eitaa logo
در جمع شهیدان
188 دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.2هزار ویدیو
7 فایل
امروزه زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا کمتر ازشهادت نیست. (مقام معظم رهبری) کانال ولایی ما 👈 @zohoore_ghaem ارتباط با خادم 👈 @mohebolmahdi   
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹نحوه شهادت برادران زین الدین و معرفی قاتل و عاقبت قاتل ✨سردار شهید «مهدی زین الدین» فرمانده لشکر ۱۷ امام علی بن ابی طالب (ع) در دوران دفاع مقدس، روز ۲۷ آبان سال ۱۳۶۳ در حالی که به همراه برادرش مجید، مسئول اطلاعات و عملیات تیپ ٢ لشکر ۱۷ ، برای شناسایی منطقه عملیاتی از باختران به سمت سردشت در حرکت بودند، در پیچ دارساوین بر اثر کمین ضد انقلاب به شهادت می رسند. ✨تیم ضد انقلاب که باعث شهادت این دو برادر فرمانده شده بود، از گروه تروریستی خبات بود . گروهک خبات بر عکس دیگر گروه های مسلح در اون زمان ؛ تفکرات تند مذهبی داشت که اگر بخواهیم مقایسه کنیم ساختاری شبیه داعش امروزی رو پیاده کرده بود. این تیم تروریستی روز جلوتر به خودرو دو نفر از مسئولان عملیات تیپ احمد بن موسی (ع) که برای شناسایی رفته بودند در نزدیکی همین نقطه کمین زده بودند که آنها نیز به شدت زخمی شده ولی توانسته بودند از معرکه جان سالم به در ببرند. ✨قاتل این دو برادر شهید اینطور روایت میکنه که ؛ دقیقا زمانی که میخاستیم از پیچ دارساوین رد بشویم ، یک خودروی سپاه رو دیدیم که در مقابل ما ظاهر شد و ما به سمت اون شلیک کردیم. مجید در لحظه اول به شهادت می رسد ولی مهدی از خودرو پیاده میشود تا تیراندازی کند که با توجه به حجم آتیش این عزیز هم در کنار برادر شهیدش، آسمانی میشود. ✨سر تیم ترور کننده این دو برادر شخصی بود به نام عبدالله اهل شهرستان بانه که بعد از اینکه متوجه می شود که فرمانده لشگر ایرانی رو شهید کرده به داخل عراق برمیگردد. ✨نحوه دستگیری عبدالله هم جالب و عجیب هست ؛ یک تیم ویژه از قرارگاه رمضان سپاه پاسداران در عراق بعد از اتمام ماموریت شون در هنگام برگشت در داخل خاک عراق و نزدیک مرز ایران، یک دسته مردم رو میبینن که در بینشان یک پیشمرگ حضور داره ( اون زمان هر گروهک کردی ، لباس خاص با رنگ خاص رو به عنوان لباس سازمانی استفاده می کردند) ✨عزیزان در تیم ویژه قرارگاه رمضان، اول فکر می کنند که این شخص در بین مردم از نیروهای مزدور عراقی در لباس کردی گروهک خبات هست و از ریسک دستگیری و گیر افتادن دو دل می شوند برای دستگیری این شخص ، در این حین یکی از بچه های تیم ویژه استخاره می کند و استخاره برای دستگیری این شخص خوب می آید و اون شخص کسی نبوده جز عبدالله قاتل سرداران شهیدان مهدی و مجید زین الدین. ✨البته بهانه دستگیری بدین صورت بوده که این تیم ویژه که بیش از حد مسلط به زبان کردی و عربی بودند ؛ در بین جمعیت ادعا می کنند که از سازمان اطلاعات عراق هستند و این شخص ( عبدالله ) مزدور نیروهای ایرانی در لباس کردی هست و باید برای توضیحات بیشتر به استخبارات عراق برده شود. ✨ عبدالله که فکر میکرده در دست نیروهای عراقی هست ، برای اینکه از رشادت هایش برای نیروهای استخبارات عراق در به شهادت رساندن پاسداران بگوید با حالتی طلبکارانه میگوید که چطور من مزدور ایرانی هستم و ۳ روز قبل فرمانده لشگر سپاه ایران رو کشته ام و الان هم برای اینکه دستگیر نشوم به عراق برگشته ام. ✨بچه های تیم ویژه که متوجه میشوند منظور ایشان فرمانده لشگر ایرانی هست عبدالله را با دقت و سرعت به ایران می آورند. ✨ عبدالله در ایران تحویل حفاظت سپاه ایران میشود و این ملعون به سزای اعمالش میرسد.
🌹شهادت دو برادر در یکروز 🌷مهدی زین‌الدین در ۲۷ آبان سال ۱۳۶۳ درحالی که به همراه برادرش مجید مسئول اطلاعات و عملیات تیپ دو لشکر ۱۷، برای شناسایی منطقه عملیاتی از باختران به سمت سردشت در حرکت بودند، در منطقه دارساوین بر اثر کمین ضد انقلاب به شهادت رسیدند. ❤️مرحوم عبدالرزاق زین الدین پدر شهیدان مجید و مهدی زین الدین در خصوص پنهان‌کاری مجید بیان کرد: روزی مجید در اوایل آغاز جنگ تحمیلی به مرخصی آمد. مادرش از او پرسید که در جبهه چه می‌خوری؟ او پاسخ داد:اکثرا آبگوشت ماهی می‌خوریم. بعد‌ها متوجه شدیم که آن‌ها نان خشک‌ها را در آب رودخانه خیس می‌کنند و می‌خورند. مجید حتی مجروحیت را هم از ما پنهان می‌کرد. زمانی که چند نفر از سپاه آمدند و خبر شهادت مجید و مهدی را دادند، درخواست عکس کردند تا بر روی اعلامیه چاپ کنند. تمام آلبوم‌ها را گشتیم، اما خبری از عکس مجید نبود. متوجه شدیم که او پیش از رفتن به منطقه عکس‌هایش را از آلبوم جمع کرده است.
سالروز عروج ملکوتی شهید شمس علی فرسیان نام پدر : نبی الله نام مادر : زیور خواجوند تاریخ تولد :1337/03/03 تاریخ شهادت : 1359/08/27 محل شهادت : دارخوین گلزار : چلندر، نوشهر 🌺پدر شهید: شهید به خاطر علاقه زیادی که به نظام مقدس اسلامی داشت از سربازی فرار و برای خدمت به جمهوری اسلامی و دفاع از انقلاب به جبهه رفت. پدر شهید: همرزمان شهید می گفتند که 11 محرم در دارخوئن شهید به همرزمانش گفت که من شهید می شوم و در آن شب لباس پاسداری را پوشید در همان لحظه دشمن خمپاره ای انداخت که به نزدیکی انبار مهمات اصابت کرد و چون آنجا علف زار بود شهید برای خاموش کردن آتش پتویی دور خود پیچید و توسط آن آتش را خاموش کرد که در آن هنگام خمپاره دوم به زمین اصابت کرد که ترکش آن به سر و قلب و زیر شکم خورد و در آخرین لحظات عمر شریفش به همرزمانش گفت :«به پدرم بگویید برای من گریه نکند چون پدرم تنهاست.»
🔻شیرزن انقلابی؛ برگی از مجاهدت‌های مرحومه مرضیه حدیدچی (دباغ) 📌 روایتی از سردار شهید حاج حسین همدانی
🔵 زنی که دربرابر شکنجه‌های وحشیانه ساواک لب باز نکرد . . مرضیه حدیده‌چی (دباغ) یکی از زنان مبارز پیش از انقلاب و از فعالان پس از انقلاب امروز فوت کردند. به همین بهانه، ضمن قرائت فاتحه‌ای برای شادی این بانوی مجاهد، مروری داریم بر خاطرات ایشان از شکنجه‌گاه ساواک: . . شکنجه ها با سیلی و توهین و به تدریج با شلاق و باتوم و فحاشی جان فرسا شروع شد. چند بار دست و پایم را به صندلی بستند و مهار کردند و کلاهی آهنی یا مسی بر سرم گذاشته و بعد جریان الکتریسیته با ولتاژهای متفاوت به بدنم وارد می کردند که موجب رعشه و تکان های تند پیکرم می شد. شلاق و باتوم، کار متداول و هر روز بود که گاهی به شکل عادی و گاهی حرفه ای صورت می گرفت. در مواقع حرفه ای آنقدر شلاق بر کف پاهایم می زدند که از هوش می رفتم. بعد با پاشیدن آب هوشیارم کرده مجبور می کردند تا راه بروم که پاهایم ورم نکند. دردی که بر وجودم در اثر این کار مستولی می شد، طاقت فرسا و جانکاه بود. . . یک بار وقتی در اثر درد ضربات شلاق بیهوش شدم و دوباره چشم باز کردم، خودم را در داخل اتاقی که در آن یک میز و صندلی بود، دیدم. پشتم به شدت درد می کرد و زخم هایم می سوخت. از وحشت و ترس خود را به دیوار چسباندم تا اگر دوباره برای شکنجه آمدند، پشتم از ضربات شلاق درامان بماند؛ از شدت خستگی چشم هایم را نمی توانستم باز کنم، صدای پایی شنیدم. چشم هایم را نیمه باز نگه داشتم، دیدم مأموری وارد شد خدا عذابش را زیاد کند چشم هایم را کاملاً بستم و به خدا توکل کردم. . . مدتی ایستاد و رفت، طولی نکشید که دوباره بازگشت و باتومی در دست داشت؛ جلو آمد و مرا کتک زد؛ وحشی و نامتعادل به نظر می آمد، هر چه می پرسید اظهار بی اطلاعی می کردم. اثر باتوم برقی بر روی نقاط حساس بدن از جمله گوش، لب و دهان به قدری دردناک بود که کاملاً بی حس و بی نفس می شدم. . . یک مرتبه، مرا بر روی تختی خواباندند و دست ها و پاهایم را از طرفین بستند، وقتی شکنجه گر وارد اتاق شد، سیگار روشنی بر لب داشت، بلافاصله آن را روی دستم خاموش کرد و همراه با ضجه و ناله من به مسخره گفت «آخ! سیگارم خامومش شد!» و دوباره سیگار دیگری روشن کرد، این بار آن را بر روی جاهای حساس بدنم خاموش کرد که از تمام سلول هایم درد برخواست. . .اینها روایتی دردناکی از شکنجه بر این بانوی مقاوم و قهرمان و آزادی خواه بود روحش شاد و یادش گرامیباد
📷مرضیه حدیدچی (دباغ) در محضر امام خمینی در پاریس 🗓 27 آبان 1395: درگذشت مرضیه حدیدچی
۲۷ آبان سالروز شهادت خلبان ایراهیم امید بخش از آب شیرین گچساران یکی از اسطوره های آسمانی در دوران دفاع مقدس متولد 1332ش بامداد روز ۲۷ آبان ماه سال ۱۳۵۹ هنگامه آزمونی سخت برای سروان خلبان امیدبخش و تعدادی دیگر از همرزمانش درپایگاه هوایی بوشهر بود. جایی که او به همراه خلبان ستوان یکم محمد تقی حسینی برای انهدام سپاه ۳ عراق که شامل پنج لشکر(۳لشکر زرهی و ۲ لشکر مکانیزه) با هدف تصرف سوسنگرد، آبادان و اهواز شروع به پیشروی کرده بودند انتخاب شدند. او به همراه سه فروند از هواپیماهای اف ۴ (فانتوم) پایگاه هوایی بوشهر با انجام ۶ نوبت پرواز اقدام به انهدام مخازن سوخت و ساختمان مرکزی سازه های نفتی فاو کرده و چندین دستگاه کامیون سوخت در شمال گمرک صفوان که از کویت به بصره در حرکت بوده تا سوخت ادوات جنگی ارتش عراق را تامین کنند و همچنین ستونی از نیروهای زرهی دشمن در این مسیر هدف حمله موفق خلبانان دسته پروازی قرار گرفتند. شهید به همراه همرزمانش در مسیر بازگشت از این ماموریت هدف آتش پدافند زمین به هوای نیروهای بعثی قرار گرفت و به همراه همرزم ستوان یکم محمدتقی حسینی به شهادت و برای همیشه جاوید الاثر شدند.
۲۷ آبان سالروز شهادت خلبان ایراهیم امید بخش از آب شیرین گچساران یکی از اسطوره های آسمانی در دوران دفاع مقدس متولد 1332ش بامداد روز ۲۷ آبان ماه سال ۱۳۵۹ هنگامه آزمونی سخت برای سروان خلبان امیدبخش و تعدادی دیگر از همرزمانش درپایگاه هوایی بوشهر بود. جایی که او به همراه خلبان ستوان یکم محمد تقی حسینی برای انهدام سپاه ۳ عراق که شامل پنج لشکر(۳لشکر زرهی و ۲ لشکر مکانیزه) با هدف تصرف سوسنگرد، آبادان و اهواز شروع به پیشروی کرده بودند انتخاب شدند. او به همراه سه فروند از هواپیماهای اف ۴ (فانتوم) پایگاه هوایی بوشهر با انجام ۶ نوبت پرواز اقدام به انهدام مخازن سوخت و ساختمان مرکزی سازه های نفتی فاو کرده و چندین دستگاه کامیون سوخت در شمال گمرک صفوان که از کویت به بصره در حرکت بوده تا سوخت ادوات جنگی ارتش عراق را تامین کنند و همچنین ستونی از نیروهای زرهی دشمن در این مسیر هدف حمله موفق خلبانان دسته پروازی قرار گرفتند. شهید به همراه همرزمانش در مسیر بازگشت از این ماموریت هدف آتش پدافند زمین به هوای نیروهای بعثی قرار گرفت و به همراه همرزم ستوان یکم محمدتقی حسینی به شهادت و برای همیشه جاوید الاثر شدند.
وقتی که حاج قاسم عزیز، شهید مهدی زین الدین رو در خواب میبینه و براش برگه ای رو در بیداری امضاء می کنه پس از شهادت... و جمله ای که به حاج قاسم میگه بنویس... میگه بنویس : من در جمع شما هستم ۲۷ آبان سالروز شهادت فرمانده شهید
مراسم تشییع شهیدان مهدی و مجید زین الدین قم حرم حضرت معصومه (س) نفر اول نشسته بالای رواق با اورکت سبز جاویدالاثر شهید یوسف سجودی فرمانده تیپ سوم لشکر علی ابن ابی طالب قم
مراسم تشییع شهیدان مهدی و مجید زین الدین قم حرم حضرت معصومه (س) نفر اول نشسته بالای رواق با اورکت سبز جاویدالاثر شهید یوسف سجودی فرمانده تیپ سوم لشکر علی ابن ابی طالب قم
عملیات آنقدر سخت و سنگین بودڪه بعداز گشت هفت شب در جزیره مجنون، وقتے به گفتم:ڪه این هفت شب چگونه گذشت؟ پاسخ داد؛ نگوهفت شب،بگوهفت هزارسال وضعیت وحشتناڪی بودتعداد انگشت شمارے باقے مانده بودند به اضافهـ یڪ تیربارودو اسلحه.. به اقامهدے گفتم چهـ بایدڪرد؟ باخونسردے گفت: صدمترتاانجام تڪلیف باقے ماندهـ. ماتڪلیف خود را انجام مے دهیم؛ ادامه راهـ بآ آنان ڪه باقے مآنده اند.. درود بر غربت و مظلومیتِ پهلوانان بلندی‌های غرب درود بر زین الدین‌ها بر مهدی و مجید ... 🌺 🌷 🌷
🌹شاگرد مغازه‌ی کتاب فروشی بودم. حاج آقا گفت: "می‌خوایم بریم سفر. تو شب بیا خونه‌مون بخواب." بد زمستونی بود. سرد بود. زود خوابیدم. ♦️ساعت حدود دو بود که در زدن. فکر کردم خیالاتی شدم. در رو که باز کردم، دیدم آقا مهدی و چند تا از دوستانش از جبهه اومدن. آنقدر خسته بودن که نرسیده خوابشون برد. 🌹هوا هنوز تاریک بود که باز صدایی شنیدم. انگار کسی ناله می‌کرد. از پنجره که نگاه کردم، دیدم آقا مهدی توی اون سرمای دمِ صبح، سجاده انداخته توی ایوان و رفته به سجده...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم| شهید مهدی زین‌الدین، فرمانده قلب‌ها💕 🌴 خاطرات سردار حاج عبدالله عراقی از شهید زین الدینی ۲۷ آبان‌ماه ۱۳۶۳ -- سالروز شهادت مهدی زین الدین، فرمانده لشگر ۱۸ علی بن ابی طالب (ع)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم | محسن رضایی، (فرمانده سپاه در دوران جنگ( از شهید مهدی زین الدین می گوید: 🔹او کسی بود که طلسم جنگ در روز را شکست! 🌴 ➕ سخنان شهید زین الدین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴 خاطره ای از امداد غیبی در عملیات 🎙👆شهید زین الدین،: ما نصرت الهی را مشاهده کردیم ا▫️🌱▫️🌱▫️🌱▫️🌱▫️ 🌷 ۲۷ آبان سال ۱۳۶۳ - سالروز شهادت سردار پرافتخار سپاه اسلام، شهید مهدی زین الدین فرمانده لشگر ۱۷ علی بن ابی طالب (ع)
زندگینامه شهید زین الدین.pdf
4.47M
📚 نسخه PDF | شرح زندگی شهید مهدی زین الدین
روی این خاک‌ها بین این نی زارها هيچ چيزی بین شما و رب العالمين باقی نمی ماند ...
خدایا بگذار دریا باشم ساکن و ساکت، ڪه طوفان‌های سخت هم من را به هیجان نیاورد، قلبم را مثل آسمان صاف و پاک کن که لڪه ڪدورتی از اعمال خلاف دیگران بر ساحتش ننشیند. 🌷شهید مصطفی چمران🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدا درجات شهید مظلوم رئیسی را متعالی فرماید که مردم خط قرمز او بود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷 چقدر خوب بود این کلیپ داستان آقا از کتاب خوندن‌ برای پدرشون وقتی نابینا شده بودن از اون پدر همچین پسر کتابخونی عجیب نیست😍. بمناسبت هفته کتاب و کتابخوانی این بهترین کلیپ بود. بفرستید برای دیگران و دعوتشون کنید به کتاب خوندن😊
🔴رسانه عربی: اسرائیل دیگر بانکی از اهداف رهبران حزب الله را در اختیار ندارد و در اینجا به عمد سخنگوی رسانه حزب الله که یک چهره رسانه ای است را ترور کرد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📣 شجاعتی که پاداشش شهادت شد 🔻 سوال خبرنگار در مورد تهدید اسرائیل به حمله در حین کنفرانس خبری: از خود حمله نمی‌ترسیم چه برسد به تهدید، اراده ما راسخ و مقاومت ایستاده و پابرجاست!
هدایت شده از هیئت لبیک تا ظهور
lv_0_20241116175142.mp3
10.2M
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ 🤲 دعای ۲۷ صحیفه سجادیه برای مرزبانان ✊ امروز حزب اللهِ قهرمان، مرزبانِ مرز جبهه حق است. 😔 ما این جا در ایران، در آرامش و امنیت، شب‌ها در بستر گرم سر به بالین میذاریم، چون اونا اون‌جا دارن یکی از مهمترین صفحات تاریخ رو رقم میزنن. 💤 صوت رو روی X2 تنظیم کردیم که استماعش راحت تر باشه. 💡 رهبری فرمودن با تمام امکانات در کنار مردم لبنان باشید، دعا هم یکی از امکاناتی است که در دست داریم. از دعا برای حزب الله و مردم لبنان غفلت نکنین. 🌐 کانال هیئت لبیک تا ظهور @labbayktazohoor 🌐 کانال طرح نخبگانی لبیک @tarhelabbayk