بر روی رضـا شمـس امامت #صلـوات
بر شافع ما روز قیامـت #صـلوات
در شب ولادتـش که شادنـد همـه
بفرست بر این روح کرامت #صلوات
#ولادت_امام_رضا(ع)✨🌺
#بر_شیعیان_جهان_مبارڪ_باد🌺
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•﷽•
بلد نیست نھ بگھ❗️
#مصطفۍ_صابر_خراسانۍ🎧
#ولادت_امام_رضا'ع'🎈
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
4_5909276345279449021.mp3
5.24M
🌸 راهم بده
💠 درد دل با امام رئوف
🎙حاج مهدی رسولی
#امام_رضا علیهالسلام
#همه_خادم_الرضاییم
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
51.mp3
3.66M
🔷راهکار #امام_صادق علیه السلام برای اینکه تمام شب برای انسان عبادت نوشته شود.
🎤#استاد_عالی
✍نیت هنگام خوابیدن
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
14.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
+بچه لاتی ک از همه مدعیان شهادت جلو زد!
#پیشنهاددانلود
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
11.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگه توسل پیدا کردید التماس دعا
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
🌷ازشوقشھادٺ🌷
♥️:)
طرفتوحرمِآقـٰاعلۍبنموسےالرضا قدم میزد،
دیدلبہۍقـٰالۍبرگشتہ،بـٰاخودشگفتبـٰاپـٰا
برشگردونم،بعدگفت:نہحرماربابہ،
بزاردولـٰابشمبـٰادستبرگردونم،
شبتوعـٰالمرویـٰاخوـابآقـٰاعلےبنموسۍالرضـٰا
رودید،امـٰامرضـٰاگفتمـٰاادبتورودیدیم
لبہۍقـٰالۍماروبـٰاپابرنگردوندۍ...
ایندستگاھشھداودستگاھاهلبیت،
دستگاهِدقیقیہ...!
#حاجحسینیڪتا🌱
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
" #طنز_جبهه😄"
اینا دیوَند یا اَجِنّه؟😳
🌴خرمشهر بودیم!
آشپز و کمک آشپز👨🏻🍳، تازه وارد بودند و با شوخی بچه ها ناآشنا.
آشپز، سفره رو انداخت وسط سنگر و بعد بشقابها رو چید جلو بچهها.
رفت نون🍞بیاره که علیرضا بلند شد و گفت: «بچهها! یادتون نره!»
👨🏻🍳آشپز اومد و تند و تند دو تا نون گذاشت جلو هر نفر و رفت.
بچهها تند نونهارو گذاشتند زیر پیراهناشون. کمک آشپز اومد نگاه سفره کرد. تعجب کرد😯.
تند و تند برای هر نفر دو تا کوکو🍳 گذاشت و رفت.
بچه ها با سرعت کوکوهارو گذاشتن لاي نونهایی که زیر پیراهنشون بود.
آشپز و کمک آشپز اومدند بالاسر بچهها.
زُل زدند به سفره.
بچهها شروع کردن به گفتن شعار هميشگي:« ما گُشنهمونه یالله!😉».
که حاجی داخل سنگر شد و گفت:« چه خبره؟🤔» آشپز دوید روبروی حاجی و گفت:« حاجی! اینا دیگه کِیَند! کجا بودند!؛ دیوُونهاند یا موجی؟!»
فرمانده با خنده پرسید:«چی شده؟😊»
آشپز گفت: « تو یه چشم بهم زدن مثل آفريقايي هايِ گشنه، هر چی بود بلعیدند!».
آشپز داشت بلبل زبانی میکرد که بچهها نونها و کوکوهارو يَواشکي گذاشتند تو سفره.
حاجی گفت:« این بیچارهها که هنوز غذاشونو نخوردند!».
آشپز نگاه سفره کرد.
کمی چشماشو باز و بسته کرد.😳
با تعجب سرشو تکوني داد وگفت:« جَلّ الخالق!؟ اینا دیوَند یا اَجِنّه!؟»
و بعد رفت تو آشپزخانه.
هنوز نرفته بود که صدای خندهٔ بچهها سنگرو لرزوند.😅
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•