eitaa logo
از کرخه تا شام
162 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
57 ویدیو
1 فایل
زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست. (امام خامنه ای) کپی برداری از مطالب با ذکر صلوات بلا مانع است. منتظر نظرات-پیشنهادات و مطالب شما هستیم. ارتباط با خادم کانال @abozeynab0
مشاهده در ایتا
دانلود
#روایٺــ_عِـشق ✒️ یکی از #دوستان شهید «محمد حمیدی» از قول ❗️مادر این شهید مدافع حرم #روایتی نقل کرده و می‌گوید: بار آخر که محمد زخمی💥 شد و برگشت، به مادرش گفته بود #لیاقت شهادت نداشتم چون تو از ته قلبت❤️ راضی به رفتن من نیستی! دلت را با خدا #صاف کن تا خدا مرا ببرد.😔 همین اتفاق هم افتاد. گویی مادرش خواسته محمد را اجابت کرد. وقتی رفت دیگر برنگشت😭 و در مسیر #دمشق درعا، در جنوب سوریه به شهادت رسید
از کرخه تا شام
مَجـروح به عِشـقیم و از آن شـٰاد رَوانیـم اندَر مَـرض ِ عِشـق بـــجُز عِشـق دَوا نیست #شهید_مح
🍃🌺محسن مخالف عقد و عروسی💍 سنگین و تشریفاتی بود. می‌گفت: «این مراسمات مانع از خیلی از جوانان که تمکن مالی 💰ندارند، می‌شود.» اعتقاد داشت اگر ما هم انجام دهیم می‌شویم یک الگو برای فامیل و به تاخیر در ازدواج آنه. دامن می‌زنیم. دوران عقد ما ۱۱ ماه 📆طول کشید. عروسی نگرفتیم و رفتیم مشهد. شاید نشود، اما هر دوی ما تصمیم گرفتیم که با اتوبوس🚎 سفر کنیم. خانواده‌ها هیچ مخالفتی با این تصمیم ما نداشت، اما بعضی از چرا! ولی به هر حال این انتخاب ما بود.☺️ 🍃🌺وقتی برگشتیم، ، ما را سه راه آتشگاه 🔥پیاده کرد و خانواده‌ها هم همانجا به استقبال ما آمدند و تا ما را همراهی کردند. به خاطر همین👌 ساده بودن‌ها و ساده گرفتن‌ها بود که برکات خدا💞 هر روز در زندگی ما بیشتر می‌شد. محسن بیشتر از آنچه که فکرش را می‌کردم بال برایم بود. خیلی‌ها گمان می‌کنند که زندگی با یک فرد نظامی سخت و بی روح است،😒 درحالی که من به شدت با این فکر هستم.محسن فوق العاده انسان با احساسی❣ بود. طبع شاعری داشت و خیلی هم حفظ بود. یادم هست روزی که عقد💍 کردیم، 🍃🌺 کلی برای من خواند، هم از حافظ و سعدی و هم از شعرهای خودش😍. شوخ طبع بود و اهل بگو و و خیلی هم خوش سفر بود. قاری قرآن📖 بود. آیاتی از قرآن که به جهاد و شهادت مربوط می‌شد را خیلی می‌خواند و با که در چشم‌هایش موج می‌زد از جهاد و شهادت 🦋حرف می‌زد. مهر ماه سال ۹۰ بود که خدا مرضیه خانم را به ما هدیه داد. محسن ذوق دخترش👧 را داشت. 🍃🌺می‌گفت: «خدا هر را که دوست داشته باشد، به او دختر 😇می‌دهد.» وقتی برای مرا به بیمارستان برد تا صبح پشت در بیمارستان مانده بود و دعا📿 می‌کرد. دخترمان که به دنیا آمد، اولین کسی که دیدم بود، آمد و پیشانی من را بوسید. ما چند تا اسم مد نظر 💬داشتیم. اسم ها را زیر گذاشتیم و عاقبت اسم مرضیه💞 انتخاب شد. 🌷 @azkarkhetasham
از کرخه تا شام
♥️🍃خوش‌برخورد بود😇 و رفتارش با افراد گوناگون، یکسان. می‌خواست همه را به که خود به آن اعتقاد داشت جذب کند؛ 👌همان خطی که سال‌ها بود پدر و 👥آن را طی کرده بودند و در این جذب کردن‌ها با روش و منش خاص 💯خود عمل می‌کرد. ♥️🍃در میان همه نمونه😍 بود و همه را به خود جذب می‌کرد.# همیشه و همه جا صحبت🗣 از علی بود. روزی نمی‌شد که صحبتی از او نباشد و اگر حضور نداشت، همه سراغش را می‌گرفتند. به همین دلیل برایمان خیلی سخت بود.😔 وقتی که رفت کسی او را باور نداشت. 🌷 @azkarkhetasham