eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد♨️🚫( کانال اصلی اینجاست باقی کانالهای هم نام برای ما نیستند❌❌❌)
144.7هزار دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
2.1هزار ویدیو
12 فایل
داستان زندگی آدمها👥 شما فرستاده ایید⁦👨‍👩‍👧‍👦⁩📚⁦ ایدی ادمین👇💗 @adminam1400 تبلیغات پربازده👇✅ https://eitaa.com/joinchat/3891134563Cf500331796 ادمین گرامی کپی از مطالب کانال حرام و پیگرد دارد❌❌❌
مشاهده در ایتا
دانلود
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد♨️🚫( کانال اصلی اینجاست باقی کانالهای هم نام برای ما نیستند❌❌❌)
#چله_شهدا 🌻🍃 #شهید_بیستو_هفتم🌱 شهید محمد حسین بهشتی❤️ ذکر صد صلوات ✅ قرائت سوره ی یاسین ✅ الهم
❤️🍃 زندگینامه شهید محمد حسین بهشتی آیت الله بهشتی یکی از بزرگان علما و از فعالان مهم در عرصه انقلاب به شمار می آید که از نزدیک ترین افراد به امام خمینی رحمه الله بوده و نقش بسیار حساسی را در پیروزی انقلاب اسلامی و جریانات بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به عهده داشته است. از مهمترین و بی نظیرترین آثار وی می توان به میارزه پیروز، ربا در اسلام، خدا از دیدگاه قرآن و اقتصاد اسلامی اشاره کرد. وی در سال 1360 در اثر بمب گذاری به شهادت رسید و امروزه بسیاری از افراد برای بازدید از آرامگاه وی به سوی تهران روانه می شوند. آیت الله بهشتی یکی از سیاستمداران و علمای بسیار بزرگ در تاریخ کشورمان می باشد که این شخصیت بزرگوار را نه تنها ایرانی ها بلکه بسیاری از خارجی ها نیز به دلیل داشتن موفقیت های پی در پی وی می شناسند. سید محمد حسینی بهشتی در سال 2 آبان 1307 در یکی از محله های قدیمی شهر اصفهان به دنیا آمد که بعد از درگذشت خود نیز به شهید بهشتی معروف شد. وی دومین رئیس دیوان عالی کشور بعد از انقلاب اسلامی و اولین دبیر کل جمهوری اسلامی بود. پدر وی نیز یک فرد روحانی بوده و در حوزه علمیه اصفهان به تدریس مشغول بوده و در برخی از مواقع نیز برای برپایی نماز جماعت به روستاهای اطراف شهر اصفهان سفر می نمود. اولین مدرس و معلم شهید بهشتی، پدرشان بوده است به طوری که وی توانسته بود تمام تجربیات و علم روحانی پدرش را به ارث برده و نقش بزرگ خود را در پیروزی انقلاب اسلامی داشته باشد. کودکی و نوجوانی آیت الله بهشتی: آیت الله بهشتی از هوش و ذکاوت بسیار بالایی برخوردار بود به همین جهت در 4 سالگی به مدرسه رفت. وی بعد از گذشت چند سال در دبستان 15 بهمن که قبل انقلاب به دبستان دولتی ثروت مشهور بود فرستاده شد و در امتحان ووردی که از ایشان گرفته شد، تصمیم بر این شد که شهید بهشتی از کلاس ششم ابتدایی شروع به ادامه تحصیل داشته باشد اما مدیر مدرسه به دلیل کم بودن سن وی او را به کلاس چهارم ابتدایی فرستاد. بعد از به اتمام رساندن دوره دبستان، وی برای ادامه تحصیل در مقطع دبیرستان به دبیرستان سعدی رفت و بعد از گذشت یک سال در سال 1320 به طلبه شدن و ادامه تحصیل در حوزه دینی علاقه مند شد. همین علاقه سبب شد که آیت الله بهشتی دبیرستان سعدی را ترک نموده و در مدرسه صدر بازار به ادامه تحصیل پرداخت. شهید بهشتی در این مدرسه توانست دوستان و همکاران بسیار خوبی را نیز پیدا کند به این صورت که قبل از آمدن به مدرسه صدرا نیز توانسته بود روابط بسیار پایدار و عمیقی را با برخی از علمای دینی در این مدرسه داشته باشد. پدر وی نیز یکی از مهمترین افراد در زندگی آیت الله بهشتی بود که از تمام تصمیمات اخذ شده پسرش حمایت های لازم را انجام می داد. خانواده آیت الله بهشتی: خانواده آیت الله بهشتی یکی از مذهبی ترین خانواده های زمان خود به شمار می رفته است و تمام افراد منزل از سواد بسیار بالایی برخوردار بودند. مادر شهید بهشتی زنی بسیار ساده و مهربانی بود که از همان کودکی به فرزندان خود راه درست و خداشناسی را یاد داده و سعی بر آن داشته بود که فرزندان خود را به شکل ساده و بدون ریا بزرگ کند. وی در یک خانواده پر جمعیت بزرگ شده بود و ارتباط بسیار خوبی را با خواهر و برادران خود داشته است. تمام فرزندان منزل حسینی بهشتی بعد از به اتمام رساندن دوران تحصیل خود در مدارس روانه دانشگاه های مختلف شدند و توانستند با موفقیت نیز این دوران را سپری کرده و از استادان معروف در دانشگاه ها باشند؛ اما در این میان سید محمد بود که مانند خورشیدی درخشید و توانست نام خود را جهانی نموده و در تاریخ بزرگ و باشکوه ایران به ثبت برساند. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌻🍃 باسلام توروخدا یه راهی جلوی پام بزارید یه خانم ۳۸ ساله هستم نزدیک یه ساله شوهرم براثر بیماری فوت کرد😔دوتا پسر ۱۰و ۱۳ ساله دارم الان حدود دوماهی هست با یه آقایی آشنا شدم خیلی بهم ابراز علاقه میکنه.منم چون توی این مدت حال و روحیه خوبی نداشتم که شوهرم رو ازدست داده بودم دیگه از وقتی با ایشون آشنا شدم کلی روحیه و احوالم بهترشده.چون ایشون هم الان با خانمش درحال جدا شدن هستن ولی من خیلی خیلی اضطراب استرس دارم از این آشنایی درحال حاضر فقط تلفنی و یا توی چت باهم درارتباطیم من خیلی نگران آبروم هستم هرچند. که ایشون هم اینطورین ولی اون اصراربه این رابطه داره من همش دلمه قطع رابطه کنم ولی در کل توی دلم هم خیلی ازش خوشم اومده موقعیت مالی خوبی داره خونه داره اخلاق خوبی داره یعنی موندم بین زمین وآسمون هم دوست دارم باهاش باشم هم دوست دارم هیچ لطمه به آبروم نزنه این رابطه .هرچی بهش میگم قطع کنیم این ارتباط رو میگه توروخدا خرابش نکن نمیزارم هیچ ضربه ای به آبروت بزنه.درکل دوتایی تنهاییم وخیلی بهم عادت کردیم تو رو خدا یه راهنمایی بکنید عزیزان دعاگوتون هستم 🙏 واینم بگم جایی که ما زندگی می‌کنیم همه همدیگرو می‌شناسن وتا حالا آبرومندانه زندگی کردیم هیچ دوست ندارم که با آبروم بازی بشه واینا رو هم به اون آقا گفتم اونم دیگه میدونه شرایط من چطوریه بهش گفتم اگه اطرافیان چه داداش خودم و چه برادرشوهرم چیزی از این موضوع بفهمن قطعا منو میکشن ولی اون میگه خیالت راحت باشه رعایت کنیم هیچ اتفاقی نمیوفته تا حالا خیلی بهش گفتم من دلمه قطع رابطه کنم اونم در هر حال باهام تلفنی صحبت میکنه دلمو بدست میاره خدایی خیلی تلاش میکنه فقط میگه خرابش نکن.هر چی من اصرار میکنم اونم بیشتر دوست داره بامن باشه میگه دوستم داره میگه خوشش اومده ازم خیلی دلمو میلرزونه با این حرفاش.آخه خوشش اومده از اخلاقم میدونه نه دنبال پولم نه دنبال اینم که هردقیقه بریم بیرون یه خانمی هستم با تیپ ساده اهل آرایش و مد این چیزا نیستم .حالا موندم تا بینم خدا چی میخاد و یه راهنمایی از جانب شما ممنونم که وقت گذاشتید ❤️👇 @adminam1400 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
برای خانمی که میخوان میل جنسی همسرشون کم بشه ☝️☝️☝️
🌿 وجود همسرتان را عادی تلقی نکنید اگر همسر شما برای تان عادی شود، صددرصد تضمین می کنم که در روابط شما اثری معکوس می گذارد. هرگز و هیچوقت کسی را ملاقات نکرده ام که بخواهد عادی تلقی شود و به طور کلی عده قلیلی با این شکل تلقی در درازمدت کنار می آیند. به وضوح یکی از غیر محترمانه ترین و نابود کننده ترین رفتارهایی که با همسر خود (یا هر کس دیگری) می توانیم داشته باشیم، عادی و پیش پا افتاده تلقی کردن اوست. این کار مانند این است که به او بگوییم: «وظیفه تو است که زندگی را آسان تر کنی و من باید از تو توقع داشته باشم». وجود همسر و کار وی برای ما به انحاء مختلف عادی فرض می شود. به چند نمونه توجه کنید؛ ما نقش های خود را از نقش های آنان مهم تر فرض می کنیم. تصور می کنیم مهم ترین سهم را در زندگی داریم و شریک ما «خوش شانس ترین افراد» است. بسیاری از ما ادای کلمات «لطفاً» و «متشکرم» را فراموش کرده ایم و برخی از ما اصلاً چنین کاری نمی کنیم. ما فکر نمی کنیم که خودمان چقدر خوش شانس هستیم یا زندگی بدون همسرمان چقدر برایمان ناراحت کننده و دشوار است. گاهی از همسر خود متوقع می شویم و رفتارمان با او کاملاً با رفتار ما با دوستمان تفاوت دارد. گاهی به جای همسرمان حرف می زنیم، و گاهی در باره او در حضور دیگران، به شیوه ای غیر محترمانه صحبت می کنیم. عده ای از ما تصور می کنیم که می دانیم همسرمان در چه مورد فکر می کند، در نتیجه برای او تصمیم می گیریم. سپس بنا به اشتباهی معمول، توقعات بروز می کنند: خانه ای تمیز یا غذایی گرم، یا مبلغی برای پرداخت قبوض، یا چمن های باغچه که باید کوتاه شود؛ بالاخره آنان همسر ما هستند. آنها باید این کارها را انجام دهند. در حالی که فقط عده کمی از ما حقیقتاً به حرف های همسرمان گوش فرا می دهیم یا در احساسات و هیجانات او شریک می شویم، البته مگر آنکه سخن او با آنچه برای ما جالب است همخوانی داشته باشد. می توان همینطور به موارد مختلف اشاره کرد اما مطمئنم نکته را دریافته اید. تعجبی ندارد که بسیاری از ازدواج ها به طلاق منجر می شوند و بقیه نیز سخت و کسالت آور هستند و چندان رضایت بخش نیستند. این مطلب امری بسیار بدیهی است، اما ما بنا به دلایلی به اشتباه خود ادامه می دهیم و شریک زندگی خود را بی ارزش می انگاریم. نقطه مقابل این قضیه نیز صادق است؛ تقریباً هیچ چیز به اندازه احساس تقدیر و با ارزش بودن به فرد حس خوبی نمی دهد. به یاد بیاورید نخستین دفعه ای که همسرتان یا افراد مهم دیگر را ملاقات کردید چه احساس خوبی داشتید. عامل اصلی که در این احساس عشق و محبت دخیل بود، قدرشناسی حقیقی شما از یکدیگر بود. از جملاتی شبیه به این استفاده می کردید «خوشحالم که صدایت را می شنوم»، «از تماس تلفنی تو متشکرم» شما تشکر خود را به طریقی بیان می کردید (از یک تعریف ساده گرفته تا یک هدیه کوچک، کارت یا ظاهری مهربان). از هر فرصتی برای بیان تشکر خود بهره می بردید و عشق خود را امری بدیهی و عادی تلقی نمی کردید. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد♨️🚫( کانال اصلی اینجاست باقی کانالهای هم نام برای ما نیستند❌❌❌)
#داستان_زندگی 🌸🍃 خلاصه به هربدبختی که بود جشن نامزدی گرفتن سال 67 . اون موقع من دیگه 17 سالم بود
🌸🍃 آخر دیگه ما عروسی کردیم عروسی توی خونه خواهر شوهرم بود یه اتاق خواهر شوهرمو برای ما خالی کرده بودن خواهرشوهرم مستاجر بود .فردای روز عروسی همون برادر نظامی با خانمش اومدن دیدنم به شوهرم گفتن چون تومیری جهبه یه ماه نیستی باید تا زمانی که جبهه هستی خونت پیش ما باشد یعنی پیش خونه برادر بزرگم زندگی کنیم تا که شوهرم بیاد شهر خودمون .شوهرم قبول کرد از خداش بود دیگه جهیزیم آوردیم خونه برادرم که یه اتاق خالی کرده بودن چیدیم یه ده روز بعداز عروسی شوهرم رفته منطقه تا شش. ماه اول زندگی خیلی خوب بود وقت شوهرم میومد همش گشت گذارو مهمانی بود ولی چن وقتی میدیم شوهرم میومد مرخصی یه شب جمعه میرفت نیومد خونه میگفت با دوستان شب نشین بودم من یه زن کم سواد ساده مثلا من میگفتم حقوقت چقدره میگفت 3هزارتومانه منم باورم میشد ما هم توی خونه مجانی برادرم بودیم پول آب برق گاز ازم نمی‌گرفت. برادرم یه روزگفت شوهرت حقوقش چقدره گفتم میگه 3تومان گفت فیش حقوقی دیدی گفتم فیش حقوقی دیگه چیه گفت یه تکه کاغذی وقتی که مزایا دریافت میکنه توش میزنه من یه بار فیش حقوقی از وسایلش برداشتم وقتی نگاه کردم دیدم دریافتی شوهرم 5 هزارتومان سال 68 . این بود دیگه ما فهمیدم که هفته ای یه شب میره خونه ی اینا پاتوق مواد تریاک میکشه هم پاستور بازی میکنن من هم 4 ماه بعداز عروسیم باردار شدم دیگه از همون موقع بحث ما شروع شد دیگه زندگی ما به همین روال ادامه داشت دخترم دنیا اومده بود سر دختر دوم باردار بودم اون موقع 21 سالم بودم ایقدر بچه و خام بودم کسی نبود راهنمایم کنه که نذار بچه دوم بیاری ولی برادر نظامیم وقت اومدن شهرمون مرخصی دید باردارم کلی سرزنشم کرد که شوهرت بی بند باره بچه برای چیته یه بار باهاش بحثم شد دیگه کامل فهمیدم تریاک میکشه لیوان شیشه ای کنارش بود بهم پرت کرد خورد توی سر پسر برادرم اون موقع 8 سالش بود که خون خونه رو برداشت برادرم خونه بود پسر عموم خونش بود بدون یه کلمه حرف که به شوهرم بزنه پسرشو ورداشت بردن بیمارستان نزدیک ده تا بخیه خورد اصلا برادرم و زنش به روش نیاوردن. زود عصبانی می‌شد چی بهت پرت می‌کرد دست بزن داشت بد دهنی می‌کرد دیگه زن برادرم گفت وقتی پستش اومد شهرمون شیراز دیگه باید خونه بگیرین از اینجا برین بخاطر شوهرت که ذات نداره اون موقع من فهمیدم ای داد بی داد این مادر پدر چیزی می‌دونستن که به این وصلت رازی نبودن دختر دومم به دنیا اومد میگفت من معتاد نیستم تفننی میکشم یه ماه که جبهه هستم یه روز دیدم یه احضاریه دادگاه برای شوهرم اومده یه نفر با مامور . شوهرم جهبه بود گفتیم چی شده که شوهرت یه سال پیش سفته 400 هزارتومانی داده ضمانت بدهی برادرش برادر دومش که بخاطر بدهی زندان بود این سفته داده آزادش کردن گفتم نیست فعلا تا بیاد برای سفته حکم توقیف اموال میدادن ما هم هیچ نه خونه ماشین زمین چیزی نداشتیم فقط وسیله خونه همون اول عروسیم 3تا فرش دست باف داشتم فروخت هی پول کم می‌آورد فقط یه موکتی گرفت نهادیم توی اتاقی که زندگی می‌کردیم ویه یخچال دست دوم با یه گاز سه شعله بقیه وسیله ریزه کاری آشپز خونه بود دیگه وسیله برقی نداشتیم که قابل توقیف باشه زن برادرم شروع کرد با من ناسازگاری که اگه حکم توقیف بگیرن وسیله مارو توقیف میکنن چه میدونن شما قالی نداری یا تلویزون ندارین یا فریزر نداری. حق داشت سه سال توی خونه مفت نشسته بودم حالا بیان وسایلشونم توقیف کنن . دختر دومم شش ماهه بود که جنگ تموم شده بود دیگه برای همیشه پستش افتاد شیراز ،توی شیراز پولی نداشتیم خونه بگیریم بگم شوهرم وقتی مرخصی بود من جدا غذا میپختم وقتی نبود برادرم قدغن کرده بود که من غذا جدا نپزم وقتی شوهرم میرفت منطقه اگه من هزارتومان سال 71داشتم اصلا دست بهش نمیزدم که اگه دخترم سرما خورد پول داشته باشم ببرم دکتر ناگفته نماند سر هردو زایمانم اصلا پول توی خونه نداشتیم ههمش برادرم هزینه بیمارستان پرداخت کرده بود همون موقع خودش مرخصی بود بی فکر بود که زن زائو دارم باید پول نگهدارم براش ولی میرفت دنبال خوشگذرانی خودش با دوستاش دیگه توی شهر شیراز پول پیش یه اتاق نداشتیم مجبور شدیم بریم یکی از شهرستانای نزدیک شیراز که تا شیراز 30 دقه راهه .خونه یه خواهرش آنجا بود رفتیم طبقه بالای خونه همسایه خواهرشوهرم که دوتا اتاق بود گاز کشی نبود آن موقع روستا بود سال 72 بود ما رفتم با اجاره ماهی 2هزارتومان نشستیم با دوتا دختر 2 ساله و شش ماهه . از ترس ماهی یه احضاره دادگاه میمود در خونه برادرم. زود رفتیم همون برادر نظامیم همیشه میومد مرخصی پولو خرجی بهم میداد روزی که خاستم اسباب کشی کنم 10 هزار تومن پول بم داده که یه فرش بگیرم چون کلا یه موکت 9متری نداشتم دیگه ما توی اون روستا مستاجر شدیم یه دوسه ماه بعد برادرم اومد برام تلویزیون برام آورد که حوصلم سر نره شوهرم پستش افتاده بود شیراز
🌸🍃 پاسخ سوال 🟣🟣🟣🟡 سلام خدمت دوستان اون خانمی که سی ونه سالشونه و متاسفانه 😔پدر ومادرشونو در تصادف از دست دادن والان پسر عموشون خواستگارشون هستند الان مشکل شما قد پسرعموتون هست که کوتاهه درسته؟من قصد ندارم جلوی این وصلت را بگیرم قد وزیبایی در زندگی نباید مهم باشه ولی متاسفانه الان به ظاهر آدم نگاه میکنند ومردم عقلشون به چشمشونه احساسی تصمیم نگیربه نظر من باید اینجا باخودت رو راست باشی از ترس بالا رفتن سن خودتو مجبور به ازدوج نکن و هم دل وهم عقلتو به کار بینداز ببین با کوتاهیش میتونی کنار بیای بهش میتونی افتخار کنی برای زن کوتاهی قد زیاد تو چشم نیست وقد شماهم خوبه وبرای مرد زننده وتو چشم است .ببین باهاش میتونی راحت بیرون بری وبه دوستات نشونش بدی ودرمورد اخلاق ورفتارش حتما باید مطمن باشی وحتما یه مشاور بری درسته اونم تنهاست واحساس دلسوزی براش داری وخودتم احساس بی کسی میکنی اگر خودت فقط بودی اشکالی نداشت ولی بحث بچه ها که میشه آدم نمیتونه باخودش کنار بیاد مطمن باش ژنتیک هم اثر گذاره وتاثیر میزاره رو رشد بچه هاتون گذشته از اینها اگر حتما تمایل به ازدواج با این فرد داری حتما دوران نامزدی وشناخت باید داشته باشی که بعدا هم قد وهم اخلاقش مشکل افرین نشه وعذابت نده اگر واقعا با اخلاق وایمانش جاشو تو دلت باز کنه دیگه قدش برات مهم نیست ولی در آینده چون هردوکوتاه هستید بچه هاتونم احتمالا کوتاه بشن منم یه خانم باقد ۱۵۰ هستم ولی شوهرم قدش متوسطه و۱۷۵ ولی سه تا بچه دارم که دخترم ویکی از پسرام قدشون بد نیست وتاحدودی میشه گفت متوسطه ولی پسر آخریم به خودم رفتن وقدشون کوتاهه وریزه هرچی دکتر میبرم میگه ژنتیکی هستش حتی برایکی از پسرام از هورمون رشد استفاده کردم ودوسال تمام هرشب هورمون تزریق کرد ولی فقط ۸ سانت بلند تر شد. ولی غصه شون رو دلم مونده خودشونم میگن بچه ها تومدرسه میگن کوچولو ومسخرم میکنند باهام فوتبال بازی نمیکنند منم سعی کردم بیشتر رو اعتماد به نفسشون کار کنم ویه رشته ورزشی وکلاس نقاشی که خیلی دوست داره بنویسمش واینجوری تا حدودی اعتماد به نفسشونو بالا ببرم .الان همه بچه ها از نقاشی هاش خوششون اومده والتماسش میکنند براشون نقاشی بکشن الان همه جوانب را بسنج وبعد تصمیم بگیر واینکه رو اعتماد به نفس خودت کار کن به خودت برس ورزش کن ودر جامعه با حجب وحیا فعال شو ادامه تحصیل ویا رشته یا شغلی را ادامه بده وحتما با یک مشاور خانواده درتماس باش خودتو کم نبین وحتما فکر اتو بکن باهاش چند جلسه بیرون برو وبگو فقط برا آشناییه واحساسی نشو وفقط برا آشنایی باشه حتما حتما با یک مشاور پیش از ازدواج درتماس باش تا راهناییت کنه وتست شخصیت ازش بگیره که یه وقت خدایی نکرده بد اخلاق ویا عادت بدی نداشته باشه من نمیتونم اینجا کامل راهنمایی کنم وموضوع یک عمر زندگیه حتما مشورت کن با مشاور چون گفتید تنها هستید وپدر مادرتون به رحمت خدا رفتند احیانا زیر پوشش بهزیستی هستید وهزینه مشاور را ندارین با مشاورین بهزیستی مشورت کنید .نیازی نیست فامیل وکسی باشد.که سفره دلت را براش باز کنی با مشاور با تجربه شهرتون که در کلینیک های مشاوره هستند درمیون بگذاریدکه صادقانه راهنماییتون میکنند . التماس دعا ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد♨️🚫( کانال اصلی اینجاست باقی کانالهای هم نام برای ما نیستند❌❌❌)
#همسرداری 🌿 وجود همسرتان را عادی تلقی نکنید اگر همسر شما برای تان عادی شود، صددرصد تضمین می
. بسیاری از افراد معتقدند که از دست دادن حس قدرشناسی نسبت به یکدیگر در زندگی زناشویی امری اجتناب ناپذیر است؛ اما اینطور نیست! شما بر قدرشناسی و تشکر صد درصد کنترل دارید. اگر تصمیم بگیرید که تشکر و قدرشناسی خود را ابراز نمایید، چنین خواهید کرد. هر چه بیشتر به این کار مبادرت ورزید بیشتر متوجه موارد قابل سپاسگزاری و تشکر خواهید شد و این عادتی بسیار ارضاء کننده است. همسر من از قدرشناس ترین افرادی است که تاکنون شناخته ام. او مرتباً به من ابراز علاقه می کند و می گوید چقدر خوش شانس است که با من ازدواج کرده است. من نیز سعی می کنم یادم باشد همین مطلب را به او بگویم چون دقیقاً این احساس را دارم. هر بار که او قدرشناسی خود را نسبت به من ابراز می دارد، عشق من نسبت به او افزایش می یابد و او نیز به من اطمینان می دهد که متقابلاً همین احساس را دارد. ما این کار را برای دریافت عشق نمی کنیم بلکه انجام این کار از این روست که از با هم بودن به عنوان دوست یا شریک زندگی احساس خوشحالی می کنیم. مثلاً هنگامی که برای اجرای سخنرانی مدتی از خانه دور هستم، او پیامی زیبا برای من می فرستد که بسیار سپاسگزار است که من این چنین سخت برای خانواده تلاش می کنم. همزمان با آن من نیز پیامی برای او ارسال می کنم، که من نیز خیلی متشکرم که او می خواهد و می تواند در غیاب من در خانه با بچه ها باشد و از لحاظ عاطفی عشق مورد نیاز آنها را که سزاوار آن هستند بر آنها نثار کند. هر دو نفر ما صادقانه حس می کنیم در یک جبهه هستیم و دیگری متقابلاً فداکاری می کند. سپس هنگامی که او در خارج از خانه و من در خانه هستم، شکل تعریف متفاوت می شود. او از من ممنون است که می خواهم و قادرم در خانه باشم و در مقابل من نیز از او متشکرم که با وجود دور بودن از خانه، به نحوی سهمی در خانواده ایفا می نماید. من و همسرم بیش از 15 سال است که با یکدیگر زندگی می کنیم و یکدیگر را بیش از پیش دوست می داریم. من مطمئنم این تصمیم که هیچوقت برای هم عادی و پیش پا افتاده نشویم یکی از دلایل مهم محقق شدن عشق ماست. مطمئن هستم با تجربه کردن این روش از قدرت آن مبهوت می مانید. فراموش کنید که چه «می گیرید»، صرفاً بر این تمرکز کنید که چه «می دهید». من معتقدم اگر مصمم شوید که شریک خود را بی ارزش تلقی نکنید، او نیز متقابلاً همین کار را خواهد کرد. سپاسگزاری حس خوبی به فرد می دهد. آن را امتحان کنید و مطمئن باشید از آن نتیجه می گیرید. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌻🍃 پاسخ سوال 🟣🟣🟣🟡 سلام برای مشکل خانمی که پسرشون ۷ سالشه وحرف نمیزنه حتما حتما باید پیش گفتار درمانگر ببرن ویا پیش مختصص مغز واعصاب ببرن واینکه خونه شما محیط خلوت وساکتی هست یا محیط شلوغی وآیا شما با بچه تون از چند ماهگی مدام صحبت میکردین یا نه براش وقت میزارین یا نه بچه هایی که اطرافشون شلوغه ویا اینکه پدر ومادرشون خیلی باهاشون صحبت میکنند زودتر زبون باز میکنند از همونچند ماهگی باید کلمات را یادشون داد مثلا اگر جارو میکنی چندین بار بهش نگاه کن وبگو جارو یا اگر غذا بهش میدی چندین بار بگو غذا وکلا براهرچیزی که باهاش در ارتباطی وتو خونتون هست باید تلفظ کنی ومنتظر بمون اونم تلفظ کنه یا عکس العمل نشون بده تشویقش کن مثلا اگر از چند ماهگی صداهای معنی ومفهوم دار از خودش درمی اورد باید واکنش نشون داد وتشویقش کرد بوسش کن ذوق کن ولی برای صداهای بی معنی عکس العمل نشون ندین وخلاصه اینکه صبر وشکیبایی میخواد واینکه واقعا وقت بگذارید براش غذاهای مقوی بهش بدین تخم مرغ تخم کبوتر وبلدرچین زیاد بهش بدین کشمش وآجیل ها وگرمی جات بهش بدین بهش محبت کنید وسرش داد نزنید .اگر بهش آب میدید چندین مرتبه شمرده شمرده بگید آب فقط حتما پیش متخصص وگفتار درمانگر ببریدش چون الان سن مدرسشونم هست وباید حتما رسیدگی کنید 🍃🔹🍃🔹🍃🔹🍃🔹🍃🔹 سلام عرض میکنم خدمت دوستان گلم .خانمی تو گروه فرمودن که دختر ۸ سالشون از یک سالگی اگه اشتباه نکنم کف پاش صاف بوده تا الان کفش طبی پوشیده .خواهر عزیزم منم پسرمو پارسال بردم دکتر ارتوپد گفتن که چرا دیر اوردی پسرم ۱۲ سالش بود پارسال .گفتن باید از۴ سالگی میوردی تا الان کفش طبی بپوشه تاپاش خوب بشه وگرنه بزرگ شد پیچش زانو میگیره باکمر درد .خلاصه کلی بهم استرس وارد کردن منم فوری رفتم قرض کردم کفش طبی خریدم با دمپایی که گفتن حتما باید دمپایی طبی توخونه بپوشه بیرون کفش طبی .من اهل زنجانم یکی ازاقوام قراربود برن تهران دکتر ارتوپد واسه کمر دردشون خدا خیرش بده واسه پسر منم وقت گرفتن ما بردیم تهران دکتر داود فیضی خیابان یخچال .اونجا دکتر گفتن که اصلا نباید کفش بپوشه دیگه کف پاش صافه خیلیا اینحوری هستن .گفتن که من نمیتونم این کفش به این سنگینی روبپوشم چه برسه به بچه.خلاصه فقط گفتن رو پنجه پا راه بره واستخر بره داخل آب رو پنجه راه بره .وسلام .شماهم نگران نباشید اگه خاستین همین دکتر ببرین اگه اهل تهران هستین وگرنه چیز مهمی گفتن نیس من تازه دخترمم ۵ سالشه کف پاش صافه.پسرم میگه مامان خیلی خوشحالم ازاون کفشا راحت شدم طفلی خیلی ازیت میشد توخونه دمپایی بیرون کفش . 🍃🔹🍃🔹🍃🔹🍃🔹🍃🔹 سلام.روز شما بخیر خیلی فکر خوبی بود که این کانال رو با این ایده راه اندازی کردین.انشاءالله همیشه سالم و موفق باشین من یه تجربه ای که داشتم و جواب گرفتم رو میگم.انشاءالله که دوستان هم جواب بگیرن.. بیست ساله که ازدواج کردم و شوهرم اعتیاد داشت و من اولش نمیدونستم..خیلی سختی کشیدم..همه این آدمهایی که میگن اعتیاد.. رو من درک میکنم.چون شوهرم هم اعتیاد داشت و هم کار نمیکرد..چه زاری زندگی پیش بردم..تا 3 سال پیش از جایی این کار رو بهم گفتن من انجام دادم و شکر خدا جواب گرفتم.. آیه آخر سوره آل عمران رو 360 بار به یه آب بخونید و هر بار به آب فوت کنید و هر روز بدین بخورن..تا 3 روز پشت سر هم..باید این آب رو توی غذای ترش یا نوشیدنی که ترش باشه بریزید و بدین معتادتون بخوره..یه چند روز که بگذره خودش میگه که خسته شده و میخواد ترک کنه.. من نتیجه گرفتم.دوستان امتحان کنید انشاءالله نتیجه میگیرین.چند بار میخواستم بگم..پیش خودم گفتم اگه امیدوار بشن و نتیجه نگیرن نفرینم میکنن.الانم اگه نشد حلالم کنید.من فقط قصدم مثل بقیه دوستان خیر هست.لطفا برام دعا کنید که مشکلاتم حل بشه..ممنونم ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد♨️🚫( کانال اصلی اینجاست باقی کانالهای هم نام برای ما نیستند❌❌❌)
#زندگینامه ❤️🍃 زندگینامه شهید محمد حسین بهشتی آیت الله بهشتی یکی از بزرگان علما و از فعالان مهم د
. وی درس زندگی و با عدالت زیستن را از همان کودکی از پدر و مادر خود یاد گرفته بود و به همین جهت نیز توانست از مهمترین پایه های موفق در پیروزی انقلاب اسلامی شناخته شود. وی از درسی که در دوران کودکی و جوانی خود گرفته بود در تمام مراحل زندگی خود استفاده کرد و توانست فرزندان بسیار روحانی را پرورش و تحویل جامعه دهد. تحصیلات آیت الله بهشتی: همانطور که در بخش قبلی نیز به این موضوع اشاره شد، آیت الله بهشتی در سال 1321 از دبیرستان سعدی روانه مدرسه صدرا شد و سال های متمادی به موختن سطوح فقه، کلام، منطق، ادبیات عرب و حقوق پرداخت و در سال 1325 برای ادامه تحصیل در حوزه طلبگی روانه شهر قم شد و در مدرسه حجتیه قم ثبت نام نمود. البته فراگرفتن علم شهید بهشتی فقط در مدارس و حوزه ها خلاصه نمی شد بلکه وی در خارج از مدرسه نیز به نزد افراد بزرگی از جمله سید حسین طباطبایی، بروجردی، سید محمد تقی خوانساری و روح الله خمینی، سید محمد تقی محقق داماد و حجت کوه کمری رفته و در کلاس های این بزرگان نیز شرکت می کرده است. آیت الله بهشتی همزمان با تحصیل در شهر قم، در برخی از مدارس شهر اصفهان نیز به تدریس مشغول بود و از این راه توانست به امرار معاش خود نیز بپردازد. توجه داشته باشید که وی در این شهر به خوبی توانست تمام فقه و اصول را فرا بگیرد. بهشتی در سال 1327 با شرکت در کنکور توانست رتبه بسیار خوبی را به دست آورده و در دانشکده الهیات دانشگاه تهران به ادامه تحصیل بپردازد که بعد از اتمام دوران کارشناسایی تصمیم بر آن گرفت تا برای یادگیری فلسفه غرب روانه اروپا شود. وی پس از بازگشت از اورپا مدرسه دین و دانش را در سال 1333 در قم بنا کرد. همچنین وی در سال 1335 توانست دوره دکترای خود را آغاز کند اما به دلیل سفر خود به اروپا نتوانست این دوران را به موقع به اتمام برساند تا اینکه در سال 1353 دکترای خود را با رساله مسائل ما بعد الطبیعه در قرآن به اتمام رساند. مبارزات سیاسی و شهید بهشتی: آیت الله بهشتی همزمان با ادامه تحصیل خود در مدارس و دانشگاه های مختلف، در بسیاری از مبارزات قبل از پیروزی انقلاب اسلامی نیز نقش داشته است به گونه ای که شما می توانید دلاوری ها و شجاعت وی را در نهضت ملی شدن نفت ایران و نهضت مشروطه به خوبی مشاهده کنید. وی به کمک روح الله خمینی در سال 1341 توانست یک تشکل از دانش آموزان قم را شکل داده و رهبری آنها را با کمک مفتح به عهده بگیرد. نقش شهید بهشتی در تمام مبارزات قبل از پیروزی انقلاب اسلامی غیر قابل انکار می باشد و شما می توانید در هر مبارزه و جنبشی شاهد اسم و نقش بسیار باشکوه وی باشید. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌱 مرحوم شیخ صدوق ، راوندی و برخی دیگر از بزرگان ، به نقل از ابوالا دیان حكایت كنند: چون امام حسن عسكری علیه السلام مسموم و شهید شد، جعفر برادر امام عسكری آمد تا بر جنازه اش نماز بخواند، ناگهان كودكی با چهره ای گندمگون و موهائی كوتاه وارد شد و عبای جعفر را گرفت و او را كنار كشید و به او فرمود: ای عمو! كنار برو، من سزاوارترم كه بر پدرم نماز بخوانم . پس جعفر با چهره ای دَرهم و خشمناك كنار رفت و آن كودك معصوم جلو آمد و بر جنازه مقدّس پدر نماز خواند و سپس حضرت را كنار پدر بزرگوارش - امام هادی علیه السلام - دفن كردند. بعد از آن ، كودك رو به من كرد و فرمود: ای ابوالا دیان بصری ! جواب نامه ها را بیاور. ابوالا دیان گوید: من با خود گفتم : تاكنون این دوّمین علامت از نشانه های امامت ؛ و دو نشانه دیگر باقی مانده است . پس از آن ، نزد جعفر رفتم ، دیدم كه شخصی به او گفت : این كودك چه كسی بود كه بر جنازه امام علیه السلام نماز خواند و به شما جسارت كرد؟ جعفر جواب داد: واللّه ! تاكنون او را ندیده بودم و نمی شناسم . در همین بین كه مشغول صحبت بودیم ، چند نفر از شهر قم آمدند و احوال امام حسن عسكری علیه السلام را جویا شدند و چون از وفات و شهادت حضرت آگاه گشتند، سؤال كردند: امام و حجّت خدا، بعد از او كیست ؟ بعضی افراد اشاره به جعفر كردند، پس مردم قم به جعفر سلام كرده و تسلیت گفتند و اظهار داشتند: تعدادی نامه و مقداری وجوهات نزد ما است ، چنانچه نشانی و مقدار آن پول ها را بگوئی ، تحویل شما خواهیم داد. جعفر با عصبانیّت از جای خویش برخاست و لباس های خویش را تكان داد و گفت : مردم از ما علم غیب می خواهند، مگر ما علم غیب می دانیم ؟! و سپس از مجلس خارج گردید. بعد از این جریان خادمی وارد شد و اظهار داشت : نامه های شما از فلانی و فلانی و فلانی است و نیز داخل كیسه همیانی كه همراه آورده اید، مقدار هزار و ده دینار وجوه شرعیّه می باشد. پس مردمی كه از قم آمده بودند، نامه ها و پول هائی را كه همراه آورده بودند، همه را تحویل خادم دادند. ابوالا دیان گوید: آنچه امام حسن عسگری علیه السلام نسبت به فرزندش ‍ امام زمان - عجّل اللّه فرجه الشّریف - بیان نموده بود تحقّق یافت ؛ و دیگر شكّ و شبهه ای باقی نماند. پس از آن جعفر به دربار معتمد عبّاسی رفت و قضیّه حضور حضرت مهدی - فرزند امام حسن عسكری علیهماالسلام - و چگونگی اقامه نماز، همچنین جریان مردم قم و وجوهات شرعیّه را برای او مطرح كرد و متوكّل دستور داد تا آن كودك را كه خلیفه بر حقّ خداوند است دست گیر نمایند. پس تمام ماءمورین و جاسوسان برای دست گیری حجّت خدا، بسیج شدند؛ ولیكن به هر حیله و وسیله ای متوسّل گشتند، آن حضرت را نیافتند. چهل داستان و چهل حديث از امام زمان(ع)/ عبدالله صالحي ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❤️🍃 سلام به همه ی دوستان ممنونم بابت کانال خوبتون تروخدا حبیبه خانم ایندفه پیام منو اورژانسی بذارین گروه دارم از نگرانی میمیرم من 5 ماهمه ک حاملم بچمم پسره(بارداری اولمم هست) برا سونو آنومالی ک رفتم سونوگرافی گفتن جنین پیلکتازی کلیه 6 و 4 میل داره بعد گفتن دوهفته دیگ دوباره تکرار کن اما من میترسم برم خداینکرده کاری باشه رفتم پیش متخصص زنانم بهم گف تو دیگ نمیتونی کاری کنی فقط توکل کن😐🚶‍♂😭 تو نت زدم بعضیا گفته بودن با اولین ادرار بچه یا هم تااخر بارداری رفع میشه کسی بوده اینجوری باشه ایا رفع میشه 😭😭😭 ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام خدمت همه دوستان عزیز وبزرگوار الخصوص حبیبه خانم گل خداقوت بهتون میگم وکمال تشکروقدردانی دارم بخاطر تشکیل گروه. مادرم سکته مغزی کرده زبونش ویه طرف بدنش سنگین شده بود شکرخدازبونش درست شد ولی دستش درست نمیشه حس داخل دستش نمیادکه بتونه چیزی رابگیره که حتی قاشق دست بگیره غذابخوره الان حدودیک ماه هست.خواهشی دارم ازدوستان یادکتری داخل گروه باشه راهنمایی کنند.مادرم خیلی گناه داره براش دعاکنید برای یک مادردلسوخته باداغ ۳ فرزند بایه نوه وعروس که ازفکروغصه این بلاسرش دراومد.راستی فیوزتراپی هم رفت ولی دستش خوب نشد.ممنون میشم پاسخگو باشید ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ با سلام خدمت تمامی اعضای محترم گروه از اینکه باهاتون آشنا شدم خیلی خوشحالم اگر میشه لطفاً برای مشکل من راه کار بدید😊 چند سالی هست که داخل رحمم ۴تا میوم‌ دارم‌ و همیشه لکه بینی و خونریزی دارم‌الان سه ماهه که من لکه بینی و خونریزی دارم‌ اگر میتوانید کمک کنید اجرتون با امام حسین و با تشکر از ادمین عزیزم😊🌷 اسم من هم باشه مامان دوقلو ها ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ ببخشید خانمی سی و چهار ساله عفونت زنانه داره هر چقدر هم دکتر رفته میگه فایده ندارد باید چیکار کنه تا عفونتش برطرف بشه ممنونم از پلسخگوییتون و خانمی هم با همین سن تقریبا الان چند ماهی میشه بدنش خارش دارد دکتر هم رفته ولی فایده نداشته لطفا راهنمایی کنید در ضمن باردار هم نمیشه ممنونم ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام دوستان .دختری دارم که ۱۴ماهشه و هنوز نه حرف میزنه و نه راه میره فقط وایمیسته حتی دستاشم میگیریم که راه ببریم میشینه رو زمین و راه نمیره و توی رورئک هم خیلی نبود که خوب راه رفتن رو یاد بگیره همش لج میومد که بیاد بیرون و به شدت وابسته به منه و همش میخواد بغلم باشه حرفاش هم طوریه که خیییییلی پرحرفه اما دریغ از یک کلمه درست و حسابی . بیشتر مواقع چیزی رو میخواد بهش اشاره میکنه هم سن و سال هاش همه راه میرن و حرف میزنن اما دختر من نه. خیلی هم باهوشه هر کاری که ازش بخوام انجام میده اما هر چی باهاش حرف زدن رو تمرین میکنم اصلا علاقه نشون نمیده و توجه نمیکنه بهم. و با زبون خودش یه سره باهام حرف میزنه. واقعا دیگه خسته شدم کسی بوده که چنین مشکلی داشته و بچش خوب شده؟ممنونم از لطفتون سوال بعدی هم اینکه پسرم ۶سالشه تقریبا دوساله شب ادراری داره و قبلا حتی نصف شب خودش پا میشد میرفت دستشویی اما الان هرچی هم که خودم بیدارش میکنم لج میاد و بیدار نمیشه اگر هم بیدار بشه تا در دستشویی میاد و میگه ندارم و بر میگرده میخوابه و چند دقیقه بعد جاشو خیس میکنه. الان که موقع مدرسه هست هر صبح مجبورم بخاطر شب ادراریش قبل از مدرسه ببرمش حمام و بعد بفرستمش مدرسه .ممنون میشم راهنمایی کنم که چطور مشکلم حل بشه ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام شب بخیر پسرم حدود یک ماهه سر یه مسئله ایی با من ودوتا خواهراش قهرمطلق حتی یه کلمه حرف نمیزنه ۲۷سالشه مغازه داره .چکارکنم دوباره صلح وآشتی تو خونوادم برقراربشه و پسرم باما دوست بشه و خونه غذا بخوره؟؟؟ 👇❤️ @adminam1400 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽