام عمر زجرمم تو چشم پوشيدي ولي بگو چه کنم باز هم گناهي هست ز پیشگاه الهی مشو دمي نوميد چرا که از پس هر شب یقین پگاهي هست یاسر رحمانی مناجات با خدا مناجات 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 آخر سر تو هم زمین خوردی تو که نامت توان زانوهاست در نگاه ترت نشسته غروب فصل کوچیدن پرستوهاست سر شب یاد مادرم بودم یاد آنروز ها و ماتم ها تو دوباره بلند خواهی شد کوری چشم ابن ملجم ها کار داری صدا بزن من را نتوانستی ام بخوانی نه؟؟ سعی کردی ز جا بلند شوی ای بمیرم نمی توانی نه؟ من به قربان چهره ی زردت کمکت می کنم که بنشینی آری آری پدر منم زینب صورتم را مگر نمی بینی؟؟ فکر بی مادری ما هم باش بخت این داغ را سیاهش کن ای به قربان غصه ات خواهر پدر عباس را نگاهش کن مثل تو می شود بزرگ شود کرده ای یک قبیله را مستش دیشب از بین حجره می دیدم که سپردی حسین را دستش لا به لای کلامتان دیشب صحبتی از بریدن سر بود؟ به گمانم دلیل گریه ی تان کلماتی شبیه معجر بود خوب نشنیدمت چرا گفتی؟ آتش و خیمه گاه و دامن را چشم عباس می کند تمرین از سر شب خجالت از من را منتظر مانده ام که خوب شوی کمی آرامتر شود دردم کوفه را می گذارم و دیگر سوی این شهر بر نمی گردم حسین واعظی امیرالمومنین (ع) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 ارباب آمده ثمر باغ لاله اش كرده ظهور فاطمه اى در سلاله اش امد کسیکه مهجة قلب حسین را دست خدا سند زده پشت قباله اش نهج البلاغه هست و مفاتیح و کوثراست یکروز اکر که ترجمه گردد رساله اش یکراست میرود بغل شاه کربلا دست کسی اگر برسد یک حواله اش اندازه مسیح اولوالعزم زنده کرد دلهای مرده را دم عمر سه ساله اش عاشق شدیم و گفت رها کن بقیه را بنویس روی سنگ نگین یا رقیه را دختر نگو که مادر باباست بعدازاین آیینه دار ام ابیهاست بعدازاین دختر نگو که وارث شمشیر حیدر است ارثیه دار حضرت زهراست بعدازاین دختر نگو که غیرت دستان بسته اش ویران کننده صف اعداست بعدازاین در اشتیاق زمزمه عمه گفتنش قلب صبور زینب کبراست بعدازاین اصلا به گاهواره برایش نیاز نیست جایش به روی شانه سقاست بعدازاین غوغاست در ملائکة الله عالمین دارد برای او صدقه می دهد حسین در نسل عشق ، شوق سرآمد رقیه است تفسیری از خدیجه و احمد رقیه است داود و آدمند فقیران گریه اش بنیانگذار گریه بی حد رقیه است پیداست جلوه حسنی در کرامتش مثل حسن ،کریم زبانزد رقیه است دیدیم در حساب عدد که مساویِ رزاق در رساله ابجد رقیه است آنکس كه با شهامت زینب مدار خود سیلی به روی حرمله ها زد ، رقیه است جان باخت پای عشق ولی برد کرده است چوب یزید را به سرش خرد کرده است در راه عشق هم قسم زينب است او كوچه به كوچه هم قدم زينب است او در هاي و هوي مردم شام و ستمگران تنها محافظ علم زينب است او گريه نكرد هرچه كتك خورد ، گريه اش بر ماجراي قدخم زينب است او از كربلا به شام پس از رفتن پدر دلواپسى دم به دم زينب است او بعد از هزار سال خرابه حرم شدو در زير سايه حرم زينب است او دل بى قرار غصه و اندوه زينب است كوچكترين مجاهد نستوه زينب است چشمشش به پوشش طبق افتاد گریه کرد بر مصحفی ورق ورق افتاد گریه کرد لبهای چوب خورده اورا همینکه دید یاد کبودی شفق افتاد گریه کرد دستش توان نداشت كه سر را بغل كند پس روى خاك بى رمق افتاد گريه كرد بر حنجر بريده كه دستش رسيد سوخت كنج خرابه مرغ حق افتاد گريه كرد بر حال و روز دختر ويران نشين خود سر از ميانه طبق افتاد گريه كرد پروانه قسمت سحرش سوختن شده او با همان لباس اسارت كفن شده محمد جواد پرچمی حضرت رقیه (س) میلاد 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 بعد از عُمری جُرم و عصیان و تباهی آمدم در اوج شرم و روسیاهی بنما قبول ، این بنده ی گمراه که دارد به لب آه ، یا ربّی یا الله یا ربّی یا الله در صحرای جهل و غفلت آواره ام ببین حُبّ دنیا ، کرده بیچاره ام من در راه ِ ، بندگی و تقوی افتاده ام در چاه ، یا ربّی یا الله یا ربّی یا الله با این دو خُرسندم ، وقت ِ سخت ِ ممات انجام واجبات ، تَرک ِ مُحَرّمات بر لیله ی ، تاریک عُمر ما دین باشد همچون ماه ، یا ربّی یا الله یا ربّی یا الله روسیاه امّا ، اهل نینوایم گریه کن داغ ِ ، یار ِ سر جُدایم دم همه دم ، گریه نمودم بر آن ماتم جانکاه ، یا ربّی یا الله یا ربّی یا الله امان از غربت ِ سالار شهیدان دیدار خدا رفت ، غرق خون و عطشان بر سر زنان ، واحسینا میگفت زهرا به قتلگاه ، یا ربّی یا الله یا ربّی یا الله شاعر : حاج امیر عباسی مناجات با خدا مناجات 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 دست های کریم تو فهماند که سخاوت به مال و ثروت نیست در تواریخ مثل تو هرگز هیچ کس صاحب کرامت نیست از پس پرده دست های شما علت قلب های شاد شده حاتم طایی از کرامت تو صاحب شهرت زیاد شده دست اعجاز پیش تو عجز است چه کسی از تو سر در آورده ؟؟ جبرئیل از سلام سمت بقیع در هوای تو، پَر در آورده «حُسن» را نام تو «حَسن» کرده بر گناهان ثواب را بچشان بر شب خشک این کویر بیا بارش آفتاب را بچشان دست هایت،به خوب و بد بخشید لطف دست تو مثل خورشید است در روایات خوانده ام ، آقا هستی اش را سه بار بخشید است بر فقیران شهر، سفره ی تان درد را التیام می داده از تواضع امام عرض و سما به جزامی سلام می داده رُکنی از رُکن های آل کسأ با وجود تو استوار شده مادرت فاطمه چه خوشحال است پسرش مرد کارزار شده صلح تو از نبودن یار است جرأتت را جمل همه دیدند دست بردی به قبضه ی شمشیر علم را با عمل همه دیدند ای که دادی جواب ،بی پرسش تشنه گان را به آب هم برسان ما دعاییم ای عزیز خدا بر دعا استجاب هم برسان علی اصغر یزدی امام حسن (ع) مدح 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 نرو خدیجه خانوم خونم نرو بمون که بی تو زنده نمیمونم نرو که زهرا بهونه گیره نرو اگه بری اونم باهات میمیره2 نمیشه باورم هرگز که منو میزاری میری معلومه که ازین دنیا بدجوری سرد ودلسیری مادر ای مادر زهرا 4 مال تو دادی برای اسلام اگه نبودی تو نبود از نبی ام نام نیوفتی ای کاش میون بستر تو که بودی برای من بهترین همسر2 رمضان تو دهمین شب نمیره ذکرت از رولب توی صبر و وفا خانوم هستی تو اسوه زینب مادر ای مادر زهرا 4 ماه رمضونه کارم جنونه انگار تو قلبم یکی چاووشی میخونه شدم هوایی یاد محرم فقط به امید محرمه که زندم2 میمونم تا تهش ارباب باتو ای مهربون آقا اربعین قسمت من کن بیام آقا تا کربلا حسین آقام حسین آقام شعر و سبک:سجاد سروری حضرت خدیجه (س) زمینه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 حجت الاسلام محسن حنیفی هردم بخوان آیات جاری حسن را جود و سخا و بردباری حسن را در زیر قبه که دعاها مستجاب است کن آرزو خدمتگزاری حسن را این قبه خود یک عمر بین سینه دارد شوق بقیع و همجواری حسن را در کربلا موکب به موکب جلوه دادند یک گوشه ای از سفره داری حسن را در کربلا قاسم ضریح مجتبی شد بوسه بزن این یادگاری حسن را با ذکر لا یوم کیومک شرح دادند مرثیه خوانها بی قراری حسن را گودال بود و از تنی بیرون کشیدند پیراهن سبزِ بهاری حسن را یک تشنه در گودال یا اُمّاه میخواند برپا کند تا سوگواری حسن را در بین کوچه گوشواره درک کرده لحظه به لحظه شرمساری حسن را حوریه ای در بین کوچه گیر افتاد سیلی رقم زد جان سپاری حسن را امام حسن (ع) مدح 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
🌹 یا وَصِىَّ الْحَسَنِ وَالْخَلَفَ الْحُجَّةَ اَیُّهَا الْقائِمُ الْمُنْتَظَرُ الْمَهْدِىُّ یَا بْنَ رَسُولِ اللهِ یا حُجَّةَ اللهِ عَلى خَلْقِهِ یا سَیِّدَنا وَمَوْلینا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ اِلَى اللهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَىْ حاجاتِنا یا وَجیهاً عِنْدَ اللهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللهِ🌹
« گودال قتلگاه ، پُر از عطر سیب بود تنهاتر از مسیح ، کسی بر صلیب بود» تفسیرِچیست ، زینت دوشِ نبیّ و خاک ! رفتارِ کوفیانه ی مردم عجیب بود @hosenih از آب هم مضایقه کردند کوفیان آری ز مِهرِ مادر خود بی‌نصیب بود او که هِلال ماه ، ز داغش خمیده بود خَدُّ التریب گشته و شَیبُ الخضیب بود مادر رسیده بود که دلداری‌اش دهد وقتی بدون مُسلم و عون و حبیب بود..... @hosenih از لابه‌لای چکمه‌ی قاتل ، نگاه کرد ای وای مادرم ، پسرِ تو غریب بود... مادر تو آمدی که ز رویت حیا کنند اما ببخش قاتل من نانجیب بود ... شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای بر فراز چرخ، رسیده خروشتان بر طوفان نوح کرده به پا، جنب و جوشتان پیوسته بود بار ولایت به دوشتان من مهدی ام که ناله ام آید به گوشتان بیش از هزار سال گذشته زغربتم جانم به لب رسیده از این طول غیبتم یک خلق با منند و ندانند کیستم قومی شدند منکر و گویند نیستم بیش از هزار سال غریبانه زیستم چون مادرم به کوه و بیابان گریستم من وارث غریب غریب مدینه ام فریاد بی صداست نفس ها به سینه ام @hosenih نسل جوان که دیده ی مهدی است سویتان ای کوثر ولایت ما در سبویتان با ماست در عیان و نهان گفتگویتان در هر نفس ظهور من است آرزویتان دست دعا بلند به سوی خدا کنید ریزید اشک و بر فرج من دعا کنید دشمن حقیر عزّت و مجد و غرورتان فریاد ماست زمزمه ی سوز و شورتان فتح و ظفر تجلّی فیض حضورتان تابیده در سراسر اسلام نورتان قرآن غریب و در طلب یاری شماست مهدی در انتظار وفاداری شماست من کشتی نجاتم و در گل نشسته ام من یوسف و ز دوری یعقوب خسته ام من داغدار مادر پهلو شکسته ام در طول غیبتم به شما چشم بسته ام عمری به سینه حبس شده دادهای من داد شماست پاسخ فریادهای من روزی که چشم آل محمّد به خون نشست روزی که دست جدّ مرا دست فتنه بست روزی که دست مادر مظلومه ام شکست روزی که رفت محسن شش ماهه اش زدست در اوج گریه گرم دعا بود مادرم بالله قسم به یاد شما بود مادرم آماده تا که روز ظهورم فرا رسد فریاد من زکعبه به خلق خدا رسد پیغامم از مدینه به اهل ولا رسد در سامرا و در نجف و کربلا رسد آنجا نوید وصل به خلق جهان دهم بر شیعه قبر مادر خود را نشان دهم آماده، ای تمام جوانان پاک جان آماده، ای همه سپه صاحب الزّمان آماده، ای سرشک من از چشم تان روان آماده، ای به مکتب ما داده امتحان ترک گناه و پیروزی از ما عبادت است این بهترین مسیر جهاد و شهادت است @hosenih لبّیک ای به سینه ی یاران خروش تو لبّیک ای تمام نداها به گوش تو لبّیک ای حیات بشر جرعه نوش تو لبّیک ای لوای حسینی به دوش تو ای قطره قطره خون دل ما جواب تو ایثار ماست منتظر انقلاب تو تو دادخواه خون خدایی بیا بیا تو آخرین چراغ هدایی بیا بیا تو زنگ غم زسینه زدایی بیا بیا تو نجل سیّد الشّهدایی بیا بیا عالم دهد ندات که الغوث و الامان عجّل علی ظهورک یا صاحب الزّمان شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
عادتاً دم ز عشق یار نزن بی عمل حرف انتظار نزن سر تو گرم بازی دنیاست لاف مجنون بی قرار نزن @hosenih زار زد از گناه تو آقا توبه کن از‌گناه زار نزن از غریبی درش بیار! انقدر.. از غریبی او هوار نزن تا ز هر دامنی نشُستی دست دست بر دامن‌ نگار نزن قول دادی بمان سر قولت زیر این قول و این قرار نزن هرچه را از دلت کنار زدی عشق او را ز دل کنار نزن پدر ماست گرچه بد شده ایم به دل خسته اش شرار نزن.. @hosenih کربلا منتهای خوشبختی ست پَر سوی غیر این دیار نزن تا نرفتی میان صحن حسین حرفی از خیر روزگار نزن.. شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
زمین از برگ، برگ از باد، باد از رود، رود از ماه روایت کرده‌اند اردیبهشتی می‌رسد از راه بهاری می‌رسد از راه و می‌گویند می‌روید گل داوودی از هر سنگ، حسن یوسف از هر چاه بگو چلّه‌نشینان زمستان را که برخیزند به استقبال می‌آییمت ای عید از همین دی ماه به استقبال می‌آییمت آری دشت پشت دشت چه باک از راه ناهموار و از یاران ناهمراه به استهلال می‌آییمت ای عید از محرم‌ها به روی بام‌ها هر شام با آیینه و با آه... سر بسمل شدن دارند این مرغان سرگردان گلویی تر کنید ای تیغ‌های تشنه، بسم‌الله! 🔸شاعر: ______________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
نیست قدر تار مو در این دو تمثال اختلاف فاطمه بوده ولی با پانزده سال اختلاف ماه شعبان رفت بر دوش عمو، افتاده است بعد از آن در بحث استهلال تا حال اختلاف نام او نور و حضورش در خرابه قطعی است آفتاب است و ندارد این به دنبال اختلاف   در مقاتل، هم رقیه آمده هم فاطمه اوست هر دو، من ندیدم بین اقوال اختلاف آمد و رفت و... فقط این بین روی سنّ او با تمامی نظرها داشت غسّال اختلاف زیر چشمش...داغ را اهل لغت فهمیده اند بعد از آن افتاد در معنای گودال اختلاف 🔸شاعر: _______________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
عابس به روی پیکر مستش سری نداشت فطرس برای بال گشودن پری نداشت خالی تمام کیسهء عالم ز سیم و زر یعنی صدف به سینهء خود گوهری نداشت کوثر برای سینه زنانش نمی نوشت گر حضرت حسین، چنین دختری نداشت اصلاً بهشت را که خدا روی ما گشود چنگی به دل نمی زد اگر بی رقیه بود تا گریه کرد قلب سکون و سکوت ریخت نور یقین به دامن اهل ثبوت رسید خاکش سرشته شد سحری با ترنّمِ اشکی که فاطمه ز جنان در قنوت ریخت با یاحسین او همه دیوانه تر شدیم بر عاشقان حوالهء شرط و شروط ریخت از نور او ستاره و خورشید، مستِ مست در محضر طواف رخش حورالعین نشست درپای گاهواره اش الماس می شکفت ذوق مسیح و صالح و الیاس می شکفت در پیچکی که ریشه به مویش دوانده بود هرلحظه لحظه بوته ای از یاس می شکفت با خنده های او بغل عمه زینبش گل از لبان حضرت عباس می شکفت این حوریه که روی لبش ذکر یارب است آیینهء رسالت فردای زینب است 🔸شاعر: _______________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
از زمستان آمدم سردم بهارم باش پس از نبودن با تو می ترسم کنارم باش پس از پس ِ یک سال سنگین آمدم دلشوره ام قدری آرامم کن آرام و قرارم باش پس دست خالی نیستم با من دلی پُر هست که ای نشسته در دلم، دار و ندارم باش پس زنده کن جان بخش سبزم کن مبارک کن مرا جلوه ی نوروزی پروردگارم باش پس دوستت دارم شبیه کودکی که عید را لذت شیرینِ حال نونوارم باش پس هر چه می خواهد شود باشد، خداراشکر کن دوستت دارم عزیزم دوستدارم باش پس 🔸شاعر: _______________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
4_5902167929591434945.mp3
3.47M
🌹 ✍شاعر:امیر حسین سلطانی 🎤مداح:کربلایی حسن عطایی 🌹 🌹 ✍شاعر:امیر حسین سلطانی ملائکه حیرونن،شبیه بارونن توی خونهءاربابمون،امشب و مهمونن با لب خندونن،گیسو پریشونن همه صف،واسه دیدنه،رقیه خاتونن آخه شنیدن خدا به ارباب ما داده یه دختر دختری که مو نمیزنه با مادر قراره دل ببره و بشه دلبر دریا دریا اومده شبه زهرا اومده عشقه عمه زینب و عشقه بابا اومده سیدتی رقیه جان... 🏳بند دوم ماهِ شبای تاره،فاطمی رخساره حسینه شاهم و بی بی،ملیکهء درباره دلبر و دلداره،عشقه علمداره عشقه علمداره بی بی،رقیه سالاره امشب خدا به حسینش میده دستهءگل یاس گوهری که میدرخشه مثل الماس میخونه واسش لالایی عمو عباس بازم کوثر اومده از گل بهتر اومده زینب زیر لب میگه انگار مادر اومده سیدتی رقیه جان... 🏳بند سوم همه ی سلطانها،گدا دره این خونش نگیرید خورده شدم عاشق و دیوونش منی که عمریه،خراب و داغونم نگیرید خورده ازم میرم امشب و میخونش دیگه امشب دیگه امشب میزنم به سیم آخر میزنم یه جرعه از باده ی کوثر میسپارم عقلم و به سه ساله دختر آخه ساغر اومده نوه ی مادر اومده تاج سر اربابمون رقیه دلبر اومده سیدتی رقیه جان... ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ بهترین مداحی های روز @qwehgm ⏪⬅️⏪ ☘🌿☘🌿☘🌿☘🌿☘
Vaezi-MiladHazratRoghaye.mp3
2.89M
🌹 🌹 🎤مداح :حاج احمد واعظی 🌹 🌹 یه شاخۀ یاسِ قشنگ و زیبا شکوفه داده و شکوفا شده اومده مثل یک فرشته از راه چشم و چراغ دل بابا شده ز رنگ و بو برای خانواده تداعی حضرت زهرا شده تا کور بشه همیشه چشم بنی امیه فاطمه اسمشِ ولی بهش میگن رقیه رقیه یا رقیه ... این روزا ذاتِ حق به عشقِ این گل هرچی بخوای برا تو موجود کنه باباش کریمِ همۀ عالمه جود میکنه تا یأسِ رو نابود کنه حضرت زینب عمه جانش ببین اسپند آورده تا براش دود کنه ببین از اون ور داداش شبه پیمبر یواش برای ذکر خوابِ او قرآن میخونه براش تا کور بشه همیشه چشم بنی امیه فاطمه اسمشِ ولی بهش میگن رقیه رقیه یا رقیه ... تموم عمر این بی‌بی سه ساله مثه یه باغ گل خوش آب و گل یه چادرِ کوچولو داره رو سر که بسته بر هر نخ او هزار دل یک عموجون او ابا الکرامت یک عموجون او ابا الفضائل کاشکی خاکِ راه بودم زیر پای رقیه یا که یه اسباب بازی تو دستای رقیه رقیه یا رقیه ... بعضی روزا پیش بابا و عمه قدم میزد با چادرِ روی سر عمه «و ان یکاد» میخوند و میگفت وای که پارچه خانومِ این دختر باباش همین جوری که گریه میکرد میگفت نگاش کن شده مثل مادر با این همه شباهت عزیز عالمین هم دختر حسین و هم مادر حسین رقیه یا رقیه ... ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ بهترین مداحی های روز @qwehgm ⏪⬅️⏪ ☘🌿☘🌿☘🌿☘🌿☘
نائب الزیاره سروران
اومدم دعا کنم تا که بیای هی خداخدا کنم تا که بیای بعداز این میخوام که همراه دعا دوری از خطا کنم تا که بیای اومدم بگم منو نگا کنی تو نمازشب برام دعا کنی اومدم که التماست بکنم نشه یک لحظه منو رها کنی اگه تو بیای آقا بهار میاد تو دل منتظرات قرار میاد یه روز عاشقات بهم خبر میدن آقامون داره با ذوالفقار میاد میای و لبارو خندون می کنی مهربونی رو فراوون می کنی شب انتظار دیگه تموم میشه میای و دردا رو درمون می کن میای و غم از تو سینه می بری میاری صفا و کینه می بری کاش که باشیم و اون روز ببینیم که میای مارو مدینه می بری میای و با چشمای تر میخونی میای از غربت حیدر میخونی چه قیامتی میشه وقتی آقا... برا ما روضه ی مادر میخونی کاشکی از باغ خزونت بخونی از عموی مهربونت بخونی ما چقد لطمه بصورت می زنیم وقتی که از عمه جونت بخونی سیدمجتبی شجاع @rozeh_1
حالا که سیل غم بنا دارد بیاید کشتی نوحی لاجرم باید بیاید دل را به هرکه غیر او دادیم و گفتیم باز است این در هرکه میخواهد بیاید فریاد ایمان سر برآوردیم و با شک گفتیم منجی جمعه ای شاید بیاید شاید برای کوفیان عصر غیبت بد نیست گاهی استخاره بد بیاید بیراهه رفتیم و گمان کردیم کافی است روی ولا الضالین مومن "مد" بیاید در غیبتیم و ظاهرا فکر ظهوریم قبل از نود آخر چگونه صد بیاید؟ هی درد پشت درد ما دنبال درمان آخر نفهمیدیم او باید بیاید از دست ما گم کرد قافیه خودش را حق دارد اینکه ظرف صبرش سر بیاید علی اکبر نازک کار @rozeh_1
آن صدایی که مرا سوی تماشا می‌خواند از فراموشیِ امروز به فردا می‌خواند آشنا بود صدا، لهجۀ زیبایی داشت گله از فاصله، از غربت و تنهایی داشت هم‌نفس با من از آهنگ فراقم می‌خواند داشت از گوشۀ ایران به عراقم می‌خواند یادم انداخت که آن سوی تماشا او هست می‌روم می‌روم از خویش به هر جا او هست جمکران بدرقه در بدرقه، تسبیح به دست سهله آغوش گشوده‌ست مفاتیح به دست رایحه رایحه با بوی خودش می‌خوانَد خانۀ دوست مرا سوی خودش می‌خوانَد خانۀ دوست که از دوست پر از خاطره است خانۀ دوست که نام دگرش سامره است آن اویسم که شبی راه قرن را گم کرد با دل ما تو چه کردی که وطن را گم کرد؟ وطن آن‌جاست برایم که پر از خویشتن است یعنی آن‌جا که در آن خانۀ محبوب من است سامرا! خانۀ محبوب من! از او چه خیر؟ از دل‌آرام من، از خوبِ من، از او چه خبر؟ ما همه غرق سکوتیم تو این‌بار بگو سامرا! طاقت ما طاق شد از یار بگو سایۀ روشنش آورده مرا تا اینجا بوی پیراهنش آورده مرا تا اینجا به اذانش، به قنوتش، به قیامش سوگند به رکوعش، به سجودش، به سلامش سوگند قَسَمت می‌دهم آری به همان راز و نیاز آخرین بار کجا در حرمت خواند نماز؟ آخرین مرتبه کی راهی میقات شده‌ست؟ آخرین بار کجا غرق مناجات شده‌ست؟ خسته از فاصله‌ام با منِ بی‌تاب بگو با من از گریۀ او در دل سرداب بگو سامرا! ای که بلندای شکوهت عرش است گرد و خاک قدمش روی کدامین فرش است؟ حرمت ساحل آرام‌ترین امواج است این گدا سامره‌ای نیست، ولی محتاج است از زمستان پیاپی به بهارم برسان بر لبم عرض سلام است به یارم برسان ما به تکرار دچاریم بگو با یارم غیر او چاره نداریم، بگو با یارم ـ رنگ و رو رفته شد آفاق، به دنیا برگرد ما نخواندیم دعای فرج اما برگرد آن‌چه را مانع دیدار شد از دیده بگیر جز تو ما از همه گفتیم، تو نشنیده بگیر تو فقط چارۀ هر دردی و برمی‌گردی وعدۀ بی برو برگردی و برمی‌گردی روزیِ باغچه آن روز نفس خواهد بود جای دل، آن‌چه شکسته‌ست، قفس خواهد بود از سر مأذنۀ کعبه اذان می‌خوانیم قبلۀ کج شده را سوی تو می‌چرخانیم هر کجا می‌نگرم ردّ عبورت پیداست کوچه در کوچه نشانی ظهورت پیداست تازه این اول قصه‌ست، حکایت باقی‌ست ما همه زنده بر آنیم که رجعت باقی‌ست می‌نویسم که شب تار سحر می‌گردد یک نفر مانده از این قوم که برمی‌گردد سید حمیدرضا برقعی @rozeh_1
بیا ای گل بیا بی تو زمین سرد و زمان خسته بهاران است و لیک آمد خزان در باغ نو رسته بیا در غیرت شیعه که این آیین نمیگنجد تمام مسجد و محراب و درهای حرم بسته بساط هیئت و روضه همه بر چیده شد حالا نفس در سینه سنگین است و روح و جانمان خسته تو آقایی و ما رسم رفاقت را ندانستیم از این رو راه ‌وصل‌ ما ز هر چه ‌رشته‌ بگسسته بهار روشنایی ها به تاریکی مبدل شد تو را می خوانیم ای جانا ز اشک و آه پیوسته بیا محض رضای مادرت زهرا(س) تجلی کن ز دوریت غبار غم به روی چهره بنشسته اگر چه می شود خانه بساط روضه بر پا کرد ولی شوری دگر دارد دلم در هیئت و دسته چه کردیم اشک و استغفار و عجز و توبه کاری نیست که ما اینگونه درماندیم از این فعل ندانسته خداوندا بحق نیمه‌ی شعبان که در پیش است به جان مهدی زهرا همان انسان وارسته در باغ حرم ها را به روی عاشقان وا کن به شان و حرمت زهرا(س) به آن پهلوی بشکسته بیا از کل هستی دور کن این هاله ی غم را غمی که جان عالم را گرفت آهسته آهسته! هستی محرابی @rozeh_1
گفتم به دل، که وقت نیایش شب دعاست پرواز کن که مقصد من «سُرّ من رآ»ست آنجا که هست، آینهٔ شادی و سرور اشراق عشق و عاطفه و جلوه‌گاه نور... آنجا که انبیا همه هستند در طواف آنجا که عشق و عاطفه دارند اعتکاف... آنجا که دیده‌ها، پلی از آب بسته‌اند یعنی دخیل اشک به «سرداب» بسته‌اند... چشم هزار ماه جبین، مشتری اوست نقش نگین وحی، در انگشتری اوست محبوب نازنین سراپردهٔ خداست در کائنات، رحمت گستردهٔ خداست چون روح، در تمامی اعصار جاری است جان جهان، ذخیرهٔ پروردگاری است سنگ بنای کعبه، سیاهی خال اوست وجه خدای جَلَّ جَلالُه جمال اوست جان بی‌فروغ طلعت او جان نمی‌شود او حجت خداست که پنهان نمی‌شود روزی که ظلم پر کند آفاق دهر را احلی من العسل کند این جام زهر را آن روز، روز سلطنت داد و دین رسد یعنی زمین، به ارث به مستضعفین رسد... پر می‌کند ز عدل خود این خاک تیره را آیینهٔ بهشت کند، این جزیره را یوسف به بوی پیرهنش زنده می‌شود دل‌های مرده با سخنش زنده می‌شود... او را بخوان در آینهٔ ندبه و سمات فرزندی از سلالهٔ طاها و محکمات روی لبش تلاوت لبیک دیدنی‌ست آری دعای او به اجابت رسیدنی‌ست احیاگر معالِم دین خداست او شمس‌الضحای روشن و نورالهداست او الهام، کم گرفتی از آن فاطمی‌نَفَس با خود حدیث نَفْس کن، ای مانده در قفس یک‌بار خوانده‌ای، که جوابت نداده‌اند؟ آتش گرفته‌ای تو و آبت نداده‌اند؟ تکرار کن به زمزمه در سجده و رکوع ای دیدگان شب‌زده! «فَلْتَذْرَفِ الدُّموع»... ای حُسن مطلع همهٔ انتخاب‌ها تو آفتاب حُسنی و ما در حجاب‌ها مضمون بکر و ناب «مناجات جوشنی» فرزند اختران درخشان و روشنی... دیشب به خوابم آمدی ای صبح تابناک خواندم «متی ترانا» گفتم «متی نراک» «یا ایها العزیز» ببین خسته حالی‌ام چشمان پر ستاره و دستان خالی‌ام ماییم آن خسی که به میقات آمدیم شرمنده با «بضاعت مزجات» آمدیم شام فراق سورهٔ والیل خوانده‌ایم یوسف ندیده «اَوفِ لَنا الکَیل» خوانده‌ایم یا ایها العزیز به زیبایی‌ات قسم بر حسن بی‌بدیل و دل‌آرایی‌ات قسم دل‌ها ز نکهت سخنت، زنده می‌شود عالم به بوی پیرهنت، زنده می‌شود صبح وصال تو، شب غم را سحر کند آفاق را نگاه تو زیر و زِبَر کند موسی تویی، مسیح تویی، مکه طور توست شهر مدینه چشم به راه ظهور توست تنها نه از غمت دل یاران گرفته است چشم بقیع تر شده، باران گرفته است شعر «شفق» حدیث زبان دل من است تکرار نام تو ضربان دل من است محمدجواد غفور زاده @rozeh_1
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 باز آمدم با چشم‌های تر شب سوم افتاده‌ام از پای پشتِ در شب سوم بال و پری بشکسته آوردم نگاهم کن چهره بپوشان از رویم کمتر شب سوم توبه شکستم، پایِ عهدِ خود نماندم من شرمندگیِ من شده بدتر شبِ سوم بُهتَم زده از ترسِ روزِ رستخیز، اما با گریه حالم می‌شود بهتر شب سوم بسته شده بال و پرم در معصیت‌هایم این معصیت‌ها گشته دردِ سر شب سوم حال و هوایِ کودکیَّم رفته از دستم مثلِ گذشته نیستم دیگر شب سوم بینِ مناجات و دعاهای سحر دیدم نامِ رقیه گشته جلوه‌گر شب سوم آنقدر دلتنگِ مُحَرم می‌شوم شب‌ها یاد رقیه می‌کنم در هر شب سوم با روضه‌های شام و کوفه می‌زنم پرپر در روضه‌اش جان می‌دهم آخر شب سوم کربلایی رضا باقریان مناجات با خدا مناجات 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar