eitaa logo
🌷از‌شوق‌شھادٺ🌷
646 دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
1.9هزار ویدیو
45 فایل
༻﷽༺ گفتم: دگࢪقݪبم‌شۅق‌شهادت‌نداࢪد! گفت:) مࢪاقب‌نگاهت‌باش♥️🕊 شرایطمون:↯ @iaabasal شَھـٰادت‌شوخۍٓ‌نیسٺ‌؛قَلبٺ‌رابو‌میکُند بو؎ِ‌دُنیـٰابِدهَد‌رھـٰایَٺ‌مۍ‌کُند:)!🥀 .
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤲نماز_هدیه_به_امام_جوادالائمه (علیه السلام) 🌺 روز چهارشنبه، بلافاصله بعد از نماز عصر نیت کنید و دو رکعت نماز (دقیقا مثل نماز صبح) بخوانید🍃 🌺بعد از تمام شدن نماز، به تعداد ۱۴۶ مرتبه که برابر با اسم جوادالائمه به حروف ابجد است، 📿 ذکر ( ماشاءَالله، لا حَوْلَ وَ لا قُوَةَ الا بالله) بگویید.✨ 🌱 دقت کنید که فقط همین ذکر را ۱۴۶ بار بگویید و چیزی اضافه یا کم نکنید.☘ 🎁 بعد از اتمام ذکر، امام جوادالائمه (علیه السلام) را واسطه قرار دهید و حاجت خود را بخواهید🎈 🌻ان شالله حاجت روا باشید🤲 نماز_هدیه_به_امام_جوادالائمه🤲 روز_چهارشنبه •┈┈••✾❣✾••┈┈• @azshoghshahadat •┈┈••✾❣✾••┈┈•
🌹 سلام به تو با دستانی پر از خون 🌹 🔰 این عکس یک دنیا حرف دارد ... علی حتی اگر تمام بدنش غرق در خون هم شود ، دست از اعتقاداتش بر نمی دارد. 🌀 جان می دهد ، دست از دست می دهد ، اما اعتقاداتش را هرگز... 👌 با دست خونی هم خودش را به می رساند. •┈┈••✾❣✾••┈┈• @azshoghshahadat •┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️🎥 روایت یکی از خادمان شاهچراغ از حادثه تروریستی 🔹موقع اذان از سمت زنان صدای جیغ آمد. ناگهان یک نفر به مقابل شبستان آمد و با کلاشینکف شروع به تیراندازی کرد. پس از آن به سمت حرم رفت و اطراف ضریح را به رگبار بست. •┈┈••✾❣✾••┈┈• @azshoghshahadat •┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زن، زندگی، شهادت.... 😭🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
8.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هر‌زن‌باید‌از‌خود‌بپرسد: من‌کجای‌تغییر‌مسیر‌تاریـــخ به‌سوی‌ظهور‌نیکویی‌ها‌ ایستاده‌ام؟! براستی چه کسانی متوجه نقش زنان در این حرکت بزرگ هستند و روی انحراف آنان از مسیر سرمایه گذاری میکنند. •┈┈••✾❣✾••┈┈• @azshoghshahadat •┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اسمش عبدالله بود . . تو شهر معروف بود به عبدالله دیوونه همه میشناختنش! مشکل ذهنی داشت خانمش هم مثل خودش بود ... وضع مالی درست و حسابی نداشت زوری خرج شکم خودش و خانمش رو میداد تو شهر این آقا عبدالله دیوونه، یه هیئتی بود هر هفته خونه یکی از خادمای هیئت بود نمیدونم کجا و چطور ولی هرجا هیئت بود عبدالله دیوونه هم میومد . . یه شب بعد هیئت مسئول هیئت اعلام کرد که هرکی میخواد هفته بعد هیئت خونه اش باشه بیاد اعلام کنه دیدن عبدالله دیوونه رفت پیش مسئول هیئت نمیتونست درست صحبت کنه به زبون خودش میگفت . . . حسین حسین خونه ما💔 مسئول هیئت با خادما تعجب کرده بودن گفتن آخه عبدالله تو خرج خودتو خانمت رو زوری میدی هیئت تو خونه گرفتن کجا بود این وسط . . !' عبدالله دیوونه ناراحت شد به پهنای صورت اشک میریخت میگفت آقا ؛ حسین حسین خونه ما💔. . خونه ما 💔💔 بعد کلی گریه و اصرار قبول کردن حسین حسین خونه عبدالله باشه . . اومد خونه به خانمش گفت ، خانمش عصبانی شد گفت عبدالله تو پول یه چایی نداری خونه هم که اجاره ست ... !! چجوری حسین حسین خونه ما باشه کتکش زد . . گفت عبدالله من نمیدونم تا هفته دیگه میری کار میکنی پول هیئت رو در میاری . . واِلا خودتم میندازم بیرون از خونه عبدالله قبول کرد معروف بود تو شهر ، کسی کار بهش نمیداد هرجا میرفت قبول نمیکردن که هی میگفت آقا حسین حسین قراره خونه ما باشه💔 . . روز اول گذشت ، روز دوم گذشت ... تا روز آخر خانمش گفت عبدالله وقتت تموم شد هیچی هم که پول نیاوردی تا شب فقط وقت داری پول آوردی آوردی نیاوردی درو به رو خودت و هیئتیا باز نمی کنم . . عبدالله دیوونه راه افتاد تو شهر هی گریه میکرد میگفت حسین حسین خونه ما💔💔💔 رفت ؛ از شهر خارج شد بیرون از شهر یه آقایی رو دید آقا سلام کرد گفت عبدالله کجا ؟ مگه قرار نبود حسین حسین خونه شما باشه ؟! عبدالله دیوونه گریش گرفت تعریف کرد برا اون آقا که چی شد و . . . آقا بهش گفت برو پیش حاج اکبر تو بازار فرش فروشا بگو یابن الحسن سلام رسوند گفت امانتی منو بهت بده ، بفروش خرج حسین حسین خونه رو بده💔 عبدالله خندش گرفت دوید به سمت بازار فرش فروشا به هرکی میرسید میخندید میگفت حسین حسین خونه ما . . خونه ما💔 رسید به مغازه حاج اکبر گفت یابن الحسن سلام رسوند گفت امانتی منو بده ! حاج اکبر برق از سرش پرید عبدالله دیوونه رو میشناخت گریش گرفت چشمای عبدالله رو بوسید عبدالله ... !!! امانتی یابن الحسن رو داد بهش رفت تو بازار فروخت با پولش میشد خرج ۱۰۰ تا حسین حسین دیگه رو هم داد . . با خنده دوید سمت خونه نمیدونم گریه میکرد ، میخندید میگفت حسین حسین خونه ما 💔 رسید به خونه شب شده بود . . دید خادمای هیئت خونه رو آماده کردن خانم عبدالله رفت چایی و شیرینی گرفت چه هیئتی شد اون شب 💔 آره یابن الحسن خرج هیئت اون شب خونه عبدالله دیوونه رو داد🚶🏻‍♂ عبدالله خودش که متوجه نشد ولی دیگه عبدالله دیوونه نبود ، خیلی خوب صحبت میکرد آخه یابن الحسن رو دیده بود💔😍 میخوام بگم حسین تو حواست به عبدالله بود حواست بود خرج هیئتت رو نداره اینجوری هواشو داشتی آقا حتما حواست هست نوکرات دلشون برات تنگه💔 ... *میشه یه شب حسین حسین بین الحرمین باشه؟!*🚶🏿‍♂ میشه درد منم دوا کنی بیام حرم💔😔 یا امام حسین خیلی ها دلشون میخواد بیان کربلا اما......ندارند خودت مثل عبدالله دیوونه براشون درست کن...بحق مادرت . 💔😭😭 هر کس خوند ودلش شکست برا فرج امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف دعا کنه وثوابش رو هدیه کنه نثار اموات همه مومنین ان شاء الله 😭😭😭😭
رسم شبهای جمعه 💠علامه مجلسی فرمودند: ▫️شب جمعه مشغول مطالعه بودم، به این دعا رسیدم، بسم الله الرحمن الرحیم اَلْحَمْدُ لله مِنْ اَوَّلِ الدُّنْیا اِلی فَنائِها وَ مِنَ الآخِرَه اِلی بَقائِها، اَلْحَمْدُاللهِ عَلی کُلِّ نِعْمَه، اَسْتَغْفِرُالله مِنْ کُلِّ ذَنْبٍ وَ اَتُوبُ اِلَیْه، وَ هُوَ اَرْحَمُ الرّاحِمینَ ✨بعد یک هفته مجدد خواستم، آنرا بخوانم ، که در حالت مکاشفه ندایی شنیدم ، از ملائکه که ما هنوز از نوشتن ثواب قرائت هفته قبل فارغ نشده ایم...‌ 📚قصص العلماء، 802