eitaa logo
🇮🇷✌سربازان سیدعلی✌🇮🇷
108 دنبال‌کننده
773 عکس
157 ویدیو
0 فایل
خادمین کانال پایگاه های مقاومت بسیج شهر زرنق 🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
- •|خُدا ما رو دوست داره!✨ نِسبَت به ما بی تفاوت نیست! پس هیچ وقت ما را در امتحانی قرار نمیده ڪه نتونیم از عهدۀ اون بَر بیاییم و ما رو در معرضِ معصیتی قرار نمیده ڪه نتونیم توبه ڪنیم؛ ناامیدی از چنین خُدایی واقعا گناهِ ڪبیرست! 🍃 هَمین امید و اطمینان به مُحبّت خدا و یادآوریش رُشد دَهندَست.✨🌱|• ... - 87یوسف
🔻آدامس میفروخت. یه خانوم بهش گفت اون پرچم رو بردار تا همه ازت آدامس بخرن. خیلی قشنگ جواب داد. گفت : من ایرانیم و تو ایران دارم زندگی میکنم شما اگه‌ با ایران مشکل داری چرا داری تو ایران زندگی میکنی، حالا که داری زندگی میکنی چرا از خدمات ایران که مترو هست استفاده میکنی من هیچی هم نفروشم پرچم رو برنمیدارم.🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸☘🌸☘ 🌷شهید آقا سید مرتضی آوینی: ارتشِ اكنون در سراسر عالم تشكل می‌یابد و شیطان غافل است. او هنوز هم می‌پندارد كه می‌تواند با ایجاد ر‌عب و وحشت و سایه‌ی مترسك‌های پوشالی بر جهان حكومت كند! اما شیطان از شجاعان سخت در وحشت است، از آنها كه از او ترسی در دل ندارند. وقتی كسی از غیر خدا نترسد، شجاعت او الهی است و ریشه در یقین دارد. شیطان از انسانی اینچنین است كه وحشت دارد. عکس: آیت الله رئیسی پیاده روی اربعین سالهای گذشته
⭐️ 🌹🕊 شهید علی عابدینی شلوار👖 نظامیش رو اورد و گفت: برام میدوزیش؟ گفتم: مادر! این شلوارت خیلی کهنه شده 😕 مگه لباس بهتون نمیدن؟! ⚠️ گفت: میدن ولی مامان، این هنوز کار میکنه یکم فقط پاره شده. بیت الماله
روز مبعث، روزی است که حضرت محمد(ص) در غار حراء و در سن 40 سالگی توسط فرشته وحی، حضرت جبرئیل از سوی خدا به پیامبری نایل شد و تحولی شگرف در زندگی جامعه بشری و رستاخیزی عظیم در روح انسان ها به وجود آورد. رسول خدا(صلی الله علیه وآله) هنگامی به رسالت مبعوث شد که مردم جاهل و گمراه بودند و انسانیت از میانشان رخت بربسته بود و تعلیمات پیامبران قبلی فراموش گشته وعقاید مردم دستخوش تحریفات شده بود. در این زمان مردم جاهل مشغول به بت پرستی، زنده به گور کردن دختران، ظلم و بیدادگری، غارت و خونریزی، پایمال کردن حقوق ضعیفان و فحشا و منکرات بودند که خداوند منت بر سر جهانیان گذاشت و تاریخشان را به طراوت بهار مبدل نمود و شب کائنات را به روز روشنایی و فروغ وحی، بیاراید و حضرت مصطفی (ص) را برگزید و کلام وحی را این چنین بر او نازل کرد : بخوان ! بخوان به نام پروردگارت که بیافرید، آدمی را از لخته خونی آفرید. بخوان که پروردگار تو ارجمندترین است، همان کس که با قلم آموخت به آدمی آنچه را که نمی دانست. سپس حضرت محمد(ص) مبعوث شد، تا شرک و بت پرستی رخت بربندد و جاهلیت از زندگی ها محو شود و جهل و جور بمیرد و چشم جهان به روی فروغ وحی گشوده شود و آفتاب روشنایی و حقیقت طلوع نماید. عید سعید مبعث بر مسلمانان جهان مبارک باد. روابط عمومی حوزه مقاومت بسیج خاتم الانبیاء (ص)زرنق
*شهیدی که امضای شهادتش را از امام موسی کاظم(ع) گرفت* ولادت: ۱۳۳۹/۴/۱۸ شهادت: ۱۳۶۰/۱۱/۲۳ شهید سعید تحویلداری ♥️🕊 اول که توی فرودگاه به ایران آمد همه پرسیدند چرا آمدی رو به من کرد گفت؛ مادر من آمدم شهید شوم.! به او گفتم؛ مادر چرا آمدی می ماندی درست را می خواندی چون زمانی زیادی نمانده بود تا درسش را در انگلستان تمام کند.. بعد از چهار ماه رفت و آمد بلاخره تونست به جبهه بره آخرین وداع او شب عید بود. هفت سین را چیده بودیم، به او گفتم؛ سعید تو چندین سال است که ایران نبودی و امشب را پیش ما بمان تا دور هم باشیم و بعد به جبهه برو. گفت : نه من باید الان بروم، من آمده‌ام تا شهید شوم، من فرمانده هستم.🥲💔 یکی از خواهرانش در پشت جبهه خدمات پرستاری انجام می داد. خواهرش را صدا زد آنقدر خوشحال بود که قرار است به جبهه برود و به خواهرش می گفت من جواب خودم را از امام موسی کاظم (ع) گرفتم🥹🤍 تانک آتش می‌گیرد و می‌رود که تانک را خاموش کند، از طرف دشمن خمپاره‌ای شلیک می‌شود و به پهلویش می‌خورد و همان جا به شهادت می‌رسد. در این چهل روزی که در بیابان مانده بود پیکرش سالم و معطر مانند گل بود.❤️‍🩹🫠
ازش پرسیدم که شما رزمنده‌ی اسلامید؟! گفت: نه عزیزم! ما شرمنده‌ی اسلام هستیم از اون روز فکر می‌کردم که شرمنده اسلام، یک رده بالاتر از رزمنده اسلام است تا این‌که شهید شد... 🪖شهید یدالله‌ کلهر🕊
معرفی کتاب دانه های انار 🌱 بریده هایی از کتاب: ۱-همراه گروهمان به حمام رفتیم. آب گرم، با چهار یا پنج دوش، با فشار بسیار ضعیف، برای گروه هشت‌نفره خیلی کم بود. تا صابون زدم نوبتمان تمام شد و باید به‌سرعت از حمام خارج می‌شدیم. ۲-«حواست رو جمع کن تو رو به خودش جذب نکنه. بعضیا با عراقیا ارتباط دارن و دنبال همکار می‌گردن.» تازه متوجه موضوع شدم. احساس کردم سادگی کرده‌ام. در درمانگاه دربارهٔ جاسوس‌ها حرف‌هایی شنیده بودم. ۳-سرگروه پلو را تقسیم کرد. به هر نفر حدود پنج یا شش قاشق رسید. بعد از خوردن پلو سر جایم رفتم و دست در کیسه کردم و کمی خمیر خشک‌شده، که از درمانگاه آورده بودم، درآوردم و پنهانی خوردم. 🕊🌱 🕊🌱
گاهے، فاصلہ ما و شهدا ؛ یڪ سیم خاردار است به اسمِ نَفْس! از این ها کہ بگذریم ، مے رسیم...