محمدمهدی خواب پدرش را میبیند و به او میگوید بابا چرا رفتی تا من پدر نداشته باشم
شهید میگوید حضرت خامنه ای پدر همه بچه ها است چون ولایت دارد
📚راوی:همسرشهید
شهیدمسلم خیزاب
🥀🕊🥀🕊🥀🕊
@baShoohada
وقتی آقارضا به خواستگاری آمد در همان صحبتهای اولیه به من گفت: 13 تا از بهترین دوستان من شهید شدهاند ما هم در خط پرواز هستیم، من این راه را با تمام وجود پذیرفتم و اگر شما هم این مسیر را میپذیرید، یا علی و گرنه من به دنبال کسی هستم که هم همسرم باشد و هم همسنگر من.
#شهید محمدرضا الوانی
🥀🕊🥀🕊🥀🕊
@baShoohada
بدون اینکه چیزی بگه بلند شد برام آب آورد.
نه اون حرفی زد نه من.
حرف رفتن رو پیش کشید و گفت:
منم میخوام برم سوریه...
خشکم زد، باورم نمی شد در حالی که تنها چند ماه از ازدواجمون گذشته، چنین تصمیمی بگیره.
سکوتم رو شکستم و زود عکس العمل نشون دادم:
- تو نباید بری علی!
-چرا؟!
-چون ما تازه ازدواج کردیم هنوز یه سال نشده علی...
ما برا بچهمون اسم انتخاب کردیم.
داریم خونمون رو درست می کنیم.
این همه برنامه برا زندگیمون داریم.
-اجباریه خانوم (اینو گفت که چیزی نتونم بگم)
-خب این دفه نرو، دفعه بعد میری.
امسال اولین بهاریه که قراره باهم عید دیدنی بریم و سفره هفت سین بندازیم.
نه گذاشت نه برداشت گفت:
«خانم میخوای از زن هایی باشی که روز عاشورا نذاشتن شوهراشون به یاری امام حسین علیه السلام بره؟»
دیگه چیزی واسه حرف زدنم نذاشت.
ماتم برده بود و دهانم خشک خشک.
باز گفت:
تو اجازه بده برم، منم عوضش اگه شهید بشم و لایق بهشت باشم و اگه اجازه شفاعت یه نفرو داشته باشم قول شرف میدم اون یه نفر هیچ کس نباشه جز تو...
شهید علی آقایی🌷
شهادت: ۱۳۹۴/۱۲/۷، حلب سوریه
🥀🕊🥀🕊🥀🕊
@baShoohada
یک شب توفیق نصیب شد در جوار حاجقاسم از سمت روستای قنات ملک به کرمان میآمدیم، راننده بودم و حاجی جلو نشسته بود، سردار تلفنی در مورد عملیاتی در حلب صحبت میکردند و دستور میدادند، در حین صحبت کردن با تلفن گاهی با جدیت؛ حدت و شدت صحبت میفرمود تا اینکه تلفنشان تمام شد، چون جاده یک بانده بود و مرتب ماشین از روبرو میآمد، امکان سبقت گرفتن وجود نداشت برای همین پشت سر یک ماشین قرار گرفته بودم.
سردار بعد از تمام شدن تلفن رو کرد به من و فرمود: راستی راننده ماشین جلویی را میشناسی؟ گفتم: نه حاجی، چطور مگه؟ فرمود: ماشینت سو بالا بود و چشم راننده جلویی را اذیت کردی، دینی بر گردن تو افتاد، فردا باید بروی او را پیدا کنی و از او حلالیت بگیری؛ حالا این حق الناس را چطور میخواهی جبران کنی؟
یکهای خوردم؛ از این بیتوجهی خودم به حقالناس و دقت سردار به جزییات حقوق مردم تعجب کردم، آن هم درست زمانی که در مورد مسئله مهمی چون آزادی حلب در سوریه صحبت میکرد حواسش به تضییع نشدن حق راننده خودرو جلویی هم بود.
#شهید حاجقاسم سلیمانی
🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀
@baShoohada
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
#سلام #سلام 😍
ببینید چی آوردم واستون 🧚♂
#بهترین ها رو در کانال ما تجربه کنید .
ست های جذاب و دلبر رومیزی 📿 سجاده
حوله های گلدوزی شده 🎁 #هدایای جشن تکلیف
👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3953721491C3c531036bc
سلام دوستان
مهمون امروزمون داداش علی هست🥰✋
*مُشتے خاڪ به پیشگاه خداوند متعال...*🌙
*شهید علی قاریان پور*🌹
تاریخ تولد: ۱۴ / ۵ / ۱۳۴۳
تاریخ شهادت: ۱۰ / ۱۲ / ۱۳۶۵
محل تولد: قزوین
محل شهادت: شلمچه
*🌹همرزم← علی افتاده و خون اطراف او را گرفته بود،🥀دستم را بردم زیر پيكر علی که او را بلند کرده و به عقب ببریم🌙 ولی به قدری از بدنش خون خارج شده بود که از دستانم لیز خورد و به زمین افتاد.🥀تصمیم گرفتیم هر طور شده او را به عقب منتقل کنیم. گفتم پلاکش را بردارم،💫 همین کار را هم کردم، پلاکش را که از گردنش در آوردم، علی گفت: چرا پلاکم را در می آوری، مگر من شهید می شوم؟⁉️ گفتم: نه، دیدم پلاک گردنت را اذیت میکند، به خاطر همین برداشتم.🌙 محمد باریک بین که همراه ما بود با وسایلی که داشت زخم علی را بست🥀و او را فرستادیم عقب که زیر دست و پاها نماند.🥀اما او قبل از رسیدن به درمانگاه به شهادت رسید.»🕊️در وصیت نامه این شهید آمده است: «مجالس من به اسم شهدای گمنام باشد🌙 و چون همه ما از خاک هستیم و به خاک هم برمیگردیم🕊️ و روی سنگ قبرم هم نوشته شود: مشتی خاک به پیشگاه خداوند متعال💫 و برای شناختن من فقط از عکس استفاده شود و نه از اسم،»🌙 او در ۱۰ اسفند ماه سال ۱۳۶۵ بر اثر اصابت ترکش💥در عملیات کربلای ۵ به شهادت رسید🕊️ و فقط همان که گفته بود را بر روی مزارش نوشتند...🌙 امروز همه او را نه «مُشتی خاک» بلکه «مَشتی شهدا» میدانند*🕊️🕋
*شهید علی قاریان پور*
*شادی روحش صلوات*💙🌹
*zeynab_roos313*