🌷ازشوقشھادٺ🌷
سلام سنجاق کنار کیبوردتون رو بزنید و عکس هایی رو که میخواید انتخاب کنید و متنتون رو بنویسید این کار
دوست عزیز بنده واتساپ ندارم امتحان کنید ببینید میشه یا نه🌹
#تلنگر
💠شیطونه کنـارِ
گوشت زمزمه میـکنه:
تا جوونی از زندگیـت لذت ببر❗️
هر جور که میـشه خوش بگذرون😰
اما تو حواست باشه،
نکنه خوش گذرونیـت به
قیمت شکســ💔ــتنِ دل امام زمانمون باشه...
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
شاید کرونا میخواهـد
ما را بہ ایڹ نقطہ از درد رسانـد
کہ بگوییم⇩
ک : کـاش
ر : رسـد
و : ولیعصر
ن : نـاجے
ا : انسانها ؟!
✨➺ #منتظرانہ
#امام_زمان
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
چه تکلیفِ سنگینی است :
” بلا تکلیفی ”
وقتی که نمیدانم منتظرت ماندم
یا فقط خودم را به انتظار زده ام آقا...
#منتظرانہ
#امام_زمان
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
🌷ازشوقشھادٺ🌷
چه تکلیفِ سنگینی است : ” بلا تکلیفی ” وقتی که نمیدانم منتظرت ماندم یا فقط خودم را به انتظار زده ا
مندلمروشناسٺ🙂'!
روزۍازراهمیرسـے
وڪوچـہبـوۍعـطر
تـورامـےگیرد...
اللهمعجللولیڪالفرج💚
- #منتظرانہ
#امام_زمان
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
#شهیدانه♥️🕊
✨ابراهیممیگفت:
آدم هرکاری که میتواند باید برای بنده های خدا انجام دهد.
مخصوصا این مردم خوبی که ما داریم.
هرکاری که از ما ساخته است،
باید برایشان انجام دهیم.
#شہید_ابراھیـم_ھادے
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
وَقتۍلَبخَندٺورادیدَممَـ؏ـنۍلَبخَندرافَہمیدَم
#حــاج_قــآسم
#سردار_دلہــا
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
#تلنگرانھ !
🍃میدونیدآدماچرا ریا میکنن؟'🔍'..
چونازمتن لذت نَبُردنمیخوان
ازحاشیه ها لذتبِبَرن'🕳'..
🍂ازخودِقرآن📖خواندنلذتببرید
نهازتشویقمردمکه'📡'..
داریخوبقرآنمیخونی'📓'..
☘ازخودِنمازخوندن لذتببرید'🔭'..
نه ازتعریفدیگران!'🎥'..
#استــادپناهیان
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
{ #بهخودمونبیایم}
ﺑﻌﻀﯽﻫﺎﻣﻴﮕﻦ :
ﺑﺎﺑﺎﺩﻟﺖﭘﺎکباﺷه،کافیه.
نمازهمنخوندینخون...
روزهنگرفتینگیر.
بهنامحرمنگاهکردیاشکالنداره
و.. فقطسعیکندلتپاکباشه!!
_ و...ﺟﻮﺍﺏﺍﺯﻗﺮﺁﻥ :
ﺁﻧﮑﺲﮐﻪﺗﻮرﺍﺧﻠﻖﮐﺮﺩهﺍﺳﺖ ،پ
ﺍﮔﺮﻓﻘﻂﺩﻝﭘﺎکبرایشﮐﺎﻓﯽﺑﻮﺩ
ﻓﻘﻂﻣﯿﮕﻔﺖﺁﻣﻨﻮﺍ
ﺩﺭﺣﺎﻟﯿﮑﻪﮔﻔﺘﻪ :
[ ﺁﻣَُﻨﻮﺍﻭَﻋَﻤِﻠُﻮﺍﺍﻟﺼَّﺎﻟِﺤﺎﺕ]
ﯾﻌﻨﯽﻫﻢﺩﻟﺖﭘﺎﮎﺑﺎﺷﺪ ،
ﻫﻢﮐﺎﺭﺕﺩﺭﺳﺖﺑﺎﺷﺪ
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
#خودسازی🕊
🖇یهچیزیکه
دوستداشتمشماهمتجربهاشکنید،
🌻وقفروزهاست🌻
یعنیهرسحرکهبیدارمیشید🍓
نیتکنیدکهاینروز،
وقففلان شهید؛تا شب،اون شهید رو حاضر
برتک تک رفتارهاتونبدونید🌙:)
همخودسازیه همیهحرکتقشنگ✌️🏼
برای رفیقشهیدتون!💚
#الّلهُــمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّڪَالْفَــرَج 🦋
#تعجیلدرظهورصلوات✨
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
5_6334731849956328492.pdf
15.63M
#ڪتاب
مامانفاطمہ 💚
نوشتہ:داداشرضا
《در رابطہباشناختاهݪبیت》
#رضاجان💛
•درحریمتاحتیاجبادهوپیمانهنیست🍷🚫
•آنقدرکهمستاینجاهست!
•درمیخانهنیست((:☘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی خدا حالت رو میگره .....
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
#تلنگرانه🚫
روزی یکی از یارهای شیطان از شیطان پرسید:
فرمانده چرا اینقدر خوشحالی⁉️
مگه گمراه کردن این مردم چه فایده داره⁉️
شیطان جواب داد:
این مردم را که گمراه کنیم امامشان دیرتر می آید.😔
🔹دوباره پرسید آیا موفق بوده ایم⁉️
🔸شیطان خنده ای کرد و گفت
مگر صدای گریه امامشان رانمیشنوی...😔😭
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
✊🏼سپاه و روحانیت دو ارگان هستند که باید با هم حرکت کنند که در رأس آنها، امام یعنی مقام روحانی است که سپاه تابع اوست. روحانیت و سپاه باید باهم اختلاط داشته باشند. سپاه باید فکر، عقیده و مذهب را از روحانیون بگیرد و از وجود آنها استفاده کند.
°•😇⃝⃡❁•°⇔ #شهید_فضل_الله_محلاتی
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
🌷ازشوقشھادٺ🌷
🕊🌿✨🕊🌿✨ 🌿✨🕊🌿✨ ✨🕊🌿✨ 🕊🌿✨ 🌿✨ ✨ ﷽ 💌رمان پرواز شاپرک ها 3⃣فصل
🕊🌿✨🕊🌿✨
🌿✨🕊🌿✨
✨🕊🌿✨
🕊🌿✨
🌿✨
✨ ﷽
💌رمان اسطورهام باش مادر
4⃣فصل چهارم از روزی که رفتی
#part230
بسم الله الرحمن الرحیم
مدیون شهدا میمانیم تا روز قیامت. مدیون ایثار شما و خانواده شما.
مدیون مظلومیت فرزندانتان. مدیون شهدا خواهیم بود همیشه و تا همیشه.
ظالم هست، مظلوم هست و همیشه مدافعی هم هست که ایمان دارد
به خدا، به قیامت و به قیام منجی! انتخاب با ماست که ظالم باشیم یا
مظلوم یا دست در آستین خدا.
(تقدیم به مهربانی های مادر مهربانم و همه مادران همیشه اسطوره.
اسطوره های پنهان)
یادداشت نویسنده
سپاس از حمایت شما خوانندگان عزیز از مجموعه (از روزی که رفتی).
جلد چهارم این مجموعه به خواست شما آغاز شد. آغازی که شاید پایانی
بر داستان زندگی این خانواده باشد.
امید است این قصه هم مورد لطف و توجه و همراهی شما قرار گیرد.
یا حق!
َسنیه منصوری
98/12/15
زینب سادات ایستاد. چادرش را سفت گرفت. چشمانش سرخبود و صورتش خیس، اما صدایش محکم ماند: از دادگاه تقاضای اشد مجازات را دارم.
ایلیا دستش را گرفت. صدرا ایستاد و رو به قاضی کرد: جناب قاضی!
همانطور که موکلم عرض کردند، ایشان و برادرشان به عنوان اولیای دم، تقاضای اشد مجازات را دارند.
دادگاه تمام شد. رها، زینب سادات را در آغوش داشت. ایلیا دستان زینب سادات را رها نکرد و همراهشان رفت. همه آمده بودند. صدرا و رها، سایه و سیدمحمد، محسن و مهدی، حتی محمدصادق! اما نبوِد ارمیا، نبوِد آیه، زیادی خار چشم همه بود.
زینب سادات گفت: می شود برویم پیش حاج بابا؟ دلم برایش تنگ شده.
سیدمحمد او را در آغوش کشید. هنوز ایلیا سفت دستانش را گرفته بود و رها نمیکرد. حتی وقتی محسن و مهدی کنارش قرار گرفتند و سیدمحمد
سخت زینب را در آغوش داشت.
زینب سادات دست برادرش را فشرد. میدانست که او بیشتر از همه احساس غریبی میکند.
زینب به یاد آورد آن شب بود که همه چیز فهمید. سومین روز از تدفین پدر مادرشان گذشته بود که با صدای گریه ایلیا به سمت اتاقش رفت. روی تختش
نشست و ایلیا به آغوش خواهرش رفت.
زینب: چی شده داداشی؟
ایلیا: حالا من چکار کنم؟ من هیچ کسی را جز تو ندارم.
زینب: چی داری میگی؟ چرا هیچ کس رو نداری؟ پس من چی هستم؟
ایلیا: شنیدم که عمو گفت میخواد تو رو ببره پیش خودش. گفت برادر زادش رو خودش نگه میداره. گفت مواظب یادگار برادرش هست! تو رو ببرن من چکار کنم؟ حالت که حاج بابا هم بیمارستان و معلوم نیست زنده
بمونه، من چکار کنم؟ مثل بابا ارمیا منو میبرن پرورشگاه!
زینب او را محکم در آغوش گرفت: تو منو داری! من هیچ وقت بدون تو جایی نمیرم. عمو محمد هم گفت برادرزاده هاش! چرا فکر میکنی تو رو نمیخواد؟ تو برای عمومحمد از منم عزیز تری! تو عزیز ترین منی! من بدون تو جایی نمیرم. تا همیشه خواهر برادریم و مواظب هم! باشه؟
ایلیا هق هق میکرد: منو رها نکن زینب. منو تنها نذار! من میترسم.
✍به قلم سنیه منصوری
#ادامہ_داࢪد...
┄•●❥@azshoghshahadat
پرش به قسمت اول 👇
https://eitaa.com/azshoghshahadat/2671
✨
🌿✨
🕊🌿✨
✨🕊🌿✨
🌿✨🕊🌿✨
🕊🌿✨🕊🌿✨