eitaa logo
رفاقت با شهدا
3.8هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
674 ویدیو
15 فایل
بِســـمِ الله الرّحمـــنِ الرّحیـــم أُوْلَئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهـمْ لِلتَّقـوَی آن‌ها کســانی‌اند که خدا قلب‌هاشان را برای تقـــوا امتحان کرده🕊 تأسیس1399/2/25
مشاهده در ایتا
دانلود
رفاقت با شهدا
🌸زندگینامه شهید علی خلیلی🌸 علی خلیلی در سال ۱۳۷۱ در استان تهران متولد شد و تحصیلات خود را تا مقطع د
نقل یکی از رفقای شهید: یه شب در مسیر کربلا توی موکبی بودیم،بچه ها سردشون بود بلند شدم پتو از یه موکب دیگه بگیرم بیارم که دیدم علی یه گوشه نشسته داره گریه میکنه؛رفتم گفتم:« چی شده؟»یه کمی شوخی و خنده کردم٬دیدم نه سر حال نیست. بعد به حضرت زهرا(سلام الله علیها) قسمم داد و گفت:«یه چیزی بهت میگم به کسی نگو» گفت:«امام حسین (علیه السلام) رو تو خواب دیدم٬گفتم چرا منو پیش خودت نمیاری؟.» گفت:«مادرت تو رو دست ما امانت سپرده.» بعد باهم یه کم گریه کردیم... 🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada 🕊
رفاقت با شهدا
🌸زندگینامه شهید علی خلیلی🌸 علی خلیلی در سال ۱۳۷۱ در استان تهران متولد شد و تحصیلات خود را تا مقطع د
نقل یکی از رفقای شهید: خیلی چله میگرفت،این آخری هم برای این بود که حالش خوب شود و بتواند مثل قبل در مراسم عزاداری خانم فاطمه زهرا(سلام الله علیها)خدمت کند.ارادتش به بی بی مثال زدنی بود. مثل حضرت مادر حدودا ۱۸ سالش بود که ضربت خورد و دو ماه و نیم هم بود که در بستر افتاد،وقتی پیکرش را غسل میدادیم بدنش خیلی ضعیف شده بود،ما یاد چیزهایی افتادیم که درمورد شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها)شنیده بودیم... علی اینطور هم علاقه و ارادتش را به مادر نشان داد. 🌹
رفاقت با شهدا
🌸زندگینامه شهید علی خلیلی🌸 علی خلیلی در سال ۱۳۷۱ در استان تهران متولد شد و تحصیلات خود را تا مقطع د
نقل از استاد شهید:🌸 همیشه برای کارهاش با من مشورت می کرد. ولی اون شب غیرتش فرصت مشورت نداد و رفت جلو نمی تونست که نره… بعدها که حالش کمی روبه راه تر شده بود بهش گفتم : داش علی! فکر نکردی شب نیمه شعبان که بعضی از این جوون ها تو حال خودشون نیستن، باید بیشتر احتیاط کنی؟.. با اون صدای گرفته ی با نمکش در حالی که می خندید گفت: می دونستم دست به چاقو می برن، ولی نمیشد وایسم و نگاه کنم که یه زن رو دارن به زور سوار ماشین می کنن… من که از این همه شجاعت و مردونگیش شرمنده شده بودم، دیدم که شاگردم، معلمم شده و به من درس مردونگی میده. که اگه مرد باشی، لحظه ای بر تو می گذره که نمی تونی بمونی و نگاه کنی… شبیه مادرش بود. نتونست بمونه و جلو نره. هرچند که اون ور طناب چهل مرد جنگی باشن…
رفاقت با شهدا
🌸زندگینامه شهید علی خلیلی🌸 علی خلیلی در سال ۱۳۷۱ در استان تهران متولد شد و تحصیلات خود را تا مقطع د
🕊کتاب نای سوخته🕊 زندگینامه وخاطرات مربی مجاهد همراه باتصاویر واسنادشهید نویسنده هانیه ناصری دراین کتاب هم نامه شهیدخلیلی به مقام معظم رهبری هست هم مادرانه های ، مادرشهید خلیلی توصیه میکنم این کتاب روحتماتهیه کنیدوبخونیدمطمئن باشید ازخریدن وخوندنش پشیمون نمیشید.
رفاقت با شهدا
🌸زندگینامه شهید علی خلیلی🌸 علی خلیلی در سال ۱۳۷۱ در استان تهران متولد شد و تحصیلات خود را تا مقطع د
نامه شهید علی خلیلی که 15 روز قبل از شهادتش به رهبر معظم انقلاب نوشته است.🌸🌸 سلام آقا جان! امیدوارم حالتان خوب باشد.آنقدر خوب که دشمنانتان از حسودی بمیرند و از ترس خواب بر چشمانشان حرام باشد.اگر از احوالات این سرباز کوچکتان خواستار باشید خوبم. دوستانم خیلی شلوغش میکنند.یعنی در برابر جانبازی هایی که مدافعان این آب و خاک کرده تند شاهرگ و حنجره و روده و معده من عددی نیست که بخواد ناز کند...هر چند که دکترها بگوییند جراحی لازم دارد و خطرناک است و ممکن است چیزی از من نماند... من نگران مسائل خطرناک تر هستم...من میترسم از ایمان چیزی نماند.آخر شنیده ام که پیامبر(ص)فرمودند:اگر امر به معروف و نهی از منکر ترک شود خداوند دعا ها را نمیشنود و بلا نازل میکند.من خواستم جلوی بلا را بگیرم. اما اینجا بعضی ها میگویند کار بدی کرده ام بعضی ها برای اینکه زودشان می آمد برای خرج بیمارستان کمک کنند میگفتند به تو چه ربطی داشت؟!!مملکت قانون و نیروی انتظامی دارد!ولی آن شب اگر من جلو نمیرفتم ناموس شیعه به تاراج میرفت و نیروی انتظامی خیلی دیر می رسید. شادی ارواح مطهر شهدا صلوات🌸 🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اواخر ماه صفر بود تازه از سفر کربلای برگشته بودیم درد در ناحیه شکمش بود و خیلی اذیتش میکرد کف حجره می‌خوابید و به خودش می‌پیچید گریه می‌کرد می‌گفتیم: علی اونقدر درد داری که گریه می‌کنی؟ قوی باش پسر! می‌گفت: نه؛ دارم به یاد غربت امام مجتبی گریه می‌کنم؛ می‌گن زهر، پاره های جیگر آقا رو کنده بود و.... خاطره از یکی از دوستان شهید شهید امر به معروف و نهی از منکر ولادت: ۱۳۷۱ تهران شهادت: ۱۳۹۳/۱/۳ تهران آرامگاه: تهران گلزار شهدای بهشت زهرا (س) 🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada 🕊
شهید نمیتونست غذا بخوره؛ نمیتونست درست آب بخوره؛ نمیتونست درست راه بره؛ و این حال حدود سه ماه طول کشیده بود..! (کم زمانی نیستا..!) ولی علی بیخیال نبود! ایام فاطمیه بود و چله های زیارت عاشورای علی شروع شده بود میگفت میخوام برای فاطمیه دوم بلند شم و نوکری کنم! البته بیماری روز به روز بیشتر میشد و علی ضعیف تر..! تا حدی که به وزن چهل کیلو رسیده بود! بااین وضع امکان عمل جراحی نبود.. علی برنامه های بلند مدت برای خودش بسته بود تو همین ایام دوستان نزدیکش تعریف کردند که فرق هایی تو رفتاراش هم دیده بودن! آروم تر از گذشته.. صبور تر.. ولی همچنان مقاوم و با انگیزه..! (س) 🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رفاقت با شهدا
🌸زندگینامه شهید علی خلیلی🌸 علی خلیلی در سال ۱۳۷۱ در استان تهران متولد شد و تحصیلات خود را تا مقطع د
💚رفاقت تا بهشت💚 رفاقت‌شان از مدتها پیش شکل گرفته بود، رفاقتی که هیچ ڪدام همدیگر را بعد از جداییِ دنیایی فراموش نکردند... نه شهید علی بعد از رفتنش آقانوید را فراموش کرد و حق رفاقت را بجای آورد و نه آقا نوید فراموش کرد ، هرکاری از دستش برمی‌آمد برای رفیق شهیدش می‌کرد. از سر زدن به خانواده‌اش و پرکردن جای خالی علی برای مادر تا برگزاری روضه و شرکت در روضه‌های منزل شهید ... به گواهی خیلی از اطرافیان ... بعد از شهادتِ شهید علی خلیلی (شهید امر به معروف) ، حال و هوای آقانوید هم عوض شد و انگار آرزوی پنهان شده در دلش راه نجات یافته بود. در یکی از نوشته هایش گفته که : علی راه را به من نشان داد ... آقانوید از کرامات شهید علی از همان اولین روزهای آشنایی‌مان زیاد برایم میگفت. یکبار که دوستانش مشهد بودند، به عکس علی نگاه کرده و گفته : " علی‌جان دوستانم رفتند پیش آقا و من تنهـام ، خیلی دلم روضه می‌خواد.." و خیلی ناگهانی همان‌روز از طرف مادر شهید دعوت به روضه در منزل علی آقا می‌شوند. و می گفت چقدر روضه اون شب چسبید. یادم هست یکبار که یکی از اقوام به رحمت خدا رفته بود، بهش گفتم چقدر سخته آدم با مرگ عادی بره ، یعنی ما قراره چطور بریم. یکی از عکس‌های داخل قبر پوشیده شده از پرچمِ شهید علی خلیلی رو نشونم داد و گفت: " ان‌شاﺀالله اینطوری " . عکس رو که دیدم گفتم خوش‌بحال شما رزمنده اید و می‌تونید شهادت زیبا از خدا بخواید و... نوید گفت : "شهادت طلبی، شهادت رو در پیش داره ، مگه علی خلیلـی رزمنده بود که اینطور رفت.. " در عمق رفاقت‌شان همین بس که حدود یک‌سال و نیم بعد از شهادت علی ، خواب زیبایی را آقانوید می‌بیند که شهید به او می‌گوید: امشب توانستیم اذن شـهادتت را بگیریم … ٱنان که خاک را به نظر کیمیا کنند آیا شود، که گوشهٔ چشمی به‌ما کنند شهیدامارادریابید😔💜🥀 🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada🕊