eitaa logo
رفاقت با شهدا
3.6هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
647 ویدیو
15 فایل
بِســـمِ الله الرّحمـــنِ الرّحیـــم أُوْلَئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهـمْ لِلتَّقـوَی آن‌ها کســانی‌اند که خدا قلب‌هاشان را برای تقـــوا امتحان کرده🕊 تأسیس1399/2/25
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5992058571439738745.mp3
871.7K
👌یک دستور العمل مهم جهت 👈برای خدا کار کنید. ✅مختصر و بسیار مفید زمان: سه دقیقه ✨حتما گوش دهید. 🎧: استاد حاج آقا زعفری زاده 🦋🦋🦋🦋🦋 https://eitaa.com/joinchat/1130168404C9e93fa7632
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
...! 🌷در جبهه پدر و پسری بودند که بسیار یکدیگر را دوست داشتند. خنده‌هایشان با هم بود و گریه‌هایشان دور از چشم هم که مبادا دیگری ناراحت شود. در عملیاتی هر دو با هم به اتفاق شرکت کردند، ما در محاصره بودیم که این پدر و پسر نفس را برای نیروهای بعثی حرام کرده بودند. ناگهان.... 🌷ناگهان در گوشه‌ای از این زمین خاکی بمبی بر روی جوانی فرود آمد و او را به خاکستر تبدیل کرد. از دست هیچ‌ کس کاری ساخته نبود. بعد از پیروزی، بچه‌ها شهدا را از گوشه و کنار جمع کردند و روی آنها پتویی انداختند. شب از نیمه گذشته بود و پدر دلهره‌ی پسر را داشت. در آن شب مهتابی اشک در چشمان پدر دیده می‌شد. ناگهان فریاد زد: «بچه‌ها بوی بهروز می‌آید.» و به طرف پتوی شهدا رفت. 🌷در تاریکی شب هر کس آرام آرام برای این پدر و پسر گریه می‌کرد، پیرمرد پتو را کنار زد و با بدن سوخته‌ی پسر روبه‌رو شد، توان ایستادن نداشت، دستهایش را به سوی آسمان بلند کرد و فریاد زد: «خدا……» و شروع به گریه کرد. توان دیدن این صحنه را نداشتم، شانه‌هایم لرزید و من هم با آن پدر هم‌صدا شدم. 🌷ناگهان حس کردم فقط صدای گریه‌ی من است که فضا را پر کرده؛ پیرمرد را از آغوشم بیرون آوردم، نفس نمی‌کشید، اشک بر روی صورتم خشک شد، ‌دستانم یخ کرد، او را تکان دادم اما صدایی نیامد فریاد زدم، اما باز هم صدایی نیامد، ناخودآگاه به یاد حضرت رقیه (س) و سر بریده‌ی امام حسین (ع) افتادم. با صدای بلند شروع به گریه کردم،‌ تا جایی که دیگر هیچ بغضی در گلویم نماند. روحشان شاد. راوی: رزمنده دلاور علی‌اکبر علیزاده 🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀 ⬅️ ....از طرف من به جوانان بگویيد چشم شهيدان و تبلور خونشان به شما دوخته است. بپاخيزيد و اسلام را و خود را دريابيد. نظير انقلاب اسلامی ما در هيچ کجا پيدا نمی‌شود. نه شرقی - نه غربی؛ اسلامی که: اسلامی.... ای کاش ملتهای تحتِ فشارِ مثلثِ زور و زر و تزوير به خود می‌آمدند و آنها نيز پوزه استکبار را بر خاک می‌ماليدند. 🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مردی که دوستش داریم 🏴🌷🏴🌷🏴 یكی از نزدیكان امام خمینی (ره) می گوید: اگر ما بدون توجه قرآن را روی زمین می گذاشتیم، امام آن را بر می داشت و می فرمود: قرآن نباید روی زمین بماند. امام امت رحمت الله علیه وقت تلاوت قرآن و ذكر مصیبت اهل بیت علیهم السلام روی زمین می نشست. روز ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ هنگامی كه امام از هواپیما پیاده شد، به هیچ وجه حاضر نشد جلوتر از برادر بزرگش راه برود. امام با همه محترمانه برخورد می كردند، در دوران زندگی شان من تاكنون ندیدم یك مرتبه یك كسی را بلند صدا كند، اسم كارگرشان را هم سبك صدا نمی زند و با احترام نام می بردند. 🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
...!! 🌷....مجروحان زیاد شده بودند و وضع اکثرشان بسیار وخیم بود. نمی‌دانستیم چیکار کنیم که یکی از بچه‌های لشکر ۲۵ کربلا از راه رسید، می‌خواست یک پی.ام.پی را عقب ببرد. کار بسیار خطرناکی می‌کرد، اما چاره‌ای هم نبود. زخمی‌ها را در پی.ام.پی جا دادیم و دست به دعا برداشتیم که سالم رد شوند. از آنجا تا انتهای سه راه بیست دقیقه راه بود. پی.ام.پی رفت و در پیچ جاده از چشم ما دور شد.... 🌷توسط بی‌سیم با غیاثی تماس گرفتم که یک پی.ام.پی پُر از مجروح می‌آید. نیم ساعت بعد تماس گرفت که هنوز نیامده. از طرف سه راهی دودی بلند می‌شد، قلبم تکان خورد. زیر آتش شدید با یکی دو نفر از بچه‌ها به سمت دود حرکت کردیم. وقتی رسیدیم، دیدیم که پی.ام.پی گیر کرده و بر اثر اصابت توپ تانک منفجر شده است. 🌷توی خود پی.ام.پی مهمات بود و انفجار خود آن‌ها باعث شده بود که بچه‌ها تکه پاره شوند. غمگین و افسرده با چشمانی اشک بار برگشتیم. دو روز بعد وقتی به طرف پی.ام.پی حرکت کردیم و داخل آن را از نظر گذراندیم، آنچه باقی مانده بود اسکلت بچه‌ها بود و پلاک روی گردنشان. 📚 کتاب "شانه‌های زخمی خاکریز" 🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
tafsir_yasin_4.mp3
16.65M
سوره یس ✨ چهارم استاد عالی🎤 🦋🍃🦋🍃🦋🍃🦋 https://eitaa.com/joinchat/1130168404C9e93fa7632
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از نایت کویین
Ostad_Raefipour_Piramon_Taeed_Salahiyat_Kandidhay_Riyasat_Jomhori.mp3
16.56M
🔊 سخنرانی مهم استاد رائفی پور 🔮 « با موضوع حواشی به وجود آمده پیرامون تایید صلاحیت کاندیداهای ریاست جمهوری » 📥 15 MB (صوت کم حجم) 💫💫💫💫💫 https://eitaa.com/joinchat/1758068790Cb493204a3a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ سلام دوستان مهمون امروزمون داداش مهدی هست🥰✋ *نوجوانی که دو بار شهید شد*🕊️ *شهید مهدی رحیمی*🌹 تاریخ تولد: ۵ / ۸ / ۱۳۴۵ تاریخ شهادت: ۲ / ۱۰ / ۱۳۶۵ محل تولد: فریدونکنار محل شهادت: خرمشهر *🌹او 17 ساله بود كه به جبهه رفت🍂 و دو بار شهيد شد!🕊️ يكبار بر اثر موج انفجار💥 پرت شده بود🥀و پلاک شناسايی‌اش واردجگرش شد🥀همه می‌گفتند شهيد شده🕊️ وقتی ديدند هنوز نفس دارد او را به بيمارستان میبرند🏥 بعد از سه ماه مرخص شد🍃 پسرم را در تاريكی نگهداری می‌كرديم🥀چون چشم‌هايش آسيب ديده بود🥀و نبايد زياد در روشنایی قرار می‌گرفت🥀مهدی نمی‌توانست حرف بزند حرف‌هايش را مینوشت🥀يک چشمش هم نابينا شده بود🥀بعدها مهدی تعريف میكرد كه وقتی موج انفجار مجروحم کرد💥 من را به سردخانه بردند🥀صداهای اطرافم را متوجه بودم💫 اما نمی‌توانستم كاری انجام دهم🥀حرف هم نمی‌توانستم بزنم🥀گفتم خدايا خودت نشانه‌ای بفرست تا ببينند زنده هستم🍃پزشكان وقتی ديدند پلاستيكی كه در آن بودم بخار كرده✨ با فرياد گفتند شهيد زنده شد🕊️ و برخی از ترس می‌دويدند🍂 مهدی بعد از آن ماجرا دو سال زنده بود☘️ اما باز هم به جبهه رفت🕊️همرزم← مهدی چون مجروح بود نمی‌توانست داخل آب برود🥀دشمن بمب خوشه‌ای اطراف کانال انداخت💥 که ترکش آن به قسمت سالم صورتش اصابت می‌کند🥀و شهید می‌شود*🕊️🕋 *شهید مهدی رحیمی* *شادی روحش صلوات*💙🌹 *Zeynab:Roos..🖤💔*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
...!! 🌷آموزش خمپاره انداز بود و تفاوت آنها با یکدیگر، اینکه بعضی صدا و سوت ندارند و ناغافل می‌آیند و چطور می‌شود از ترکش آنها در امان بود. مسئول آموزش می‌گفت: گاهی آدم زمانی به خودش می‌آید که دیگر خیلی دیر است. 🌷....خمپاره درست بالا سرت است، حتی فرصت اینکه بنشینی نداری. صحبت که به اینجا رسید، کسی از میان جمع برخاست و گفت: در چنین شرایطی واقعاً چه می‌شود کرد؟ گفت: هیچی. اینکه زرنگی کنی و آن را روی هوا بگیری و نگذاری بیفتد روی زمین و منفجر بشود!   📚 کتاب "فرهنگ جبهه" جلد سوم (شوخ طبعی ها)، نوشته سید مهدی فهیمی 🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا