#یک_نکته_از_هزاران 🌱
ابو هاشم جعفری (ره) كه از دوستان و فقهاء و اصحاب امام هادی و امام حسن عسكری (ع) بود، می گوید: در محضر امام حسن عسكری (ع) بودم ،فرمود، یكی از گناهان نابخشودنی این است كه شخصی (بر اثر غرور و كوچك شمردن گناه) بگوید: لیتنی لا اواخذ الا بهذا: ای كاش برای گناهی جز این یك گناه ، باز خواست الهی نشوم . با خود گفتم : براستی ، معنی این سخن ، بسیار دقیق و ظریف است ، و سزاوار است كه هر انسانی ، مراقب خود باشد و در مورد هر چیزی دقت كندكه گاهی انسان حرفی می زند و خیال می كند حرف خوبی زده ، غافل از آنكه ، همان حرف ، گناه نابخشودنی است . ناگاه امام حسن عسكری (ع) به من رو كرد و فرمود: درست فكر می كنی ای ابو هاشم ، كه باید توجه دقیق داشت ، بدان كه شرك (ریا) در میان مردم ، ناپیداتر از راه رفتن مورچه روی سنگ در شب تاریك ، و راه رفتن مورچه بر صفحه سیاه است.
داستان هاي شنيدني از چهارده معصوم(عليهم السلام)/ محمد محمدي اشتهاردي
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 🌻🍃 سلام خسته نباشید برای رشد ناخن راهکاری دارید ناخن های من اصلابلند نمیشه سیر و اب لی
#پاسخ_اعضا ❤️🍃
در جواب خانمهایی که از دست بچه هاشون مخصوصا نوجوون ها ناراحتن اول اینکه فقط با صبر و حوصله و زبان نرم باهاشون برخورد کنین چون واقعا توی دوران حساسی از زندگی هستن بعد هم به نیت سر براه شدنشون دعای 25 صحیفه سجادیه رو هر روز هر مقدار که میتونین بخونین موقع پخت غذا هم سوره قدر و ایت الکرسی رو به غذا بخونین و فوت کنین ان شاالله سر براه میشن و ارامش به خونتون برمیگرده
در جواب خانمی که خواستن صورتشون پر بشه شنیدم استفاده روزانه از جوانه گندم بعد از مدتی باعث چاق شدن صورت میشه
در جواب خانمی که گفتن پسر هفت ساله شون حرف نمیزنه خواهرم چندین بار خود من پیام دادم که برای انواع مشکل حرف زدن ایه 25 تا 28 سوره طاها رو بنویسن بندازین گردن پسرتون تا کم کم مشکلش حل بشه از یه طب سنتی هم کمک بگیرین احتمالا مغز پسرتون سرد شده
یه سوال خیلی ذهنم رو درگیر کرده و اون اینه که خیلی از سوالها مثل درمان لک و پیسی ،درمان حساسیت ،دعای مهر و محبت، درمان یبوست ،دعای سر براه شدن فرزندان، درمان کسیت و فیبروم و... واقعا تکراری شدن و بعضی از خواهرا هم زحمت کشیدن بارها و بارها جواب اون سوالها رو دادن خواهشا مطالب رو با دقت بخونین حتی اگه در مورد سوال خودتون هم نیست بخونین تا اطلاعات عمومیتون بالا بره
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام میخواستم در جواب اون خانمی که گفتن با وجود کم کاری تیروئید هم میشه باردار شد بگم که چرا کنه عزیزم فقط قبلش باید بری متخصص غدد برات قرصت رو تنظیم کنه تا نرمال بشه و بعدش تو زمان بارداری هم تحت نظر متخصص غدد باشی بعدش اصلا مشکلی نیست من خودم از نوزادی کم کاری تیروئید داشتم ...و اوایل ازدواج هم به طور ناخواسته باردار شدم عدد تیروئید هم روی هفتاد شده بود در صورتی که نرمال حدودا سه باید باشه فکر میکنم چون قبلش تنظیم نکرده بودم ولی پیش یه دکتر خوب رفتم بلافاصله برام تنظیم کرد و خداروشکر اتفاقی نیفتاد بچم سالم بود ولی بار دوم باردار شدم پزشکم خوب نبود عددش هم رسیده بود روی صد که واقعا زیاد بود و متاسفانه سقط شد .ولی شما از قبلش تنظیم کنید اصلا اتفاقی نمیفته ...
برای منم دعا کنید این دفعه تیرویید نرمال بشه و بتونم اقدام کنم
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سللمبردخترمدعاییهسبرااتیسمعقبماندهدهنیکهدرسشمبخونهبهانهنگیرهممنونمیشمراهنماییکنین🌸
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام ممنون ازکانال خوبتون.واقعا استفاده میکنیم.خداخیرتون بده ان شالله
درمورد خانمی ک گفتن دادنادشون لگنش روعمل کرده ورم دارن پاهاشون ورم بخاطرعدم تحرکه.ایشون احتملا میترسن راه برن یادرد دارن درهرصورت باید راه برن.وزنشونم انگارزیادهست یکمقدار وزنشون کنترل بشه.فشارشون کنترل بشه.تحرک داشته باشند مطمئنا ورم کم میشه.نگران نباشید.حتماحتماهم ب توصیه های پزشکشون اعتمادکنیدو جدی بگیرید.بامیدخداخوب خوب میشن
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام خانمی که بچه شیرمیدی ۳۹کیلوهستی اگرکمتراز۲۱ماه به بچتون شیربدیدرحقش ظلم کردی این یه حدیث بودازامام صادق پس لطفاازالان شروع کن روزهابهش شیرنده مثلا روسینت چسب بزن بگونمیشه خورد من بامدادچسم سیاهش میکردم نمیخورد ولی شبابهش میدادم باورکنیددوماه همینطورفقط شباشیرمیدادم وهله هوله وشکلات و...نبایدباشه تابچه بتونه غذابخوره وغذارابزارجلوش بادست بخوره وخودتون باقاشق بزاریددهنش وکمکش کنید فقط بزاریدبادست بخوره خودتون هم حتما برید دکتربراوزن کمتون منم مثل شمابودم رفتم دکترخوب شدم
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام خانمالطفا اینقدرجوش نزنیدبراخانمی که نمیخوادبامادرشوهرش بره مشهد اون خانم که گفتن همیشه مادرشوهرشون همراهشون بوده فقط یه بارمیخوان تنهابرن بدون مادرشوهراین که بدنیست🤔چرابعضیاگاردمیگیرن اون خانم هم که میگن زنداداششون خوب نیست اینقدرحرص نخورید شماخوبی کنیدانشالله اونم خوب میشه
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام خسته نباشید
برای خانمی که گفته بودن گردن خواهرشون عرق سوز شدن و پوسته پوسته:
عزیزم منم کربلا رفته بودم و گردنم و رد بند کوله پشتیم همین طور شده بود من به محض رسیدن به خونه و دوش گرفتن یک پماد هیدرو کورتیزون گرفتم و چند روز زدم و طی دو سه روز خوب شد من روزی ۵.۶بار چرب میکردم ان شاءالله که خوب میشن بگین همین پمادو بگیرن
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#دل_نوشت ❤️🍃
این داستان زندگی زنی است با نام مستعار اسما از از ولایت بلخ افغانستان که کودکیاش فروخته شد و یک روز خوش ندید. به این داستانها عادت نکنید، این روال زندگی بسیاری از زنان در کشور من است.
***
ما از لحاظ شرعی محرم هم نیستیم، اما با هم زندگی میکنیم و من محکوم به انجام تمام وظایف همسریام. من «23ساله» با شوهر 50سالهام هیچگاه سر سازش نداشتم؛ ما حتی یک لحظه از زندگی مشترک را زندگی نکردیم، فقط زجر دیدیم و با هم دعوا کردیم. همین اختلاف و درگیری باعث شد شوهرم بعد از پنج سال زندگی زیر یک سقف، طلاقم بدهد. اکنون که 10 سال از آن روز شوم (عروسیمان) میگذرد، ما دو فرزند داریم. من خداوند را بابت هدیههای زیبایش شکرگزارم و همین دو بچه هستند که هنوز نفس میکشم یا شاید هم بهخاطر همینهاست که این زندگی حقیر و خشن را تحمل میکنم. من واقعا یادم نیست آخرین بار چه وقت بود که از ته دل خنده کردم، احساس میکنم کرخت و بیتفاوت شدهام در مقابل رنجها و دردها.
داستان از آن روزی شروع شد که خواهر بزرگ من که نامزد پسر مامایم بود، در روزهای نزدیک به عروسیشان با یکیدگر فرار کرد. هرچند تا آن وقت همه چیز خوب و روبهراه به نظر میرسید، اما در یک روز و یک لحظه همه چیز تغییر کرد. من اما یک دختر سرکش و خردسال بودم و تمام دنیایم درس و مشق، فامیل و دوستانم بودند. رؤیاهای بزرگی در سر داشتم. شاگرد اول کلاس بودم، میخواستم دکتر شوم و برای خودم، فامیل و جامعهام کسی باشم. مثل هر زن بلندپرواز دگری، خودم از عهده خرج و مخارج زندگیام برآیم و زندگی را به مرام خودم بچرخانم. اما شاید خیالبافیهای من خام بود یا هم تقدیر همین بود که زندگیام به گونه دگری رقم بخورد. طبق معمول از مکتب برگشتم، دروازه حویلی را با حال و هوای هر روز باز کردم، اما فضای خانه و حویلی، دگر حال و هوای روزهای قبل را نداشت. سکوت سنگین در تمام فضای خانه حاکم شده بود، پدر و مادر را همچنان خشمگین و غمناک یافتم. آن روز، روزی بود که خواهر «دمبخت» من با یکی دگر فرار کرده بود و خانواده مامایم (خسران خواهرم) همچنان با قهر و غضب، سروصدا راه انداخته بودند که یا عروس ما را بدهید یا مصرف یکنیمساله را که ما به دخترتان کردیم. من با اینکه نگران شدم اما هنوز درکی عمیق از اوضاع نداشتم. دلم برای خواهرم تنگ میشد و هر لحظه میخواستم که ببینم و بفهمم در چه وضعیتی است و حال دلش چگونه است، ولی شیطنتهای کودکانه فریبنده بود که گاهی بیخیال همه چیز میشدم. بعد از چند روز تقریبا اوضاع به حالت عادی برگشته بود و من از اوضاع جاری خوشحال و راضی بودم تا اینکه یک روز مادرم گفت «اسما جان» به جای خواهرت تو مجبور هستی که با پسر مامایت عروسی کنی، میدانی که خواهر بزرگترت همچنان نامزد است و دگر چارهای نداریم. من از این حرف مادرم و تصمیمی که در مورد من گرفته شده بود، واقعا شوکه شده بودم و خودم را به زمین و زمان زدم، فریاد کشیدم، عذر کردم، روزها و شبها را به گریه سپری کردم اما هیچکسی به حرفم گوش نداد و حمایتم نکرد. با آنکه وضعیت اقتصادی «پدرم» آن زمان خوب بود و از توانایی برگرداندن مصارف نامزدی خواهرم به خوبی برمیآمد، اما پدر و مادرم پول را نسبت به من ترجیح دادند. زمان به سرعت پیش میرفت. در مدت یک ماه من که آن وقت 13ساله بودم با پسر مامای 40سالهام ازدواج کردم. پسر مامایم (شوهرم) قدبلند و درشتهیکل بود، اما من کمسن و لاغر. هر بار که او را میدیدم واقعا ازش میترسیدم. در روز عروسی مردم که از سرگذشت ما اطلاعی نداشتند، متعجب شده بودند. هرکس یک چیزی میگفت؛ اینکه عروس قبلا قدبلند و چاق بود حالا چطور کوچکاندام و لاغر به نظر میرسد و... . همه این حرفها مثل تیغ برندهای به قلبم اصابت میکرد و از درون زخمیام میکرد. عروسی به پایان رسید، من رفتم خانه شوهرم، اما جنجالهای ما از نو شروع شده بود. هر شب به خاطر اینکه من به خواست شوهرم تن نمیدادم شکنجه میشدم، اما هیچکسی حمایتم نمیکرد؛ نه پدر و مادرم و نه فامیل شوهرم. از این ماجرای ما شش ماه گذشت، بالاخره یک شب شوهرم دست و پایم را بست و به زور با من نزدیکی کرد. آن شب لعنتی را هیچگاه فراموش نتوانستم و شاید هیچ وقتی فراموش نتوانم. بعد از آن شب از خودم متنفر شدم، چندین بار قصد خودکشی کردم، مرگ موش خوردم اما حتی مرگ از من فرار میکرد.
#ادامه_دارد
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#احکام_دین ☀️🍃
نذر انجام واجبات
پرسش :آیا نذر به انجام واجبات نیز تعلق می گیرد؟ یعنی اگر آن واجب را انجام ندهیم باید کفاره نذر هم بدهیم؟ مثلا نذر کنیم که تا آخر عمرمان نماز بخوانیم. در نیت نیز باید کلمه واجب را باید ذکر کنیم؟
پاسخ :همین که بداند طبق وظیفه نماز نذر را بجا می آورد کفایت می کند و لازم نیست نیت را به زبان بیاورد . نذر به انجام واجبات نیز تعلق می گیرد و در صورت ترک واجب علاوه بر اینکه معصیت کرده باید کفاره نذر نیز بپردازد.
ممکن بودن مورد نذر
پرسش :آیا نذر عمل غیر ممکن صحیح است؟
پاسخ :نذر در مورد کارهایى صحیح است که انجام آن ممکن باشد.
مطلوب بودن مورد نذر
پرسش :آیا نذر عمل حرام یا مکروه جایز است؟
پاسخ :کارى را که انسان نذر مىکند باید شرعاً مطلوب باشد، بنابراین نذر کار حرام، یا مکروه، یا ترک واجب و مستحب، صحیح نیست.
عدم شرط مطلوب بودن جزئیات مورد نذر
پرسش :آیا جزئیات و خصوصیات مورد نذر باید مطلوب باشد؟
پاسخ :لازم نیست جزئیّات و خصوصیّات عملى که نذر کرده مطلوب باشد، همین اندازه که اصل آن شرعاً مطلوب باشد کافى است، مثلًا اگر نذر کند شب اوّل هر ماه نماز شب بخواند صحیح است و باید به آن عمل کند، یا اگر نذر کند در محلّ خاصّى فقرا را اطعام نماید باید مطابق آن عمل نماید.
عدم صحت نذر عمل مباح
پرسش :آیا عمل مباح می تواند مورد نذر واقع شود؟
پاسخ :کار مباحى که انجام و ترک آن از هر جهت مساوى است نذر انجام آن صحیح نیست، ولى اگر انجام یا ترک آن از جهتى بهتر باشد و به همان منظور نذر کند صحیح است، مثلًا نذر کند غذایى بخورد که براى عبادت قوّت گیرد یا غذایى که مایه سستى بدن او براى انجام عبادت مىشود ترک نماید.
نذر پدر و مادر براى شوهر دادن دختر به فرد خاص
پرسش :آیا اینکه بعضی پدر و مادرها نذر می کنند که دختر خود را به ازدواج سادات دربیاورند اعتبار دارد؟
پاسخ :هرگاه پدر یا مادرى نذر کند دختر خود را به سیّد شوهر دهد نذر آنها اعتبارى ندارد و هنگامى که دختر به حدّ بلوغ رسید اختیار با خود اوست.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#دل_نوشت ❤️🍃 این داستان زندگی زنی است با نام مستعار اسما از از ولایت بلخ افغانستان که کودکیاش فر
من به تنهایی زجر کشیدم، سوختم و خاکستر شدم بدون اینکه گناهی مرتکب شده باشم. روزگار سختی را سپری کردم، آنقدر سخت که شاید هیچکسی عمق دردها و رنجهایم را درک نتواند کرد. خودم هم هیچ کلمه ندارم که عمق دردها و سختیهایی را که کشیدم بیان کنم. اختلافات ما هر روز شدیدتر شده میرفت و من از حضورش احساس ترس میکردم. شوهرم از نظر من هیولای وحشتناکی بود که فقط شکنجهام میکرد و سخنان توهینآمیز تحویلم میداد. زندگی با تلخی و بدبختیاش جریان داشت و ما صاحب فرزند پسر شدیم. حس مادربودن برایم اندکی دلگرمی میداد، اما دعوا و جنجال ما ادامه داشت. ما پنج سال را همینگونه سپری کردیم تا اینکه یک روز شوهرم طلاقم داد و من به خیال رهایی از شر او اندکی راضی بودم و این ماجرا را با والدینم در جریان گذاشتم و پیششان عذر کردم که مرا به خانهشان پناه بدهند. گفتم فقط میخواهم مرا در خانهتان جای بدهید، من خودم کار میکنم خرج و مصارف خودم و پسرم را درمیآورم. اما پدر و مادرم مثل همیشه حرفم را ناشنیده گرفتند و مرا با دشنام و دعای بد از خانه بیرون کردند. من این بار که خودم را بیچارهتر و بیپناهتر از همیشه یافتم، احساس خفگی میکردم. ای کاش میمردم تا به همه دردها و رنجهایم نقطه پایان گذاشته میشد. ما اکنون پدر و مادر دو فرزند هستیم که فرزند دومم بعد از طلاق به دنیا آمده است. زندگی هنوز با همین رویه سگی و سختیاش جریان دارد. من به کسی تکیه کردم که هیچ تعلق خاطری به او ندارم و از لحاظ شرعی با هم محرم نیستیم. سهم من و فرزندانم از زندگی یک اتاق تنگ و تاریک در غربت و لقمه نانی است که ما را زنده نگه میدارد. اما خواهرم زندگی ایدئال و خوبی دارد و از اینکه میتواند از لحاظ اقتصادی به پدر و مادرم کمک کند، با ایشان همچنان روابط خوبی دارد، اما من به جرم ناکرده میسوزم و خاکستر میشوم.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#نامه_های_آسمانی 🕊 وصیت نامه شهید علی اصغر خنکدار بار الها، بارپروردگارا، ترا سپاس میگویم که ا
.
زیرا که زمان را این گونه تشخیص دادم و باید به ندای هل من ناصر ینصرنی امام لبیک میگفتم، زیرا که تمام اسلام در مقابل تمامی کفر قرار گرفته بود و باید با تمامی قدرت وارد میدان شد. این را بگویم که همیشه شرم داشتم به خاطر زحمات طاقتفرسای شما در چشمان شما بنگرم و امیدوارم که مرا عفو نمایید و از خدا بخواهید که این قربانی را از شما بپذیرد انشا الله.
همسر خوبم، ای که همچون نوری در زندگی من درخشیدی و مرا از ظلمتهای زیادی رهایی بخشیدی، افتخار میکنم که با تو زندگی خویش را آغاز کردم، زیرا که همچون فرشته رحمت بر من نازل شدی و از صبر و شکیبایی تو درسها گرفتم. میدانم که حق همسری را هیچ برای تو بجا نیاوردم و در سختترین زمانها ترا با کمترین امکانات تنها گذاشتهام، مرا عفو کن و بگو که ای خدا این قربانی را از من بپذیر. فرزندانم را چون حماسهسازان کربلا پرورش بده، حمیدم را حسینوار و معصومه خوبم را زینبوار در مسیر الله بزرگشان ساز و آنها را انسانهایی بلندهمت و والامقام تربیت کن. حمید را انشا الله به حوزه بفرست و معصومه را در کنار خودت داشته باش تا مونس شبهای تر و همدم لحظات تنهایی تو باشد.
برادرانم افتخار بر این دارم که چون شما برادرانی دارم. در مقابل شما احساس ضعف میکنم، زیرا که در واقع در نزد خدا مقربترید. جنگ را فراموش نکنید و امام را تنها نگذارید.
گروهگراییها و سازمانهای مختلف را محکوم ساخته در خط امام امت گام بردارید و با مخالفان این خط هیچ سازش و سستی به خود راه ندهید.
خواهرانم حجاب خود را فراموش نکنید در هر مکانی که هستید جنگ را و رزمندگان را فراموش نکنید و امام را دعا کنید. فرزندانتان را عالم و جنگجو بسازید انشا الله.
ای دوستان خوبم خط فقط خط امام، این شعار را همیشه در ذهن خویش داشته باشید. امام را بخواهید، جنگ را فراموش نکنید، جبههها را گرم نگهدارید و با مخالفان خط امام و با مخالفان جنگ هیچ سر دوستی و سازش نداشته باشید. در انتخاب دوست و رفیق نهایت تلاش را بکنید و از سازمانها و جبهههای مختلف به شکل کلی بپرهیزید. در کنار یکدیگر در خط امام در انجمن اسلامی و گروهها مقاومت محل فعالیت کنید و عوامل اختلاف را از خود دور کنید. از همه دوستان و آشنایان التماس دعا دارم، مرا فراموش نکنید، همهتان در همین لحظه از خدا بخواهید که گناهان مرا ببخشد و مرا با شهدای کربلا محشور کند انشا الله.
شب اول قبر مرا فراموش نکنید، غروبهای جمعه سر مزارم فاتحه ای بخوانید، به احکام اسلام بیشتر پایبند باشید و در برگزاری مراسم مذهبی و عزاداری بیشتر تلاش کنید. ترسم از فشار قبر زیاد است با دعا و قرآن خواندن بر روی قبرم از خدا بخواهید که از گناهانم درگذرد. خانواده شهدا و مفقودین و مجروحین و اسرا و رزمندگان را فراموش نکنید. انجمن و گروه مقاومت را تنها نگذارید، مسجد را حتماً پر کنید و از آن سنگری بسازید برای کمک به جبههها و مقابله با فساد و ظلم و فشارهای گروهکهای ملحد و غیر خط امام. انشا الله در پایان بار دیگر از همه شما التماس دعا دارم، از همه دوستان و آشنایان میخواهم که اگر حقی بر گردن من دارند و یا اگر غیبتی از آنها کردم، مرا عفو کنید و برایم طلب آمرزش نمایید. اگر کسی پولی از من طلب دارد، به خانهام بگوید و از حقوقم بگیرد. التماس دعا از همه شما، شب اول قبر را فراموش نکنید و روزهای جمعه سری بر قبرم بزنید.
بنده خدا علی اصغر خنکدار ۲۳/۳/۶۴ ساعت ۱٫۳۵
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#پرسش_اعضا 🌸🍃
سلام ادمین جان تو رو خدا سوال من اوژانسی وقت ندارم ...من یه دختر سی نه ساله هستم چند سال پیش پدر مادرم تو تصادف فوت شد بماند چه عذابهایی که از فقدانشان کشیدم دارم میکشم ....من قبل فوت پدر مادرم خواستگار داشتم تو وابسته بهشون بودم جواب رد دادم چند ماهه پسر عموم امده خواستگارییم نمیدونم چه جوابی بدم اول به خاطر ژنتیک بعد خاطر قدش که ۱۴۵ هست تقریبا چند سانت از من قدش کوتاهه..پسر خوش قلبیه میگه خیلی دوسم داره ...موندم چه جوابی بدم که بعدا پشیمون نشم ...لطفا نظرتونو بکین راهنماییم کنیین کسی رو ندارم مشورت کنم اجرتون با خدا
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام دوستان تو رو خدا راهنماییم کنیین من یه خواهر دارم سی پنچ ساله شه مجرده...همش میگه لرزش بدن دارم لب پایینی هم وقتی میخاد حرف بزنه کاری کنه میلرزه خیلی عذاب میکشه میگه دیگه خسته شدم همش تنم از درون میلرزه لبش میلرزه تو رو خدا راهنمایی تا حالا کسی اینطوری بوده چیکار کردیین خوب شدین 🙏🙏🙏🙏🙏🙏
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام و خسته نباشید وقتتون بخیر 🌹
من مدت ۲۰ روزه قرصای اعصاب مصرف میکنم سیتالوپرام و کلوبازام و یکی از عوارض این قرص ها نفخ شدید هست نفخ معده و روده با هم ...
اگر کسی در این مورد تجربه ای داره ممنون میشم بگه که چکار کنم یا چی مصرف کنم که با این داروها تداخل نداشته باشه و خوب بشم .
ممنون از عزیزانی که راهنمایی میکنن و تشکر از کانال خوبتون 🌹🌹🌹
(((ممنون میشم برای شفای من دعا کنید)))
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام عزیزم ممنون ازکانال مفیدتون اجرتون بامولودهاوشهیدای این ماه عزیز،
من ی نوه ی (پسر)۴ساله دارم حرف میزنه ولی هیچ کس خیلی کلماتش متوجه نمیشه به جزپدرومادرش ،اکثراموقع حرف زدن دهنشو میبنده (دندوناشو قفل مکنه)وتلفظ کلماتش بیشترش ازحرف(د)استفاده مکنه وقتی ی جایی میریم خجالت میکشیم همه هم سن وسالهاش به طور واضح حرف میزنن
ممنون میشم اگه کسی تجربهای دراین مورد داره راهنماییمون کنه،دکترهم برده شربت داده دخترم میترسه بده میگه خیلی عوارض داره ،قرارببرن گفتاردرمانی ولی نمیدونم بچه همکاری مکنه یانه، واینکه گفتاردرمانی کمک مکنه کسی این مشکل داشته ،ممنون میشم راهنمایی کنین اگه با غذاومیوه یا...چیزی ک ضررنداشته باشه بچه بخوره (دخترم خیلی حساس) انشاالله که هیچ وقت به دردچه کنم چه کنم نیافتین پیشاپیش ممنون ازراهنماییتون❤️🙏
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام دوستان خدمت شماعزیزان ی سوال داشتم دخترم ۱۳سالشه چندسال میشه آب ریزش بینی و خارش گلوداره دکترخوب متخصص بردم گفتندمشکلی نداره ۲تاقطره بینی داره خوب شدداروهاش تموم میشه بازهمون مشکل به وجودمیادبه خداخسته شدم دلم براش میسوزه موقع خواب خیلی اذیت میشه به زورنفس میکشه کسی این مشکل داشته که درست بشه
#ایدی_ادمین_پاسخگو 👇❤️
@adminam1400
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
🔴 #دعای_محبت_بسیار_قوی 🔴
اگر میخواهید فرزندتان عشق و علاقه ی شدیدی به شما پیدا کند و مطیع و حرف گوش کن شما باشد و گناه و بی نمازی را ترک کند❌
(هفت بار) این آیه را بر نمک بخوانید و به آن بدمید و سپس در غذا بریزید( غذا روی اجاق باشد). پس از اینکه مادر و فرزند از غذا تناول کنند، محبت و علاقه و مطیع بودن در فرزند نسبت به پدر و مادرش ایجاد میشود ان شالله👇🔮💓
https://eitaa.com/joinchat/1319240024C241ce5aee0
کمتر از ۲۴ساعت اثرشو میبینید😳👆
#دعا_درمانی 🌱
رفع حالت اضطراب و دغدغه های
فکری
حضرت آیت الله العظمی سید علی
قاضی برای رفع حالت اضطراب و
دغدغه های فکری ،
خواندن ذکر
لا اله الا الله وحده لا شریک له ،
له الحمد و له الملک و هو علی
کل شی قدیر ، اعوذ بالله من
همزات الشیاطین و اعوذ بک
من ان یحصرون ،
ان الله هو السمیع العلیم
را سفارش می نمودند
منابع:سخن بزرگان
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽