#دعا_درمانی 🌱
نمازى براى ازدواج موفق
از امیرالمومنین(ع) روایت شده
است:
که حضرت نمازی را برای کسانی
که قصد ازدواج دارند و میخواهند
همسر خوبی اختیار کنند بیان
فرمودند ؛
دو رکعت نــــماز که در هر رکعت
بعد از سوره حمد سوره مبارکه
یاسین خوانده شود
و بعد از نماز ۱۰۰مرتبه بگوید
«الحمدلله»
و سپس بگوید
« اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی زَوْجَةً صَالِحَةً وَدُوداً
وَلُوداً شَکُوراً قَنُوعاً غَیُوراً إِنْ أَحْسَنْتُ
شَکَرَتْ وَ إِنْ أَسَأْتُ غَفَرَتْ وَ إِنْ
ذَکَرْتُ اللَّهَ تَعَالَى أَعَانَتْ وَ إِنْ نَسِیتُ
ذَکَّرَتْ وَ إِنْ خَرَجْتُ مِنْ عِنْدِهَا
حَفِظَتْ وَ إِنْ دَخَلْتُ عَلَیْهَا سُرَّتْ وَ
إِنْ أَمَرْتُهَا أَطَاعَتْنِی وَ إِنْ أَقْسَمْتُ
عَلَیْهَا أَبَرَّتْ قَسَمِی وَ إِنْ غَضِبْتُ
عَلَیْهَا أَرْضَتْنِی یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ
هَبْ لِی ذَلِکَ فَإِنَّمَا اَسئله و لا اَجدُ
اِلّا مامنَنتَ وَاَعطَیت»
سپس حضرت فرمود:
هرکس این عمل را انجام دهد هر
آنچه از خدا خواسته به او داده خواهد
شد. این نماز از مجربات است
منابع:مفاتیح
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
❌❌مهم حتما بخونید لطفا❌❌❌
سلام خدمت دوستان عزیز و اعضای بزرگوار کانال
ایام به کام
دوستان گلم به دلیل حجم بالای پاسخ اعضا و محدودیت در ارسال روزانه یه تصمیمی گرفتیم 👇
پاسخ هایی که شما به سوالات میدین ممکنه چند روز طول بکشه که در کانال ارسال بشه چون باید به جز پاسخ اعضا مطالب دیگه ای هم در کانال بزاریم
و به این خاطر که اعضای محترممون زودتر به پاسخشون برسن
تصمیم گرفتیم یه کانال دیگه اختصاص بدیم به این قضیه
یعنی اونجا فقط مختص پاسخ اعضا باشه
پاسخ هایی که توی کانال اصلیمون جا نداریم بزاریم رو اونجا قرار میدیم
یعنی یه بخشیش در همین کانال و تعدادی دیگه ش در کانال دیگه ای قرار میگیره
فقط دقت کنید عزیزان هردو کانال رو چک کنید حتما ❌❌❌👆👆چون در هر دوکانال پاسخها تکراری نیستند
ممنون میشم همگی اون کانال هم عضو باشید برای دسترسی بهتر به پاسخها✅✅✅👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3518169438Cd5294f4139
عضو بشید همگی🙏👆
کانال خصوصیه دوستان و مختص اعضای خودمونه🌸
#ارادتمند🙏🌸
#حبیبه
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 🌸🍃 سلام صبح بخیر خسته نباشید ببخشید یه سوال داشتم من یه چند روزی میشه اسپاسم مقعد گرفت
#پاسخ_اعضا 🌱❤️
سلام درجواب اون خواهر عزیز که دوتا پسر دارن و نمیتونن کار خونه انجام بدن عزیزم طبق گفته خودتون شما معتاد گوشی شدید و ببخشید تنبل عزیزم من دوتا بچه دارم اول کارا خونه رسیدگی به بچه ها همیشه اخرشب گوشی میگیرم دستم که بچه ها خوابن کسی هم تو طول روز زنگ بزنه بهم در حین حرف زدن کارامو انجام میدم خواهر گلم شروع کن سخت نیست یه روز گوشیت رو خاموش کن یا بزار رو سکوت که سمتش نری
آخر شب یا هروقت که هیچ کاری نداشتی یه ساعتی بیا تو گوشیت آن اشاله خدا خودش کمکت کنه
بعد صبح زود بلند بشو صبحانه بخور وناهار بزار بار بلند شو هرچی تو خونه هست جمع کن ومرتب کن وقتی جمع شد یه یاعلی بگو و کل خونه رو جارو ودستمال تمییز بکش و یه دوش بگیر که مرتب وتمیز باشی ظهر یه استراحت بکن بعدظهر حمام ودستشویی بشور به فردا که کار نداری بلند شو کارات رو تا ظهر انجام بده بعدظهر برو بیرون پارک بازار
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
سلام به حبیبه خانم عزیز و گروه خوبتون. من در جواب دختر خانمی که گفتن اطراف واژن جوش در میاد و دردناک هستش منم این مشکل رو داشتم امسال ولی مال من دمل چرکی بزرگ و خیلی دردناک بود و هم زمان 4الی5تا در میومد به دکتر زنان و دکتر عفونی مراجعه کردم ولی فایده نداشت تا به طبیب طب اسلامی رفتم گفت خونت کثیف هست ولی عفونت رحم هستش که به بیرون میزنه قرص صاف کننده خون داد میتونی از عطاری تهیه کنی و بخوری و نکته مهم اینکه حتما هفته ای یک الی دو بار از نوره زرنیخ دار استفاده کن برا کل بدن به ویژه پایین تنه و سعی کن از شیرینیجات.و شکر و قند کمتر استفاده کن انشالله جواب می گیری انشالله همیشه سلامت باشید
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
سلام خانومی که درمورد قرص کیمی گفته برای پرشدن صورت همه دروغه الکیه من براسینه وباسن گرفتم هیچ اثری نکرد
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
سلام برای خانومی که ۵ماهه باردار هستن و میخانه فرزندشون باهوش و زیبا بشن..
برای زیبا شدن جنین..روی سیب سوره حضرت یوسف بخوانید و فوت کنید و میل کنید و اگه جنین دختر بود سوره حضرت مریم رو بخونید...خوردن میوه ،،به،، هم عالیه
برای اینکه اطلاعاتتان بالا بره کتاب فرزندریحانه بهشتی رو حتما بخونید من فایل کتاب رو دارم براتون میفرستم اگه دوست داشتین حتما مطالعه کنید
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
خانمی که هفت ماه هست که درد لگن وپا دارن من دکتر احمد انقیاد تو شیراز رو معرفی می کنم و دکتر کارپرور که کاردرمان هستن و معجزه میکنن که از تمامی شهرها بهشون مراجعه میکنن وایشون هم شیراز هستن
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
سلام در جواب خانمی که پریود نمیشن ودرد دارن بایدبگم که هفته ای سه بار جوشانده بارهنگ وتخم شوید بخورن، مدام رحمشون رو با روغن سیاه دانه و زیتون ماساژ بدن ان شالله زود پریود میشن 🙏
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
اون خانمی که عکس دستشون گذاشتن دونه های ریزهس اگه فقط همین دستشون هست بخاطرحساسیت هس احتمال زیاده موادشوینده بایدازدستکش استفاده کنن
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
سلام جواب خانمی که گفتند دختر چهار ساله اش با ی نسیم دماغش کیپ میشه وسینوس هاش عفونت میکنه شبها نمیتونه نفس بکشه پسر من سه سال ونیمش هست این مشکل داشت انواع دکتر گوش حلق ؛عفونی ؛حساسیت ؛اطفال بردم مثل شما آموکسی سیلین و چیزای دیگه میدادن واصلا خوب نمیشد پیش یک دکتر بردم وراه حلی بهم داد که پسرم کاملا خوب شد اینکه تو حالت نشسته با قطره چکان یا سرنگ کوچک داخل بینی دخترت راشستشو بده با آب جوش سرد شده روزی یکی دو مرتبه انجام بده خوب میشه اگه همدان هستی پیش دکتر سوری ببر من که فقط دعاش میکنم بهم گفت اینکار انجام بدی پرونده مریضی بچت بسته میشه واقعا هم شد اگه خوندی انجام دادی وجواب گرفتی بهم خبر بده ❤️
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
خانمی که گفتن بچشون ۵۰روزشون هس رفلاکس دارن ،اگه شیرخودشون میخورن سردیجات راترک کنن،رفلاکس بخاطرسردی معده هست
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
سلام در جواب خانمی که میگن دوست دارم خونه م تمیز باشه ولی همش سرم تو گوشیه شما معتاد گوشی شدین به پسراتون حق بدین خانمی عزیزم گوشی هم خوبه ولی به اندازه من خودمم سرم تو گوشیه ولی به کارهای خونه هم میرسم خونه تمیز باشه خیلی سرحالم بنظرم کثیفی و شلخته بودن خونه و زندگی باعث افسردگی میشه شما فقط روزی یک ساعت برای خونه و زندگی تون اهمیت بدین و وقت بذارین سمت گوشی نرین ببینین چقدر با تمیزی خونه چقدر حالتون خوبه و دوست دارین همیشه اینجوری باشه
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#مسافر_بهشت ❤️
زندگینامه شهید حامد جوانی
شهید حامد جوانی یکی از جوان ترین شهدای مدافع حرم آذربایجان متولد ۲۸ آبان ۶۹ است. در روز ۲۳ اردیبهشت ۹۴ در منطقه لاذقیه سوریه مجروح شده و بر اثر شدت جراحات حدود ۴۳ روز در سوریه و بیمارستان بقیه الله تهران بستری و در حالت کما بود که سرانجام با لبیک به دعوت حق، ۳ تیر ماه ۹۴ به قافله سیدالشهدا(ع) پیوست و در گلزار شهدای وادی رحمت آرام گرفت. زندگی حامد جوانی اما افسانه نیست، قصه نیست؛ عین حقیقت است. همه آنهایی که حامد را میشناسند، شهادت میدهند به قهرمان بودنش، به قهرمان رفتنش... بگذار ماجرای رفتنش را اینطور برایت بگویم: «یک روزِ گرم اردیبهشتی، 1400 کیلومتر آن طرفتر از خاک کشورمان ، یک جوان رعنای ایرانی بود و دهها نیروی تکفیری، یک جوان رعنای ایرانی بود و دهها داعشی تا دندان مسلح که از چهار طرف محاصرهاش کردند و ناغافل به سمتش آتش گشودند...آتش باران تکفیریها که تمام شد، باز هم این جوان ایرانی بود، همانجای قبلی، روی خاک لاذقیه...اما بدون دست، بدون چشم... با یک تن پر از ترکش... اسم این جوان حامد بود ؛ اینجا زیر سقف یکی از خانههای کوی بنفشه در شهرک نور تبریز، یاد و خاطره یکی از قهرمانهای کشورمان برای همیشه زنده است؛ قهرمان گزارش ما، دوسال است که نیست، اما خانه هنوز بوی او را می دهد، هر طرف را که نگاه میکنیم رد و نشان او را میبینیم. عکسهایش همه جا قاب شدهاند و نشستهاند روی تن دیوار، از وقتی کم سنوسالتر بود تا همان روزهای قبل از شهادتش که شده بود یک جوان رعنای بلند قامت که مادر هی قربان صدقه اش برود و بگوید:« باشیوا دولانیم بالام» عکسهای روی دیوار، نگاهها را میدزدند از همان لحظه ورود.... غریبه باشی یا آشنا، ناخودآگاه چشم در چشم میشوی با حامدی که از دو سال و شانزده روز پیش شده یک قاب عکس روی دیوار این خانه. برای اهالی این خانه اما حامد زنده است، درست مثل همان روزها که در همین حیاط میدوید و شیطنت میکرد. همان روزها که کنج همین اتاق مینشست و درس میخواند، همان روزهایی که برای اعزام به سوریه لحظهشماری میکرد. اینجا حتی عقربههای ساعت هم با یاد حامد جلو میروند و هرکسی ، هر وقت نگاه بیندازد به ساعت ، اول چشمش به عکس جوان رعنای خانه میافتد، بعد عقربههایی که از وقتی حامد رفته انگار کندتر از همیشه حرکتمی کنند. این را جعفر جوانی میگوید؛ پدر 53 ساله حامد. پدری که از دار دنیا ، دو پسر داشته و حالا یکی از آنها شهید شده ؛ همان پسر کوچکتری که دلشان را گره زده بودند به لبخندهایش ، گریههایش، بیقراریهایش. همان تهتغاری خانه که هیچکس تاب دیدن یک لحظه دردکشیدنش را نداشت. همان که حالا نیست، جایش اینجا خالی است و داغش کهنه نمیشود. رفتنش اما - چطور رفتنش- افتخار اهالی این خانه است:«ما از همان اول ، همان روزی که حامد آمد و گفت میخواهم بروم سوریه ، به او و شجاعتش و ایمانش افتخار کردیم.» همان اول برای این خانواده میشود، پاییز 93 ... یکی از همان روزهای پاییزی و سرد تبریز، که حامد سراسیمه آمد خانه و با ذوق و شوق گفت که یک خبر خوب برای شما دارم. خبر خوب؟! همه اهل خانه نشستند و سراپاگوش شدند تا حامد برایشان بگوید که چه چیزی اینقدر خوشحالش کرده و حامد لب باز کرد و گفت:« یادتان است که من همیشه می گفتم ای کاش 1400 سال پیش به دنیا می آمدم تا بتوانم در رکاب اباعبدالله(ع) بجنگم و از خاندانش دفاع کنم؟ حالا این فرصت برایم پیش آمده ، میخواهم بروم سوریه و از خواهر اباعبدالله (ع) دفاع کنم.» واکنش اهالی خانه بعد از شنیدن این جملهها چه بود؟ جواب را از زبان پدر حامد بشنوید:« به پسرم افتخار کردم، آرزوی هر خانواده شیعه و مسلمانی است که بتواند از دین اسلام و خاندان اهل بیت دفاع کند، پسر من هم هدفی جز این نداشت، چرا رضایت نداشته باشم؟!» برای اعزام دوباره بیتاب بود رضایت خانواده حامد جوانی، بهمن ماه 93 ، برای اولین بار او را راهی سوریه کرد و این شد اولین ماموریت خارج از کشور حامد:« با حامد زیاد در ارتباط نبودیم، چون تماس یک طرفه بود ، گهگاهی خودش زنگ میزد.»
#ادامه_دارد..
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#همسرداری 🌿
.
زن بمانید تا لذت ببرید ☀️
بلند میشود، چشمانش غرق خواب است، میرود وضو میگیرد. قبل از اینکه نماز بخواند، آبی را که تمام شب روی بخاری بوده، بر میدارد. آب جوش است. چای دم میکند و به نماز میایستد.
لباسها را جمع میکند و داخل ماشین لباسشویی میاندازد. ساعت کم باری است و رخت شستن در این ساعت تخفیف در صورت حساب برق ایجاد میکند.
میز صبحانه را میچیند و همسرش را صدا میکند. کمی بعد، بچهها را از خواب بیدار و رختخوابها را مرتب میکند.
همه با هم صبحانه میخورند و او برای مدرسه بچهها لقمه درست میکند و بستهبندی کرده توی کیفشان میگذارد. غذای همسرش و خودش را هم در ظرف مخصوص میگذارد.یکی از بچهها را همسرش میبرد و یکی را او. بعد باید هر چه سریعتر خود را به اداره برساند.
ماشین را همسرش به اداره میبرد و با بردن فرزندش به مدرسه، او از سرویس اداره نیز جا میماند و باید با سواری و اتوبوس برود.او هر روز 5 صبح قبل از همه از خواب بیدار میشود و 11 شب بعد از همه میخوابد. او یک زن شاغل است.
****
بررسیهای آماری نشان میدهد انگیزه اصلی اشتغال اکثریت زنان که در مشاغل عمومی کار میکنند، بهبود وضع نابسامان اقتصادی خانواده است. شرایط حاد اقتصادی، کشش بیشتری برای رو آوردن زنان به بازار کار ایجاد میکند.
از قانون تا واقعیت
در اسلام بخشی از حقوق که پس از ازدواج به مرد داده میشود، تعیینکننده کار کردن یا خانهدار شدن زن است.
این شرایط که در اصل برای رفاه بیشتر زن و رسیدگی بیشتر او به خانه و خانواده تعیین شده بوده است، همراه بوده با تکالیفی که مرد در قبال او داشته است؛ اما وقتی وضع اقتصادی خانواده به خطر میافتد، نه تنها مرد به تکلیف خود ـ پرداخت نفقه و اجرت المثل و ادای دین به همسرش در قبال انجام امور منزل و بچه داری و شیر دهی و حتی گرفتن مستخدم برای خانواده است ـ نمیتواند عمل کند بلکه اغلب از حق خود مبنی بر اذن ندادن به اشتغال زن نیز صرف نظر میکند.
یک شرط معکوس
نسترن بانویی 25 ساله است که در رشته حسابداری فعالیت میکند.او میگوید وقتی همسرم به خواستگاری من آمد، شاغل بودم و در صحبتهای اولیه به او گفتم اگر بچه دار شویم، کار نمیکنم و هرگاه بخواهی فقط خانهدار خواهم بود. اما او خیلی صریح به من گفت: یکی از نقاط قوت تو، کار کردن است. من دوست دارم زن شاغل باشد و نیازمند مرد نباشد تا بابت هر چیزی به او فشار بیاورد.این موضوع سبب میشود زندگی را به کمک هم بسازیم و همه چیز آسانتر شود.
#ادامه_دارد..
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی 🌸🍃 عمو همچنان ادامه میداد؛این دوتا برادر همچنان باید برادریشون ثابت بشه.آقا مهدی آقا
#داستان_زندگی 🌸🍃
بابا گفت: انتظار داشتی روی حرف عمو حرف بزنم؟؟ که دیگه آبرو برام تو فامیل نمونه ... محمد پسر خوبیه.دیر یا زود مریم باید ازدواج می کردچه بهتر که زن کسی بشه که میشناسیم.به بابا نگاه کردم نمیدونستم متوجه کاری که باهام کرده هست یانه؟؟؟ واقعا نمیفهمیدم درک می کنه یانه؟؟ گفتم: درسم چی میشه.... گفتی میذاری برم دانشگاه!!گفت:درس به دردت نمیخوره.....گفتم: محمد به دردم میخوره.....ازم حتی نپرسید می خوامش یا نه..حتی اون لحظه بهم نگاه نکردی رضایتم رو بگیری....من کلا آرزو دارم بابا....ترو خدا تباهش نکن...من چه گناهی دارم این وسط...شما بلند پروازی.....توگوشی محکمی از بابا خوردم و گفت : تموم شد...چند روز دیگه میان خواستگاریت و بعدم عقدت میکنند.اینطوری برای هممون بهتره.صورتم که خون دماغم روش نشسته بود پاک کردم و گفت: فقط برای شما بهتره نه من.....بابا دیگه ادامه نداد و از خونه زد بیرون.مامان نشست کنارم و سعی کرد آرومم کنه که گفتم: مامان در حقم بد کردید....خیلی بد کردید.....من ازتون نمیگذرم.....یک هفته تموم گریه کردم ولب به غذا نزدم تا شاید دلش به رحم بیاد و از تصمیمش منصرف بشه اما بی فایده بود.بعد از یک هفته خانواده عمو اومدند خواستگاری.هیچ کس راضی نبودهمه ناراحت بودند.زن عمو دوستم نداشت این رو از نگاه هاش میفهمیدم حتما برای پسرش هزار تا آرزو داشت و الان همش نقش بر آب شده بود. مامان من راضی نبود. یک نگاه خشک و بی روح داشت. دلم می خواست کمی با محبت بهم نگاه کنه اما حتی نگاهم نمیکرد. خواستگاری من خیلی رسمی و خشک با حضور بزرگترهای فامیل برگزار شد و من رو با یک دستبند برای محمد نامزد کردند و قرار خرید حلقه و عقد و عروسی رو گذاشتند.پنج ماه فرصت بود که من خودم رو برای زندگی مشترکی که نه براش آمادگی داشتم و نه دلم می خواست شروع بشه، آماده کنم. وقتی حرف درس خوندنم رو زدم محمد گفت: همون دیپلم برای یک دختر بسه و نمی خوام درس بخونی. هرچقدر اصرار کردم بی فایده بود. ازش بدم میومد اما دلمم براش می سوخت اونم مثل من تقصیری نداشت اما انگار می خواست با اذیت کردن من انتقام ازدواجی که بهش تحمیل شده رو بگیره.تو این پنج ماه خیلی رفت و آمد باهم نداشتیم غیر از چند باری که بیرون رفتیم برای خرید و اون اومد خونمون ندیدمش تو اون دیدارهام خیلی باهام حرف نمی زد .زن عمو هم چون دوستم نداشت دعوتم نمیکرد خونشون.محمد مشغول درست کردن خونه کوچیکی بود که اجاره کرده بودیم تا بریم سر زندگیمون. بابا این میون از همه راضیتر بود چون دیگه نه کسی ازش پول میخواست و نه مدام باید می رفت کلانتری..
#ادامه_دارد..
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 🌸🍃 سلام صبح بخیر خسته نباشید ببخشید یه سوال داشتم من یه چند روزی میشه اسپاسم مقعد گرفت
#پاسخ_اعضا 🌸🍃
سلام من از قرص گیم آپ استفاده کردم برای من که بازگشت داشت البته هر بدنی فرق میکنه شاید به بدن دیگه جواب بده و بازگشت نداشته باشه
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
سلام وقتتون بخیر خانمی ۴۰ ساله هستم از استان همدان دوتا بچه دارم دوتا دختر ۶ تا خاهر دارم که دلم نمیاد بهشون بگم خاهر هروقت میرم توجمع خونوادگیشون دلمو میشکنن با گریه میام خونم و تایه هفته مریضم بچه هاش با بچه های من بازی نمیکنن خودشون باهام خوش نیستن و این باعث شده سالی یکبار تو جمعشون برم با این حال بازم دلمو میشکنن همیشه میگم خوش به حال کسی که خاهر نداره
مادرم همیشه طرف اونا رو میگیره میره پدرمو یاد میده اونم طرف اونا رو میگیره با اینکه محل زندگی من از اونا دوره ولی تنهام گذاشتن به خداوند خیلئییییی درد دل کردم ولی خداهم تنهام گذاشته😭😭😭
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
سلام به اون مادرشوهری که دلش از عروسش گرفته خوش به حال عروستون که همچین مادرشوهری داره دلتون رو خالی کنید فراموش کنید منم اشک تو چشمام جمع شد شما الان چون تازه عروس گرفتین دختر هم نداشتین ذوق داشتین باید به واسه تولدش به پسرتون میگفتین دوتایی شام میرفتن بیرون شماهم یه کادو میگرفتین بهش میدادین این قدر خودتون رو خسته نمیکردین حالا بشه درس عبرت بعضی ها جنبه ندارن حالا واسه تولد حضرت زینب چون اسمش زینب هست یه کادو بگیرین بهش بدین وتمام حالامن نقش اون خواهر شوهری هستم که مادرشو پر میکنه 😂
اون عزیزی که گفتن فراموشی گرفتن خواستم بگم بعد از زدن واکسن کرونا خیلی ها این مشکل براشون پیش اومده شما تنها نیستی😢
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
سلام ادمین محترم میدونم بازم پیام منو نمیذارید تو گروه ولی بازم پیام دادم😘میدونم خیلی کانال شلوغه از سیل پیام ها مشخصه،،،در مورد دردل مادر شوهری که از دست عروسش ناراحت هست خواستم بگم مادر عزیز ناراحت نباش منم اسمم زینب هست به جای عروستون دستتون میبوسم که انقد مهربونید وهزار بار تشکر میکنم ازتون ،،،والا تولد من به جز بانک ها هیشگی بهم تبریک نمیگه حتی پارسال تولدم با تولد حضرت زینب یه روز بود دریغ از یه تبریک ،،،عروس شما یه کم قدر نشناس تشریف داره شما اصلا به روی خودتون نیارید چون شما به این خوبی ومهربونی فکر نمیکنم نیاز به تشکر همچین عروسی داشته باشید،،، مادر شوهر من همیشه برا تولد دختراش کادو میگیره ولی تولد عروسا یه تبریک هم نمیگه حالا من باید چکار کنم هیچی چی بگم سکوت میکنم جالب برا تولد خودشون دختراش زنگ میزنند سهم تون بدید میخایم برا مامانم تولد بگیریم 😐😐
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
سلام به همه عزیزان درمورد خانمی که گفتن خواهر زاده اشون تصادف کردن والان نصف بدنشون فلج شده خاستم بگم خواهر من تومور مغزی داشتن به طوری که نصف بیشتر سرش گرفته بود عمل که کردن یک ماه تو کما بود وبعدم یه طرف بدنش فلج شد ،،ما خواهرم با ویلچر جایی میبردیم وهمیشه مای بیبی ولگن میزاشتیم براش تا اینکه یه همکارام گفتن ببرید کاردرمانی تا خوب بشه ،،،بردیم کاردرمانی یک روز در میون بود هزینه اش هم بالا بود ولی اونجا خود دکتر شخصا باهاش کار میکرد ومیگفت با گوشی فیلم بگیرید وتو خونه هم باهاش ورزش هارو تمرین کنید خدارو شکر خواهرم بهتر شد ولی چون خیلی اذیت میشد دیگه نمیرفت وبا دعوا میبردنش حتی تو خونه زیاد ورزش نکرد آخه یه کم لوس بود ،،،حالا کارای شخصی شو خودش انجام میده فقط دستش تحرک نداره اونم بخاطر اینه که ورزش هارو تکرار نکرد دستش برگشت ولی پاش بهتره خودش تنهاراه میره ،میره دستشویی، حموم ،حتی بعضی وقتا غذا درست میکنه ،شمام کار درمانی ببرید انشااله که جواب بگیرید ،،گناه دارن بخدا خواهر منم ۲۴سالش بود اینجورشد جوانیش رفت افسردگی گرفته ،،لطفا برا سلامتی همه مریضا صلوات بفرستید ،،ممنونم
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
خانمی که اطرافیان خواب دختر مرحومت رومیبینن.اولا از صمیم قلب بهت تسلیت میگم وبرات ارزوی صبر میکنم.شایدتو این گروه هیچکس مثل من درکت نکنه چون دقیقا درد مامشترکه😭
اما عزیزم درمورد خواب زیاد خودتو اذیت نکن.تو هرکاری تونستی براش کردی پس خودتو اذیت نکن.شایدم دخترت دلتنگت باشه .
رهاش کن وبسپارش بخدا .مطمعن باش اون جاش خوبه . ان شاالله خدا صبری به اندازه غممون بهمون بده😭🤲
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
سلام در جواب خانمی که دخترشان ۱۴ سالشه حالت تهوع داره عزیزم دختران ببر متخصص مغز سرش عکس بگیرن برادر منم این طور بود حالت تهوع داشت همش گفتن ام اس داره امیدوارم که واسه شما چیزی نباشه
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
سلام خوبین ؟ دزمورد اون خانمی که گفته بودن سه تاخواهریم ازدواج نکردیم میخاستم بگم نماز استغفرولله بخونین خیلی خوبه حداقل روز یک بار دورکعت بزن تو اینترنت میبینین
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#یک_نکته_از_هزاران 🌱
مرحوم فخر المحققین سید محمد اشرف سبط سید الحكماء میرداماد رضوان اللّه تعالی علیه فرمود: اسحاق بن ابراهیم طاهری كه یكی از بزرگان بوده یك شب در عالم خواب آقا حضرت رسول اكرم - صلی الله علیه و آله - را دید، حضرت به او فرمود: قاتل را رها كن . با ترس از خواب بیدار شد. ملازمان خود را طلبید و گفت : این قاتل كیست و در كجاست ؟ گفتند: در اینجا حاضر است و خودش هم اقرار بقتل كرده است . او را حاضر كردند اسحق به او گفت اگر راستش را بگوئی تو را رها خواهم كرد قاتل گفت : من با یكسری از رفقایم اهل همه فسادها و لااُبالی گری و عیّاشی و ولگردی بودیم با آنها مرتكب هر حرامی می شدیم و در بغداد بهر عمل زشتی دست می زدیم، یك پیرزالی برای ما زن می آورد. یك روز آن پیر زن بر ما وارد شد كه با خودش دختری بسیار زیبا آورده بود، آن دختر تا ما را دید و متوجه شد كه آن پیر زن او را فریب داده صیحه ای زد و بی هوش پخش زمین شد وقتی او را بهوش آوردند فریاد زد و گفت اللّه اللّه از خدا بترسید و دست از من بردارید من این كاره نیستم و این پیر زن غداره مرا فریب داد و گفت در فلان محل تماشائی است و قابل دیدن است و افسانه هائی برایم بافت و مرا راغب گردانید من هم همراهش راهی شدم از خدا بترسید من علویه از نسل حضرت زهرا سلام الله علیها هستم . دوستانم به حرفهای او اعتنایی نكردند و جلو آمدند كه به او دست درازی كنند من بخاطر حرمت رسول اللّه - صلی الله علیه و آله - غیرتم بجوش آمده و از آنها جلوگیری كردم در نزاعی كه با آنها كردم جراحات زیادی بر من وارد شد چنانچه می بینی پس من ضربه ای سخت بر او وارد كردم و پیشكسوت آنها را كشتم و دختر را سالم از دست آنها خلاص كردم . دختر وقتی خود را رها دید درباره ام دعا كرد و گفت : همین طور كه عیبم را پوشاندی خدا انشاء الله عیب های تو را بپوشاند و هینطور كه مرا یاری و كمك كردی خدا تو را یاری كند در این هنگام صدای همسایه ها بلند شد و به خانه ما ریختند در حالی كه خنجر خون آلود در دست من بود ومقتول در خون می غلتید مرا گرفتند و اینجا آوردند. اسحاق گفت : من تو را به خدا و رسول الله - صلی الله علیه و آله - بخشیدم آن مرد قاتل گفت من هم از همه گناهانم توبه كردم و به حق آن كسیكه مرا به او بخشیدی دیگر گرد گناه و معصیت بر نمی گردم و توبه كردم و كم كم یكی از نیكان گردید.
قصص التوابين يا داستان توبه کنندگان / علي ميرخلف زاده
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽