eitaa logo
🌷از‌شوق‌شھادٺ🌷
612 دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
1.9هزار ویدیو
47 فایل
༻﷽༺ گفتم: دگࢪقݪبم‌شۅق‌شهادت‌نداࢪد! گفت:) مࢪاقب‌نگاهت‌باش♥️🕊 شرایطمون:↯ @iaabasal شَھـٰادت‌شوخۍٓ‌نیسٺ‌؛قَلبٺ‌رابو‌میکُند بو؎ِ‌دُنیـٰابِدهَد‌رھـٰایَٺ‌مۍ‌کُند:)!🥀 .
مشاهده در ایتا
دانلود
🔗⃟ ⃟📷 ‌‌ •. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌️ࢪَۅابۅدڪہ‌گَࢪیبـٰان‌زهجࢪپـٰاࢪه‌ڪنَم دِلم‌هَۅاۍتۅڪَࢪده‌بِگۅچہ‌چـٰاࢪه‌ڪنَم •. ¦📷⃟ ⃟🔗¦ •┈┈••✾❣✾••┈┈• @azshoghshahadat •┈┈••✾❣✾••┈┈•
مثل‌آن‌شیشھ‌ڪه‌در‌همهمۂ‌باد‌شکسٺ.. ناگہان‌باز‌دلـــ♡ــم‌یاد‌‌تو‌افتاد‌و‌شکست
6.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
『🌱』 مردگانی که دفن نمیشوند •┈┈••✾❣✾••┈┈• @azshoghshahadat •┈┈••✾❣✾••┈┈•
❗️نرسیده‌بود‌برای‌امتحان‌خوب‌ بخونه!😥فقط‌دو‌درس‌اول‌رو‌خونده‌بود..✌️🏼چیز‌زیادی‌بلد‌نبود‌تقریبا میدونست‌این‌درس‌رو میافته!🚶🏻‍♂سرجلسه‌یه‌نگاه ‌به‌برگه‌کرد👀ازهرسوال‌چندتا‌جمله‌میتونست‌بنویسه!📝یادش‌افتاد‌جزوه‌این‌درس‌تو‌ گوشیشه📲گوشیشم‌تو‌جامدادیش‌کنار ‌دستش❗️گوشی‌آروم‌دراورد😶گذاشت‌کنار‌دستشچندبار‌خواست‌گوشی‌و‌باز‌کنه‌وجزوه‌رو‌بالا‌بیاره...اما‌همش‌میگفت‌به‌چه‌قیمتی!💰خدارو‌چیکارکنم‌داره‌میبینه!🌱توکل‌بر‌خداخودش‌کمک‌میکنه!♥️نمره‌اولیش‌شده‌بود۹🤦🏻‍♂نمره‌نهاییشو‌استاد۱۰داده‌بودخوشحال‌بود‌که‌قبول‌شده🤩گفتم‌انگار‌شق‌القمر‌کردی ! ۱۰اونم‌با‌کمک‌استاد‌ذوق‌داره؟😐گفت:نه‌اینکه‌تو‌شرایط‌سخت ‌دستم‌به ‌گناه‌وتقلب‌نرفت‌ذوق‌داره..😎۱۰‌با‌کمک‌استاد‌شرافت‌داره ‌به‌بیست‌ با‌تقلب...نداره‌؟؟✌️🏼ࢪفیق‌شرایط‌گناه‌کردن‌همیشه‌ فراهمه😈این‌تویی‌که‌باید‌‌با‌نفس خودت ‌بجنگیو‌شکستش‌بدی👊🏻💪🏻یادت‌نره‌خدا‌تورو‌میبین •┈┈••✾❣✾••┈┈• @azshoghshahadat •┈┈••✾❣✾••┈┈•
2.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📱 ؛ 👤 استاد 🔺 یکی از خوبی‌های غیبت امام زمان... اللهم‌عجل‌لولیڪ‌الفرج 🌿 •┈┈••✾❣✾••┈┈• @azshoghshahadat •┈┈••✾❣✾••┈┈•
میگفت پسر بچه فلجے را دیدم ڪه به مےگفت: "خدایا ممنونم ڪه مرا در مقامے آفریدے ڪه هر ڪس مرا مےبیند، مهربانیت را یاد مےڪند و تو را شڪر مےڪند... سکوت منقطی تره . . .🚶🏻‍♀ •┈┈••✾❣✾••┈┈• @azshoghshahadat •┈┈••✾❣✾••┈┈•
🌷از‌شوق‌شھادٺ🌷
🌸 #سرگذشت_ارواح در عالم برزخ ✍ قسمت بیست و یکم گاه گاهی از زخمهای سر و بدنم می نالیدم. تا قبل از آ
🌸 در برزخ ✍ قسمت بیست و دوم آن شخص گفت به ما اجازه عبور نمیدهند.میگویند تا اینجا توانستید بیایید ولی برای رد شدن از اینجا به شفاعت احتیاج دارید. در همان لحظه نیک صدایم کرد و گفت: بیا برویم وقت را تلف نکنیم. در راه از نیک پرسیدم: تکلیف اینها چیست؟ گفت به فکر آنها نباش،در اینجا هرکس به نوعی انتظار شفاعت دارد. عده ای مثل تو شفا میخواهند و عده ای نیز اجازه عبور میخواهند و ...حتی یک مومن هم میتواند اینها را شفاعت کند اما لیاقت شفاعت ندارند. اینها در دنیا خدا را فراموش کرده بودند و شفاعت را انکار میکردند،در خواندن نماز هم کاهلی میکردند و نماز را سبک می‌شمردند. حالا که کارشان گره خورده یاد خدا و شفاعت افتاده اند. هنوز داشتیم قدم میزدیم که به نیک گفتم: کاش انسانها در دنیا به قدری خوب بودند که در آخرت نیازی به شفاعت کسی نداشتند. نیک نگاهی به من انداخت و گفت: نه اینطور نیست،همه ی انسانها نیاز به شفاعت محمد و آل او هستند، گروهی برای وارد شدن به بهشت و گروهی برای رسیدن به درجات بالاتر... از این سخن غرق در حیرت شدم و دیگر هیچ نگفتم. پس از لحظه ای سکوت دوباره نیک ادامه داد: بخی از آنها عذر برادران ایمانی خود را نمیپذیرفتند، بعضی به نیازمندان غذا و طعام نمیدادند و گروهی در دنیا همواره مشغول لهو و لعب بودند. چطور کسی اینها را شفاعت کند؟ مگر اینکه مدتی در عذاب بمانند تا تا شاید رحمت الهی شامل حال آنها هم بشود... سرانجام وادی شفاعت را پشت سر گذاشتیم و با شادی بیشتری به راه خود ادامه دادیم. احساس میکردم سبکتر از همیشه قدم برمیدارم. گویا میخواستم پرواز کنم و خودم را به وادی السلام برسانم. نگاهی به بالا کردم، اثری از اتش نبود.گاه گداری گیاهان سبز و زیبایی در راه به چشم میخوردند.با سرعت هرچه بیشتر به راهمان ادامه میدادیم و به اطرافمان کمتر توجه داشتیم.. رفتیم تا از دور دروازه ای دیدیم که جمعیتی پشت آن ایستاده بودند و ماموران قوی هیکل در اطراف دروازه به نگهبانی مشغول بودند. بی اختیار روبه روی دروازه ایستادم و به اطراف نگاهی انداختم. گاه گاهی افرادی با دادن برگه ی سبزی، از دروازه رد میشدند. سرم را به سمت نیک که پشت من ایستاده بود چرخاندم و گفتم: اینجا چه خبر است؟ نیک گفت: اینجا مرز سعادت یعنی اخرین نقطه ی برهوت است. اینجا دروازه ولایت است هرکس از آن عبور کند به سعادت ابدی رسیده است. گفتم دروازه ی ولایت چیست؟ گفت: فقط افرادی میتوانند وارد دار السلام بشوند که در دنیا دل به ولایت و محبت علی و اهل بیت محمد صلی الله علیه و اله سپرده باشند. به چنین افرادی برگه ی ولایت میدهند تا براحتی از این دروازه عبور کنند و به دروازه های وادی السلام نزدیک شوند.. با اضطراب به نیک گفتم: من در دنیا شیفته ی اهل بیت بودم ولی برگه ی ولایت ندارم! نیک به سمت راست اشاره کرد و گفت: باید به آن چادر سبز بروی. با عجله و شتاب خودم را به چادر رساندم. مرد سفیدپوش و خوش سیمایی گوشه ای نشسته بود و یکی از اهالی برزخ با او صحبت میکرد. گویا شخص از برگه ی ولایت محروم بود و میخواست با التماس برگه را دریافت کند. سفید پوش خطاب به برزخی گفت: حرف همان است که گفتم، توباید به وادی شفاعت برگردی تا شاید فرجی شود وگرنه کار تو و آنهایی که بیرون اینجا ایستاده اند حل شدنی نیست. آن مرد با ناراحتی از آنجا رفت. من پس از عرض سلام روبه روی آن شخص بزرگوار نشستم. جواب سلامم را داد و بدون اینکه درخواستم را بگویم، دفتری را که در پیش رو داشت ورق زد. از شدت اضطراب دست و پایم می لرزید.. اما طولی نکشید که دست مرد همراه با یک برگ سبز به طرفم دراز شد و با لبخند گفت:تو به سعادت رسیذی،این سعادت بر تو مبارک باد.. از خوشحالی حرفی نتوانستم بزنم و به این ترتیب ما دروازه ی ولایت را پشت سر گذاشتیم و ماموران و جمعیت بی ولایت را پشت سر گذاشتیم. نگاهم به بالا افتاد، هرچه بود نور بود و نور بود و هرچه جلوتر میرفتیم به شدت آن افزوده میشد. زمین صاف و همه جا سبز و با نشاط بود. شادی امانم را بریده بود. به نیک نگاهی انداختم که از همیشه خوشحالتر و غرق سرور و شادی بود. بی اختیار از نیک جلو افتادم و دوان دوان به مسیر ادامه دادم. از دروازه ولایت خیلی دور نشده بودیم که جاده به هشت قسمت تقسیم شد.. نمیدانستم چه کنم و از کدام طرف بروم. ایستادم تا نیک آمد. دستش را روی شانه ام گذاشت و با لبخند گفت: بهشتی که روز قیامت بر پا میشود هشت دروازه دارد... ✍🏻ادامه دارد... •┈┈••✾❣✾••┈┈• @azshoghshahadat •┈┈••✾❣✾••┈┈•
🌹͜͡🍃 ٺوروایَت‌هَست‌بَعضۍبَنـده‌هـٰاوَقٺے خٌـداروصِدامیزَنَـن‌فِࢪشتہ‌هـٰامیگَـن صِـداش‌نـٰاآشنـٰااسٺ..! ایـن‌همونیہ‌ڪھ‌فَقَط‌مـوقِع‌گِرفتارۍبہ‌سَمتِ‌مـٰامِیاد..🚶🏻‍♀ 🍃¦⇠ •┈┈••✾❣✾••┈┈• @azshoghshahadat •┈┈••✾❣✾••┈┈•
«📕🔗» فڪرڪن‌یڪۍقورمہ‌سبزۍروبزارھ‌ لاۍنون‌باگت‌بخورھ😐. یامثلاًروآبگوشت‌پنیرپیتزابریزھ😑! تاحالادیدۍیہ‌فوتبالیست‌معروف‌بادمپایۍ لاانگشتۍبرھ‌وسط‌زمین؟! هیچ‌ڪدومش‌تومغزت‌جانشد؟! خندھ‌دارھ؟!عجیب‌و‌مسخرس؟! آرھ‌همینطورھ!عجیب‌و‌مسخرس:/ درست‌مثل‌دخترۍڪہ‌چادرمیپوشہ‌بارژلب‌صورتۍ درست‌مثل‌یہ‌دخترمحجبہ‌باخط‌چشم‌گربہ‌اۍ/: آرھ‌اینجوریاس!!🚶🏻‍♂ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ⸾📕🔗⸾↫ •┈┈••✾❣✾••┈┈• @azshoghshahadat •┈┈••✾❣✾••┈┈•
🌿⃟ ⃟✨ ‌‌ •. ‌ولۍآقا‌امام‌حسین‌جانم؛ دࢪستہ‌مابدیم‌...قبول ! ولۍبھمون‌گفتن‌ڪہ . . . پسࢪفاطمہ، خوب‌وبدࢪودࢪهم‌میخࢪه(: •. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌¦✨⃟ ⃟🌿¦ •┈┈••✾❣✾••┈┈• @azshoghshahadat •┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تقلب یڪ‌جاجایزهست☝️🏻 اونم؛ درامتحاناٺ الهی‌وسختی‌ها... کہ‌بایدسرمونُ‌بگیریم‌بالاو از رو برگهٔ‌زندگۍشھـداتقلب کنیم🙂♥️ •┈┈••✾❣✾••┈┈• @azshoghshahadat •┈┈••✾❣✾••┈┈•