eitaa logo
بچه های ایران 🇮🇷
1.6هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
1.7هزار ویدیو
144 فایل
حاج قاسم :امروزه قرارگاه حسین بن علی #ایران است. جمهوری اسلامی #حرم است.🇮🇷 🔰کانال #بچه_های_ایران کانالی برای جواب به دغدغه های دوره نوجوانی و جوانی و دغدغه های فرهنگی شما حاج آقا رحیمی @modafe70 ادمین @Dokhtar_paiiiz
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بچه های ایران 🇮🇷
🕌رمـــــان #دمشق_شهرعشق 🕌 قسمت ۲۶ برایمان شام آوردند. و ما را در اتاق تنها گذاشتند تا استراحت کنی
🕌رمـــــان 🕌 قسمت ۲۷ ترجیح داد صندلی عقب ماشین پیش من بنشیند... از حیاط خانه که خارج شدیم، مصطفی با همان لحن محکم شروع کرد _ببخشید زود بیدارتون کردم، اکثر راههای منتهی به شهر داره بسته میشه، باید تا هوا روشن نشده بزنیم بیرون! از طنین ترسناک کلماتش.. دوباره جام وحشت در جانم پیمانه شد و سعد انگار نمیشنید مصطفی چه میگوید که زیر گوشم زمزمه کرد _نازنین! هر کاری کردم بهم اعتماد کن! مات چشمانش شده و میدیدم.. دوباره از نگاهش شرارت میبارد که مصطفی از آیینه نگاهی به سعد کرد و با صدایی گرفته ادامه داد _دیشب از بیمارستان یه بسته «آنتی بیوتیک» گرفتم که تا تهران همراهتون باشه. و همزمان از جیب پیراهن کِرِم رنگش یک بسته کپسول درآورد.و به سمت عقب گرفت.... سعد با اکراه بسته را از دستش کشید و او همچنان بود که توضیح داد _اگه بتونیم از شهر خارج بشیم، یک ساعت دیگه میرسیم دمشق. تلفنی چک کردم برا بعد از ظهر پرواز تهران جا داره. و شاید هنوز نقش اشک هایم به دلش مانده بود.. و میخواست خیالم را تخت کند که لحنش مهربانتر شد _من تو فرودگاه میمونم تا سوار هواپیما بشید، به امید خدا همه چی به خیر میگذره! زیر نگاه سرد و ساکت سعد،پوزخندی پیدا بود و او میخواست در این لحظات آخر برای دردهای مانده بر دلم مرهمی باشد.. که با لحنی دلنشین ادامه داد _خواهرم،ما هم مثل شوهرت هستیم ظلمی که تو این شهر به شما شد، ! این وهابیها حتی ما سُنیها رو هم ندارن... و سعد دوست نداشت... ادامه دارد.... 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ┅═🦋 🦋═┅ ➕ عضو بشید 👇 🆔 کانال @b_iran 🇮🇷 ❤️🤍💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام 🎞📌 بچه ها پروفایل کانال تغییر کرده ⚠️ گم نکنید
کیک روز معلم😂 🦋 ‌روز رو خدمت همه معلمای عزیز تبریک عرض میکنم 🌺 ┅═🦋 کانال بچه‌های ایران 🦋═┅ 🆔 عضو بشید 👈 @b_iran 🇮🇷 ❤️🤍💚
یه روز یه معلم از بچه ها میپرسه آیا میدانید اولین کسی که غار را کشف کرد که بود؟ یه نفر از آخر کلاس دستشو میبره بالا میگه کلاغ معلم ازش میپرسه چرا کلاغ؟😐 میگه چون میگه غار،غار،غار😂😂😂 ‌ ┅═🦋 کانال بچه‌های ایران 🦋═┅ 🆔 عضو بشید 👈 @b_iran 🇮🇷 ❤️🤍💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⁉️ یوسف‌الهی که بود؟ که شهید سلیمانی وصيت کرده بود : مرا کنار یوسف‌اللهی دفن کنید 👌ازاین بعد در زندگیمان به سه موضوع مهمی که شهید یوسف‌الهی اهمیت می‌داد، در حد امکان توجه کنیم... ┅═🦋 کانال بچه‌های ایران 🦋═┅ 🆔 عضو بشید 👈 @b_iran 🇮🇷 ❤️🤍💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
17.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🦸‍♀ 🔺 محسن افشانی برعنداز هارو زنده زنده چال کرد با ۳ دقیقه کلیپ 👌 ملی کیه؟ ┅═🦋 کانال بچه‌های ایران 🦋═┅ 🆔 عضو بشید 👈 @b_iran 🇮🇷 ❤️🤍💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چند تا حقه سینمایی ببینیم🤯 ⚠️ دیگه در رسانه ها به چشمتون هم اعتماد نکنید... ┅═🦋 کانال بچه‌های ایران 🦋═┅ 🆔 عضو بشید 👈 @b_iran 🇮🇷 ❤️🤍💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 یه یهودی با پرچم جلوی همه معترضین تو آمریکا پرچمو به آتش میکشه 🟥حالا ببینم بعضیا که کاسه داغتر از آش اند مثل چی میگن ‌‌‌ ┅═🦋 کانال بچه‌های ایران 🦋═┅ 🆔 عضو بشید 👈 @b_iran 🇮🇷 ❤️🤍💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حسن سرطلا.رحیمی.m4a
9.54M
🎶 💢 داستان شنیدنی مو قشنگ جبهه ( ) 🔹 حاج آقا رحیمی 🎤 🌾(یادمان عملیات کربلای ۴)🌾 📆 آبان ماه سال ۱۴۰۲ 🌐 کانال 🆔 @b_iran 🇮🇷
901.9K
💠 پیام یکی از بچه های 🔰تولد یک سالگی 🔺سلام وقتتون بخیر خواستم بگم امروز تولد یکسالگیمه این وویس هم خاطره اولین شب تولد منه ____♡_بچه های🇮🇷ایران_♡____ 🆔کانال @b_iran 💚 🤍❤️ ❤🤍💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞📌 من تو کتم نمی‌رفت که رو بزارم کنار من موسیقی گوش میکردم اون هم از نوع رپ... 👈اما وقتی رفتم ...😢 ____♡_بچه های🇮🇷ایران_♡____ 🆔کانال @b_iran 💚 🤍❤️ ❤🤍💚
24.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💚درک حال و هوای این سرزمین، جز با قدم گذاشتن بر روی خاکش میسر نمی‌شود! حتی اگر عالم و آدم بخواهند حس و حالِ حاکم بر آن را تبدیل به کلمه کنند و برای شما توصیف... • اسفند ۱۴۰۲ ┅═🦋 کانال بچه‌های ایران 🦋═┅ 🆔 عضو بشید 👈 @b_iran 🇮🇷 ❤️🤍💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگه ما هم مراقبت کرده بودیم شهید میشدیم؛ این رعایت کردن‌هاست که آدما به یه جایی رسیدن! ┅═🦋 🦋═┅ ➕ عضو بشید 👇 🆔 کانال @b_iran 🇮🇷
اعلام جزئیات تشییع پیکر شهدای تازه تفحص شده در اصفهان 🔹️مسؤول روابط عمومی سپاه حضرت صاحب الزمان(عج) اصفهان: همزمان با سالروز شهادت امام جعفر صادق(ع) رئیس مذهب جعفری، ۴ شهید در شهر اصفهان تشییع خواهد شد. در این راستا پیکر پاک ۳ شهید دفاع مقدس، شهید عباس رمضانی، شهید مجتبی نادر طهرانی و شهید جواد مراثی که به تازگی تفحص شده‌اند و همچنین پیکر یک شهید گمنام در شهر اصفهان تشییع خواهند شد. 🔹️مراسم تشییع این شهیدان والامقام روز شنبه ۱۵ اردیبهشت ماه ساعت ۹:۰۰ صبح از فلکه فیض به سمت گلستان شهدای اصفهان برگزار می‌شود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بغل بگير مرا احتياج من بغل است… ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ┅═🦋 🦋═┅ ➕ عضو بشید 👇 🆔 کانال @b_iran 🇮🇷
بچه های ایران 🇮🇷
🕌رمـــــان #دمشق_شهرعشق 🕌 قسمت ۲۷ ترجیح داد صندلی عقب ماشین پیش من بنشیند... از حیاط خانه که خارج
🕌رمـــــان 🕌 قسمت ۲۸ و سعد دوست نداشت مصطفی با من همکلام شود.. که با دستش سرم را روی شانه‌اش نشاند و میان حرف مصطفی زهر پاشید.. _زنم سرش درد میکنه، میخواد بخوابه! از آیینه دیدم قلب نگاهش شکست که مرا نجات داده بود،.. چشم بر جرم سعد بسته بود، میخواست ما را تا لحظه آخر همراهی کند و با اینهمه محبت، سعد از صدایش تنفر میبارید... او ساکت شد و سعد روی پلکهایم دست کشید تا چشمانم را ببندم و من از حرارت انگشتانش حس خوشی نداشتم که دوباره دلم لرزید... چشمانم بسته و هول خروج از شهر به دلم مانده بود که با صدایی آهسته پرسیدم _الان کجاییم سعد؟ دستم را میان هر دو دستش گرفت و با مهربانی پاسخ داد _تو جاده ایم عزیزم، تو بخواب. رسیدیم دمشق بیدارت میکنم! خسته بودم، دلم میخواست بخوابم چشمانم روی نرمی شانه اش گرم میشد که حس کردم کنارم به خودش میپیچد... تا سرم را بلند کردم، روی قفسه سینه مچاله شد و میدیدم با انگشتانش صندلی ماشین را چنگ میزند که دلواپس حالش صدایش زدم. مصطفی از آیینه متوجه حال خراب سعد شده بود و او در جوابم فقط از درد ناله میزد،.. دستش را به صندلی ماشین میکوبید و دیگر طاقتش تمام شده بود که فریاد زد _نازنین به دادم برس! تمام بدنم از ترس میلرزید.. و نمیدانستم چه بلایی سر عزیزدلم آمده است که مصطفی ماشین را به سرعت نگه داشت و از پشت فرمان پیاده شد. بلافاصله در را باز کرد، تلاش میکرد تکیه سعد را دوباره به صندلی بدهد.. و مضطرب از من پرسید.. ادامه دارد.... 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ┅═🦋 🦋═┅ ➕ عضو بشید 👇 🆔 کانال @b_iran 🇮🇷 ❤️🤍💚