eitaa logo
رفاقت با شهدا
3.7هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
664 ویدیو
15 فایل
بِســـمِ الله الرّحمـــنِ الرّحیـــم أُوْلَئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهـمْ لِلتَّقـوَی آن‌ها کســانی‌اند که خدا قلب‌هاشان را برای تقـــوا امتحان کرده🕊 تأسیس1399/2/25
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ سلام دوستان مهمون امروزمون داداش محمد هست🥰✋ *افطار سرخ...*🥀♥️ *شهید محمد طائی*🌹 تاریخ تولد: ۳۰ / ۳ / ۱۳۳۳ تاریخ شهادت: ۱۳ / ۹ / ۱۳۵۹ محل تولد: کرمان محل شهادت: کردستان 🌹دوست← *ماه مبارک رمضان بود🌙* غذایی را که برای افطارش آورده بودند🍛 برداشت و حرکت کرد🍛 آن روز حقوق هم گرفته بود💰 *وقتی به خانه‌ یکی از مستمندان رسید🍂 تمام حقوقش را روی قابلمه‌ غذا گذاشت💰 در زد🚪 در باز شد🔓 مردی ظاهر شد پول و غذا را به او داد*🌷همرزم← محمد تیری به شکمش خورده بود🥀 *گاهی به هوش می‌آمد و دوباره از حال می‌رفت*🥀 قرار شد به ارومیه منتقل شویم🚁 *چهار ساعت بعد هلی‌کوپتر رسید*🚁 ما را انتقال دادند🚁 *کیسه‌ خون را به دستش وصل کردند🥀چیزی نمی‌گفت، حتی ناله هم نمی‌کرد🍂ولی از حالت چهره‌اش می‌توانستم بفهمم که درد می‌کشد*🥀هلی‌کوپتر به پرواز در آمد🚁 *لحظه به لحظه حال محمد بدتر شد🥀رنگ صورتش تغییر کرد*🥀نگاهش را به من انداخت و گفت‌: *ضعف شدیدی دارم🥀کمک کن شهادتین بگویم🌷روزه بود💛 روز قبل هم روزه گرفته و افطار چیزی نخورده بود🥀سحر هـم غذای درست و حسابی نبود🥀و به همین دلیل دچار ضعف شد.*🥀 گفتم: طاقت بیاور، چیزی به ارومیه نمانده🏥 *آهسته شهادتین را به زبان آورد و با آرامش با لب تشنه🥀و گرسنه🥀به سوی معبودش پر کشید*🕊️🕋 *شهید محمد طائی* *شادی روحش صلوات*💙🌹 Zeynab:Roos..🖤💔
‍ ‍ 🌸✨✨🌸✨✨🌸✨✨🌸 🔸 🌙🌷ــدا... ✍ ماه رمضان را آمده بود خانه... 💠بہ علی مےگفت : 💐«امسال ماه رمضون از خدا احدے الحسنیین را خواستم؛ یاشهـ🌹ـادت یا زیـارت.» 🍃هر شب با موتور علی مےرفتند دعاے ابوحمزه، هر سےشب ! وقتی دعا را مے خواندنـد، توے حال خودش نبود، نالہ مےزد، داد مےڪشید ، استغفار مےڪرد ، از حال مےرفت. 💫از دعاڪہ برمے گشتند،گوشہ ی حیاط، مےایستاد نماز شب می خواند. زیر انداز هم نمےانداخت، هنوز دستش خوب نشده بود؛نمےتوانست خوب قنوت بگیرد،باهمان حال، العفو مےگفت، گریه می کرد، میگفت « ماه رمضون کہ تموم بشه، من هم تموم مےشم.» 📚 یادگاران جلد هشت ڪتاب شهید ردانے پور، ص ۷۵ 🌹🕊 🌹🕊🌹🕊🌹🕊 ✨ @baShoohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رفاقت با شهدا
‍ ‍ 🌸✨✨🌸✨✨🌸✨✨🌸 🔸 🌙#ماه_رمضان_و_شهــ🌷ــدا... ✍ ماه رمضان را آمده بود خانه... 💠بہ علی مےگفت : 💐«ام
این همان شهیدی بود که علامه مصباح ره فرمودند اگر در قیامت من را به عنوان نوکر آقای ردانی‌پور در محشر حاضر کنند و بگویند به صدقه سر آقای ردانی‌پور تو را آمرزیده‌ایم، افتخار می‌کنم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از رفاقت با شهدا
🌹 آن شهیدی که شب ۱۱ ماه رمضان حضرت بقیه الله (عج) را دید به ما میگوید: اگر ذره ای از ولایت فاصله بگیریم، شکستمان نه؛ نابودیمان حتمی است. 👈 به نقل از پدر شهید مدافع حرم اسماعیل خانزاده در دیدار با رهبر انقلاب 🌹🕊🌹🕊🌹🕊 ✨ @baShoohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
52.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مستند لشکر زینبی(س) 🔹گوشه‌هایی از دیدار خانواده‌های شهدای مدافع حرم با رهبر معظم انقلاب اسلامی 🆘 @Roshangari_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(سوره بقره آیه 183) يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ خداوند غایت وغرض از روزه را تقوی قرار داد. چون تقوی که بهترین فضیلت ازفضایل انسانی است براین فریضه استواراست. وبدون روزه انسان به اوج این شرف نمی رسد. روزه یکی ازستونهای عظیمی است که کاخ تقوی برآن نهاده شده است. وعلت ایجاب روزه به خاطر وصول به این منزل است .پس اهمیت روزه در حصول ملکه تقوی است . جهت نیل به علت غائی روزه رعایت هفت امر ضروری است. اول: چشم پوشی ونگهداری چشم از هر چه مذموم و مکروه است. دوم: نگاهداشتن زبان از هر چه گفتنش شایسته نیست . سوم: نگاهداشتن گوش ازشنیدن گفتنی ها ی حرام ومکروه بلکه ازشنیدن مباحاتی که نفعی برای انسان ندارد . چهارم: نگاهداشتن بقیه اعضاء بدن از گناه:(دست وپاه وپوست ومو و...)این هم بخاطر تأمین طهارت دل است . پنجم: کف البطن عن الحرام والمشتبه فی وقت الافطار والسحر و فی طول الیل . المبالغۀ فی الحلال . ششم: از زیاده خوردن در وقت افطار هم خودداری کند. و شکم خود را پر نکند. هفتم: دل انسان بعد از افطار معلق بین خوف ورجاء باشد. 🌹🕊🌹🕊🌹🕊 ✨ @baShoohada
همسر شهید چمران وسط شب که مصطفی برای نماز شب بیدار میشد، طاقت نمی آوردم و میگفتم : "بسه دیگه ! استراحت کن خسته شدی " او می گفت : " تاجر اگر از سرمایه اش خرج کند بالاخره ورشکست میشود باید سود در بیاورد که زندگیش بگذرد ، ما اگر قرار باشد نماز شب نخوانیم ، ورشکست میشویم. " اما من که خیلی شب ها با گریه مصطفی بیدار می شدم کوتاه نمی آمدم و می گفتم : " اگر اینها که اینقدر از شما میترسند بفهمند این طور گریه میکنید... مگر شما چه معصیت دارید ؟ چه گناهی دارید ؟ خدا همه چیز به شما داده، همین که شب بلند می شوید خود یک توفیق است " آن وقت مصطفی گریه اش هق هق می شد و میگفت : " آیا به خاطر این توفیق که خدا داده اورا شکر نکنم ؟ 🌹🕊🌹🕊🌹🕊 ✨ @baShoohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ سلام دوستان مهمون امروزمون داداش محمد هست🥰✋ *از چله نشینی برای اعزام تا شهادت در سوریه*🕊️ *شهید محمد اسدی*🌹 تاریخ تولد: ۳۰ / ۶ / ۱۳۶۴ تاریخ شهادت: ۱۷ / ۳ / ۱۳۹۵ محل تولد: مشهد محل شهادت: حلب/ سوریه 🌹همرزم← *او برای رفتن به سوریه ۴۰ روز در منزل پدری چله نشینی کرد و روزه گرفت*💛 بعد از اعزام به سوریه🕊️ *آنجا هم در گرما گرم مبارزه و هوای گرم آن 80 روز روزه گرفت*💛 طوری که آخرین عکس های به جا مانده از او *کاملا شرایط جسمی و روحی اش را مشخص می کند*🥀همرزم پاکستانی اش از دوربین *پیکر چند شهید را بین نیروهای خودی و دشمن میبیند*🍂 در همان لحظه فرمانده محمد، سر می رسد و می گوید: *مادران این شهدا چشم انتظار فرزندانشان هستند*🌷و به همراه چند نفر دیگر از نیروها💫 داوطلب می شوند که پیکرهای شهدا را برگردانند🕊️ *رفت که پیکر شهدا را بیاورد🌷 و پیکر خودش جاماند🥀او در ماه رمضان با دهان روزه💛 به شهادت رسید*🕊️ اسم جهادی او در سوریه «غلام عباس» بود💚 *به راستی او شبیه به آقایش ابوالفضل(ع) به شهادت رسید*🥀 و طبق آرزوی خود که به همرزمش گفته بود: *«دوست دارم من هم مثل مادرم فاطمه الزهرا(س)💚 پیکرم در اینجا نزد عمه جانم زینب💛 مجهول المکان بماند.»*🥀 *یک سال و نیم دور از وطن🍂 و بدون کفن🍂 بر خاک های سوریه مفقود ماند🥀🖤 و بعد از آن به وطن بازگشت*🕊️🕋 *شهید محمد اسدی* *شادی روحش صلوات*💙🌹 Zeynab:Roos..🖤💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اصرار پدر برای ماندن پسر پدر:دوتا برادرات جبهه هستند دیگه تو نمیخواد بری.حُر،علَف هاهم مونده،منکه تنهایی نمیتونم جمعشون کنم!تازه عروسم که داری، فرزندتم که در راهه..تازه ام که از جبهه اومدی دیگه نمیخواد بری. حُر :بابا اگر مشکلتون جمع کردن عَلَف هاست، عَلَف ها رو جمع میکنم رضایت خانمم رو هم گرفتم. امام خمینی دستور دادن،بایدبرم امام حسین حُر داشت،امام خمینی حُر نداشته باشه؟ راوی:خواهر شهید 🌹🕊🌹🕊🌹🕊 ✨ @baShoohada
پسرک دستش رو گرفته بود رو گرد سوز مادر بهش گفت:بچه داری چکار میکنی😠 دستت میسوزه پسرک به مادر گفت:میخوام ببینم طاقت آتیش جهنم🔥 رو دارم؟! به قدری پسرک دستش رو نگه داشت رو شعله آتیش،که دستش تاول زد... دستش رو کشید کنار و گفت:نه طاقتشو ندارم. شهیدسیدرشیدصادقیان مطهر. شهید بزرگوار دو اسم داشتند.(حُر و رشید) 🌹🕊🌹🕊🌹🕊 ✨ @baShoohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مرغ عاشق با قفس ایمن چه کار هر چه قفس ویران تر مرغ عاشق آزاد تر بازگو ای شهید که آزادی تو در بدن پاره پاره نهفته است بال بازکن و به گلستان کبریایی خداوند عروج کن که جای توبرزمین ماندن نیست 🌹🕊🌹🕊🌹🕊 ✨ @baShoohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷 *جای شهدا خالی!*🌷 ❤ جای *شهید حاج قاسم سلیمانی* خالی کل عمرش در حال جهاد بود و اکثر کشورها رفت ولی هیچ حق ماموریتی و هیچ هدیه ای نگرفت ❤️جای *شهید سپهبد صیاد شیرازی* خالی هر ماه نصف حقوق شو به درجه داران میداد و هروقت که میدان جنگ نبود هر هفته به قم و جمکران با ماشین شخصی خودش میرفت ❤️ﺟﺎﯼ " *ﺷﻬﯿﺪ ﻫﻤﺖ*" ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺧﺎﻧﻤﺶ ﻣﯿﮕﻔﺖ: ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﻪ ﺷﻮﺧﯽ ﺑﻬﺶ ﻣﯿﮕﻔﺘﻢ‌ ﺍﮔﻪ ﺑﺪﻭﻥ ﻣﺎ ﺑﺮﯼ بهشت، ﮔﻮﺷﺘﻮ می بُرَم .. ﺍﻣﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﺭﻭ آﻭﺭﺩﻥ ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﺍﺻﻼ ﺳﺮﯼ ﺩﺭ ﮐﺎﺭ ﻧﯿﺴﺖ .. ❤️ﺟﺎﯼ " *ﺷﻬﯿﺪ ﭼﻤﺮﺍﻥ*" ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﯾﻪ ﺭﻭﺳﺮﯼ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮ ﻟﺒﻨﺎﻧﯽ ﺍﺵ ﻏﺎﺩﻩ ﺟﺎﺑﺮ ﻫﺪﯾﻪ ﺩﺍﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯼ ﯾﺘﯿﻢ ﺧﺎﻧﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻥ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺣﺠﺎﺏ ﺑﺒﯿﻨﻦ ... ❤️ﺟﺎﯼ " *ﺷﻬﯿﺪ ﺣﻤﯿﺪ ﺑﺎﮐﺮﯼ*" ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺧﺎﻧﻢ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﻣﯿﺮﺍﻧﯽ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﻣﯿﮕﻔﺖ : ﺑﻪ ﭼﺸﻢ ﻣﻦ ﺧﻮﺷﮕﻠﺘﺮﯾﻦ ﭘﺎﺳﺪﺍﺭ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺑﻮﺩ ... ❤️ﺟﺎﯼ " *ﺷﻬﯿﺪ ﺯﯾﻦ ﺍﻟﺪﯾﻦ*" ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﮕﻔﺖ : ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﻏﯿﺒﺖ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻣﯿﮕﻮﯾﻨﺪ ﮐﻪ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺑﺎﺷﺪ ... ﺧﺎﻧﻤﺶ ﻣﯿﮕﻔﺖ : ﻫﻨﻮﺯﻡ ﮐﻪ ﻫﻨﻮﺯ ﺍﺳﺖ ﺻﺪﺍﯼ ﮐﻤﯿﻞ ﺧﻮﺍﻧﺪﻧﺶ ﺭﺍ ﻣﯿﺸﻨﻮﻡ .. ﺁﯾﺎ ﺑﺎﻭﺭﺗﺎﻥ ﻣﯿﺸﻮﺩ ؟ ❤️ﺟﺎﯼ " *ﺷﻬﯿﺪ ﻋﺒﺎﺩﯾﺎﻥ*" ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺧﺎﻧﻤﺶ ﺩﺭ ﻣﺮﺛﯿﻪ ﺍﯼ ﻏﻢ ﺍﻧﮕﯿﺰ ﺧﻄﺎﺏ ﺑﻪ ﺷﻮﻫﺮ ﺷﻬﯿﺪﺵ ﻧﻮﺷﺖ : ﺑﺲ ﻧﯿﺴﺖ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺳﺎﻝ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺗﻮ ﺩﻭﯾﺪﻥ ﻭ ﻧﺮﺳﯿﺪﻥ ...؟ ﺗﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻮ ﺑﻮﺩﯼ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺷﻬﺮ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺷﻬﺮ ﺭﻓﺘﻦ ﻭ ﺁﻭﺍﺭﮔﯽ ﺑﻮﺩ ﻭﻗﺘﯽ ﻫﻢ ﺭﻓﺘﯽ ﺩﺭﺑﺪﺭﯼ ﻭ ﺑﯽ ﮐﺴﯽ .. ﭘﺲ ﮐﯽ ﻧﻮﺑﺖ ﻣﻦ ﻣﯿﺸﻮﺩ؟ ❤️ﺟﺎﯼ " *ﺷﻬﯿﺪ ﺩﻗﺎﯾﻘﯽ*" ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺗﻮﯼ ﻭﺻﯿﺖ ﻧﺎﻣﻪ ﺧﻄﺎﺏ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﻧﻮﺷﺖ : " ﺍﮔﺮ ﺑﻬﺸﺖ ﻧﺼﯿﺒﻢ ﺷﺪ ﻣﻨﺘﻈﺮﺕ ﻣﯿﻤﺎﻧﻢ "... حالا ﺧﺎﻧﻤﺶ می ﮔوید: ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺰﺭﮒ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﻧﮕﺬﺍﺷﺘﻢ ﺁﺏ ﺗﻮﯼ ﺩﻟﺸﺎﻥ تکان ﺑﺨﻮﺭﺩ ... ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﺳﺖ ﺩﯾﮕﺮ .. ﻭ ﺣﺎﻻ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻧﻮﺑﺘﻢ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺍﻡ ﺗﺎ ﺍﻭ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﭘﺸﺖ ﺩﺭﻫﺎﯼ ﺑﺎﺯ ﺑﻬﺸﺖ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭﻡ ﺭﺍ ﻧﮑﺸﺪ ... ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺑﺪ ﻫﻢ ﻧﯿﺴﺖ .. ﺑﮕﺬﺍﺭ ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﻫﻢ ﺍﻭ ﻣﺰﻩ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺭﺍ ﺑﭽﺸﺪ. ❤️ﺟﺎﯼ " *ﺷﻬﯿﺪ ﻣﺤﻤﺪ ﺍﺻﻐﺮﯼ ﺧﻮﺍﻩ*" ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻫﻤﺮﺯﻣﻬﺎﺵ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ: ﻣﺤﻤﺪ! ﻣﻦ ﺩﻟﻢ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﺗﻮ ﻣﯿﺴﻮﺯﻩ ..ﺑﺎ ﺁﻥ ﻗﺪ ﻭ ﻗﺎﻣﺖ ﺭﺷﯿﺪﺕ، ﺁﺧﻪ ﻫﯿﭻ ﺟﻌﺒﻪ ﺍﯼ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﻤﯿﺸﻪ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺗﻮﺵ ﺑﺬﺍﺭﻥ... ﻫﻤﻪ ﺗﺎﺑﻮﺕ ﻫﺎﯼ ﺟﺒﻬﻪ ﺍﺯ ﻗﺪﺕ ﮐﻮﺗﺎﻫﺘﺮﻧﺪ .. ﺧﺎﻧﻤﺶ ﮔﻔﺖ: ﭘﯿﮑﺮ ﻣﺤﻤﺪ ﺭﻭ ﻧﯿﺎﻭﺭﺩﻥ ..... ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺯﻡ ﺷﻮﻫﺮﻡ ﮔﻔﺘﻢ: ﻓﻘﻂ ﺑﮕﯿﺪ ﭼﺮﺍ ﻧﯿﺎﻭﺭﺩﯾﻨﺶ ...؟ ﺁﻗﺎﯼ ﻋﺎﺑﺪﭘﻮﺭ ، ﻫﻤﺮﺯﻡ ﺷﻮﻫﺮﻡ ﮔﻔﺖ: ﻓﮑﺮ ﻧﮑﻦ ﻣﻦ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﺑﯽ ﻏﯿﺮﺕ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﺑﺮﮔﺮﺩﻡ ﻭ ﻣﺤﻤﺪ ﺭﺍ ﻧﯿﺎﺭﻡ .. ﻣﺮﺗﺐ ﻣﯿﺰﺩﻧﺪ ﻭ ﻧﻤﯿﺬﺍﺷﺘﻨﺪ ﺗﮑﻮﻥ ﺑﺨﻮﺭﯾﻢ ... ﻫﻤﻮﻥ ﺑﺎﻻﯼ ﮐﻮﻩ ﮔﺬﺍﺷﺘﯿﻤﺶ ❤️ﺟﺎﯼ " *ﺷﻬﯿﺪ ﺣﺴﻦ ﺁﺑﺸﻨﺎﺳﺎﻥ*" ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺩﺭ ﺗﺸﯿﯿﻊ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﺑﻪ ﭘﺴﺮﻫﺎﯾﺶ ﺍﻓﺸﯿﻦ ﻭ ﺍﻣﯿﻦ ﻣﯿﮕﻔﺖ : ﮐﻒ ﭘﺎﯼ ﺑﺎﺑﺎ ﺭﺍ ﻣﺎﭺ ﮐﻨﯿﺪ... ﭘﺎﯼ ﺑﺎﺑﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﺳﺖ... ﻭ ﭘﺴﺮﻫﺎ ﻫﻢ ﻫﯽ ﮐﻒ ﭘﺎﯼ ﺑﺎﺑﺎ ﺭﺍ ﻣﯿﺒﻮﺳﯿﺪﻧﺪ... ﻫﻤﺴﺮﺵ ﮔﻔﺖ : ﻟﺒﺎﺳﻬﺎﯼ ﺧﻮﻧﯽ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺭﺍ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺩﺍﺧﻞ ﯾﮏ ﮐﯿﺴﻪ ﭘﻼﺳﺘﯿﮏ... ﺭﻭﺯ ﺳﻮﻡ ﮐﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺧﻠﻮﺕ ﺗﺮ ﺷﺪ ﺭﻓﺘﻢ ﮐﯿﺴﻪ ﺭﺍ ﺁﻭﺭﺩﻡ... ﺧﻮﻥ ﻫﻢ ﺍﮔﺮ ﺑﻤﺎﻧﺪ ﺑﻮﯼ ﻣﺮﺩﺍﺭ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ . ﺑﺎ ﺍﺣﺘﯿﺎﻁ ﮔﺮﻩ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﻟﺒﺎﺳﻬﺎ ﺭﺍ ﺁﻭﺭﺩﻡ ﺑﯿﺮﻭﻥ .. ﺑﻮﯼ ﻋﻄﺮ ﭘﯿﭽﯿﺪ ﺗﻮﯼ ﺧﺎﻧﻪ ... ﻋﻄﺮ ﮔﻞ ﻣﺤﻤﺪﯼ .. ﺑﻮﯼ ﻋﻄﺮﯼ ﮐﻪ ﺣﺴﻦ ﻣﯿﺰﺩ .. ﮔﺎﻫﯽ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﮐﺎﺵ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻟﺒﺎﺳﻬﺎ ﻋﮑﺲ ﻣﯿﮕﺮﻓﺘﻢ ... ﺍﻣﺎ ﻓﺎﯾﺪﻩ ﺍﯼ ﻧﺪﺍﺭﺩ .. ﺗﻮﯼ ﻋﮑﺲ ﮐﻪ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﻧﯿﺴﺖ ﺧﺎﻧﻪ ﭼﻪ ﺑﻮﯾﯽ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ❤️ ﺟﺎﯼ " *ﺷﻬﯿﺪ ﻋﻠﻤﺪﺍﺭ*" ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﮕﻔﺖ: ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺩﻋﺎﯼ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﮐﻨﯿﺪ . و در آخر دعا کنید شهید شویم که اگر شهید نشویم باید بمیریم. ❤️ یاد *شهید بابایی* بخیر که طلاهای همسرش را فروخت و به افسران و سربازان متاهل داد و گفت : مایحتاج عمومی گران شده و حقوق شما کفاف خرج زندگی رو نمیده !! ❤️یاد *شهید رجبی* بخیر که پول قرض الحسنه به دیگر نیروها میداد و میگفت وام است و وقتی میگفتند دفترچه قسطش را بده میگفت کسی دیگر پرداخت میکند. ❤️یاد *شهید بابایی* بخیر که یکی از دوستانش تعریف میکرد هر ماه حقوق شو به یکی از روستاهای اطراف تهران کمک میکرد و یک روز دیدم صورتشو پوشونده و پیرمردی رو به دوش کشیده که معلوله ... شناختمش و رفتم جلو که ببینم چه خبره که فهمیدم پیرمرد رو برا ی استحمام میبره !! ❤️یاد *شهید حسین خرازی* بخیر که قمقمه آبش را در حالی که خودش تشنه بود به همرزمانش میداد و خودش ریگ توی دهانش گذاشت که کامش از تشنگی به هم نچسبه !! ❤️یاد *شهید مهدی باکری* بخیر که انبار دار به مسئولش گفت : میشه این رزمنده رو به من تحویل بدی، چون مثل سه تا کارگر کار میکنه طرف میگه رفتم جلو دیدم فرمانده لشگر مهدی باکریه که صورتشو پوشونده کسی نشناسدش و گفت چیزی به انباردار نگو ❤️یاد *شهید املاکی* بخیر که خودش نیاز به ماسک داشت ولی ماسک را به کسی داد و خودش شهید شد. 🥀 *آره یاد خیلی شهدا به خیر ! که خیلی چیزها به ما یاد دادند که بدون چشم داشت و تلافی کمک کنیم و بفهمیم دیگران رو اگر کاری میکنیم فقط واسه رضای خدا باشه* * شهدا شویم!* 🌷 *شادی ارواح مطهر امام و شهدا و سلامتی و عزت روزافزون حضرت آقا صلوات* 🌹 *اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم* 🌹🕊🌹🕊🌹🕊 ✨ @baShoohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ سلام دوستان مهمون امروزمون داداش توکل هست🥰✋ *بازگشت شهید با عطری خوش*🌷🕊️ *شهید توکل حسنوند*🌹 تاریخ تولد: ۱ / ۴ / ۱۳۴۴ تاریخ شهادت: ۲۹ / ۲ / ۱۳۶۵ محل تولد: خرم آباد محل شهادت: عراق 🌹 *هميشه روزه بود💛 جبهه هم كه مي رفت با فرمانده اش قرار مي گذاشت كه 10 روز جابجايش نكنند تا بتواند قصد كند و روزه بگيرد*💛 یکی از همرزمانش نقل می کرد: یک روز نشسته بود و ناراحت بود🍂 از او پرسیدم چرا غمگینی؟🥀 گفت: *می ترسم همینطور در منطقه ای آرام بمیرم و یا در بستر🥀دوست دارم در هنگام نبرد سخت💥 شهید شوم و جنازه ام جا بماند.🍂 او همانگونه که خواست شد*🕊️ در عملیات حاج عمران به عنوان نیروی راهنمای گردان🌷 *با چند تن از همرزمان که به سوی کمین دشمن می روند*⭕ در ارتفاع 2519 وتپه شهدا *در اوج گلوله باران و آتش های دشمن*💥 به شهادت می رسد🕊️ *و پیکر پاک او یکسال در منطقه برف گیر حاج‌عمران می‌ماند*🥀و سرانجام بعد از آزاد سازی این منطقه💫 *توسط رزمندگان پیکر او کاملا سالم💛به دست خانواده اش رسید*💫 به دستور نماينده امام و امام جمعه خرم آباد- *پيكر او به مدت يک هفته در مكان مخصوصی🌷در بيمارستان خرم آباد مورد زيارت عموم مردم شهر قرار گرفت💛عطر خوشبوی پيكر مطهرش💛 بعد از یک سال پیدا شدن همه زائرين را مبهوت كرده بود*🌷‼️در نهایت او به آرزویش رسید🕊️🕋 *شهید توکل حسنوند* *شادی روحش صلوات*💙🌹 Zeynab:Roos..🖤💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_338248212366229604.mp3
2.51M
🌷مناجاتی ڪه قبل از اذان صبح در پادگان دوڪوهه پخش می‌شد و شهدا و رزمندگان با آن زمزمه عاشقانه مےڪردند...🌷 حدود سال ۱۳۶۰🌷 🌷 🌹🕊🌹🕊🌹🕊 ✨ @baShoohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خواهرشهیدان سیدمرتضی صدری وسیدروح الله صدری👇 یک ماه قبل از شهادت سیدمرتضی مثل همیشه بعد از نماز صبح قرآن می خواند. به او گفتم: چرا گریه می کنید؟ گفت: هر زمان که قرآن می خوانم بی اختیار اشک می ریزم و شنیده ام هر کس چنین باشد در غربت محض می میرد! شهید سید روح الله آبان ۵۹ اومد خونه ما گفت میخوام برم جبهه گفتند سنت کمه با وایتکسپاک کردیم و ۲ سال زیادش کردیم قم با همسرم که طلبه هستند و اخوی سه نفری میرفتیم تظاهرات یک کسی تیر خورد و شهید شد سید مرتضی کف خیابون با خون شهید نوشت مرگ بر شاه قبل انقلاب هر جمعه میرفتیم حضرت عبد العظیم زیارت و بعدشم پدرم میبرد خرید سید مرتضی کتابهای شهید مطهری را میخرید کتابخانه بزرگی داشت که بعد شهادت هدیه کردیم به مسجد محل اعلامیه های حضرت امام را چاپ میکرد بعد میبردیم مسجد قسمت زنونه را من پخش میکردم قسمت مردونه را ایشون 🌹🕊🌹🕊🌹🕊 ✨ @baShoohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا