eitaa logo
از کرخه تا شام
162 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
57 ویدیو
1 فایل
زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست. (امام خامنه ای) کپی برداری از مطالب با ذکر صلوات بلا مانع است. منتظر نظرات-پیشنهادات و مطالب شما هستیم. ارتباط با خادم کانال @abozeynab0
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 🌷یک روز ظهر با داخل ساندویچی کوچکی رفتیم تا ناهار بخوریم. ساندویچ را سفارش دادیم و نشستیم.روبه روی مان دو با سر و وضع خیلی ساده نشسته بودند و از چهره شان معلوم بود آدم های هستند. 🌷متوجه شدم آقا مهدی رفته تو فکر💭، گفتم:مهدی تو فکری؟گفت:هیچی فکر کنم این دوتا خانم که رو به رومون نشسته اند،پول💰 ساندویچ ندارن.گفتم:از کجا فهمیدی؟ 🌷گفت:آخه ساندویچ شون رو نصف کردن و هرکدوم پول هاشون رو گذاشتند روی هم، 💥اما باز مثل این که پولشون کافی نیست. 🌷بعد دیدم اقا مهدی از جا بلند شد و رفت کنار صندوقدار🗃 ساندویچی و گفت: من ایام ،هرکی توی ساندویچی داره ساندویچ میخوره،مهمون منه😍 و پول ساندویچش رو من ! ✅اینجوری جوری به اونا کمک کرد که خجالت نکشن..... 🌷خوشا زبانی که شهدا را یاد کند با ذکر یک 🌷 🌹 @azkarkhetasham
از کرخه تا شام
🔹آقاسجاد روز📆 عملیات گشته بود و یک کوچک پیدا کرده بوده و روی آن نامه‌ای نوشته📝 بود و خواسته بود تا یکی از دوستانش در جمع خانم‌ها بخواند. 🎤 🔸نوشته بود که«اگر من رفتم فکر 💬نکنید از سر دوست نداشتن بوده، از سر زیادی دوست داشتن💞 است.» بعد خطاب به من گفته بود که اگر کسی گفت شما، شما را دوست نداشت که گذاشت و رفت،😐 همه اینها دنیایی‌ست🌏 و من شما را از خودم نمی‌دانم 🔹به پسرش 👦هم نوشته بود با اینکه خیلی داشتم تو را ببینم ولی نشد.❌ من صدای بچه‌های سوریه را می‌شنیدم و نمی‌توانستم بمانم😔   ✍ به روایت همسربزرگوار شهید 🌷
از کرخه تا شام
🔰در سال 94 از مدافع حرم و رفتن به سوریه مطرح شد و به من گفت "خانم، اسمم را برای رفتن به سوریه نوشتم، هرچند در جایگاه مدافع نیستم."،😔 نگاهی کردم و گفتم "هرچه خدا خواهد همان می‌شود. وقتی این لباس را به تن کردی یعنی خداوند لیاقت و سعادت شــ🌷ـهادت در راهش را نصیبتان کرد". تا اینکه یک شب آمد گفت ، رفتن به سوریه حتمی شد" به‌ظاهر آرامش خود را حفظ کردم 😊اما در آشوب بود تا اذان صبح نتوانستم بخوابم.❌ 🔰مدام ذکر یا حضرت (س) یا حضرت رقیه(س) خواندم😢. پدر ستون محکمی برای و خانواده است، نبودنش سخت بود.‼️ اما با خودم گفتم "اکنون زمان عمل کردن است و باید نشان بدهم چقدر هستم". زمانی که روضه 🎤اهل‌بیت(ع) را می‌شنویم می‌گوییم ای‌کاش ما آن زمان بودیم، اکنون نیز زمان است. معمولاً به مراسم عروسی🎊 نمی‌رفت، اما 18 اسفند 94 عروسی در دعوت بود، از این فرصت استفاده کرد و از پدر و مادر و تمام فامیل نزدیک خداحافظی👋 کرد و شب بعد آن تا سه صبح نشست و را نوشت. زمان اعزام وصیت‌نامه را به دستم داد و گفت "همسرم،😇 ظاهر و باطن زندگی من همین است، به شما مراقب فرزندانم باش"🌹. ✍ به روایت همسربزرگوارشهید 🌷 @azkarkhetasham
از کرخه تا شام
#لاله‌های_آسمونے 🔰فقط یک آرزو دارم....!!! گفت: «توی دنیا بعد از شهادت فقط یک #آرزو دارم: اونم اینک
🔷یک بار خاطره ای از برام تعریف می کرد.میگفت: کنار یکی از زاغه مهماتها سخت مشغول بودیم. تو جعبه های مخصوص، می گذاشتیم و درشان را می بستیم. 🔷گرم کار، یکدفعه چشمم افتاد به یک خانم ، با چادری مشکیــ🍃! داشت پا به پای ما مهمات می گذاشت تو جعبه ها. 🔷پیش خودم فکر کردم حتماً از این است که می آیند جبهه. به بچه ها نگاه کردم. مشغول کارشان بودند😕 و بی تفاوت می رفتند و می آمدند. انگار اصلاً آن زن را .😟 🔷قضیه کار، عجیب برام سؤال ❓شده بود. موضوع، عادی به نظر نمی رسید. کنجکاو شدم⚡️ بفهمم جریان چیست. رفتم نزدیکتر. 🔷تا رعایت ادب شده باشد👌، سینه ای صاف کردم و خیلی با گفتم:«خانم! جایی که ما هستیم، شما نباید زحمت بکشین.🚫» 🔷رویش طرف من نبود❌. به تمام قد ایستاد و فرمود: «مگر شما در راه زحمت نمی کشید؟» 😦😦 🔷یک آن یاد (ع) افتادم و اشک تو چشمهام حلقه زد😭. واقعاً خدا بهم لطف کرد که سریع موضوع را گرفتم و جریان چیست. 🔷بی اختیار شده بودم و نمی دانستم چه بگویم. آن ، همان طور که روش آن طرف بود، فرمود: «هر کس که باشد، البته ما هم یاری اش می کنیم👌.» ✍ به روایت همسـر بزرگوارشهید 📎فرماندهٔ تیپ هجدهم جوادالائمه 🌷 ولادت : ۱۳۲۱/۶/۳ تربت حیدریه شهادت : ۱۳۶۳/۱۲/۲۱ عملیات بدر ، شرق دجله @azkarkhetasham