eitaa logo
🌷از‌شوق‌شھادٺ🌷
641 دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
1.9هزار ویدیو
45 فایل
༻﷽༺ گفتم: دگࢪقݪبم‌شۅق‌شهادت‌نداࢪد! گفت:) مࢪاقب‌نگاهت‌باش♥️🕊 شرایطمون:↯ @iaabasal شَھـٰادت‌شوخۍٓ‌نیسٺ‌؛قَلبٺ‌رابو‌میکُند بو؎ِ‌دُنیـٰابِدهَد‌رھـٰایَٺ‌مۍ‌کُند:)!🥀 .
مشاهده در ایتا
دانلود
- اگـٰر منتظرِ مولا‌ جـٰانمان‌ مھدی‌‹عج› هستیم؛ باید مشغول مبارزه بـٰا نفس باشیم گناهِ ما اصلی‌ترین دلیل تاخیر ظھور است . . ! |🤍| •┈┈••✾❣✾••┈┈• @azshoghshahadat •┈┈••✾❣✾••┈┈•
ζ📲🍃 . سوره انفال|آیه⁵⁰ 🌿' هرروز یڪ آیہツ •┈┈••✾❣✾••┈┈• @azshoghshahadat •┈┈••✾❣✾••┈┈•
~🕊 دوست‌داره‌شھید‌بشہ‌شھادت‌بدون‌درد! از‌ۍ‌طرفی‌هم‌از‌مردن‌میترسہ! شھید‌شدن‌جرأت‌میخاد‌ و‌چہ‌زیبا‌شھدااین‌جرأت‌و‌تفسیر‌ڪردن :)❤️ •┈┈••✾❣✾••┈┈• @azshoghshahadat •┈┈••✾❣✾••┈┈•
🌷از‌شوق‌شھادٺ🌷
🍂🌸🍂🌸🍂🌸🍂 🌸🍂🌸🍂🌸🍂 🍂🌸🍂🌸🍂 🌸🍂🌸🍂 🍂🌸🍂 🌸🍂 🍂 رمـان‌بدون‌تو‌هرگز #پارت29 بغض اسماعيل هم شکست... - تبش از 04
🍂🌸🍂🌸🍂🌸🍂 🌸🍂🌸🍂🌸🍂 🍂🌸🍂🌸🍂 🌸🍂🌸🍂 🍂🌸🍂 🌸🍂 🍂 رمـان‌بدون‌تو‌هرگز اشکم ديگه اشک نبود... ناله و درد از چشمهام پايين مي اومد. تمام سجاده و لباسم خيس شده بود. برگشتم بيمارستان وارد بخش که شدم، حالت نگاه همه عوض شده بود. چشمهاي سرخ و صورت هاي پف کرده... مثل مردهها همه وجودم يخ کرد... شقيقههام شروع کرد به گزگز کردن. با هر قدم، ضربانم کندتر ميشد... - بردي علي جان؟ دخترت رو بردي؟ هر قدم که به اتاق زينب نزديکتر مي شدم التهاب همه بيشتر مي شد. حس مي کردم روي يه پل معلق راه ميرم... زمين زير پام، باال و پايين مي شد. ميرفت و برميگشت... مثل گهواره بچگيهاي زينب. به در اتاق که رسيدم بغضها ترکيد. مثل مادري رو به موت ثانيهها براي من متوقف شد. رفتم توي اتاق... زينب نشسته بود داشت با خوشحالي با نغمه حرف مي زد. تا چشمش بهم افتاد از جا بلند شد و از روي تخت، پريد توي بغلم... بي حس تر از اون بودم که بتونم واکنشي نشون بدم. هنوز باورم نمي شد؛ فقط محکم بغلش کردم، اونقدر محکم که ضربان قلب و نفس کشيدنش رو حس کنم. ديگه چشمهام رو باور نميکردم... نغمه به سختي بغضش رو کنترل مي کرد. - حدود دو ساعت بعد از رفتنت يهو پاشد نشست! حالش خوب شده بود... ديگه قدرت نگه داشتنش رو نداشتم... نشوندمش روي تخت... - مامان هر چي ميگم امروز بابا اومد اينجا هيچ کي باور نمي کنه. بابا با يه لباس خيلي قشنگ که همه اش نور بود اومد باالي سرم، من رو بوسيد و روي سرم دست کشيد... بعد هم بهم گفت به مادرت بگو چشم هانيه جان اينکه شکايت نمي خواد! ما رو شرمنده فاطمه زهرا نکن. مسئوليتش تا آخر با من؛ اما زينب فقط چهره اش شبيه منه... اون مثل تو مي مونه... محکم و صبور... براي همينم من هميشه، اينقدر دوستش داشتم... بابا ازم قول گرفت اگر دختر خوبي باشم و هر چي شما ميگي گوش کنم وقتش که بشه خودش مياد دنبالم... زينب با ذوق و خوشحالي از اومدن پدرش تعريف مي کرد... دکتر و پرستارها توي در ايستاده بودن و گريه مي کردن؛ اما من، ديگه صدايي رو نمي شنيدم... حرف هاي علي توي سرم مي پيچيد وجود خستهام، کامال سرد و بي حس شده بود... ديگه هيچي نفهميدم... افتادم روي زمين... مادرم مدام بهم اصرار مي کرد که خونه رو پس بديم و بريم پيش اونها، مي گفت خونه شما براي شيش تا آدم کوچيکه... پسرها هم که بزرگ بشن، دست و پاتون تنگ تر ┄•●❥@azshoghshahadat 🍂 🌸🍂 🍂🌸🍂 🌸🍂🌸🍂 🍂🌸🍂🌸🍂 🌸🍂🌸🍂🌸🍂 🍂🌸🍂🌸🍂🌸🍂
🌷از‌شوق‌شھادٺ🌷
🍂🌸🍂🌸🍂🌸🍂 🌸🍂🌸🍂🌸🍂 🍂🌸🍂🌸🍂 🌸🍂🌸🍂 🍂🌸🍂 🌸🍂 🍂 رمـان‌بدون‌تو‌هرگز #پارت30 اشکم ديگه اشک نبود... ناله و درد از
🍂🌸🍂🌸🍂🌸🍂 🌸🍂🌸🍂🌸🍂 🍂🌸🍂🌸🍂 🌸🍂🌸🍂 🍂🌸🍂 🌸🍂 🍂 رمـان‌بدون‌تو‌هرگز ميشه... اونجا که بريم، منم به شما ميرسم و توي نگهداري بچه ها کمک مي کنم. مهمتر از همه ديگه الزم نبود اجاره بديم... همه دوره ام کرده بودن... اصال حوصله و توان حرف زدن نداشتم... - چند ماه ديگه يازده سال ميشه! از اولين روزي که من، پام رو توي اين خونه گذاشتم. بغضم ترکيد! اين خونه رو علي کرايه کرد. علي دست من رو گرفت آورد توي اين خونه، هنوز دو ماه از شهادت علي نميگذره... گوشه گوشه اينجا بوي علي رو ميده... ديگه اشک، امان حرف زدن بهم نداد. من موندم و پنج تا يادگاري علي... اول فکر ميکردن، يه مدت که بگذره از اون خونه دل ميکنم؛ اما اشتباه ميکردن؛ حتی بعد از گذشت يک سال هم، حضور علي رو توي اون خونه ميشد حس کرد. کار ميکردم و از بچه‌ها مراقبت ميکردم. همه خيلي حواسشون به ما بود؛ حتی صاحبخونه خيلي مراعات حالمون رو ميکرد. آقا اسماعيل، خودش پدر شده بود؛ اما بيشتر از همه براي بچه‌هاي من پدري ميکرد؛ حتی گاهي حس ميکردم. توي خونه خودشون کمتر خرج ميکردن تا براي بچه‌ها چيزي بخرن... تمام اين لطفها، حتي يه ثانيه از جاي خالي علي رو پر نميکرد. روزگارم مثل زهر، تلخ تلخ بود، تنها دل خوشيم شده بود زينب! حرفهاي علي چنان توي روح اين بچه 04 ساله نشسته بود که بي اذن من، آب هم نميخورد، درس مي خوند، پابهپاي من از بچه‌ها مراقبت ميکرد وقتي از سر کار برميگشتم خيلي اوقات، تمام کارهاي خونه رو هم کرده بود. هر روز بيشتر شبيه علي ميشد. نگاهش که ميکرديم انگار خود علي بود. دلم که تنگ ميشد، فقط به زينب نگاه مي کردم. اونقدر علي شده بود که گاهي آقا اسماعيل با صلوات، پيشوني زينب رو ميبوسيد... عين علي، هرگز از چيزي شکايت نميکرد؛ حتی از دلتنگيها و غصه‌هاش... به جز اون روز... از مدرسه که اومد، رفتم جلوي در استقبالش، چهرهاش گرفته بود. تا چشمش به من افتاد، بغضش شکست! گريه کنان دويد توي اتاق و در رو بست... تا شب، فقط گريه کرد! کارنامه‌هاشون رو داده بودن... با يه نامه براي پدرها، بچه يه مارکسيست، زينب رو مسخره کرده بود که پدرش شهيد شده و پدر نداره. - مگه شما مدام شعر نميخونيد، شهيدان زندهاند الله اکبر! خوب ببر کارنامهات رو بده پدر زندهات امضا کنه... اون شب... زينب نهار نخورد، شام هم نخورد و خوابيد. تا صبح خوابم نبرد... همهاش به اون فکر ميکردم. خدايا! حاال با دل کوچيک و شکسته اين بچه چي کار کنم؟ ادامہ‌دارد... ┄•●❥@azshoghshahadat 🍂 🌸🍂 🍂🌸🍂 🌸🍂🌸🍂 🍂🌸🍂🌸🍂 🌸🍂🌸🍂🌸🍂 🍂🌸🍂🌸🍂🌸🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭕ بہ‌اون یا ڪہ‌موقعِ‌راه‌رفتن سرش‌پایینہ... نگیددارۍڪفشاتونگاه‌میڪنۍ!😏 اوناقبل‌ازڪفشاشون...:) -یہ‌نگاه‌بہ‌قیامت😧 -یہ‌نگاه‌بہ‌آخرت🔖 -یہ‌نگاه‌بہ‌عاقبت‌گناه☄✂️!" -یہ‌نگاه‌بہ‌غربت‌مولا💔 -یہ‌نگاه‌بہ‌قرآن📖 انداختـن...باخودشون‌‌دودوتاچھارتاڪردن‌دیدن نھھہ...نمیرزه‌بابا نگاه‌بہ بہ‌اشڪ‌مولانمیرزه🚶🏻‍♂
عجیب داریم می بازیم خدایا از غفلت نجاتمون بده... •┈┈••✾❣✾••┈┈• @azshoghshahadat •┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔖الان که کسی به فکرش نیست تو به یاد امام زمانت باش⁉️ ⇠امام‌زمان فقط تو جمعه ها شناختیم.... اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ الفَرَج🤍🕊️ •┈┈••✾❣✾••┈┈• @azshoghshahadat •┈┈••✾❣✾••┈┈•
!⭕ اگه‌تعریفت‌ازآزادی‌اینه‌ڪه خودتومث‌نمایشگاه‌به‌همه‌نشون‌بدی! بدون‌که‌این‌،تونیستی‌ڪه‌آزادی این‌بازدیدازتوئه‌ڪه‌ازاده همونی‌ڪه‌بالاش‌مینویسن ❗️ ارزش‌خودتوبدون‌خواهرم:)
اموزشگاه خیاطی ماه و خورشید 🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 رایگان وبه نیت سلامتی و شادی امام زما نم مجدد اموزش رایگان خیاطی از صفر تا صد را در کانال زیر برگذار می کنیم 🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴 شروع دوره دوم اموزش رایگان خیاطی. ماه وخورشید 👇👇👇👇👇👇👇👇 به زودی ✔️✔️✔️✔️✔️✔️✔️🔻✔️✔️✔️✔️ عجله کنید وارد شید 👌👌👌 هزینه دوره ۱۰۰صلوات برای سلامتی امام زمان ودعای خیرتون برای مربی🥁🥁🥁🥁🥁🥁🥁🥁🥁🥁🥁🥁🥁 حتما برای ۱۰تا از دوستانتون یا، هرکس که میشناسید به نیت سلامتی امام زمان بفرستید 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 یاوران امام زمان بشتابید بانوان بیایید منتظر حضورتون هستیم 👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2687959074C7d7bc410cc