سلام🙋♂
صبحتون بخیر ایشاالله 🌞
البته خیلی هاتون بعد اینکه از مدرسه و دانشگاه اومدید این پیامو میخونید
پس ظهرتون بخیر 💐
قبلا ایرانی ها که برای صبح بخیر گفتن
میگفتن صبحک الله بالخیر
(یعنی خدا صبح خوبی برات رقم بزنه )
⚠️گفتن آقا چرا عربی میگید
فارسی🇮🇷 را پاس بدارید
ایرانی صحبت کنید
بگید #صبح_بخیر
صبح: که عربیه 🧐
خیر: هم عربیه 🤔
❌ این وسط فقط خدا را حذف کردیم🥴
🌐 کانال 💚 #بچه_های_ایران ❤️
➕عضو بشید دوستاتونم بیارید ⬇️
🆔 @b_iran 🇮🇷
12.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چرا خیلی ها خیال میکنن #مذهبی ها بداخلاقند و شوخی نمیکنن و نمیخندند
اصلا خیلی ها خیال میکنن معنویها و مذهبی ها با #خنده مشکل دارند
نه بابا خداوکیلی اینطو نی
🌐 کانال 💚 #بچه_های_ایران ❤️
➕عضو بشید دوستاتونم بیارید ⬇️
🆔 @b_iran 🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕰 #مدیریت_زمان ....⏱
⁉️ چیکار کنیم وقتمون زیاد بشه
🌐 کانال 💚 #بچه_های_ایران ❤️
➕عضو بشید دوستاتونم بیارید ⬇️
🆔 @b_iran 🇮🇷
#بچههایایران 🇮🇷
♥️ محبوب مردم جهان داریم میشیم
🟩 همه جا حرف از ایرانه
┅═🦋 #بچههای_ایران 🦋═┅
🆔 کانال @b_iran 🇮🇷
🌺 عضو بشید ⬆️
خدا رحمت کنه آیت الله بهجت (ره) میگفتند :
اومدیم #زندگی کنیم که #قیمت پیدا کنیم نه اینکه به هر قیمتی زندگی کنیم
#کلام_بزرگان
#حرف_ناب
┅══❉🍃🌺🍃🌸🍃❉══┅
┅═🦋 #بچههای_ایران 🦋═┅
🌺 عضو بشید 👇
🆔 کانال @b_iran 🇮🇷
بچه های ایران 🇮🇷
🕌رمـــــان #دمشق_شهرعشق 🕌 قسمت ۱۸ دستان سعد سُست شده بود،.. همه بدنش میلرزید.. و دیگر #رجزی برای
🕌رمـــــان #دمشق_شهرعشق
🕌 قسمت ۱۹
فقط تماشایم میکرد...
با دستی که از درد و ضعف میلرزید به گردنم کوبیدم..
و میترسیدم کسی صدایم را بشنود که در گلو جیغ زدم
_خنجرش همینجا بود، میخواست منو بکشه! این ولید🔥 کیه که ما رو به این
آدمکُش معرفی کرده؟
لبهایش از #ترس سفید شده و به سختی تکان میخورد
_ولید از ترکیه با من تماس میگرفت.گفت این خونه امنه...
و نذاشتم حرفش تمام شود و با همه دردی که نفسم را برده بود، ناله زدم
_امن؟!...؟؟؟ امشب اگه تو اون خونه خوابیده بودیم سرم رو گوش تا گوش بریده بود!
پیشانی اش را با هر دو دستش گرفت و
نمیدانست با اینهمه #درماندگی چه کند که صدایش درهم شکست
_ولید به من گفت نیروها تو درعا جمع شدن، باید بیایم اینجا! گفت یه تعداد وهابی هم از اردن و عراق برای کمک وارد درعا شدن، اما فکر نمیکردم انقدر احمق باشن که دوست و دشمن رو از هم تشخیص ندن!
خیره به چشمانی که عاشقش بودم، مانده و باورم نمیشد اینهمه #نقشه را از من #پنهان کرده باشد که دلم بیشتر به
درد آمد و اشکم طعم شکایت گرفت
_این قرارمون نبود سعد! ما میخواستیم تو مبارزه #کنار مردم سوریه باشیم، اما تو الان میخوای با این آدمکش ها کار کنی!!!
پنجه دستانش را از روی پیشانی تا میان موهای مشکی اش فرو برد و انگار فراموشش شده بود این دختر مجروحی که مقابلش مثل جنازه افتاده، روزی عشقش بوده که #به_تندی توبیخم کرد
_تو واقعاً نمیفهمی یا خودتو زدی به نفهمی؟ اون بچه بازیهایی که تو بهش میگی مبارزه، به هیچ جا نمیرسه! اگه میخوای #حریف این دیکتاتورها بشی باید #بجنگی! #مامجبوریم از همین وحشی های وهابی استفاده کنیم تا بشار اسد سرنگون بشه!
و نمیدید در همین اولین قدم...
ادامه دارد....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
#رمان
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
____♡_بچه های🇮🇷ایران_♡____
🆔کانال @b_iran
💚
🤍❤️
❤🤍💚