#خاطره_شهید ♥️🎙
مصطفے اصلا برای ماندن نبود!
نمیتوانست بماند...
آن زمانی هم که اینجا بود، اینجا نبود! گمشده خودش را پیدا کرده بود.✨
وقتی فیلمهای #دفاع_مقدس را میدید ضجه میزد. هفته دفاع مقدس حسی داشت که من در هیچکس حتی برادرانم ندیدم!
کنترل تلویزیون کلا دست او بود.📺
از این شبکه به آن شبکه، فقط دنبال فیلم های دفاع مقدس میگشت.
از دیدن فیلمهای دوران دفاع مقدس لذت میبرد. هفته بسیج هم همینطور بود...
اگر فیلمی پخش نمیشد شروع میکرد به اعتراض و گفتن این حرفها که:
"الان وقت نمایش این چیزهاست. بچهها باید این تصاویر را ببینند و بدانند که چه اتفاقاتی افتاده است!"
#شهید_مصطفی_صدرزاده
◾️#خاطره_شهید 🎤🕊
مصطفے نسبت به نوجوانها احساس پدرے داشت.♥️
یعنے مثل وقتی که فرزندی بزرگ میشود و پدرش لذت میبرد، او هم همین حس را داشت.✨
نوجوان هایی که با مصطفے بودند تفاوت سنی زیادی با او نداشتند و حدود ۶_۷ سال از او کوچکتر بودند...
آخرین لذتی که من از بزرگ شدن نوجوانهایش دیدم، این بود که یک روز به خانه آمد و با ذوق گفت که بچههایش پاسدار شدند،
شغلشان مشخص شده و همهشان تحصیل کردهاند.🌿
با گفتن همین کلمات آن لذتی را که در وجودش بود، بیان میکرد.
#شهید_مصطفے_صدرزاده
راوی همسرشهید
❣ #عند_ربهم_یرزقون
#شهید_مصطفی_صدرزاده🥀
از جمله مواردی که در خانواده شهید محسوس بود و سخت از آن خوشم آمد و برایش خدا را شکر کردم، پایبندی افراد خانواده به نماز اول وقت، طوری که وقتی آنجا بودم تا صدای اذان بلند میشد، میدیدم همه به دنبال وضو گرفتن و پهن کردن سجاده اند، و دیگر اینکه هیچ کدام به دنبال خرافات نبودند.
به نقل از :#همسر_شهید
میگفت:↓
اتــــلمتــلتوتولہ
چِشتوچِشِگلولہ
اگــهپاهاتنلرزید
نترسیدیقبـــولہ.. :)🕊
#شهید_مصطفی_صدرزاده
🌱سخنانِمقاممعظمرهبریراگوشکنید ؛ قلبشمارابیدارمیکندوراهدرسترا
نشانتانمیدهد .
#شهید_مصطفی_صدرزاده
#شهیدانه
وقتی کار فرهنگی رو شروع میکنیم اولین چیزی که با آن میجنگیم خودمان هستیم
#شهید_مصطفی_صدرزاده
میگه؛
اتل متل توتوله
چش تو چش گلوله
اگه پاهات نلرزه
نترسیدی قبوله...
#شهید_مصطفی_صدرزاده
#شهیدانه
🕊❤
ایشھید..
میشودمنراهمتفحصکنی؟!
خیلیوقتاست
درمیدانمیندنیاگیرکردهام!
🕊¦⇢ #شهیدانه
❤¦⇢ #شهید_مصطفی_صدرزاده
⊰᯽⊱┈╌❊♥❊╌┈⊰᯽⊱
#نحوه_شهادت_
مدافع حرم #شهید_مصطفی_صدرزاده
چون تیر تو سینه اش خورده بود و شش سوراخ شده بود و با نفس کشیدنش ، خون بالا میاورد....و چند دقیقه بیشتر....
درگیری بسیار سخت بود و با توجه به فشار سنگین دشمن، هر لحظه ممکن بود دستور عقب نشینی صادر بشه، لذا گمان اینکه نکنه پیکرش جا بمونه ، خیلی اذیتم میکرد...همه دنبال کار خودشون بودن و چون فرمانده رو از دست داده بودیم ، روحیه ی همه تضعیف شده بود...پیکر مطهرش رو با زحمت رو دوشم گذاشتم و اصلا حواسم به دور و اطرافم نبود که مدام به سمتمون تیر اندازی میشه...
حدود 200 متر به سختی و زحمت حرکت کردم و هر چند قدم می ایستادم و نفس تازه میکردم و باهاش درد و دل میکردم...
چون روی سینه اش فشار بود، از دهانش خون میومد و لباس و صورتم از خون پاکش رنگین شده بود....اون لباسم رو یادگار دارم...
راوی ابوعلی دوست وهمرزم شهید صدرزاده
شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده(سیدابراهیم)4_5870806778475709674.mp3
زمان:
حجم:
12.21M
آخرین صوت
#شهید_مصطفی_صدرزاده
«سید ابراهیم » در روزتاسوعا
و روضه خوانی رزمنده ها قبل از شروع عملیات..😔🌹
#شهید_تاسوعا
یادشهداباذکرصلوات
دوست #شهیدصدرزاده:
مصطفی سه تا خصلت مهم داشت؛
یکی اینکه اصلا غیبت نمی کرد
دوم اینکه دست و دلباز بود
و سوم اینکه دو به هم زن نبود
«کتاب قرار بی قرار»
پ.ن: اگه هرکسی گفت دعا کن مرگم با شهادت باشه،بهش بگو تو اول این سه تا کار رو انجام بده،خدا خودش میدونه چیکار کنه..
#شهدا🕊
#مثل_مصطفی
#شهید_مصطفی_صدرزاده