eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد♨️🚫( کانال اصلی اینجاست باقی کانالهای هم نام برای ما نیستند❌❌❌)
145.9هزار دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
2.1هزار ویدیو
12 فایل
داستان زندگی آدمها👥 شما فرستاده ایید⁦👨‍👩‍👧‍👦⁩📚⁦ ایدی ادمین( ارسال پرسش و پاسخ)👇💗 @adminam1400 تبلیغات پربازده👇✅ https://eitaa.com/joinchat/3891134563Cf500331796 ادمین گرامی کپی از مطالب کانال حرام و پیگرد دارد❌❌❌
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱 ♦️جهت باز شدن زبان و رفع لکنت بنويسد و بر گردن او آويزند ان شاءاله زبانش باز شود.🔻 🌹 ما لکم لا تنطقون اقرا باسم ربک الذي خلق خلق الانسان من علق اقرا ء و ربک الاکرم الذي علم بالقلم علم الانسان ما لم يعلم لا يتکلمون الا من اذن له الرحمن و قال صوابا انطلقنا الله الذي انطق کل شيء ففهمناها سليمان.🌹 •┈┈••✾🍀🎗🌹🎗🍀✾••┈┈• براى درماندگى در شغل و حرفه ابراهيم بن صالح گفت : در مدينه كسى بود كه كنيه اش ابوالقمفام بود و پيشه ور بود. خدمت امام كاظم عليه السلام آمد و از حرفه اش شكايت و به آن حضرت خبر داد كه به هر كار و حاجتى روى مى آورد برآورده نمى شود. امام ابى الحسن عليه السلام به او فرمود: بعد از نماز صبح و در آخر دعايت ده مرتبه بگو: ✨سبحان الله العظيم و بحمده استغفر الله و اتوب اليه و اساله من فضله .✨  •┈┈••✾🍀🎗🌹🎗🍀✾••┈┈• ✅برای قبولی شغل عمل کن: ✨در اثر آمده هرکس خواهد به نزد کسی رود حاجتش روا شود این آیه شریفه را سه بار بر دست راست خود بخواند و بر هم نهد چون پیش آن شخص رفت در مقابل او دست را باز کند انشاءالله مقصودش بر آید 🌛وَیْلٌ لِکُلِّ اَفّاکٍ اَثیمٍ یَسْمَعُ........اُولٰئکَ لَهُم عَذابٌ مُهینٌ🌜 (سوره الجاثیه آیه ۷و۸و۹)
خوش بحال کسانی که ▪️هم زنجیر میزنند! و هم زنجیری از پای گرفتاری باز میکنند…! ▪️هم سینه میزنند! و هم سینه ی دردمندی را از غم و آه نجات میدهند…! ▪️هم اشک میریزند! و هم اشک از چهره ی انسانی پاک میکنند…! ▪️هم سفره می اندازند! هم نان از سفره کسی نمیبرند..! آنوقت با افتخار میگویند: 🏴 یاحسین شروع ایام محرم امام حسین علیه السلام تسلیت باد 🚩 🕊🕊🌾🌸🌾🕊🕊
🗓 🗓 ۱۷ تیر | سرطان ۱۴۰۳ 🗓 ۱ محرم ۱۴۴۶ 🗓 ۷ جولای 2024 ┄┄┅┅┅❅🍃🌸🍃❅┅┅┅┄┄ 🌹 امروز متعلق است به: 🔸مولی الموحدین امیر المومنین حضرت علی بن ابیطالب علیهما السّلام 🔸(عصمة الله الكبري حضرت فاطمة زهرا سلام الله عليها) ┄┄┅┅┅❅🍃🌸🍃❅┅┅┅┄┄ 🖤 وقایع مهم شیعه: 🖤 آغاز ماه محرم الحرام 🔹محاصره شعب ابیطالب 🔹غزوه ذات الرقاع، 4ه-ق 🔹حدیث معروف امام رضا علیه السلام به ریان بن شبیب 🔹جمع آوری اولین زکات در اسلام به دستور حضرت رسول ┄┄┅┅┅❅🍃🌸🍃❅┅┅┅┄┄ 📆 روزشمار: ▪️9 روز تا عاشورای حسینی ▪️24 روز تا شهادت امام سجاد علیه السلام ▪️34 روز تا شهادت حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها ▪️49 روز تا اربعین حسینی ▪️57 روز تا شهادت حضرت رسول و امام حسن علیهما السلام ┄┄┅┅┅❅🍃🌸🍃❅┅┅┅┄┄ ❇️ روز ۱۰۰ مرتبه : یا ذَالجَلالِ وَ اْلاِکْرام "ای صاحب جلال و بزرگواری" ❇️ روز که به اسم امیرالمومنین علی علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها می‌باشد، می‌شود، روایت شده است که در این روز حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام و زیارت حضرت زهرا سلام الله علیها خوانده شود. ❇️  (یا ) ۴۸۹ مرتبه بعد از نماز صبح موجب می‌شود. ┄┄┅┅┅❅🍃🌸🍃❅┅┅┅┄┄ ⛔️ برای و دادن روز مناسبی نیست. ⛔️ برای و روز مناسبی نیست‌‌‌‌‌‌. ⛔️ برای گرفتن روز مناسبی نیست. ⛔️ برای و روز مناسبی نیست. ✅ برای روز مناسبی است‌. ⛔️ برای و روز مناسبی نیست‌‌‌. ⛔️ امشب برای خوب نیست. ✅ برای رفتن روز مناسبی است. 🔰 زمان : از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا مغرب. ┄┄┄┅┅┅❅🍃🌸🍃❅┅┅┅┄┄┄ 🔸امروز روز نیکویی است. 🔸امروز برای شروع کارها روزخوبی است. 🔸دید وبازدید با دوستان و خویشاوندان خوب است. 🔸کسی که در این روز بیمار شود خیلی روز بهبود یابد. ┄┄┄┅┅┅❅🍃🌸🍃❅┅┅┅┄┄┄ 🔹کسی که امروز گم شود، خیلی زود پیدا میشود. ان شاء الله. 🔹قرض دادن و قرض گرفتن انجام شود موجب سود در اموال است. 🔹کشاورزی و باغبانی وآبیاری و خرید و فروش محصولات زراعی خوب است. 🔹خرید و فروش و تجارت، مناسب است. ┄┄┄┅┅┅❅🍃🌸🍃❅┅┅┅┄┄┄ 🔸میانجیگیری برای اصلاح ذات البین و رفع اختلافات دوستان و خویشاوندان خوب است. 🔸کسی که در این روز متولد شود، صبور خواهدشد. اگر خدا بخواهد. 🔸رسیدگی به ایتام  ونیازمندان و بیچارگان خوب است. 🔸صدقه دادن خوب است. ┄┄┄┅┅┅❅🍃🌸🍃❅┅┅┅┄┄┄ 🔹رَک اَرقنوع یا به اصطلاح ماه ترکی، قوت روح، امروز در 《 دست 》 است. 👈🏻باید مراقب بود که امروز به آن آسیبی نرسد. 🔹 خواب در این شب تعبیر دارد. 🔹مسیر رجال الغیب از سمت شمال میباشد. ❤بهتر است هنگام حرکت به سمت محل کار یا در مکانی که حاجتی دارید رو به این سمت نهاده و از ایشان یاری بطلبید. چون کسی در نزد شروع در شغلی و سفری روی خود را به طرف ایشان کند و همت از ایشان طلبد، بدین نهج (صورت):بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا رِجالُ الغَیبِ. اَلسَّلامُ عَلَیکَ اَیَّتُهاَ الاَرواحُ المُقَدَّسَةِ. اَغیثُونی بِغَوثِهِ و اُنظُروُا اِلَیَّ بِنَظرَةٍ یا رُقَبا یا نُقَبا یا نُجَبا یا اَبدالَ یا اَوتادَ یا غَوث َیا قُطُب و به هر زبانی که خواهد، مطلب خواهد و شروع در مدعا کند، البته به مقصود رسد. ┄┄┅┅┅❅🍃🌸🍃❅┅┅┅┄┄ ☜ ☜ اذان صبح 03:10 اذان ظهر 12:10 ☜ اذان مغرب 19:45 طلوع آفتاب 04:55 ☜ غروب آفتاب 19:24 نیمه شب 00:17 ┄┄┅┅┅❅🍃🌸🍃❅┅┅┅┄┄ 🌹 🌹 در درالنظيم مسطور است هر كس آيه 1 تا 4 سوره انعام را هر صبح و شام هفت بار و هر نوبت دست بر بدن بمالد از جميع آفات و علل و امراض ايمن گردد. بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ الْحَمْدُ لِلَّـهِ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَجَعَلَ الظُّلُمَاتِ وَالنُّورَ ۖ ثُمَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ ١ هُوَ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن طِينٍ ثُمَّ قَضَىٰ أَجَلًا ۖ وَأَجَلٌ مُّسَمًّى عِندَهُ ۖ ثُمَّ أَنتُمْ تَمْتَرُونَ ٢ وَهُوَ اللَّـهُ فِي السَّمَاوَاتِ وَفِي الْأَرْضِ ۖ يَعْلَمُ سِرَّكُمْ وَجَهْرَكُمْ وَيَعْلَمُ مَا تَكْسِبُونَ ٣ وَمَا تَأْتِيهِم مِّنْ آيَةٍ مِّنْ آيَاتِ رَبِّهِمْ إِلَّا كَانُوا عَنْهَا مُعْرِضِينَ ٤ انعام - آیات 1 تا 4 ┄┄┅┅┅❅🍃🌸🍃❅┅┅┅┄┄ 🗓 مخصوص روز است‌‌. ⏰ ذات الکرسی عمود ۲۰:۳۶ 🤲 دعا خواندن در زمان ذات الکرسی میشود.
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد♨️🚫( کانال اصلی اینجاست باقی کانالهای هم نام برای ما نیستند❌❌❌)
#پرسش_اعضا 💜🍃 سلام من صورتت زخم شده نمیخوام بخیه بخوری چیکار کنم زود خوب بشه جاش نمونه ❓❓❓❓❓❓❓❓
پاسخ اعضا 🌺 ‌ باسلام وخدمت اون خانمی که منزلشون مستاجر پیدا نمیشه خواهر گرامی لابد قیمت اجاره وودیعه زیادهست یه مقدار قیمتارو پایین بیارید اونوقت ببینید چقدر مستاجر پیدا میشه دیگه نیازی به دعا واذکار هم نیست تو این سالهای تورم وگرونی یه مقدار ضاحبخونه ها اتصاف داشته باشن وهمنوعانشون رو درک کنن ومهربون باشن خیلی کارسازه به قول قدیما کم بادوام بهتر زیاد بی دوام هست البته جسارت به اون خواهر نشه با ارزوی گره گشایی 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 سلام اون خانمی ک پای شوهرش از بنایی زخم شده ازخشکی اگزما پوستی شدید گرفته .دکتر متخصص پوست باید مراجعه کنید دکتر تواصفهان هست دکترذبیح الله شاه مرادی کارش بسیار عالی هست .ممنون میشم پیام من راهم بزارید🌹 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 سلام خانمی که یکساله ازدواج کردی و میگی به سرو وضع خونت نمیرسی ومادر شوهرت کلانتری میکنه عزیزم خوب ازدواج نمیکردی میموندی خونه بابات هرکار دلت خواست میکردی چرا تعهد قبول کردی ؟؟؟ازدواج یعنی قبول مسئولیت یعنی تعهد وظیفه شما رسیدگی به امورخونه و اشپزی و کارای خونه است همسرتونم کارش بیرون از خونه وتامین مسایل مالی و هزینه های زندگیه وظیفه نداره بیاد خونه ظرف بشوره یعنی چی که میگی به مادرشوهرم ربط نداره اتفاقا ربط داره بچه دسته گل بزرگ کرده زنش داده که سروسامون بگیره میاد خونه ارامش داشته باشه خوب بود شوهرت سرکار نره تا لنگ ظهر بخوابه و شمارو بفرسته بری سرکار ؟؟؟؟با این فرمون که شما پیش میری طلاق رو شاخته هرکس یه کاسه صبری داره پر که شد هیچی جلو دارش نیست دختر تنبل و پدر مادرم تحمل نمیکنن چه برسه به مادر شوهر 😏خییییلی خام و بی تجربه هستی حداقل برو کلاسای اموزشی شرکت کن تا گوشی دستت بیاد .سارا 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 سلام نمیتونم بنویسم خسته ام اگه بخام بگم ی کتاب میشه حوصله ندارم هجده سال هر شب بالشتم خیش میشه از حق حقو‌گریه هام از خیانت از دروغ از درد دیگه نمیتونم بکشم هیچ‌کسو ندارم دو تا دختر دارم ازم دیگه بدشون میاد تنهاو بی کس تا پای مهر طلاق رفتم ولی طلاقم نداد دلم نمیخاد جوری که نمیخام از دنیا برم دیگه بهش اعتماد ندارم دیگه نمیتونم ادامه بدم بریدم دلم ی خواب عمیق میخاد بارها رفتم ولی موفق نشدم ترسم فقط از اون دنیاست نه میتونم ادامه بدم نه جایی دارم برم فقط پیش خدا رو دارم اونم ازش میترسم اینجوری برم هر چی هم صداش میزنم منو ببر خودت انگار نه انگارچهکار کنم چقد احتجاج دارم به پول نمیزاره برم سر کار کلن حق زندگی کردنو ازم‌گرفته از بس سایته دیوارو‌نگاه کردم واسه ی کار تو‌خونه چشام دیگه سیاهی میره همش الکیه همه‌چی الکیه این زندگی الکیه خسته ام انگار صیصد ساله تو این دنیام با این‌که سیو پنج سالمه خابم میاد خابی که نه بدونم خیانت چیه نه بدونم دروغ چیه نه بی مهری 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 سلام خدمت اعضای گروه در جواب خانمیکه میگن چشمشون شوره هرکی را دیدی یا چشمت گرفت بگید ماشالله لاحول ولا قپت الا بلایا خالی ماشاءالله بگید خانمی که سیاتیک وکمر درد یا زانو درد دارید بهترین طب سوزنیه واقعا جواب میده رگها را باز میکنه بگم این جریان یکی از اتفاقات بود ایشون جاریم خیلی چیزهای دیگه هم میاومد میگفت واتفاقات و جایگاه انسانها را اون دنیا وقبرشون ایندشون 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 سلام به همه عزیزان خانمی که گفتن در سن کم موهاشون داره سفید میشه دختر من هم ۲۲سالشه و موهاش خیلی سفید شده میخوام این ترکیب رو بهش بدم ان شالله نتیجه بده ۱۰عددهلیله سیاه رو با یه دونه پوست هلیله زرد ودو عدد کندر طلایی پودر پودر کنیدوهرروز نصف قاشق چایخوری زیر زبان بریزید وبا آب دهان خیس بشه وکم کم قورت بدید ولی باز تحقیق کنیدبعد استفاده کنید ولی توی یه برنامه گفتن که تنها راه قطعی همینه ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❤️🍃 برادرم یک کیف پول با کلی مدارک و پول پیدا کرد و با بابام از طریق کارت بانکی اون اقا پیگیر شدن و بعد چند روز کیف رو بهشون دادن☺️ چند سالی میشد مشهد نرفته بودیم که کار خدا یکهو و در یک شب بلیت قطار گرفتیم و همون شب حرکت کردیم😍 ما هیچ موقع حرم رو به اون خلوتی ندیده بودیم😃 و تونستیم خیلی راحت زیارت کنیم🙂 خدا جواب کار خوبمون رو داد🙂 ❣❣❣❣ سلام ماتهران مهمان بودیم صاحب خونه گفت یک نفره مریضه توان مالی نداره اگه می تونیدکمکش کنیدماهم مبلغی کمکش کردیم واومدیم شهرخودمون ازاین قضیه کمترازیک هفته گذشت آب درحال جوش ازسماورریخت روی صورت بچه ام اماخداشاهده درحدجزیی سوخت ومن وقتی این صحنه رودیدم همش اون صدقه جلوچشمم بودواقعا به چشم دیدم صدقه بلاروازانسان دورمیکنه ❣❣❣❣ من چهار سال پیش مادرم کمر درد شدید گرفت دکتر گفت هیچ کاری انجام نده ما چهار خواهریم من مرتب میرفتم همه کارهای مادرم را انجام میدادم ولی اون خواهرام فقط هفتگی سر میزدند ولی کاری انجام نمی دادند من هم اصلا ناراحت نبودم که چرا من فقط کار میکنم و من نیت کردم وبه خدا گفتم دوست دارم به کربلا بروم درست بعد شش ماه که مادرم کمرش بهتر شده بود یک دفعه شوهرم به دلش افتاد که میخوام ببرمتون کربلا با هواپیما خیلی خوشحال شدم که خدا دعا را قبول کرد و سفر خیلی خوبی بود جای همه دوستا ن خالی انشاالله قسمت همه بشه من اون کربلا را از خدمت کردن به مادرم دارم ❣❣❣❣ من18سالم بود ودانشگاه میرفتم وخوب کسایی بودن پیشنهاد دوستی میدادن ولی من عاشق خدام بودم یکبارش یکی پیام داد ودرخاست دوستی کرد قشنگ موقع اذان من تابحال با پسری حرف هم نزده بودم یکم دلم لرزید ولی پیام دادم صدای اذان تو گوشم از خدای خودم خجالت میکشم ولی بخدا گفتم خدایا من بخاطر تو پاک موندم یه شوهر پاک نصیبم کن همونم شد و6ماه بعد معجزه وار همسری نصیبم شد از برگ گل پاک تر من لایق لطف خدا نبودم خدای ما خیلی بزرگ وجبران میکنه به سرطی که ففط به خودش دل ببندیم ❣❣❣❣ من با بابام و برادرم خیلی مشکل دارم برادرم تک پسره همه دوسش دارنو خقو میدن بهش مثلا میاد با من بحث میکنه و تهدید میکنه ک کتکت میزنم ولی بابام و مامانم همش حق رو میدن بهش میگن چون برادرته حق گردنت داره مگ نون و ابمو داده ک حق گردنم داره؟ حتی اگه منو بزنه هم میندازن تقصیر من جوری شده ک ارزو دارم زودتر از خونه بره اینم بکم ک برادرم همش تو کارام دخالت میکنه کاری کردن ک از همشون متنفر شدم همش عصبیم و بغض دارم دنبال کار هم میگردم ک مستقل باشم ولی کار نیس جوری شوم ک با ۱۶ سال سن دوست دارم یه کیس مناسب پیدا بشه و زودتر شوهر کنم و از دستشون خلاص شم چون تو خونمون ارامشی ک باید برام باشه نیست همش عصبیم و کنترلی رو عصبام ندارم لدفن کمکم کنین و بگین چیکار کنم چون واقعن دلم شکسته تو این شبایی که عزیزه برام حتمن دعا کنین شاید خدا رو شما رو گرفت❤️ ❣❣❣❣ تقریبا ده سال قبل بودیه شب که برای خرید رفته بودیم بیرون من داخل ماشین نشسته بودم بادختر یکسالم که تازه به راه افتاده بود،یه خانوم آمد کنار ماشین وصدقه میخواست از داخل داشبورد بهشون یه صد تومنی دادم فقط همون مقداربود،خانومه وقتی رفت راضی بود.باخودم فکر میکردم خدا خودش گفته صدقه بلا گردونه آیا واقعا این صد تومن من این تأثیر رو داره یانه،اصلا نمی‌دونم چرا اون شب این فکر توی سرم امد!خلاصه برای خرید رفتیم یه جای دیگه ووقتی داشتیم پیاده می‌شدیم متوجه نشدیم دخترم کی از ماشین اومد پایین وچطور یه دفعه رفت وسط خیابون😔که ناگهان مرد فروشنده متوجه دخترم میشه که وسط خیابونه و با داد منو همسرم رو متوجه بچه کرد که من نفهمیدم چطور دویدم وسط خیابون در حالی که چادرم ازسرم افتاده بود ومن درست از جلوی ماشین بچه مو کشیدم وبرگشتم عقب😢اگه اون شب اون آقا متوجه نمیشدخدا می‌دونه الان دختر یازده سالم کنارم بود یانه،که سریع انگار توی ذهنم یه نفر بهم گفت عزیزم معجزه صدقه رو درک کردی یا نه😅 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد♨️🚫( کانال اصلی اینجاست باقی کانالهای هم نام برای ما نیستند❌❌❌)
#داستان_زندگی 🌸🍃 عاطفه !  با اطمینان از حال مادر مه‌لقا و تأیید بخشداری برای جای‌گذاری لوله‌های
🌸🍃 عاطفه با یه لیوان آب مقابلم ایستاد و گفت  حالتون خوبه؟  نگاهمو ازش گرفتم و گفتم  بله خوبم  لیوان آب رو به سمتم گرفت و گفت  فکر کنم شما هم عین من نتونستین این دو شب رو استراحت کنید دلیل قابل‌توجهی بود به‌همین خاطر گفتم  بله همین‌طور  برخلاف رفت وقتی رسیدیم مقابل خونه شب شده بود  قبل پیاده شدن گفتم  واقعاً ممنون شما کار بزرگی کردید حالا خیالم راحت که حداقل سال جدید تحصیلی برای بچه‌ها راحت‌تر میگذره  سرشو پایین انداخت و گفت  خواهش می‌کنم منم خوشحالم که تونستم یه کاری انجام بدم و بی‌تفاوت نباشم  متوجه طعنه‌ی کلام شدم و گفتم  ببخشید من یه‌خورده تند رفتم از بابت به‌هم خوردن رفاقتم ناراحت بودم  با تردید گفت  عاطفه خانوم می‌شه،می‌شه گذشته رو فراموش کنید  جوابی ندادم که ادامه داد  گذشته‌ای که بین من و اون خانوم شاهد بودین  گفتم  حتی اگه فراموشم نشه برای همیشه راز باقی می‌مونه  متمایل شد به راست اما نگاهی نکرد و گفت  چیزی که خاطره آدمو آزرده کنه نگه داشتنش بی‌فایده است او پن رازها به اندازه‌ی کافی هم شما رو ناراحت می‌کنه هم منو پس خواهش می‌کنم لطفاً فراموشش کنید  گفتم  برای من فقط بهم خوردن رفاقتم بوده که ناراحتم کرده نه اون رازها  گفت  نگهداری اون رازها خاطر شما روآزرده می‌کنه چون برخلاف روحیه‌ای که دارید از کینه‌ای که از من به دل گرفتین نمی‌تونید بگذرید  نگام کرد و گفت  من نمی‌تونم باعث به‌هم خوردن رفاقت ده‌ساله‌ای باشم که فقط در یک‌سال اخیرش حضور داشتم قبول کنید که باعث‌وبانی به‌هم خوردن اون رفاقت به‌ظاهر صمیمی من نبودم اینو قبول کنید و به جای اون دیو بی‌شاخ و دمی که از من در ذهن دارید یه آدمی بسازید که متوجه شرایطه و درست عین خودتون از دیدن درد همنوعش درد می‌کشه  نفسی گرفت و گفت  عاطفه خانوم من تاوان خامی که کردم رو پرداختم خواهش می‌کنم شما هم گذشته رو فراموش کنید  نه همه اون ده سالو بلکه فقط یک‌سال اخیرش رو اون یک سالی که به‌اشتباه من وارد رفاقت تون شدم گفتم فراموشی اون یک‌سال توسط من بغضم رو فرو خوردم و گفتم اون یک سالی که سال‌های قبل رفاقتم رو به آتیش کشید چیزی رو تغییر نمی‌ده نه فریبا رو برمی‌گردونه نگاهمو ازش گرفتم و گفتم نه دیدم رو نسبت ب شما عوض می‌کنه تا خواستم وسایلم رو بردارم فوری گفت اگر خلاف دیدتون رو بهتون ثابت کنم چی؟ مقتدر نگاش کردم و گفتم برام مهم نیست آقا سروش همون‌طور که نگام می‌کرد با مکث گفت برای من مهمه که اشتباهم رو به‌طور کامل پاک کنم اینم که می‌خوام خلاف دیدتون رو ثابت کنم ربطی به‌نظر مادرم درمورد شما نداره تندتند کیفمو وسایلمو برداشتم و پیاده شدم اما قبل این‌که برم داخل اونم پیاده شد و گفت این‌قدری که شما از به‌هم خوردن رفاقت تون ناراحتین و به‌هم‌ریخته این دوستتون نبود اون بعد از اون شبی که کوثر خانوم ناپدید شده بود به دیدن من اومد گفت از این‌که من چشماشو به روی حقیقت باز کرد و شخصیت واقعی شما رو بهش ثابت کردم خوشحاله با چشای گرد شده از تعجب برگشتم نگاش کردم که ادامه داد ببخشید من نمی‌خواستم هرگز اینا رو بهتون بگم اما حالا برای پذیرفتن واقعیت اینا رو باید بدونید اون گفت به‌دنبال یک راه برای سروش سرشو پایین انداخت و گفت برای بریدن پای شما از خونه‌شون و دور نگه‌داشتن برادرش از شما بوده اون از من متشکر بود که باعث به‌هم خوردن رفاقت تون شدم شاهدمم همون قالیچه است قالی دستبافی که بهش هدیه دادین اون قالی رو به من داد یعنی گفت برایش ارزشی ندارد و بهتره اون قالی پیش من بمونه من اون قالی رو نگه داشتم تا برای اثبات بی‌گناهی خودم اونو بهتون برگردونم در صندوق عقبو باز کردو گفت اینم همون قالی. دست‌باف خودتون بیاین نگاه کنین من نقش ترنج و رنگ‌های قالی خودمو به‌خوبی می‌شناختم حتی وقتی برعکس تا شده بود بهت‌زده به قالی پشت صندوق عقب زل زده بودم که سروش گفت واقعاً متأسفم اگه مجبور نمی‌شدم واقعیت رو نمی‌گفتم صورت خیسو پاک کردم برگشتم سمت خونه در رو باز کردم بی‌هیچ حرفی رفتم داخل با لمس انگشت های کوچیک روح‌الله روی صورتم و صدای بچه‌گانه‌اش که تکرار می‌کرد آتنه چشم باز کردم با لبخند بغلش کردم و آهسته گفتم عاطفه نه آتنه با شیطنت کودکانه‌اش دوباره گفت آتنه اونو به خودم فشردم و گفتم باشه اصلا تو بگو آتنه عزیز اومد توی اتاق و گفت ای وای مادر بیدارت کرد با لبخند به عزیز که با ورودش بوی فرنی رو آورده بود به اتاق نگاه کردم و گفتم عزیز می‌شه همون‌جا بایستی دلم می‌خواد نگاهتون کنم  عزیز جلو اومد و گفت  ببخش مادر دیشب اصلا متوجه نشدم کی اومدی حتما گرسنه خوابیدی  بلند شدم همون‌طور که روح‌الله بغلم بود عزیز رو هم بغل کردم تنش رو با عشق بو کردم و گفتم  آهسته اومدم تا بیدارتون نکنم  عزیز گفت  حال مادر مه‌لقا چطور بود؟  
روز نهم ✅ شهید غلامحسن دهقان ازاد❤️ ذکر صد صلوات 🌱 و زیارت عاشورا🌱 به نیت ظهور اقا امام زمان و شفای بیماران بخت گشایی و رفع گرفتاری 🤲 حتما انجام بدید ان شالله
پیکر پاک یادگار دفاع مقدس، شهید مدافع حرم سردار «غلامحسن دهقان آزاد» پیش از ظهر سه‌شنبه ۲۳ دی ماه1399 هم‌زمان با ایام عزاداری حضرت فاطمه زهرا (س) حضور خانواده‌های معظم شهدا و ایثارگران، مسئولان لشکری و استانی و امت شهیدپرور و انقلابی استان البرز به‌صورت خودرویی از درب منزل ایشان تشییع تا گلزار شهدای امام‌زاده محمد (ع) کرج تشییع شد. پیکر پاک این شهید والامقام در ادامه پس از اقامه نماز توسط آیت‌الله حسینی‌همدانی نماینده ولی‌فقیه در استان البرز و امام جمعه شهر کرج در گلزار شهدای امام‌زاده محمد (ع) کرج در جوار دیگر شهدای مدافع حرم استان البرز به خاک سپرده شد. سردار شهید «غلامحسن دهقان آزاد» که در سوریه به عنوان مدافع حرم حضور داشت، به دلیل شدت یافتن عوارض شیمیایی هشت سال دفاع مقدس و دفاع از حرم به کشور منتقل شد که پس از گذراندن یک دوره درمانی در ۲۰ دی ماه 1399 در بیمارستان بقیه‌الله الاعظم (عج) تهران دعوت حق را لبیک گفت و شربت شهادت نوشید.
🌱 حر بن یزید ریاحی مردی شجحاع و نیرومند است ، اولین بار كه عبیداللّه ین زیاد حاكم كوفه می خواهد هزار سوار برای مقابله با حسین بن علی (ع) بفرستد او را به فرماندهی این گروه انتخاب می كند. اینك حر آماده شده است تا با حسین (ع) بجنگد، صحنه ای عجیب تماشایی است كوشها منتظر این خبرند كه بشنوند حر با آن شجاعت و نیرومندی و دلیری با حسین (ع) چه میكند؟ راوی می گوید: برخلاف تصور و انتظار، در آن هنگام حر بن یزید ریاحی را در لشكر عمر دیدم در حالی كه مثل بید می لرزید! من تعجب كردم رفتم جلو گفتم : حر! من تو را مرد بسیار شجاعی می دانستم بطوری كه اگر از من می پرسیدند شجاع ترین مردم كوفه كیست ؟ از تو نمی توانستم بگذرم . اینك تو چطور برسیده ای ؟ كه اینگونه لرزه بر اندامت افتاده است ؟! حر جواب داد: اشتباه كرده ای من از جنگ نمی ترسم . - پس از چه ترسیده ای ؟ - من خودم را در سر دو راهی بهشت و جهنم می بینم ، نمی دانم چه كنم ؟ این راه را بگیرم یا آن را انتخاب كنم ؟ عاقبت تصمیمش را گرفت ، آرام آرام اسب خودش را كنار زد، بطوری كه كسی نفهمید چه مقصود وهدفی دارد همین كه رسید به نقطه ای كه دیگر نمی توانستند جلویش را بگیرند ناگهان به اسب خویش شلاقی زد و خود را به نزدیك خیمه حسین (ع) رساند. سپرش را وارونه كرد كنایه از اینكه برای جنگ نیامده ام بلكه امان می خواهم . به نزدیك امام حسین(ع) كه رسید سلام عرض كرد و سپس گفت : هل لی توبهٍ؟ آیا توبه از من پذیرفته است ؟ فرمود: بله البته قبول است . آنگاه حر عرض كرد: اقا حسین جان ، به من اجازه بدهید تا به میدان بروم و جان خویش را فدای راه شما بكنم . امام (ع) فرمود: اینك تو مهمان ما هستی از اسب بیا پایین و چند لحظه ای را در نزد ما بمان . - آقا! اگر اجازه بفرمایید تا به میدان بروم بهتر است . انگار كه این مرد(حر) خجالت می كشید شرم داشت ، چرا؟ چون با خودش ‍ زمزمه می كرد كه ای خدا! من همان گنهكار هستم كه اولین بار دل اولیاء تو، بچه های پیغمبر تو را لرزانم . حر خیلی مضطرب به نظر می رسید برای رفتن به میدان خیلی عجله داشت زیرا كه با خود می اندیشید نكند هم اكنون در همین حال كه اینجا نشسته ام یكی از بچه های حسین علیه السلام بیاید و چشمش به من بیفتد و من بیش ‍ از این شرمنده و خجل شوم ؟! آری حر توبه كرد توبه ای جدی ، از راهی كه رفته بود برگشت ، از طرفداری ظلم و فساد دست برداشت و به هواداری از خق و عدالت پرداخت ، از لشكر یزید بیرون شد و به سپاه حسین پیوست ، حسین هم او را بی قید و شرط پذیرفت ، زیرا كرم حسینی چنین اقتضا می كرد. وقتی كه حر آمد هرگز امام نفرمود كه این چه وقت توبه است ؟ ما را به این بدبختی یشانده ای حالا آمده ای تا توبه كنی ؟ ملی حسین اینجور فكر نمی كند، حسین همه اش دنبال هدایت مردم است حتی اگر بعد از آن كه تمام جوانانش هم شهید شدند لشكریان عمر سعد نیز توبه می كردند می گفت توبه همه آنان را قبول می كنم ، به دلیل این كه یزید به معاویهع بعد از حادثه كربلا به علی بن الحسین (ع) گقت : اگر من توبه كنم قبول می شود؟ بله ! تو اگر واقعا توبه بكنی قبول می شود، ولی او هرگز توبه نكرد. حکايت ها و هدايت ها/ محمد جواد صاحبي
🪶🕊 وصیت نامه شهید هادی ذوالفقاری اینجانب محمدهادی ذوالفقاری وصیت می‌کنم که من را در ایران دفن نکنند و اگر شد ببرند امام رضا علیه السلام طواف بدهند و برگردانند و همینطور که در نجف و سامرا و کربلا و کاظمین طواف بدهند و در وادی‌السلام دفن کنند و دوست دارم نزدیک امام باشد و تمام مستحبات انجام شود و در داخل دور قبر من سیاهی بزنند و دستمال گریه مشکی و غیره مثل تربت بگذارند داخل قبر من مثل حسینیه شود و اگر شد جایی که سرم می‌خورد به سنگ لحد یک اسم حضرت زهرا(س) بگذارند که اگر سرم خورد به آن سنگ آخ نگویم و بگویم یا زهرا(س). بالای سر من روضه و سینه‌زنی بگیرند و موقع دفن من پرچم بالای قبرم قرار بگیرد و در زیر پرچم من را دفن کنید و زیاد یاحسین(ع) بگویید و برای من مجلس عزا نگیرید چون من به چیزی که می‌خواستم رسیدم و برای امام حسین و حضرت زهرا مجلس بگیرید و گریه کنید و رو به قبله صحیح دفن کنید چون قبله در نجف اختلاف دارد و روی سنگ قبرم اسم من را نزنید و بنویسید که اینجا قبر یک آدم گناه کار است یعنی العبد الحقیر و المذنب و یا مثل این؛ پیراهن مشکی هم بگذارید داخل قبر. پشت سر ولایت فقیه باشید/حجاب‌ها بوی حضرت زهرا(س) نمی‌دهد؛ آن را زهرایی کنید وصیتم به مردم ایران و در بعضی از قسمت‌ها برای مردم عراق این است که من الان حدود سه سال است که خارج از کشور زندگی‌ می‌کنم مشکلات خارج کشور بیشتر از داخل کشور است قدر کشورمان را بدانند و پست سر ولی فقیه باشند و با بصیرت باشند چون همین ولی فقیه است که باعث شده ایران از مشکلات بیرون بیاید و از خواهران می‌خواهم که حجابشان را مثل حجاب حضرت زهرا رعایت بکنند نه مثل حجاب‌های روز چون این حجاب‌ها بوی حضرت زهرا(س) را نمی‌دهد. امام زمان را تنها نگذارید از برادرانم می‌خواهم که غیر حرف آقا حرف کس دیگری را گوش ندهند جهان در حال تحول است دنیا دیگر طبیعی نیست الان دو جهاد در پیش داریم اول جهاد نفس که واجب‌تر است زیرا همه چیز لحظه آخر معلوم می‌شود که اهل جهنم هستیم یا بهشت، حتی در جهاد با دشمن‌ها احتمال می‌رود که طرف کشته شود ولی شهید به حساب نیاید چون برای هوا نفس رفته جبهه و اگر برای هوای نفس رفته باشید یعنی برای شیطان رفتید و در این حال چه فرقی است بین ما و دشمن؟ امام زمان را تنها نگذارید. آن‌ها اهل شیطان هستند و ما هم شیطانی. دین خودتان را حفظ کنید چون اگر امام زمان بیاید احتمال دارد روبه‌روی امام باشیم و با امام مخالفت کنیم. امام زمان را تنها نگذارید من که عمرم رفت و وقت از دست دادم تا به خودم آمدم دیدم که خیلی گناه کردم و پل‌های پشت سرم را شکانده‌ام و راه برگشت ندارم. بچه‌های ایران و عراق من دیر فهمیدم و خیلی گناه و کارهای بیهوده انجام داده‌ام و یکی از دلایلی که آمدم نجف به خاطر همین بود که پیشرفت کنم نجف شهری است که مثل تصفیه‌کُن است که گناه‌ها را به سرعت از آدم می‌گیرد و جای گناهان ثواب می‌دهد این مولای ما خیلی مهربان است. در جهاد مدافعان حرم شرکت کنید/مدافعان حرم با اسم حضرت زهرا کار تکفیری‌ها را تمام کنند همچنین می‌خواهم که مردم عراق از ناموس و وطن خودشان و مخصوصا حرم‌ها دفاع کنند و اجازه به این ظالمان ندهند و مردم عراق مخصوصا طلاب نجف در این جهاد شرکت کنند چون دیدم که مدافع هست لکن کم است باید زیاد شود و مطمئنم که این‌ها(ظالمین) کم هستند و فقط با یک هجوم (جهاد) با اسم حضرت زهرا(س) می‌شود کار این مفسدها را تمام کرد و منتظر ظهور شویم و بهتر است که دست به دست همدیگر دهید و این غده سرطانی را از بین ببرید. برای من خیلی دعا کنید چون خیلی گناه کارم و از همه حلالیت بگیرید. دنیا رنگ گناه دارد؛ دیگر نمی‌توانم زنده بمانم  وصیت من به طلاب این است که اگر برای رضای خدا درس می‌خوانند و هدف دارند بخوانند و اگر اینطور نیست نخوانند. چون می‌شود کار شیطانی و شهریه امام را هم می‌گیرند؛ دیگر حرام درحرام می‌شود و مسئولیت دارد اگر می‌توانند درس بخوانند البته همه‌اش درس نیست، عبودیت هم هست باید مقداری از وقت خود را صرف عبادت کنند چون طلبه‌ای باتقوا کم داریم اول تزکیه نفس بعد درس ای داد از علم شیطانی. دنیا رنگ گناه دارد دیگر نمی‌توانم زنده بمانم. انشاءالله امام حسین(ع) و حضرت زهرا(س) و امام رضا(ع) در قبر می‌آیند. 19 بهمن ماه سال 1393 العبد الحقیر و المذنب الضعیف محمدهادی ذوالفقاری