#داستان_زندگی 🌸🍃 دو سال و نیم از ازدواج نیما گذشته بود که خالم یه مهمونی گرفت که از قضا اونا هم دعوت بودن فکر میکردم که یاسمین نیاد مهمونی ولی اومد . نیما هم تنها اومده بود ، بین حرفای مادرش فهمیدم میونشون با زنش شکرآبه نیما خیلی با یاسمین گرم گرفته بود و از اون برام بدتر این بود که یاسمین هم همون طور گرم گرفته بود . از اون مهونی گذشت و یاسمین یه خواستگار خوب پیدا کرد پسره دیپلم داشت ولی یه مغازه لوازم خانگی عالی تو شهرمون داشت ، کم کم خبرش پیچید که یاسمین میخواد عروس بشه یه روز همين عمه مامانم زنگ زد خونه و گفت می خوایم با آقا نیما و آقاش بیایم یه چایی بخوریم گل بگیم و گل بشنویم . من حدس میزدم واسه چی باشه مامان در عین ناباوری خوشحال بود و آقای دکتر واسه یاسمین میخواد بیاد ؟؟ حالا که دیگه نیما دکترا گرفته بود و استاد دانشگاه شده بود مامان تو رویاهاش این داماد میدید. گذشت تا هفته بعد با دسته گل مثلا اومدن شب نشینی. همه ساکت بودیم که عمه مامانم گفت والا شنیدم واسه عروس گلم خواستگار اومده دلم لرزیده با خودم گفتم ما رو چه به غریبه والا شما نمیدونی ولی نیما یک سال و نیمه که جدا شده زنش بساز نبود . با خودم گفتم کی بهتر از یاسمین که عروس خودمه بابا ساکت بود که عمه مامان گفت حاجی یه چیزی بگو ؟ بابا گفت چی بگم من باید یاسمین خانم نظر بده بچه که نیست. یاسمین نفس عمیقی کشید که عمه گفت یاسمین که اصلا نباید نظر بده چون عروس خودمه. یاسمین خندید و گفت والا یه زمانی عروس شما بودم ولی ما رو چه به شما ؟ عمه لبخند کجی زد و گفت واسه تحصیلات میگی؟ مهم شعور آدمه والا من مشکلی ندارم یاسمین گفت تحصیلات که نمی دونم خبر دارین یا نه کلی مدرک بین المللی دارم و الآنم لیسانس هنر دارم میگیرم ولی خب از قدیم گفتن کبوتر با کبوتر باز با باز . آدم مطلقه رو چه به دختر مجرد ؟؟ اخمای عمه توهم رفت که یاسمین با خونسردی گفت من دارم شوهر میکنم والا شما هم لقمه اندازه دهنت بردار عمه جان.. خدا میدونه چقدر از جوابش خوشحال شدم . سال پیش یاسمین ما هم ازدواج کرد و رفت خونه بخت و آقای دکتر بچه ننه ور دل ننشه. تا این که چند روز پیش خبر بهم رسید دوباره رفتن خواستگاری و میخواد ازدواج کنه تا خیلی اتفاقی متوجه شدم رفته خواستگاری همکارم . دختره ازش ده سال کوچیک تره و یه جورایی راضيه. حالا دختره اومده از من تحقيق ، جایی به ذهنم نرسید ازش سوال بپرسم . بنظرتون اگر بگم اینا چجوری آدمایی هستن بد کردم که واقعیت میگم ؟؟ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽

#پرسش_اعضا 🌸🍃 سلام لطفا سوال منو اورژانسی بزارید ممنونم دیروز صبح از خواب بیدار شدم پایین چشمم ورم کرده بود تا عصر کمی بهتر شد امروز صبح دوباره پلک بالا هم ورم کرده و کمی قرمز هست سوزش هم دادم ممنونم راهنمایی کنید دوستان #ایدی_ادمین_پاسخگو 👇🌻 @adminam1400

#حرف_حساب ✅ #کامل_بخوانید 👇🏻 اندرحکایت برخی رفتارها!!! ✍ #محمدرضا_طالبی_نژاد دکترای جامعه شناسی 🔶 روزانه شاهد بروز برخی رفتارهای فردی وجمعی درحوزه‌های مختلف ودر مناسباتمان هستیم که به لحاظ تنوع تکثر وماهیت متفاوت شان، نمی‌توان بطور دقیق اسم وعلت هایش را مشخص کرد، آنها را بازتاب تفاوت ها وتعارض های طبیعی جامعه ومثل سایر جوامع دانست، یابعنوان برخی عوارض و عوامل منفی ومحصول توسعه نیافتگی ذهنی، اجتماعی و فرهنگی، قلمداد کرد . 🖍️ برای نمونه به برخی مصادیق در این زمینه اشاره می‌شود : ✔️ اینکه برخی از ما دونفری یا چندنفری وقتی می‌خواهیم از در اتاقی خارج شویم یا وارد آسانسور شویم کلی تعارف می کنیم، اول شما، نه نمیشه و...، ولی همین ماها وقتی سوار بر ماشین تو خیابون رانندگی می کنیم، بخصوص اگر عینک آفتابی بر چشم داشته باشیم ، سانتی متری به همدیگه راه نمی دهیم.!!!! ✔️اینکه بعضی مون در مترو یا تاکسی، گردنمون رانیم متر دراز میکنیم تا گوشی بغل دستی مون را ببینیم که چی می بینه وچی تایپ میکنه.!!! ✔️اینکه تحت تاثیر شرکت در یک برنامه دینی ومذهبی ومواعظی که بر فانی بودن این دنیا وعبرت آموزی تاکید دارد، تا زمان حضور در آن مراسم، تقلب الاحوال می شویم، بعد از خروج از آن، دوباره طوری دنیا پرست میشیم که انگار عمر نوح خواهیم داشت.!!! ✔️اینکه برای تهیه لوازم خونه مون، کلی زجر می کشیم وقرض وقوله میکنیم و بعد میذاریم دور از دسترس واستفاده، میگیم اینا برای روز مباداست.!!! ✔️اینکه تو تصادف دوتا ماشین باهم تو خیابون یا جاده، یا وایمیسیم عکس میگیریم، یا بجای پلیس در صحنه تصادف، مقصر را معرفی می کنیم.!!! ✔️اینکه بعضی مون موقع برگشتن از مهمونی آخر شب از یک واحد آپارتمانی در یک مجموعه چند واحدی، تازه یادمون مییفته که تو راهروها مجددا نیمچه جلسه ای تشکیل بدیم و از نو چاق سلامتی کنیم.!!! ✔️اینکه با وجود اعلام پلیس راه مبنی بر ترافیک سنگین در جاده های شمال کشور در دوسه روز تعطیلی، حاضر میشیم گاهی ده ساعت یابیشتر در ترافیک یک مسیر 3ساعته بمونیم، اونم تازه برای تمدید اعصاب و گذران خوب اوقات فراغت.!!! ✔️اینکه در جایگاه یک فروشنده، اول ظاهر، تیپ وقیافه وماشین ولباس مشتری را می بینیم، بعد قیمت کالامون را تعیین می کنیم.!!! ✔️اینکه مطلبی را از فرد یا جای دیگری، بدون ذکر منبع ومرجع اصلی آن، به اسم خودمون کپی وانتشار میدیم.!!! ✔️ اینکه وقتی هواپیمای دارای 300سرنشین روی باند فرودگاه میشینه و علیرغم درخواست مسئول مربوطه اش، همه مون یکجا باهم برای خارج شدن، از صندلی هامون کنده میشیم.!!! ✔️ اینکه بعضی مون، به محض زنگ خوردن تلفن همراهمان، نگاه می کنیم ببینیم کیه:طلبکاره؟، بدهکاره؟، رئیس والا مقامه؟، یه بنده خدایی هست که می خواد گرهی از کارش باز کنیم؟،....، بعد تصمیم می گیریم جواب بدیم، یانه وچه جوری جواب بدیم.!!! ✔️اینکه برخی مون، بخصوص اگر رئیس ومدیری باشیم، فکر می‌کنیم که اگر زودتر یا حتی سر ساعت به یه جلسه عمومی بریم کسر شانه وکلاسش به اینه که وقتی همه آمدند وحتی دیرتر در جلسه حاضر بشیم.!!! ✔️و... ❓ ازنظرشما مخاطبین محترم، اسم این گونه رفتار ها چیه؟ تنوع فرهنگیه؟ ، آزادیه؟ ، زرنگ بازیه؟ ، فرافکنییه؟ ، دیگران راقضاوت کردنه؟ ، ، خودمحوریه؟ ، خود را به اون راه زدن، جوگیر بودن زیادیه؟ ، حسادته، نفاق گفتاری و رفتاریه، تاخر فرهنگیه، ...، یا نه اینگونه رفتار ها عادی، طبیعی وپیامد تغییرات اجتماعی است؟ ❓علت اینگونه رفتارها از نظر شماچیه؟ ❓آیا اینها هم ناشی از تحریم، مشکلات اقتصادی و معیشتی است؟ ❓ شماسایر مصادیق اینگونه رفتارها را چه مواردی می دانید؟ ❓نتیجه اینگونه رفتار ها تو اقتصاد و سیاست ومدیریت واجتماعمون چیه؟ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽

#پاسخ_اعضا 🌸🍃 سلام خدمت حبیه خانم واعضای گروه.خدمت خانمی که لک رو صورتشون هست وعکس گذاشتن .من یکیدونفراینجوری دیدم پرسیدم گفتن کبدشون مورد داره وبایدبرن دکتر البته مورد خطرناک نیست داروداره وخوب میشه انشاالله ولی حتما دکتربرین داخلی سونو وازمایش بدین 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 با سلام در پاسخ به سوال خانمی که گفته بودند لکی رو صورتشون افتاده خواستم بگم احتمالا لکه ی قارچی هست پماد کلیتریمازول بزنند اگه رفع شد قارچ بوده اگه نه احتمالا مشکل از کبد هست و باید زیر نظر پزشک درمان بشه معمولا اینجور لکه ها اگر قارچ نباشه به تغذیه نا درست مربوط میشه 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام 💥خانمی ک گفتن روی بدنش و باسنش خود بخود سیاه میشه اول اینکه شاید بدنت توجایی میخوره و حواست نیست وبعدا کبود میشه میبینی ولی یکی از فامیلمون همینطور هست رفته دکتر گفتن از بیماری مغز استخوان هست 💥خانمی هم ک گفتید پسر۱۷ماهه شبا بیدار میشه و گریه میکنه عزیزم گریه بچه بی دلیل نیست شاید شیرت زیاد باشه ولی مقوی نیست ک سیر بشه سعی کن بیشتر باغذا و میوه سیرش کنی ببین چطور میخابه مثلا سیب رنده شده .موز .تخم مرغ .من برای دوتا دخترم تخم بلدرچین رو میپختم وتو شب ک بیدار میشد بابازی بهش میدادم حتی هرجا میرفتم براش تخم بلدرچین پخته میبردم چون تخم بلدرچین کوچیکه بچه ها دوست دارن خودشون پوست بگیرن و بخورن امتحان کن البته ده سال پیش ارزون بود و من کیلویی میخریدم ک همیشه داشته باشم 💥 خانمی ک دختر ۸ سالت از روسری بدش میاد دقیقا دخترمنم همینطور بود براش روسری های کوچک عروسکی میگرفتم دوست داشت ک الان بهش میگن اسکراف و دستمال سر.شما هم بگیر احتمالا خوشش میاد 💥خانمی هم رفتی شمال و پوستت سوخته زینگ اکساید بزن عالیه 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام در جواب خانمی که فرمودن شکم همسرشون صدا مبده عزیزم همراه با ناهار سیاه دانه بخورن مانند نمک روی غذا بپاشن بخورن اب روی اتیشه بارها تجربه شده 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام میشه سوال منا بزارید عزیزم من اهل اصفهانم نیازمند یه چادرمسافرتی ام ازدوستان اگه کسی اضافی داره وبه قیمت کم بمن میده لطف کنید پی وی بهم اطلاع بدید من برابچهام نیازدارم یه جامیرم کوچیکن بیمارستان یاجایی نوش خیلی گرونه نمیتونم بخرم ممنونتونم خداخیرتون بده براسلامتی مریضاصلوات🤲 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 شیره انجیر برا میخچه خوبه 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام خوبید حبیبه خانم عزیز باتشکرازکانال خیلی خوبتون .توکانالتون واعضا ازتبریزومخصوصا شهرورزقان همراه وعضوداریم من می خوام چنتا سوال بپرسم خداخیرتون بده یه مادر راازنگرانی دربیارید ممنون میشم سپاس گذارم🌹🌹😘😘🙏 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام وقت بخیر خسته نباشی میشه پیام منو تو کانال بزارین ..دخترم رو برای پیوند نوشته دکترش بیمارستان امام خمینی پیش دکتر نصیر فخار ..نمیتونم نوبت بگیرم تورو خدا از کسی اشنا داره بیمارستان امام خمینی میتونه کمکم کنه 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 خانمی که طلب دارین و بهتون پس نمیدن ذکر یا حق ۱۰۸ مرتبه برای گرفتن طلب جواب میده و عالیه من همیشه با این ذکر جواب گرفتم 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام خانمی که خواب های بد میبینین.من خودم شب که خواب میبینم صبحش از حضرت محمد ص میخوام که خوابم رو به خیر تعبیر کنه و دیگه اصلا به خوابم فکر نمیکنم 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 عرض سلام و خدا قوت خدمت مدیر محترم گروه و هم گروهی های عزیز برای خانمی که دخترشون آزمون دبیری و آموزگاری پذیرفته شده اند از نظر حقوقی تفاوت ندارند دبیری خیلی تدریس راحت تر هست. آموزگاری پنج روز تدریس دارید دبیری ساعت موظفی خود را در چهار روز تدریس می کنید و یک روز بیکاری دارید که به تصحیح اوراق طرح سوال و تکلیف و هم چنین مطالعه و دانش افزایی و تحقیق در مورد روش های نوین آموزشی در کشور های مختلف کنید .بسیار موفق خواهید بود آرزوی موفقیت برای شما و همه معلمین دلسوز و پر تلاش. من به دلیل انتقالی همسرم و جا به جایی های مکرر تجربه تدریس در هر سه مقطع را داشته ام امیدوارم براتون مفید باشه 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام . به اون بزرگواری که فرموده بودن دخترشون آزمون آموزگاری ودبیری قبول شده وپرسیده بودن کدوم حقوق ومزایاش بهتر وبیشتره . عزیزم ، معلمی وآموزگاری هر دو کار فوق العاده فوق العاده سختیه وعشق وعلاقه میخواد، هنر میخواد . توصیه میکنم اگه دنبال پول ودرآمد و مزایا واینکه دستش تو جیب خودش باشه نه شوهرش ،نره بهتره ... چون بخاطر مادیات میره ،بعد می بینه حقوق با سختی کار جور در نمیاد ،اینه که سر خورده میشه ،و مثل اکثر معلما دائم دست به اعتصاب واعتراض میزنه که چرا حقوق ما از فلان سازمان کمتره ... من خودم دبیر هستم واز نزدیک دارم این مسائل رو میبینم.که اونایی که برا پول اومدن ،اندازه حقوقشون برا طفل معصوما وآینده سازانمون کار میکنن وچقدر غر میزنن وکم کاری میکنن .

#استغفار_هفتاد_بندی 🌸🍃 #بند_چهلو_سوم ☀️🍃 43- اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ یُوجِبُ عَلَیَّ صَغِیرُهُ أَلِیمَ عَذَابِکَ وَ یُحِلُّ بِی کَبِیرُهُ شَدِیدَ عِقَابِکَ وَ فِی إِتْیَانِهِ تَعْجِیلُ نَقِمَتِکَ وَ فِی الْإِصْرَارِ عَلَیْهِ زَوَالُ نِعْمَتِکَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِی یَا خَیْرَ الْغَافِرِین. بند ۴۳: بار خدایا ! از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که کوچک آن باعث عذاب دردناک و بزرگ آن عقوبت شدیدت را در پی دارد، و انجام دادن آن باعث تعجیل نقمتت میگردد، و اصرار بر آن زوال نعمتت را در پی دارد؛ پس بر محمد و آل محمد درود فرست و این گونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان! منابع: دارالسلام- علامه نوری ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽

#یک_نکته_از_هزاران 🌱 روزی مروان ناپاك كه در دشمنی با اهلبیت پیامبر (صلی الله علیه وآله) معروف بود، به امام حسین (علیه السلام) رسید و گفت : اگر برای شما افتخار به وجود مادری چون فاطمه (علیه السلام) نبود، دیگر چیزی نداشتید كه بر ما افتخار نمایید. امام (علیه السلام) برخاست و گلوی مروان را گرفت و فشار داد و دستارش ‍ را به گردنش پیچید، بطوری كه بیهوش شد، آنگاه او را واگذاشت ، سپس به مروان فرمود: سوگند به خدا در همه جهان كسی پیدا نمی شود كه مثل تو (مروان) و پدرت با خدا و رسولش دشمنی نماید، نشانه صدق گفتارم این است كه وقتی خشمگین می شوی ، عبایت از شانه ات می افتد (اراده و تسلط بر نفس نداری). روایت كننده گوید: سوگند به خدا مروان از آنجا برنخاست مگر اینكه به گونه ای خشمگین شد كه عبایش از شانه اش افتاد. داستان صاحبدلان / محمد محمدي اشتهاردي ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽

#نکته_ی_روز 🌸 🤍شش مهارتِ مدیریت تعارضات در زندگی مشترک 1️⃣ تمرین خودآرام بخشی: هنگامی که تعارض شدیدی در حال وقوع است، یک مهلتی بدهید. بروید قدم بزنید، دوش بگیرید، کتاب بخوانید، هرکاری می خواهید بکنید تا چند نفس عمیق بگیرید، آرام شوید، و با چارچوب ذهنی بهتر بازگردید. 2️⃣ شروع آرامِ گفتگو: دقت کنید که، مکالمات معمولاً به نقطه ای منتهی می شوند که از آن شروع شده اند، در نتیجه با لحنی آرام بحث را آغاز کنید. انتقاد و سرزنش نکنید. از جملات "من" استفاده کنید. واقعه را توصیف کنید و مؤدبانه صحبت کنید. 3️⃣ تعمیرِ رابطه و تشنج زدایی از تعارض: از عباراتی نظیر "بزار دوباره تلاش کنم"، "متأسفم" برای کمک به تشنج زدایی از تعارض و تعمیر رابطه استفاده کنید. 4️⃣ گوش دادن به احساسات و آرزوهای اساسیِ شریک زندگی تان: شما بایستی از دو جهت روی این مقوله کار کنید. از یک طرف به گفتگوهایتان وضوح بیشتری بدهید و احساسات و خواسته هایتان را شفاف و دقيق بیان کنید. از طرف دیگر، شنوندۀ بهتری باشید و سعی کنید خواسته های اساسی شریک عاطفی تان را کشف کنید. 5️⃣ نسبت به شریک عاطفی تان نفوذپذیر باشید: نظرات و ایده های شریک عاطفی تان را مهم تلقی کنید و به آنها احترام بگذارید. 6️⃣ مذاکره و مصالحه: مصالحه یک هنر است. در مصالحه هر دو طرف بایستی احساسِ احترام، درک و حمایت بکنند. هر طرف چیزی به دست می آورد و چیزی از دست می دهد، در نتیجه هر دو برنده اند. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽

#داستان_زندگی 🌸 یه چند ماهی میشد که با کاوه عقد کرده بودیم. طبق قول و قراره کاوه با پدرم، بعد از مراسم عقد رفت سربازی قرارشد بعد از گرفتن پایان خدمتش عروسی بگیریم و زندگی مستقل خودمون رو شروع کنیم. ازدواج من و کاوه کاملا سنتی و زیر نظر خانواده هامون بود. خونه ی پدر و مادر کاوه تو کوچه کوکب مامان بود و من رو اونجا دیده بودند پسر خوب و معقولی بود. مادرش من رو خانه ی کوکب مامان دیده بود، وقتی برای حاج بابا ختم گرفته بودیم خرما تعارف می کردم زیر نظر گرفته بود و بعد از طريق کوکب مامان منو خواستگاری کرد کاوه تازه لیسانس گرفته بود و قرار بود در آتشنشانی مشغول کار بشه شغل پدر شوهرم هم آتش نشان بود که تازه بازنشسته شده بود. هم برای شغلش و هم برای شرط پدرم مجبور شد به سربازی بره. منم باید در این فرصت درسمو تموم میکردم و جهیزیه رو آماده میکردیم. یه روز همراه دختر عمه ام که از اهواز اومده بود با مادرم برای خرید به بازار رفتیم ارزو عادت داشت هر چند وقت یک بار هوایی به تهران می آمد و خرید می کرد و یه سری به فامیل میزد و می رفت، آخه همه ی خانواده اش تهران بودند و وقتی با آقا مجید ازدواج کرد برای زندگی رفت اهواز. شغل آقا مجید تو پالایشگاه اهواز بود و چاره ای جز این نبود آرزو هم همراه ما بود بیشتر ما خرید ظرف و ظروف آشپزخانه می کردیم برای جهیزیه.. ما بیشتر ظروف اشپزخونه مدنظرمون بود، ولی آرزو لباس و کیف و کفش میخواست. بخاطر اینکه تنها نباشه اول رفتیم سراغ لباس فروشی های بازار. #ادامه_دارد ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽

#پرسش_اعضا 🌻🍃 دوستان, دستم خورده به دیوار هم درد داره هم کبود شده وهم متورم خواهش میکنم التماس م راهنمایی کنید الان دسترسی به دکتر ندارم #ایدی_ادمین_پاسخگو 👇🌻 @adminam1400

خداوندا ؛ دوستان شهیدم از محرم گرفته تا والفجر 8 و تا کربلای 10 همه رفتند ومرا تنها در زندان دنیا کذاشتند ، خداوندا ؛ دوستان هم محله ، دوستانی که در پایگاه بسیج شهید باهنر پایتخت دور هم جمع می شدیم شهید فتاحی شهید افغان شهید عزیزی شهید مقیمی شهید میرباقری و شهید بختیاری همه رفتند . خدایا ؛ هر بار که به خانه می آیم در حضور پدران و مادران و خانواده اسیران عزیز حمید و رسول احساس حقارت می کنم که فرزندان آنها از ما سبقت گرفتند ؛ پس خداوندا ما را نیز به خیل یاران پیوند ده و ما را از راهروان این عزیزان حماسه ساز قراربده . باز هم به خانواده عزیز مخصوصا خواهرانم بگویم که بعد از شهادت من هیچگونه ناراحتی نداشته باشید وافتخار بکنید که سرور شهید شما در عالم ؛ آقا امام حسین (ع) می باشد و سالار و سید کشور اسلامیمان شهید مظلوم بهشتی ودر صدر شهدای شهرمان دو سید مظلوم و بزرگوار سید اکبر و سید سعید میرباقری میباشند . چند تذکر در آخر وصیت نامه که مهم وجزء سفارشاتی است که حتما باید عملی شود از خانواده عزیز تقاضا مندم که اولا با شهادت من هیچگونه انتظاری از انقلاب نداشته باشند و ثانیا هیچ مزایایی از هیچ واحد و ارگان اسلامی بعد از شهادت من به شما خانواده عزیز نخواهد رسید وراضی به استفاده از مزایای تعیین شده نیستم فقط مزایای تشویقاتی که برای شما خانواده گذاشته میشود میتوانید از آن استفاده کنید و مزایایی چون زیارت مراقد متبرکه و بزرگ مانند زیارت اهل بیت که در کنار خانه خدا بخاک سپرده شده اند یا زیارت از حضرت امام ؛ فقط اینها ؛ حتی راضی نیستم در مجالس من چیزی از من گفته شود یا تعریف و تحسین از حقیر بشود ، در مجالس من شعارهای بزرگ امام حسین (ع) در روز عاشورا پخش شود چون همه چیز او رسیدن به این کمال انسانی ، که از خداوند میخواهیم آنرا قبول کند ؛ فقط بوسیله انبیاء (ص) و امامان معصوم(ع) میباشد. در آخر از شما میخواهم که برای من شش ماه نماز و چهل و پنج روز روزه بدهید و مرا در گلستان شهداء در پیش دوستان بخاک بسپارید . خدایا خدایا تا انقلاب مهدی حتی کنار مهدی خمینی را نگهدار انشاءالله مورخه 25/2/1366 ساعت 10 شب محمود عزیزی ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽

داستان واقعی ✅ من مریم هستم، 22 سالمه ... 2 سال پیش با کاوه ازدواج کردم ولی زندگیمون خیلی سرد و بی روح و کسل کننده بود 😔 تا جایی که تصمیم به جدایی گرفتیم 😭 چند هفته بعد رفته بودیم دادگاه ..#قاضی مردی مُسن و خوش رو بود ازم یه چیز عجیب خواست. گوشیمو گرفت و بعد ۲دقیقه بهم پس داد. گفتم چی شد جناب؟ گفت مدتی فقط شب ها ب توصیه های این کانال گوش کن..گفتم کدوم کانال گفت من شما رو عضو کانالی کردم که تاکنون زندگی #هزاران دختر و پسر رو #نجات داده. اگر جواب نداد برگرد و من حکم #طلاق شمارو مینویسم.. این داستان واقعیه و الان شوهرم جوری #دلبسته ی من شده که حتی #ملکه های بهشتی هم نمیتونن توجهشو جلب کنن و زندگی مون بهشت شده 😍 ... اینم لینک کانال 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2311979298C8b0197e42c

💰🔴دعای معجزه آسای ثروت 🔴💰 اگر کسی این دعا را بر روی مشتی خاک از لانه مورچه هفت بار بخواند و در چهار گوشه ی محل کارخود پخش کند در آن جا مثل مورچہ مشتری پیدا خواهد شد ورزق و روزی اش فراوان میشود👇😍 https://eitaa.com/joinchat/1319240024C241ce5aee0 بفرستید برای شوهرتون کار و کاسبیش سکه بشه🤩خیلیا حاجت گرفتن باهاش👆💯