eitaa logo
از کرخه تا شام
157 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
57 ویدیو
1 فایل
زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست. (امام خامنه ای) کپی برداری از مطالب با ذکر صلوات بلا مانع است. منتظر نظرات-پیشنهادات و مطالب شما هستیم. ارتباط با خادم کانال @abozeynab0
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹"نه اینکه پسرم باشد و این را بگویم نه✘. ولی بابک یکی از جوان های شهرمان بود👌. سرشار از زندگی بود و همیشه در برنامه های مختلف پیش قدم بود. 🔸اصلا هم تک بُعدی نبود🚫 و بواسطه سن و سالش جوانی می کرد و از همه هم دوست و رفیق داشت. یعنی هم ✓دوست باشگاهی داشت ✓هم دانشگاهی ✓هم مسجدی و ✓هیئتی. 🔹✓هم از فعالین هلال احمر بود و ✓هم در بسیج فعال بود، هم در کارهای خیر در ✓بهزیستی شرکت می کرد، حتی من فهمیدم که کارهای ساخت بنای یادبود شهدای گمنام🕊 در پارک ملت رشت را هم خودش انجام داده👌 🔸رئیس دیروز که به خانه ما آمده بود به من گفت که می دانستی پسرت چقدر برای اینکه اینجا ساخته شود زحمت کشید⁉️ 🔹من اینجا تازه فهمیدم که زمان ساخت این بنا، بابک به مسئولان گفته بود که چه شما بودجه💰 بدهید چه ندهید روح این اینقدر بلند و پر خیر و برکت است که این بنای ساخته می شود 🔸و بعدا شما حسرت خواهید خورد😞 که در این ثواب شرکت نکردید. بجز این فعالیت های فرهنگی، بابک یکی از دانشجوهای فعال هم بود. ذاتش جوری بود که می خواست در همه ابعاد رشد داشته باشد😊 و تک بعدی نباشد." @azkarkhetasham
روزی که خواهــر آقا مهدی از من پرسید : «اگر همسر آینده ات ماموریت زیاد برود چه کار میکنی؟»🙄 بدون معطلی گفتم : «آن موقع دیگه همسرم هستن☺️ و هر امری کنند بر من واجبه که اطاعت کنم.»😉 حرفی که کار خودش را کرد ...😄 و آقا مهــدی و خواهرش را روز شهادت امام هادی(ع) به در خانه ما کشاند .👌 رفتیم که با هم صحبت کنیم و آشنا شویم💓، آقا مهدی به من گفت : « من سیستان و بلوچستان خدمت کردم به امید شهادت الان هم قوه قضائیه هستم انشا الله تا شهادت.»❣ همانجا فهمیدم چه روزهایی در پیش دارم😢 ولی خودم را آماده بیش تر از اینها کردم💪، این گونه شد که برای بله برون💍 به منزل ما آمدند و تمام مدتی که عاقد صیغه عقد محرمیت را می خواند، تربت📿 سید الشهدا(ع)💚 را در دستش میدیدم، آن شب حجب و حیا را در چشمان مهدی میدیدم.😌 اولین باری بود که یک دل سیر نگاهش کردم،😉 من هروز بیشتر عاشقش💕 میشدم و برای اولین بار احساس میکردم تکیه گاه بزرگی در زندگی پیدا کردم. تمام دنیایم آقا مهدی شده بود،💘 وقتی خوشحالی اش را میدیدم گذر زمان را فراموش میکردم و تمام دنیا را در خنده هایش میدیدم ...😇 @azkarkhetasham
🌺 ایشان برای اجاره‌ی خانہ ی مشترڪ ، مقداری پول داشت ؛ خانہ ی بزرگ و نوسازی در منطقہ ی خوبی از شهر پیدا ڪردیم . 🌺 وقتی پسندیدیم و از خانہ خارج شدیم ، گوشی آقا حمید زنگ خورد . وقتی تلفن‌شان تمام شد ، گفت « یڪی از دوستانم دنبال خانہ است و پولش ڪافی نیست . 🌺 قبول می‌ڪنی مقداری از پولمان را بہ آن‌ها بدهیم ؟» قبول ڪردم و نصف پول پیش خانہ مان را بہ آن‌ها دادیم . 🌺 نهایتاً یڪ خانہ ی ۴۰ متری و قدیمی را در محلہ ای پایین شهر اجاره ڪردیم . سال بعد ڪہ بہ طبقہ ی بالای همان خانہ نقل مڪان ڪردیم ، از سقفش آب وارد خانہ می‌شد ... 🌹👈 اگر چہ رفاه و آسایش دنیایی‌مان در آن خانہ ڪم بود ، اما آرامش و ایمانی ڪہ از نگاه خدا و امام زمان (عج) نصیبمان می‌شد ، بسیار دلچسب بود . حقوق اندڪ آقا حمید برڪت زیادی داشت . من در آن خانہ ی ۴۰ متری ، بہ شدت خوشبخت بودم . 👉🌹 @azkarkhetasham
🌹| پست نگهبانیش افتاده بود نیمه شب سر پست نشسته بود رو به قبله و مراقب اطرافش بود تو حال خودش بود نماز و ذکر و ... هی با خودش یه چیزی زمزمه می کرد ساعتی گذشت🕑 نفر بعدی رفت پست رو تحویل بگیره دیده بود با صورت افتاده زمین! خیال کرد رفته سجده، هرچی صداش زد صدایی نشنید! جلو رفت👌 دید تیر خورده توی پیشونیش و شهید شده نحوه ی شهادتش خیلی ما رو اذیت می کرد، هم تنها شهید شده بود و هم ما نفهمیده بودیم خیلی ناراحت بودیم، تا اینکه یک شب اومد به خواب یکی از بچه ها و درباره ی شهادت خودش حرف زد و گفت : نگران من نباشید، همین که تیر خورد به پیشانی من، به زمین نرسیده افتادم توی آغوش مادرم حضرت زهرا (سلام الله علیها) ...😭✋ |🌹 @azkarkhetasham
🔹سال 80 وقتی به سمت لشکر پیاده مکانیزه حضرت رسول استان تهران🗺 می رسند همزمان قرارگاه ثار الله هم بودند . در زمان معارفه می گفت : من فرمانده لشکر نیستم🚫 من امانتدار هستم و فرمانده است . 🔹در سال 62 هم جز اهرم های تیپ محمد رسول اله (صل الله علیه وآله وسلم) همراه با ✓شهیدان همت، ✓شهبازی، ✓متوسلیان بود ؛ همیشه سخنانش برگرفته از یا منویات یا حضرت امام بود . 🔹آلبومی از حضرت امام و مقام معظم رهبری داشت و هر وقت دلش می گرفت💔 آن را نگاه می کرد👁. بسیار بود و می گفت اگر حضرت آقا دستور دهند تا پای جان حاضر به انجام آن هستم✊ و درنگ نمی کنم❌ 🔹درباره توصیه‌ای که به وی داشته است گفت : ایشان به من اشاره داشت که حداکثر عمر ما 60، 70 سال است و باید از مال دنیا دوری کرد🚯 و امیدوارم بتوانیم که ایشون برافراشت را بالا نگه داریم چون ایشان یک استاد تمام اخلاق است👌 و همواره با و نیروهایی که با ایشان بودند روابط اخلاقی و فرهنگی هم داشتند✅ @azkarkhetasham
🔰خانه ای کوچک🏡 و ساده اما گرم و صمیمی💞خانه ای که به راحتی پذیرای مهمان شد،وارد خانه که شدیم، مادر اصرار کرد که در اتاق بنشینیم و ما وارد اتاق شدیم. 🔰در و دیوار اتاق با ما حرف داشت.انگار این اتاق از دیگر اتاقهای خانه بود؛ بیشتر حضور مرد آسمانی✨ را درک کرده بود و اکنون یادگارهایش بود. 🔰مادر قدرت تکلم نداشت🚫، با زبان بی زبانی را با عشق❤️ نشانمان می داد و با اشاره به ما می فهماند چقدر فرزندش برایش عزیز بوده😍،فرزندی که از طعم یتیمی را چشیده و از نوجوانی کمک خرج💰 خانه بوده. 🔰و دلش طاقت نیاورده به کشورهای دوردست کمک نکند😔.خواهر و مادر را به سپرده که تا به حال حامیشان بوده😊 و پایشان را به مسجد🕌 و باز کرده بود.کمی که می گذرد ، بقچه ی لباس های برادر👕 را می آورد و جلویمان می گذارد. 🔰و می گوید این همان لباسی است که در زمان بر تن برادرم بوده.و ناگاه یاد پیرهن پاره پاره و قلب صبور💔 می افتی. 🔰خواهر برایمان می گوید که چقدر عاشق بود.و او را با این امانت حضرت زهرا آشنا کرده و امروز همان خواهر، با نهایت توان✊، دست بقیه را می گیرد و به و زینبی می آورد👌 🔰ما نیز امید بستیم به دست گیری بابرکت این خانه🏡، تا بتوانیم ادامه دهنده ی باشیم‌✅. 🔸به روی دفتر دلم نوشته بود یک شهید 🔸برای خاطر خدا ، شما ادامه اش دهید 🔰از امروز باری روی شانه مان سنگینی می کندو از تو ممنونیم که ما را به دعوت کردی و اجازه دادی در هوایت نفس بکشیم😌. @azkarkhetasham
🌺رابطہ ایشان با من و بچہ ها بسیار عالی بود و از این حیث در فامیل زبانزد بودند . در این ۱۵ سالی ڪہ ڪنار شهید زندگی ڪردم هیچوقت احساس سختی نڪردم ؛البتہ دشواری هایی بود اما همیشہ با یڪ نگاه مهربان با یڪ تشڪر همہ خستگی را از تنم بیرون می ڪرد . 🌺در حالی ڪہ خیلی دیر بہ خانہ می آمد ، اما باز هم با بچہ ها بازی می ڪرد مخصوصا با ابوالفضل . هیچوقت نمی گفت خستہ ام و همیشہ خستگی را پشت در خانہ می گذاشت و می آمد داخل ڪہ مبادا ما اذیت بشیم . 🌺همیشہ صبور و خونسرد بود . آرامش خاصی داشت . وقتی سفره پهن بود در حضور مهمان از من تشڪر می ڪرد و همین خستگی را از تنم در می آورد . می گفت من عاشق این زندگی ام . یڪ نظامی خشڪ نبود . متین و آرام بود و هیچ وقت عصبانی نشد . خودش می گفت چون عاشق اهل بیت هستم در رفتار با خانواده ام از آنها الگو می گیرم . @azkarkhetasham
🍃| بچه ها عادت داشتند تا نیمه های شب پای کامپیوتر باشند🖥 و چراغ اتاقشان روشن💡 .. من هم عادت به خوابیدن در تاریکی دارم! نیمه های شب با نور چراغ اتاق بچه ها – رضا و میلاد -  یهو از خواب بیدار شدم👀. با خودم گفتم حتما بچه ها خوابشون برده😴 و برق اتاق رو هم روشن گذاشته اند و رفتم چراغ اتاق رو خاموش کنم که دیدم میلاد در حال خواندن نماز شب است...🍃 آنقدر چهره اش نورانی شده بود که یک لحظه بدنم یخ شد😥 و حرف نزده در اتاقش را بستم.» شهیـد میـلاد بدری کوچک ترین شهـید مدافـع حـرم خوزستان که ملبّس شدنش به لباس روحانیت همراه با شهادتش رقم خورد🕊 |🍃 @azkarkhetasham
🔸چند وقت قبل از شهادت حسین یه جمله از رو گذاشته بودم پروفایلم. حسین خیلی دوست داشت این جمله رو. بهم گفت عجب جمله ایه آدمو می کنه. 🔹به شوخی بهش گفتم قابلتو نداره داداش. شما که خودت از زنده ای. تا مدت ها همون جمله رو گذاشته بود رو پروفایش. 🔸 اون جمله از شهید خرازی این بود: گاهی یک نگاه ، شهادت را برای کسی که لیاقت دارد سالها عقب می اندازد. چه برسد به کسی که هنوز شهادت بودن را نشان نداده. 🔹 از روزی که حسین شهید شده حال روزم کلا بهم ریخته. یاد که با حسین داشتیم می افتم یاد شوخی و خنده ها. 🔸یاد این جمله افتادم و بازخوردی که حسین نسبت به این جمله داشت‌. با خودم می گم حسین نشون داد. حسین کرد به این جمله ها و ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم. @azkarkhetasham
🔸چند وقت قبل از شهادت حسین یه جمله از رو گذاشته بودم پروفایلم. حسین خیلی دوست داشت این جمله رو. بهم گفت عجب جمله ایه آدمو می کنه. 🔹به شوخی بهش گفتم قابلتو نداره داداش. شما که خودت از زنده ای. تا مدت ها همون جمله رو گذاشته بود رو پروفایش. 🔸 اون جمله از شهید خرازی این بود: گاهی یک نگاه ، شهادت را برای کسی که لیاقت دارد سالها عقب می اندازد. چه برسد به کسی که هنوز شهادت بودن را نشان نداده. 🔹 از روزی که حسین شهید شده حال روزم کلا بهم ریخته. یاد که با حسین داشتیم می افتم یاد شوخی و خنده ها. 🔸یاد این جمله افتادم و بازخوردی که حسین نسبت به این جمله داشت‌. با خودم می گم حسین نشون داد. حسین کرد به این جمله ها و ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم. @azkarkhetasham