✍امام حسین علیه السلام میفرمایند :
هرکس زبانش راستگو باشد ، کردارش پاکیزه گردد و هرکس نیت خیر داشته باشد ، روزیش فراوان و هرکس با زن و بچه اش خوش رفتار باشد عمرش طولانی مي شود
📚 ارشاد القلوب، ج ١، ص ٣٢٣
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آقا دلم گرفته امام رضا🙂
#مشهد
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
•{🌙}
شما #نمازشب نخونے
چپ نمیکنے بیفتے توی درّه📛▒
ولی سحرها یه چیزایی میدن
○● که هیچوقتِ دیگھ نمیدن 😍●○
#استادپناهیان
#امتحانکن
#دلتآروممیگیره
#کمپیننمازشبخوانها🌸•
••
تصویرروبازکنبههمینسادگیهها✌️
#شبتونرویاےحرم💫
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
#شھدِشَھٰادت 🕊✨
ابراهیم پر ڪشید...🕊
تا نورے باشد بر مسیر زندگۍمان✨
تا هادے دلھایمان باشد...!♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍓✨
-هر آنچه اتفاق می افتد حکمت الهی بیش نیست ....
-در حکمت خدا شانسی شانسی معنایی نداره ....
- اگر به این باور قلبی برسید که انشاءالله که خیره دیگر نگرانی ودلهره ای براتون باقی نمیمونه ....
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
#یا_زینب_ڪبرے_س
عقیلة العرب الگوے عشق و عزٺ ماسٺ
ڪنار مرقد او مڪتب #شهادٺ ماسٺ
بہ این دلیل همیشہ بہ خویش مےبالیم
جوار رحمٺ او مایهٔ سعادٺ ماسٺ
#وفات_حضرت_زینب(س)💔
#تسلیت_باد🥀🏴
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
خُـدا دیوانِ شعرش را
نشان دادهست با زینب
ألم نَشـــــــرَح لڪَ زِینَب
و مــــــٰا ادراڪَ ما زِینَب...
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
Shekastehayam Bade To_novelbaz.pdf
1.5M
💌رمان شکسته هایم بعد تو
2⃣جلد دوم از روزی که رفتی
Romanbank.parvaze shaparak ha.pdf
1.25M
💌پرواز شاپرک ها
3⃣جلد سوم از روزی که رفتی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲 #استورے |
سلام من به زهراۍ زمین ڪربلا زینب
دارم همیشہ آواۍ روحی لڪ الفدا زینب
#وفات_حضرت_زینب(س)💔
#تسلیت_باد🥀🏴
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
°•[🌕️⃟🌑]•°
ـ
امام صادق(؏) فرمودند:
شخصۍ را مى بينى ڪه در لام يا واوى خطا نمى ڪند و سخنورے زبردست اسٺ؛ امّا دلش از شب تار هم سياه تࢪ است
و شخص ديگرى را مى بينۍ كہ نمى تواند حرف دلش را به زبان بياورد؛ ليڪن دلش مانند چراغ مى درخشد
🌕️⃟🌑|↬ #حدیثگــرافی
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
چه بگویم؟! به خدا از تو سرودن سخت است!
هم علی بودن و هم فاطمه بودن سخت است!
#برقعی
#یا_زینب_کبری
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 توصیه امام زمان(عج) برای حل مشکلات و گرفتاری ها
⚫️ ویژه وفات حضرت زینب
سلام الله علیها
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
4_5998886169281039284.pdf
8.53M
#ڪتاب 🌿
ازچیزۍنمےترسیدم 💚 《زندگینامہخودنوشٺشھیدحاجقاسمسلیمانۍ》
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#تم 🌿
#شھیدجہادمغنیه 💚
🌷ازشوقشھادٺ🌷
🕊🌿✨🕊🌿✨ 🌿✨🕊🌿✨ ✨🕊🌿✨ 🕊🌿✨ 🌿✨ ✨ ﷽ 💌رمان اسطورهام باش مادر 4⃣
🕊🌿✨🕊🌿✨
🌿✨🕊🌿✨
✨🕊🌿✨
🕊🌿✨
🌿✨
✨ ﷽
💌رمان اسطورهام باش مادر
4⃣فصل چهارم از روزی که رفتی
#part234
تلفن رو برداشتم. صدای گریه مامانم اومد. گفت رها بدبخت شدیم. شدیدا گریه میکرد.
احسان فکر کرد: حتما حاج علی از دنیا رفت. مرد خوبی بود.
رها ادامه داد: چطور لباس پوشیدیم و به قم رسیدیم، بماند. خود ما هم نفهمیدیم چطور رسیدیم. همزمان با ما سیدمحمد اینا هم رسیدن. اونها هم حال بهتر از ما نداشتن. رفتیم تو خونه و دیدیم مامان زهرا یک گوشه نشسته و زار میزنه، زینب سادات یک گوشه با لباس مشکی و چادر نشسته و خیره شده. ایلیا هم با لباس سیاهای بیرونش سرش رو پای زینب ساداته و با چشمای خیس تو خودش مچاله شده. دنبال آیه گشتم، ندیدمش. صدرا در اتاق ارمیا رو باز کرد، تخت خالی بود. سید محمد دوید سمت زینب و تکونش داد. اما هوشیار نشد. صداش زد اما نگاهش نمیکرد. محکم زد تو صورتش تا نگاهش آروم اومد تو صورت عموش و گفت: یتیم زدن نداره عمو! از خونه بیرون بری و بیای ببینی نه بابا داری
نه مامان، زدن نداره عمو! ُمردن داره.
اشک از چشم زینب سادات ریخت
و ما همه خشک شدیم. زینب اما ادامه داد و گفت: حاج بابا که شنید سکته کرد و بردنش بیمارستان. پلیس اومد و خونه شلوغ شد. پلیس گفت بیاید شکایت، وکیل. گفتیم عمو صدرا میاد. اون وکیل باباست. اما بعد یادم اومد بابا ندارم دوباره! الان من باید وکیل بگیرم. ایلیا باید وکیل بگیره! عمو صدرا! وکیل ما میشی؟
صدرا رفت زینب رو بغل کرد. سیدمحمد ایلیا رو تو بغلش گرفت. بچه از بس گریه کرده بود تنش میلرزید. اونقدر که سیدمحمد هم باهاش لرزید.
به ایلیا آرامبخش زدن. من رفتم پیش مامانم. مامانم که تازه طعم زندگی رو چشیده بود و تازه فهمیده بود زندگی میتونه زیبا باشه. دوباره پر شد از غم.
احسان پرسید: چرا؟ چه اتفاقی براشون افتاد؟ کار کی بود؟ تصادف کردن؟
رها گریه میکرد. صدرا ادامه داد: بعد از مراسم که داشتن برمیگشتن خونه، چند تا مهاجم بهشون حمله میکنن و با چاقو گردنشون رو میبرن!
چند نفر دیگه هم تو کوچه بودن، اونهارو هم کشتن.
احسان اشک ریخت: کار کی بود؟
صدرا: بدبختی این بود تا چند وقت حتی نمیدونستیم چرا؟ چرا اونها رو
کشتن اما بعد از دو هفته خبر دادن که قاتلین رو گرفتن. من در جریان بازپرسی بودم، از همه خواستم نیان اما زینب گفت حق داره باشه.
رها ادامه صحبت را در دست گرفت: لحظه ای که قاتلین رو آوردن، دست
زینبم یخ کرد. خدا رو شکر ایلیا رو راه نداده بودن تو دادگاه. زینبم داشت
قبض روح میشد. وقتی قاتل رفت و شروع به تعریف ماجرا کرد هیچ کس
فکرشم نمیکرد ماجرا از این قرار باشه!
صدرا گفت: در جریان هستی که چند بار خواستن ارمیا رو ترور کنن؟
احسان سری به تایید تکان داد و صدرا ادامه داد: ما فکر کردیم با بازنشسته شدن و خونه نشینی ارمیا همه چیز تموم شده اما اون روز فهمیدیم نه تنها تموم نشده بلکه ارمیا از روی همین تخت و در حال طی کردن دوران بازنشستگی ضربه سختی بهشون زد تا جایی که از اون گروه تروریستی چیزی باقی نموند. تک و توک زنده مونده های اون عملیات چند سالی دنبال پیدا کردن ردی از طراح این حمله بودن که دوباره به ارمیا میرسن. اول باور نمیکنن ولی بعد میبینن که ارمیا هنوز مشغول همکاری با نیروهای مسلح هست و این خونه نشینی یک جورایی
پوشش حساب میشه. طراح عملیات های زیادی بوده که حتی خیلی از اونها هنوز انجام نشده. تصمیم میگیرن ارمیا رو حذف کنن. اما نمیخواستن پوشش خودشون لو بره. یک جو روانی بر علیه مذهبی ها راه میندازن. چند نفر از اراذل و بر علیه اینها تحریک میکنن. یک فراخوان میدن برای شب بیست و سوم رمضان و چند تا خیابون رو اعلام میکنن، در چند شهر. برای اینکه یک اتفاق خود جوش مردمی نشونش بدن
✍به قلم سنیه منصوری
#ادامہ_داࢪد...
┄•●❥@azshoghshahadat
پرش به قسمت اول 👇
https://eitaa.com/azshoghshahadat/2671
✨
🌿✨
🕊🌿✨
✨🕊🌿✨
🌿✨🕊🌿✨
🕊🌿✨🕊🌿✨