هدایت شده از #رمان های جذاب و واقعی📚
🖤🌹🖤🌹🖤🌹🖤🌹
#داستان «سقیفه»
#قسمت: چهارم :
به امر پیامبر(ص)، صحابه و کسانی که ادعای مسلمانی می کردند ،متفرق شدند ، فقط سلمان فارسی(ره) و حضرت علی(ع) در کنار پیامبر(ص) بودند.
با خلوت شدن اتاق ، حضرت زهرا (س) داخل شد و چون حال پدر بزرگوارشان را آنچنان دید، بغض راه گلویش را گرفت ،به طوریکه اشک از گونه اش جاری شد.
تمام جان و عشق پیامبر (ص) در پیش چشمش میگریست و این درد ، بسی کشنده تر از بیماریی بود که بر جان رسول الله(ص) افتاده بود.
همگان می دانستند که پیامبر روی دخترش حساس است ، به شادیش شاد و به غمش غمگین می شود.
پیامبر که حال دخترش را چنین دید ، آغوشش را گشود و فرمودند : پاره ی تنم ، میوه ی وجودم ،ای ام ابیهای من ، بیا در کنارم بنشین و بگو چرا گریه می کنی؟
حضرت زهرا (س) کنار پدر قرار گرفت، بوسه ای بر دستان پیامبر زد و فرمود : نسبت به خود و بچه هایم بعد از شما ترس دارم.
رسول الله (ص) درحالیکه اشک از چشمان مبارکش جاری می شد فرمود: فاطمه ام، آیا نمی دانی ما خانواده ای هستیم که خداوند برای ما آخرت را بر دنیا ترجیح داده و فنا را بر همه ی آفریدگان حتمی کرده است؟
بگذار سرّی از اسرار غیب را برایت بازگو کنم تا دلت آرام گیرد.
حضرت زهرا (س) در حالیکه اشک در چشمانش حلقه زده بود،لبخندی به روی پدر پاشید و آماده ی شنیدن ،چشم به دهان مبارک پدر دوختند.
پیامبر (ص) که لبخند فاطمه(س) ، او را آرام نموده بود ادامه داد: همانا خداوند تبارک و تعالی، توجهی به زمین نمود و مرا از میان اهل زمین انتخاب کرد و به پیامبری برگزید. بار دیگر توجهی بر زمین کرد و شوهر تو را انتخاب کرد و به من دستور داد تا تو را به ازدواج او درآورم و او را برادر و وصی و وزیر و جانشین خود ،میان امت قرار دهم.
دخترم ،ای پاره ی تنم؛ بدان که پدر تو بهترین پیامبران خدا و شوهرت بهترین اوصیا و وزرا است و تو اولین کسی از خانواده من هستی که به من ملحق خواهی شد. پس خداوند برای سومین بار به زمین توجهی کرد و تو و یازده تن از فرزندانت و فرزندان برادرم و شوهرت را انتخاب نمود.
پس مژده باد که تو رئیس و سرور زن های اهل بهشت هستی و فرزندانت (حسن و حسین) سید و آقای اهل بهشتند، بدان که من و برادرم و آن یازده نفر (ع) پیشوایان و جانشینان من تا روز قیامت همه هدایت کننده و هدایت شده ایم.
فاطمه با شنیدن این سخنان چشمانش ازشوق می درخشید و پیامبر(ص) که با دیدن حال میوه ی دلش ،انگار دردی در این عالم ندارد ادامه داد :...
#ادامه دارد
🖊به قلم : ط_حسینی
🖤🌹🖤🌹🖤🌹🖤🌹
@bartaren
#شب_عمليات_در_جبهه
#شب_عرفه_در_عرفات
✅ شب عملیات در جبهه، مثل شب عرفه در عرفات، باید آماده می بودى!!
❎ خصوصاً به لحاظ روحی، بايد رابطهی خودت را با خدا اصلاح كرده بودى.
❌ اگر کسی براش مسئلهی مرگ حل نشده بود شب عملیات، مثل بعضى حجاج درجا می زد!
💢 شب عملیات، اونایی که حواسشون جمع بود، از قبل آماده شده بودن، ره صد ساله رو یک شبه رفتن....
🌷غروب عملیات کربلای ۵ پشت خاکریز ذبیح الله یوسفیان رو ديدم كه اشک میريخت، ساعتی بعد گرفت آنچه خواست....
🥀🕊🥀🕊🥀
@baShoohada
#آثار_موج_انفجار!
🌷یك روز جوان بسیجیای آوردند در حدود ۱۶ ساله كه به شهادت رسیده بود. هر چه معاینه كردم، هیچ جای تركش و جراحتی ندیدم، حتی خال هم برنداشته بود. وقتی سئوال كردم گفتند: خدمه ضدهوایی بوده است.
🌷بعدها متوجه شدم كه موج انفجار، اندامهای پر بدن مثل طحال و كبد را میتركاند و موجب خونریزی داخلی میشود. طفلك قبل از رسیدن به اورژانس جان داده بود. مرگ این جوان برای من دردناك بود و باعث ناراحتی من شد.
📚 كتاب "پرسه در دیار غریب" (خاطرات پزشكان)
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
🥀🕊🥀🕊🥀🕊
@baShoohada
سلام دوستان
مهمون امروزمون داداش احمد هست🥰✋
*پرواز آخر*🚁
*خلبان شهید احمد کشوری*🌹
تاریخ تولد: ۳۱ / ۴ / ۱۳۳۲
تاریخ شهادت: ۱۵ / ۹ / ۱۳۵۹
محل تولد: مازندران
محل شهادت: ایلام،میمک
*🌹مادرش← فرزندم چهار ماهه شده بود كه خواب سه بزرگوار را ديدم🍃آنان را شناختم؛ امام علی(ع) امام حسين(ع) و امام رضا(ع)💚 اما نمیفهميدم كه چه میگويند. قنداقه احمد رو به رويم بود🌙 امام رضا(ع)، دست مبارکشان را روی سينهشان گذاشتند💫 و به فارسی به من فرمودند: «ضامن احمد منم!»💛 باورم نمیشد، امام رضا(ع) ضامن اولين ثمره زندگیام شده بود🍃 راوی← ترکشی به سينه اش نشسته بود💥برده بودنش برای آخرين عمل جراحی🥀قبل از عمل بلند شد که برود بهش گفتن: بمان! اينجوری خطرناکه🥀گفت: وقتی اسلام در خطر باشه من اين سينه رو نمیخوام.🍃احمد کشوری سرگرد خلبان بالگرد جنگنده بل-۲۰۶ آجت رنجر🚁و بل ایاچ-۱ کبرا هوانیروز ارتش جمهوری اسلامی ایران بود🚁 کسی که ارتش رژیم بعثی را در نخستین روزهای دفاع مقدس زمین گیر کرده بود💥سرانجام 15 آذر ماه 59 در حالی كه از يك مأموريت بسيار مشكل، پيروزمندانه باز میگشت🚁 مورد حمله نابرابر چند هواپیمای جنگی دشمن قرار گرفت💥🚁بالگردش به شدت میسوخت🔥آن را تا موضع خودی رساند و آن گاه در خاك وطن سقوط كرد🥀و شربت شهادت را نوشيد*🕊️🕋
*خلبان شهید احمد کشوری*
*شادی روحش صلوات*💙🌹
*zeynab_roos_313*
🌷شهید محمود مظاهری، بچه کلهرود، و ساکن شاهین شهر بود و بچهها بهش میگفتند محمود سوسول. شب مرحله سوم عملیات کربلای ۵، محمود گوشهای از قرارگاهمان که نزدیک ایستگاه حسینیه است، نشسته بود و گریه میکرد. ما کربلای چهار را با آن وضعیت دیده بودیم رفقایمان پیش چشممان پرپر شده بودند. خیلیها فکر میکردند محمود ترسیده!
🌷رفتم سراغش. گفتم: چی شده؟ گفت: هیچ، ولم کن. گفتم: محمود، بچهها میگویند تو ترسیدی. گفت: بگذار هر فکری که میخواهند بکنند. خیلی اصرار کردم که چرا گریه میکنی. گفت: داداش محمد، من فردا شب شهید میشوم. ماندهام که چطور به ملاقات حضرت زهرا شرفیاب شوم. این را که گفت، جدی نگرفتم. فردا که رفتیم برای عملیات، توی پنج ضلعی معروف شلمچه، یک بار دیگر دیدمش.
🌷آمد با من دست داد و رو بوسی کرد. میخواست به سمت خط عراق برای درگیری برود. گفت: محمد، بعد از بریدگی سمت راست، نزدیک اولین تانک منهدم شده بیا سراغ من. سه چهار ساعت بعد، یکی از بچهها به من گفت: محمود رفت. گفتم: کجاست؟ دقیقاً همان آدرسی را داد که قبل از عملیات به من داده بود. تیر توی صورتش خورده بود. با خودش یادگاری داشت، مثل حضرت زهرا(س).
🥀🕊🥀🕊🥀🕊
@baShoohada
هدایت شده از #رمان های جذاب و واقعی📚
🖤🌹🖤🌹🖤🌹🖤🌹
#داستان «سقیفه»
#قسمت : پنجم.
پیامبر با نوای روحانی اش ادامه داد:
ای پاره ی تنم؛
نخستین اوصیا پس از برادرم علی(ع)، حسن، بعد از او حسین، سپس نه تن از فرزندان حسین اند که همه در بهشت ،دریک مقام هستند و منزل و مقامی از منزل من به خدا نزدیک تر نیست. بعد از من مقام ابراهیم و آل ابراهیم به خدا نزدیک تر است.
دخترم ، مگر نمی دانی که یکی از هدیه های خداوند نسبت به تو آن است که شوهر تو بهترین فرد امت و بهترین شخص اهل بیت من است.
از حیث اسلام از همه پیش تر،حلمش عظیم تر،علمش بیشتر، شخصیتش بزرگوارتر،زبانش راستگوتر،قلبش شجاع تر، دستش بخشنده تر، به دنیا بی میل تر و از لحاظ جدیت و فعالیت کوشاترین مردم است.
حضرت فاطمه زهرا(س) با شنیدن این سخنان ،مسرور گشت.
پیامبر(ص) لبخندی زد و نگاهی به سیمای مبارک علی (ع) انداخت و رو به فاطمه (س) گفت : این علی، شوهر تو ، برادر و داماد من ، هشت امتیاز بُرنده و شکننده دارد، برتری هایی که هیچ کس جزء علی ندارد... و شروع به شمردن آن امتیازها نمود:
علی اولین کسی بود که به خدا و فرستاده اش ایمان آورد و هیچ کس در این امر بر او پیشی نگرفت.
جز علی کسی به تمام کتاب خدا و سنت من علم ندارد و غیر از شوهرت کسی تمام علم مرا نمی داند. چون خدا به من علمی داد که به هیچ کس یاد نداده و خداوند به من دستور داد تا تمام علم را به علی بیاموزم و من هم اطاعت کردم ، پس غیر از او هیچ کس از امتم تمام علم و فهم و فقه مرا نمی داند.
سومین امتیاز آنکه ،تو، دختر و پاره ی تن من، همسر او هستی...
دو نوه ام حسن و حسین فرزندان من اند و بزرگواران امت اند.
امتیاز دیگر علی آن است که او آمر به معروف و ناهی از منکر است.
برتری دیگرش این است که خداوند به علی ،حکمت آموخت و بدان ،علی فصل الخطاب است ، یعنی خداوند علم فیصله دادن به خصومت ها ، علم شناختن حق و باطل را نیز به علی آموخت.
در این هنگام حضرت زهرا(س) با نگاهی سرشار از مهربانی به سیمای مبارک شوهرش نظر افکند ....
اما دنیای بعد از رسول الله (ص) نشان داد که امت بعد از پیامبر (ص) لیاقت این گوهر هستی را نداشتند.
رسول الله که خوب میدانست چند روزی دیگر میهمان این جمع پر از دلدادگی نیست ، شروع به سخن گفتن از فضائل اهل بیت ع ،نمود و اینچنین فرمود:...
#ادامه دارد....
🖊به قلم : ط_حسینی
@bartaren
🖤🌹🖤🌹🖤🌹🖤🌹