eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
170.8هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1هزار ویدیو
13 فایل
داستان زندگی آدمها👥 شما فرستاده ایید⁦👨‍👩‍👧‍👦⁩📚⁦ کانال فروشگاهیمون☘️👇 https://eitaa.com/joinchat/2759983411Cdc26d961b4 تبلیغات پربازده👇✅ https://eitaa.com/joinchat/3891134563Cf500331796 ادمین گرامی کپی از مطالب کانال حرام و پیگرد دارد❌❌❌
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱 زیبا شدن نوزاد اگر کسی سوره بلد را در یک کاغذ تمیز با گلاب و زعفران نوشته ودر آب حل کرده هفت نوبت به طفل بخوراند آن طفل چهره زیبا یابد صاحب جمال شود.باقی آب را در محلی باید بریزد که محل عبور کسی نباشد بِسْمِ اُللّهِ اُلرَّحْمنِ اُلرَحّیم لَآ اُقْسِمُ بِهذا الْبَلَدِ (۱) وَ اَنْتَ حِلّ ُ بِهذَا اْلبَلَدِ (۲) وَ وَلَدٍ وَمَا وَلَدَ (۳) لَقَدّْ خَلَقْنَا الْاِنْسانَّ فِی کَبَدٍ (۴) اَیَحْسَبُ اَنْ لَنْ یَقْدِرَ عَلَیْهِ اَحَد ٌ(۵) یَقُولُ اَهْلَکْتُ مَالاً لُبَداً (۶) اَیَحْسَبُ اَنْ لَمْ یَرَهُ اَحَدٌ (۷) اَلَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَیْنَیْنِ (۸) وَ لِساناً وَ شَفَئَیْنِ (۹) وَ هَدَیْناهُ النَّجْدَیْنِ (۱۰) فَلَا اقْتَحَمَ اَلْقَبَةَ (۱۱) وَ مَآ اَدْرائِکَ مَاالْعَقَبَةُ (۱۲) فَکُّ رَقَبَةِ (۱۳) اَوْاِطْعامٌ فِی یَوْمٍ ذِی مَسْغَبَةٍ (۱۴) یَتیماً اَذا مَقْرَبةٍ (۱۵) اَوْ مِسْکِیناً ذَامَتْرَبَةٍ (۱۶) ثُمَ کَانَ مِنَ الَّذْینَ امَنُوا وَ تَواصَوْابِالصَّبرِ وَ تَواصَوْا بِاْلرَحْمَةِ (۱۷) اُولئِکَ اَصْحابُ الْمَیْنَةِ (۱۸) واٌلَّذینَ کَفَروٌا بِآیتَنا هُمَ اَصْحابُ الْمَشْیَمَةِ (۱۹) عَلیْهِمْ نَارٌ مُوْصَدَةٌ (۲۰) ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 🌻🍃 سلام خسته نباشید برای رشد ناخن راهکاری دارید ناخن های من اصلابلند نمیشه سیر و اب لی
💜🍃 خواستم بگم هر لکه ای پیس نیست و قابل درمانه ب شرطی ک پیش دکتر مجرب برید ممنونم از شما 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام وقتبخیر براخانمی ک دخترخانمشون مشکل یبوست دارند ی آزمایش کمخونی بدید حتما ودرضمن ی آلوآفتاب خشک هس ک حتما تهیه کنن و بریزن داخل آب وبعدنرم شدن بدن دخترشون وتو غذاشم زیاداستفاده کنن 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام به همگی همگروههای عزیز برا همتون آرزوی آرامش دارم ..بحثم روی خانمهایی هستش که با شوهرهاشون مشکل دارن تو زندگی حالا یا به خاطر اعتیاد یا اخلاق یا هر زمینه دیگه خواهرای عزیزم وقتی متوجه میشید مشکل دارید و تو خونه آرامش نیست چرا بچه میارید؟؟خوب اون طفل معصوم چه گناهی داره که بایدشاهد جنگ و دعوا و تنش باشه خیلی مینویسن از همون اول با شوهرم مشکل داشتم و الان سه بچه دارم یا دو بچه و به خاطر بچه هام تحمل میکنم آخه چرا وقتی از زندگیتون ناراضی هستید بچه میارید؟ 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام خواستم بگم اگر کار در منزل سراغ دارین ب ما معرفی کنید اخه من ی خانم 30 ساله هستم دیابت نوع 1 دارم با کلی مریضی های دیگه فقط تو خونه میتونم کار انجام بدم بیرون قند خونم میاد ݕایین اخه انسولین مصزف میکنم میخوام ک حداقل ݕول داروهامو در بیارم اگه میشه لطف کنید این درخواست منو بزارید تو گروه اگه کسی هس بگه ممنونم از شما و اعضای محترم گروه التماس د عا 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام خانمی که میگه دخترشون یبوست شدید داره ده روزی یه بار شکمش کار میکنه حتما باید به دکتر فوق تخصص گوارش مراجعه کنند بعداز هر وعده غذایی باید برن تو دستشویی ۵دقیقه بشینند بدون اینکه زور بزنند باید حتما دارو استفاده کنند پسر من این جوری بود دکتر براش شربت دمپریدون قبل از غذا وشربت پیج بعداز غدا براش نوشتن الان خدارو شکر خیلی بهتره 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام عزیزم در جواب خانمی که پرسیدن با تیروئید کم کار میشه باردار شد یا نه؟ بله عزیزم من خواهرم هفت سال پیش تیروئید کم کار داشت باردار شد یه دختر دسته گل خدا بهش داد داروهاشو ادامه نداد هنوزم داره باردار شده ان شاالله به لطف خدا این یکی هم سالم و سلامت باشه فقط باید زیر نظر دکتر باشید اگر داروهارو ادامه بدید مثلا از روزی یه قرص به نصف میرسه ان شاالله به زودی دامن شما هم سبز بشه برای من هم دعا کنید مستاجرم 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام وعرض تبریک به مناسبت شروع ماه ربیع‌الاول در مورد سوال یک مادری که فرمودن گردن بچشون لک شده ودکترا گفتن پیسی هست چند وقت پیش برای دختر منم که ۸ سالش بود همچین اتفاقی افتاده بود البته این موضوع رو بگم مدتی مرتب چیپس وپفک میخورد وهمین باعث شده بود غذا بدرستی نخوره اول از ریزش شدید موی سرش شروع شد بطوری که داشت کچل میشد بعدش لک دور گردنش افتاد عین پیسی دکتر بردم آزمایش خون داد ومتوجه کم خونی شدید شد قرص فولیک اسید روزانه نصف ویک شربت نوشت که استفاده کردم وخدا رو شکر هم مشکل کم خونیش رفع شد هم ریزش موش واینکه مصرف چیپس وپفک رو به حداقل رسوندم براش ولک های گردنش نیز محو شد امکان این مسئله هست که کبد بچه چرب شده باشه وباعث بوجود اومدن لک بشه شما مادر عزیز تغذیه پسرتو درست کن شاید از بین بره اون لکه ها انشاءالله که تونسته باشم کمکی بهتون بکنم 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام.یکی از دوستان تو گروه گفته بودن یه امامزاده ای هست برای کسانی که چشمشون مشکل داره شفا میده میشه آدرس دقیق شهر تو گروه اعلام کنن.واینکه عمه ی بنده تازگیا بیناییشو از دست دادن میخوایم ببریمش .تاحالا کسی بوده که از اون امامزاده نتیجه گرفته باشه؟ 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 خانمی که آزمایش گلبول سفید فرستادی حتما به توصیه دکتر گوش کن و متخصص خون و یک متخصص عفونی بروو یک لحظه هم درنگ نکن لطفا نگران نباشید با توکل بر خدا و دعای خیر همه ما ان شالله خوب میشن و چیزی نیست 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 دوستی که بچه خواهرشون تا بیست و پنج سالگی یبوست داره در اولین فرصت به دکتر مراجعه کنه درسته همه خجالت میکشن...اما خدای نکرده بهتره که دور از جونش تبدیل به سرطان بشه...احتمالا احتیاج به عمل داشته باشن 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 دوستی که میخوان بچه رو از شیر بگیرن اول توکل بر خدا کن بعد یک مناسبت خوب مثل الان هفت ربیع رو انتخاب کن یک زیارت عاشورا هم بخون هم به نیت آسون تر شدن و هم صبر برای بچه سینه رو با تلخ صبر ماساژ بده تلخ شه بچه با دفعه اول خودش پس میزنه و واقعا جواب میده هر چی سریع تر قطع کن خودتو داری از بین میبری ۳۹ کیلو خیلی کمه 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 کسی که در حال جنابت عادت ماهیانه شد پس از پایان دوره باید یک غسل کنه .و یک بار غسل کردن کفایت هست غسل ما فی الضمه یا در ذهنتون بگذره غسل هایی که بر گردنم هست
🌻🍃 🌱 شهید حمزه علی احسانی❤️ ذکر صد صلوات ✅ قرائت سوره ی یاسین ✅ الهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌿 ان شالله تا شب همگی انجام بدن 🙏 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#چله_شهدا 🌻🍃 #شهید_بیستو_دوم 🌱 شهید حمزه علی احسانی❤️ ذکر صد صلوات ✅ قرائت سوره ی یاسین ✅ الهم
🌸🍃 زندگینامه شهید حمزه علی احسانی حمزه‌علي در سال 1337 در روستاي قميشلو از توابع شهرضا به‌دنيا آمد. پدرش محمود انساني مؤمن و متواضع بود و سعي داشت او را آن‌چنان كه سيره‌ي معصومين (ع) مي‌باشد، تربيت كند. سال‌ها گذشت و حمزه‌علي رعناقامتي از دلاورمردان لشكر توحيد شد و همراه آنان به دفاع از اسلام پرداخت. احساني اولين بار در بهمن سال 1360 از طرف بسيج شهرضا به جبهه رفت و 2 ماه جنگيد. بار دوم در تاريخ 15/4/1361 در ماه مبارك رمضان و در حالي‌كه فرزندش 15 روزه بود، به منطقه رفت و در عمليات رمضان شركت كرد و مجروح گرديد. 25 روز در بيمارستان اهواز بستري شد تا كمي زخم‌هايش التيام يابد و بتواند به ديدار خانواده رود. اقامه‌ي نماز جمعه و جماعت و علاقه به بانوي دو عالم حضرت زهرا (س) از جمله خصايل بارز او بود تا آنجا كه مهر همسرش را نيز مهريه حضرت زهرا (س) قرار داد و از خدا خواست كه فرزند دختري به او عطا كند كه نام او را فاطمه بگذارد. آخرين بار در آذرماه سال 1361 راهي ميدان نبرد گرديد و در عمليات والفجر مقدماتي حماسه‌اي پرشكوه آفريد. او سرانجام در تاريخ 21/11/1361 فكه را به خون سرخ خود مزيّن نمود و در سن 24 سالگي به اوج بيكران آسمان پرگشود. پيكرش هيچ‌گاه به وطن بازنگشت. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#همسرداری 🌿 . تاکسی، کنار یک گلفروشی ایستاد. محسن پیاده شد. از پشت پنجره های بخار آلود به نرگس ها
🌿 . در گلفروشی قبلی فهمیده بود که آنچه می خواهد، تعجب همگان را برمی انگیزد، به همین دلیل، آرام و بی صدا، در حالی که احساس ضعف و سرگیجه می کرد، جلو رفت و زیر گوش مردی میانه سال که با آرامش و رضایت خاطر، بر روی گل ها آب می پاشید، گفت: "آقا ببخشید، گل محمدی را از کجا می شود تهیه کرد؟" مرد، در حالی که آبپاش را در دست گرفته بود با تعجب گفت: "گل محمدی؟" - بله آقا. - ما که چنین گلی نداریم. - ولی آیا در گلفروشی دیگری هم پیدا نمی شود؟ - فکر نمی کنم. آن هم توی این فصل... اصلاً می دانید آقا این گل، مال گلفروشی نیست. این گل، مال خانه هاست، آن هم خانه های قدیمی. آن خانه ها هم که دیگر پیدا نمی شود، توی این آپارتمان ها، هیچ گلی نمی تواند نفس بکشد، چه برسد به گل محمدی!! در دلش گفت: من از دست فلسفه بافی های خاطره خسته شدم، حالا اینها هم دارند فلسفه برای من می بافند. هیچ کس به داد آدم نمی رسد." مرد میانه سال، دو باره آب روی گل ها پاشید و همان طور که سرش زیر بود گفت: "توی این زمستان یخ زده، بعید است که در خانه ای، حتی خانه های قدیمی چنین چیزی پیدا شود. باغبان های قدیمی، گلهای محمدی را در گلخانه ها و زیر پوششهای پلاستیکی پنهان کرده اند تا موقع بهار..." - خوب، این باغبانها، را از کجا می شود پیدا کرد. گلفروش مدتی فکر کرد و بعد گفت: "به فرض، چنین کسی پیدا شود. بوته خالی گل محمدی به چه درد شما می خورد؟" - خوب شاید در گلخانه ها بشود چند تا از این گلها را تهیه کرد. مثلاً چهارده تا را. حالا شما چه اصراری دارید که گل محمدی بخرید. در این فصل، گل محمدی کمیاب که چه عرض کنم، فکر می کنم نایاب باشد. محسن، در حالی که بقیه ی حرف های گلفروش را نشنیده بود به سرعت از در خارج شد. راننده ی تاکسی گفت: "آقا، مگر شما دنبال چه می گردید؟" - دنبال یک گل نایاب - چه گلی؟ - گل محمدی! راننده، در حالی که سعی داشت ماشین را به سلامت از چاله ای که پر از گل و لای و برف بود، رد کند، گفت: "گل محمدی! آن هم توی این هوا..." حالا دیگر شب شده بود و نور ماشین ها به صورت خط هایی موازی و بی پایان بر روی خیابان خیس منعکس شده بود. به چند گلفروشی دیگر هم رفتند تا اینکه خیابان ها خلوت شد. محسن همین طور که به بیرون نگاه می کرد به راننده تاکسی گفت: "همین جا نگه دار." راننده، تاکسی را نگه داشت و گفت: "اینجا چه خبر است؟" - یک گلفروشی کوچک، یک دکه. شاید در این جا کسی باشد که آدرس این گل را به من بدهد. - آقا، آن همه گلفروشی های بزرگ، این گل را نداشتند. حال شما اینجا آمده اید. محسن پیاده شد و به طرف پیرمردی که مو و ریش سفیدی داشت رفت. مرد با حالتی عاشقانه، گلها را جا به جا می کرد. با لبخند و زمزمه هایی که گویا با گلها سخن می گفت. - حاج آقا ببخشید. یک عرضی داشتم. - بفرمایید قربان. - گل محمدی را از کجا می شود به دست آورد؟ و پیرمرد، نگاه عمیق و پر حیرت خود را به او دوخت و با لهجه ی غلیظ کاشانی گفت: "گل محمدی را می خواهید برای چه؟" - یک مساله خانوادگی است. برای اولین بار بود که اشاره ای به موضوع می کرد. انگار که با این پیرمرد احساس نزدیکی می کرد. پیرمرد گفت: "خوب، شما اگر به من فرصت بدهید که مغازه را ببندم شاید بتوانم شما را به جایی ببرم که همه گل های قدیمی و فراموش شده را پرورش می دهند. آن وقت شاید..." - یعنی ممکن است؟ - البته بعید می دانم توی این فصل... ولی خوب، شاید هم، توی گرمای گلخانه، بتوانی چند تا غنچه از این گل به دست بیاوری. محسن، انگار همه چیز را فراموش کرده بود. آن زن که پانزده سال پیش در میان بهت و حیرت مهمان ها، مهریه اش را چهارده شاخه گل محمدی تعیین کرده بود و حالا این طور او را به دردسر انداخته بود! و یاد آن دختر را که همیشه او را تحسین می کرد. اصلاً کاشکی خاطره، دست از یکدندگی و لجبازی هایش می کشید. خدا خدا می کرد که کسی او را نشناسد. او که برای خودش کسی بود و حالا کنار یک دکه گلفروشی ایستاده بود و منتظر پیرمردی بود تا او را به گلخانه ای ببرد که شاید چند گل به دست بیاورد. آخرین هدیه برای خاطره ی کسی که با اولج کرده بود و هیچ شغلی قبول نمی کرد. توی خانه مانده بود و نقاشی می کرد و همیشه می گفت: "می خواهم یک نقاش آزاد باشم." ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❤️ ما زن ها با خود ، چه کردیم که صبح ها بجای تحسین خودمان در آینه چروک صورتمان را دیدیم، لکه های جدید روی گونه هایمان را شمردیم، سیاهی دور چشم هایمان را سرزنش کردیم و خیلی وقت ها بخاطر مورد توجه قرار نگرفتن از خودمان بدمان آمد ... از خودمان خسته شدیم و ترسیدیم برای هیچ مردی کافی نباشیم، آنقدر ترسیدیم که باورمان شد برای دوست داشته شدن باید پوست صورتمان صاف و بدون چروک و ابروهایمان همیشه قرینه باشد، بینی کوچکی داشته باشیم و لب های برآمده و خوش فرم!  ما به خودمان ظلم کردیم و درون ترس هایی که خودمان برای خودمان ساخته بودیم غرق شدیم، خیلی وقتها یادمان رفت زن ها هم حق دارند بعضی روزها خودشان باشند، با صورتی رنگ پریده و خسته، با چشم هایی بدون آرایش و ریز، با ابروهای پر و لب هایی بی رنگ، با هرچیزی که برای خودشان است و زیباست. یادمان رفت برای خودمان زندگی کنیم، تصویرمان را در آینه ببوسیم و با وجود تمامِ چیزهایی که جزئی از ماست عاشق خودمان باشیم. من زن های زیادی را می شناسم که آینه کابوس بزرگی برای آنها به شمار می آید، زن هایی که بخاطر تَرد شدن از طرف مَردِشان فکر میکنند خود واقعیشان زیبا و دوست داشتنی نیست و نباید از خودشان عکس بگیرند، نباید با دقت به چشم ها و اجزای صورتشان نگاه کنند و به زیبایی خودشان ایمان بیاورند، ما زن ها مدت هاست فراموش کرده ایم قبل از اینکه کسی دوستمان داشته باشد خودمان باید خودمان را دوست داشته باشیم، بلأخره یکجا این کابوس باید به پایان برسد ... کم کم باید صبح که بیدار شدیم، به صورت بدون آرایش و تمیزمان در آینه لبخند بزنیم، موهایمان را صاف و ساده شانه کنیم، از خودمان عکس بگیریم و به لبخندهای عمیقمان افتخار کنیم، حتی اگر خسته بودیم بازهم مطمئن باشیم دوست داشتنی ترین موجود دنیا زنیست که زیبایی أش را باور دارد ... بلأخره یک روز  زن ها  باید  با آینه ها آشتی کنند ! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی 🌸🍃 وقتی برگشتم کلی سوغاتی و لباس واسه ی عبدلله و شایان اوردم. برای خودم اینقدر لباس
🌸🍃 وارو پسری بود که گاهی برای نظافت میومد راه پله ها رو تمیز میکرد از عبدالله شنیده بودم که اینجا دانشجوعه و کار میکنه خرج خودشو درمیاره یه روز که اومده بود خونه ی ما برای نظافت من داشتم از خونه میرفتم بیرون که جلوی در با هم روبه رو شدیم تا حالا فقط اسمشو شنیده بودم و هر وقت اومده بود من مشغول کارام بودم و نشده بود که ببینمش اون روز هم برای خرید داشتم میرفتم بیرون‌ که همدیگر را دیدیم ... واقعا جذاب بود طوری که چند دقیقه بعد از اینکه سلام کرد بهش خیره شده بودم با صدای شایان به خودم اومدم مامان مامان داری میره بیرون ؟ وارو با تعجب گفت مامانته؟ ماشالا چقد جوونه..اصلا بهشون نمیاد مامانت باشن شایان خندید و گفت آره همه همینو میگن خودمو جمع و جور کردم ... آره مامان جان من میرم بیرون چیزی لازم نداری؟ از اون روز این پسر خیلی برام مهم شده بود و لحظه شماری می کردم بیاد خونه ی ما. یه روز که اومده بود برای نظافت به بهونه ی چای و شیرینی بردن رفتم پیشش و شروع کردم به صحبت کردت و گفتم وارو یعنی چی ؟ گفت یعنی رهگذر من بچه ی سنندج ام ،. تو سنندج به زبان محلی ما وارو یعنی رهگذر. گفتم خیلی اسم قشنگی دارین. نمیدونم چطور شده بود عقلمو از دست داده بودم انگار دیوونه شده بودم با اینکه میدونستم من یه زن شوهر دارم ... همه اینها رو میدونستم ولی باز این فکر عشق لعنتی دست بردار نبود ... شیطان تمام وجودمو تسخیر کرده بود هر دفعه که منو میدید میگفت اصلا بهم نمیخوره که مادر شایان باشم ... از زیباییم تعریف میکرد و من مست و مغرور میشدم و هر روز بیشتر میگفتم من به عبدالله نمیام و ازش خیلی سرم اما نمیدونستم چجوری دارم گند میزنم به زندگی قشنگم و همسر خوبی که داشتم😭 یه روز که آمده بود خونمون گفت من از اون روزی که شمارو دم در دیدم یه حس عجیبی تو دلم افتاده ولی نمیتونستم بهت بگم حالا که میدونم حس شما به من هم همینطوره هیچی برام مهم نیست ..اگه از بابای شایان جدا بشید می تونیم یه زندگیه خوبی در کنار هم داشته باشیم. گفتم خانواده ات چی؟ گفت اونارو مجبور میکنم قبول کنن ، مادرم که چند ساله فوت کرده بابام رفته زن گرفته اینقدر زنه زاییده و برادر خواهر واسم اورده که تنها کسی که واسه ی بابام مهم نیست منه بدبختم. گفتم وارو من به عشق خودم به تو شک ندارم حس من فراتر از اون چیزیه که تو فکر میکنی. از شایان و عبدلله خیلی می ترسیدم که این قضیه رو بفهمن با خودم فکر کردم فعلا حرفی نزنم .... می گفت بالاخره چی ؟ گفتم اگر تونستیم باهم کنار بیایم من از عبدالله طلاق می گیرم و با هم میریم پی زندگیمون ، شایان هم دیگه بزرگ شده و میتونه واسه زندگی خودش تصمیم بگیره . یک سال می گذشت عبدالله بهم شک کرده بود منم دیگه تحمل زندگی باهاش رو نداشتم گفتم میخوام از هم جدا بشیم خیلی تعجب کرده بود ... چرا ؟ چه مرگته ؟ مشکل چیه؟ چی میخوای ؟ _هیچی تو رو نمیخوام ... از همون اول هم ازدواجم با تو اشتباه بود حالا که پسرم بزرگ شده دیگه نمیخوام باهات زندگی کنم +با پول من خودتو بزرگ کردی ..حالا زیر سرت بلند شده ؟ نکن زندگیمو خراب نکن . هرچی گفتی یا هر سازی زدی من گوش دادم و رقصیدم . پسرمون بزرگه نیاز داره که کنارش باشیم فردا بخواد ازدواج کنه بهتره که ما در کنارش باشیم تا طلاق گرفته . شایان داغون میشه بچه ی حساسیه من هیچی به فکر شایان باش ..بخاطر شایان بمون تو زندگیت _نه من دیگه این زندگی رو نمیخوام من تورو نمیخوام. +واسه ی کی؟ برای کدوم آدم بیخودی داری لگد می زنی به زندگیتو پشت میکنی به منو پسرت بگو نامرد کیه؟ گفتم هیچ کسی نیست خودم نمیخوام تو این زندگی بمونم. خیلی عبدلله سعی کرد با تهديد با دعوا با زبون خوش بفهمه که کی زیر پایه من نشسته ولی من اصلا حرفی نزدم. از عبدلله خواستم مهریه امو بده قبول نکرد. گفت اگه حق و حقوقی بخوام طلاقم نمیده. عشق وارو بدجوری کورم کرده بود. گفتم باشه با همین لباس تنم میرم هیچی نمیخوام فقط طلاقم بده ... توافقی بعد از شش ماه رفت و آمد بالاخره جدا شدیم. شایان خیلی ضربه خورد فشار عصبی باعث شده بود افسردگی بگیره خیلی خواهش کرد که برگردم ولی من دیگه نمیتونستم بمونم. با طلاق و رفتن پیش وارو به هدفم رسیده بودم و به خواسته ی قلبیم رسیدم. ولی در واقعیت اون چیزی نبود که تو خیالاتم بود ....من تباه و نابود شدم با یه عشق شیطانی😭 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 🌻🍃 سلام خسته نباشید برای رشد ناخن راهکاری دارید ناخن های من اصلابلند نمیشه سیر و اب لی
🌸🍃 ترو خدا اون خانمی که افسردگی داره و قرصارو تازه شروع کردی ادامه بده و قطع نکن.. اگه از تبحر دکترت مطمئنی که هیچی در غیر این صورت برو پیش یک روانپزشک و مشاور خوب و برای مدتی پیگیری کن تا خوب خوب شی اصلا پشت گوش ننداز 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 دوستی که از اهواز هستین و پیسی گرفتین از خوردن گوشت گاو با برگ چغندر غافل نشو که توصیه پیامبر و امامان هست دعاهای مخصوص این بیماری رو از تو مفاتیح بخون .و سبزی ریحان تازه رو بذار تو قابلمه و یک لیوان آب بریز روش تا قشنگ عصاره بده و بمال رو لکات پرهیز غذایی کن لبنیات نخور بجاش ارده و عسل خرما کلا ویزای گرم بخور دوای جامع بخور روی یکی از لکات اگه روی بدنت هم هست امتحانی یکم کرم هیدروکورتیزن بزن ببین چه طور میشه حتما حنا و واجبی رو قاطی کن دو بار در هفته به تمام بدنت بزن استرس نداشته باش خودت استرس و جوش باعث زیاد شدن لک ها خواهد شد توکل کن برخدا در ضمن گاهی این مریضی ها خیلی آدم رو به خدا نزدیک می‌کنه پس خیلی دعا کن من تمام دستورات بالا رو برای دخترم انجام دادم و خدارو شکر از بین رفت 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 برای مادری که برای نماز خواندن پسرشون راهکار خواستن سخنان استاد شجاعی رو گوش بدن به شدت توصیه میشه به همه عزیزان 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 خانمی که آلرژی شدید دارید همسر و دختر من هم همین طور هستن پشت گوش نندازید و ب درمانگاه آلرژی مراجعه کنید همسر من داخل مشهد پیش دکتر کرمانی آزمایشات رو انجام داد که حدود دو میلیون شد نهصد هزینه تست غذا سیصد هزینه ویزیت و تست ریه و حدود یک تومن هم هزینه دارو که از طریق دارو اومدن آنزیم درمانی کردن براشون و از طریق آنزیم های آلرژی زا حساسیت داخلی رو از بین بردن پنج شش تومن رو هزینه کنید فدای سرتون بهتر از جونتون که نیست به جاش آرامش میگیرید 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام خانمی که جوهر نمک ووایتکس مخلوط کرده گفت سینش خزخز می‌کنه آبلیمو بخورید خوب میشد منم یکبار اینجوری شدم گفتن آبلیمو بخور همون لحظه خوب شدم 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام میخواستم کمکی به دوستمون که وایتکس وجوهر نمک استفاده کرده مسموم شده وخس خس سینه داره کرده باشم هرروز 1عدد هل رو از پوست جداکنن قبلش ی قُلب آب بخورن ودانهای هل و21عدد سیاه دانه رو زیر دندوناش بجونو قورت بدن تا خس خس سینشون وحالشون خوب بشه ان‌شاءالله 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام خسته نباشید اون عزیزی که گفته اسید و وایتکس باهم تو حموم استفاده کرده😳😳 البته این کار اشتباه رو خیلی از خانم‌ها مخصوصا انجام میدن عزیزم بنظرم شما حتما پیش یه دکتر فوق تخصص یا متخصص اسم و آلرژی برو اونا برات تست ریه و اسکن ریه مینویسند تا ببینند خدای نکرده به ریه آسیب جدی وارد نشده باشه بعد با دارو مشکلتون حل میشه خواهشاً توی خونه خوددرمانی نکنید چون ریه خیلی حساسه 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام خدا خودش باید نجات‌دهنده خودش هم باید بخواد ای داداشت از کمپ امد باید بره سر کار مشغول بشه وگرنه هیچی فایده نداره زن وبچه هم داره ؟ بحق ۵ تن ال عبا خدا ارادشو قوی کنه ازذهنش بره بیرون 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام عرض خسته نباشی خدمت شما مدیر محترم خانمی که از وایتکس و جوهر نمک استفاده کردید والان حالتون خوب نیست من تجربه مشابه شمارو داشتم وبه طب سنتی مراجعه کردم و ایشون تجویز دم کرده پونه رو دادن روزی سه بار صبح و ظهرو شب یه استکان دم کرده پونه استفاده کنید مشکلتون حل میشه نگران نباشید تنگی نفستون رفع میشه و برای رفع سرفه هاتون صبح و شب یه تیکه پیازخام رو داخل عسل بزنیدو میل کنید به راحتی سرفه تون از بین میره 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام‌عزیزم‌‌..من‌خیلی‌مشگل.دارم اون‌خانمی‌که‌گفت‌با‌پنبه‌سر‌بریدند‌میشه‌بزارید‌کانال‌بفرماید‌چطوری‌منم‌یاد.بگیرم‌ممنون‌میشم من‌مادر‌خودم‌روزگارم‌سیاه‌کرده‌بعد‌‌میبینم‌کسی‌از‌زن‌عمو‌و‌زن‌بابا‌نوشته‌خسته‌شده‌من‌مادر‌خودم‌بدبختم‌کرد ظرفها‌و‌لبلسها‌را‌زمستان‌و‌تابستان‌میگفت‌ببر‌حیاط‌بشور توی‌خونه‌میگفت‌چاه‌پر‌میشه از‌وقتی‌که‌بچه‌بودم‌کار‌کردم‌اخرش‌‌کتکم‌میزد الان‌که‌پای‌ارث‌پدر‌به‌وسط‌اومده‌میگه‌تو‌برای‌ما‌کار‌نکردی‌پسرا‌باید‌ثروت‌پدر‌استفاده‌کنند من‌تک‌دخترم کاش‌بچه‌بودم‌میمردم الان‌هم‌میخوام‌فرار‌کنم‌‌کمکم‌کنید 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 خانمی که دخترشان 25سالش یبوست داره شیاف گلیسیرین بگیرن از داروخانه از مقعداستفاده کنند بعد ناشتا خاکشیر آسیا ب شده دو قاشق مربا خوری یه استکان کوچک عرق نعنا وعرق زنیان واقاشق چای خوری بارهنگ و مقداری آب بگذارم روی گاز بجوششه وقتی ولرم شد عسل بزنید بخورن عالیه دیگه یبوست نمی گیرناون ضایعه بیرون به خاطر یبوست هموریید دارن ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌱 در دورانی كه امام حسن عسگری (علیه السلام) زندانی بود، یكسال بر اثر خشكسالی قحطی شد، گرسنگی بیداد می كرد، علمای اسلام مردم را جمع كرد و برای نماز استسقاء (طلب باران) به بیابان بردند، نماز خواندند، و حتی چند بار نماز استسقاء خواندند ولی اثری از باران دیده نشد. عجیب اینكه علمای نصاری با مسیحیان نماز استسقاء خواندند باران آمد، روز بعد نیز نماز خواندند، باران زیادتر آمد... و این موضوع باعث شكست و آبروریزی مسلمین شد، یكی از شیعیان به هر نحوی بود خود را به زندان رسانده و خدمت امام حسن عسگری (علیه السلام) رسید و جریان را عرض نمود و دید در میان زندان قبری كنده شده گریه كرد و عرض نمود ای امام بزرگوار من طاقت ندارم شما را در این قبر دفن كنند، حضرت فرمود: ناراحت نباش ، خدا نیز چنین مقرر نكرده است . او عرض كرد: دو مطلب مهم مرا به اینجا آورده است : 1 - از شما بپرسم كه طبق روایات شما باید با روزگار دشمنی نكرد، منظور چیست ؟ امام فرمود: منظور از روزگار ما اهلبیت هستیم : شنبه متعلق به حضرت رسول (صلی الله علیه وآله) یكشنبه به علی (علیه السلام) دوشنبه به امام حسن و امام حسین (علیهما السلام)، سه شنبه به امام سجاد و امام باقر (علیهماالسلام) و امام كاظم و امام رضا (علیهما السلام)، چهارشنبه به امام جواد و پدرم حضرت هادی (علیهما السلام) و پنج شنبه متعلق است به من و جمعه متعلق است به فرزندم حضرت مهدی (علیه السلام) كه زمین را پس ‍ از آنكه پر از ظلم و جور شد پر از عدل و داد می كند. 2 - سوال دو مهم این است كه علمای شیعه سه روز برای نماز استسقاء به بیابان رفتند و نماز خواندند باران نیامد ولی علمای نصرانی رفتند و نماز خواندند و باران آمد و هر بار رفتند باران بارید و اگر امروز هم به دعای آنها باران بیاید ترس آن است كه شیعیان در عقیده خود متزلزل شوند و به مسیحیت بگروند. امام فرمود: اما نصاری روزی به قبر یكی از پیامبران برخوردند و استخوان ریزی از بدن آن پیامبر بدست آوردند و اكنون در نماز آن استخوان را در میان انگشتان خود گذاشته ظاهر می كنند و از این رو باران می آید، تو خود را فورا به او برسان و از میان انگشتان او آن استخوان را بیرون آور تا ابرها متفرق شود و باران قطع گردد. آن مرد همین دستور را انجام داد و در انجامش موفق گردید، در نتیجه ابرها رفتند و خورشید تابید، و علمای نصاری هر چه دعا كردند باران نبارید و شرمنده شدند، و شیعیان در حفظ ایمان خود استوار گشتند و از شك و تردید بیرون آمدند. و به نقل دیگر، خلیفه وقت امام حسن عسگری (علیه السلام) را از حبس ‍ بیرون آورد و به بیابان برد و جریان را به آن حضرت عرض كرد، امام جریان استخوان را بیان نمود و وقتی كه توسط یكی از خادمان ، استخوان را از دست عالم مسیحی ربود دیگر باران نیامد. داستان صاحبدلان / محمد محمدي اشتهاردي ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌻🍃 سلام ممنونم از کانال خوبتون ادمین جان آزمایش دخترم هفده سالش تو رو خدا کمکم کنید چی بش بدم که چربی کبدیش نرمال بشه خیلی ناراحته غصه میخوره دکتر بردم دارو بش داد ولی پایین نیومده خیلی رژیم گرفته ولی اصلا فایده نداره .اجرتون با بی بی فاطمه زهرا 👇❤️ @adminam1400
❤️🍃 سلام دوستای گلم روزتون بخیر من چند سالی مطعلقه بودم تو این حین یه سری مشکلات برام پیش اومد اول بگم شوهر قبلي من معتاد و دزد و یه آدم کاملا خرابکار بود تا زمانی تحمل کردم که با چاقو حمله کرد بهم و نیمه جون همسایه ها به دادم رسیدن البته به اصرار خانواده با هزار بدبختی طلاق گرفتم ،خلاصه با هر مصیبتی تو یه شرکتی مشغول شدم که بعد از یکسال با یه همکارام(رضا )آشنا شدم و با اطلاع پدر و مادرم قرار شد تا یه مدتی باهم باشیم ولی علنی نکنیم تا همدیگرو بشناسیم البته بلای که همسر سابقم به سرم آورده حواسم هست پام فراتر نره ، یک روز عصر با بچه های شرکت جلسه داشتیم یه کم طول کشید رضا هم تو اون جلسه بود بعد مثل روز عادی رفتم خونه که یکی از مشتری های شرکت تماس گرفت گفت هزینه نصب درب ورودی ۱۰ میلیون شده که در خواست وجه رو کرد و از طرفی بعد از دو ساعت دیگه از بیمه زنگ زدن که بیمه فلان پروژه مهلتش تمام شده باید تمدید کنید من برای اینکه زمان تمدید نگذره به مدیر شرکتمون زنگ زدم که هم بابت هزینه درب بپرسم و هم زمان تمدید بیمه بنده خدا گفت ده میلیون تومان رو قبول دارم و هفت ماه هم بیمه رو تمدید کن . شب برا شام با رضا رفتم بیرون و پیاده روی که تلفنم زنگ خورد زن مدبر شرکت بود با لحنی کاملا توهین آمیز بهم گفت فک کردی من خرم گفتم راجع به چی حرف میزنی گفت خودت خوب می دونی زنکه ی ج ن د ه داشتم لال میشدم که حالا چی شده به زور از زبونش کشیدم که گفت تو صیغه همسر منی میخوای تمدید کنی به مدت هفت ماه و ده میلیون هم مهریت میشه مانده بودم خدایا این حرف و طرز فکر از کجای ذهنش در اومد ، داشتم از سردرد میترکیدم این به کنار حالا رضا رو چجوری قانع کنم بعد از کلی دعوا و غرو لند که چرا به مدیر زنگ زدی مگه روز رو ازت گرفتن ، گفت آهان این زمانی که از من خریدی برا آشنایی منتظر بودی تا دوران صیغت با مدیر تموم بشه . این دعوا به خونه کشیده شد تو اون روز مامانم گفت به خدا اگه رضا قانع نشه سر این موضوع و نامزدیتون به هم بخوره خودم از راهی رو پیدا میکنم که همون هفت ماه و همون ده میلیون جلو چشم زن مدیرت بیاد . حالا من مونده بودم با کارم که اگه استعفا میدادم همکارام میگفتن یه خبرایی بوده ، به رضا التماس کنم که اگه از حالا قراره با یه حرف آدم مریض منو داغون میکنه وای به حال اینکه بخوایم زیر یک سقف باشیم . مامانم که می گفت باید ازش شکایت کنید مدیرمون که چند روزی از خجالت دفتر نیامد و به پروژها سرمیزد رضا که .. ولی من جوری که برام مهم نبود به کارم ادامه دادم ولی از درون داشتم متلاشی می شدم گه گاهی تیکه های رضا رو می‌شنیدم ولی به خودم می گفتم روزی که طلاق گرفتم پی همه این حرفها رو به خودم مالیده بودم این ماجرا گذشت تا اینکه یکی از خانم های همکار اومد تو اتاقم و گفت زن مدیر دیشب با دو تا از داداشاش اومدن در خونمون و یه موضوعی رو مطرح کردن که ماجراش مفصله خلاصش اینکه همکارم برا عمل زایمانش نیاز به مساعده داشته با مدیر تماس می‌گرفته که زن مدیر گفته لابد بچه از شوهرشه البته این حرف راحت نبود نامزدی من باید دو الی سه ماه طول می‌کشید ولی بعد سه سال ما باهم ازدواج کردیم بعدا کاشف به عمل آمد که این خانم تو یه خانواده ای زندگی میکنه که روابط متعدد دارن ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌸🍃 ✨خواص انواع عرقیات 🌿 1. عرق آویشن مسکن – ضد سرماخوردگی🤧 – مقوی معده – معالج بیماریهای قارچی پوست – ضد ورم بینی وگلو. 2. عرق اسطو خودوس تقویت کننده اعصاب🧠 – معالج برونشیت وزکام – پایین آورنده تب 🤒ونیروبخش – ضد تشنج وصرع درمان بیماریهای عصبی. 3. عرق بید درمان تب های 🤒شدید ودردهای تناسلی – زردی پوست (یرقان) – تصفیه خون. 4. عرق بهارنارنج تقویت کننده مغز🧠 واعصاب – نشاط آور- تقویت قلب 🫀، آرامبخش و خواب آور 5. عرق بادرنجبویه ضد خستگیهای روحی – استفراغ های دوران بارداری 🤢– برونشیت وتشنج – ضد قلنج – درمان دل پیچه.🥴 6. عرق بومادران ضد ورم روده ومعده – ضد روماتیسم ونقرس – رفع اختلالات قاعدگی ودرد دوران قاعدگی. 7. عرق بیدمشک تقویت کننده قلب 🫀– رفع ناراحتیهای اعصاب – ضد تپش قلب. 8. عرق پونه ضد سیاه سرفه😮‍💨 وگریپ – خلط آور- بادشکن – قابض – بازکننده عروق – ضد عفونی کننده . 9. چهارعرق سرد تب بر- خنک – تقویت کننده معده. 10. چهارعرق گرم تقویت کننده معده – مفید برای هضم غذا – رفع ناراحتی های روده . 11. عرق چهل گیاه تقویت کننده معده – کمک به هضم غذا – بادشکن – ضد سردی – ضد تهوع🤢 واستفراغ . 12. عرق خارخاسک مدر قوی – رفع سنگ کلیه ومثانه – کیسه صفرا- تصفیه خون. 13. عرق خارشتر ضد عفونت مجاری ادراری – سنگ شکن – مدرقوی – ضد سیاه سرفه. 14. عرق رازیانه معطر کننده – محرک – بادشکن – مدروقاعده آور- درمان بواسیر ونقرس – ازدیاد شیر مادران ، تنظیم کننده هورمونهای زنانه 15. عرق زنیان ضد نفخ معده – ضد ترشی معده – ضد عفونت – ضد انگل – بادشکن – درمان عوارض بعد از ترک اعتیاد. 16. عرق زیره ضد چاقی – تصفیه کننده خون – ضد هیستری وتشنج – افزایش شیر مادران🤱 – بادشکن – هضم کننده غذا – کاهنده چربی خون. 17. سرکه سیب لاغر کننده – مکمل غذا 18. عرق سنبل الطیب خواب آور😴- مسکن – تقویت قلب🫀 – اشتها آور. 19. عرق شاهتره ضد خارشهای پوستی – صفرا بر- تقویت کبد – نشاط آور- ضد نفخ – اشتها آور. 20. عرق شنبلیله ضد قند – تقویت قوای جنسی – نیرو بخش. 21. عرق شیرین بیان درمان قاطع زخم معده واثنی عشر- ضد سرفه – صفرا بر. 22. عرق شوید ضد چربی خون – جهت پایین آوردن کلسترول – ازدیاد شیر مادران – درمان لاغری 23. عرق کاسنی مفید برای کبد – ضد جوش – ضد خارش – تصفیه کننده خون – کاهنده چربی . 24. عرق کیالک تصفیه کننده خون – ضد کلسترول – جلوگیری ازتنگ شدن رگها. 25. عرق گزنه اثر قاطع دررفع بیماریهای پوستی وجلدی – ضد چربی وقند خون – ضد خون ریزی – بازکننده عروق – مدر. 26. عرق گلبهار مفید برای لطافت پوست دست وصورت – مقوی معده 27. عرق مریم گلی ضد دیابت – ضد رماتیسم واسهال – ضد سینوزیت – ضد انگل – ضد نفخ . 28. عرق مخلصه ملین – مقوی – دفع سموم – ضد قولنج – پادزهر قوی مفید برای ناراحتیهای کمرو مفاصل عضلانی – تقویت معده . 29. عرق مورد ضد خون ریزی – قابض روده – درمان اسهال وبواسیر- تقویت رشد مو- ضد آفت . 30. عرق نعنا ضد دل درد – دلپیچه – ضد نفخ – بادشکن – تقویت کننده معده کودکان 31. عرق یونجه چاق کننده – نیروبخش – معالج رعشه وناراحتی های عصبی – تصفیه خون – کاهش قند خون . 🔴انشاءلله که هیچ وقت مریض نشین ولی این لیست را نگه دارید. خدایی نکرده دچار درد شدین بدونید چی باید مصرف کنید ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌸🍃 سلام دوستان.من ۱۲هفته باردارم.و از اول بارداریم سینه‌ام و گردن و دوطرف صورتم خیلی جوش های ریز و درشت و دردناک میزنه.خیلی بدویار هم هستم.سرخ کردنی و شیرینی هم خیلی کم میخورم.بنظر شما علتش چی هست؟ ممنونم ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام وقت بخیر ،یه راهنمایی و کمک اورژانسی دارم میخواهیم یه مغازه بخریم چون همسرم بیکاره ،یه مبلغی داریم کمی هم از قرص کردیم و طلا فروختیم هر جا شهر رو گشتیم مغازه ای به اندازه پول مان پیدا نکردیم نزدیک به سیصد میلیون کم داریم وام هم نمی دهند که بگیریم به نظر تون چکار کنیم ی راهنمایی کنید یه مغازه خوب پیدا کردیم ولی سیصد کم داریم خواهشاً این پیام رو هر چه زودتر توی گروه بذارید شاید کسی باشه که راهنمایی کنه در ضمن کسی هم نیست که این مبلغ پول رو به ما قرض بده ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام خسته نباشید خدمت حبیبه جان عزیز ممنونم بابت کانال خوب تون و همچنین سلام خدمت دوستان عزیز خواستم از دوستان عزیز به پرسم دکتر نوربخش در اصفهان می شینن کسی از دوستان پیشش عمل کردن برای ضعیف بودن چشم خواهش می کنم اگر کسی خودشون و دوستان شون می دونن راهنماییم کنن ممنون میشم ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ میخواستم بدونم یزد هم آسایشگاه روانی جهت ترک اعتیاد داره؟ ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام خدمت اعضای محترم گروه،از عزیزان مشهدی یک سوال داشتم من میخوام یه کاپشن برای پسرم که ۸ سالشه بخرم کجا میتونم جنس خوب با قیمت مناسب بخرم؟ ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام برهمه .مادرای عزیزیه سوال دارم لطفازودجواب بدیددخترم ۶سالشه الان ۲۰روزشده سرفه میکنه دکتربردم ازعطاری هم کلی داروآوردم ولی بهترنشدسرفش خیلی شدیدلطفاکمکم کنیدخیلی دخترم اذیت شده سرفش بندنمیادبگیدچکارکنم زودخوب بشه ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام عزیزان ممنون از کانال خوبتون یه سوال دارم ممنون میشم زودتر جوابمو بدید من یه نوه دختر ۷ ماها دارم محل ادرار اطرافش از همون ماه اول خیلی ریخت بیرون ومیسوخت وقرمز شد به شدت. چند جور پماد جورواجور استفاده کردیم نتیجه نداد به طرز فجیعی سوخته که بعضی وقتها فکر میکنی پوست میشه وخون میاد تو. و خدا اگه کسی تجربه ای داره بگین ممنون وسپاس 👇❤️ @adminam1400 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
⛔️دعای پایبند کردن شوهر به زن و زندگی⛔️ اگر شوهر به زن دیگر تمایل پیدا کرده یا از زنش سرد شده و مالش را جای دیگری خرج میکند یا مدام بداخلاقی میکند و محبتی به همسرش ندارد و بی حوصله یا خسیس شده این دعا را بنویسد و در لباس خود نگه دارد ، شوهرش میل به زن دیگری نمیکند و از غریبه سرد میشود و محبتش به همسرش چند برابر میشود..👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1319240024C241ce5aee0 انقدر این دعا قویه که یه روزه اثرشو میبینید😳👆
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 🌻🍃 سلام خسته نباشید برای رشد ناخن راهکاری دارید ناخن های من اصلابلند نمیشه سیر و اب لی
🌸🍃 سلام،درپاسخ خانمی که گفت تروییدش کم کاره اطرافیان بهش گفتن باردارنمیشی،عزیزم من خیلیارامیدونم تروییدشون یاکم کاره یاپرکارولی بچه دارن خودمم تروییدم پرکارخداراشکریه بچه دارم،ولی حتماقبل بارداری دکترتروییدبرو وبهش بگومیخام بارداربشم قرص بهتون میده 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 خواهر عزیزی که گفتن دختر ۸ سالشون یبوست دارن و لاغر هستن با دارو و مواد شیمیایی فقط روده دخترتون حساستر میشه فقط و فقط با غذا باید درمانش کنید دختر منم اینجوری بود از یبوست و لاغری رنج میکشید خودمم اذیت میشدم تا اینکه یه دکتر بهمون مشاوره داد و گفت من هر چی دارو بنویسم فقط مقطعی هست خودت که مادرشی کنترل کن بچه ات خوب بشه هفت ای ۲ بار به من گفت سوپ درست کن دو بار در هفته آبگوشت ،انواع آش ها فقط و فقط از نونهای سبوس دار استفاده کن لبنیات کلا تا یک سال کامل حذف کرد در صورت استفاده هم فقط و فقط شیر پر چرب محلی هفته ای دوبار صبح و اینکه آب سرد گفت نخوره باید آب لوله باشه کل تنقلات بجز لواشک رو منع کرد اون هم لواشک های دست ساز نه کارخونه ای و اینکه نوشیدنیهای گازدار و آبمیوه های کارخونه ای رو هم منع کرد و گفت باید روزانه برای تخلیه انرژی و تحریک پذیری روده بزرگ ببری پارک بازی کنه و چرک خشکن هم اصلا نده بخوره عفونت ادراریش هم بخاطر اینکه میترسه بره دستشویی زیاد کنترل میکنه اگه یبوستش خوب بشه اونم خودبخود خوب میشه من این کارها رو انجام دادم سیبزمینی و کیک و برنج و ماکارانی هم خیلی کم درست کردم خداروشکر دخترم خوب شد فقط باید براش وقت بگذاری تا خوب بشه زمانبر هست ولی مطمئن باش خوب میشه❤️ 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام وقت بخیر خدمت همه دوستان گلم و ادمین محترم خسته نباشی خدمت اون خواهر عزیزی که تیروئید کم کار دارن و میخوان اقدام به بارداری کنن بگم که نترسید من خودم بچه دومم رو موقعی باردار شدم که تیروئیدم کم کار شده بود و حتی قرص هام رو هم مرتب نمیخوردم تحت نظر پزشک باردار بشن و قرص مرتب مصرف کنن ان شاالله بزودی باردار میشن ❤️ 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام برای خانومی که گفتن دختر۸سالشون یبوست داره،حتماحتما ببرن پیش دکتر نقی دارا فوق تخصص گوارش کودکان ،بزنن اینترنت میاره،من هم دخترم هم پسرم یبوست داشتن خیلی دکتر بردم ولی این دکتر خوبش کرد،انشالا نتیجه بگیری 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 این خانمی که دختر هشت ساله شان یبوست دارن صبح ناشتا شیر وعسل بهش بدید انشاالله که بهتر بشه من خودم همینطور بودم هرچی بگید می خوردم ولی بهتر نمی شدم تا اینکه این کار را کردم بهتر شدم با خوردن موز رسیده وفلافل هم بهتر بودم البته موز برای بعضی افراد یبوست می یاره بعضی نه برای من خوب بود امتحان کنید 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 با سلام می خواستم در جواب اون خانمی که تیرویید دارن ومی خوان بچه دار بشن بگم بله خانم عزیز شما می تونید باردار بشید فقط قرصهای تیروییدتون را یه کم زیادتر می کن با تجویز دکترتون در هنگام بارداری پس هیچگونه جای نگرانی نیست موفق باشید 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام برای درمان یبوست خصوصا در کودکان مایعات زیاد بنوشید مصرف انجیر ناشتا دم نوش برگ گل محمدی، مصرف الوبخارا، چرب کردن شکم با روغن زیتون و چکاندن چند قطره از روغن داخل ناف، مصرف آب گرم با خاکشیر در صبح ناشتا و یک تمرین که خیلی خیلی تاثیرگذار هست در درمان یبوست و رفع تنبلی روده این هست که بلافاصله بعد از صرف غذا سریعا تا معده پر و سنگین هست داخل دستشویی رفته و روی دستشویی ایرانی حداقل ۱۰ تا ۱۵ دقیقه بنشینید حتی اگر احساس دفع هم نداشته باشید این عمل باعث تقویت عضلات شده و در درمان یبوست خصوصا کودکان بسیار موثر است. 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام و عرض ارادت خدمت ادمین محترم و اعضای محترم گروه در جواب اون عضوی ک گفتن لکه هایی روی پوست پسرشون هست و دکتر گفته پیسه بزار ماجرای خودمو واستون بگم من در سن نوجوانی لکه های سفیدی روی دست و پام پیدا شد وقتی رفتم پیش متخصص پوست ، دکتر گفت ک پیسه من و خانوادم خیلی ناراحت شدیم دکتر بهم داروی ترکیبی ک ساختنی بود داد ولی متاسفانه هرروز رنگش سفیدتر و اندازش بیشتر می‌شد تا اینکه دکترمو عوض کردم و رفتم دکتر عمومی (دکتر زمزم در کاشان خدا رحمتش کنه) ایشون تا لکه هارو دید گفت اصلا پیس نیست پیس ابتدا در صورت نمایان میشه و پمادهایی ک همیشه در داروخانه موجود هست بهم داد و با دستور خاص خودش میزدم و دقایقی تو آفتاب مینشستم و خداروشکر خوب شدم الان بعد حدود ۳۰ سال باز لکه ها کمی نمایان شده و حتی روی دستم هم اضافه شده اینبار رفتم پیش دکتر دادفر ک متخصص پوست در کاشانه و پماد و داروی ترکیبی داد و الان کمی بهترم و لکه ها کمی رنگ پوستم شده ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🕊 وصیت نامه شهید احمد کاظمی الله اکبر اشهد ان لا اله الا الله اشهد ان محمد رسول الله اشهید ان علیاً ولی الله خداوندا فقط می‌خواهم شهید شوم شهید در راه تو، خدایا مرا بپذیر و در جمع شهدا قرار بده. خداوندا روزی شهادت می‌خواهم که از همه چیز خبری هست الا شهادت، ولی خداوندا تو صاحب همه چیز و همه کس هستی و قادر توانایی، ای خداوند کریم و رحیم و بخشنده، تو کرمی کن، لطفی بفرما، مرا شهید راه خودت قرار ده. با تمام وجود درک کردم عشق واقعی تویی و عشق شهادت بهترین راه برای دست یافتن به این عشق. نمی‌دانم چه باید کرد، فقط می‌دانم زندگی در این دنیا بسیار سخت می‌باشد. واقعاً جایی برای خودم نمی‌یابم هر موقع آماده می‌شوم چند کلمه‌ای بنویسم، آنقدر حرف دارم که نمی‌دانم کدام را بنویسم، از درد دنیا، از دوری شهدا، از سختی زندگی دنیایی، از درد دست خالی بودن برای فردای آن دنیا، هزاران هزار حرف دیگر، که در یک کلام، اگر نبود امید به حضرت حق، واقعاً چه باید می‌کردیم. اگر سخت است، خدا را داریم اگر در سپاه هستیم، خدا را داریم اگر درد دوری از شهدای عزیز را داریم، خدا داریم. ای خدای شهدا، ای خدای حسین، ای خدای فاطمه زهرا(س)، بندگی خود را عطا بفرما و در راه خودت شهیدم کن، ای خدا یا رب العالمین. راستی چه بگویم، سینه‌ام از دوری دوستان سفر کرده از درد دیگر تحمل ندارد. خداوندا تو کمک کن. چه کنم فقط و فقط به امید و لطف حضرت تو امیدوار هستم. خداوندا خود می‌دانم بد بودم و چه کردم که از کاروان دوستان شهیدم عقب مانده‌ام و دوران سخت را باید تحمل کنم. ای خدای کریم، ای خدای عزیز و ای رحیم و کریم، تو کمک کن به جمع دوستان شهیدم بپیوندم. گرچه بدم ولی خدا تو رحم کن و کمک کن. بدی مرا می‌بینی، دوست دارم بنده باشم، بندگی‌ام را ببین. ای خدای بزرگ، رب من، اگر بدم و اگر خطا می‌کنم، از روی سرکشی نیست. بلکه از روی نادانی می‌باشد. خداوندا من بسیار در سختی هستم، چون هر چه فکر می‌کنم، می‌بینم چه چیز خوب و چه رحمت بزرگی از دست دادم. ولی خدای کریم، باز امید به لطف و بزرگی تو دارم. خداوندا تو توانایی. ای حضرت حق، خودت دستم را بگیر، نجاتم بده از دوری شهدا، کار خوب نکردن، بنده خوب نبود،… دیگر… حضرت حق، امید تو اگر نبود پس چه؟ آیا من هم در آن صف بودم. ولی چه روزهای خوشی بود وقتی به عکس نگاه می‌کنم. از درد سختی که تمام وجودم را می‌گیرد دیگر تحمل دیدن را ندارم. دوران لطف بی‌منتهای حضرت حق، وای من بودم نفهمیدم، وای من هستم که باید سختی دوران را طی کنم. الله اکبر خداوندا خودت کمک کن خداوندا تو را به خون شهدای عزیز و همه بندگان خوبت قسم می‌دهم، شهادت را در همین دوران نصیب بفرمایید و توفیق‌ام بده هر چه زودتر به دوستان شهیدم برسم، انشاء الله تعالی. منزل ظهر جمعه ۶/۴/۸۲ ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#همسرداری 🌿 . در گلفروشی قبلی فهمیده بود که آنچه می خواهد، تعجب همگان را برمی انگیزد، به همین دل
🌿 صد بار به او گفته بود:"دوست هایت همه جایزه ها را درو کرده اند. بیا یک نمایشگاه بگذار" و او می گفت:"هنوز به جایی نرسیده ام که نمایشگاه بگذارم. همیشه نسبت به موقعیتهای او بی اعتنا بود. حتی در کمال جسارت نقاط ضعف اخلاقی و تکنیکی او را به رخش می کشید. هر چه می خواست به زنش بفهماند که او دیگر یک دانشجوی نقاشی نیست و دارای مقام و منزلت خاصی است به خرجش نمی رفت. همه به او توجه داشتند: خبرنگارها، دانشجوهای دختر و پسر و زنان و مردان هنر دوست. آدم هایی هم بودند که می خواستند او از آنها حمایت کند. خاطره بدون حسادت، بدون کینه، مثل مجسمه ای از غرور به این چیزها نگاه می کرد . با خونسردی کامل مشغول تربیت بچه ها بود و تحقیقات هنری اش. آخرین اختلافشان بر سر چادر سر کردن و سر نکردن بود. محسن بارها به او گفته بود "آن دوره ها گذشته. برای ورود به محافل روشنفکری و مخصوصاً برای مقبول شدن در محافل بین المللی هنری باید چادرت را برداری." و خاطره به او گفته بود: محسن، توعوض شدی. به خاطر موقعیت های تازه. به خاطر بالا رفتن از نردبان. ولی من... من همانی هستم که بودم. من همینم و عوض نخواهم شد." او و پیرمرد در تاکسی بودند. پیرمرد حس می کرد مساله ای که مرد با آن در جدال است مهم تر از پیدا کردن گل محمدی است و در آن شب یخ زده زمستانی دلش خواست به مردی که درمانده و پریشان به نظر می رسید، کمک کند. - آقا، اگر می خواهید شما را به گلخانه ببرم، باید بروید به خیابان دربند، راننده ی تاکسی، فرمان را پیچاند و تاکسی با صدایی گوشخراش به دور خود پیچیده و به طرف سربالایی رفت. پیرمرد با لحنی خودمانی گفت:" اصلا، ماجرای این گل محمدی چی هست؟" - موضوع مهریه است. - خیلی جالب است. من وقتی با زنم عروسی کردم – خدا بیا مرزدش – سه دانگ از باغی را که پر بود از گل های محمدی مهریه اش کردم ولی او هیچ وقت مهریه اش را مطالبه نکرد و تنها سهمی که از مهریه اش می برد، سالی چند شیشه گلاب دو آتشه بود که آن هم صرف نذری امام حسین و حضرت ابوالفضل می کرد. آخر می دانید آقا توی کاشان، موقع بهار، بوی گل های محمدی گیجت می کند؛ ولی اینجا... هیهات!! خوب حالا از این خیابان دست راستی بپیچ. - خوب باز هم به راست. ته یک کوچه ی بن بست پهن، یک در قدیمی بود که پیرمرد از راننده تاکسی خواست جلویش توقف کند. - اگر هم پیدا بشود، همین جا است و بس. من هم یک دوست قدیمی اینجا دارم. خدا کند باشد. بعد به آسمان نگاه کرد و گفت: "عجب برفی!" راننده تاکسی گفت: "آقا دیگر خیلی دیر شده. ما هم زن و بچه داریم. مزد ما را بده تا بروم سرخانه و زندگی ام." محسن پول او را داد و صدای پاهای خسته ای را شنید که روی زمین کشیده می شد. پیرمرد به کسی که در را باز کرده بود گفت: "حاجی نصرالله اینجاست؟" - بله. مرد، فانوسی به دست داشت و آنها به دنبال او به راه افتادند. ته حیاط، گلخانه با شیشه های مربع تکراری که رنگ های عجیبی را در خود منعکس می کرد، قرار داشت. آنها به دنبال مرد و فانوس وارد شدند و بعد، در میان هوای مه آلود گلخانه که با انواع برگ های زینتی و گلدان های گل و گل های نرگس، همچون رویاهای کودکی به نظر می آمدند، دو پیرمرد یکدیگر را در آغوش گرفتند و بعد، سه چهار پایه بود که آنها را به دور آتشی جمع کرد. پیرمرد گلفروش گفت: "گردش روزگار، امشب ما را به اینجا کشاند." بوی چوب سوخته و بوی گل ها و بوی نم، به هم آمیخته بود و سایه هایی از انواع خاکستری های سبز و صورتی و بنفش در گلخانه بود. طبیعت، انگار چرخه ی رنگی بود که در برابر او گسترده شده بود. گلفروش زیر گوش باغبان حرف هایی زد و او با تعجب به محسن نگاه کرد و گفت: "راستش چند تا بوته گل محمدی داریم ولی فکر نکنم خبری از گل باشد." بعد، بلند شد و رفت ته گلخانه، جایی که بنژامین ها به صورت درختانی در آمده بودند و برگ های قلبی شکل در هوا معلق مانده بود. ورقه های نایلون را از روی پیت های حلبی که بوته های زرشکی رنگ در آن بود، برداشت. اما دریغ از یک غنچه. حتی یک جوانه ی سبز هم دیده نمی شد. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌸🍃 ‌ ⭐️تنظیم سطح هورمون‌های زنانه بعد از زایمان 🟠با رعایت دستورات ذکر شده کمتر پیش می آید که اختلالات هورمونی جدّی در زن تازه زا به وجود آید. وجود مشکلاتی مانند ریزش مو، کاهش میل جنسی، ترشّحات پایدار واژینال، ادامه خونریزی نفاس، کمر درد، کمبود شیر، خشکی واژن، پیر شدن ظاهری پوست و... می توانند ما را به وجود اختلال هورمونی در یک زن شیرده مشکوک کنند. در این حالت ها حتّی اگر نتایج آزمایشگاهی هم طبیعی باشند باید نسبت به درمان اقدام کرد. البته با توجّه به شیوع بسیار زیاد این مشکلات در زنان امروزی، توصیه ما آن است که همه بانوان تازه زا این دستورات را اجرا کنند: 1️⃣رازیانه: ساده ترین راه، استفاده از رازیانه است. رازیانه (یا همان بادیان) یکی از بهترین داروها برای افزایش و تنظیم سطح هورمون های زنانه است. 🔸 عرق رازیانه، شبی نصف استکان. 🔸 آسیاب کرده مخلوط مساوی تخم رازیانه و نبات شکرسرخ؛ روزی یک قاشق چایخوری. 🔸 دم کرده جوشانده تخم رازیانه (یک قاشق مربّاخوری)؛ روزی یک بار. 🔸 اگر خونریزی نفاس کم است می‌توان مصرف رازیانه را در همین دوران شروع کرد؛ امّا اگر خونریزی زیاد است یا با مصرف رازیانه زیاد می‌شود مصرف آن باید تا پایان این دوره به تأخیر بیفتد. توصیه این است که حدّاقل ۴-۳ ماه مصرف رازیانه را ادامه دهید. ✅نکته جالب اینکه قدیمی ها هم با توجّه به اهمّیت رازیانه آن را یکی از اجزای اصلی ادویه کاچی قرار داده اند. 2️⃣ بومادران : جایگزین مناسبی برای رازیانه است. از آنجا که گیاه بومادران تلخ مزّه است بهتر است از عرق آن استفاده شود. 3️⃣تخم شوید : طریقه استفاده از آن مشابه تخم رازیانه است . دم کرده جوشانده تخم شوید (یک قاشق مربّاخوری) ؛ روزی یک بار. ✨‌بفرست برای خانومی که بارداره و بهش نیاز داره 👍 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌸🍃 سلام عزیزم .وقت بخیر.حدود یک ماه هست که یکی از انگشتانم به این شکل شده.ناخنم هم یه حالت بدی گرفته.خواهش می کنم از دوستان کسی تجربه ی این مورد رو داره راهنمایی کنه.ممنونم از اینکه وقت میگذارید 👇❤️ @adminam1400
✅ یادمان رفت که عاشق بودیم چند بار بگویم وقتی دست و صورتت را می‌شویی، حوله خیست را نینداز روی تخت؟   وای. . . دوباره جوراب‌هایت را پرت کردی گوشه اتاق؟    نمی‌توانی وقتی داری دست و صورتت را می‌شویی یک آبی هم به جورابت بزنی؟    چند بار به شما بگویم من‌این رنگ را دوست ندارم. تو اصلاً به احساسات من توجهی نداری؟    موقعی که حرف می‌زنم حواست کجاست؟   بله بله، گفتم برایت ماشین ظرفشویی می‌خرم، اما الان نه، تا کی باید ظرف‌ها توی دستشویی بماند؟ من از ظرف شستن متنفرم چند بار باید این را تکرار کنم.   اینها جملاتی است که ممکن است بین هر زن و شوهری رد و بدل شود. گاهی‌این‌قدر از دست همدیگر عصبانی می‌شوند که اصلا یادشان می‌رود گذشته‌ها، شاید هم یک روز قبل چه خاطرات خوبی با هم داشتند. کارهای پیش پا افتاده روزمره گاهی آنقدر زن و شوهر را از هم دور می‌کند که باعث می‌شود حتی حرف‌هایی به یکدیگر بزنند که روز اول آشنایی حتی به خواب هم نمی‌دیدند طرفش بروند. در زندگی مشترک روزمره، چیزهایی فراموش می‌شود که روزی برایشان باارزش‌ترین چیزهای دنیا بود. خستگی، بی‌حوصلگی و سختی‌های زندگی، گاهی باعث می‌شود هر کدام از زوج‌ها نتوانند آن طور که باید وظایف خود را در خانه انجام دهند و ‌این، ممکن است باعث عصبانیت هر کدام از آنها شود.   بنابراین، چه خوب است در‌این مواقع به جای تمرکز روی ضعف‌ها و اشتباهات همدیگر، کمی به خودمان فکر کنیم که اگر ما جای همسرمان بودیم، چه کار می‌کردیم. راه‌های زیادی برای استحکام و پایدار ماندن روابط زن و شوهر وجود دارد که اگر هر از گاهی آنها را یادآوری کنیم، زندگی‌مان زیبا می‌شود درست مثل روزهای اول؛ شیرین.   به جای نشستن و فکر کردن به کارهایی که شما را ناراحت می‌کند، چه خوب است کمی به اشتباهاتتان فکر کنید.   چند تمرین... با انجام ‌این تمرین‌ها و با افکار مثبت، می‌توانید روابط خود و همسرتان را مثل روزهای شیرین زندگی تغییر دهید.   بنشین و با خودت کمی فکر کن به ‌این سؤالات کمی فکر کنید و با خودتان صادق باشید؛ وقتی از همسرتان هدیه می‌گیرید در ازای آن برای همسرتان چه کرده‌اید؟سعی کنید بیشتر از آنکه در انتظار دریافت چیزی از همسرتان باشید، چیزی به او ببخشید. اگر هدف شما ‌ایجاد حس رضایت و خوشبختی در همسرتان باشد، مطمئن باشید، فرصت‌های بی‌شماری برای رسیدن به اهداف پیدا خواهید کرد. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 🌻🍃 سلام خسته نباشید برای رشد ناخن راهکاری دارید ناخن های من اصلابلند نمیشه سیر و اب لی
🌸🍃 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام به دوستان گلم...خانومی که بین خانواده ی خودش و نامزدش گیر کرده من موفق به خودندن پیام شما نشدم ولی از جوابها تا حدودی متوجه شدم که پدرتون گفتن اجازه دیدن جهزیه رو به خانواده داماد نمیده چرا اخه☹️🤔 البته شاید من درست متوجه ی مشکلتون نشدم...من هم دخترم نامزده وبه امید خدا دوهفته ی دیگه عروسی میکنه وقراره بالای خونه ی خودمون زندگی کنن برای چیدن جهزیه عمدا از خانواده داماد کمک گرفتم درحالی که نیازی به کمکشون نداشتم چون خودمون از پس کارا بر میایم اینجوری گفتیم اونا احساس غریبی نکنن و چون ما خونه دادیم فک نکنن که ما پسرشون ازشون گرفتیم و انگار خونه ی خودشونه و برای پسرشون گرفتن و خلاصه یه جورایی راحت باشن بیان و برن واحترام گذاشتیم و دامادم هم از این بابت خوشحاله ودر چند نوبت به همراه خانواده خودش امدن و در چیدمان کمک کردن.. حتی برای خریدن جهزیه هم چند بار بازار رفتیم .به نظرم ما خودمون باید با سیاست عمل کنیم طوری که طرفمون از ما شرمنده بشه نه اینکه جبهه بگیریم و پا رو نقطه ضعف طرف مقابل بزاریم شاید تا حدودی مشکلات حل بشه 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 درجواب خانومایی که چندماه پریودشون عقب میوفته نمیدونن یائسه شدن یانه....حتما پیش دکتر برید ازمایشی هس باید انجام بدین و سونوی واژن مشخص میشه که سمت یائسگی رفتین یا علت دیگه ایی داره اگه سنتون کمتر از ۴۵ سالگیه بهتره که با دارو یا پیاده روی پریود بشید 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام درمورد خانمی که میخوان اقدام به بارداری کنن وتیروییدکم کار دارن عزیزم اصلا نگران نباش من خودم تیروئید کم کارداشتم خدارو شکر یه پسر سالم دارم تازه من اوایل بارداری بود که فهمیدم عزیزم حتما قبل بارداری باید زیر نظر دکتر غددباشی که با توجه به شرایط ووزن دارو باید مصرف کنی وهر ماه آزمایش خون ازت میگیرن تا با توجه به نتایج اون مقدار مصرف قرص تغییر میکنه انشالله خدا یه بچه ی سالم وناز نصیبت کنه🌹 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام خدمت مدیر محترم وخستته نباشید تشکر میکنم از گروه خوبتون جواب خواهری که جوهر نمک و باوایتکس مخلوط کرده. شیر بهترین دارو روزی چند لیوان بخوره زود خوب میشن 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام خسته نباشید خاستم بگم به این چندتا خانومی که گفتن لاغرهستن فقط روزانه یک ساعت قبل ازهروعده غذایی نصف لیوان عرق یونجه به همراه یک قاشق شکر استفاده کنن.وهفته ای سه مرتبه شیر برنج بخورن .ولی باید به مدت طولانی این کار روانجام بدن ولی واقعا جواب میده 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام بر همگی. دوست عزیزی که عکس پاهای دامادشان گذاشتن .به دکتر برقعی مراجعه کنید .آدرس بلوار کاوه.خیابان اخلاقی غربی پلاک ۲۹ .دکتر اصغر برقعی .حتما اصغر برقعی چون تشابه اسمی زیاد دارن .آدرس گذاشتم که توی اینترنت برای یافتن شماره مطب حتما بلوار کاوه باشه .صد در صد درمان میکنن.ممنونم 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 با سلام خدمت شما دوستان عزیزم در پاسخ به خواهری که گفتن عفونت واژن گرفتند توصیه و تجربه بنده اینکه عنبرنسارا تهیه کنند و ویک دامن بلند بپوشن و از دامن دود بدن خیلی سریع خوب میشن ضمنا همه لباس زیر های قدیمی را دور بی اندازند و لباس زیر نخی اصل استفاده کنن و همیشه سعی کنن خودش را خشک نگه دارن چون رطوبت یکی از عوامل عفونت هست 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام عزیزان خانمی که گفتین برای زیبایی بچه چه کارهایی میشه کرد اینکه هر روز سعی کنید یک سیب خوشگل بخورید تو یک شب چهارده ماه سوره یوسف رو روی یه سیب قرمز زیبا بخونید و میل کنید سعی کنید از به زیاد استفاده کنید الان فصلش هست حتی اگر شده مربای به هم درست کنید میل کنید باز شاید خانمهای دیگه راهکارهای دیگه هم بدن 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام میخواستم جواب اون خانمی رابدم که گفته بودند سنگ صفرا دارند واطرافیان میترسونند اولا در در مواردی بهتره که به پزشک مراجعه بشه من هم سنگ صفرا داشتمحالم بد میشد اما متاسفانه دکترها تشخیص نمیدادند چیه هر پزشکی یک چیز تشخیص دادند یکی گفت گرفتکی عضلانی یکی گفت روماتیسم خلاصه مهر ۱۴۰۱ اوت کرد وبا سونو گرافی وازمایش فهمیدم که سنگ صفرا دارم وبه گفته دکتر معالجم اگر چند دقیقه دیر به بیمارستان میرفتم الان دور از جونتون نبودم 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام در جواب خانمی که گفتن کمک کنید میل جنسی داشته باشم باید گرمی جات زیاد بخورن مثل دارچین زنجبیل زعفران فلفل وپیاز ....وتا نیم ساعت توافتاب داغ دراز بکشید وواژن و روبه روی نور داغ خورشیدقرار بدید تجربه شده ....هروعده غذا باپیاز ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#استغفار_هفتادبندی 🌸🍃 #بند_شصتو_پنجم☀️🍃 65- اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ لَحِقَن
🌸🍃 ☀️🍃 66- اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ لَزِمَنِی بِسَبَبِ کُرْبَهٍ اسْتَعَنْتُ عِنْدَهَا بِغَیْرِکَ أَوِ اسْتَبْدَدْتُ بِأَحَدٍ مِنْهَا دُونَکَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِی یَا خَیْرَ الْغَافِرِینَ. بند ۶۶: بار خدایا ! از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که همراهم گشت به خاطر گرفتاری که در آن از غیر تو کمک خواستم، یا در آن گرفتاری به کسی جز تو پناه بردم؛ پس بر محمد و آل محمد درود فرست و این گونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان! منابع: دارالسلام- علامه نوری ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌱 دو نفر از اصحاب به نام های عبدالحمید بن محمّد و محمّد بن یحیی حكایت كرده اند: روزی بر یكی از دوستانمان به نام ابوالحسن ، علی بن بِشر، جهت دیدار و ملاقات وارد شدیم ، او سخت بی حال و در بستر افتاده بود، همین كه وارد شدیم ، به ما پناهنده شد و التماس كرد تا برایش دعا كنیم و اظهار داشت : نامه ای با خطّ خودم نوشته ام می خواهم آن را فردی مورد اطمینان نزد مولایم ابومحمّد، امام حسن عسكری علیه السلام ببرد. از او سؤال كردیم كه نامه كجاست ؟ اگر ممكن است ، آن نامه را به ما بده تا خودمان خدمت حضرت ببریم و جواب آن را بگیریم و بیاوریم . پاسخ داد: نامه در كنارم می باشد، پس دست بردیم و نامه را از زیر سجّاده اش بیرون آوردیم و با اجازه او نامه اش را گشودیم تا ببینیم چه نوشته است ، همین كه نامه را باز كردیم ، نگاه ما به اوّل نامه افتاد كه مهر و امضاء شده بود و در بالای آن مرقوم بود: ای علی بن بشر! ما نامه تو را خواندیم و خواسته ات را متوجّه شدیم ، از خداوند متعال عافیت و سلامتی تو را درخواست نمودیم ، و نیز خداوند متعال مدّت عمر تو را تا چهل و نه سال دیگر طولانی گردانید. پس شكر و سپاس خداوند را به جای آور، و به وظائف خود عمل نما، و بدان كه خداوند آنچه مصلحت باشد انجام خواهد داد. و چون نامه را خواندیم ، خطاب به علی بن بِشر كردیم و گفتیم : سرور و مولایمان ، بدون آن كه نامه را برای امام علیه السلام برده باشیم و بدون آن كه آن را دیده باشد خوانده است و پاسخ نامه ات را مرقوم فرموده است . پس ناگهان در همین اثناء، صحیح و سالم شد و از جای خود برخاست و كنیز خود را خوشحال نمود و آزادش گردانید. بعد از سه روز از طرف وكیلِ امام علیه السلام ابوعمر عثمان بن سعد العَمری از شهر سامراء محموله ای را برای علی بن بِشر آوردند، و چون محاسبه كردیم ارزش اموال ، سه برابر قیمت كنیز بود. چهل داستان و چهل حديث از امام حسن عسگري(ع)/ عبدالله صالحي ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#همسرداری 🌿 صد بار به او گفته بود:"دوست هایت همه جایزه ها را درو کرده اند. بیا یک نمایشگاه بگذا
. باغبان با خونسردی گفت: "زود آمده اید. اگر پانزدهم فروردین بیایید، شاید چند تا گل بدهد. ولی در اردیبهشت ماه، خرمن خرمن گل محمدی می توانید بچینید. شاید هر بوته سی چهل تا گل بدهد. پیرمردها کنار بخاری نشسته بودند و حرف می زدند، گویا زمان و مکان را فراموش کرده بودند. و او، گلخانه را با بوی هیزم های سوخته و نرگس هایش ترک کرد. و تنها، تنهای تنها در کوچه های یخ زده به راه افتاد. خیابان ها خالی بود و آدم هایی که تک و توک رد می شدند با نفس هایشان بخار غلیظی را از دهان بیرون می دادند. همین طور که سر پایینی می آمد، احساس کرد در میان کوچه های ناشناس، خود را گم کرده است. کوچه های قدیمی اطراف بازارچه، کوچه هایی که دیوارهای بلند کاهگلی داشت و درهای چوبی با کلون هایی که از نوع صدای آن، زن و یا مرد بودن کسی که پشت در بود و صدای دست زدن ها و تحسین هایی که قلب او را سرشار از شادی کرده بود و خاطره و آن دختر. یک مرتبه حس کرد بوی آشنای گل محمدی می آید. بویی که سراسر آن کوچه طاقدار را فرا گرفته بود. از انتهای کوچه، پیرزن و پیرمردی می آمدند. مرد، عصا به دست داشت و زن، دست او را گرفته بود. آنها از کنار او رد شدند. بوی گل های محمدی می آمد و بوی اردیبهشت. در دست پیرزن، دسته گلی از گل های محمدی بود. پیرزن به او نگاه کرد. نگاهش آشنا بود. نگاهی که از زمان هایی قدیم، انگار با او همراه بود، پیرزن دسته گل را به او داد و گفت: "بگیر این هم چهارده شاخه گل محمدی. ولی مواظب باش گل ها یخ نزند." بعد، پیرمرد و پیرزن در خم کوچه ناپدید شدند و گل ها در دست او ماند و بوی عجیبی که او را به اردیبهشت که سهل است، شاید به بهشت می برد و خاطره ای که تنها گناهش صداقتش بود. یک تاکسی از کنار او رد شد. تاکسی نو و سفید رنگ بود. سوار تاکسی شد و آدرس داد. گل ها در دست های او بودند و او سعی می کرد، آنها را تا رسیدن به مقصد، تر و تازه نگه دارد. تاکسی کنار دفترخانه نگه داشت. در سکوت یخ زده ی خیابان هیچ چیز و هیچ کس دیده نمی شد. دفترخانه بسته بود و آن دختری که موی دو رنگش از زیر روسری بیرون آمده بود رفته بود. مغازه ها هم بسته بودند. ولی او مطمئن بود خاطره آنجاست و قلبش به او دروغ نمی گفت. خاطره آنجا بود زیر طاقی در دفترخانه و چتری به دست داشت. محسن جلو رفت. انگار که روز عقد کنانشان بود. - بیا. این هم چهارده شاخه گل محمدی. ولی یادم باشد این بار برای دادن مهریه از تو رسید و امضاء بگیرم؛ مواظب باش گل ها یخ نزند! ... و در سرمای آن شب زمستانی، یک زن و یک مرد در زیر یک چتر پیش می رفتند و سایه هایشان بر روی اسفالت خیس می ماند. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#حرف_حساب ✅ یادمان رفت که عاشق بودیم چند بار بگویم وقتی دست و صورتت را می‌شویی، حوله خیست را
. در این صورت، شما هم از لطف و محبت همسرتان برخوردار خواهید شد. چون آدم‌ها همواره سعی می‌کنند خوبی‌های دیگران را جبران کنند.   در ذهنتان خیال‌پردازی کنید این به معنی خیالبافی و ساختن چیزی دور از ذهن نیست. در ذهن خود تجسم کنید اگر‌این کار را برای همسرم انجام دهم حتماً خوشحال خواهد شد یا اگر آن کار را انجام ندهم او بیشتر خوشحال می‌شود.    از همسرتان انتظارات غیرواقعی نداشته باشید.  اجتناب از انتظارات غیرواقعی می‌تواند از بروز بسیاری از درگیری‌ها، عصبانیت‌ها و سرخوردگی‌ها جلوگیری کند. او را با خواسته‌ها و دستورهای خود اسیر نکنید. وقتی کاری از او می‌خواهید، خودتان هم در عوض، کاری که او دوست دارد، برایش انجام دهید.   سرزنش نکنید هرگز همسر خود را سرزنش نکنید و متلک‌بارانش نکنید. حتی نگاه سنگین به او نکنید. مواقعی را به خاطر آورید که او شما را یاری می‌کرد و در سختی‌ها همراهتان بود. هنگام بروز اشتباهی از جانب همسر خود، سعی کنید روشی را در پیش بگیرید که از تکرار ‌این اشتباهات جلوگیری کند.   کلمات زیبا به هم بگویید سعی کنید به گفتن کلمات زیبا به همسر خود عادت کنید. هر زمان که همسر شما کاری برایتان انجام داد، حتما با احساس از او تشکر کنید. سعی کنید از کلمات و جملاتی به غیر از متشکرم استفاده کنید. مثلاً جملاتی مثل تو من را غافلگیر کردی، خیلی خوشحالم از ‌اینکه به فکرم هستی، ازت متشکرم. البته تشکر کردن با جملات ساده تاثیر مثبتی دارد، اما جمله‌ها و عبارت‌های تازه می‌تواند روح تازه‌ای به حال و هوای شما بدهد. به راه‌هایی فکر کنید که می‌تواند همسرتان را نسبت به انجام کارهایی که دوست دارید، ترغیب کنید. اگر ‌این روش مؤثر نبود روش‌های دیگر را آزمایش کنید و به یاد داشته باشید که تحسین و تعریف و تشکر به‌موقع، در همسر تان یک انگیزه قوی ایجاد می‌کند.   حرف بزنید در مورد روزهای اول آشنایی‌تان و ویژگی‌هایی که سبب شده نسبت به هم علاقه‌مند شوید، حرف بزنید. دقت کنید که اگر ویژگی‌های خوب خود مثلا ویژگی‌های ظاهری تان را از دست داده‌اید، در مورد آنها با هم حرف نزنید.   به جای آن، سعی کنید صادقانه درباره ویژگی‌های مثبت روحی و شخصیتی خود با هم گفت‌وگو کنید. زمانی در روز یا در هفته را فقط به خودتان اختصاص دهید؛ به پارک بروید و هیچ‌کدام از فرزندانتان را با خود نبرید.   هیچ وقت احترام گذاشتن نسبت به یکدیگر را فراموش نکنید. احترام به افکار، عقاید و دیدگاه همسرتان باعث می‌شود او هم همین احساسات را نسبت به شما پیدا کند. درست است که نظر‌ها و سلیقه‌های شما با هم فرق دارد، اما هیچ‌گاه نباید اجازه بدهید‌این اختلافات روی عشق و احساسات شما تاثیر بگذارد.   ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی 🌸🍃 وارو پسری بود که گاهی برای نظافت میومد راه پله ها رو تمیز میکرد از عبدالله شنید
🌸🍃 زندگی تو یه زیر زمین ۳۰ متری نمور و حقوق بخور نمير وارو حتی پول لاک ناخن منم نیست. وارو کارگر ساده ساختمون بود. خیلی سعی میکرد که با هم خوش باشیم و مثل قبل که بیرون میرفتیم خرج کنیم و خوشتیپ باشیم.. ولی اون موقع من دستم تو جیبم بود و ماشین زیر پام حسابمم پر پول بود ، نه مثل حالا با یه دست لباس تنم از خونه عبدلله امدم تو این زیر زمین. وارو بچه بود و خیلی بهش فشار می آمد خرج شکممون هم در نمی آمد. هنوز نه عقد کرده بودیم نه به کسی حرفی زده بودیم. هر روز و هر ساعت و هر لحظه شایان زنگ میزد میگفت بابا خیلی ناراحته منم دلم تنگ شده برات .. بابا خیلی دوستت داره بدون تو زندگیش نابود شده. تو نباشی درسم و ول میکنم دیگه نمیخونم برگرد.. وارو روزهای اول فقط از عشق و زندگی مشترک میگفت ولی بعد فهمید بدون پول ممکن نیست. دوتامون فهمیده بودیم هرچه قدر عاشق باشیم بدون پول نمیشه زندگی کرد. شایان خیلی کلید کرده بود تا بالاخره فهمید من با وارو زندگی میکنم... چند روزی تو شوک بود و از ضعف اعصاب میرفت زیر سرم. بعد از چند وقت که سکوت کرده بود وقتی حرف زد به عبدلله گفت ... وقتی عبدلله فهمید بهم زنگ زد. +بدبخت بیچاره به زندگی و پسرت پشت کردی واسه ی یه بچه دهاتی؟ خاک بر سرت لیاقت زندگیه منو نداشتی .. چطور تونستی بی لیاقت چی تو زندگیت کم داشتی؟ وقتی این حرفها رو میزد میدونستم راست میگه ولی دیگه راه برگشت نداشتم شایان خیلی فشار روحی بهش آمده بود و اصلا نمی تونست با این قضیه کنار بیاد. صاحب خونه ی زیرزمینی که وارو اجاره کرده بود وقتی فهمید ما با هم این جا زندگی می کنیم خواست که هرچه زودتر اون زیر زمینه نمورو تخلیه کنیم گفت من دنبال دردسر نمیگردم تازه من خونه رو به یک پسر مجرد اجاره دادم یا بی دردسر خالی می کنید یا مأمور خبر می کنم .... با این پولی که داشتیم جایی گیر نمی اومد خیلی برامون سخت شده بود .. همه جوره به من فشار آمده بود. وارو دیگه بریده بود و نمی تونست تحمل کنه ، گفت می خواد برگرده شهرستان ... به من گفت بریم با هم اونجا زندگی کنیم. گفتم تو که جایی نداری بابات هم که زن گرفته بازنش و چند تا بچه دیگه ای که داره جایی واسه من تو ندارن .. اونجا کار و کاسبی هم که نیست بهتره همینجا بمونیم و دوتایی کار کنیم .. چند جا دنبال کار گشتیم ، ولی اصلا کاری نبود که بتونیم کار کنیم و خرج زندگی و خونه رو بدیم. خودم پشیمون شده بودم. وارو هم خسته شده بود و عشق و عاشقی از سرش پریده بود.. گفت برام فقط یه پول بلیط مونده اگه میخوای با من بیا .. دیدم حالا که مشکل مالی خورده به من میگه میخوای بیای بیا نمیخوای نیا... اصلا حال و حوصله مو نداشت عشقش سرسری بود ، حالا پشیمون شده بود... منو بگو که به خاطرش از این همه سال زندگی خوبم و شایان گذشته بودم. وارو بلیط گرفت و رفت من موندم آواره ی خیابون😔 ... بدبخت و تنها... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌸🍃 با عرض سلام خدمت گروه خوبتون ۰تو رو خدا هرکی میدونه راهکار بده۰یه جفت کفش اسپورت برای دخترم برای مدرسه اش خریدم تو مغازه که امتحانش کرد اندازه اش بود همون شماره ای که همیشه میخرید ولی دیروز که رفته مدرسه میگه ممان انگشتامو زیاد فشار میده ۰تنگه والا ندارم دیگه کفش براش بخرم حالا اگه کسی راهکاری داره خواهشان جواب بده ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام خسته نباشی تو را خدا سوال منو جواب بدید من 20روز پریودیم عقب افتاده است زدم منفی بوده بشدت چاق شدم وهیچ دارویی استفاده نمیکنم تو را خدا کمک کنید برا لاغری شکم چی بخورم ویرا بچه آوردن آخه 3ساله خانه دار هستم وبچه ندارم تو را خدا کمکم کنید فقط برای لاغری شکم انقد چاق شدم همه فک میکنن حامله هستم بخدا خوراکم خیلی کمه تیروئید نرمال دارم اصلا نه قند ونه چربی هیچ ندارم ممنون اسمم بزارید کوثر ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ با سلام و خسته نباشید مشکلی دارم ممنون میشم دوستان راهنمایی کنند. من در طول ۱۰ سال زندگی مشترک و به دنیا آوردن دوتا بچه سینه هام خیلی بزرگ شده،یعنی از سایز M حدود ۳ شماره بزرگ شدن،خیلی از این بابت عصبی هستم و اعتماد به نفسم ریخته به هم،اول ازدواج تمام هیکلم عالی و متناسب بود،ولی بعد از ازدواج و به خصوص بارداری هام خراب و خراب تر شد،شکم و پهلو و سینه هام خراب شد،چندماه هستش که اقدام به لاغری کردم و خداروشکر دارم خوب پیش میرم ولی هیچ تاثیری روی سینه هام نداره،شاید خیلیا سینه بزرگ دوست داشته باشن ولی من اصلا خوشم نمیاد،خواهش میکنم اگر راهکار عملی دارید بابت این موضوع راهنماییم کنید متشکرم🙏 ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام و خسته نباشی ممنون از کانال خوبتون من 41 ساله ازدواج کردم ولی متاسفانه از زندگیم راضی نیستم بخاطر 4 فرزندم جدا نشدم الانم که سنم رفته بالا توقعی شدم شوهرم اصلا به من اهمیت نمیده از اولم همینطور بود نمیدونم چرا برای خودش همه جوره خرج میکنه خرید و.... ولی برای من هیچ هزینه ای نمیکنه من همش مراقبم ی وقت مریض نشم چون دکتر نمیبره اصلا زنو برای رابطه و کار کردن میخواد این موضوع خیلی از نظر روحی عذابم میده رنج میبرم خیلی نیازها دارم که اون اصلا خبر نداره چون براش مهم نیست خواهش میکنم کسی میتونه راهنماییم کنه چکار کنم دیگه نمیتونم کنار بیام همش افسرده ام ناراحتم، صبرم تموم شده ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام من دختر خانم ۱۵ ساله هستم چند وقتیه پلکم پف کرده و انگار افتادگی داره و کلا پلک م طبقه طبقه شده و کلا پفه چیکار کنم؟ و اینکه چشمام رنگ و رو نداره دوست دارم چشمام قشنگ باشه ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام خداقوت،پاشنه پاهای من از نوجوانی ترک های عمیقی داشته وهیچوقت صاف وتمیز نشده است( شاید۴۰ ساله پاهام پر ترک عمیقه)،آیا راهکاری برای برطرف شدن ترکهای عمیق ومزمن پاشنه پا وجود دارد؟ لطفا راهنمایی بفرمایید ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام ب تازگی عضو گروه شدم خیلی مطالب مفیده .خواهش میکنم کمکم کنید، دخترم هفده سالش هست ولی قدش کوتاه البته منو پدرش کم قد کوتاه هستیم نه اون طوری ولی دخترم از خودم کوتاه تره زجر میکشیم دخترم میگه خوشم از این دنیا نمیاد دکتر غدد تو شهر خودمون بردمش گفت دیر اوردیش چون ابتدایی که بود پریود شد .ازتون خواهش میکنم کمکم کنید و راهکاری بهم بدید شاید کمی قد بکشه ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ با سلام و درود و خسته نباشید خدمت همه خواهران و برادران ارجمند . بنده سوالی داشتم لطفا راهنمایی کنید یا اگر وکیل کار بلد میشناسید دریغ نکنید . همسر من با ۲۲ سابقه در سپاه اخراج شد بدون هیچ پرونده ای یا غیبت یا توبیخ دوسالی هم میشد ک در خواست باز نشستگی داده بود و نامه کمسیون هم داشت ب خاطر دیسک کمر . هفته پیش رفته تهران دیوان عالی اونجا گفتن سیستم زده اخراج دست ما نیست 😔بهش گفته بودن باید خلاف میکردی تا برات باز نشستگی میزدن 😞همیشه ماموریت بود همه جاها بوده😞 حالا هنوز برای تسویه ب پادگان نرفته .از برادران میخام ک راهنمایی کنن ک چکار کنیم کجا بریم ک بازنشستش کنن حق ما این نبود . لطفا لطفا راهنمایی کنید 🙏 ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ باسلام خدمت بزرگواران دختر۲۳ماهه ای دارم ک ب شدت لاغر وکم غذاست وفقط۹کیلو وزن داره بسیار بی اشتهاست ب زور دولقمه غذا میخوره چند روزی هست ک شیرگاو روباخرمامخلوط میکنم بهش میدم بخوره لطفا اگ راهکاری برا افزایش اشتهاووزنگیریش دارید بگین ممنون میشم درضمن ۱۸ماهه شیر سینمو ازش قطع کردم 👇❤️ @adminam1400 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
⛔️دعای پایبند کردن شوهر به زن و زندگی⛔️ اگر شوهر به زن دیگر تمایل پیدا کرده یا از زنش سرد شده و مالش را جای دیگری خرج میکند یا مدام بداخلاقی میکند و محبتی به همسرش ندارد و بی حوصله یا خسیس شده این دعا را بنویسد و در لباس خود نگه دارد ، شوهرش میل به زن دیگری نمیکند و از غریبه سرد میشود و محبتش به همسرش چند برابر میشود..👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1319240024C241ce5aee0 انقدر این دعا قویه که یه روزه اثرشو میبینید😳👆
🌞روزی یک صفحه قران بخوانیم🌞 سوره ❤️ جزء 🍃 صفحه ی ۳۸۴🌼 @azsargozashteha💜