شهید #عباس_دوران
کابوس صدام
🌹خروج اضطراری🌹
صدام بغداد رو کاملا امن نشون داده بود تا اجلاس غیر متعهد ها که براش خیلی مهم بود رو اونجا برگزار کنه.
برای ایران هم خیلی مهم بود صدام به هدفش نرسه.
روز عملیات موتور سمت راست و عقب هواپیماش رو زدند...کلید خروج اضطراری رو زد، اما فقط کلید خلبان کابین عقب رو!
هرجور بود هواپیما رو هدایت کرد و اونو به ساختمان اجلاس کوبید و از اونجا به آسمون پرکشید.
اینطوری، هم عملیات به هدف نهایی خودش رسید و هم عباس؛ چون تمام نقشههای صدام نقش برآب شد و برگزاری اجلاس در بغداد لغو شد.
شـهــید #عباس_دوران
بمبی در کابین، صفــحه 37-15
@azkarkhetasham
🔳💠🌸🔳🔳🌸💠🔳
🔳💠🌸🌷🌷🌸💠🔳
💠🌸 🌸💠
💠🌷 🌷💠
🔳💠🌸
💠🌷
💠🌸
🔳🔳
#معرفینامه
#شهید_مدافع_حرم_محمد_کامران
#شهید محمد کامران
#فرزند؛مهدی کامران
#متولد سال 1367/2/9
#ساکن تهران
و در حالی که 27 ماه از ازدواجش میگذشت در دفاع از حریم اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) مقابل تروریستهای تکفیری در سوریه به شهادت رسید.
#دنیای_بدون_محمد
همیشه اصرار داشت که من را برای شهادتش آماده کند. میگفت «یک روز باید با این واقعیت کنار بیایی.» آنقدر مصر بود که وقتی دوستانش به شهادت میرسیدند حتماً مرا هم با خود به تشییع جنازه و مراسمها میبرد تا نوع مراسم و برخورد خانوادههایشان را ببینم. با خودم میگفتم «یعنی ممکن است روزی برای محمد هم این اتفاق بیفتد؟ واقعاً من باید چطور تحمل کنم؟» تا به خانه میرسیدیم، بنا میکردم به گریه. اما محمد میگفت «خودت رو جای اینها بگذار. اگر این اتفاق برای من افتاد، دوست ندارم گریه کنی! دلم میخواهد محکم باشی.» میگفتم «مگه میشه گریه نکرد؟» گفت «دلم میخواهد محکم باشی. دوست دارم وقتی خبر شهادتم را به تو میدهند، با افتخار سرت را بالا بگیری و بگویی خدایا شکر.»
با حرف هایش آرام میشدم اما بیشتر خودم را به بیخیالی میزدم. من محمد را میخواستم و هنوز زود بود برود. پس میتوانستم تصور کنم حتی اگر به حرفهای محمد نیازی داشته باشم، به این زودیها کارآیی ندارد.
@azkarkhetasham
🎋عاشقــان را
با تعلق هـا چه ڪار ...
روز اول ، عهد با خون بستهایم
گر به جـان ما زَنـد مولا محڪ
لیتنا یٰا لَیتَنا ڪُنا مَـعَڪ ...❣
💐ولادت : ۱۳۵۶/۶/۲ مراغه
🌷شهادت : ۱۳۹۲/۲/۱۰ سوریه
#شهید_علی_کنعانی
#سالروز_شهـادت🕊
@azkarkhetasham
از کرخه تا شام
وقتی دایی محمدش شهید شد مورخ ۹ اردیبهشت ۱۳۶۷ به دنیا آمد وبه یاد دایی محمدش نامش را محمد گذاشتیم . همیشه می گفت: خدا کنه بتونم راه دایی شهیدم رو ادامه بدم، به عضویت سپاه قدس در آمد و لباس مقدس پاسداری را بر تن کرد و به جمع مدافعان حرم پیوست. محل شهادتش در خانطومان سوریه بود. و همانطور که در وصیتنامه اش نوشته بود (حاضرم شاهرگم را بدهم) از ناحیه شاهرگ گردن به مقام والای شهادت نائل آمد. و نحوه شهادتش مانند دایی شهیدش بود. هر دو با اثابت ترکش به گردن به فیض شهادت رسیدند.
سلام محمدم . سلام عزیز دل مادر
امروز تولد ۳۱ سالگیت را جشن گرفتیم.
اما
چهارسال است که تودر کنارمان نیستی و به سوی ملکوت آسمانها پر گشودی و مهمان خاص پروردگار شدی. خدارا شاکرم از اینکه مرا لایق مادری تو نمود و در ۹ اردیبهشت ۱۳۶۷ تورا به ما عطا نمود. تو درماه اُردی #بهشت به دنیا آمدی و ساکن #بهشت جاودان گشتی. روحت شاد و یادت گرامی باد.
هدیه به روح شهید مدافع حرم #محمدکامران صلوات
@azkarkhetasham