#پاسخ_اعضا 🌻🍃 سلام حبیبه جون برای اون دوستی که دخترشان سرفه دارن شربت سالبتامول تهیه کنن و صبح وشب یک قاشق بخورند ان شاله خوب میشن وبا داروی دیگه ای همزمان مصرف نکنند این مریضی دوره طولانی داره وتو اتاق دستگاه بخور بزارن 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام به اون عزیزی که سرفه های دخترشون خوب نمیشه بگید حتما حتما روزی سه بار چهار تخم +به دانه+نبات چن دقیقه بجوشونن تا حالت لزجی پیدا کنه (دانه های به نباید جویده بشن فقط قورت بده)بعد روزی سه بار مرتب بدن بخوره طی دو یا سه روز خوب میشن دارو امام کاظم هم شبی یه قاشق چای خوری بدین مقدار چهار تخم یه قاشق مربا خوری و به دانه ۱۰ الی ۱۵ تا دونه برای هر وعده تازه جوشانده و خورده شود و شربت زوفا عسلی هم عالیه 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 کسی که زیاد سرفه می کنه شب کف پاهاش و زیر گلو وپیشانی را چرب کنه خیلی موثر است ودوقطره روغن گل بفشه کنجدی توی بینیش بریزه ‌بعد ۵دقیقه ملاج سرش را روی زمین بگزاره وهرشب تا دو ماه کف را با روغن های زیتون سیاه دونه وبادوم وگل بنفشه کنجدی چرب کنن وتوی پاکت فریزر بگزارند وصبح بایک پارچه پاشون را پاک کنند وبعد بشورند 27 تا بیماری را خوب می کنه واقعا این کار معجزه می کنه 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام اون خانمی که گفتن قرض زیادی دارند هرروز یا هرشب حتما سوره طلاق وسوره تحریم ومزمل والم نشرح ومداومت به سوره ذاریات هم برای رزق روزی است #اثرخواندن_مخصوص_سورۀ_مبارکۀ_ذاریات 💯✍🏻شیخ صدوق از حضرت امام صادق(ع) نقل کرده است که فرمود: 💮⇦هر کس سوره مبارکۀ ذاریات را روز یا شبش بخواند خدا معیشت او را اصلاح فرماید و او را رزق وسیعی عنایت نماید. 💮⇦مرحوم سید محمد خامنه ای تبریزی فرموده است که قرائت سورۀ مبارکۀ ذاریات در هر روز موجب ثروت فراوان می گردد 💮⇦همینطور ڪہ قرائت این سوره به همراه سوره هاے طلاق، مزمل و الم نشرح در هر روز براے توسعه امر معاش مجاب است بطورے ڪہ من حیث لا یحتسب میرسد و موجب حیرت عقول می گردد. 💯در اهمیت این ختم فرموده که اگر در روز این ختم از شما فوت شد آنرا در شب به جای آرید.💯 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 امروز آخرین مهلت ثبت نام کنکوره بچه های دوازدهمی و پشت کنکوری میتونن ثبت نام بکنن ۱۳۳تومن هزینه ثبت نام برن تو سایت سازمان سنجش ثبت نام بکنن اگه بلدی تو خونه اگرم نه که کافی نت زحمتشو میکشه بچه های فنی میتونن ثبت نام بکنن من دقیق در مورد رشته ها و بازار کاراشون اطلاعی ندارم اما از مشاور مدرسشون میتونن بپرسن یا از کانالای کنکوری تو شاد میتونن اطلاع کسب بکنن یا حتی از اینترنت میتونن در مورد بازار کارم تحقیق بکنن ولی رشته خوبیه فنی و درآمد میتونن کسب بکنن اگه وارد رشته درستی که توش استعداد دارن بشن و این که تماااام تلاششونو بکن که رشته های خوب دانشگاهی تاپ قبول بشن در پناه حق التماس دعا 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 برای درمان چربی خون که سوال کرده بودن بهترین درمان ،خوردن روغن شحم گاو هست.من خودم وقتی برام تجویز کردن خندیدم و گفتم مگه میشه!ولی وقتی دیدم با تغذیه تنها و با خوردن روغن های صنعتی که خیلی کم به غذا روغن میزدم،فایده نداره،شروع به خوردن روغن شحم گاو کردم خیلی زود چربی خونم کنترل شد الان هم چند سالیه که فقط روغن شحم گاو و روغن زیتون مصرف میکنم پیامبر فرمودند روغن شحم گاو به همون اندازه که میخوری چربی مضر بدنتون رو دفع می‌کنه من الان شحم گاو رو خودم از کشتارگاه میخرم تمیز میکنم چرخ میکنم میپزم و روغنش رو میگیرم داخل شیشه میریزم و استفاده میکنم هم از نظر اقتصادی مقرون به صرفه ست هم سلامت.و هم تمیزی ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽

ما فقط یک جلسه خواستگاری نداشتیم بلکه بعد از تایید اون ها ( بعد از سه هفته که موافقت اعلام کردند ) ، حدودا ۱۰ الی ۱۲ جلسه ای من می رفتم خونشون و با زینب عزیزم صحبت می کردیم تا شناخت اساسی رخ بده. البته همه جلسات توی اتاق نبود ، بعضی حرفامون خصوصی نبود و برای همین توی پذیرایی خونشون می نشستیم و حرف می زدیم ( البته با حفظ نگاه و حد و مرز ها ) در این حین ۱۲ جلسه ، دو الی سه جلسه ای هم خانواده هامون رفت و آمد داشتند و حتی دوبار هم اونا اومدند خونمون ، چون می خواستیم خانواده های دو طرف هم دیگر  را بشناسند ( و این یکی از کار های خوبی بود که ما انجام دادیم ) زینب عزیزم گفته بود ما باید زیاد صحبت کنیم و هما بشناسیم و هروقت اختلاف اساسی داشتیم جلساتمون را متوقف می کنیم و تمام ./ اما چون اختلاف اساسی نداشتیم جلساتمون به ۱۰ الی ۱۲ جلسه رسید و من خیلی خوب با خانوادشون آشنا شدم و همچنین اونها منا شناختند، شاید جالب باشه حتی چند جلسه ای شام و ناهار  خونشون موندم و گاها با پدر و خانوادش گپ می زدم  تمام این جلسات بسیار کنترل شده بود و هیچ حد و مرزی خارج نشد ، حتی زینب عزیزم به جز مواردی بسیار پوشیده بود ( اویل گمانم می خواست من بتونم ایشون را ورانداز کنم لذا خیلی پوشیده نبود البته حجابش کامل بود)  شبی که خطبه عقد خوانده شد در منزل زینب عزیزم بودیم و بعد از اتمام مراسم مادرزن گرامی از من دعوت کرد شب را همون جا بمانم  من هم سرخ و سفید ( البته از خدا خواسته ) پذیرفتم. مامانم داشت کارا خراب می کرد و گفت نه حاج خانم ، به اندازه کافی مزاحم شده بگذارید امشب با ما بیاد و فردا که می خواهیم ناهار بدیم و مهمان ها تشریف می آورند در خدمتتون هست  وای که چقدر از دست حرفم مادرم ناراحت شدم ، آخه دلم می خواست پیش عشقم باشم خب ! اما با اصرار مادر زنم من موندم  من و زینب عزیزم انگار نه انگار که ۱۲ جلسه ای با هم آشنا شده بودیم. هی خجالتی بودیم. یهو خواهر زن گرامی تیکه انداختند که علی آقا نمی رید پیش عیالتون بشینید ؟؟  من هم داشتم پیش باجناق های گرامی ذوب می شدم و خوب چی کار کنم ؟ پاشدم رفتم پیش زینب عزیزم نشستم  همه بر بر ما دوتا را نگاه می کردند و لبخند های ناجور می زدند و با هم گاها یواشکی حرف می زدند  وای که چقدر بد بود. آخه مگه آزار دارن این متاهل ها که ما زوج های جوون را اذیت می کنند. باجناق بزرگی فرمودند : خوب این سرخ شدن ها طبیعی هست حالا وقتی زینب خانم توی زندگی سرخت کرد اونوقت مزه می ده همون طور که عیال های ما یه عمره مارا دارن سرخ می کنن.  همه زدن زیر خنده و بدبخت زینب عزیزم داشت آب می شد. برادر دومی زینب عزیزم رو کرد به خانمش و گفت خانم یادته ؟ من که شب اول روم نشد حتی بشینم پیشت  تیکه بدی بود!  من موندم چی بگم ، یهو مادر زن عزیزم  روکرد به برادر خانمم و گفت عجبا!! یعنی چی پسرما اذیتش می کنید!  علی جان با زینب برید تو این اتاق راحت باشین ، اینا حسودیشون گل کرده دمش گرم. ( البته بگم خواهر زنها و بقیه عمدا این کار را کردن تا من خجالتم بریزه و عادی بشه برام ) #ادامه_دارد ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽

#حرف_اعضا 🌻🍃 سلام عزیزان.خانمی که گفتن پسرم یکسالشه و باردار شده.منم دومین دخترم ۱۱ماهش بود و باردار شدم و چقدر از مادر و خواهر و دوستان حرف شنیدم ولی سقط نکردم و با خودم گفتم باید خودم رو برای یک کاربزرگ وسختی زیاد آماده کنم خداروشکر الان دخترم ششم و پسرم کلاس چهارم هست بسیار باهم صمیمی و دلسوز هم هستن.سختی داره ولی بعدش پراز حس خوبه و هزاران بارشکرمیکنی که سقط نکردی. 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام خانمی که پسرشون یک ساله هستن و دوباره باردار شدن اول یک کوچولو مادر و همسرتان را دعوا کنم نمی دونم چی برسر ما اومده که اینقدر کشتن یک آدم اونم بچه که پاره تن آدمه راحت شده خدارحم کنه که حتی فکرشم گناه هست بعدم عزیزم دختر منم یکساله بود که پسرم را باردار شدم دختر من روز و شب گریه میکرد شده بودم عین پیرزنها خموده و ناتوان وقتی ناخواسته باردار شدم ناراحت شدم چون دیگه توان نداشتم اما راضی شدم به رضای خدا وقتی پسرم به دنیا اومد دخترم تو عرض یک مدت کوتاه گریه هاش واذیتهاش تموم شد اصلا یکهو برا خودش خانمی شد بعدم دوتاشون باهام بزرگ شدن بعدا همون هایی که سرزنشم میکردن چرا انقدر زود دوباره باردار شدی میگفتن چه خوب شدبچه هات پشت سر همن باهم بزرگ شدن هم بازی بودن الان هم پابه پای هم درس میخونن البته که سختی هم داره ولی خوبیهاش خیلی بیشتره خواهرم توکلت به خدا باشه یک دوره کوتاهه سختی اش تموم میشه تحمل کمی سختی بهتر از اینکه تو قاتل کودک بی گناهت بشی☹ از طرفی حتما خیر بزرگی در این اتفاق هست خدا برای بندش بد نمیخواد⚘ 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام درپاسخ به خانمی که ناخواسته باردار شدن وبچه یک سال هم دارن با توکل بر خدا بچت رو نگه دار چون سقط حتی اگر با مجوز دکتر باشه وحتی اوایل بارداری باشه قتل نفس حساب میشه ودیه داره.البته کار شما قطعا زیاد میشه که نیاز به کمک همسر واطرافیان داری هم چنین بسیار بسیار خودت رو تقویت کن بارداری های سخت بیشتر به دلیل ضعف بدنه میوه وسبزیجات وگوشت فراوان استفاده کن الان سخته ولی بچه هات هم بازی میشن وایشالله کمک دستت. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽

#پرسش_اعضا 🌸🍃 سلام لطفا اینو توکانال بزارید کمر پسرم از بچگی مشکل داشت بردم ام آر آی داد ،گفتن هفت مهره دیسک هست وفیله کمرش خیلی ضعیفه ولی این خطها رو نداشت ،الان نزدیک یک ساله اینطور شده بعضی وقت بنفش میشه بعضی وقت صورتیه ،به هر دکتری نشون میدم نمیدونه،در مونده شدم😔😔😔😭گفتم شاید کسی تو کانال اینو دیده باشه انشاالله هیچ کس گرفتار دوا ودکتر نشه ،غم بچه آدمو پیر میکنه ...خواهش میکنم بزارید تو کانال شاید فرجی بشه ایدی ادمین🌸👇 @adminam1400

#حرف_حساب ✅ یکی از مواردی که باعث میشه شوهرتون نسبت بهتون #سرد بشه و کمتر بهتون توجه کنه،شخصیت وابسته شماست. #زن هایی که بیش از حد به شوهرشون متکی هستند ،و هیچوقت نمیتونن بدون شوهرشون تصمیم بگیرین، زن های که با کوچکترین نگاه شوهرشون به یه خانم دیگه به هم میریزن و همه جا حواسشون به همسرشون هست و با نگاهش و رفتارش دائم همسرش را چک میکنه. اینجاست که شوهر احساس خفگی میکنه. این خانم هر چقدر هم خوشگل باشه،هر چقدر خاص باشه،هر چقدر شیک باشه به مرور زمان جذابیت خودش را برای شوهرش از دست میده. #به این خانومها، زن های با روحیه قربانی میگن ،یکی از غیر جذاب ترین زن ها زنهای ضعیف و نق نقو جذاب نیستند هر چقدر خانمی مستأصل باشه،نامزد و یا همسرش بیشتر احساس مسئولیت میکنه که باید نجاتش بده، این حالت شوهرتون را در نقش والد و شما را در نقش کودک قرار میده .بنابراین جاذبه جن سی میانتون از بین میره. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽

#پرسش_اعضا 🌻🍃 سلام اگه میشه سوال منم بذارید داخل کانال ممنون میشم. بنده دو تا خواهرشوهر دارم بزرگه سه سال ازم بزرگتره و دو تابچه داره یه پسر ۵ساله و یه دختر دوساله. خواهرشوهر کوچیکم ازم ۲سال کوچیکتره و مجرد. مشکلم اینه که خواهرشوهر کوچیکم خیلی خیلی متعصب هست. یعنی انقدری که اون روی بچه های خواهرش تعصب داره خود خواهرش نداره و به قول خودشون مادر محسن(پسر خ ش بزرگم) اون هست نه مادرش انقدر که به خالش وابسته اس و... نوه اولشون هم بوده و خب طبیعی هم هست که خیلی دوسش داشته باشن. خودمم الحمدلله پنج ساله ازدواج کردم و یه پسر خوشگل یه ساله چشم رنگی دارم که ماشاالله هر کی میبینه عاشقش میشه. خواهر شوهر کوچیکم هم دو بار تاحالا طلاق گرفته و یه بار تو نامزدی یعنی تو صیغه جدا شدن. حالا همه ی اینا رو بذارید کنار هم نمیدونم چه حسیه که به پسر من حسودی میکنه و در هر صورت بچه های آبجیشو ترجیح میده نه که برام مهم باشه ها ولی اگه بچم بزرگ بود دلش میشکست با رفتاراش. اگرم بچم ناراحت نشه خودم ناراحت میشم. مثال میزنم. یه بار محسن پسرمو زد کلا وحشیه و به کوچیک و بزرگ رحم نمیکنه مخصوصا به پسرم حسودی میکنه چون ازش هم کوچیکتره هم شیرین تره و... بعد این خواهرشوهر کوچیکم با خنده به پسرم گفت کتک خوردی از محسن؟ من بهم برخورد انگار بچه من بچه داداشش نیس. دوسش داره ها ولی این تبعیضاش منو ناراحت میکنه. بعدش شروع کرد به محسن توجهات ویژه کرد. میگفت عشقم بهش و براش خوراکی اورد گذاشت رو پاش خوابوندش. منم زیاد نموندم بعدش رفتم خونمون. به جای اینکه طرف بچه منو بگیره طرف بچه خواهرش و گرفت. اون اگه از کمبود محبت رنج میبره که میبره این توجهات و باید قبل زدن بچه من بهش میکرد نه بعدش که پرروترش کنه. بچم الان شاید متوجه نشه یا شاید متوجه میشه و از اقاییش ناراحت نمیشه. انقدر از این تبعیضا داشته که بخوام بگم زیاده. یه نمونه دیگش رفته بودیم خونه جاریم. جاریم وسیله خونه شو اورد بچه ها بازی کنن. محسن اونو گذاشته بود داشت بازی میکرد تا بچه من میرفت سمتش خواهر شوهرم (دایه ی مهربونتر از مادر) نمیذاشت حتی بهش دست بزنه. خب شما بودید ناراحت نمیشدید؟ من سرسفره بودم نمیتونستم کاری کنم فقط گفتم محسن بذار پسرم هم بازی کنه.خواهرشوهرم برگشت با خنده گفت الان محسن هم داد. تو دلم گفتم محسن هم بخواد بده تو نمیدی.حالا اون یکی خواهرشوهر بزرگم انقدر پسرمو دوس داره که گاهی فکر میکنم از بچه های خودش بیشتر دوس داره. بچه هاش خیلی اذیتش میکنن. بد غذان گریه میکنن،... بعضی وقتا فکر میکنم خواهرشوهر کوچیکم به من یا بچم داره حسودی میکنه. من چیکار کنم؟ واقعا این که اون لحظه چه تصمیمی بگیرم سخته ولی چیکار کنم خواهرشوهرم ادب بشه؟ من خیلی دعاش میکنم زودتر ازدواج کنه. بلکه منو درک کنه. اصلا درکم نمیکنه. قبلا هم خیلی دلمو سر مسائل دیگه شکسته ولی من رو بچم حساسم. نمیتونم ببینم یکی بچمو ناراحت میکنه. میترسم آخر سر این مسئله یه دعوایی بشه. ببخشید طولانی شد. ایدی ادمین❤️👇 @adminam1400 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽

#پاسخ_اعضا 🌸🍃 سلام گلم، برای خانمی که دخترشون با اجنه در ارتباطه. اگه توی تهران هستین برین دارالشفایی نرجس خاتون توی شهرری بگید مشکلات ماورایی دارین، اگه نیستین خودتون از اینترنت حرز ابی دجانه رو بگیرین کپی کنید و توی تمام اتاق ها بذارین حتی حموم، سداب بگیرین با سرکه بجوشون بعد صاف کم بریز توی اسپری هم توی خونه بپاش هم به همه لباسها ی دخترت، این سداب جوشوندن رو خودش نباید انجام بده و حین جوشیدن نباید دخترتون خونه باشه، چهار قل رو مرتب بخونه، حدیث کسا، بلند کردن صدای اذان در خانه، روضه سالار شهیدان در منزل گرفتن اگه توان روضه گرفتن ندارین صوتش رو بذارین و خودتون و دخترتون بشینید و گوش کنید به صورت مجلس، خواهر منم اینطور بود تازه بدتر هم بود، با همون دوروش اول الحمدالله همه چیز برطرف شد 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام به همه.. خانمی که گفتن دخترشون اجنه رومیدیده از بچه گی وحالا هم اذیتش میکنن. میخاستم بگم پناه ببره به قرآن وهرکاری که میخاد انجام بده بسم الله روحتما حتما بگه هرکاری مثل حمام رفتن یامثلا آب داغ یااب سرد که میخادجایی بریزه باید حتما نام خدا رودببره.. شاید ایشون یه جایی یه آزاری به اجنه رسونده واینا الان دارن انتقام میگیرن راستش من خودم زیاد اعتقادبه اینا ندارم ولی خودم بیماری صرع دارم که میگن کاراز مابهترونه که اذیتشون کردی واذیتت میکنن نمیدونم. همش ویکسره ذکر.... اعوزو بِلامِن کُلِ هَمه ذاتِ شیاطین.... روبگه تاعادتش بشه انشالله که نجات پیدامیکنه 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام برای خانمی که راهکار برای دختر ۲۰ سالشون می خوان که از موجودات ماورایی نجات پیدا کنن کانالی هست توی ایتا به نام علوم غریبه وماوراءی حاج آقا مشرف فامیلشونه اگه پیداشون کنین وپیام بدین در این زمینه تخصص دارن ان شاالله به یاری خدا مشکلشون حل میشه 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 برا اون خانمی که دختر ۲۰ سالش جن میبینه از جای معتبر براش حرز امام جواد تهیه کنن .صدقه بدن براش .معوذتین و آیه الکرسی بخونه مدام و همراهش باشه یه قرآن کوچیک هم همیشه باهاش باشه. صلوات زیاد بفرسته . 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 خدمت دوست عزیزی که گفته بودن برای دختر شون که همیشه جن می ببینن اگر امکانش دارن که بیان اصفهان یک آقای هست که خیلی کارش درست هست و با اولین بار دختر تون خوب می کنن چون کسی بود مثل دختر شما که کامل خوب شد اگر می تونن بیان آدرس خدمت شون بدم 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام برا خانمی که دختر بیست ساله دارند و جن میبینن و اذیتش میکنن حرز پیامبر معروف به ابی دجانه رو بنویسند و در اتاق دخترشان بگذارند خودشان میروند و ترجیحا دخترشان مدتی انگشتر که نگینش حدید ست دست کنند 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام، حبیبه خانم، وقت بخیر. میخواستم راجع به اون خانمی که، 20 ساله هست. و داره از ماذبهترون رو با چشمش میبینه، بگم که. اولاً اگر مجرد هست. آرایش نکنه تو خونه. دوما. 40 روز توی خونه سوره بقره رو پخش کنند. البته اگه خونه هم خالی بود. بازم سوره پخش کنند. خودشون حداقل 50 ایه قرآن بخونند. ووقتی از ما بهترون رو حس کردند. ذکر یا علی، بسیار بگن وبا صدای بلند. خودشون میبینن که چقدر حالشون خوب میشه. خواهر شوهر بنده، تو خونه می دید واذیتش میکردند. یک راه حل فقط ذکر یاعلی بود، خیلی خوب جواب گرفت. سوره بقره هم صوتی پخش بشه. هر چقدر طرف نماز بخونه وروزه بگیره وقران بخونه. ازش دور میمونن. در ضمن آخرین پنجشنبه ماه قمری هم حجامت عام رو انجام بدهند. به فرموده پیامیر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم. آخرین پنجشنبه ماه قمری حجامت کنید که اجنه از بدننتون خاج بشن. با تشکر از حبیبه خانم عزیز. 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام در مورد خانمی که گفتن دخترشون یه چیزایی میبین و مدتی اذیت شدن ممکنه همزاد داشته باشه.. توی ایتا سرچ کنن و وارد کانال حرز بنی فاطمه بشن با مشاور کانال آقای علی اکبر تیموری صحبت کنن خیلی در این مورد اطلاعات دارن دعای ابی دجانه که دعای پیامبر هست و حرز امام جواد استفاده کنن خیلی تاثیر داره... شماره آقای تیموری: 0935464 5880 ان شالله که حال دخترشون هرچی زودتر خوب بشه🙏 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام درموردمادری که دختری داره که ۲۰ سالشه و اجنه رو میبینه ،دخترت راست میکه فقط تنها کاری میکنی بگرد یه عالم یا یه ایت الله که از این چیزا سر در میارن پیدا کن و مشکل دخترت و برطرف کن احتمالا دخترت یا همزاد داره یا دعا براش گرفتن ،بگو هیج وقت بهشون بها نده چون دیوونش میکنن ،از طرفی ام احتمال داره ازش سو استفاده کنن ،توی شهر قم هستن عالم هایی که بتونن مشکل دخترت و رفع کنن ،لطفا پیش دعا نویس و جن گیر های دم دستی اصلا نرو چون بدتر میشه اوضاع،دخترت جوونه گناه داره تو این سن ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

#پرسش_اعضا 🌸🍃 سلام وقت بخیر حبیبه بانو ببخش چراسوال منو تو گروه نمیذارین؟ براافتادگی مثانه خواهرها اگه تجربه ای دارن لطف کنن راهنمایی کنن اگه راه حلی هست که نیاز یه جراحی نباشه اجرتون با بی بی زینب🌼🌺 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 وقتتون بخیر ادمین گرامی ریزش مو دارم خیلی خیلی شدید تا سه ماه هر هفته برا موهام آمپول نی زدم الان قرص آهن می خورم تاثیری نداره واقعا عصبی شدم حمام میرم دسته دسته مو می آید لطفا در گروه بگذارید تا دوستان راهنمایی کنند 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام دوستان عزیز،،،من یه پسر ۱۵ ساله دارم،که الحمدلله مقید به نماز ومراسمات مذهبیه،،اما مشکلی که هست،،چند ماهیه وسواس شده،موقع وضو گرفتن گاهی نیم ساعت طول میکشه تاتصمیم بگیره وضو بگیره،کلی هم آب میریزه،،حمامشم همینجور ، خیلی آب میریزه،کلا تو طهارت خیلی وسواس شده،میشه راهنمایی بفرمایید چیکارش کنم؟خیلیم باهاش حرف میزنم ولی متأسفانه اثر نداشته و روز به روز داره بدتر میشه 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام وخسته نباشید ببخشید ببخشید خواستم به پرسم کسی می دونه از کجا باید شیاف های که گفته بودن برای عفونت رحم خوبه تهیه کنیم ممنون از شما 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 درود خدمت همه دوستان و حبیبه خانم عزیز...خواستم بپرسم کسی کلاس زبان انگلیسی تو شیراز رفته ....چند ترمه وکلا هزینه اش چقد میشه ...پسرم میخواد بره کلاس زبان میترسم از بابت هزینه نتونه و ترمهاش نیمه تمام بمونه ...اگه کسی تجربه اشو داره لطفا راهنمایی کنه🌹 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام امیدوارم حالتون خوب باشه اگه میشه درباره کاهش و کنترل استرس استرس راهنماییم کنید من چند باری هست تو آزمون شهری گواهینامه شرکت میکنم همه چی رو هم بلدم ولی همینکه سوار ماشین میشم استرس میاد سراغم و دست و پاهام رو گم میکنم دیگه نمیدونم باید چیکار کنم ممنون میشم اگه نظری دارید راهنماییم کنید. 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام حبیبه خانم امیدوارم همیشه شادوسلامت باشید پسر سیزده ساله ای دارم که خیلی اضافه وزن داره وچاقه خیلی دلم براش میسوزه همش توفکرشم چند دفعه بردمش دکتر ولی اصلا حرف گوش نمیده ومتاسفانه پدرشم هرچی خوراکی فست فود نوشابه شیرینی نوشیدنیهای باقند بالا راحت براش میخره هر روز هرچی بهش التماس میکنم نمیفهمه پسرمم اصلا توفکرخودش نیست میترسم مریض بشه خیلی غصه چاقیشو میخورم چ کنم ومتاسفانه شب ادراری هم داره 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام دوستان پسر یک سال و سه ماهه دارم اصلا غذا نمیخوره و شیر هم مرتب نمیخوره میخواستم از سویق های کانال طب سویق نی نی نوش خرید کنم کسی هست استفاده کرده باشه و جواب گرفته باشه ممنون میشیم راهنمایی کنید یا از تجربیات خودتون برای وزن گیری و اشتهای کودکانتون ممنون میشم توضیح بدین واقعا ناراحت هستم بخاطر استپ وزن پسرم 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام حبیبه جون ممنونم اززحماتت اگه امکانش هست پیامم روبزاریدتوکانال دوستان ببینن ممنونم من ماهی میفروشم ازشرکت ماهی کارون میخرم توی خوزستان اگه کسی هست که ماهی فروشی داره بمن کمک کنه چطوربفروشم ممنونم 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام خوبین وقت بخیر دختری ۱سال ونیمه دارم بعد ازشش ماهگی هم صورتش هم بدنش پرمو شده ازاین بابت خیلی ناراحتم اگه امکانش هست راهنماییم کنید ممنون میشم❤️ چطور میتونم این موها رو برای همیشه ازبین ببرم آیا اصلا شدنیه؟ 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام عزیزم وقتتون بخیر. مرسی از کانال عالیتون. انشالله که باخانم فاطمه زهرا محشور بشید. یه جایی خوندم بجای تشکرهای رسمی مثل ممنونم و متشکرم. لطف کردین و.... ازایندعاهای قشنگ برای هم بکنید.... اما سوالم من دوتا پسر دارم وقصد بارداری. دختر میخام خانومایی که برای پسردار شدن راهکار دادند لطفا برای دختر هم بدن ممنون میشم.. واینکه به نظر شما توسن37سالگی بچه آوردن سخت نیست. خدا رفتگانتونوبیامرزه😉🙏🌺 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام حبیبه عزیز میشه سوالمو بذاری؟ معلم هنرستان رشته حسابداری کسی هس تو کانال بتونه منو راهنمایی کنه؟ چه منابعی باید خواند برای اینکه استخدامی هنراموز هنرستان شرکت کنیم؟ بعد از استخدام آیا میشه تو زمینه دیگه ای تدریس کرد؟مثلا دروس عمومی هنرستان؟یا حتی دبیرستان؟ ممنون میشم جواب بدین #ایدی_ادمین ❤️👇 @adminam1400 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽

🌞روزی یک صفحه قران بخوانیم🌞 سوره #ال_عمران ❤️ جزء #سوم 🍃 صفحه ی ۶۱🌼 @azsargozashteha💚

🌞روزی یک صفحه قران بخوانیم🌞 سوره #ال_عمران ❤️ جزء #سوم 🍃 صفحه ی ۶۱🌼 @azsargozashteha💚

ترجمه 🍃☀️

#ارسالی_اعضا 🌸🍃 سلام داستان یا بهتر بگم خاطره من برمیگرده به شب ۲۱ رمضان سال ۸۴ این خاطره رو من برای روز نامه جام جم هم فرستادم و چاپش کردن شب قدر بود من و همسرم و دخترم که اون موقع سه سالش بود ساکن شهر اراک بودیم اراکی نبودیم و به دلیل شغل همسرم اونجا مشغول کار بود. شب ۲۱ رمضان تصمیم گرفتیم برای انجام مراسم احیا بریم مصلی شهر اراک همسرم من و دخترمون رو جلوی در ورودی خانمها پیاده کرد و گفت بعد از مراسم بیایید سر اون کوچه روبرویی. و رفت تا ماشین رو پارک کنه و بره قسمت آقایون. بعد از مراسم که ساعت۲ تموم شد من و دخترم اومدیم سر قرار و منتظر ایستادیم. هوا سرد بود و خدا خدا میکردم همسرم هر چه زودتر بیاد. اطراف مصلی خیلی شلوغ بود و ما هر ماشین ۲۰۶ که به سمتمون میومد میگفتیم بابا اومد. یواش یواش همه مردم رفتن و فقط چندتا ماشین پلیس جلو در مصلی بودن و تو اون موقع شب و خلوتی خیابان دلگرمی من به حضور پلیس در اون طرف خیابان بود. چندتا مرد جوان هم سر کوچه روبروی ما جلوی یه مغازه نشسته بودن و گپ میزدن که تو اون ساعت شب باعث ترس و دلهره من بودند. بعد از مدتی پلیسها هم رفتن و همسر من نیومد. دیگه به گریه افتاده بودم و از گریه من ، دخترم هم گریه میکرد زیر چشمی به جوانهای اون طرف خیابون نگاه میکردم و میترسیدم مزاحمم بشن واقعا مستاصل مونده بودم که چه اتفاقی برای همسرم افتاده که ما رو اون موقع شب توی شهر غریب تنها رها کرده و نیومده هرچی فکر میکردم فقط و فقط دو تا اتفاق به ذهنم خطور میکرد یا اتفاقی برای همسرم افتاده و الان تو کُماست که نمیتونه بیاد دنبالمون یا اینکه فوت شده😔 و هیچ چیز دیگه ای به ذهنم نمیرسید اونقدر گریه کرده بودم که به شدت به سکسکه افتاده بودم دخترم طفلک هی سراغ باباشو ازم میگرفت و منم نمیدونستم چه جوابی باید بهش بدم. چند تا ماشین هم برام نگه داشتن ولی من نمیتونستم اعتماد کنم و سوار بشم و به همسرم گفته بودم اونجا می ایستم و اون لحظه فکر میکردم کار عاقلانه اینه که همونجا بمونم تا یه خبری از همسرم بشه. تصور کنید ساعت سه نصفه شب یه خانم با یه دختر بچه کنار خیابون و هوای سرد.توی این فکرا بودم که دیدم اون چند تا جوون هم دارن میان سمتم ،ولی بعد دیدم از کنارم رد شدن و رفتن،نفس راحتی کشیدم خلاصه یه ماشین برام نگه داشت که یه پسر نوجوان کنار راننده بود و مادرشون صندلی عقب نشسته بود. خانم در رو باز کرد و گفت خانم کجا میرید برسونیمتون ؟ یه نگاه به خانمه کردم و دیدم قرآن و مفاتیحش کنارش بود بخاطر همین بهشون اعتماد کردم. من اونقدر گریه کرده بودم که نمیتونستم مسیرم رو به خانمه بگم بالاخره بعد از چند لحظه که با سختی به خودم مسلط شدم مسیرم رو گفتم و خانمه با لبخند گفت بفرمایید میرسونیمتون. سوار ماشین شدیم و در راه براشون تعریف کردم که چه اتفاقی افتاده و از همسرم بی خبر هستم. اینم بگم اون موقع موبایل نداشتیم و همین کار رو مشکل کرده بود. وقتی جلوی در رسیدیم زنگ زدم و در کمال تعجب دیدم همسر جان در صحت و سلامت در رو باز کرد و از دیدن ما تعجب کرد رفتم از اون خانواده تشکر کردم و دخترم رو پیاده کردم و رفتم داخل خونه اینجوری😭😭😭😡😡😡😤😤😤 همسرم هم بنده خدا از دیدن قیافه ما شوکه شده بود و هی میگفت چی شده؟ ولی من از شدت عصبانیت نمیتونستم جوابشو بدم یه لیوان آب آورد و گفت چی شده؟ گفتم ما یک ساعته کنار خیابون ایستادیم 😡😡😡 چرا نیومدی؟ اونم بنده خدا یه نگاه به تی وی کرد گفت هنوز که مراسم تموم نشده😳 بعله داستان از این قرار بود که همسرم وقتی ما رو پیاده میکنه میره و جای پارک پیدا نمیکنه . میره مسجد محله و بعد از مراسم اونجا میاد خونه و تی وی رو روشن میکنه و میبینه نوشته پخش زنده مراسم مصلی اراک منتظر می مونه تا مراسم تموم بشه تا بیاد دنبال ما در صورتی که مراسم یک ساعت پیش تموم شده بود و اون واژه پخش زنده اون مشکلات رو برای ما به وجود آورده بود😕 الان هم که اون خاطره برام یادآوری شد بازم گریم گرفت خیلی اون شب اذیت شدیم و ترسیدیم "‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌"‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽