آدمهايى که شما رابارها و بارها مى آزارندمانند کاغذ سمباده هستند!
آنها شما را مى خراشند و آزار مى دهند اما در نهايت شما صيقلى و براق خواهيد شد،وآنها مستهلک و فرسوده!
پس به قول بزرگی:چايت را بنوش و نگران فردا نباش از گندمزار من و تو؛مشتى کاه مى ماند براى بادها و يادها...
🍂
▫️حکایت بسیار زیبا
✍🏽مراقبت داریم تا مراقبت"
🌼🍃مردی مادر پیرش را سالیان سال مراقبت میکرد و زندگی خویش بر خود تباه کرده بود.
🌼🍃روزی بزرگی را گفت: به گمانم در دنیا من تنها فرزندی باشم که مادرم مرا هفت سال مراقب بود تا بزرگ شوم، ولی من بیست سال است که او را در سن پیری مراقب هستم که اتفاقی برای او نیفتد.
🌼🍃آن بزرگ گفت: تو بیست سال است مادر خود را مراقبی؛ مراقبت تو انتظاری برای مرگ اوست. ولی مادرت هفت سال مراقب تو بود و در انتظار رشد و بزرگی و کمال تو!
❣پس بدان تو هرگز نمیتوانی زحمات مادر خود را جبران کنی!
- قدر این {مادر} گوهر نایاب را بدان♥️
____
🍂
🌼🍃خــ❥ــدایا !
خـــــداوندا !
من از تو آسمان نمی خواهم اما خورشید را به من بده تا دلم به تــو گــرم باشد.
🌼🍃خــ❥ــدایا !
خداوندا ! من از تو دریا نمی خواهم اما رودخانه را به من بده تا همیشه به سوی تـو روان باشم.
🌼🍃خــ❥ــدایا !
خداوندا ! من از تو جنگل نمی خواهم اما گل کوچکی به من بده تا عطر تو را داشته باشم.
🌼🍃خــ❥ــدایا !
خداوندا ! من از تو شب و روز را نمی خواهم امـا فرصتی به من بده تا دنبال تـو بگردم و پیدایت ڪنم.
❣آمین یا رب العالمین
✾•┈••✦❀✦••┈•
هدایت شده از فاطر
سردار فدوی: رستم قاسمی برای انجام کار به چین رفته بود؛ قبل از اینکه به آیسییو برود، جلسات کاری را برگزار کرد
جانشین فرمانده کل سپاه در مراسم تشییع رستم قاسمی:
🔹سردار قاسمی غیرت خاصی داشت و ما این غیرت را بیش از ۴۰ سال در او دیدیم و حتی در لحظات مرگ هم این غیرت را با خود داشت.
🔹او برای کار و ملاقات با برخی متخصصان جهانی چین به این کشور سفر کرده بود و قبل از اینکه به بیمارستان و آیسییو برود، جلسات کاری را برگزار کرد، آنهم در شرایطی که تمام بدنش را بیماری گرفته بود اما به دلیل غیرت پاسداری، اجازه نداد حتی یک جلسه هم تعطیل شود.
🎥 دروغ دختری به نام "نیره" باعث کشته شدن نیم میلیون کودک میشود!
⭕️ و امروز این داستان را میخواهند تکرار کنند.
حكايت خيلى آموزنده...
مردي سگش را در خانه می گذارد تا از طفل شیر خوارش مواظبت کند و خودش برای شکار بیرون رفت، و زمانی که برگشت، سگش را دید که در جلو خانه ایستاده و پارس می کند و پنجه هایش خون آلود است.
مرد با تفنگش به سوی سگ شلیک کرد و او را کشت و با سرعت وارد خانه شد تا باقی مانده ی فرزندش را ببیند...
زمانی که وارد شد دید که گرگی غرق در خون غلتیده و فرزندش بدون هیچ آسیبی سالم است.
تصور کنید که مرد چه قدر احساس گناه می کند چه عذاب وجدانی دارد که نزدیک است از حال برود؛ و پشیمانی تا آخر عمر همراهش باقی خواهد ماند.
چه بسیارند کسانی که با ظلم و ستم، جان داده اند!
چه عواطف بسیاری به خاطر گمان بد، از بین رفته اند!
چه رابطه های بسیاری به خاطر دلایل اشتباه، قطع شده اند!
فقط با چشمانتان نگاه نکنید، با عقلتان بنگرید و حقیقت را دریابید؛ قبل از اینکه عکس العملی نشان دهید به حرف های طرف مقابل گوش كنيد تا به دلیل قضاوت اشتباه تا آخر عمر گریان نباشید.
(يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْم)ٌ
(الحجرات: من الآية12):
ای كسانى كه ايمان آوردهايد! از بسيارى گمانها بپرهيزيد، چرا كه پارهاى از گمانها گناه است.
و رسول الله صلى الله عليه وسلم می فرماید: "إياكم والظن فإن الظن أكذب الحديث.."
از گمان دوری کنید؛ زیرا گمان بدترین دروغ است.
ﭼﻪ ﺁﻣﺪ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺍﻗﻮﺍﻡ ﻭ ﺧﻮﯾﺸﺎﻥ.
ﮐﻪ ﮔﺮﺩﯾﺪ ﺟﻤﻌﺸﺎﻥ ﺍﯾﻨﻄﻮﺭ ﭘﺮﯾﺸﺎﻥ.
ﭼﺮﺍ ﻓﺎﻣﯿﻠﻬﺎ ﺍﺯ ﻫﻢ ﺟﺪﺍﯾﻨﺪ.
ﭼﺮﺍ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺣﺪ ﺑﯽ ﻭﻓﺎﯾﻨﺪ.
ﭼﺮﺍ ﺧﻮﺍﻫﺮ ﺯ ﺧﻮﺍﻫﺮ ﻣﯽ ﮔﺮﯾﺰﺩ
ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺑﺎ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﻣﯽ ﺳﺘﯿﺰﺩ.
ﭼﺮﺍ ﺩﺧﺘﺮ ﺯ ﻣﺎﺩﺭ ﻧﻨﮓ ﺩﺍﺭﺩ.
ﭘﺪﺭ ﺑﺎ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯾﺶ ﺟﻨﮓ ﺩﺍﺭﺩ
ﭼﺮﺍ ﻣﻬﺮ ﻭ ﻣﺤﺒﺖ ﮐﯿﻤﯿﺎ ﺷﺪ
ﺭﻓﺎﻗﺘﻬﺎﯼ ﺩﯾﺮﯾﻨﻪ ﺭﯾﺎ ﺷﺪ.
ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻏﻨﯿﺎ ﻫﻢ ﻟﺬﺗﯽ ﻧﯿﺴﺖ.
ﻓﻘﯿﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﻋﺰﺗﯽ ﻧﯿﺴﺖ.
ﺑﻪ ﻇﺎﻫﺮ ﺧﺎﻧﻪ ﻫﺎﻣﺎﻥ ﮐﺎﺥ ﺷﺎﻩ ﺍﺳﺖ.
ﺩﺭﻭﻧﺶ ﯾﮏ ﺟﻬﺎﻥ ﺍﻧﺪﻭﻩ ﻭ ﺁﻩ ﺍﺳﺖ.
ﺩﺭ ﻭ ﺩﯾﻮﺍﺭﻫﺎ ﮐﺎﺷﯽ ﻭ ﺳﻨﮓ ﺍﺳﺖ.
ﻭﻟﯽ ﻫﺮ ﺧﺎﻧﻪ ﯾﮏ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﺟﻨﮓ ﺍﺳﺖ
ﺩﮔﺮ ﺍﺯ ﺑﺬﻝ ﻭ ﺑﺨﺸﺸﻬﺎ ﺍﺛﺮ ﻧﯿﺴﺖ.
ﺯ ﺍﻧﺼﺎﻑ ﻭ ﻣﺮﻭﺗﻬﺎ ﺧﺒﺮ ﻧﯿﺴﺖ.
ﻋﻤﻮﺟﺎﻥ، ﺧﺎﻟﻪ ﺟﺎﻥ، ﺩﯾﮕﺮ ﻧﮕﻮﺋﯿﻢ.
ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺮﮒ ﻫﻢ ﺩﺭ ﺁﺭﺯﻭﺋﯿﻢ.
ﯾﮑﯽ ﺣﺞ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ ﺳﺎﻟﯽ ﺩﻭ ﺳﻪ ﺑﺎﺭ.
ﮐﻨﺎﺭﺵ ﺧﻮﺍﻫﺮﺵ ﻧﺎﺩﺍﺭ ﻭ ﻧﺎﭼﺎﺭ.
ﯾﮑﯽ ﺑﺎ ﺳﻮﺩ ﺍﻣﻮﺍﻝ ﻧﺰﻭﻟﯽ.
ﺭﻭﺩ ﻣﮑﻪ ﺑﻪ ﺍﻣﯿﺪ ﻗﺒﻮﻟﯽ.
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﮐﺮﺑﻼ ﻭ ﺷﺎﻡ ﮔﻮﯾﺪ.
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻓﺨﺮ ﺑﺮ ﺍﻗﻮﺍﻡ ﮔﻮﯾﺪ.
ﯾﮑﯽ ﻧﺎﺯﺩ ﺑﻪ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻭ ﺑﻪ ﺑﺎﻏﺶ.
ﯾﮑﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﺗﮑﺒﺮ ﺩﺭ ﺩﻣﺎﻏﺶ.
ﯾﮑﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﻣﺎﺷﯿﻨﺶ ﺳﻮﺍﺭ ﺍﺳﺖ.
ﻓﻘﻂ ﻣﺜﻞ ﺑﺘﯽ ﺍﺯ ﺯﻫﺮﻣﺎﺭ ﺍﺳﺖ.
ﺧﻼﺻﻪ ﻭﺿﻊ ﺗﻌﺮﯾﻔﯽ ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ.
ﻫﻤﮕﯽ ﺑﺮ ﺧﺮ ﺷﯿﻄﺎﻥ ﺳﻮﺍﺭﯾﻢ.