🖤🖇
🌙خوشبَختِےیَعنے؛
جلوےامـامزمانت
وایسےوبگے:
آخَرینگنٖاهَمویٖادَمنمیاد
ڪسےمےٺوانداز"سیمخاردارهاےدشمن"
عبورڪند،
ڪھدر"سیمخاردارنفسخود"
گیرنڪردھباشد ...
#تلنگرانه
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
202030_622321368.mp3
709.1K
••صلواٺخاصہحضرٺامامرضا؏••
•اللَّهُمَّصَلِّعَلَىعَلِيِّبْنِمُوسَىالرِّضَاالْمُرْتَضَى
•الْإِمَامِالتَّقِيِّالنَّقِيِوَحُجَّتِكَعَلَىمَنْفَوْقَالْأَرْضِ
•وَمَنْتَحْتَالثَّرَىالصِّدِّيقِالشَّهِيدِ
•صَلاَةًكَثِيرَةًتَامَّةًزَاكِيَةًمُتَوَاصِلَةًمُتَوَاتِرَةًمُتَرَادِفَةً
•كَأَفْضَلِمَاصَلَّيْتَعَلَىأَحَدٍمِنْأَوْلِيَائِكَ
#التمـٰاسدعـٰاシ
چه خوب است که در سال جدید، در اخلاق و رفتار خود تجدید نظر کنیم. مخصوصاً مهربانی، حُسن خُلق و کنار گذاشتن خشم، غَضَب و پرخاش، در این صورت خداوندِ مهربان این تجدیدنظرهای ما را موثر میسازد، به شرط اینکه استقامت داشته باشیم.
- آیتالله فاطمینیا -
#دوڪلومحرفحساب 🖐🏼'
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
🔴🔥تقابل شیطان😈 با #نماز
✍استاد محمد علی جابری:
🔴از بین بردن #تسبیح دو راه دارد،⚠️
👈یکی پس از دیگری دانه ها را شکستن و راه آسان تر نخ را پاره کردن نخ که پاره شود دیگر خبری از تسبیح نیست که نیست.🖐
🔴🔥 #شیطان هم برای اینکه تسبیح 🌟دینمان را از دستمان در بیاورد،‼️ دو راه دارد: از بین بردن دانه دانه دانه ها و راه دوم پاره کردن نخ تسبیح... شیطان یک راست میرود سراغ نخ تسبیح، و آن چیزی نیست جز #نماز؛ ☝️نماز است که از ما گرفته شود، دانه دانه خوبی های دیگر هم از وجود ماپر می کشند.
📚بررسی تقابل شیطان با نماز| ص ۱۳
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑 چرا در مورد نحوھ حڪومت امام زمان(؏ـج) گفتگو نمیکنیم؟
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
•°~🌻✨
اگهبگیچیشدڪہشهیداشهیدشدن؟
میگمیهرودهراستتوشِکَمِشونبود
راستمیگفتنامامزماندوسِتداریم
بیایدراستبگیمڪہامامزمان(عج)
رودوستداریم . . .♥️!'
#حاجحسینیڪتا🌱
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
🔰 عکس نگاشت | استمرار در عمل
▫️اگر عمل عبادی خاصی بر شخصی تاثیر فراوانی دارد و برای او حال خوشی به ارمغان میآورد، بر همان عمل استمرار ورزد و مداومت کند تا کمکم در او عزم پدید آید. این عمل عبادی، ممکن است زیارت حرم امامان علیهمالسلام یا خواندن برخی ادعیه یا زیارات یا هر کار دیگری باشد. هر عملی را که بر جان مؤثرتر است، همان را باید ادامه داد تا ثمرات شیرینش هویدا شود.
🏷 برگرفته از کتاب "جرعههایی از زلال معنویت" اثر آیتالله یزدانپناه
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
؛
ما بھ پشت دیوارِ دنیا رفتیم و گم شدیم
باید از پشت دیوار بیرون بیاییم تا ببینیم
کھ حضرت از هَمان ابتدا حاضر بودند ..
امام زمان گم و غائب نشدھ است. ما گم
و غائب شدھایم.
•• حاج اسماعیلِ دولٰابۍ -
#سخنبزرگـان[🌼]
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
دعای روزهای آخر ماه #شعبان 🤲
اَللّهُمَّ اِنْ لَمْ تَکُنْ غَفَرْتَ لَنا فیما مَضى مِنْ شَعْبانَ،
فَاغْفِرْ لَنا فیما بَقِىَ مِنْهُ.
خدایا اگر در آن قسمت از ماه شعبان که گذشته، ما را نیامرزیدهای ؛
در آن قسمت که از این ماه مانده بیامرزمان
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
🌷ازشوقشھادٺ🌷
🍂🌸🍂🌸🍂🌸🍂 🌸🍂🌸🍂🌸🍂 🍂🌸🍂🌸🍂 🌸🍂🌸🍂 🍂🌸🍂 🌸🍂 🍂 رمانبدونتوهرگز #پارت11 لبم توي دهنم مي زد. زينب رو برداشتم و
🍂🌸🍂🌸🍂🌸🍂
🌸🍂🌸🍂🌸🍂
🍂🌸🍂🌸🍂
🌸🍂🌸🍂
🍂🌸🍂
🌸🍂
🍂
رمانبدونتوهرگز
#پارت12
– يه استادي داشتيم مي گفت زن و شوهر بايد جفت هم و کف هم باشن تا
خوشبخت بشن. من، چهل شب توي نماز شب از خدا خواستم خدا کف من و جفت
من رو نصيبم کنه و چشم و دلم رو به روي بقيه ببنده...
سکوت عميقي کرد.
– همون جلسه اول فهميدم، به خاطر عناد و بي قيدي نيست. تو دل پاکي داشتي و
داري... مهم االنه کي هستي، چي هستي و روي اين انتخاب چقدر محکمي و اال فرداي
هيچ آدمي مشخص نيست... خيلي حزب بادن با هر بادي به هر جهت... مهم براي
من، تويي که چنين آدمي نبودي.
راست مي گفت. من حزب باد و بادي به هر جهت نبودم اکثر دخترها بي حجاب
بودن. منم يکي عين اونها؛ اما يه چيزي رو مي دونستم از اون روز، علي بود و چادر و
شاهرگم... من برگشتم دبيرستان. زماني که من نبودم علي از زينب نگهداري مي کرد؛
حتی بارها بچه رو با خودش برده بود حوزه هم درس مي خوند، هم مراقب زينب بود.
سر درست کردن غذا، از هم سبقت مي گرفتيم. من سعي مي کردم خودم رو زود
برسونم ولي ٌعموم مواقع که مي رسيدم، غذا حاضر بود. دست پختش عالي بود؛ حتی
وقتي سيب زميني پخته با نعناع خشک درست مي کرد. واقعا سخت مي گذشت علي
الخصوص به علي؛ اما به روم نمي آورد. طوري شده بود که زينب فقط بغل علي مي
خوابيد، سر سفره روي پاي اون مي نشست و علي دهنش غذا مي گذاشت. صد در
صد بابايي شده بود... گاهي حتي باهام غريبي هم مي کرد. زندگي عادي و طلبگي ما
ادامه داشت، تا اينکه من کم کم بهش مشکوک شدم! حس مي کردم يه چيزي رو ازم
مخفي مي کنه... هر چي زمان مي گذشت، شکم بيشتر به واقعيت نزديک مي شد.
مرموز و يواشکي کار شده بود. منم زير نظر گرفتمش. يه روز که نبود، رفتم سر وسايلش
همه رو زير و رو کردم. حق با من بود، داشت يه چيز خيلي مهم رو ازم مخفي مي کرد.
شب که برگشت. عين هميشه رفتم دم در استقبالش؛ اما با اخم، يه کم با تعجب بهم
نگاه کرد! زينب دويد سمتش و پريد بغلش. همون طور که با زينب خوش و بش مي
کرد و مي خنديد، زير چشمي بهم نگاه کرد...
– خانم گل ما چرا اخمهاش تو همه؟
چشم هام رو ريز کردم و زل زدم توي چشم هاش...
– نکنه انتظار داري از خوشحالي باال و پايين بپرم؟
حسابي جا خورد و خنده اش کور شد... زينب رو گذاشت زمين...
┄•●❥@azshoghshahadat
🍂
🌸🍂
🍂🌸🍂
🌸🍂🌸🍂
🍂🌸🍂🌸🍂
🌸🍂🌸🍂🌸🍂
🍂🌸🍂🌸🍂🌸🍂
🌷ازشوقشھادٺ🌷
🍂🌸🍂🌸🍂🌸🍂 🌸🍂🌸🍂🌸🍂 🍂🌸🍂🌸🍂 🌸🍂🌸🍂 🍂🌸🍂 🌸🍂 🍂 رمانبدونتوهرگز #پارت12 – يه استادي داشتيم مي گفت زن و شوهر ب
🍂🌸🍂🌸🍂🌸🍂
🌸🍂🌸🍂🌸🍂
🍂🌸🍂🌸🍂
🌸🍂🌸🍂
🍂🌸🍂
🌸🍂
🍂
رمانبدونتوهرگز
#پارت13
– اتفاقي افتاده؟
رفتم تو اتاق، سر کمد و علي هم به دنبالم، از الي ساک لباس گرم ها برگه ها رو کشيدم
بيرون...
– اينها چيه علي؟
رنگش پريد...
– تو اونها رو چطوري پيدا کردي؟
– من ميگم اينها چيه؟ تو مي پرسي چطور پيداشون کردم؟
با ناراحتي اومد سمتم و برگه ها رو از دستم گرفت...
– هانيه جان شما خودت رو قاطي اين کارها نکن...
با عصبانيت گفتم: يعني چي خودم رو قاطي نکنم؟ ميفهمي اگر ساواک شک کنه و
بريزه توي خونه مثل آب خوردن اينها رو پيدا مي کنه، بعد هم مي برنت داغت مي
مونه روي دلم...
نازدونه علي به شدت ترسيده بود. اصلاً حواسم بهش نبود، اومد جلو و عباي علي رو
گرفت... بغض کرده و با چشمهاي پر اشک خودش رو چسبوند به علي، با ديدن اين
حالتش بدجور دلم سوخت... بغض گلوي خودم رو هم گرفت. خم شد و زينب رو بغل
کرد و بوسيدش. چرخيد سمتم و دوباره با محبت بهم نگاه کرد! اشکم منتظر يه پخ بود
که از چشمم بريزه پايين...
– عمر دست خداست هانيه جان، اينها رو همين امشب مي برم. شرمنده نگرانت
کردم، ديگه نميارم شون خونه.
زينب رو گذاشت زمين و سريع مشغول جمع کردن شد... حسابي لجم گرفته بود...
– من رو به يه پيرمرد فروختي؟
خنده اش گرفت... رفتم نشستم کنارش.
– اين طوري ببندي شون لو ميري، بده من مي بندم روي شکمم هر کي ببينه فکر مي
کنه باردارم...
– خوب اينطوري يکي دو ماه ديگه نميگن بچه چي شد؟ خطر داره، نمي خوام پاي
شما کشيده بشه وسط...
توي چشم هاش نگاه کردم و گفتم...
– نه نميگن واقعا دو ماهي ميشه که باردارم...
ادامہدارد...
┄•●❥@azshoghshahadat
🍂
🌸🍂
🍂🌸🍂
🌸🍂🌸🍂
🍂🌸🍂🌸🍂
🌸🍂🌸🍂🌸🍂
🍂🌸🍂🌸🍂🌸🍂
•[﷽]•
「🖋|#چندخطمنبر」
ازفوایدنمازاولوقت
ایـناسـتڪهبـهبـرڪت
امامزمان(عج)نمازهایماهم
قبولمےشود،چونامامزمان(عج)
اولوقـتنمـازمیخواننـدونمـازمـا
بانماز حضرتبالامیرود...📿
💬|آیتاللهمجتهـدی🌱
#نمازاولوقت | #امام_زمان
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
-🐚🤍-
اگـرتنهآتـرینتنهآشـوم
بـازهمخدآهست(:
¦🐚💭¦➺ #استورے
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
🍃شہادٺخوبـــ اسٺ؛اما
تقوا
بهــــتراسٺ.
میدونےیعنےچے؟!
یعنےتاپارونفسٺ
نزاشتےشهیدنمیشے....
اولتقوا
🌱بعــــدآرزوےشهادٺ
#شهید_احمد_مشلب
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
.
«وَ اکْفِنا طُولَ الَأمَلِ و قَصِِّره عنّا به صدقِ العَمَلِ»
خدایا ما را از آرزوهای دراز، باز دار و با
عمل درست، آرزوهای ما را کوتاه کن..
#صحیفهسجادیه
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
🌷ازشوقشھادٺ🌷
دعای روزهای آخر ماه #شعبان 🤲 اَللّهُمَّ اِنْ لَمْ تَکُنْ غَفَرْتَ لَنا فیما مَضى مِنْ شَعْبانَ، فَ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
¦→☔️•••
•
پوشیدهامپـٰارچها؎
ازجنسبہشت
انتخـٰابِزهرا«سلام الله علیها»بودهام
وهمینافتخـٰاربساستمرا...!
•
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
#تلنگـرانـه
مـا چـه کرده ایــم؟!
مملکـتی را کـه شهـدا
با خـونـشان پاکــ کردنـد
مـا آنرا با دزدی، فسـاد، دروغ،
بی بندوباری، بی حجابـی، و.......
بـه نابــودی میکشانیم😔
تاحـالا بهش فکرکردی؟!
در قبالش حق النـاسه!
یکـی با شهـادتش مقـدمه سازی کنـه
واسه ظهور مهدی فاطمـ♥️ـه عج الله
یکی هم شبیه ما، با گناهانش ظهور و به
تعویق بندازه...💥
#به_کجا_چنین_شتابان
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
چشماش مجروح شد،منتقلش کردند تھران.،بعد از معاینه از دکتر پرسید،
مجرای اشک چشمم سالمه؟
میتونم دوباره با این چشم گریه کنم؟
دکتر پرسید: چرا این سوال رو میپرسی؟
گفت:«چشمی که برای امام حسین گریه نکنه،به درد من نمیخوره»
| #شهید_محسن_درودی💞|
|
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
˼درِخانهمادرشان˹
#حاجمحمودکریمے:🌱↯
شخصےآمدوازمندرخواستکرد
که با زنانبدحجابےکهدرروضهها
شرکتمےکنندبرخوردکنم°!
حاجقاسمهمآنجانشستهبود
گفت:حاجقاسمشمایڪچیزےبگویید
حاجقاسمگفت:↯
مگراینجاخانهےشماست؟
خانهےشماآمدندبرخوردکن
درِخانهےمادرشانآمدهاند..:)♥️
⌝ #حاجۍ ⌞
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دعوت حاج ابوذر روحی از دهه هشتادی ها و دهه نودی ها برای اجرای سرودهای سلام فرمانده و رفیق شهیدم... (تهران_قم)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ گزارشی از یک کار فرهنگی جذاب درباره #حجاب که توسط یک زوج طلبه در شهر قم انجام میشه.
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•