eitaa logo
رفاقت با شهدا
3.7هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
662 ویدیو
15 فایل
بِســـمِ الله الرّحمـــنِ الرّحیـــم أُوْلَئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهـمْ لِلتَّقـوَی آن‌ها کســانی‌اند که خدا قلب‌هاشان را برای تقـــوا امتحان کرده🕊 تأسیس1399/2/25
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از گلچین برترین ها 😍
کجا باید برم واقعا؟.mp3
4.84M
🎙ترانه‌ی « کجا باید برم؟! » خواننده: 😭😭😭💔😭😭😭 🪴 https://eitaa.com/joinchat/3093234336C811d28df6b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 پزشکیان در مناظرات ده بار گفت من در لشکر عاشورا همرزم شهید باکری بودم ، همش آیه میخوند و از جواب دادن به سوالات فرار می‌کرد 🔻اما جلیلی یکبار هم نگفت من برای ایران قطع عضو شدم... 🔻شاید هنوز هم خیلی از مردم ندانند یک پایش در جبهه قطع شده 🔻حافظ کل قرآن است ولی ندیدم یک آیه قرآن بخونه، داشت برنامه هاش رو میگفت و با خواندن آیه از پاسخ به سوالات فرار نمی‌کرد. 🥀🕊 @baShoohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃❤🍃 نمایندهٔ دستانِ خــدا هم کعبه و هم قبله و هم قبله‌نما در روز مبـاهلــه تماشایی شد حقّانیتِ پنــج تــن آل ‌عبــاﷺ ❤ #٢٤ذى_الحجه 🌸 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّـدٍ 🌸 و آلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🥀🕊 @baShoohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
انگشتر1⃣ سید شخصیت عجیبی داشت .در مواقع خنده و شوخی سنگ تمام میگذاشت اما از حد خارج نمیشد . یک روز جمعه برای انجام غسل جمعه به حمام عمومی دانشکده رفتیم .تا جایی که به یاد دارم هیچ گاه غسل جمعه سید ترک نشده بود .حمام عمومی بود و سید شروع به شوخی کرد یکبار آب سرد به طرف ما میپاشید و یکبار آب گرم . خلاصه بساط خنده به راه بود . وقتی سید مشغول شستن خودش بود و حواسش نبود یک لگن آب سرد به سمتش پاشیدم سید متوجه شد و جا خالی داد .ولی اتفاق بدی افتاد . سید انگشترهایش را درآورده بود و کنار حوض گذاشته بود .وقتی اب را پاشیدم رنگ از چهره سید پرید .او به دنبال انگشترهایش میگشت .سید چند تا انگشتر داشت یکی از آنها از بقیه زیباتر بود .بعد از مدتی فهمیدم این انگشتر هدیه ازدواجش بوده .شدت آب انگشترها را به داخل چاه برده بود .دیگر کاری نمیشد کرد . به شوخی گفتم : این به دلیل دلبستگی تو بود .تو نباید دل ببندی . گفت : راست میگویی .ولی این هدیه همسرم بود، خانمی که ذریه حضرت زهرا (س) است .اگر بفهمد همین اول زندگی هدیه اش را گم کرده ام بد میشود . خلاصه روز بعد به همراه سید برای مرخصی راهی مازندران شدیم . در حالی که جای خالی انگشتر در دست سید کاملا مشخص بود .هنوز ناراحتی را در چهره اش حس میکردم .او به منزلشان رفت و من هم به سمت بابلسر رفتم .دو روز مرخصی ما تمام شد و سوار بر خودروی سپاه راهی تهران شدیم .سرم را گذاشتم روی شانه سید .خواب چشمانم را گرفته بود .چشمانم در حال بسته شدن بود که یکدفعه نگاهم به دست سید افتاد . خواب از سرم پرید . دستش را در دستانم گرفتم . *** همراهان گرامی در ادامه این خاطره با ما همراه باشید . 🥀🕊 @baShoohada 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رفاقت با شهدا
انگشتر1⃣ سید شخصیت عجیبی داشت .در مواقع خنده و شوخی سنگ تمام میگذاشت اما از حد خارج نمیشد . یک روز ج
انگشتر 2⃣ دستش را در دستانم گرفتم .با چشمانی گرد شده از تعجب گفتم :" این همون انگشتره ؟" خیلی آهسته گفت :" آروم باش." دوباره به انگشتر خیره شدم خود خودش بود .من دیده بودم که یکبار سید به زمین خورد و گوشه نگین این انگشتر پرید . بعد هم که دیده بودم همان انگشتر به داخل فاضلاب حمام افتاد .و هیچ راهی هم برای پیدا کردن مجدد آن نبود . حالا همان انگشتر در دستان سید بود . باتعجب گفتم :" تو را خدا بگو چی شده ؟" هر چه اصرار کردم بی فایده بود .سید حرف نمیزد .مرتب میخواست موضوع بحث را عوض کند .اما این موضوعی نبود که بتوان به سادگی از کنارش گذشت . راهش را بلد بودم .وقتی رسیدیم تهران و اطراف ما خلوت شد به چهره سید خیره شدم .بعد سید را به حق مادرش قسم دادم . کمی مکث کرد .به من نگاه کردو گفت :" چیزی که میگویم تا من زنده هستم جایی نقل نکن چون تو را به خرافه گویی متهم میکنند ." سید گفت :" وقتی آن شب از هم جدا شدیم من با ناراحتی به خانه رفتم .مراقب بودم همسرم دستم را نبیند .قبل از خواب به مادرم متوسل شدم ." گفتم:" مادر بیا و آبروی من را بخر ." بعد هم طبق معمول سوره واقعه را خواندم و خوابیدم .نیمه شب بود که برای نماز شب بیدار شدم .مفاتیح من بالای سرم بود مسواک و تنها انگشترم را روی آن گذاشته بودم . موقع برخواستن مفاتیح را برداشتم و به بیرون اتاق رفتم .وضو گرفتم و آماده نماز شب شدم .قبل از نماز به سمت مفاتیح رفتم تا انگشترم را در دست کنم .یکباره با تعجب دیدم دو انگشتر روی مفاتیح است .وقتی با تعجب دیدم انگشتری که در حمام دانشکده تهران گم شده بود روی مفاتیح قرار داشت با همان نگینی که گوشه اش پریده بود نمیدانی چه حالی داشتم . ** خاطره برگرفته از کتاب علمدار 🥀🕊 @baShoohada 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صحبت‌های مهم استاد درباره دور دوم انتخابات ریاست جمهوری فرق می‌کند به چه کسی رای بدهیم چرا نباید به رای بدیم 🗓 ۱۱ تیر ماه ۱۴۰٣ 🍃 🦋🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
واکنش کاربران شبکه‌های اجتماعی به توهین پزشکیان به شهید سلیمانی 🥀🕊 @baShoohada 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روحت شاد تو موی دماغ نبودی😔 بلکه ذوالفقار ایران بودی. سردار دلها بودی. خار در چشم دشمنان و استخوان در گلوی دشمنان اسلام بودی... اما شرمنده‌ایم که شخصی امشب برای رسیدن به منافع شخصی و حزبی خودش اینگونه شما را خطاب قرار داد روحت شاد شیر مرد ایران😔 🥀🕊 @baShoohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
472.9K
🔻صحبت صمیمانه همسر شهید باکری با هموطنان آذری‌زبان 🚩 اگر آقامهدی باکری امروز زنده بود، امکان نداشت به پزشکیان رأی دهد. 🥀🕊 @baShoohada 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سردار شهید حاج ابراهیم همت در این ایام برای شما پیامی دارد .... 🥀🕊 @baShoohada 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا