eitaa logo
از کرخه تا شام
162 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
57 ویدیو
1 فایل
زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست. (امام خامنه ای) کپی برداری از مطالب با ذکر صلوات بلا مانع است. منتظر نظرات-پیشنهادات و مطالب شما هستیم. ارتباط با خادم کانال @abozeynab0
مشاهده در ایتا
دانلود
💎🌴💎🌴💎🌴💎🌴💎🌴💎🌴 💎نام: فاطمه 💎لقب: معصومه، محدثه، رشیده 💎نام پدر: حضرت موسی بن جعفر 💎نام مادر: نجمه خاتون 💎تاریخ ولادت: اول ذی القعده ۱۷۳ ه.ق 💎محل ولادت: مدینه 💎مدت عمر: ۲۸ سال 💎تاریخ وفات: دهم ربیع الثانی سال۲۰۱ ه.ق(به روایتی ۱۲ ربیع الثانی و ۸ شعبان) 💎مرقدشریف: ایران، شهرمقدس قم 💎🌴💎🌴💎🌴💎🌴💎🌴💎🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ورود پیکر مطهر شهدای دفاع مقدس به کشور از مرز مهران 😭😭😭😭😭
🌻سلام برحسین فاطمه وسلام بر شهید حسین سراجی🌻 🌷مرورخاطرات از دوستان قدیمی شهید سراجی🌷 قسمت اول تازه اومده بودیم شهرک طالقانی یکی دوبار در خونه ، حسین رو دیدم سلام می کرد وسریع می رفت خونه ،خواستم باهاش ارتباط برقرار کنم هربار نمی شد تااینکه رفتم مسجد نماز مغرب عشا بخونم . دیدم صف آخر نشسته ،بعد از نماز تعقیباتشو خیلی طول میداد . من نمی دونستم چیکار کنم که بهش بگم باهم باشیم . براهمین دم در مسجد به بهانه کفش ها وبستن بندهاشون طول دادم تا حسین بیاد بیرون. اومد بیرون وبه سمت خونه راه افتاد منم پشت سرش ،منزل ما وحسین دیواربه دیواربود . تند تند راه می رفت ولی پشت سرش رو نگاه نمی کرد .تااینکه به خونه رسید قبل رفتن به خونه یه لحظه دم در منو دید وسلام کرد ورفت تو، بازم نشد که باهاش ارتباط برقرار کنم. چندبار دیگه به بهانه حسین رفتم مسجد تا بتونم باهاش ارتباط برقرار کنم. سربه زیریش منو شیفته خودش کرده بود، روز بعدش صدای توپی ازکوچه مون می اومد ، رفتم دم در ودیدم داداش های حسین دارن فوتبال بازی میکنن وبه من هم پیشنهاد بازی دادن ، منم داداش هامو صدا زدم ودیدم یکی کمه ، آقاجواد داداش حسین....چندبار حسین رو صدا زد وحسین بایک پیراهن سفید اومد دم در واحوال پرسی کرد وتا موقع اذان بازی کردیم. موقع اذان توپ رو گرفت وگفت وقت نمازه بریم مسجد ، منو حسین به سمت مسجد رفتیم، از اون موقع بود که دوستی منو حسین شروع شد.. ادامه دارد😊
خاطره دوستان شهید محمدحسین سراجی26/09/97 با سلام و تسلیت به مناسبت شب رحلت یا به نوعی شهادت گونه کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه (س) و قبولی عزاداری های شما عزیزان خواستم بعد مدتها خودمونی براتون بنویسم و بگم که دنیا چقد کوچیکه دیشب داشتم مطالب کانال شهید حسین رو دنبال می کردم که دیدم یه بنده خدایی اونجا پیام داده و یه تصویر از حسین که از دهه 80 بود رو برام ارسال کرده بود ، عکسو دیدم و با اون بنده خدا سر صحبت رو باز کردم و بعد از خوش و بش ایشون رو شناختم و کلی با هم حرف زدیم و قرار گذاشتیم که همدیگر رو ببینیم ، امروز ساعت 5 عصر قرارمون سر مزار حسین شد و اومدیم گلزار شهداء و کلی خاطره و حرف رد و بدل شد ، آخه بعد از 17 سال یکی از دوستان قدیمی حسین و خودم رو می دیدم و برام جذابیت خاصی داشت ، ایشان هم همین حس رو داشتن و کلی خاطره گفتیم ، شیرینی این خاطره به این قسمتش بر می گرده که سر مزار حسین یه حرفی بهم زد که خیلی روی من تاثیر گذاشت ، ایشون گفتن که می دونی از حسین چی خواسته بودم ؟!! گفتم نه ، گفتش خواستم که شما رو ببینم ، دارم به این فکر میکردم کاش ازش چیزای بزرگتری می خواستم ، حسین بعد مدتها داره دوستان قدیمیشو جمع میکنه ، دوستانی که همه به نوعی در این دنیای فانی و مجازی دنبال کسب و کارن ، حسین ممنونم که توی این یک ماه اخیر من تونستم از دوستان قدیمی شهرک شهید طالقانی ( حاج عباس احمدی –حمید طالبی و کسی که امشب ملاقات کردم آقا سید ارشد حسینی ) خدا همشون رو حفظ کنه را پیدا کنم و یه چیز دیگه ، حسین درد دل خودمه ، خیلی وقتا دلم میگیره میام سر مزارت و میخام بگم بی معرفتی از ماست که یادت نمی کنیم ، تو که همیشه یاد ما هستی ، همین که ما رو به هم می رسونی نشون از اینه که تو هنوز در بین ما هستی ، حسین در دنیا و آخرت شافی ما باش یادت نره ، به حق رفاقت و برادریمون ، دلمون به همین حرفا و قول ها خوشه پس یادمون کن نزد ارباب بی کفن و ائمه (ع) شادی روح شهداء بخصوص شهید مدافع حرم محمدحسین سراجی صلوات
💔🍂 #خــــادم_حرم_حضرت_معصومه_س 💠هیچ وقت در حرم #حضرت_معصومه (س) با کفش دیده نشد☺️👌 ، از وقتی خادم حرم شد.❤️ میگفت: به من مهدی نگویید☝️ ،بگویید #غلام_کریمه،امضاهایش با نام مهدے ایمانے غلام کریمه نقش میبست.☺️❤️ شادے روح پر فتوح شهید مدافع حرم #مهدی_ایمانے صلوات❤️ @azkarkhetasham
مراسم عقدمان را در جوار مزار شهدای گمنام برگزار کردیم و نام فرزندمان را قبل از تولد فرزندش انتخاب کردند. اگرچه چشمان پدر نتوانست تولد پسرش سیدمحمدطاها را نظارهگر باشد و شیرینی پدر شدن را لمس کند... بزرگ‌ترین آرزوی همسرم شهادت بود مداومت به خواندن زیارت عاشورا و خواندن دو رکعت نماز حضرت فاطمه زهرا (س) بعد از هر نماز صبح از ویژگیهای منحصربه فرد همسر شهیدم بود.. #شهید_سید_احسان حاجی حاتملو
👇👇
🍃| بچه ها عادت داشتند تا نیمه های شب پای کامپیوتر باشند🖥 و چراغ اتاقشان روشن💡 .. من هم عادت به خوابیدن در تاریکی دارم! نیمه های شب با نور چراغ اتاق بچه ها – رضا و میلاد -  یهو از خواب بیدار شدم👀. با خودم گفتم حتما بچه ها خوابشون برده😴 و برق اتاق رو هم روشن گذاشته اند و رفتم چراغ اتاق رو خاموش کنم که دیدم میلاد در حال خواندن نماز شب است...🍃 آنقدر چهره اش نورانی شده بود که یک لحظه بدنم یخ شد😥 و حرف نزده در اتاقش را بستم.» شهیـد میـلاد بدری کوچک ترین شهـید مدافـع حـرم خوزستان که ملبّس شدنش به لباس روحانیت همراه با شهادتش رقم خورد🕊 |🍃 @azkarkhetasham
کم کم سوریه هم آزاد میشود و سفره ی مدافعان حرم هم جمع میشود...خیلی ها رزقشون رو گرفتن خیلیا هم پشت درموندن...خیلیام تو راه جامـ...وندن بازهم باب دیگری از شهادت درحال بسته شدن است و ماهنوزم که هنوز است از رزق دنیا میخوریم چه کنیم که لایق پیشوند "شهید مدافع حرم" نبودیم...
حالا چه بخواهیم و نخواهیم "جامانـــــــ.....ـــــــــــــدیم" اگر لایق پیشوند "شهید" نبودیم "جامانده" را خوب پسوند ناممان زدند حتی ته مانده ی سفره راهم از ما دریغ کردند...😭 اگر مهمان نیستم لااقل گدای این در که هستم...مسکینم بی کسم غریبم به دادم برسید... حال که سوریه نمیطلبد خدانکند در رکاب مهدے(عج) هم به ما بگویند جامانده به والله زندگی بی شهادت نمیشود اگر شهید نشوم ، مــــــــ...ـــے مــــیرم اللهم ارزقنا شهادت😭😭😭
بال هایم هوس با تو پریدن دارد بوسه بر خاک قدم‌های تو چیدن دارد من شنیدم سر عشاق به زانوی شماست و از آن روز سرم میل بریدن دارد غالبا آن گذری که خطرش بیشتر است می‌شود قسمت آنکه جگرش بیشتر است قیمت عبد به افتادن در سجادست سنگ فرشی حرم دوست زرش بیشتر است خانه‌ای است در این جا که کریم از همه سر این کوچه اگر رهگذرش بیشتر است دل ما سوخت در این راه ولی ارزش داشت هر که اینگونه نباشد ضررش بیشتر است بی سبب نیست که آواره هر دشت شدیم هر که عاشق شود اصلا سفرش بیشتر است هر گدایی برسد لطف که دارد اما به گدایان برادر نظرش بیشتر است ﻫﻤﻪ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﺧﺪﯾﺠﻪ ﺳﺖ ﻭﻟﯽ ﻣﺎ ﺩﯾﺪﯾﻢ ﺩﺭ ﺟﻤﺎﻟﺶ ﻛﻪ ﺟﻼ‌ﻝ ﭘﺪﺭﺵ ﺑﻴﺸﺘر ﺍﺳﺖ وسعت روح بدن را به فنا می‌گیرد غیر زینب چه کسی درد سرش بیشتر است  
مجنون شدم که راهی صحرا کنی مرا  گاهی غبار جاده ی لیلا، کنی مرا  کوچک همیشه دور ز لطف بزرگ نیست  قطره شدم که راهی دریا کنی مرا  پیش طبیب آمده ام، درد می‌کشم  شاید قرار نیست مداوا کنی مرا  من آمدم که این گره ها وا شود همین!  اصلا بنا نبود ز سر وا کنی مرا  حالا که فکر آخرتم را نمیکنم  حق میدهم که بنده دنیا کنی مرا  من، سالهاست میوه ی خوبی نداده ام  وقتش نیامده که شکوفا کنی مرا  آقا برای تو نه! برای خودم بد است  هر هفته در گناه، تماشا کنی مرا  من گم شدم ؛ تو آینه ای گم نمی‌شوی  وقتش شده بیائی و پیدا کنی مرا  این بار با نگاه کریمانه ات ببین  شاید غلام خانه زهرا کنی مرا