🌷بســـــــم ربـــــــــــ الشهیــــــــد حجتـــــــ رحیمـــــــی🌷
خاطره اي از شهید حجت الله رحيمي😍 از زبان دوستش
با حجت ارتباط نزدیک و صمیمی داشتم😊 این صمیمیت حدود 2 سال ✌️🏻بود که بینمون بوجود اومد و چند ماه آخرو قبل از شهادت ایشان بیشتر شد 😶از اوضاع و احوال همدیگر همیشه با خبر بودیم 😉ولی یک ماه آخر😔 حجت واقعاً رفتارش خیلی فرق داشت? آدم عجیبی شده بود😨 بعضی موقع یه حدس هایی می زد 😦درباره احوال که واقعاً درست بودندولی وقتی سؤال می کرد درسته🤔؟ من می گفتم که حدست اشتباه بود بعد با خود فکر می کردم آخه حجت چه جوری این حدس ها رو می زنه 😟یه روز یه کاری کرده بودم که خیلی از اون کار پشیمان بودم و با خود کلنجار می رفتم 😓اون روز اصلاً آرامش نداشتم😥
همش احساس بدی داشتم 😣فردا صبح برای نماز صبح 🙏🏻بیدار شدم یه پیام رو گوشیم 📲دیدم یکی منو متعجب کرد😳پیام از حجت بودبا این مطلب سلام✋🏻 ... جان، در جوانی پاک بودن خوب است 😍گناه چرا؟🤔
برادرت حجت 3 بامداد یا زهرا(س)
این پیام منو دیوانه کرد 😣با خود می گفتم آخه حجت 3 شب 😥چه جوری به فکر من بودچه جوری از احوال من خبر داشت 😧بعد از چند ساعت باهاش تماس گرفتم 📱التماس کردم 😔که چه جوری این پیام را برای من فرستادی با خنده های همیشگی گفت داداش نماز شب می خوندم🙏🏻 یاد تو افتادم 🙂 برات دعا کردم بعد اون پیام رو دادم خدا خودش می دونه 😇که بعد از اون پیام بود که من آرامش خودم را بدست آوردم.🙂
✍🏻 در نماز شب خودتان دوستان به یاد همه ی عزیزان و دوستان باشین و همچنین به یاد شهید حجت الله رحیمی
التماس دعای فرج
دعاهای قشنگ واسه همدیگه:
ﺩﻋﺎ کنیم هیچکس
ﺩﻟﺶ ﻧﮕﯿﺮﻩ،
ﺍﮔﻪ ﻫﻢ ﮔﺮﻓﺖ ﺧﺪﺍ
ﯾﻪ ﻫﻢ ﺻﺤﺒﺖ ﺧﻮﺏ
ﺑﺬﺍﺭﻩ ﺳﺮ ﺭﺍﻫﺶ!
ﺩﻋﺎ کنیم که
ﻫﯿﭽﮑﺪﻭممون ﺍﺷﮑﯽ ﺍﺯ
ﭼﺸﻤﺎﺵ ﻧﯿﺎﺩ،
ﺍگرم اﻭﻣﺪ ﺍﺯ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ ﺑﺎﺷﻪ!
ﺩﻋﺎ کنیم ﻫﯿﭽﮑﯽ
ﺩﻟﺶ ﭘﺮ ﻧﺸﻪ،
ﺍﮔﻪ ﻫﻢ ﭘﺮ ﺷﺪ ﭘﺮ ﺑﺸﻪ
ﺍﺯ ﻋﺸﻖ ﺍﺯ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ!
ﺩﻋﺎ کنیم هیچکی
ﻧﺎ ﺍﻣﯿﺪ ﻧﺸﻪ،
ﺍﮔﻪ ﻫﻢ ﺷﺪ ﺧﺪﺍ ﺯﻭﺩ
ﯾﻪ ﺍﻣﯿﺪ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﻬﺶ ﺑﺪﻩ!
ﺩﻋﺎ کنیم ﻫﺮ ﮐﯽ
ﻫﺮ ﭼﯽ ﺗﻮ ﺩﻟﺶ ﺩﺍﺭﻩ
ﺑﻬﺶ ﺑﺮﺳﻪ!
ﺩﻋﺎ کنیم حکمت خدا
با آرزوهامون یکی باشه....
💔💔🍂
ٺلنگـــــر🍂
شـــــهر را به ما سپردند❗️
و رفتند ...💔🕊
از شهر چیزے باقے نمانده‼️
برگردید...😔
مقاومت ڪار ما نیست😢 ...
خانہ به خانہ❗️
نفر به نفر❗️
در حال انهدام !😞
برگردید!😭
دست دلمان را بگیرید💔 ...
آےشهـــدا با فراموشے درس شما🍂؛
تخریبچے ماهرے شدیم😔
منفجر مے کنیم دل را با چاشنے وسوسه هاے شیطان !💔
انـــــفجار پشت انـــــفجار ...🍂
و پس لرزه هاے این انـــــفجار؛
مے لرزاند دل مهدے فاطمہ سلام الله علیها را... برگردید !😭
مقاومت کار ما نیست😒 ؛
بس کہ ما گناه داریم ..😔.
برگردید ؛
برگردید
ما نمیتوانیم .😔☝️.. .
قـــــلبم گرفت درتن این شهر پرگناه
حال هواے جمع شـــــهیدانم آرزوست .💔😔
رفیقشهیدم
گاهےنگاهے💔😭
#خاطرات_شهدا
#از_شهدا_الگو_بگیریم
🔸چند وقت قبل از شهادت حسین یه جمله از #شهید_خرازی رو گذاشته بودم پروفایلم.
حسین خیلی دوست داشت این جمله رو. بهم گفت عجب جمله ایه آدمو #داغون می کنه.
🔹به شوخی بهش گفتم قابلتو نداره داداش. شما که خودت از #شهدای زنده ای.
تا مدت ها همون جمله رو گذاشته بود رو پروفایش.
🔸 اون جمله از شهید خرازی این بود:
گاهی یک نگاه #حرام، شهادت را برای کسی که لیاقت #شهادت دارد سالها عقب می اندازد. چه برسد به کسی که هنوز #لایق شهادت بودن را نشان نداده.
🔹 از روزی که حسین شهید شده حال روزم کلا بهم ریخته. یاد #خاطراتی که با حسین داشتیم می افتم یاد شوخی و خنده ها.
🔸یاد این جمله افتادم و بازخوردی که حسین نسبت به این جمله داشت. با خودم می گم حسین #لیاقتشو نشون داد. حسین #عمل کرد به این جمله ها و ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم.
#شهید_حسین_ولایتی_فر
#راوی_همدورهایی_شهید
#شهید_ترور_اهواز
#صلوات
@azkarkhetasham
#خاطرات_شهدا
#از_شهدا_الگو_بگیریم
🔸چند وقت قبل از شهادت حسین یه جمله از #شهید_خرازی رو گذاشته بودم پروفایلم.
حسین خیلی دوست داشت این جمله رو. بهم گفت عجب جمله ایه آدمو #داغون می کنه.
🔹به شوخی بهش گفتم قابلتو نداره داداش. شما که خودت از #شهدای زنده ای.
تا مدت ها همون جمله رو گذاشته بود رو پروفایش.
🔸 اون جمله از شهید خرازی این بود:
گاهی یک نگاه #حرام، شهادت را برای کسی که لیاقت #شهادت دارد سالها عقب می اندازد. چه برسد به کسی که هنوز #لایق شهادت بودن را نشان نداده.
🔹 از روزی که حسین شهید شده حال روزم کلا بهم ریخته. یاد #خاطراتی که با حسین داشتیم می افتم یاد شوخی و خنده ها.
🔸یاد این جمله افتادم و بازخوردی که حسین نسبت به این جمله داشت. با خودم می گم حسین #لیاقتشو نشون داد. حسین #عمل کرد به این جمله ها و ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم.
#شهید_حسین_ولایتی_فر
#راوی_همدورهایی_شهید
#شهید_ترور_اهواز
#صلوات
@azkarkhetasham
#خاطرات_شهدا
🔰هادی #سه_بار برای مبارزه با داعش👹 راهی منطقه #سامراء شد. او با نیروهای حشدالشعبی چه در کارهای فرهنگی چه کارهای نظامی و دفاعی👊 همکاری نزدیکی داشت.
🔰در حومه ی سامرا،ناگهان صدای انفجار💥 مهیبی آمد،عملیات انتحاری در بین سربازان عراقی و #هادی به آرزویش رسید🕊 خبر رسید که #هادی_ ذوالفقاری مفقود شده و جز لاشه ی دوربین عکاسی اش📸 هیچ چیز دیگری و حتی پیکری⚰ از او به جانمانده است🚫
🔰سه روز از #شهادت هادی گذشته بود. یقین داشتم حتی شده قسمتی از #پیکرهادی پیدا می شود👌 چون او برای خودش قبر آماده کرده بود. همان روزخبر دادند در فرودگاه نظامی🛫 #شهرالمثنی، یک کامیون🚚 آمده که #پیکر_شهدا راآورده
🔰بیشتر این شهدا از #سامرا بودند و در میان آنها یک جنازه وجود دارد که سالم است✅ اما #گمنام! وهیچ مشخصه ای ندارد، فقط در دست راست او دو انگشتر💍 #عقیق است. به یاد هادی افتادم. رفتم و کامیون پیکر شهدا🌷 را دیدم.
🔰خودش بود. اولین شهید🌷 #شیخ_هادی بود که آرام خوابیده بود😭 #صورتش کمی سوخته بود اما کاملاً واضح بود که هادی است.
یاد روزی افتادم که با هم از سامرا به⇜ بغداد بر می گشتیم.
🔰هادی می گفت برای #شهادت باید از خیلی چیزها گذشت. از برخی گناهان🔞 فاصله گرفت
هادی در معرکه #شهیدشد و غسل نداشت❌ خودش قبلاً پرچم سیاهی تهیه کرده بود که خیلی ناگهانی پیکرش🌷 را درمیان آن پرچم پیچیدند و در قبر قرار دادند!
🔰ناخواسته کل قبرش سیاه و وصیت📜 شهید عملی شد. به گفته دوستانش یک #شال «یافاطمة الزهرا(سلام الله علیها)» هم بود که آن را روی #صورتش گذاشتند و به خواست خودش بالای سنگ لحد شهید نوشتند:✍ #یازهرا
🔰اما همه دوستان و آشنایان، بر این باورند که شاید علت این #مفقودیت، ارادت ویژه شهید به حضرت زهرا(سلام الله علیها) بوده✅ چون وقتی پیکر او با این #تأخیر چند روزه پیدا شد، آغاز #ایام_فاطمیه بود. شبی که او به خاک سپرده شد، 🌙شب اول فاطمیه بود.
🔰هادی #وصیت کرده بود پیکرش را در ↵سامرا، ↵کاظمین، ↵کربلا و ↵نجف #طواف دهند. این وصیت بعید بود اجرا شود. چرا که عراقیها شهدای خود را #فقط به یکی از حرمین میبرند و بعد دفن می کنند.
🔰اما در مورد هادی باز هم شرایط تغییر کرد، ابتدا پیکر⚰ او را به سامرا و بعد به کاظمین بردند. سپس در کربلا و #بین_الحرمین پیکر او تشییع شد. بعد هم به #نجف بردند و مراسم اصلی برگزار شد.و درجوار حضرت علی (علیه السلام) درقبرستان #وادی_السلام به خاک سپرده شد🌷
#شهید_هادی_ذوالفقاری
@azkarkhetasham
🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸
صبحی که شروعش با توست...خورشید دیگر اضافیست... !🌞
✿ اَلَّلهُمَّ عَجِّل لِوَلیِڪــَ الفَرَج ✿
✨السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ الله✨
ِ✨یا اباصالحَ المهدی✨
✨یا خلیفةَ الرَّحمنُ✨
✨یا شریکَ القران✨
✨ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ✨
✨سیِّدی و مَولایْ الاَمان الاَمان✨
🌺 اَلَّلـــــهُمَّ عَجِّـــــل لِوَلیـــــِڪَ الفـــــَرَج
@azkarkhetasham
شلمچه بودیم.از بس که آتش🔥 سنگین شد، دیگه نمی تونستیم خاکریز بزنیم. حاجی گفت: «بلدوزرها رو خاموش کنید🚜 بزارید داخل سنگرها تا بریم🚶 مقّر».
هوا داغ بود☀️ و ترکش کُلمَن آب رو سوراخ کرده بود.🛢 تشنه و خسته و کوفته، 🤕سوار آمبولانس🚑 شدیم و رفتیم.😥😓
به مقر که رسیدیم ساعت⏰ دو نصفه شب بود. 🌙از آمبولانس🚑 پیاده شدیم و دویدیم طرف یخچال. یخچال نبود.🖱 گلولهی خمپاره صاف روش خورده بود و برده بودش تو هوا. دویدیم🏃 داخل سنگر. سنگر تاریک بود، فقط یه فانوس کم نور آخر سنگر میسوخت.🕯
دنبال آب میگشتیم💧 که پیر مرادی داد زد: «پیدا کردم!» و بعد پارچ آبی رو برداشت و تکون داد.🍶
انگار یخی داخلش باشه صدای تَلق تَلق کرد. گفت: «آخ جون».😊و بعد آب رو سرازیر گلوش کرد. میخورد که حاج مسلم- پیر مرد مقر- از زیر پتو چیزی گفت: «کسی به حرفش گوش نداد. مرتضی👱 پارچ رو کشید و چند قُلُپ خورد.».به ردیف همه چند قُلُپ خوردیم. خلیلیان آخری بود.
تَهِ آب رو سر کشید.پارچ آب رو تکون داد و گفت: «این که یخ نیست. این چیه؟!»🤔😳
حاج مسلم آشپز، سرشو از زیر پتو بیرون کرد و گفت: «من که گفتم اینا دندونای مصنوعی منه!😁 یخ نیست، اما کسی گوش👂 نکرد، منم گفتم گناه دارن بزار بخورن!»😄 هنوز حرفش تموم نشده بود که همه با هم داد زدیم:وای!.😱
از سنگر دویدیم🏃 بیرون. هر کسی یه گوشهای سرشو پایین گرفته بود تا...!
که احمد داد زد:«مگه چیه! چیز بدی نبود! آب دندونه! اونم از نوعِ حاج مسلمش! مثل آبنبات.».😂
اصلاً فکر کنید آب انار خوردید.😀😂😜
@azkarkhetasham
﷽
پنجشنبه است
🕯یک دانه شمع
یک شیشه گلاب
چه ملاقات
ساده ای دارند رفتگان...
💐و دلخوش به فاتحه و صلواتی
#برا_شهدا_صلوات
@azkarkhetasham