زندگی باور می خواهد آن هم از جنس امید
که اگر سختی راه به تو یک سیلی زد
یک امید از ته قلبت به تو گوید
که خدا هست هنوز …
.
هدایت شده از منتظران نور
با قدسیان آسمان، من هر شبی یاهو زنم
گر صوفی از لا دم زند، من دم ز الا هو زنم
باز هوایی نیستم، تا تیهوی جانها برم عنقای قاف قربتم، کی بانگ بر تیهو زنم؟
من کوکویی دیوانهام، صد شهر ویران کردهام،
بر قصر قیصر قی کنم، بر تاج خاقان قو زنم
قاضی چه باشد پیش من مفتی چه داند کیش من
چون پشت پای نیستی بر حکم و بر یرغو زنم
خاقان اردودار اگر از جان نگردد ایل من صاحبقران عالمم، بر ایل و بر اردو زنم
ای کاروان، ای کاروان، من دزد شبرو نیستم
من پهلوان کشورم، من تیغ رویارو زنم
ای باغبان، ای باغبان، در بستهای بر من چرا؟
بگشا در این باغ را، تا سیب و شفتالو زنم
ای نفس هندووش برو، ترکی مکن با من که من،
سلطان صاحب قوتم، بر ترک و بر هندو زنم
گر آسیای معرفت بیبار ماند ساعتی،
من بر فراز نه فلک از بهر او توتو زنم
در باغ باز بود، در باغ باز هست و هیچگاه بسته نیست، در باغ وصل همیشه باز است، اما عاشق باید باشی، باید در جستجوی معشوق با صلابت گام برداشت و خالصانه خواست و مهربانانه بهاریه شوق خواند، باید معرفت رفتن داشت و دانست که ماندن جز سوختن در تن نیست و در وجود او باید یکی شد..
هدایت شده از منتظران نور
🏴 فاطمیه یعنی
▫️یک دست صدا دارد حتی اگر شکسته باشد...!
✔️مادر آموخت به من که
هیچگاه،
دست از امامت برندار...،
حتی اگر تنها، تو بودی و تو...!
به هر وسیله و بهانهای، در پی یاری او باش....
"به دمی یا درمی یا قلمی یا قدمی"
و مهمتر از همه
به دعاهایی سخاوتمندانه از سوز دل و سویدای جان برای تعجیل فرج حجّت غریب زمان ...
🤲🏻 اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه
هدایت شده از منتظران نور
🍃🖤
با دل خسته و بشکسته مولا تنها ماند..😭
لَمَّا حَضَرَتْ فَاطِمَةَ الْوَفَاةُ بَكَتْ فَقَالَ لَهَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ يَا سَيِّدَتِي مَا يُبْكِيكِ قَالَتْ أَبْكِي لِمَا تَلْقَى بَعْدِي فَقَالَ لَهَا لَا تَبْكِي فَوَ اللَّهِ إِنَّ ذَلِكِ لَصَغِيرٌ عِنْدِي فِي ذَاتِ اللَّهِ قَالَ وَ أَوْصَتْهُ أَنْ لَا يُؤْذِنَ بِهَا الشَّيْخَيْنِ فَفَعَلَ.
موقعى كه شهادت حضرت زهراى اطهر علیها السلام نزدیک شد گريه كرد، حضرت اميرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام به وى فرمودند:
اى سيده ی من! چرا گريه ميكنى؟
حضرت فاطمةالزهرا علیها السلام فرمودند:
براى آن مصيبتهائى كه تو بعد از من خواهى ديد.
حضرت امير المؤمنين فرمودند:
گريان مباش، بخدا قسم آن مصائب نزد من براى رضاى خدا كوچک و ناچيزند.
آنگاه به حضرت امیرالمومنین علیه السلام وصيت كرد كه به آن دو نفر اجازه ی تشييع جنازه و نماز ندهد.
حضرت امیرالمومنین علیه السلام وصيت آن بانو را اجرا نمود.
بحارالانوار، ج۴۳،ص۲۱۸
هدایت شده از منتظران نور
.
🌹 شما چگونه مادرت را خوشحال 😂میکنی ؟!
شما هم زود قضاوت میکنی⁉️
♻️ ( بهترین درس و داستان ) ♻️
خانم معلمی تعریف میکرد:
در مدرسه ابتدایی بودم ، مدتی بود تعدادی از بچهها را برای یک سرود آماده میکردم.
به نیت اینکه آخر سال مراسمی گرفته شود برایشان.
پدر و مادرشان هم دعوت مراسمند و بچهها در مقابل معلمان و اولیا سرود را اجرا کنند.
چندین بار تمرین کردیم و سرود رو کامل یاد گرفتند.
روز مراسم بچهها را آوردم و مرتبشان کردم.
با هم در مقابل اولیا و معلمان شروع به خواندن سرود کردند.
ناگهان دختری از جمع جدا شد و بجای خواندن سرود شروع کرد به حرکت جلوی جمع.
دست و پا تکان میداد و خودش رو عقب جلو میکرد و حرکات عجیبی انجام میداد.
بچهها هم سرود را می خواندند و ریز می خندیدند ، کمی مانده بود بخاطر خندهشان هرچه ریسیده بودم پنبه شود.
سرم از غصه سنگین شده بود و نمی تونستم جلوی چشم مردم یک تنبیه حسابیش هم بکنم.
خب چرا این بچه این کار رو میکنه ، چرا شرم نمیکنه از رفتارش؟ این که قبلش بچه زرنگ و عاقلی بود‼️
نمونه خوبی و تو دل بروی بچهها بود!!
رفتم روبرویش ، بهش اشاراتی کردم ، هیچی نمیفهمید
بقدری عصبانیام کرده بود که آب دهانم را نمی توانستم قورت دهم.
خونسردی خود را حفظ کردم ، آرام رفتم سراغش و دستش را گرفتم ، انگار جیوه بود خودش را از دستم رها کرد و رفت آن طرف تر و دو باره شروع کرد!
فضا پر از خنده حاضران شده بود ، همه سیر خندیدند.
نگاهی گرداندم ، مدیر را دیدم ، رنگش عوض شده بود ، از عصبانیت و شرم عرقهایش سرازیر بود.
از صندلیش بلند شد و آمد کنارم ، سرش را نزدیک کرد و گفت: فقط این مراسم تمام شود ، ببین با این بچه چکار کنم⁉️ اخراجش میکنم ، تا عمر دارد نباید برگردد مدرسه ،
من هم کمی روغنش را زیاد کردم تا اخراج آن دانشآموز حتمی شود.
حالا آنی که کنارم بود زنی بود ، مادر بچه ، رفته بود جلو و تمام جوگیر شده بود.
بسیار پرشور می خندید و کف می زد ،
دخترک هم با تشویق مادر گرمتر از پیش شده بود.
همین که سرود تمام شد پریدم بالای سن و بازوی بچه را گرفتم و گفتم:
چرا اینجوری کردی⁉️
چرا با رفقایت سرود را نخواندی؟!
دخترک جواب داد:
آخر مادرم اینجاست ، برای مادرم این کار را میکردم‼️
معلم گفت: با این جوابش بیشتر عصبانی شده و توی دلم گفتم: آخر ندید بَدید همه مثل تو مادر یا پدرشان اینجاست ، چرا آنها اینچنین نمیکنند و خود را لوس نمیکنند⁉️
چشمام گرد شد و خواستم پایین بکشمش که گفت: آموزگار صبر کن بگذار مادرم متوجه نشود ، خودم توضیح میدهم ؛ مادر من مثل بقیه مادرها نیست ، مادر من "کرولال" است ! 😞
چیزی نمی شنود و من با آن حرکاتم شادی و کلمات زیبای سرود را برایش ترجمه میکردم.
تا او هم مثل بقیه مادران این شادی را حس کند! این کار من رقص و پایکوبی نبود ،
این زبان اشاره است ، زبان کرولالها
همین که این حرفها را زد از جا جهیدم ، دست خودم نبود با صدای بلند گریستم 😢 ، و دختر را محکم بغل کردم !!
آفرین دختر 👏 ، چقدر باهوش ، مادرش چقدر برایش عزیز ، ببین به چه چیزی فکر کرده‼️
فضای مراسم پر شد از پچ پچ و در گوشی حرف زدن و ... تا اینکه همه موضوع را فهمیدند ،،
نه تنها من که هرکس آنجا بود از اولیا و معلمان همه را گریاند‼️
از همه جالبتر اینکه مدیر آمد و عنوان دانشآموز نمونه را به او عطا کرد !!!
با مادرش دست همدیگر را گرفتند و رفتند ، گاهی جلوتر از مادرش می رفت و مثل بزغاله برای مادرش جست و خیز میکرد تا مادرش را شاد کند!!
👌درس این داستان این بود : زود عصبانی نشو ، زود از کوره در نرو ، تلاش کن زود قضاوت نکنی.
🍃🌺🍃🍃🌺🍃
به نام آفریدگار هستی
🌹صبح شما عزیزان بخیر و شادی 🌹
امروز یکشنبه ۲۷ آبان ماه سال ۱۴۰۳
✅دانش غلط
Beware of false knowledge; it is more dangerous than ignorance.
بترس از دانش غلط که از جهل خطرناکتر است.
🤲نــــیــــایـــش صــــبــــحــــگــــاهے🤲
مهربانا !
دستان نیازمندمان
خالی به سویت بلند شده
آنها را از نعمت،
رحمت و لطفت پر کن ...
دل نا آراممان را آرام کن
ای آرامش دهنده دلهای بیقرار
گرفتاریهای ما را برطرف بفرما
و نور ایمانت را در قلب ما منور بفرما،
ما را زیر سایه خودت قرار ده
و باران رحمتت را بر ما ببار
"آمیـن"🤲🏻
حیفم آمد که چنین صبحى را ،
با نفس خوب خدا "ها" نکنم
بیت بی معنی "من بودن" را ،
با غزلهای صدا "ما" نکنم
حیفم آمد که در این روز دل انگیز خدا...
گره کوچکی از قلبی را،
به سرانگشت دعا وا نکنم
حیفم آمد که در این روزگه زود گذار...
اینهمه مهر که به من بخشیدند ،
عاقبت در نگه منتظری جا نکنم.
روزتون لبریز از عشق بی پایان الهی
صبحتون بخیر و شادی
ایام به کامتان
آمیـــن...🤲🏻
↩️عبارت تاکیدی ↪️
اگر مهربانی کنیم،
به خودمان برمیگردد...
دستی که گل میدهد،
خودش هم بوی گل میگيرد...
❤️خداوندا سپاسگزارم
هدایت شده از منتظران نور
اَعُوْذ ُبِاللّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیْمِ
بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ
فَإِن لَّمْ تَأْتُونِي بِهِ فَلَا كَيْلَ لَكُمْ عِندِي وَلَا تَقْرَبُونِ ﴿٦٠﴾
قَالُوا سَنُرَاوِدُ عَنْهُ أَبَاهُ وَإِنَّا لَفَاعِلُونَ ﴿٦١ یوسف﴾
و اگر او را نزد من نیاورید (بدانید که چیزی به شما داده نمیشود و) هیچ گونه گندم و حبوباتی (از غلّه و محصولات) به شما نمیدهم، و دیگر به پیش من نیائید. (۶۰)
(برادران یوسف پاسخ دادند و) گفتند: ما با پدرش راجع بدو با لطائف حیل گفتگو مینمائیم، و حتماً (برای جلب موافقت پدر میکوشیم و) این کار را خواهیم کرد. (۶۱)
🌴
🌹اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّد🌹
🌵🌵
سلام و درود بر شما عزیزان
صبح یکشنبه 27 آبان 1403
15 جمادی الاول 1446
17 نوامبر 2024 به خیر
🍀🍀🍀
الهی!
ادای شکر تو را هیچ زبان نیست و دریای فضل تو را هیچ کران نیست...
و سرّ حقیقت تو بر هیچکس عیان نیست...
هدایت کن بر ما رهی که بهتر از آن نیست
خداوندا
به ما قلبی عاری کینه و نفرت عطاء بفرما .
خدایا آن ده که آن به .
🎋🎋🎋🎋
خداوندا طاعات و عبادات ما اندک است و امید به رحمت تو بسیار، از ما پذیرا باش
رَّبَّنَا عَلَيْكَ تَوَكَّلْنَا وَإِلَيْكَ أَنَبْنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ
پروردگارا! به تو توکّل میکنیم، و به تو روی میآوریم، و بازگشت به سوی تو است (و همهی راهها سر به جانب تو دارد و به تو منتهی میگردد) .
آمین آمین آمین